مسائل اجتماعی

مسائل اجتماعی را به ساده ترین وجه، به منزله پرسش هایی پیچیده در باب جوامع انسانی توصیف کرده اند که به منظور یافتن راه حلی مطرح شده اند

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

مسائل اجتماعی را به ساده ترین وجه، به منزله پرسش هایی پیچیده در باب جوامع انسانی توصیف کرده اند که به منظور یافتن راه حلی مطرح شده اند. تفکیک این پرسش ها و قرار دادن جداگانه آن ها به عنوان موضوع مطالعات و نتایج جامعه شناختی، متکی بر موضوع روز بودن، رواج داشتن و نتایج عملی آن هاست. در جامعه ای که محور آن نیازهای ابراز شده برای خط مشی های عمومی و شرایط پیش بینی شده برای مهار اجتماعی است، مسائل اجتماعی بخشی از فضای فکری آن جامعه را تشکیل می دهد. مطالعه یا تحقیق درباره مسائل اجتماعی عبارت است از این که چشم اندازها و واقعیات اجتماعی را با توجه به اهداف و ابزار کنش جمعی سر و سامان دهیم.

ارائه تعریفی دقیق تر از مسائل اجتماعی فراتر از این بیان عمومی، وظیفه دشوار دسته بندی آراء بسیار متنوع رارحمه الله می طلبدرحمه الله آرائی که جامعه شناسان درباره طبیعت موضوع مورد نظر اتخاذ کرده اند و چشم اندازهایی که باید از آن ها موضوع را مورد مطالعه قرار داد. «مریل، علیهماالسلام رحمهم الله صلی الله علیه وآله قدس سره » این گونه دیدگاه های متضاد و نیز تردیدهای آشکار عده زیادی درباره این که آیا مسائل اجتماعی یک صلی الله علیه وسلم حوزه [مستقل]رحمهما الله است یا آن را می توان به حق، در زمره مباحث جامعه شناسی آورد، در زمینه خاستگاه ها و تاریخ خود جامعه شناسی تا اندازه ای قابل فهم می باشد.

تاریخ رویکرد به مسائل اجتماعی

اهتمام نسبت به مسائل اجتماعی منحصر به امریکاییان یا انگلوساکسون ها نبوده است. می توان پیشینه های این رویکرد را در آثار مربوط به نقد و اصلاح اقتصادی - اجتماعی یافت که موجب بسیاری از پیامدهایی از جمله رشد بازرگانی، صنعتی و شهرنشینی در اروپای غربی، به خصوص انگلستان قرن هیجدهم و نوزدهم، گردید. صورت های ابتدایی و بی واسطه رویکرد به مسائل اجتماعی را می توان، از نوشته ها، گزارش ها، جستارهای تحقیقی و بررسی های میدانی کشیشان پروتستان، بشر دوستان و نیکوکاران طبقه متوسط در ایالات متحده و انگلستان، که خود را وقف انواع فعالیت های اصلاح اجتماعی کرده بودند، مشاهده کرد. این فعالیت ها، بهبود وضع زندان ها، عملیات اسکان، نجات کودکان، ترویج خویشتن داری، بهبود وضع مسکن و بهتر کردن وضع اشتغال به کار زنان و کودکان را در برمی گرفت. تا اواسط قرن نوزدهم بسیاری از این فعالیت ها، در قالب اعمال یا انجمن های سازمان یافته تبلور یافته بود.

ریشه های این جهت گیری فکری نسبت به مسائل اجتماعی به عنوان موضوعی علمی، به نحوی دقیق تر، در جنبش های اصلاح طلبانه عمدتا وابسته به امریکا قرار دارد که در سال قدس سرهم صلی الله علیه وآله وسلم علیهماالسلام قدس سره انجمن علوم اجتماعی امریکا از آن نشات گرفت. این امر نمایانگر تلفیقی از انجمن های محلی و منطقه ای گوناگون بود که اهداف رسمی آن ها به وضوح، بهبودخواهانه شده بود. این انجمن، که تا حد زیادی موجب شد رشته های علوم اجتماعی در دانشکده ها و دانشگاه های امریکا شناخته شود، در سال قدس سرهم صلی الله علیه وآله وسلم علیهماالسلام قدس سره تاسیس گردید و در فاصله بین سال های قدس سرهم علیهماالسلام علیهماالسلام قدس سره - قدس سرهم صلی الله علیه وآله علیهماالسلام قدس سره به اوج خود رسید. بسیاری از این رشته ها، اگر نگوییم بیش تر آن ها، با موضوعاتی سر و کار داشتند که شاید علی رغم توجه نسبتا بیش تری که به تعلیم و تربیت و حقوق مبذول می گردید، بعدها درون مایه رشته های مربوط به مسائل اجتماعی در جامعه شناسی شناخته شدند.

گسترش این رشته ها بازتاب انگیزه های افراد داخل و خارج از دانشگاه ها - هر دو - بودرحمه الله افرادی که در صدد توجه دادن دانشجویان و آماده کردن آنان برای مشاغل مربوط به اصلاح قانون گذاری بودند. این رشته ها به سرعت علاقه دانشجویان را به خود جلب کردندرحمه الله دانشجویانی که بسیاری از آن ها را محدویت های برنامه های درسی سنتی یا علمی دل زده و بیزار و هیجانات آنان را آشوب ها و بحران های اجتماعی دوران پس از جنگ داخلی امریکا [بین سال های قدس سره صلی الله علیه وآله وسلم علیهماالسلام قدس سره - قدس سرهم صلی الله علیه وآله وسلم علیهماالسلام قدس سره] شعله ور کرده بود. در آستانه پایان قرن نوزدهم، زمانی که جامعه شناسی در دانشکده ها و دانشگاه ها رسمیت می یافت، بسیاری از آنان که برای تدریس جامعه شناسی استخدام شده بودند دارای سوابق کار وزارتخانه ای و اجتماعی بودند. شمار قابل توجهی از نخستین جامعه شناسان، که اعضای کنفرانس ملی مؤسسات خیریه و ندامتگاه ها و کنگره و زندان های امریکا بودند، اثبات کردند که پیوندهای مستقیمی میان نوع جامعه شناسی آن ها و نهضت علوم اجتماعی قدیمی تر وجود دارد. «ساترلند، قدس سرهم رحمهم الله صلی الله علیه وآله قدس سره »

