ماهان شبکه ایرانیان

رشد ذهنی در دوره نوجوانی

رشد ذهنی یا عقلی در دوره ی نوجوانی(۱) سرعت دوران کودکی را ندارد و آنچه این دوره را از لحاظ رشد عقلی بیشتر مشخص می کند گسترش دامنه ی شناخت نوجوان است زیرا یک قسمت از رشد عقلی نوجوان، نتیجه ی رشد و نمو سلسله اعصاب و قسمت دیگر محصول تجربه و معرفت است

رشد ذهنی در دوره نوجوانی

رشد ذهنی یا عقلی در دوره ی نوجوانی(1) سرعت دوران کودکی را ندارد و آنچه این دوره را از لحاظ رشد عقلی بیشتر مشخص می کند گسترش دامنه ی شناخت نوجوان است زیرا یک قسمت از رشد عقلی نوجوان، نتیجه ی رشد و نمو سلسله اعصاب و قسمت دیگر محصول تجربه و معرفت است. نوجوان در حدود ده هزار کلمه می داند و خزانه ی لغات وسیعی برای تفکر دارد. بعضی از مهارتهای ریاضی به صورت عادت در می آیند، نوجوان بیشتر حقایق علمی مقدماتی را دوست می دارد، و بطور قابل ملاحظه ای درباره ی روابط علت و معلولی تجربه پیدا می کند.
مرحله ی نوجوانی را گاهی مرحله ی «ظهور استعدادها» می نامند زیرا فرد در این دوره، که جنبه ها و مهارتهای مختلف تجربه هایی کسب کرده است، می تواند استعدادهای خود را ظاهر سازد و نشان دهد و در این دوره است که می توان او را به رشته تحصیلی مناسب استعدادش راهنمایی کرد.
باید دانست که سرعت رشد هوشی با سرعت رشد گروه استعدادهای گوناگون اختلاف دارد. آزمایشهای ورنون(2) که درباره ی افراد 14 و 20 ساله انجام داده است نشان می دهند که بین سالهای 14 و 17 از سرعت هوش عمومی کاسته می شود بخصوص در پسرانی که در این سن ها مدرسه را ترک می کنند زیرا این کاهش تا حدی از سطح آموزشی فرد متأثر می شود در صورتی که سایر استعدادهای ذهنی مخصوصاً استعدادهای زبانی (گویایی) و مکانیکی نوجوان همچنان رشد می کنند یعنی رشد استعداد فرد برای فهمیدن و بکار بردن الفاظ، استعداد تحلیل و ترکیب اجزای مکانیکی و استعداد فهمیدن حالات گوناگون شکل های هندسی در دوره ی نوجوانی ادامه می یابد. تجارب تورندایک و سلیتر (P.Slater) نیز نتایج بدست آمده از آزمایش های ورنون را تأیید می کنند.

حافظه یا استعداد حفظ و یادآوری

بیشتر مردم این تصور نادرست را دارند که کودکان بهتر از نوجوانان و بزرگسالان می توانند حفظ کنند ولی واقعیت این است که کودکان بیشتر می خواهند حفظ کنند در صورتی که بزرگسالان یادگیری منطقی را بر یادگیری بدون اندیشیدن ترجیح می دهند. نوجوان می کوشد مطالبی را که می فهمد و مفید تشخیص می دهد یاد بگیرد و حفظ بکند.
آزمایش های بعمل آمده نشان می دهند که کودک عادی هفت ساله می توانند در حدود ده بیست شعر حفظ کند و این استعداد به تدریج افزایش می یابد. در یک آزمایش، تعدادی تصویر به عده ای نوجوان نشان دادند و از ایشان خواستند که یک داستان تخیلی درباره ی یکی از آنها بنویسند. تقریباً نصف دانش آموزان (10 تا 14 ساله) داستانهای خلاصه و پیش پا افتاده که فقط تصویر را توضیح و توصیف می کردند ساختند، 44 درصدشان «داستانهایی» را ساختند که اساساً تخیلی نبودند و 56 درصد بقیه داستانهای واقعی نوشتند که تا حدی جنبه تخیلی داشتند.

تلقین پذیری

از تحقیقات کمی که در مورد تلقین پذیری افراد در سن های مختلف بعمل آمده اند چنین نتیجه می شود که درجه ی تلقین پذیری برحسب سن فرق می کند چنانکه فرد در دوران کودکی بیشتر تحت تأثیر و تلقین قرار می گیرد در صورتی که در مرحله نوجوانی کمتر تلقین پذیر می شود. از این رو، معلمان دبیرستان باید به یاد داشته باشند که دانش آموزان دبیرستانی به سهولت دانش آموزان دبستانی تحت تلقین قرار نمی گیرند.

استعداد استدلال، تفکر، داوری، بصیرت یابی

چنانکه در بحث از نظریه پیاژه درباره ی مراحل رشد هوشی دیدیم فرد در دوران کودکی «خودمدار» است و خود را محور جهان تصور می کند و استدلال و تفکر او غالباً جنبه و رنگ هیجانی دارند و داوری او درباره ی همه چیز بر اساس معیارهایی انجام می گیرد که بر حالات هیجانی او بستگی دارند. پدر و مادرش قوی ترین، زیباترین و ثروتمندترین افرادند زیرا که پدر و مادر او هستند. همچنین، استدلال و تفکر او به اشیای محسوس اختصاص دارد ولی به تدریج که بزرگ می شود و به مرحله نوجوانی می رسد می تواند درباره ی امور غیرمستقیم و نامحسوس (معقول) و انتزاعی بیندیشد، به تجزیه و تحلیل مسائل مختلف اجتماعی بپردازد، در داوریهای خود به معیارهای غیرشخصی توجه کند، و نسبت به مسائل و امور زندگی بصیرت و بینش پیدا کند. دوره ی دبیرستان بهترین فرصتی است برای معلمان که مسائل مختلف را در کلاسها مورد بحث قرار دهند و نوجوانان را به تفکر و اظهارنظر درباره ی آنها برانگیزند و از جنبه تلقینی دادن به گفته ها و درسهای خویش خودداری کنند. نوجوانان در این دوره از رشد و تکامل ذهنی می توانند عقاید و گرایش های مثبت یا منفی پیدا کنند و در این دوره بیش از سایر مراحل زندگی علاقه مندند که درباره ی مسائل و امور اجتماعی کشور خویش نظر بدهند و از خود و جامعه شان انتقاد کنند. مدرسه باید این امکان را به ایشان بدهد. برنامه ها و کتابهای درسی نیز باید مسائل را چنان طرح کنند که نوجوانان امکان اندیشیدن و داوری داشته باشند. در این صورت است که مدرسه و اولیا و فعالیت های آن برای نوجوانان جالب خواهند بود و ایشان از بودن در کلاسهای درس لذت خواهند برد.

هوش و استعدادها و امیال عقلی

امیال عقلی (intellectual interests) فرد در دوره ی نوجوانی آشکار می شوند و او به فعالیت های گوناگون اظهار علاقه می کند. این امیال که از سطح هوشی و استعدادهای عقلی او متأثر می شوند راه آینده ای را که نوجوان از لحاظ شغل در پیش خواهد گرفتن روشن می کنند. امیال نوجوانان را می توان از راههای زیر شناخت:
* ترجیح بعضی از بازیها یا سرگرمی ها بر بعضی دیگر.
* انتخاب و مطالعه ی کتابهای آزاد (غیردرسی)، روزنامه و مجلات و برنامه های رادیویی یا تلویزیونی، تئاتر و سینما.
* آرزوها و خواسته ها.
* نوع چیزهایی که گردآوری کرده مجموعه ای درست می کند.
باید دانست که امیال نوجوان علاوه بر هوش و استعدادهای ذهنی از عامل محیط نیز متأثر می شوند و تأثیر متقابل بین انگیزه های نوجوان و محرکهای فرهنگی پایه اظهار این امیال می باشد.
میل یا رغبت (interest) هر چند خود معلول عامل های دیگر است و محیط در پیدایش و نوع و تعداد رغبت ها و شیوه های ارضای آنها بسیار مؤثر است ولی خود نیز از جمله مهمترین انگیزه های رفتار به شمار می رود. بدین معنا که بیشتر فعالیت های فرد از امیال و رغبت های او سرچشمه می گیرند. از این رو، بحث از «رغبت» از جمله مباحث مهم روان شناسی است و آموزش و پرورش جدید به معلمان و برنامه ریزان آموزشی توصیه می کند که رغبت های دانش آموزان را در همه سطوح تحصیلی محور فعالیت ها و موضوعهای خود قرار بدهند.
مطالعه امیال از زمان روسو(3) اهمیت خاصی در آموزش و پرورش یافته است زیرا نامبرده، پیشرو این عقیده شد که: تربیت، رشد درونی کودک است و از بیرون به او افزوده نمی شود. تربیت کامل، وقتی ممکن خواهد بود که بر غرایز و امیال طبیعی، مبتنی باشد. همچنین هربارت (4) اظهار داشت که: تربیت، عمل تحریک امیال خودبخودی فرد است. در آغاز همین قرن، ویلیام جیمز(5) روان شناس بزرگ آمریکایی، توجه خاصی به امیال کرد و گفت: هزاران محرک حسی به دایره ی آگاهی ما وارد نمی شوند زیرا ما بدانها مایل نیستیم.
از مطالب بیان شده، ارزش و اهمیت امیال در آموزش و پرورش روشن می شود و چنانکه گفتیم معلمان را به این حقیقت مسلم، متوجه می کند: تحریک رغبت ها و امیال کودکان به موضوع درس، مهمترین و اساسی ترین شرط فن تدریس است و اگر معلمی پیش از آغاز تدریس، در این امر موفق نشود هرگز از فعالیت های آموزشی خود، نتیجه مطلوب نخواهد گرفت. میل کودک وقتی برانگیخته خواهد شد که فعالیت های تربیتی و آموزشی به احتیاجات او مربوط و پاسخگو باشند.

پی نوشت ها :
 

1- در این مورد روان شناسی نوجوانی مطالعه ی کتاب روان شناسی رشد از علی اکبر شعاری نژاد، انتشارات دانشگاه پیام نور توصیه می شود.
2- Philip Ewavt Vernon (1905- ) روان شناس انگلیسی است که درباره ی شخصیت و هوش مطالعاتی دارد. از آثار معروف او می توان آزمونهای هوش و کمال، سنجش استعدادها و مطالعه ای درباره ی ارزشها (با همکاری الپورت) را نام برد.
3- Jean Jacques Rousseau (1712-1778) نویسنده بزرگ و طبیعت دوست فرانسوی است که روزگارش را به دربدری و بی خانمانی گذراند و هرگز شغل ثابتی اختیار نکرد و به مشاغل گوناگونی می پرداخت که هیچ یک از نوکری بالاتر نبود، شهرت وی از هنگامی آغاز گردید که فرهنگستان، مسأله ای را طرح کرد: «آیا پیشرفت علم و هنر برای تهذیب اخلاق مردم سودمند بوده است یا زیانمند؟».
4- Johann Friedrich Herbart (1776-1841) فیلسوف، مربی و روان شناس آلمانی است که به علت نظریه «طبیعت دینامیک اعمال عقلی» خود شهرت یافت. او می خواست اصول روان شناسی را در تربیت بکار بندد و نظریه ای درباره ی ناخودآگاه بیان داشت. آثار معروف این دانشمند عبارتند از: کتاب دستی روان شناسی و روان شناسی همچون یک علم در این کتابها نخستین بار عنوان «روان شناسی» بکار رفته است.
5- William James (1842-1910) فیلسوف و روان شناس بزرگ آمریکایی است. او ابتدا به مطالعه تشریح و فیزیولوژی پرداخت سپس به روان شناسی و فلسفه روی آورد. شهرت او بیشتر به نظریه خاص درباره ی عاطفه، غریزه و انتقال تربیت و تمرین بستگی دارد. از آثار مهم او در روان شناسی، اصول روان شناسی است. همچنین او را از بنیانگذاران «پراگماتیسم» یا فلسفه «اصالت عمل» می شمارند.

منبع مقاله :
شعاری نژاد، علی اکبر؛ (1385)، روان شناسی رشد، تهران: نشر اطلاعات، چاپ نوزدهم 1388
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان