شناسه : ۳۷۱۹۲۹ - چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۱۰
سرمقاله - سخنی در رابطه فقه با علوم انسانی
با صرف نظر از بحث های فنی و اختلاف نظرهایی که در تعیین و تعریف موضوع فقه در بین فقهاء و اصولیون وجود دارد، موضوع علم فقه، عمل و رفتار و کردار اختیاری انسانی است که شانیت تکلیف و مسؤولیت دارد
با صرف نظر از بحث های فنی و اختلاف نظرهایی که در تعیین و تعریف موضوع فقه در بین فقهاء و اصولیون وجود دارد، موضوع علم فقه، عمل و رفتار و کردار اختیاری انسانی است که شانیت تکلیف و مسؤولیت دارد.انسان از دیدگاه فقه اسلامی، یله ورها نیست بلکه موجودی است دارای تکلیف و رسالت، و علم فقه، دانشی است برای رسیدن به درستی و نادرستی رفتار آدمی از دیدگاه وحی الهی.فقیهان، عالمانی هستند که می کوشند حکم خدا را در مورد رفتارهای ریزو درشت آدمیان به دست آورند.یکی از منابع مهم فقه ما در کنار کتاب و سنت و اجماع، عقل است.همچنین سیره عقلاء - از آن حیث که مورد امضاء شارع است - حجت شرعی تلقی می شود.
یکی از مباحث ظریف و دقیق در علم اصول فقه، این است که در بین سه منبع کتاب و سنت و عقل، ثبوتا تقدیم و تاخیر چگونه است؟ البته کتاب بر سنت تقدم رتبی ثبوتی و اثباتی دارد، اما بحث دقیق تر این است که کتاب و عقل چه وضعیتی نسبت به هم دارند؟ آیا عقل بر طبق شرع، تکوین یافته یا شریعت بر طبق عقل تشریع گردیده است و یا فرض دیگری در کار است؟ این بحث ها و فرض ها و تصویرها در مقام ثبوت بسیار به جا و نیکوست اما آنچه حساس و قابل توجه است این است که در مقام اثبات، ابزار رسیدن به مدلول و محتوای کتاب و سنت، عقل است.یعنی آنچه محتوای کتاب خدا و مدلول احادیث و روایات است و مراد جدی شارع تلقی می شود، نهایتا از فیلتر عقل فقهاء عبور می کند و به صورت فتوا و نظر فقهی تجلی می نماید.فقیهان در میان ما مسلمانان، در حقیقت عقلائی هستند که با رویکرد به دین، سیره عقلائیه خود را در بستر دین و با نگاه به کتاب و سنت، ساخته و پرداخته اند.یعنی در واقع فقیهان، عقلائی هستند دینمدار و متخصصانی هستند که بیش از سایر عقلاء، چشم بر وحی و دیده بر کتاب و سنت دارند و هم از این روست که فهم و درک دینی آنان صائب تر از دیگران بوده، فتوا و نظر آنان شرعا و عقلا حجت است.
این همه برای بیان یک نکته است و آن این که فقیهان ما بایستی علوم انسانی رائج در دنیای امروز را جدی بگیرند و در آن ها مطالعه و غور نمایند.چرا که با مطالعه این علوم می توان به سیره عقلاء دست یافت و یا حداقل به آن نزدیک تر شد.به ویژه با توجه به این نکته که موضوع این دانش ها نیز همچون علم فقه، انسان و رفتارهای اوست.
مگر نمی گوییم سیره عقلا حجت شرعی است و مگر نمی گوییم شرع که از ناحیه شارع به عنوان رئیس العقلاء آمده است با عقل و سیره عقلاء هماهنگ است؟ بنابراین برای فقیهان لازم و ضروری است که سیره عقلاء از جامعه شناسان، روانشناسان، اقتصاددانان، حقوقدانان، سیاست دانان و...را حتی الامکان به دست آورند تا از این طریق سیره عقلاء عالم را بشناسند و به آن نزدیک تر شوند.می دانید که امروز حتی در معنای عقل و تعریف عقلانیت، تردیدهایی جدی و جدید در افکنده اند!
حال با توجه به چند نکته فوق یعنی: الف) عبور محتوای کتاب و سنت از فیلتر نهایی عقل فقیهان ب) محسوب شدن فقیهان در زمره عقلاء عالم ج) محسوب شدن خود شارع به عنوان رئیس العقلاء بلکه خالق عقل د) رسیدن به سیره عقلاء از مطالعه و غور در علوم انسانی، به نظر می رسد جدی گرفتن علوم انسانی و تدریس مبانی این علوم برای طلاب و دانش پژوهان علوم دینی در حوزه های علمیه، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.در غیر این صورت چه بسا شبهه افکنان چنین شبهه در اذهان اندازند که فقیهان و عالمان دینی خبر از سیره عقلاء عالم ندارند و تعریف محدود و در بسته ای از عقل و عقلانیت دارند و آنچه به عنوان فتوا و نظر بر اساس متون دینی پس از عبوراز فیلترنهایی عقلانیت خودارائه می دهند، مقصودنهایی شارع و مرادجدی و مدلول تصدیقی وی نیست!
حاصل آن که برای استنباط حکم شرعی در مورد بسیاری از رفتارهای آدمی، کشف سیره عقلاء عالم ضروری است و این مهم جز با مطالعه و فراگیری و دقت در علوم انسانی که محصول و رهآورد فکر و عقل بشر امروز است، حاصل نمی شود.امید که از این ضرورت غفلت نکنیم و با عزمی راستین و اراده ای راسخ در راه فهم تبیین معارف اسلامی و خدمت به ساحت ولی عصر (عج) گام برداریم.انشاءالله
سردبیر