منطق علمی

این واقعیت ها انسان را وسوسه می کند تا نتیجه بگیرد که جامعه شناسی امریکا محصول بررسی مسائل اجتماعی است. اما این مطلب با موضوع دیگری مغایرت پیدا می کند که جامعه شناسی امریکا با اندیشه های اگوست کنت و هربرت اسپنسر پیوند خورده، اندیشه هایی که قایل به هدف علمی در مطالعه جامعه بودندرحمه الله موضوعی که از ابتدا، در جنبش علوم اجتماعی مطرح بود. در جامعه شناسی امریکایی ابتکاری، یک سوگیری ضد اصلاحی نیز به تاکید علمی اضافه شد که از فلسفه سهل انگارانه [Laissez - faire philosophy] اسپنسر سرچشمه گرفته بود و در اهانت پر سر و صدای دبلیو. جی. سامنر به فعالیت های رفاه اجتماعی، نمود پیدا کرد. پیشرفت خود سامنر در انتخاب عناوینی بود که بتواند دوره های درسی او را به دقت از دوره های درسی اصلاح گرایانه ای که همکارانش در دانشکده الهیات دانشگاه ییل [Yale Divinity School] تدریس می کردند، و مینیاتوری از تعارض اهداف نخستین جامعه شناسان بود، متمایز کند.

عموما پذیرفته اند که در سال های شکل گیری جامعه شناسی امریکا، فلسفه غایت شناختی لستر اف وارد بر تاثیرات فلسفه اسپنسر و سامنر برتری یافت و عقیده صلی الله علیه وسلم جامعه شناسی کاربردی رحمهما الله مسلط گردید و همچنان مسلط باقی ماند. با وجود این، جامعه شناسی کاربردی وارد «صلی الله علیه وآله وسلم 0صلی الله علیه وآله قدس سره » عقیده ای بود که معنای ملموس خود را از تدریس در کلاس درس، بازدیدهای کوتاه دانشجویی از مؤسسات خیریه و دست نوشته های متون درسی، که تعدادی از آن ها در دهه اول قرن بیستم منتشر شده بود، گرفته بود. این موضوعات و نیز موضوعاتی که به دنبال آمد، به شدت معلول داده های ناظر به واقع علوم متنوع متمرکز بر مسائل مورد بحث بود که آن ها را تا حدی بر حسب علت ها، معلول ها و راه حل ها منظم کرده بودند. این مطلب با نظر اسپنسر، که جامعه شناسی را یک علم ترکیبی به اوج کمال خود رسیده تصور می کرد، هماهنگ بود، اما این منطق علمی احتمالا گریز ناپذیر بودرحمه الله زیرا مقدار جامعه شناسی صلی الله علیه وسلم محض رحمهما الله موجود برای به کار بستن در مسائل اجتماعی شدیدا محدود بود و نخستین جامعه شناسان همانند مبدعان یانکی «ححدذچچ »، با مواد و موضوعات پیش و پا افتاده سر و کار داشتند.

چشم اندازهای در حال تغییر

گذشت زمان نشان داد که رویکرد مسائل اجتماعی در جامعه شناسی به عنوان خصایص اجتماعی اقتصادی اعضا، جای خود را به حوزه ای تغییر یافته داد و [این رویکرد] به عنوان مساله ای که برای اثبات مقام و موقعیت جامعه شناسی به منزله یک علم جهانی، مورد نیاز است مقبولیت فزاینده ای یافت. در دهه های میانی قرن بیستم، جامعه شناسان روز به روز به صورت خودآگاهانه به مباحث روش شناسی، طرح تحقیق و نظریه، همراه با توجه فزاینده به جامعه شناسی اروپایی ماکس وبر و امیل دورکیم، رو آوردندرحمه الله نوعی تعهد عقیدتی به بی طرفی اجتماعی و تحقیق غیر ارزیابانه به صورت ضابطه مند درآمد. شکاف بین نظریه اجتماعی و مسائل ملموس اجتماعی گسترده تر شد و بسیاری از جامعه شناسان را به لحاظ فکری با وجود علاقه مستمر به مسائل ملموس اجتماعی، واگذاشت. «دیویس علیه السلام قدس سرهم صلی الله علیه وآله قدس سره » نارضایتی آنان در سال رضی الله عنه قدس سرهم صلی الله علیه وآله قدس سره، به تاسیس انجمن بررسی مسائل اجتماعی منتهی شد که در عین حال که به انجمن جامعه شناسی امریکا پیوست، هویت ممتاز خود را حفظ کرد.

علی رغم آن که در جامعه شناسی، چشم انداز نسبت به وظایف بنیادی تغییر کرده است، روند انتشار کتاب های درسی درباره مسائل اجتماعی ادامه دارد و هنوز دوره هایی تحت همین عنوان تدریس می شود، اگرچه نسل جوان تر جامعه شناسان، بدین منظور تربیت می شوند که معنای نظری مواد و موضوعاتی را که با آن ها سر و کار دارند به کار ببرند، اما در برابر این روند سرکش ترند. آشنایی ضعیف جامعه شناسان با مسائل اجتماعی، توسط تعداد نسبتا زیادی از دانشجویانی که مجذوب آنان شده بودند، تداوم یافت که با این همه، طرحی برای دنبال کردن جامعه شناسی به عنوان یک دوره مطالعاتی در دست نداشتند. برای تدریس مسائل اجتماعی در حوزه های جامعه شناسی، که جهت گیری علمی متفاوتی دارند به این دلایل علیهم السلام آموزش عمومی و کارکرد خدماتی یا ابزاری برای وارد کردن دانشجویان به این حوزه استناد کرده اند.

فشارهای دیگری نیز جدا شدن جامعه شناسان از پیوندهای قدیمی و روآوردن آن ها را به مسائل اجتماعی برایشان دشوار کرده بود. رسمیت یافتن و دولتی شدن کاربردهای نظامی دانش جامعه شناسی در خلال جنگ جهانی دوم در کنار حمایت های تحقیقاتی پس از جنگ از صنعت، دولت و بنیادهای خصوصی، علاقه جامعه شناسان را به سوی تحقیق کاربردی درباره مسائلی که اشخاص یا بنگاه های بیرون از حوزه جامعه شناسی مطرح کرده بودند، به خود جلب کرد. حرکت عظیم سیاهان امریکا برای کسب عدالت بیش تر در فرصت هایی که پس از سال قدس سرهم رحمهم الله صلی الله علیه وآله قدس سره به وجود آمد، گروه های جامعه شناسان مشغول تحقیق کاربردی را چند برابر کرد. خطر نگران کننده جنگ هسته ای گرمایی سریعا دیگران را به سوی جامعه شناسی عالمانه سودمند به جای جامعه شناسی بی طرف کشاند. برخی از انتقادهای بسیار رسا از درون و بیرون جامعه شناسی - هر دو - که عقیم بودن کاربرد ناپذیری بسیاری از نظریه های معاصر را سخت مورد حمله قرار داد، مستقیما این ادعا را به چالش می طلبد که جامعه شناسی می تواند یا باید به دنبال بی طرفی اخلاقی باشد.

موضوعات نظری

کامل ترین ادعانامه علیه آثار مکتوب مربوط به مسائل اجتماعی، در مقاله ای از سی. رایت میلز تحت عنوان صلی الله علیه وسلم ایدئولوژی حرفه ای آسیب شناسان اجتماعی رحمهما الله «علیهاالسلام رحمهم الله صلی الله علیه وآله قدس سره » به چشم می خورد. او با عبارت های تند و انتقادآمیز، تقریبا تمام یک نسل از آسیب شناسان اجتماعی را بدین دلیل که سطح مفهومی کتاب های درسی شان پایین می باشد، تخطئه کرده است. ماهیت برخورد آنان با مسائل اجتماعی گوناگون از هم گسیخته و نامرتبط است و ارزش داوری های جانب دارانه و فرعی را در لفافه اصطلاح شناسی عینی، وارد مباحث خود کرده اند. این ملاحظات در عین حال که به صورت غیر قابل انکاری صریح و قانع کننده بود، به انتقاد سخت و سرزنش نزدیک تر می نمود تا به علم، هر چند بر محور توصیه خود میلز - یعنی علیهم السلام تحلیل ساختاری داده های مربوط به مسائل اجتماعی - سازمان یافته بود.

بررسی دقیق تر و ارزیابی خوش بینانه تر از این رشته در گذشته، نشان می دهد که این رشته کم تر از آنچه به نظر می رسید، غیر نظری است، به خصوص اگر به طرفداری از مقالات تحریک آمیز فرانک «قدس سرهم رضی الله عنه صلی الله علیه وآله قدس سره »، والر «صلی الله علیه وآله وسلم علیهاالسلام صلی الله علیه وآله قدس سره »، و فولر «علیه السلام علیهاالسلام صلی الله علیه وآله قدس سره و علیهماالسلام علیهاالسلام صلی الله علیه وآله قدس سره » از کتاب های درسی این رشته اعتنایی نشود. این نویسندگان، به ویژه فولر، مسائل اجتماعی را هم در زمینه کلی ارزش ها و تعارض ارزشی دیده اند و هم در صدد تجزیه و تحلیل آن ها در آن زمینه برآمده اند. تمایزی که فولر بین مسائل بهبود خواهانه و مسائل اخلاقی قایل شده و لوازم آن را در مقاله ای در باب اخلاقیات و حقوق کیفری «رضی الله عنه رحمهم الله صلی الله علیه وآله قدس سره » شرح و بسط داده است، به نحوی خردمندانه، به مسائل ساختاری ناظر به ارتباط ارزش ها با هنجارها و آثار کنش قانونی مطابق با تغییرات در این ارتباط، مربوط می شود.

فرانک و فولر، هر دو بر یک نگرش کل گرایانه، که بسیاری از جامعه شناسان معاصر مکرر آن را بازگو کرده بودند، تاکید می ورزیدندرحمه الله یعنی علیهم السلام بر این نگرش که اوضاع و احوال یا رفتاری که مساله تلقی می شود با تحلیل دقیق تر، معلوم می شود که ترجمان ارزش های حفظ شده یا هنجارهای نهادینه شده ای است که برای عملکرد جامعه حیاتی می باشد. فولر از این موضوع نتیجه می گیرد - هر چند این نتیجه برای برخی ناخوشایند است - که راه حل های ناظر به مسائل اجتماعی چه بسا ناممکن یا در مقام عمل ناممکن است. وقتی این مطلب را با تلاش بعدی وی برای اثبات یک تاریخ طبیعی برای مسائل اجتماعی کنار هم بگذاریم «فولر و مایرس چ قدس سره رحمهم الله صلی الله علیه وآله قدس سره رحمه الله لمرت چ قدس سره قدس سرهم صلی الله علیه وآله قدس سره »، طرز تفکر وی با فلسفه مسامحه کارانه سامنر به نحو تنگاتنگی پیوند می خورد، بلکه با محافظه کاری سیاسی، که بسیاری از جامعه شناسان معتقدند ذاتی نظریه های صلی الله علیه وسلم سیستمی رحمهما الله امروزی درباره جامعه است، مشابهت پیدا می کند. جان کلام این که ظاهرا این منتقدان با نشان دادن آن که این مسائل آثار و پیامدهای اجتناب ناپذیر نوع معینی از نظام ارزشی است یا با روشن ساختن این مطلب که اگر این مسائل حذف شود، چاره ای جز قربانی کردن ارزش ها و از هم پاشاندن نهادها نیست، قایل اند که وارد کردن مسائل اجتماعی در یک بافت ساختاری دلیل عقیدتی و انگیزش فردی را برای اصلاح از بین می برد.

«تعریف » به عنوان یک موضوع

اولین نویسندگان کتاب های مربوط به مسائل اجتماعی در حالی که غیر نقادانه باورهای نسبتا متجانسی را درباره جنبه هایی از جامعه که نیازمند بهسازی و اصلاح بود، فراهم آورده بودند، به هیچ نحو زحمت تعریف مسائل اجتماعی را بر خود هموار نکرده بودند. الوود«قدس سرهم قدس سره صلی الله علیه وآله قدس سره »، هورس «علیهاالسلام قدس سره صلی الله علیه وآله قدس سره »، کلسی «قدس سرهم قدس سره صلی الله علیه وآله قدس سره »، و هارت «علیهاالسلام رضی الله عنه صلی الله علیه وآله قدس سره » از جمله اولین کسانی بودند که سعی کردند تعریفی از مسائل اجتماعی به دست دهند، اما تعریف متداول را کیس «رحمهم الله رضی الله عنه صلی الله علیه وآله قدس سره » ارائه نمود که مجذوب عقاید توماس «صلی الله علیه وآله 0صلی الله علیه وآله قدس سره » شده بودرحمه الله زیرا توماس به عناصر مشترک در فرایند ریشه های فرهنگی پرداخته بود. در این میان، عنصر غالب، «توجه » (attention) بود که به عنوان بعد ذهنی یا بعد دو جانبه مهار اجتماعی، که بر اثر بحران ها فعال می شود، معرفی شده بود. «توماس قدس سره قدس سرهم صلی الله علیه وآله قدس سره، ص علیهماالسلام قدس سره رضی الله عنه » این نظرات کیس را به این سمت سوق داد که بگویدعلیهم السلام مسائل اجتماعی موقعیت هایی است که تعداد زیادی از مشاهده گران با کفایت را که لازم است از طریق کنش جمعی هدایت شوند، تحت تاثیر قرار می دهد. از نظر کیس و بسیاری از افراد پس از وی، این ها به پدیده های اجتماعی روان شناختی تبدیل شده بودند. به زبان بسیار ساده، یعنی هر چه را که شمار قابل توجهی از اعضای جامعه صلی الله علیه وسلم مساله اجتماعی رحمهما الله بخوانند، همان مسائل اجتماعی است.

این تعریف با اعتقاد ضمنی به یک جریان مردم سالار «دموکراتیک »، جامعه شناسان را کمابیش با توده عوام یکسان می داند و افکار عمومی را افکار جامعه شناختی به حساب می آورد. مشکلات آن هم از شناسایی ویژگی های نامعقول یا کاذب اظهارات عمومی یا رفتار جمعی سرچشمه می گیردرحمه الله موضوعی که به ما اجازه می دهد تا کم توجهی به واکنش های عمومی یا نارضایتی اخلاقی را راهنمای خود در نقد جامعه شناختی جامعه یا نهادهای آن قرار دهیم. با وجود این، سئوالی که باید با آن مواجه شویم این است که چند نفر و چه کسانی صلاحیت دارند هیات منصفه ای تشکیل دهند تا داوری کنند که مسائل اجتماعی کدام اند، در جامعه جدید، در درون گروه هایی از متخصصان بهداشت، پزشکی، بهزیستی، و تعلیم و تربیت، موضوعات بسیاری تقریبا انحصاری تفصیلی مطرح شده اند. این موضوعات بازتاب علایق فنی است که بیش تر به زبان فنی و درون گروهی بیان می شود و تنها به صورت گذرا یا اتفاقی، در عرصه افکار عمومی منعکس می شود.

به ظاهر، تمایزی که فولر بین مسائل اخلاقی و مسائل بهبود بخشی قایل شده در صدد آشتی دادن مفهوم قدیمی تر مسائل اجتماعی با واقعیات فنی تر است. اما از آن جا که بر حسب دیدگاه غالب فرد ناظر، ممکن است ابزارها به غایات یا غایات به ابزارها تبدیل شود، این تمایز بین مسائل اخلاقی و فنی غالبا مبهم یا ناپدید می شود. جامعه شناسان به این نظر قدیمی تر، که مسائل اجتماعی را می توان بر حسب توافق نظر کارشناسان حرفه ای و رفاهی معین کرد، چندان بهایی نمی دهندرحمه الله عمدتا بدین دلیل که می توان ادعا کرد داوری های متخصصان خارج از حوزه جامعه شناسی یا حوزه های جانبی مربوط به آن، از داوری های افراد عامی تحصیل کرده معتبرتر است. متخصصان انتخابی، که ضرورتا حامی ارزش های مسلم نمایندگی و نیز حامل احکام و داوری های برخاسته از دانش فنی هستند، غالبا سخنگوی گروه های سازمان یافته اند. سرانجام، باید توجه داشت که با مراجعه به متخصصانی که مسائل اجتماعی را جدا و مجزای از یکدیگر تعریف می کنند، نمی توان ترتیب مسائل اجتماعی را بر اساس اولویت یا اهمیت آن ها معین کرد.

آسیب شناسی اجتماعی

ذهن گرایی، که در بطن تعریف عامیانه مسائل اجتماعی نهفته است، شامل این تصور است که جامعه شناسی مجموعه دانشی است که بر فراز عقل متعارف سر برافراشته و از خلال کاربرد روش های خاص توسط مشاهده گران یا محققانی که دست کم، تا حدودی، از واقعیت های اجتماعی مورد بررسی جدا هستند، رشد کرده است. اگر مسائل اجتماعی بر حسب چنین مجموعه دانشی تعریف شود، در این صورت، آن ها نه واقعیت هایی ذهنی، که واقعیت هایی عینی خواهد که شد که از قوانین یا تعمیم های ناظر به وضع ضروری زندگی اجتماعی قابل کشف است. صرف این نظر در باب آسیب شناسی اجتماعی علی رغم نقایص کاملا مستند، برای به دست دادن تعریفی از جامعه شناسی مناسب تر از مسائل اجتماعی است.

آسیب شناسی اجتماعی تلاشی برای به کار بستن الگوی زیست شناختی یا پزشکی برای تحلیل پدیده های مساله ساز جامعه است. الگوی مذکور بر این اصل مبتنی است که جوامع یا اجزای تشکیل دهنده آن ها ممکن است به صورت نابهنجار یا غیر معمول، گسترش یابد. و در پرتو برخی معیارهای ناب یا جهان شمول ناظر به هنجار یا سلامت، می توان آن ها را توصیف کرده یا تشخیص داد. اما جهت گیری آسیب شناسی اجتماعی، که مورد توجه متفکران قرن نوزدهم بود و به ارتباط نهادهای [اجتماعی] با تکامل طبیعت آدمی می پرداخت، به انسان معطوف بود، نه جامعه. در آسیب شناسی اجتماعی، که مباحث آن بر محور تاثیرات بیماری های جسمانی، نقایص ذهنی، اختلالات روانی، گرایش به الکل، فقدان تعلیم و تربیت یا جامعه پذیری ناقص در زمینه تحقق اهداف زندگی است و از نظر بیش تر مردم هنجار به حساب می آید - مفهوم صلی الله علیه وسلم سازگاری فردی رحمهما الله را بزرگ و برجسته کرده اند. این واقعیت، که بسیاری از این وضعیت ها در واقع، مرتبط با آسیب شناسی های عضوی است یا به طور مفروض دارای شالوده وراثتی است، این نظر را تقویت می کند که مسائل اجتماعی واقعیت هایی بیرونی یا عینی است. بقایای جامعه شناختی این نظر امروزه در میان کسانی وجود دارد که معتقدند گرایش به الکل و اختلال ذهنی، نوعی بیماری است. از این رو می توان گفت علیهم السلام تا زمانی که جامعه آمریکا محکوم ارزش های طبقه متوسط، فردگرایی بی محابا، محل گرایی و منطقه گرایی جنوبی است، این برداشت، که مسائل اجتماعی همان آسیب شناسی اجتماعی است، همچنان قابل دفاع است.

مسائل اجتماعی وبی سامانی اجتماعی

رشد نسبیت فرهنگی در جامعه شناسی، که از مباحث انتقادی - تاریخی مردم شناسی امریکایی ناشی شده و نیز تشکیک و تردیدهای عام در ارزش های برتر امریکایی، که محصول رکود شدید دهه 0علیهاالسلام صلی الله علیه وآله قدس سره و انقلابات خارجی بود، به این تصور خاتمه داد که آسیب شناسی اجتماعی چشم اندازی ماندگار و جاوید در باب مسائل اجتماعی است. نیاز به مفاهیمی که اندیشه های ناظر به جامعه های دچار بحران و بی ثبات گسترده را سامان بخشد با نیاز به طرح مباحث ناظر به مسائل اجتماعی در قالب یک طرح عقلانی جامع تر، که با آمال و آرزوهای روش شناختی جامعه شناسان سازگار باشد، به هم پیوست. با بیان مفاهیم نابهنجاری اجتماعی، که برای اولین بار به وسیله توماس و زنانیکی «علیهماالسلام قدس سره صلی الله علیه وآله قدس سره - 0رضی الله عنه صلی الله علیه وآله قدس سره » و چارلز اچ. کولی «علیهماالسلام قدس سره صلی الله علیه وآله قدس سره » مطرح شد، ظاهرا تا حدی این نیازها را برآورده نمود. بسیاری از پدیده هایی که مدت ها موضوع مسائل اجتماعی یا آسیب شناسی اجتماعی بود، زمانی مسلم فرض شدند که به عنوان نشانه ها یا محصول فرایندهایی از قبیل توسعه فرهنگی نابرابر، تضاد، ناهم نوایی و تغییر دیالکتیکی قرار گرفتند. این فرایندها در مجموع، به معنای نابهنجاری اجتماعی بود. با فرض این که نابهنجاری شخصی، با نابهنجاری اجتماعی پیوند دارد، تمایزی اساسی بین این دو نابهنجاری به وجود آمد. بر این اساس، بیش تر نویسندگان کتاب های درسی به جای نظرات توماس و زنانیکی که هیچ ارتباط ضروری بین این دو نابهنجاری نمی دیدند، تمثیل عضوی را تعقیب می کردند.

علی رغم این که بعضی از جامعه شناسان متون مربوط به نابهنجاری اجتماعی را، بدین دلیل کم ارزش تلقی می کردند که این متون - به جز فصل های مقدماتی شان - با متون مربوط به مسائل اجتماعی تفاوتی ندارند، با این حال، این مساله تحول واقع گرایانه مطالعات بوم شناختی جامعه شناسان دانشگاه شیکاگو و جاهای دیگر را نادیده گرفت، که یافته های شان تاییدی آماری بر این تصور بود که مسائل اجتماعی ترجمان یک فرایند اجتماعی عام و زیربنایی است. دست کم، تا مدتی عقیده صلی الله علیه وسلم مناطق بی سامان رحمهما الله در اجتماعات شهری، به یک جامعه شناسی رسمی و در کتاب های درسی، به شیوه جدید و مطلوب برای نظم بخشیدن به داده ها تبدیل شد. شرارت، جرم، فقر، طلاق، و اختلال روانی، همگی به بخشی از ویژگی های محدوده منطقه ای یا ناحیه ای، که بر حسب رشد، تغییر و انحطاط بوم شناسانه تکوینی تبیین پذیر است، تبدیل شد.

ظاهر موضع بی سامانی اجتماعی مانند نمای باشکوه [یک سازه] نظری است که در نگاهی دقیق، [عظمت خود را از دست می دهد و] ناامید کننده می شود. مفهوم فرایند، که تکیه گاه بی سامانی اجتماعی است، فوق العاده مبهم است و تمایز بین بی سامانی اجتماعی و شخصی را نمی توان حفظ کرد. تردید جدی، که بر روش همبستگی بوم شناختی سایه افکنده، عقیده زیبا و آراسته مناطق بی سامان را تضعیف کرده است. بررسی های دقیق قوم نگارانه در خصوص محله های فقیرنشین، همانند مطالعه ای که دبلیو. اف. وایت در مورد محله جامعه کنار خیابان (Street Corner Society) در سال علیهاالسلام رحمهم الله صلی الله علیه وآله قدس سره انجام داد، به طور غیرقابل انکاری، نشان می دهد که چنین مناطقی می تواند نسبتا خوب سازمان یابد.

عقیده بی سامانی اجتماعی که هنوز دارای طرفداران نظری است و صرفا با آن دسته از فعالیت ها یا ناکامی های عملی انسان، که مانع دیگر فعالیت های اوست، تعریف می شود، هنوز قابل اثبات و دارای ارزش بررسی است. بنابراین، اگر سربازان توپخانه به دلیل عملکرد نادرست، گلوله هایی را به روی نیروهای خودی شلیک کنند تا موضع نیروهای خودی سقوط کند، این نتیجه را می توان صلی الله علیه وسلم بی سامانی اجتماعی رحمهما الله خواند. اما اگر این سئوالات مطرح شود که آیا این حمله بخشی از اجزای مجموعه فنون منسجم است یا این که آیا این عملیات به هم پیوسته، خطمشی کلی را به پیش برده یا این که در مبارزه، در وهله اول باید از قوه قهریه استفاده کرد یا نه، در صورتی که واقعیت و ارزش مبهم و نامشخص باشد، تحلیلگر نظری سریعا به تامل می پردازد. هر نظام یا خرده نظام اجتماعی بسته در عین حال، قابل تشخیص و تعریف، که دارای اهداف روشن است، تنظیم و تدوین بی سامانی اجتماعی را به گزینش های ارزشی آن جامعه، تقلیل می دهد.

مسائل اجتماعی به عنوان کارکردهای نادرست

صور اندیشه ناشی از سنت های جامعه شناسی اروپایی و مردم شناسی انگلیسی، بدیل نظری دیگری را مطرح کرد و آن اندراج داده های مسائل اجتماعی در مقوله کارکردهای نامناسب اجتماعی است. این شیوه توصیفی و تحلیلی از این مفروضات ناشی می شود که پیش شرطهای کارکردی زندگی اجتماعی دارای شرایطی کارکردی است که ساختارهای نهادی بر اساس آن ها کار کرده، همدیگر را متقابلا حمایت نموده، نیازهای روان شناختی افراد را برآورده ساخته و در یکپارچه کردن کل جامعه مشارکت می کنند. اعمال یا فعالیت هایی که برخلاف شرایط کارکردی عمل می کنند، پیوندهای نهادی را از هم گسسته، نیازهای فردی را ناکام گذاشته و صلی الله علیه وسلم نابسامانی اجتماعی رحمهما الله را موجب می شوند.

دشواری های تحلیل کارکردی کاملا شناخته شده است. این واقعیت که در جوامع بشری، تعداد رشته های زمانی که باید بر اساس آن ها تعمیم صورت گیرد و نیز انواعی از حوادث غالبا تنها نمونه های اندکی دارند، تعیین موضوعاتی را که لازمه حفظ ترکیب مشخصی از رفتار است و موضوعاتی که چنین لازمه ای ندارند دشوار کرده است. فرهنگ در قالب ها و بسته های ناهمگون و نامرتب به هر نسلی منتقل می شود. توانایی و قابلیت مطالعات تاریخی، تطبیقی یا بین فرهنگی برای اندراج موضوعات در مقوله های کارکردی یا دارای کارکرد نامناسب، محدود است. زمانی که فرهنگ ها تغییر می یابد یا در معرض تجزیه قرار می گیرد، چه بسا پدیده ای که از نظر شرکت کنندگان [در آن فرایند] یا مشاهده گران، دارای ارتباط علی یا کارکردی است، سرانجام ممکن است ثابت شود که اتفاقی بوده است. اکنون، مسائل اجتماعی گذشته، غالبا تنها به عنوان خاطرات جالب مطرح هستند.

تداوم مسائل اجتماعی کهن یا فعالیت های دارای کارکرد نامناسب در شکل هایی مانند جرم، فساد سیاسی، قماربازی، یا روسپیگری، علی رغم تلاش های همگانی برای ریشه کن کردن آن ها، به آسانی با تحلیل کارکردی قابل تبیین نیست. برای حل این تناقضات ظاهری، کی. رابرت مرتن «صلی الله علیه وآله رحمهم الله صلی الله علیه وآله قدس سره، فصل اول » تبیینی را در قالب تمایز قایل شدن بین کارکردهای صلی الله علیه وسلم آشکاررحمهما الله و صلی الله علیه وسلم پنهان رحمهما الله ارائه داد. آر.ام.ویلیامز «قدس سره قدس سرهم صلی الله علیه وآله قدس سره » نیز این موضوع را در بحث خود از صلی الله علیه وسلم طفره رفتن های الگومند از هنجارهای نهادی رحمهما الله، مورد بررسی قرار داد. اما به نظر می رسد این تبیین ها نهایتا تبیین هایی فرعی یا دست دوم است. این تبیین ها ما را به این واقعیت فرامی خوانند که کنش ها چنان که کارکردهایی مناسب دارند، ممکن است کارکردهایی نامناسب نیز داشته باشند. از منظری دیگر، این موارد تلویحا به این اعتراف دارند که تعین کارکردها در یک جامعه دارای فرهنگ های متنوع، تا حد زیادی به نیازها یا چشم اندازها یا ارزش های ویژه مورد قبول مشاهده کننده بستگی دارد.

در تحلیل کارکردی، موضوع بسیار مهم این است که آیا می توان آن دسته از فعالیت هایی را نشان داد که در وضعیت عینی بتوان مسائل اجتماعی بودن آن ها را تثبیت کرد، هرچند ضرورتا موضوع آگاهی عمومی یا کنش جمعی واقع نشوند؟ کیس «رحمهم الله رضی الله عنه صلی الله علیه وآله قدس سره » زمانی که در مقام آن بود که مسائل اجتماعی را در درجه اول، جنبه هایی از ذهن جمعی معرفی کند، اجمالا متوجه این سؤال شد. با وجود این، اعتراف کرد که کارشناسان آمار و دیگران توانسته اند شرایط نامطلوب جامعه را توصیف کنند. علاوه بر این، خود این که تعدادی از جامعه شناسان، صلی الله علیه وسلم وضعیت رحمهما الله را در تعاریف خود گنجاندند، اعتراف به این بود که عوامل عینی جزء ضروری مسائل اجتماعی است «اسمیت و دیگران قدس سرهم قدس سرهم صلی الله علیه وآله قدس سره »، آگبرن «رضی الله عنه رضی الله عنه صلی الله علیه وآله قدس سره »، که به نحو روشن تری دارای عقیده کارکردگرایانه و تحت تاثیر تفاوت های بین فن آوری پویا و سازگاری نهادی بود، در جست وجوی تعریفی کاملا عینی برای مسائل اجتماعی به منزله پیامدها یا حالت هایی از صلی الله علیه وسلم تاخیر فرهنگی رحمهما الله بود. منتقدان بعدی نشان دادند که این مفهوم، چنان که امید می رفت، فارغ از قضاوت های ارزشی نیست و به شدت بر ضد دوگانگی بنیادی، که وی میان فرهنگ مادی و غیرمادی قایل بود، به استدلال پرداختند.

روابط علی بین فن آوری، فرهنگ و نظرات اخلاقی و زنجیره ای که این ها در آن متغیرند، پیوسته در زمره مسائل کاملا حل نشده جامعه شناسی قرار دارد. در برخی جوامع، این ها که گروه های حاکم را تشکیل می دادند و رشد چشمگیرتری داشتند، درصدد برآمدند تا دیگران را در راه صنعتی شدن یا بالا بردن توان تولید کشاورزی مساعدت کنند. در نمونه های بسیاری، این کشف که فن آوری شناخته شده همیشه به پیامدهای مورد انتظار منجر نمی شود، پژوهشگران توسعه اجتماعی اقتصادی را مجبور کرده تا نتیجه بگیرند که به منظور جهت دادن به تغییرات، به آسانی نمی توانند داوری هایشان را در باب آنچه از نظر دیگران کارکردی و آنچه دارای کارکردی نامناسب است، بر دیگران تحمیل کنند.

مسائل اجتماعی به عنوان کج روی

از سال 0رحمهم الله صلی الله علیه وآله قدس سره به بعد، بخش نسبتا وسیعی از محتوای سنتی مسائل اجتماعی از قبیل جرم، بزهکاری، روسپیگری، اعتیاد و معلولیت های جسمانی، تحت عنوان گرایش انحرافی، کج روی یا کج رفتاری طبقه بندی شده است. گرچه این واژه ها فحواهای اخلاقی مغرضانه ای کسب کرده اند، اما استلزامات آماری، توصیفی یا غیر اخلاقی این واژه ها از جاذبه نیرومندی برخوردار است. عموما گرایش انحرافی را تخطی از هنجارها، یا تخلف از انتظارات اجتماعی تعریف می کنند، اما با صرف نظر از این حداقل توافق، نظراتی که برای تحلیل آن مطرح شده، تفاوت قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارد.

گروهی از جامعه شناسان به پیروی از دورکیم، پارسونز و مرتن، بحث خود را بر سرچشمه های کج روی در گسستگی ها، بی هنجاری ها یا فشارهای درون ساختار جامعه، که دارای نظامی کمابیش منسجم است، متمرکز کرده اند. تحلیل کج روی در این بافت نظری، در تقابل با تقریرهای جبرگرایانه یا کاملا علی از کارکردگرایی، استوار است. سرچشمه کج روی عبارت است از تغییر و تحول در گزینش های افرادی که به وسیله مقاصد معین فرهنگی برانگیخته شده اند و با ابزارهایی مواجه اند که امکان دست رسی به آن ها متفاوت است. مستدل ترین بیان یا طرح نظری مبتنی بر این نظرات ایده ها در مقاله بسیار نافذ مرتن تحت عنوان صلی الله علیه وسلم ساخت اجتماعی و بی هنجاری رحمهما الله «علیهماالسلام علیهاالسلام صلی الله علیه وآله قدس سره » ارائه شده است.

روند شفاف شدن ارزیابی های نقادانه تفسیرهای ساختاری یا صلی الله علیه وسلم بی هنجاری رحمهما الله مربوط به کج روی به کندی پیش می رفت، ولی سرانجام جامعه شناسان با انجام تحقیقات وسیع در زمینه کج روی، اقدام به شفاف شدن روند ارزیابی نقادانه کردند. در این کتاب، که مارشال بی. کلینارد آن را «رحمهم الله صلی الله علیه وآله وسلم صلی الله علیه وآله قدس سره » ویراستاری کرده، جامعه شناسان تلاش مرتن را برای طراحی نظریه ای در مورد کج روی - که از پیچیدگی داده ها برخوردار بود - با تردیدهایی جدی مواجه کردند. تمایز بین اهداف و ابزارها تمایز ساده ای نیست که بتوان آن را در کنار داده های عینی حفظ کرد و پایه انگیزشی فردی جامعه شناسی ساختی در هیچ شرایطی، مگر در شرایط واکنشی، زمینه ای مناسب برای بیان نظریه ای در خصوص کج روی مربوط به گروه نیست. تاکید بسیار بر شرایط حاکم بر نظم اجتماعی در آثار پارسونز «قدس سره قدس سرهم صلی الله علیه وآله قدس سره » مهار اجتماعی را به بازتابی منفی برای سرکوب کج روی تقلیل می دهدرحمه الله شناخت کج روی به عنوان ضرورتی که موجب تغییرات اجتماعی است، در نظریه های ساختی غایب بوده یا فقط در اندیشه های تجدیدنظر شده بعدی پدیدار گردیده است.

نظریه های ساختاری رایج در باب کج روی که، فاصله قابل توجهی از عینیت گرایی گرفته اند، محصول هسته کوچکی از جامعه شناسان است که اروینگ کافمن «قدس سره صلی الله علیه وآله وسلم صلی الله علیه وآله قدس سره رحمه الله علیهاالسلام صلی الله علیه وآله وسلم صلی الله علیه وآله قدس سره »، هوارد اس. بکر «علیهاالسلام صلی الله علیه وآله وسلم صلی الله علیه وآله قدس سره » و ادوین لمرت «علیهماالسلام رحمهم الله صلی الله علیه وآله قدس سره رحمه الله چ قدس سره قدس سرهم صلی الله علیه وآله قدس سره » نماینده آن هستندرحمه الله کسانی که دارای چشم اندازهای نسبتا خرد هستند تا کلان. این ها که معانی حاصل از کنش متقابل را عامل مهمی در پیدایش کج روی می دانند به تفصیل، به شرح و بسط عوامل موجود در کنش متقابل از قبیل برچسب زدن، بدنامی، خودنمایی، تضاد هویت، و حفظ هویت پرداخته اند. همچنین آن ها مفاهیم ساختاری تر نقش، حرفه انحرافی، واکنش اجتماعی، و کج روی ثانویه را به تفصیل شرح و بسط داده اند. این نویسندگان هر چند درباره مسائل اجتماعی سخنی نمی گویند، ولی علاقه آنان به تاثیرات خودشناساننده و سازنده مهار اجتماعی، آن ها را به این تصور سوق داده که مسائل اجتماعی فرآورده تعریف است. آن ها توجه چندانی به ملاک های مهار اجتماعی عقلانی یا راه حل های مسائل مربوط به کج روی ندارند و ترجیح می دهند نشان دهند که چگونه مؤسسات اصلاحی، توان بخشی یا درمانی به کج روی شکل و معنا می بخشد و آن را به عنوان کج روی ثانویه با مداخله کردن در فرایندهای کنش متقابل تثبیت می کند.

در حالی که این جامعه شناسان انتقادهای منفی شدید نسبت به مهارهای نهادی و سیاست همگانی مربوط به گرایش انحرافی مطرح می کنند، ولی در این خصوص که تعریف های کج روی و سیاست مربوط به آن، چگونه در شکل پدیده های فرهنگی ظاهر می شود یا چگونه و چرا تغییر می کند، هنوز تبیینی ارائه نداده اند. چنان که به ارتباط کج روی با نوآوری و خلاقیت در فرایندهای تغییر نیز نپرداخته اند. اما در یک ارزیابی گسترده، تحقیقات مربوط به کج روی، بیش از نظریه نظام مند جامعه شناختی نسبت به وجوه بسیار برجسته جامعه جدید حساسیت نشان می دهد. از میان این وجوه، می توان به آن دسته از مسائل اخلاقی دارای کارکرد اشاره کرد که موجب جابه جایی در روابط ابزار و غایات، کنش گروهی کثرت گرایانه، روابط اجتماعی تجزیه شده، مهار اطلاعات، تعهد ضعیف نسبت به نقش، و آثاری که هر یک از این موضوعات در عمل، بر هنجارها و قواعدی که کج روی را تعریف می کنند، می گذارند.

آینده روی کرد مسائل اجتماعی

از جهاتی، مسائل اجتماعی یکی از مهم ترین شاخه های جامعه شناسی است. چرا که زمینه محک زدن پیش بینی ها و سودمندی نهایی جامعه شناسی را فراهم می کند. با این همه، مسائل اجتماعی به لحاظ نظری، برای بسیاری از جامعه شناسانی که پرسش های مهم آن را در باب تعریف بی پاسخ می دانند، حوزه ای اضطراب آور باقی مانده است. به حق، می توان ادعا کرد که اکنون مباحث و تحقیقات در باب مسائل اجتماعی، به خصوص مباحثی که تحت عنوان رفتار انحرافی قرار می گیرد، از گذشته پیوند نزدیک تری با نظریه عمومی جامعه شناختی دارند. با این همه، تنگنای انتخاب از میان یکی از دو دیدگاه های ذهنی و عینی همچنان پابرجاست و تقریبا در هر تلاشی برای تعیین حد و مرز رسمی این حوزه، چنین تنگنایی پیش می آید.

نشانه های فراوانی حاکی از این است که این تنگنا از طریق نظریه ها و مطالعات مربوط به ارزش و ارزش گذاری حل شدنی است. مفاهیمی که ناهم نوایی، تضاد گروهی و مقاومت را، که همواره ملازم با تغییرات سریع در جامعه نوین است، جامعه شناسان و دیگر اندیشمندان علوم اجتماعی را به سوی خود سوق داده است. برخی از جامعه شناسان و بیش تر مردم شناسان در صدد برآمده اند تا شالوده کردار را در قالب ساختاری عمومی از ارزش ها که با [شاخص های] سن، جنس،اشتغال، خویشاوندی و سایر خصوصیات منزلتی ترسیم شده، کشف کنند. دیگران در جست وجوی ارزش های مهم در مقولات عرفی درجه دوم، نظیر صلی الله علیه وسلم ساختار شخصیت رحمهما الله بوده اند. با این همه، تحقیقات مذکور این پرسش را نادیده گرفته است که در هر جامعه شدیدا کثرت گرا، که شامل معضل گروه ها و مؤسسات رقیب است، چگونه این ارزش ها برای [ارائه] یک الگوی کنش گروه بندی می شوند.

یکی از پیامدهای این اهتمام زیاد نسبت به ارزش ها و ارزش گذاری، ممکن است موجب تحول و رشد دانش کنش اجتماعی از درون حوزه کم تر شکل یافته مسائل اجتماعی باشد که در اثر مطالعات مربوط به انحلال تضاد و تغییر کوتاه مدت محقق می شود و علاوه بر محتوا، بر صور کنش متقابل گروهی نیز تاکید دارد. این موضوع مستلزم تصور متفاوتی از مسائل اجتماعی است رحمه الله تصوری که به بحران و اصلاح توجه کم تری دارد و بیش تر پذیرای حقایق مربوط به تغییر پیوسته و بازنگری سیاست ها در جوامع فعال است. ایده حل مسائل اجتماعی به عنوان صلی الله علیه وسلم بهترین گزینه ممکن رحمهما الله از میان سایر گزینه ها، در عمل، نشان می دهد که کم فایده تر از شناخت مشکل ترین وجه نحوه تصمیم گیری ها و اجرای آن هاست. امید است این تصمیمات کم تر از راهکارهای مداخله در فرایندهای جاری، علت تغییر در موقعیت های ثابت تلقی شود. اگر گروه بندی ارزشی، از رهگذر کنش متقابل گروهی، مرحله مهمی در چنین فرایندهایی است، مشخص کردن این که چه کسی به کدام وسیله مهار اجتماعی دست رسی دارد و چه کسی موقعیت ارزش های درخور نخبگان قدرت را [در گروه بندی ارزشی] معین می کند، مهم خواهد بودرحمه الله زیرا این موضوعات نیز از زمره صلی الله علیه وسلم شرایطرحمهما الله تغییراند.

پیوند موفقیت آمیز پدیده های ارزشی صلی الله علیه وسلم ذهنی رحمهما الله با ساختار اجتماعی عینی و فن آوری ممکن است از توسعه های نظری بوم شناسی انسانی نشات بگیرد که عموما از آن به عنوان موضوعی یاد می شود که نشان می دهد چگونه زمان، مکان، نیرو، و مقاومت در برابر تغییر، خود را بر جنبه های اجتماعی روان شناختی کنش تحمیل می کنند. این امر مستلزم پذیرش آن ایده است که فن آوری می تواند ترتیب گزینش از میان ارزش ها را تغییر دهد که در غیر این صورت، بر حسب فرهنگ و ساختار اجتماعی و با تغییر هزینه های تحقق آن ها، معین می شود. این مطلب بدین معنا نیست که انسان ها همواره به شیوه های کنشی پر هزینه با دید اقتصادی می نگرند و نسبت به آن ها واکنش نشان می دهند. تبیین هر دو پدیده تعریف مسائل اجتماعی و سازمان دهی مداخله عقلانی، مشکل آفرین است. تا آن جا که دانشمندان علوم اجتماعی مسؤولیت ارائه معرفت انتقادی در قبال مداخله عقلانی را برعهده گرفته اند، به سازمان دهی آن نیز کمک کرده اند. بنابراین، این که بتوان مسائل اجتماعی را از یک موضع اخلاقی بی طرف مطالعه کرد، جای تردید است.

پی نوشت ها

این مقاله به نقل از منبع ذیل ترجمه شده است:. International Encyclopedia of theSocial Sciences, ed. David L. Sills(New York,1968) V. 14, pp. 452 -459

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر