ماهان شبکه ایرانیان

اسکندرنامه نقالی و جایگاه آن در داستانهای عامیانه(۱)

تا یکی دو نسل پیش از این، که وسایل ارتباط جمعی اوقات فراغت مردم را پر نکرده بود، قصه گفتن و قصه شنیدن یکی از سرگرمیهای اصلی بود

تا یکی دو نسل پیش از این، که وسایل ارتباط جمعی اوقات فراغت مردم را پر نکرده بود، قصه گفتن و قصه شنیدن یکی از سرگرمیهای اصلی بود. قصه گوی حرفه ای یا نقال معمولاً در قهوه خانه ها داستان مسلسلی راحکایت می کرد و در جای حساس آن را ناتمام می گذاشت و شنونده را در حال تعلیق نگه می داشت تا فردا شب بیاید و بقیه داستان را بشنود. در عصر صفوی چه در ایران و چه در هند این حرفه گسترش داشت چنانکه در تذکره ها بدان اشاره شده است.

در میان قصه ها، نوع پهلوانی آن البته توأم با چاشنی حکایات عاشقانه و ماجراهای عیاری و پندارهای جادویی از همه بیشتر خواستار داشت و در چهار قرن اخیر مفصل تر و پر تنوع ترین این قصه ها ،اسکندرنامه تحریر نقالی است. البته اسکندرنامه از دیر باز شنونده داشته و گذشته از روایتهای منظوم، یک روایت به نثر کهن از قرن ششم دارد و نیز بخشی از داراب نامه طرسوسی در واقع اسکندرنامه است. تألیف اسکندرنامه تحریر نقالی را به «منوچهر خان حکیم» منسوب می دارند که برای بنده مشخص نیست چه کسی بوده، چه بسا این کلمه صورت تحریف شده «منوچهر شصت کُله» ازنخستین راویان این داستان بوده باشد، البته شخص اخیر وجود داشته و در قرن ششم می زیسته و در راحة الصدور راوندی (ص 57) از او نام برده شده است1. در هر حال قدیم ترین نسخه ای که از تحریر نقالی اسکندرنامه است تاریخ 1106 ه . ق را دارد2 و نسخه های چاپی (سنگی و حروفی) و خطی با هم کما بیش متفاوت است و اینجانب امیدوارم بتوانم یک نسخه پیراسته بر اساس تصویر سه نسخه کهن که در اختیار است از این کتاب فراهم آورم تا ارزشهای ادبی و پژوهشی این کتاب روشن گردد.

ظهور اسکندر و بر افتادن هخامنشیان، سپس پیدایش ملوک الطوایفی بعد از اسکندر، از مهم ترین حوادث دورانساز است که بر ایران و خاورمیانه گذشته و طبیعی است که از همان روزگار اسکندر چهره ای فراتر از انسان عادی یافته است. تأثیرات شخصیت اسکندر در ذهنیت عامه از گجسته [= ملعون] تا قدیس و پیامبر گونه (یا دستکم مبشر پیغمبر آخر الزمان و شمشیر زن در راه توحید) نوسان دارد و شکل اخیر آن مطابق روحیه عصر صفوی است که در اسکندر نامه نقالی بازتاب یافته و به قولی چهره شاه عباس اول در آن منعکس شده است3 چنانکه در همان دوران قصه حسین کُرد نیز رنگ مذهبی دارد.

به اسکندر باز گردیم. ایرانیان که از شکست به دست مقدونیان (که در آن موقع از رعایای دور دست هخامنشیان بودند) چنان یکه خوردند که نخست باور نمی داشتند و سپس برای آنکه مطلب را برای خود پذیرفتنی سازند اسکندر را پسر دارا انگاشتند، یعنی گفتند اسکندر هم ایرانی بود که ایرانیان را شکست داد بدینگونه «قصه سکندر و دارا» از سوگنامه شکست به حماسه پیروزی تبدیل شد. گر چه در این میان کسانی حتی منکر وجود اسکندر و یا کارهای اسکندر شدند و بعضی پژوهشگران به دو اسکندر (یکی مقدونی و یکی مغانی) قائل گردیدند4

در هر حال تحریر اخیر اسکندرنامه که همین اسکندر نامه نقالی است رنگ دینی هم یافت و اسکندر را همان ذوالقرنین مذکور در قرآن پنداشتند که بعد از حضرت عیسی(ع) و پیش از حضرت محمد(ص) زندگی می کند حال آنکه اسکندر مقدونی تاریخی بیش از چهار قرن مقدم بر زمان مسیح می زیسته است. اسکندرنامه نقالی بجز کلمه اسکندر (و ارسطو و افلاطون و جالینوس و بطلمیوس) مبنای تاریخی ندارد، اما به لحاظ تاریخ اجتماعی گویای حقایقی از گذشته ماهست.

از لحاظ اخلاقی نیز همچنانکه محققان (دکتر محجوب و دکتر پرهام) اشاره کرده اند اسکندرنامه نقالی نسبت به داستانهای عامیانه قدیم (مثلاً سمک عیار) نوعی انحطاط را نشان می دهد واین، علاوه بر آنکه نمایانگر سقوط تدریجی ارزشها بر اثر شکستهای تاریخی متوالی است، به نحوی نیز نشانگر بیان صریح و صادقانه واقعیات اجتماعی عصر قصه پرداز از زبان خواجه بود. اسکندر هر چه به دهانش می آید می گوید و نسیم عیار همه را تیغ می زند و رحم و مروت و عهد نگهداری و امانت کمیاب است، این همان اوضاع اواخر صفویه است که در رستم التواریخ نیز بیان شده و شکست مفتضحانه دولت مرکزی از شورشیان یک ایالت یاغی و سقوط صفویه پوچی آن بنای پر زرق و برق را نشان داد.

دیگر از خصوصیات اسکندرنامه پیدایش انگیزه دینی در اعمال قهرمانان و کلاً حرکتِ قصه است. این خود از دلالتی واقعی خالی نیست چرا که در عالم واقع و گذشته تاریخی بسیار حوادث بر اثر انگیزه های دینی رخ داده، و داستانهایی که این جهت را ندارند به نوعی دچار کمبود و نارسایی هستند.

به گمان من اسکندرنامه تحریه نقالی نوعی تکامل در فن داستان پردازی را در سرزمین ما رقم می زند چنانکه قهرمانان قصه را گاه می توان با ولگرد ماجراجو و همه فن حریف داستانهای پیکارسک اواخر قرون وسطای اروپا مقایسه کرد و نیز می توان مجموعا اسکندرنامه تحریر نقالی را نوعی هجویه داستانهای پهلوانی قدیم انگاشت (شبیه دن کیشوت).

قهرمان داستان اسکندرنامه هنوز جمعی می اندیشد امادر آستانه انتقال به فردیّت است، چنانکه در مرحله بعدی قهرمان داستان عامیانه (همچون امیر ارسلان و ملک بهمن...) دیگر آرمانهای حماسی ندارد، بلکه با یک شور رمانتیک فقط در صدد حل مسأله شخصی خودش است، این انعکاس نوعی تحول اجتماعی است و ورود به عصر جدید را رقم می زند، همچنانکه نثر اسکندر نامه نقالی را نیز می توان مرحله انتقال از نثر منشیانه به نثر ساده داستانی در آستانه مشروطیت به حساب آورد، مثلاً به گمان من میرزا حبیب دستان اصفهانی (مترجم حاجی بابا و ژیل بلاس) خیلی تحت تأثیر نثرنقالی بوده است.

از لحاظ محتوی و ساختار، اسکندرنامه نقالی را می توان پیشدرآمد رُمانهای تاریخی جدید هم انگاشت، چنانکه در توصیفات شمس و طغرا محمد باقر میرزا خسروی شباهت بسیاری با اسکندر نامه نقالی می بینیم.

قدرت توصیف، گیرایی حوادث، شیرینی ضرب المثلها و تعبیرات، وسعت دایره واژگان از خصوصیات این کتاب است و چنانچه چاپ مصحّح وپیراسته ای بر اساس نسخ کهن صورت گیرد یک متن ارزنده به زبان فارسی افزوده خواهد شد. مرحوم بهار در سبک شناسی5 «برای لذت بردن و چیز فهمیدن بهتر از کتب فاضلانه ای است که دراین عهد[صفوی] نوشته شده...» و دو قطعه برای نمونه نقل کرده است.

داد و ستدی که بین نثر ادبی و نثر عامیانه صورت می گرفته در این کتاب به کاملترین صورت تجلی یافته است، زیرا راه یافتن کلمات و عبارات پر خون و زنده و معنی دار عامه دربافت کلیشه ای و قالبی نوشته های منشیان به تدریج به بعضی کلمات عامیانه شناسنامه ادبی اعطا می نموده و ادبیات را از سرچشمه جوشان زندگی واقعی طبقات و اقشار شهری برخوردار می نموده است.

از سه نسخه قدیمی موجود، نسخه کامل مجلس (مورخه 1264 ه . ق) بسیار مفصل است و اشکال عمده ای که دارد افزایش بخشهایی است به کتاب، توسط فرزند کاتب اصلی، که از ارزش و اصالت آن می کاهد. نسخه دیگر مجلس (که نوشته اند تاریخ 1106 ه . ق را دارد) به قرائنی تازه تر به نظر می رسد که نمونه مسلّمی از نثر آغاز سده سیزدهم هجری می باشد بلکه مشخصات سبک شناختی آن زمان قدیم تری را نشان می دهد، و با آنکه در واقع برشی از اسکندرنامه نقالی (بخش ترکستان و بعد از آن) است اما فضای کلی کتاب را می نمایاند چنانکه هم حوادث جنگی دارد، هم داستانهای عشقی؛ هم ماجراهای عیاری و هم عجایب جادویی و دنیای دیوان و پریان. بدینگونه به تعبیر عبدالنبی فخرالزمانه در طراز الاخبار جامع انواع قصه های عامیانه خواهد بود، مضاف بر آنکه چون تاریخ نسخه مورد اطمینان است استخراج واژه ها و تعبیرات و خصوصیات سبک شناختی آن سندیت بیشتری خواهد داشت.

پی نوشتها

1 لغت نامه دهخدا و نیز ک: اسکندر و ادبیات ایران، دکتر سیدحسن صفوی، (امیرکبیر، 1364، ص 3 72).

2 فهرست منزوی 5/3656.

3 نورالدین مدرسی چهاردهی.

4 ر. ک: کارنامه به دروغ پوران فرحزاد.

5 سبک شناسی؛ جلد 3 ص 260.



*. این اثر در دست تصحیح و تحقیق توسط آقای ذکاوتی است و میراث مکتوب سال آینده آن را منتشر خواهد کرد.

**. پژوهشگر و مصحح متون.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان