ماهان شبکه ایرانیان

مفهوم مقدس و نامقدس

مفهوم «تقدس » همواره یکی از متداول ترین مفاهیم کاربردی در زندگی انسان بوده است. انسان ها با توجه به قداستی که برای برخی چیزها همچون خدا یا خدایان، زمان ها، مکان ها، اشیا و حتی افراد قایل می شوند نقش قابل توجهی را در صحنه روابط اجتماعی ایفا می کنند

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

مقدمه

مفهوم «تقدس » همواره یکی از متداول ترین مفاهیم کاربردی در زندگی انسان بوده است. انسان ها با توجه به قداستی که برای برخی چیزها همچون خدا یا خدایان، زمان ها، مکان ها، اشیا و حتی افراد قایل می شوند نقش قابل توجهی را در صحنه روابط اجتماعی ایفا می کنند. مقدس را، به خصوص اگر با تابوهایی که آن را در برگرفته است ملاحظه کنیم به اهمیت آن در روابط اجتماعی بیش تر واقف خواهیم شد. بنابراین، پرداختن به نظریه های مربوط به تقدس، منشا تقدس، تعمیم و انتقال تقدس و چیزهای مقدس از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. این مقاله، گوشه چشمی به این موضوع دارد.

1- بررسی تاریخی

اعمال و اندیشه های مقدس اگرچه تقریبا در تمامی ادیان ابتدایی و ادیان معاصر و همچنین در تعدادی از اندیشه های دین شناسان ظهور دارد، اما پرداختن به آن و ارائه تعریفی از دین بر مبنای مقدس و غیر مقدس به دورکیم، جامعه شناس فرانسوی، باز می گردد. همیشه در ادیان ابتدایی چیزهایی به عنوان مقدس مطرح بوده، هم چنان که در ادیان بزرگ جهانی نیز چیزهایی به عنوان مقدس و قابل تکریم وجود داشته است. اما نه از دیدگاه متدینان (درون دینی) و نه از دیدگاه جامعه شناسان دین، موضوع مقدس و نامقدس، دست کم تا زمان دورکیم، این چنین مورد توجه قرار نگرفته است. در حقیقت، دورکیم بود که در کنار تعاریف متفاوتی که از دین ارائه می شد، بر مبنای مقدس و غیر مقدس تعریفی از دین ارائه داد.

پیش از آن که از کیفیت دست یابی دورکیم به موضوع مورد اشاره سخنی به میان آید، لازم است به گفته هایی از اندیشمندانی که درباب دین و تعریف (1) آن تلاش نموده اند اشاره شود:

نگاه مارکس به دین بسیار بدبینانه است. او که همانند بسیاری دیگر از هم گنان خود، تحت تاثیر زمینه های اجتماعی، دین را با مسیحیت یکی می دانست (2) معتقد بود که «دین نشان دهنده از خودبیگانگی انسان است; دین تریاک خلق است; دین سعادت و پاداش ها را به زندگی پس از مرگ موکول می کند و پذیرش تسلیم طلبانه شرایط موجود را در این زندگی می آموزد. دین دارای عنصر قدرتمند ایدئولوژیکی است. اعتقادات و ارزش های دینی غالبا نابرابری های ثروت و قدرت را توجیه می کند (3)

تایلر دین را اعتقاد به ماورای طبیعت یا هستی های روحانی تعریف کرده، اولین مرحله آن را همانندانگاری می داند; به این معنا که نه فقط در وجود انسان ها، بلکه حتی در اشیا نیز لانه کرده است. به عقیده او، اعتقاد به ارواح از تمایز انسان بین حالت خواب و بیداری به وجود آمده است.

اسپنسر رویکردی مشابه با تایلر دارد و معتقد است تجربه خواب دیدن ماهیت دوگانه جسم و روح را به انسان القا می کند. او سپس با طرح دیده شدن مردگان در رؤیا، اولین نمودهای دین داری را در عبادت جان ها یا ارواح مردگان معرفی می نماید. (4)

فروید با بررسی آثار مردم شناسانه فریزر و رابرتسون اسمیت، یکی از ویژگی های بنیادین قبایل مورد بررسی در استرالیا (قبایل ملانزی - پولینزی - مالزی) را ممنوعیت شدید ازدواج با محارم می داند. او می گوید: «این قوم چنان از زنای با محارم وحشت دارند که اگر ببینند حیوان اهلی مرتکب آن شده آن را تنبیه می کنند.» فروید با نگاهی روان کاوانه به این پدیده، آن را ناشی از احساس گناه یا عقده ادیپ می داند که پسر یا پسران با کشتن پدر نخستین خود به آن مبتلا شدند و بدین ترتیب، سرچشمه دین را با یک نوع بیماری و روان رنجوری تحلیل می کند (5)

دانشمندان دیگری همچون جیمز فریزر، مالینوفسکی، رادکلیف براون، لوئی اشتراوس، کیلفورد گیرتز و داگلاس نیز به دین توجه کرده اند که برای رعایت اختصار، از ذکر نظرات آنان صرف نظر می شود. اما دورکیم بر خلاف اندیشمندان مزبور، دین را واکنشی فلسفی یا روانی به طبیعت نمی داند، بلکه آن را تلاشی در جهت حفظ جامعه و سرکوبی اهداف خویشتن مدارانه و اولویت بخشیدن به اهداف جامعه قلمداد می کند.

او با اعتقاد به این که با فهم علت مشترک ادیان می توان به فهم تمام دیان نایل شد، بررسی های خود را از بدوی ترین و ابتدایی ترین صور دینی آغاز می کند. به زعم او، دین علت واحدی دارد و آن جامعه است. بر این اساس، برای تسهیل در تحلیل ادیان، می توان این هدف را با بررسی آیین توتم پرستی آغاز کرد. (6)

توتم چیست؟

«توتم » حیوان یا گیاهی است که مهم ترین ویژگی آن حیثیت نمادین آن برای گروه اجتماعی می باشد. (7) «توتم » چیز مقدسی است که با احترام به آن نگریسته می شود و با شعایر گوناگون احاطه گردیده است. دورکیم پس از بیان مقدمه مذکور، دین را این گونه تعریف می کند: «دین بر حسب تمایز میان چیزهای مقدس و نمادها، جدا از جنبه های عادی هستی - قلمرو چیزهای نامقدس - در نظر گرفته می شود. بنابراین، دین امور مقدس از نامقدس را مشخص می کند. توتم و اموری که به گونه ای وابسته به توتم می باشند مقدس و جنبه های عادی هستی نامقدس می باشند. توتم به عنوان چیزی مقدس واجد صفات الهی است که آن را از حیوانات دیگر که می توان شکار کرد یا حیوانات دیگری که می توان گردآوری یا مصرف نمود کاملا جدا می کند (8)

از دیدگاه دورکیم، دین اعتقاد به ماورای طبیعت نیست; چرا که در برخی از مذاهب جهانی اعتقاد به خدا و ماورای طبیعت وجود ندارد; مثلا، بودیسم اعتقاد به خدا را ترویج نمی کند. ذات دین به نظر دورکیم عبارت است از تقسیم جهان به دو دسته نمودهای مقدس (9) و نامقدس. (10)

به نظر می رسد در این تعریف، دین نقش مقسم به خود گرفته است: تقسیم اشیا به مقدس و نامقدس و به عبارت دیگر، تمایز پدیده های لاهوتی از ناسوتی، در حالی که دین در همان حال، منحصر در بخش لاهوتی (مجموعه ای از چیزها، باورها و مراسم) است. «مذهب عبارت است از دستگاهی هم بسته از باورها و اعمال مربوط به امور لاهوتی (11)

سرایت یا انتقال تقدس

مقدس ترین شی ء در توتم پرستی، خود توتم می باشد. تقدس و احترامی که توتم دارد به چیزهای دیگری که به نحوی با توتم مرتبط می شود انتقال می یابد: اشیا، قطعات چوبی یا سنگ صاف و صیقلی که تصویری از توتم بر آن ها نقش بسته در شمار چیزهای مقدس است. این تقدس احتمالا به خود افراد هم منتقل می شود و بدین سان، مجموعه ای از چیزهای مقدس تشکیل می شود که در مرحله نخست آن، حیوانات و گیاهان توتمی قرار دارد، سپس اشیایی که تصویر توتم را در بردارد و یا افرادی که به نحوی با توتم مرتبط است. (12)

توتم و تابو

توتم و تابو لازم و ملزوم یکدیگرند. توتم به لحاظ این که چیز مقدسی است، از احترام ویژه ای برخوردار است، در حریم آن نمی توان وارد شد، نمی توان آن را هم چون حیوانات دیگر شکار کرد یا اگر گیاه است، نمی توان آن را گردآوری کرده، مصرف نمود. دورکیم در تعریف دیگر که از دین ارائه می دهد، وجود تابوها و ممنوعیت ها را که مستقیما به تابو یا چیز مقدس مربوط می شود در تعریف خود اخذ می کند: «دین عبارت است از یک نظام مشترک و الزام آور از اعتقادات و اعمال که به امور مقدس مربوط می شوند; اعتقادات و اعمالی که همه آن هایی را که از آن ها پیروی می کنند در یک اجتماع اخلاقی که «کلیسا» خوانده می شود، گرد هم می آورد (13)

فروید نیز به ملازمه بین توتم و تابو تصریح می کند: «کسانی که توتم واحدی دارند، بنابراین، این وظیفه مقدس را بر عهده دارند که توتم خود را نکشند و یا از بین برند و یا از گوشت آن نخورند، ورنه از مکافات عمل خود در امان نخواهند بود» (14) .

فروید همچنین حرمت و ممنوعیت ازدواج با محارم را ناشی از توتم و تقدس آن می داند; یعنی اعضای یک توتم نباید با یکدیگر روابط جنسی داشته باشند. «این همان قانون ازدواج با بیگانه است که لازم و ملزوم توتم پرستی است (15)

منشا تقدس توتم

به اعتقاد دورکیم، توتم به این دلیل مقدس است که نماد گروه و جامعه است. توتم نماینده ارزش هایی است که برای گروه یا اجتماعی اهمیت اساسی دارد. حرمت و تکریمی که از توتم به عمل می آید در واقع، ناشی از احترام و تکریمی است که افراد گروه برای جامعه قایل هستند. به عبارت دیگر، اشیای لاهوتی، گیاهان، حیوانات و افراد دیگری که به لحاظ پیوند با اشیای لاهوتی، تقدس یافته اند، همه به دلیل بهره مندی از عنصر مقدس «کلان » است، حتی نیروی بی نام و نامشخصی که توتم بر آن دلالت دارد از خود اجتماع گرفته شده است. (16)

دورکیم در پاسخ به این پرسش که بنابراین، آنچه در مراسم و آیین ها واقعا مورد پرستش و تقدیس واقع می شود چه چیزی است، معتقد است آن چیز جز جامعه نیست. اگرچه افراد جامعه خود، بدان آگاه نیستند. مراسم و تشریفاتی که مؤمنان به اجرا می گذارند برای ایجاد حس هم بستگی و اولویت بخشیدن به خواسته های اجتماعی و کنار گذاشتن خواسته های خویشتن مدارانه است. «تشریفات، افراد را از امور مربوط به زندگی اجتماعی نامقدس دور کرده به قلمروی متعالی [و مقدس] وارد می کند که در آن اعضای گروه خود را در ارتباط نیروهای عالی تر احساس می کنند. این نیروهای عالی تر، که به توتم یا تاثیرات الهی و یا خدایان نسبت داده می شوند. در حقیقت، بیان نفوذ و تاثیر جمع بر فرد است (17)

از آنچه ذکر شد، به خوبی برمی آید که طبق پندار دورکیم مقدس ومعبودواقعی و آنچه در آیین ها، مراسم و تشریفات مذهبی مورد ستایش و تقدیس قرار می گیرد چیزی جز «جامعه » نیست.

منشا تقدس جامعه

روشن شد که منشا تقدس پدیده ها، جامعه است. حال این سؤال مطرح می شود که اگر تقدس توتم از جامعه است، تقدس جامعه از چیست؟ چرا جامعه به موضوع قابل پرستش و اعتقاد تبدیل می شود؟ پاسخ دورکیم این است که: «جامعه خود به خود بهره ای از تقدس دارد. به طور کلی، شکی نیست که جامعه با همان اثری که بر اذهان می گذارد، همه توانایی های لازم را برای بیدار کردن احساس ملکوتی در آن ها دارا است; زیرا جامعه نسبت به اعضای خود همان مقامی را دارد که خدا نسبت به مؤمنان از آن برخوردار است (18)

از نظر دورکیم، جامعه دارای اهدافی است که جامه عمل به خود نمی پوشد، مگر آن که ما منافع شخصی را فراموش کنیم. جامعه برای نایل شدن به اهداف خود نمی تواند به اقتدار مادی و نیروی نظامی متوسل شود، بلکه ناچار است با اقتدار اخلاقی و ایجاد حس احترام برای خود نزد دیگران، افراد را به سرسپردگی و تسلیم در برابر خود فرا خواند. جامعه طبیعت خاص خود و در نتیجه، اهداف خاص خود را دارد، اما چون نمی تواند جز با واسطه ما به آن اهداف برسد با ابهت تمام از ما یاری می طلبد، او خواهان آن است که ما منافع خود را از یاد ببریم و خدمت گزار او باشیم و بدین سان، در هر لحظه ما مجبوریم به قواعدی در زمینه رفتار و اندیشه گردن نهیم که خود ما آن ها را ساخته ایم; قواعدی که گاه با علایق بنیادی ترین غرایز ما مخالف اند. اگر ما به دستور جامعه گردن می نهیم، برای آن نیست که جامعه چنان نیروی مسلحی دارد که می تواند بر مقاومت های ما غلبه کند. تسلیم ما در برابر جامعه پیش از هر چیز، برای آن است که جامعه موضوع یک احترام حقیقی [از جانب] ماست. (19)

نقد اندیشه های دین شناسان درباره مقدس و نامقدس

الف - دورکیم: اندیشمندان دین شناس انتقادهای فراوانی از نظر روش شناختی و مردم انگارانه نسبت به آراء دورکیم مطرح کرده اند، اما احتمالا مهم ترین انتقاد این است که او دقیقا همان اشتباهی را مرتکب شده که معتقد بود جامعه شناسان و مردم شناسان پیش از او همچون تایلر، اسپنسر، فریزر و فروید مرتکب شده اند. دورکیم می گوید: «اگر خود مردم علاوه بر این که فریفته این دستگاه تصورات باطل هستند، معمار آن نیز بوده باشند، در این صورت، این پرسش مطرح می شود که این فریب حیرت انگیز چگونه توانسته است در سراسر تاریخ بعدی ادامه یابد. آن چگونه علمی است که کشف اصلی اش عبارت از این است که موضوع خودش را بی اعتبار کند (20)

دقیقا همین انتقاد بر خود دورکیم نیز وارد است. چگونه ممکن است تعداد بسیاری از مردم در طول تاریخ گرفتار اباطیل شده باشند که خود آن را بافته و پرداخته اند و این چگونه دین شناسی است که موضوع خود را باطل اعلام می کند؟ آیا دین شناسی دورکیم با تقلیل توتم و نیروی مرموز و ناشناخته ای که توتم بر آن دلالت می کند به جامعه، به معنای فریفتگی حیرت انگیز در تمامی قرون و اعصار نیست؟ آیا با تبدیل شدن توتم مقدس یا نیروی غیرمشخص غیر طبیعی به جامعه، هنوز می توان برای دین شناسی و دین واقعیتی تصور کرد؟

شکی نیست که میان احکام و مراسم و تشریفات دینی با جامعه پیوندی ناگسستنی وجود دارد (هر چند که همه اعمال و باورهای دینی اجتماعی نیستند)، اما همانندی ها و پیوندهای میان این دو ثابت می کند که دین یا توتم چیزی جز جلوه نمادین جامعه نیست و مردمی که توتم را به عنوان یک امر مقدس قلمداد می کنند در واقع، بدون این که خود آگاه باشند، امر مقدس آن ها همان جامعه است.

به نظر می رسد مشخص کردن این که آیا توتم جلوه نمادین امر فوق طبیعی و به تعبیر دورکیم، نیروی بی نام و نامشخص یا جامعه است، سخنی خارج از بررسی و صلاحیت و قلمرو دین شناسی و جامعه شناسی به عنوان یک علم می باشد. آنچه در صلاحیت جامعه شناسی ادیان قرار می گیرد بررسی پیوندهای بین آیین های توتمی و جامعه است. اما بررسی این که توتم نماد جامعه است یا امر فوق طبیعی، در قلمرو کلام و فلسفه می باشد.

همچنین تعریفی که دورکیم از «مقدس » ارائه می دهد دارای اشکالاتی است. دورکیم در تعریف «مقدس » می گوید: «چیزی مقدس است که توسط یک سلسله احکام تحریم کننده حفظ و مجزا شده باشد. و چیزی غیر مقدس است که این احکام در مورد آن اعمال نمی شود و آن را از امر مقدس جدا نگه می دارد. اعتقادات دینی نمایش دهنده طبیعت این مقدسات و روابط آن ها با یکدیگر و نیز روابطشان با آنچه غیر مقدس است می باشند (21)

آیة الله محمد تقی جعفری رحمه الله بر این تعریف دو ایراد وارد می کنند:

1- اعم بودن دایره مقدسات نسبت به دین; به عنوان مثال آزادی و پرچم در نزد بعضی ملت ها امور بسیار مقدسی هستند، اما در حیطه دین نمی گنجند.

2- تعریف دورکیم از «مقدس » به وجود یک سلسله احکام تحریم کننده ای که مقدس را از غیر مقدس جدا می کند، تعریف ویژگی های امر مقدس است، نه بیان کننده اصل و ذات و ماهیت آن. (22)

بنابراین، دورکیم به جای تعریف ماهیت امر مقدس، آن رابه مخالفت آن (نامقدس) تعریف کرده است. علاقه افراطی دورکیم به بحث جامعه (همچون علاقه افراطی مارکس به اقتصاد، نیچه به قوه، فروید به غرایز جنسی، داروین به انتخاب طبیعی) او را بر آن داشته است که نه تنها با نادیده گرفتن ماوراء الطبیعة به عنوان حقیقت ذاتی و ماهوی ادیان، بلکه با انکار آن، دین را تماما اجتماعی و آن را به یکی از ویژگی های نسبی اش تعریف نماید، چنان که از ویژگی های دیگر دین می تواند این باشد که حالت انبساط و نوعی تجربه عرفانی را در مؤمنانش ایجاد نماید.

انتقاد دیگری که متوجه دورکیم است، لازمه رابطه بین توتم و تابو یا مقدس و حریم های آن است. همان گونه که ذکر شد، دورکیم معتقد است نظام مشترک و الزام آوری اعمال و اعتقادات مقدس را احاطه کرده است. دین اسلام به عنوان یکی از ادیان بزرگ جهانی با وجود اشتمال بر اعتقادات و احکام الزامی، دارای اعتقادات و احکام دیگر غیر الزامی نیز هست که عمل به آن ها ضرورتا درخواست نشده است. مستحبات و مکروهات و مباحات و بعضی اعتقادات این چنین اند.

از دیگر اندیشمندان که به مبحث مقدس و نامقدس پرداخته اند، می توان به مارسل موس، هوبرت، رودلف اوتو، روبلوم و میرچاالیاده اشاره کرد.

ب - مارسل موس: مارسل موس در انتقاد از دایی خود، دورکیم، به عدم جامعیت تعریف او اشاره می کند. او معتقد است تقدس نسبی است و بعد فرافرهنگی ندارد; به این معنا که شامل ادیان غیرسامی نمی گردد. موس با توجه به تحقیقات مارسل گرایانه می گوید: در ادیان چینی، تمییز قطعی بین چیزها، جنبه های مقدس و نامقدس (دنیوی) کار بسیار مشکلی است. او همانند اسلافش، مفهوم «مانا» را، که یک نیروی بی شکل و ماورای طبیعی بسیار گسترده است، ترجیح می دهد. با وجود این، او در تبیین و تکمیل عقاید دورکیم سهم داشته است و از مراسم قربانی به عنوان عملی یاد می کند که از طریق وساطت یک قربانی، دنیای مقدس را با دنیای غیر مقدس مرتبط می سازد. (23)

ج - روبلوم: «خدمت شایان توجه روبلوم به دین پژوهی عرضه مفهوم «قدس » یا «قدسیت » به عنوان مفهوم کلیدی در دین بود که حتی از مفهوم خدا هم فراتر می رود; زیرا به تصریح او، ممکن است دینی بدون مفهوم خدا وجود داشته باشد، ولی هیچ دینی بدون تمایز بین قدس و دنیوی وجود ندارد. تجربه دینی تجربه بی همتایی است که مشخصه اش همانا حضور قدسیت است (24)

د - رودلف اتو (1917 -1923): وی بنیاد دین را تجربه قدسی یا اهورایی می داند. نگرش او به دین بر خلاف دورکیم، جامعه شناسانه نیست. همچنین نگاه او به دین بر خلاف تایلر و فریزر، عقلانی نمی باشد. اتو پایه دین را اساسا باورداشت ها و اندیشه ها نمی داند، بلکه معتقد است دین تجربه اعجاب انگیز در حضور یک نیروی الهی یا مقدس است. بنابراین، او نگرشی عاطفی به دین دارد. در حقیقت، اتو آنچه را که مارت پیش از او به عنوان یک اندیشمند عاطفه گرا، مبنی بر احساس حضور یک قدرت یا نیروی شگفت انگیز و رمزآمیز نزد اقوام ابتدایی به آن رسیده بود، به عنوان «تجربه قدسی » معرفی نمود. مارت سرچشمه رفتار مذهبی را احساس حضور یک قدرت شگفت انگیز می دانست و نام آن را «مانا» می گذاشت. احساس اقوام ابتدایی در برابر چیزهایی که «مانا» دارند، آمیزه ای از هراس، اعجاب و جاذبه است: (25)

اتو در کتاب مفهوم امر قدسی، این احساس وحشت در برابر مقدس را، که با احترام و عظمت آمیخته است، ناشی از شدت عظمت قدرت می داند. جوهر دین از نگاه او، خشیت است; آمیزه بی همتایی از ترس و مجذوبیت در برابر لاهوت. (26) در تجربه قدسی، امر مقدس خود را همچون چیزی «به کلی دیگر» ظاهر می کند; چیزی که اساسا با امور کیهانی متفاوت است و متدین خود را در برابر او یک مخلوق و به تعبیر حضرت ابراهیم علیه السلام، گرد و خاکستر می داند. (27)

ه- میرچا الیاده: «جدیدترین و نافذترین تدوین و تنسیق قدسیت - به عنوان جوهر یگانه و تحول ناپذیر همه تجربه های دینی - از آن میرچا الیاده است (28) وی در کتاب مقدس و نامقدس، مفهوم امر قدسی را، که فقط اتو به تجربه دینی مخصوص خداوند تعبیر کرده بود، به نمادها و شعایر تمام فرهنگ ها، اعم از ابتدایی و ادیان جهانی، گسترش داد. او معتقد بود امر قدسی را می توان در مکان های مقدس همچون معابد تجربه کرد. «این حس و معنای قدسی بودن غالبا به درختان، سنگ ها، کوه ها و اشیای مشابه دیگر، که به نظر می رسد قدرت اسرارآمیز در آن ها خانه دارد، نسبت داده می شود (29)

2- تعمیم تقدس یا قاعده «انتقال قداست »

احتمالا نزد بیش تر اقوام و ملت ها، امر مقدسی که اصالتا از قداست برخوردار است، واحد می باشد و سایر امور مقدس به لحاظ ارتباط و پیوندی که با آن امر مقدس دارند، بهره ای از تقدس به خود می گیرند و تقدس می یابند. مقدس های از نوع اول را «مقدس اصیل » و نوع دوم را «مقدس تبعی » می نامند. «در قبایل استرالیایی، که مورد بحث دورکیم است، هر توتم شمار و نشان خویش را دارد. تقریبا در هر کلنی، اشیا، قطعات چوبی یا سنگ صاف و صیقلی که تصویری از توتم بر آن ها نقش بسته باشد، وجود دارد و به همین جهت، این گونه اشیا مانند توتم، از شمار چیزهای مقدس اند. بدین سان، در جوامع استرالیایی، جهانی از چیزهای مقدس تشکیل می شود که نخست گیاهان و حیوانات را، که خودشان توتم اند، سپس همه اشیایی را که تصویر توتم دارند، در برمی گیرد (30)

میرچاالیاده نیز از موضوع تعمیم تقدس با تعبیر تجلی مقدس یاد می کند: «می توان گفت که تاریخ ادیان از ابتدایی ترین تا توسعه یافته ترین، از شمار بسیاری از مقدس همسری ها از تجلیات واقعیت های مقدس تشکیل یافته است، از مقدماتی ترین مقدس همسری - مثلا، تجلی مقدس در بعضی اشیای معمولی یک سنگ یا یک درخت - تا مقدس همسری عالی (که برای یک مسیحی، حلول خدا در عیسی مسیح است) راه حل پیوند دیگری وجود ندارد. در هر مورد، با همان عمل رمزآمیز - تجلی چیزی از یک امر به کلی متفاوت، یک واقعیتی که به جهان تعلق ندارد، در اشیایی که بخش کامل دنیای «نامقدس » طبیعی هستند، رویاروی بوده ایم (31)

میرچاالیاده در جای دیگری، در همین مورد می گوید: «انسان با فطری پذیرفتن این حقیقت را، که مقدس - مثلا - می تواند در سنگ یا درخت متجلی شود، دشوار می یابد، لیکن به زودی خواهیم دید آنچه پیچیده است احترام به سنگ یا آیین برای درخت - فی نفسه - نیست. درخت مقدس یا سنگ مقدس به عنوان سنگ یا درخت مورد پرستش واقع نشده اند. (32)

«تقدس مسری است; به این معنا که یک شی ء مقدس می تواند به سبب مجاورت و نزدیکی با شی ء دیگر، آن را نیز مقدس کند (33)

دین اسلام نیز از این اصل پیروی می کند. تنها موجود مقدسی که از اصالت برخوردار است و قداست آن تبعی نیست «الله » تبارک و تعالی می باشد و سایر چیزهایی که نزد مردم مورد تقدس و احترام اند، هر یک به لحاظ نسبتی که با خداوند دارند، مقدس شمرده می شوند. بنابراین، اگر به عنوان مثال، گفته می شود: «شیخ مقدس اردبیلی » یا گفته می شود: «مرحوم قمی مرد مقدسی است »، به دلیل انس و الفتی است که با خداوند داشته اند.

قرآن مجید و احادیث پیامبران و ائمه علیهم السلام نیز به دلیل این که کلام خداوند و انبیاعلیهم السلام و اولیای او بوده اند، تقدس دارند.

نسبیت در تقدس، در تمام مقدسات تبعی است; زمان و مکان و اشیایی که مورد احترام اند ذاتا مقدس و محترم نبوده اند، بلکه به دلیل اشتمال آن ها بر وقایعی است که به خداوند مربوط می شود. خانه خدا مقدس ترین مکان ها و عید مبعث از مقدس ترین ایام نزد مسلمان است، اما این تقدس به دلیل انتساب کعبه به خداوند و بعثت الهی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.

از این جا، به یک اصل اساسی می رسیم و آن این که مقدسات دینی - دست کم در دین اسلام - قداست مطلق ندارند. شاید بر همین اساس است که مسجد به عنوان یک مکان مقدس مورد احترام تمام مسلمانان است و تابوها و ممنوعیت هایی از ناحیه متدینان در مورد آن جاری می گردد. اما اگر همین مسجد به ضرورت شرعی، درها یا فرش هایش فروخته شود، در صورتی که فهم عامه آن را بدون ارتباط با وضعیت قبلی ملاحظه کند، می تواند آن ها را برای منزل شخصی و یا خانه اش مورد استفاده قرار دهد، بدون آن که ممنوعیت های قبلی مورد توجه قرار گیرد. در میان انسان ها، شخصی مقدس تر از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وجود ندارد، اما خداوند درباره او می فرماید: «اگر محمد به دروغ بر ما سخنانی می بست، ما او را به قهر و انتقام می گرفتیم و رگ و تینش را قطع می کردیم » (الحاقه: 45)

با وجود این، اگر در جامعه، تقدس به افراد یا سازمان اجتماعی منتقل گردد، هاله ای از قداست، احترام و تکریم گرداگرد شخص مقدس را فرا می گیرد و در مواردی اجازه نزدیک شدن به حریم مقدس و نقد اندیشه و عمل او را از افراد جامعه سلب می کند. نقد اندیشه و عمل شخص مقدس، گذشتن از خط قرمز و شکستن حرمت و قداست او تلقی می گردد و واکنش ها مختلفی به همراه خواهد داشت; چرا که اساسا فرد یا سازمان اجتماعی مقدس با عنصر قداست خویش، عنان تفکر و عقلانیت را از جامعه سلب می کند و پیروان نیز با اعتقاد به قداست او نه تنها خود اجازه ورود به حریم مقدس را ندارند، بلکه نقد دیگران را نیز به بهانه اهانت و حرمت شکنی به مقدسات توبیخ می نمایند.

به هر حال، اعتقاد به قداست اگر با عنصر فکر و عقلانیت همراه نباشد، می تواند تقلید کورکورانه از یک طرف و یا سودجویی فرد مقدس را از طرف دیگر، به همراه داشته باشد. «امور قدسی دارای حریم هستند و از هر گونه اهانت یا حتی ارزیابی فراتر می روند. بدین گونه، تقاضا برای مقدس شدن ناشی از پیدا کردن شان و مقامی والا که از هرگونه داوری و خرده گیری فراتر می رود، افراد، اشیا و امور مقدس از همین جهت دارای احکامی هستند (مثل احکام مربوط به اولیای دین، معابد، معابر و مراکز دینی، متون مقدس و...) قدسی کردن امور یعنی فراتر بردن آن ها از فهم این جهانی و ارزیابی انسان (34)

فراتر بودن امور مقدس از اهانت و ارزیابی از نقطه نظر اجتماعی، در تمام جوامع کم و بیش یافت می شود، اما با مراجعه به متون دینی به خصوص دین اسلام، به دست می آید که باید میان دو امر تفکیک قائل شد: 1-ارزیابی 2- اهانت.

اسلام به شدت بر تعقل، تدبر، تحدی تاکید می کند. در حالی که با توهین کنندگان به پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، ائمه علیهم السلام و بطورکلی مقدسات دینی به شدت برخورد می کند. و آنچه موجب برآشفتگی مؤمنان و جریحه دار شدن احساسات آنان می شود، عمدتا همین اهانت به مقدسات است نه ارزیابی های منصفانه.

3- ملاک تشخیص مقدس از نامقدس

مقدسات در طیفی گسترده، از خداوند شروع می شود و به اشیا، زمان ها، مکان ها و اعمال ختم می گردد. سؤال این است که ملاک و معیار تعیین امور مقدس از نامقدس چیست؟ شاید بتوان در پاسخ به این سؤال از دو ملاک بهره جست:

1- آنچه دورکیم در تعریف مقدس بیان داشته است: «مقدس چیزی است که توسط یک سلسله احکام تحریم کننده حفظ و مجزا شده باشد و چیزی غیر مقدس است که این احکام در مورد آن اعمال نمی شود و آن را از امر مقدس جدا نگه می دارد (35)

چنانچه فرد یا شی ء یا زمان و مکان با تابوها و ممنوعیت هایی همراه باشد، آن امر مقدس است. هر قدر این تابوها شدیدتر و گسترده تر باشد، آن امر از تقدس بیش تری نیز برخوردار خواهد بود. خانه خدا به یقین مقدس ترین مکان نزد مسلمانان است، این مکان در موسم حج بر تابوهای گسترده از مکان های دیگر امتیاز داده شده است. جنگ، کشتن حیوانات، نگاه در آینه، استعمال عطر، زناشویی و برخی اعمال دیگر در آن حرام است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای مسلمانان شخص مقدسی است. قداست ایشان به حدی است که اهانت به او مجازات مرگ را به دنبال دارد. مسجد نیز از مکان های مقدس است و نجس کردن آن یک تابو است. ایام ماه رمضان، ایام مقدسی است که با تابوهای متعددی احاطه شده است. و به همین صورت، سایر امور مقدس هر کدام به نحوی مشتمل بر تابو می باشد.

2- آنچه در اذهان مردم (نه با دقت فلسفی)، با امر مقدس اصیل پیوند داشته باشد و به دلیل همین پیوند، بهره ای از پاکی و طهارت را متجلی سازد، مقدس محسوب می شود. در منابع دینی، امر مقدس به طهارت و پاکی تعریف شده است: «التقدیس: التطهیر الالهی المذکور فی قوله تعالی «و یطهرکم تطهیرا» دون التطهیر الذی هو ازالة النجاسة المحسوسة (36)

مقدس اصیل از هرگونه عیب و نقص مبرا است و دارای طهارت و نزاهت مطلق است، مقدسات تبعی به نسبت پیوندشان با مقدس اصیل و در نتیجه، به نسبت پاکی شان، مقدس شمرده می شوند، مقدس در این معنا، در مقابل نامقدس، پلید و ناپاک قرار دارد; چنان که گاهی امر قدسی در مقابل امر عرفی قرار می گیرد. امر قدسی امری است که رو به آسمان دارد و امر عرفی امری است عقلانی و از متن زندگی مادی برخاسته است و دل در گرو عرف دارد.

جدا نگه داشتن ناپاکی های ظاهری همچون نجاسات (خون، بول، مدفوع، سگ و خوک) از حیطه امور مقدس، احتمالا به دلیل طهارت معنوی و ظاهری امور مقدس است. بر این اساس، اگر بخواهیم از حیطه امور مقدس احتمالا به دلیل طهارت معنوی و ظاهری امور مقدس است. بر این اساس، اگر بخواهیم از مقدس تعریفی ماهوی ارائه دهیم (نه تعریف به ویژگی ها، آن چنان که دورکیم انجام داده است) باید بگوییم مقدس آن چیزی است که از منظر مردم، در باطن و ظاهر خود، از هرگونه ناپاکی، عیب و نقص به دور می باشد.

کلمه Holy (قدس، مقدس) نیز به همین معناست. میرچاالیاده این کلمه را به معنای کامل بودن، کمال، درستی و خوشی دانسته که نقطه مقابل آن، Unholy یعنی شکسته، بسته، ناقص و ناخوش است. احتمالا کلمه Sacrednes (بر کنار بودن از آنچه عادی و معمولی است) در مقابل Profame (حرم، مکان مقدس) و Sacred (مقدس، قدسی) نیز به معنای چیزی می باشد که مخصوصا برای کاربرد مقدسانه یا دینی کنار گذارده شده است. (37) Sacred در این معنا، با معیار اول تناسب بیش تری دارد.

فرایند قدسی شدن و عرفی شدن در جامعه یا قلمرو مقدس و نامقدس

جوامع گوناگون از لحاظ گرایش به چیزهای مقدس یا قداست زدایی از آن ها در طیف مقدس گرایی - عرفی گرایی قرار دارند. جوامع غربی پس از عصر نوزایی با تمام تلاش، سعی کردند مظاهر تقدس را که به واسطه تسلط کلیسا به وجود آمده بود، حتی مسائل نجومی را نیز که در این زمره قرار گرفته بود - هیئت بطلیموسی - از صحنه زندگی خارج بسازند. اکنون در غرب، خدا، پیامبر، کلیسا و متولیان مسائل دینی حریمی ندارند و برای آن ها چیزی به نام «تابو» جز در مواردی محدود، ملاحظه نمی شود، بلکه تمامی این امور از تندبادهای انتقاد، که گاهی جنبه توهین آمیز به خود می گیرد، در امان نمی ماند.

میرچاالیاده در کتاب فرهنگ و دین، وضعیت دین داری در غرب را این گونه توصیف می کند: «عمل دینی، امروزه دیگر در مورد امور دینی چندان مؤثر و مربوط تلقی نمی گردد... دین داری دیگر تکلیفی بر عهده اعضای جامعه نیست و به صورت امری دل خواهانه درآمده است، اعمالی همچون رفتن به کلیسا، تعمید یا مراسم دینی، ازدواج یا کفن و دفن می توانند انگیزه های گوناگون و دریافت های فرهنگ متفاوت و معانی کاملا مختلفی داشته باشند. ولی به رغم این ملاحظات، حضور یافتن در کلیسا، دعای هنگام غذا، نیایش های جمعی، زیارت ها و نذر و قربانی، روزه داری، آیین های توبه، جشن های دینی، برگزاری مراسم ازدواج در کلیسا، همه و همه از نظر دفعات وقوع و هم از نظر عمق باور تقدسشان کاستی گرفته اند (38)

به عکس، در جوامع شرقی، مظاهر تقدس بیش تر به چشم می خورد. با این وجود، هر کدام از متولیان مقدس گرایی و عرفی گرایی در جامعه خود، به حدود خویش پای بند نیستند و سعی می کنند صحنه اجتماع را به نفع خود تصاحب کنند. فرایند قدسی شدن سعی دارد قداست را به درون سیاست، هنر، فرهنگ و نهادها تزریق نماید. در مقابل، فرایند عرفی شدن تلاش می کند از سیاست، قانون و ارزش ها قداست زدایی کند و جامعه را از اجتماعی دینی به سوی جامعه ای غیر دینی (سکولار) هدایت کند. قدسی گرایی سعی می کند در قلمرو مربوط به نظام حقوقی، تکلیف و در قلمرو اخلاق، ارزش های دینی و در قلمرو آموزش، سنت و به طور کلی، مظاهر دینی را حاکم کند، در حالی که عرفی گرایی در تلاش است در همین قلمروها، حق و مشارکت و مدنیت را اقرار داده، تخصص و اجتماعی کردن را حاکم سازد. به عنوان مثال، برنامه های دینی در متون آموزشی و تفریحی دانش آموزان به شدت گنجانده می شود. فرایند قدسی شدن حتی گاه تا سر حد دینی کردن فن آوری و علوم اجتماعی به پیش می رود. «تقدس مسری است... تقدس محدوده ای نمی شناسد; به این معنا که در هر محدوده ای که جریان قدسی کردن آغاز شود، می خواهد تا انتهای مسیر را بپیماید... کسانی که در پی دینی کردن امور، اعم از جامعه، انسان، هنر، معرفت، شهر، آموزش و حکومت هستند، در واقع، می خواهند اموری را که در چند قرن اخیر عرفی شده اند، مجددا قدسی سازند (39)

روحانیت مقدس، نظام یا حکومت مقدس، ارزش های مقدس، نهاد مقدس و دفاع مقدس علایمی از پیش روی تقدس در جامعه است. در مقابل، نقدهای تند و درافتادن با شخصیت هایی که نوعی قداست و حرمت برای آن ها در نگرش مردم ملاحظه می شود، ارزیابی اندیشه و عمل ائمه و اولیاءالله در واقع، تلاشی برای پیش بردن محدوده عرفی شدن جامعه است که در این رهگذر از ابزارهایی همچون مردم سالاری، جامعه مدنی (در بعضی معانی)، خردورزی (در بعضی معانی) و مانند آن نیز استفاده می شود. هر چند مدعیان ضرورت عرفی شدن جامعه از قدرت موجود تقدس زدایی می کنند، اما به عرفی گرایی و شعایر و اندیشه های مربوط به آن، گاهی چندان قداست می بخشند که از مظاهر تقدس دینی نیز فراتر می رود.

تقابل بین قدسی گرایی و عرفی گرایی را در مقولاتی همچون سنت و تجدد، انسان مداری و خدامحوری، چپ و راست، مردم سالاری و شایسته سالاری، استبداد و آزادی، مدیریت فقهی و مدیریت علمی، حکومت اسلامی و حکومت لائیک، غرب گرایی و اسلام گرایی، جامعه مدنی و جامعه ولایی می توان به خوبی بازشناخت. (40)

آنچه در مورد تقابل عرفی گرایی و قدسی گرایی گفته شد، پدیده ای دور از انتظار نیست; زیرا اساسا یکی از کارکردهای دین تقدس بخشیدن به امور و در مقابل، یکی از کارکردهای دنیاگرایی، قداست زدایی از آن هاست. ادی (1964) در بیان کارکردهای بهنجار و نابهنجار دین دو مورد از کارکردهای دین را تقدس بخشی معرفی می کند. (41) همچنان که شاینیر (1966) پنجمین معنا از معانی شش گانه برای دنیاگرایی را سلب تقدس از جهان می داند. (42)

5- امور مقدس

امور مقدس متعدد است; همچون مکان مقدس، زمان مقدس، اشیای مقدس و اعمال مقدس. درباره امور مقدس میرچاالیاده در کتاب مقدس و نامقدس می نویسد: «برای انسان مذهبی، طبیعت هرگز فقط طبیعی نیست، طبیعت همیشه دارای ارزش مذهبی است. درک این مطلب ساده است; چون کیهان آفرینش خدا است، از دست های خدایان بیرون می آید. جهان اشباع شده از تقدس است، جهان به گونه ای آشکار شده که انسان مذهبی چون به آن بیندیشد، کیفیات بسیاری از تقدس را در آن می یابد (43) «انسان هرگز نمی تواند جهان را به تمام وجوه آن از تقدس خارج کند.» در ذیل به تبیین برخی از امور مقدس می پردازیم: (44)

الف - مکان مقدس

یکی از ویژگی های برجسته ادیان مشهو تاریخی، مشخص کردن مناطق و ساختارهای دینی توسط حد و مرزهای طبیعی، آیینی و روانی از مکان های عادی است. «از لحاظ کیفی، پاره ای از بخش های مکان از بخش های دیگر متفاوت است. خداوند به موسی می گوید: «به این جا نزدیک نشو. کفش هایت را از پاهایت بیرون آور; چون مکانی که تو در آن ایستاده ای زمینی مقدس است (54)

صحن ها، حرم ها، کلیساها، مسجدها، کنیسه ها، مشاهد مشرفه، امام زاده ها، حسینیه ها و معابد، همه اماکنی هستند که بر اساس معیارهای مذکور از اماکن عادی جدا می شوند و احکام خاص خود را دارند. میرچا الیاده در کتاب دائرة المعارف دین خود، کارکرد مشخصی را برای مکان های مقدس ذکر می کند; از جمله آن که (1) ابزاری برای ارتباط با خدا هستند; (2) تجلی گاه قدرت خداوند هستند. (64)

کسانی که وارد این اماکن می شوند مراسم و اعمال ویژه ای همچون عبادت، مناجات و اعتکاف انجام می دهند و در واقع، همین اعمال همراه با تجربه قدسی مربوط به آن هاست که به این مکان ها ویژگی خاص می بخشد. اشیایی که به این اماکن تعبیه می شود به لحاظ تعلق آن ها به مکان مقدس، تقدس می یابد و قاعده سرایت شامل حال آن ها می گردد.

درجات متفاوت تقدس به لحاظ وسعت احکام متعلق به آن ها (معیار اول) و یا به لحاظ تعلق شدیدتر آن ها به مقدس اصیل (معیار دوم) می باشد. کعبه در مکه برای مسلمانان و معبد یهودیان در اورشلیم برای یهودیان و بیت المقدس برای مسیحیان مقدس ترین اماکن به حساب می آیند. نزد مسلمانان، مسجد الحرام، مساجد، مشاهد مشرفه و امام زادگان از شرافت ویژه ای برخوردار است و در میان مساجد، بهتر از همه مسجدها، مسجد الحرام و پس از آن مسجد پیامبرصلی الله علیه وآله و سپس مسجد کوفه و بعد از آن مسجد بیت المقدس و آن گاه مسجد جامع هر شهر، مسجد محله و مسجد بازار است.

همین قاعده در مورد کلیساهای پروتستان با اندکی تخفیف مراعات می گردد، هر چند کانون توجه و تقدس آن ها انجیل است.

اماکن مقدس در آسیای جنوب شرقی معمولا بتکده هایی هستند که در آن یادگارهای مقدس و تمثال های متبرک بودا نگه داری می شود زائران آن ها با بیرون آوردن کفش از پا و - اگر بخوانید - طواف مناره و تقدیم گل و گیاه و تعظیم و کرنش، ادای احترام می کنند. (47)

مساجد، که تقدس آن ها به دلیل تعلق آن به خداوند و حاکمیت روح الهی (تجربه دینی) بر آن است، باید با وضو و طهارت به آن ها وارد شد. بنابراین، زن ها در ایامی که بنابر احکام دینی نمی توانند با طهارت باشند، از آمدن به مساجد منع شده اند.

مشاهد مشرفه و امام زاده ها بیش تر به لحاظ قبور مطهر ائمه علیهم السلام و فرزندان آن هاعلیهم السلام مقدس می باشند و همچون مساجد دارای تابوهای ویژه ای هستند، با این تفاوت که مسجد بیش تر جنبه عبادت دارد و حرم ائمه علیهم السلام و امام زادگان علیهم السلام جنبه زیارت و واسطه قراردادن آن ها برای رفع حاجات. مساجد، معابد، قبور اولیای دین، حسینیه ها، بتکده ها، قدم گاه ها و سایر مکان های مقدس هر چند هر کدام ویژگی و کارکرد خاص خود را دارند، اما در این نکته مشترک اند که همگی آن ها تجلی گاه قدس خدا یا خدایان هستند و از طریق تجلی الوهیت مقدس، تقدس جدید می یابند. «همه پرستش گاه ها از طریق تجلی الوهیت، مقدس و متبرک می شوند، اما این ملاحظه را نباید فقط منحصر و محدود به معابد دانست، بلکه می باید به اقامت گاه زهاد عزلت گزین یا قدیسین و اولیا و به طور کلی، هر مسکن و ماوای آدمی نیز تعمیم داد. بنابر افسانه مرابط، که در پایان قرن ششم، EleHemel را بنیان نهاد، در راه کنار چشمه ای رحل اقامت افکند و عصایش را در زمین فرو کرد. فردای آن شب خواست عصا را بردارد که دید عصا در خاک ریشه دوانده و سبز شده است. در این کار مشیت الهی دید و اقامتگاهش را در همان محل پی نهاد. از سوی دیگر، جاهایی که قدیسین زیسته و عبادت کرده اند و یا مدفون شده اند مقدس و متبرک به شمار می روند و به این اعتبار با دیوار و حصار و یا سنگ چین از فضای دنیوی هم مرز جدا می شوند (48)

اماکن مقدس از یک نظر دیگر نیز قابل تقسیم اند:

اماکنی که ریشه در مستندات دینی دارند و با اسناد تاریخی قابل اثبات اند. برای نمونه، به دو مکان مقدس نزد مسلمانان اشاره می شود:

بیت المقدس: بیت المقدس یکی از مکان های مقدس محسوب می گردد. در روایات، بیان هایی در ارتباط با قداست این مکان شریف آمده است:

الف. عن امیر المؤمنین علیه السلام: «اربعة من قصور الجنه فی الدنیا: المسجد الحرام و معبد الرسول و مسجد بیت المقدس و مسجد الکوفه (49)

ب. عن ابن عباس: «ان الارض المقدسة هی الفلسطین و انما قدسها الله لان یعقوب ولد بها و کانت مسکن ابیه، اسحاق و یوسف. بنا بیت المقدس علی یدی داود و سلیمان (50)

بیت المقدس به سبب سه ویژگی، از قداست برخوردار است:

1- ظهور ادیان ابراهیمی از آن جا;

2- وجود قبور پیامبران الهی علیهم السلام در آن مکان;

3- آغاز معراج پیامبرصلی الله علیه وآله از آن مکان شریف.

وادی طوی: «انک بالوادی المقدس طوی » (طه: 12) «طوی » اسم جلگه ای است که در دامنه کوه طور قرار داد و همان جایی است که خدای سبحان آن را وادی مقدس نامیده و این نام و این توصیف نشان می دهد که چرا به حضرت موسی علیه السلام دستور داده شد کفشش را درآورد. این نشان دهنده احترام آن سرزمین بوده تا با کفش بدان وارد نشود. اگر کندن کفش را متفرع بر «انی اناربک » کرده، دلیل بر این است که تقدیس و احترام وادی به دلیل این بوده که خطیره قرب به خدا و محل حضور و مناجات به درگاه او است. پس برگشت معنا به مثل این گونه می شود که بگوییم: «به موسی ندا شد: این منم پروردگارت و اینک تو در محضر منی وادی طوی به همین دلیل تقدیس یافته است. پس شرط ادب به جای آر و کفشت را درآور. (51)

2- اماکنی که بر اساس افسانه ها و اساطیر نزد برخی مردم اعتبار یافته اند و بیش تر به خرافه نزدیک اند. این گونه اماکن هر چند مستند تاریخی، که دلالت بر پیوند آن ها با مقدس اصیل داشته باشد، ندارند، اما در ذهن برخی مردم تقدس یافته اند.

در این مورد، می توان به مکان ها، سنگ ها و درخت هایی اشاره کرد که برخی مردم به گونه ای آن ها را به اولیای دین، حوادث افسانه ای و اساطیر مربوط می سازند و بدین دلیل به آن ها دخیل می بندند یا نذر و قربانی می کنند تا مناجاتشان برآورده گردد. به عنوان نمونه، در قطعه دوم بخش خرقان ساوه کوهی است معروف به کوه اینجی قراء. در قله این کوه، چند قطعه سنگی به وسیله اشخاص روی هم چیده شده است. اهالی اینجی قراء سنگ های قله آن کوه را نظر کرده می خوانند. آنان برای قضای حوائج و بهبودی امراض و بازشدن بخت دختران در کنار چشمه این کوه گوسفندی را قربانی می کنند و گهواره ای به سنگ های کوه می بندند تا حوایج آن ها برآورده شود. وقتی اهالی افتادن و خیزان به دامنه کوه می رسند، سنگ های نظر کرده را طواف و غرق در بوسه می کنند و حوایج خود را طلب می کنند.

یکی دیگر از نظرکرده ها درخت خودرویی است معروف به درخت چالی که اغلب مردم با بستن نخ و پارچه به شاخه های آن و تقدیم نذورات و قربانی ها مراد خود را از آن می طلبد.

درخت بی بی شهربانو در کوه های ری جنب مقبره موسوم به بی بی شهربانو نمونه دیگری از این موارد است.

بعضی از جاها و چیزها را نیز به سبب تشبیهات واهی و تصورات بی اساس مکان و شی ء مقدس می دانند و آن ها را زیارت می کنند حتی درباره بعضی جاها، خواب هایی نیز نقل می کنند که بعضا موجب سوء استفاده جمعی از افراد پست فطرت و لاابالی شده است. (52)

ب - زمان مقدس

زمان در اعتقادات دینی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در یک تقسیم، به مقدس و نامقدس تقسیم می گردد. زمان های مقدس نزد مسلمانان از احترام و تکریم برخوردارند و ویژگی آن ها به این است که در هر هفته یا هر ماه یا هر سال تکرار می شوند. روز جمعه، روز بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، ایام ولادت ائمه اطهارعلیهم السلام اعیادی همچون عید قربان و عید فطر و غدیر، ایام ماه رمضان، ایام اعتکاف و ایام برگزاری مراسم حج از جمله این زمان هاست.

تقسیم دیگری که در ارتباط با زمان، از نظر دین داران و همچنین متون دینی می توان به آن اشاره کرد، تقسیم زمان به زمان مبارک یا سعد و زمان سوم یا نحس می باشد. زمان مبارک، همان زمان مقدس است، اما زمان نحس چیزی فراتر از نامقدس است و با نگرش منفی به آن نگریسته می شود; همچون قضاوتی که عوام مردم درباره عدد13 دارند. زمان نحس زمانی است که در آن زمان به غیر از شر و بدی رخ ندهد و زمان مبارک زمانی است که در آن جز خیر و برکت نباشد. (53)

قدر مسلم این است که زمان همچون مکان - فی نفسه - از قداست ذاتی برخوردار نیست، بلکه قداست آن به لحاظ تعلقی است که زمان نخستین (یعنی همان زمانی که تکرار آن را با مراسم و آیین ها در هفته ها و ماه ها و سال های بعد گرامی می دارند) با مقدس اصیل دارد، همان گونه نحس بودن ایام نیز به لحاظ حوادثی است که با آن زمان مربوط می باشد. (54)

در متون دینی از جمله قرآن و روایات، از هر دو مورد سخن به میان آمده است: در آیه شریفه «انا ارسلنا علیهم ریحا صرصرا فی یوم نحس مستمر» (فصلت:16)، خداوند از حادثه ای در این روز خبر می دهد که باد به عنوان عذاب، فت شبانه روز بر قوم عاد وزید. نحس ایام هفته که در روایات آمده است، احتمالا همین وجه را دربردارد. علامه طباطبائی رحمه الله از روایاتی نام می برد که در آن ها بعضی ایام هفته از جمله چهارشنبه هر هفته و چهارشنبه آخر ماه و هفت روز از هر ماه عربی و دو روز از ماه رومی نحس شمرده شده است که البته نامقدس نیز هستند. نحس این ایام در روایات با رحلت رسول خداصلی الله علیه وآله و شهادت سیدالشهداءعلیه السلام و انداختن حضرت ابراهیم علیه السلام در آتش و نزول عذاب بر برخی امت ها تعلیل شده است.

در مقابل، آیات و روایاتی نیز بر احترام، برکت و قداست بعضی ایام دلالت می کند; از جمله آیه شریفه: «انا انزلناه فی لیلة مبارکة » (دخان: 2) که بیانگر نزول تاریخی قرآن مجید در شب قدر است. بعضی روایات نیز دلالت بر قداست بعضی ایام هفته دلالت دارد. مرحوم علامه قداست و تبرک این ایام را به حوادثی می داند که از نظر دین بسیار مهم و عظیم است. مانند ولادت رسول خداصلی الله علیه وآله و بعثت آن حضرت، نرم شدن آهن در دست حضرت داودعلیه السلام (در روز سه شنبه)، سفر رفتن رسول خداصلی الله علیه وآله (در روز جمعه) را از مناسبت های این ایام ذکر کرده است. (55)

آنچه تاکنون ذکر شد، فقط بیانگر این نکته بود که بعضی زمان ها به دلیل ارتباط با حادثه ای که با ساحت قدس ربوبی انتساب دارد، مقدس اند. ولی سؤالی که پاسخ به آن اهمیت دارد این است که تکرار هر ساله، بلکه در مواردی تکرار هفتگی این ایام همراه با برگزاری مراسم و آیین های خاص به دلیل چیست؟ دین داران در این ایام با انجام مراسم و آیین های گوناگون چه چیزی را می یابند؟

صرف نظر از ویژگی های منحصر به فردی که هر یک از این قطعات زمانی دارد، همگی در یک نکته مشترک اند و آن بازیابی همان قداست نخستین حادثه و تجربه قدسیت آن است. دین داران با برگزاری مراسم و آیین ها، قدسیت آن حادثه مقدس را هر ساله تجربه می کنند.

میرچاالیاده در این باره در کتاب مقدس و نامقدس می نویسد: «برای انسان مذهبی زمان نیز همچون مکان، نه همانند است و نه مداوم. یک اختلاف اساسی میان این دو کمیت (زمان مقدس و زمان نامقدس) به خاطر می رسد: هر زمان مقدس بر گرداندنی است; بدین معنا که احتمالا زمان افسانه ای نخستین است که زمان حال شده. هر جشن و مراسم مذهبی، هر زمان آیینی نمایش دوباره واقعیت بخشیدن حادثه ای مقدس را که در گذشته ای افسانه ای، «در آغاز» جایگزین شده ارائه می دهد. از این رو، زمان مقدس به طور نامحدود، باز یافتنی و به طور نامحدود، تکرار شدنی است. همراه با هر جشن و مراسم دوره ای، شرکت کنندگان همان زمان مقدس را می یابند; همان زمانی که در جشن و مراسم سال پیش متجلی شده بود. به عبارت دیگر، شرکت کنندگان در جشن و مراسم، همدیگر را در ظهور نخستین زمان مقدس چنان که در ازل ظاهر شده، دیدار می کنند» (56) میرچاالیاده شبیه همین نکته را ضمن اشاره به هم بستگی بین زمان های قدس در کتاب دیگرش، رساله در تاریخ ادیان بازگو می کند: «زمان ها نه تنها ناهمگن هستند; بعضی دنیوی و بعضی قدسی هستند، بلکه زمان های قدسی هم بسته و تکرار آن ها در هر سال نشان می دهد که با زمان مناسب و شعایر دینی قبل و بعد آن سال هم بستگی دارند (57)

بنابراین، می توان گفت: مراسم و آیینی که در شب قدر برگزار می شود بازیافت همان شب مقدس است که در قرآن در آن نازل شده و به دلیل بازیافتن همان قداست و به میمنت و مبارکی آن، دعا و مناجات برگزار می شود و تکرار روز بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله و ایام ولادت ائمه علیهم السلام تکرار همان حادثه میمونی است که در بعثت پیامبر و تولد امامان علیهم السلام تحقق یافته است. دین داران با بزرگداشت ایام مقدس، با یکدیگر به ملاقات همان حادثه ای می روند که در نخستین زمان اتفاق افتاده است که البته به طور ناخودآگاه (کارکرد پنهان) نتیجه آن دوام و قوام دین و نهادهای مربوط به آن خواهد بود.

احتمالا سر این که قرآن مجید مؤمنان را به یادآوری ایام الله (فذکر هم بایام الله) (ابراهیم: 5)، یعنی همان زمان های مقدس و مبارک دعوت می کند این است که مؤمنان با یادآوری و در نتیجه، تکرار حادثه نخستین و بازیافتن قداست آن، نه تنها به قرب خداوند و تجربه سیاحت قدس ربوبی می رسند، بلکه به طور غیر مستقیم، به دوام و قوام دین نیز کمک کرده اند.

ج - اشیای مقدس

اشیای مقدس، به ویژه در ادیان غیر توحیدی، فراوان است و دامنه گسترده ای دارد، به گونه ای که حتی آب و سنگ و مانند آن را هم شامل می شود:

خورشید: مناظره حضرت ابراهیم علیه السلام با خورشیدپرستان گویای تقدس خورشید است و بنابر نظریه تایلر، منشا دین، با پرستش خورشید آغاز شده است. «مذهب مصریان بیش از هر مذهب دیگر، تحت سلطه پرستش خورشید بوده است (58)

ماه: «باروری جانوران چنان که حاصل خیزی گیاهان تابع ماه است... دوره عادت ماهانه بی گمان به مردم پسندی این باور که ماه نخستین شوی زنان است، یاری داده است; حیض را دلیل مناسبات جنس زنان و دختران جوان با ماه می دانند (59)

آب: اعتقادات بسیاری از کیش ها و آیین هایی که در طول تاریخ گرداگرد چشمه سارها، رودها و نهرها تمرکز یافته اند، با چندگانگی گرایش های مذهبی آب تطبیق می کند. رواج این کیش ها در وهله نخست، مرهون ارزش مقدس یعنی همان عنصر جهان آفرینی است که آب داراست. آب چشمه جوشان و مخزن کل وجود است: «وجعلنا من الماء کل شی ء حی » (انبیاء: 30)

غسل تعمید مسیحیان، شست و شوی در رودخانه گنگ برای بوداییان و آب زمزم برای مسلمانان از مظاهر تقدس آب است.

اشیای متعلق به مساجد، معابد و بتکده ها: اشیایی که در درون این اماکن عبادت می شود به لحاظ تعلق آن ها به مکان مقدس، تقدس می یابد و قاعده تعمیم تقدس شامل آن ها می گردد; اشیایی همچون منبر، مهر نماز، پرده کعبه، سجاده، آب غسل تعمید، آب وضوی اولیای دین، وسایل و لباس های متعلق به اولیای دین که در مشاهد مشرفه و موزه ها نگه داری می شود، سنگ و در و ساز و نقاره وسایل خدام (که برای نظم بخشیدن به ایاب و زهاب زایران از آن استفاده می کنند) در مشاهد مشرفه از جمله اشیای مقدس است.

نوشته های مقدس: نوشته های مقدس، به خصوص در ادیان بزرگ و ادیان توحیدی، از بیش ترین تقدس برخوردار است و شامل آثار مکتوب انبیا، زهاد، مقدسان و اوصیای آن ها می شود. انجیل و تورات به عنوان کتب مقدس مسیحیان و یهودیان، قرآن، کتاب مقدس مسلمانان و اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان محسوب می شود.

پس از کتاب هایی که توسط پایه گذاران ادیان به عنوان مهم ترین کتاب های مقدس مطرح می گردد، نوبت به کتاب هایی می رسد که عنوان تفسیر و شرح بر کتب مقدس را داراست این کتاب ها معمولا توسط نزدیک ترین یاران و اوصیای انبیاعلیهم السلام تدوین می شود و سه وظیفه اصلی به عهده دارد:

1- شرح و تفسیر کتب مقدس اصلی;

2- تعیین وظیفه مردم در ارتباط با شرایط زمانی و مکانی;

3- تشویق و ترغیب مردم به دین داری.

در دین اسلام، پس از قرآن، مهم ترین کتاب های مقدس عبارت اند از: نهج البلاغه و صحیفه سجادیه که مستقیما منسوب به جانشینان پیامبرصلی الله علیه وآله می باشند و در مرحله سوم به کتاب هایی می رسیم که راویان و ناقلان، بیانات و کلمات آن ها را تحت عنوان حدیث و روایت و ادعیه جمع آوری کرده اند. عمدتا همین روایات است که منبع و ماخذ کسانی قرار می گیرد که به عنوان متولیان دین (روحانیان) چهارمین دسته از کتاب ها را که در راستای تبلیغ و حفظ دین عمل می کنند، تدوین می نمایند. کتب تفسیری مفسران قرآن، رساله های عملیه، شرح و تفسیر دعاها، تبیین موضوعات اخلاقی، اجتماعی و سیاسی، کتاب های تاریخی، شرح و بسط ثواب و کتاب اعمال و بالاخره کتاب هایی که در پاسخ شبهات نوشته می شود از این قبیل می باشد.

د - اعمال مقدس

مناسک و شعایر از جمله امور مقدس هستند. مناسک حج، نماز، مراسم جشن و شادمانی و مدیحه سرایی و سرودخوانی و خطبه خوانی در ایام ولادت معصومان علیهم السلام و مراسم عزاداری آنان همچون زنجیرزنی، سینه زنی، روضه خوانی و مناجات ها، بوسیدن قبور ائمه علیهم السلام و زیارت گاه های آن ها، تقدیم هدایا به زیارتگاه ها و مشاهد مشرفه، قربانی کردن، عقیقه کردن، احرام بستن، سعی بین صفا و مروه، غسل و مانند آن همگی از جمله اعمالی هستند که نزد مسلمانان از احترام و قداست خاصی برخوردارند.

از جمله ویژگی های این اعمال وجود عنصر نظم و هماهنگی در آن هاست، وقتی این عنصر با حضور مؤمنانه پیروان همراه گردد، به زیباترین وجه قداست حادثه نخستین و قدوسیت آن در تکرار هر مراسم و آیین تجربه می گردد.

ویژگی دیگر اعمال مقدس خاصیت نمادین آنهاست و احتمالا همین ویژگی نمادین است که تجربه قدسی را برای مؤمنان دل پذیر و خوشایند می گرداند. مراسم حج مسلمانان، به ویژه سعی بین صفا و مروه، رجم و رکوع و سجود در نماد گویای این حقیقت است.

نقش روحانیان به عنوان افراد مهم ترین سازمان دینی در ارتباط با تقدیس مکان ها، زمان ها و انتظام بخشیدن به مراسم و آیین که با جعل دستوراتی تحت عنوان وجوب و حرمت و صحت و بطلان، مؤمنان را به دقت وسواس آمیز به اجرای مراسم وا می دارند، قابل توجه و بررسی است.

نتیجه گیری

هر چند تفکیک امور به امور مقدس و نامقدس مهم است، اما آنچه احتمالا از اهمیت بیش تری برخوردار می باشد تجربه قدسی است که مؤمنان با حضور مکرر در مکان ها و زمان های مقدس باز می یابند. نگرش به دین از این دیدگاه نگرش به ذات دین است، در حالی که تفکیک امور به مقدس و نا مقدس توجه به یکی از ویژگی های دین می باشد. در نگرش دوم، (تجربه قدسی) دین و دین شناسی موضوع خود را، که همان ماورای طبیعت است، از دست نخواهد داد و همچنین حضور باشکوه مؤمنان در مکان ها و زمان های مقدس و اجرای مراسم و آیین توجیه پذیرتر خواهد بود.

پی نوشت ها:

1- ارائه تعریفی دقیق، جامع و مانع از «دین » به تجربه دو قرن گذشته ناممکن به نظر می رسد. تنوع و تکثر ادیان از قورباغه پرستی تا خداپرستی ادیان توحیدی عامل عمده در این باره است. هر چند اندیشمندان متعددی تلاش کرده اند این ناممکن را ممکن سازند، اما کم تر موفق بوده اند، آن چنان که گیدتر پس از ملاحظه این دشواری ها می گوید: «برای احتراز از افتادن در دام تفکر یک سویه فرهنگی درباره این، شاید بهتر باشد بحث را با گفتن این مطلب آغاز کنیم که دین چه نیست [و] دین چه هست؟ آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، نشر نی، ص 485

2-3- در غرب بیش تر مردم دین را با مسیحیت یکی می دانند. (همان، ص 485)

4- هملتون، جامعه شناسی دین، ص 42

5 -6- فروید، توتم و تابو، ترجمه باقر ایرج پور، ص 37

7- فروید: «قبایل استرالیایی به گروه های کوچک تری تقسیم می شوند که بدان «کلان » می گویند و اسم هر کدام از این کلان ها همان اسم توتم آن هاست. توتم چیست؟ توتم به طور کلی، حیوانی است خوردنی، بی آزار یا خطرناک و وحشت آور توتم به ندرت گیان یا نیروی طبیعی است (باران، آب) که به همه گروه رابطه ویژه ی دارد و توتم در وهله نخست، جد گروه و در وهله دوم، فرشته حامی و نگهبان است.» (فروید، پیشین، ص 19)

8- آنتونی گیدنز، پیشین، ص 493

9- Sacrec.

10- Profane.

11-«صورابتدایی حیات دینی »به نقل از:ریمون آرون،مراحل اساسی، ص 394

12- همان، ص 398

13- ژان پل ویلم، جامعه شناسی ادیان، ص 21

14- 15- فروید، پیشین، ص 19

16- ریمون آرون، پیشین، ص 399

17- آنتونی گیدنز، پیشین، ص 493

18-19- «صور ابتدایی حیات دینی » به نقل از: ریمون آرون، پیشین، ص 401

20-21- «صورابتدایی حیات دینی » به نقل از: ریمون آرون، پیشین، ص 396

22- ...، جامعه شناسی ادیان، ترجمه عبدالرحیم گواهی - با نقد آیة الله محمد تقی جعفری، ص 19

23- ژان پل ویلم، پیشین، ص 27

24- میرچاالیاده، دین پژوهی،ترجمه بهاءالدین خرمشاهی،دفتراول،ص 152

25- هامیلتون، پیشین، ص 82

26- دین پژوهی، ص 88

27- میرچا الیاده، مقدس و نامقدس، ترجمه زنگویی، ص 11

28-29- دین پژوهی، ص 89

30- ریمون آرون، پیشین، ص 398

31-32- مقدس و نامقدس، ص 12 -13/ ص 13

33-34- محمد مجیدی، سر بر آستان قدس، ص 24/ ص 27

35- «صور ابتدایی حیات دینی » به نقل از: جامعه شناسی ادیان

36- ر. ک. به: مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ج اول، بیروت،1416 ه. ق، ذیل واژه قدس

37- دین پژوهی، ص 82

38- فرهنگ و دین، ص 128

39-40- محمد مجیدی، پیشین، ص 24/ ص 7

41-42- هامیلتون، پیشین، ص 212/ ص 298

43-44-45- مقدس و نامقدس، ص 44/ ص 89/ ص 21

46- میرچاالیاده، دائرة المعارف دین، ج 11 - 12، ص 530

47- دین پژوهی، دفتر دوم، ص 103

48- میرچاالیاده، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، ص 345

49-50- حاج شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج 7، ص 244

51- سیدمحمدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، ج 14، ص 191

52- محمدرضا اسلامی، نمونه ای از خرافات اجتماعی، ص 35 و 48

53- المیزان، ج 19، ص 115

54- در روایتی است در تحف العقول آمده است که حسین بن مسعود گفت: روزی خواستم به حضور ابی اسحق، امام هادی علیه السلام، شرفیاب شوم. در آن روز هم انگشتم به سنگ خورد و هم سواره ای به سرعت از من گذشت و به شانه ام زد و شانه ام صدمه دید و هم این که وقتی می خواستم وارد شوم، از بس شلوغ بود، لباسم را پاره کردند. با خود گفتم: خدا مرا از شرت حفظ کند، چه روز شومی هستی! چون شرفیاب شدم، حضرت فرمود: «ای حسن ابن چه پنداری است؟ تو که همواره دورد بر ما فرستی، نباید گناهت را گردن کسی که بی گناه است بیندازی.» (المیزان، ج 19، ص 120 به نقل از: ابن شعبه حرانی، تحف العقول)

55- المیزان، ج 19، ص 121

56- مقدس و نامقدس، ص 55

57- رساله در تاریخ ادیان، ص 366

58-59- رساله در تاریخ ادیان، ص 59/ ص 170

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان