جلوه های هنر پارسی / نوشته فرانسیس ریشار (به فرانسوی)، ترجمه ع. روح بخشان. تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1383. 239 ص رحلی، تصویر رنگی، نمایه، کتابنامه، نمودار، نقشه.
چکیده
جلوه های هنر پارسی (نسخه های نفیس ایرانی سده 6 تا 11 هجری موجود در کتابخانه ملّی پاریس) تألیف فرانسیس ریشار، از کارشناسان متبحّر نسخه های خطّی فارسی، و گنجور پیشین مخزن نسخه های خطّی فارسیِ کتابخانه ملّی پاریس است. اصل این کتاب به زبان فرانسوی در پاریس انتشار یافت و به سال 1383 با ترجمه ع. روحبخشان در تهران (سازمان چاپ و انتشارات) به چاپ رسید. وی در این کتاب، ضمن پرداختن به مباحثی چون سرچشمه های هنر کتاب پردازی در ایران، تطوّر کتاب آرایی در ایران، نسخه های خطّی فارسی کتابخانه ملّی پاریس و تاریخچه آن و ... 160 عنوان نسخه خطّی را همراه با تصاویری از آنها معرّفی کرده و مشخّصات دقیق کتابشناسی و نسخه شناسی آنها را نیز ارائه داده است.
کلید واژه: کتاب آرایی، نگارگری، هنر پارسی، کتابخانه ملی پاریس، نسخه های خطی.
اروپائیان از زمانی که با مشرق زمین تماس پیدا کردند و با فرهنگ و هنر و معارف آن آشنا شدند، در جهت دستیابی به منابع فرهنگی این خطه کوشیدند. مسافران اروپایی (جهانگرد، معامله گر، کشیش، ماجراجو، نماینده تجاری و سیاسی...) در طول مدت سفر و توقف در کشورهای مشرق زمین بر شناسایی این منابع و دستیابی به آنها، همت می گماشتند و چون به سرزمین های خود باز می گشتند تا جایی که می توانستند فراورده های فرهنگی شرق را با خود می بردند. این حرکت که مخصوصا با جنگ های صلیبی در سده های پنجم و ششم هجری آغاز شده بود از سده نهم به بعد به صورت یک سیاستِ برنامه ریزی شده درآمد، تا آنجا که در اوایل سده یازدهم دو برادر ایتالیایی برای تهیّه این منابع به مشرق زمین و کشور عثمانی گسیل شدند و صدر اعظم های معروف فرانسه از جمله کلبرو ریشلییو اروپائیان مقیم این سرزمین ها، مخصوصا ایران را مأمور تهیّه این منابع کردند.
در میان منابع مورد توجه فرنگیان، کتاب به سبب ظاهر کیفیت و موضوع و محتوا جایگاه ویژه داشت، چندان که همه فرنگیانی که سفرنامه ای از خود برجا گذاشته اند، کم و بیش درباره آن و نقشی که در حفظ و اشاعه علم و فرهنگ دارد و چگونگی تهیّه و کتابت و خرید و فروخت آن صحبت کرده اند، و مخصوصا در سفرنامه های آدام اولئاریوس، تاورنیه، شاردن و رافائل دومانس اطلاعات نسبتا جامع و سودمند در این زمینه یافت می شود (برای نمونه نگاه کنید به: آزاد بروجردی، « روایت یک فرنگی از کتاب، نگارش و تحصیل در عهد صفوی»، کلک، شماره 83 80 آبان بهمن 1375 ص 399 تا 404).
کتاب صرف نظر از آثار باستانی و یادمان های تاریخی مهم ترین و بهترین وسیله حفظ فرهنگ در معنای عام آن و انتقال فرهنگ به آینده است. زیرا که همه دانسته ها و دانش های فرد و قوم و جامعه در آن مندرج و ضبط می شود و در نتیجه بهترین وسیله شناخت هر فرد و قوم و جامعه است. توجه خارق العاده فرنگیان به کتاب های مشرق زمین نه از سر دلسوزی که برای شناخت گذشته و حال مردمان و اقوام این سرزمین ها بوده است، چنان که به همین دلیل هم به ترجمه عمده ترین کتاب ها، همت گماشتند. البته اگر موضوع و محتوای کتاب را کنار بگذاریم شکل ظاهر و کیفیت تدوین و تألیف و آرایش و صحافی کتاب هم مورد توجه بوده است و مخصوصا مجموعه داران صاحب جاه و مقام به این وجوه توجه کامل نشان می دادند، چنان که ریشلییو صدر اعظم معروف فرانسه یکی از مجموعه داران بزرگ تاریخ اروپا بوده است.
باری، با دگرگونی اوضاع سیاسی و اجتماعی در فرانسه و تأسیس «کتابخانه ملی» در اواخر سده هجدهم / دوازدهم تفرقه مجموعه های خصوصی کتاب، شمار انبوهی از نسخه های خطی فارسی موجود «کتابخانه سلطنتی» سابق و مجموعه های خصوصی به کتابخانه ملی فرانسه انتقال یافتند و در مجموعه ای با عنوان «مخزن کتاب های شرقی» جای داده شدند که در سال های اخیر کوشش هایی در جهت ارائه و شناساندن آنها صورت گرفته است، چنان که از هفتم آذر تا یازدهم اسفند 1376 نمایشگاهی با نام «شکوهمندی های پارسی»در تالار مازارنِ کتابخانه ملی فرانسه در پاریس برگزار شد که کتاب حاضر در معرفی آن فراهم آمده است.
فرانسیس ریشار، متولد سال 1948 / 1327 و فارغ التحصیل مدرسه زبان های زنده شرقی که چندین سال مخزن دار «مخزن نسخه های خطی فارسی» بوده است و از متبحرترین کارشناسان نسخ خطی به شمار است و تاکنون چند کتاب و چندین مقاله در این زمینه انتشار داده است، کتاب حاضر را به صورت تاریخ مصور دقیق کتابت و کتاب آرایی در ایران تدوین کرده است.
کتاب، صرف نظر از چند پیشگفتار، از هشت فصل تشکیل شده است:
سرچشمه های هنر کتاب پردازی در ایران، پیدایش سبک کهن ایرانی و شکوفایی آن، شکوفایی هنر تیموری و رونق هنر ترکمنی، میراث تقسیم شده (شیراز، تبریز، بخارا، هرات)، دوره گذار، درخشش جهانی هنر شیراز، زوال نسخه خطی مُذَهب (و رشد سبک جدید در اصفهان)، مجموعه نسخه های خطی فارسی کتابخانه ملی فرانسه و تاریخچه آن (رجوع شود به معرفی این کتاب در مجله موزه ها، شماره 23 و 24، بهار و تابستان 1379، ص 12 تا 17).
به این ترتیب می توان گفت که کمتر نکته ای از کتاب نگاری و کتاب آرایی و فنون و هنرهای آن و تاریخ کتابت در ایران در سده های ششم تا یازدهم هجری نگفته مانده است. در واقع عنوان فرعی کتاب یعنی «نسخه های نفیس ایرانی سده 6 تا 11 هجری موجود در کتابخانه ملی فرانسه» گویای محتوای کتاب است که در آن مؤلف پس از بحث درباره مباحث مختلف چند نسخه (جمعا 160 عنوان) را در مقامِ نمونه نقل و معرفی کرده است، و در این میان چند قرآن نفیس از دوره های آل بویه (324 تا 447 ق) و غزنویان (367 تا 582 ق) و سجلوقیان (429 تا 707 ق)، و مقامات حمیدی، لطائف الحکمه، تاریخ جهانگشای، راحة الصدور، شاهنامه، کلیله و دمنه، جامع التواریخ، عجایب المخلوقات ، مثنوی، منطق الطیر و پنج گنج امیر خسرو دهلوی... معرفی شده اند. مؤلف در هر مورد مشخصات دقیق کتابشناسی و نسخه شناسیِ کتاب را ذکر کرده و تا جایی که امکان یافته است چگونگی رسیدن کتاب را به کتابخانه ملی فرانسه نشان داده است. به این ترتیب اطلاعات دقیقی درباره مجموعه ای از گنجینه کهن معارف ایران فراهم آمده که به بهترین صورت چاپ شده است.
چاپ ترجمه فارسی هم در نهایت دقت و ظرافت و با مطابقت کامل با اصل صورت گرفته است، و در همین جا جا دارد که از دقت وسواس گونه کارکنان «سازمان چاپ و انتشارات» قدردانی شود و به همه دست اندرکاران پدید آمدن این اثر زیبا و چشم انداز دست مریزاد گفته شود.
البته کتاب به اصطلاح «ویرایش» هم شده است. اما از مترجمی که ما می شناسیم و نزدیک به چهل و پنج سال است که «دست به قلم» است، انتظار نمی رفت که «آنها» را جدا (آن ها) بنویسد، یا جمله بی فعل به کار بَرَد («بیش از دویست جلد از آنها شامل نقاشی [؟ [و شمار بسیاری از آنها به خطی بسیار خوش و خوانا نگاشته شده اند» که اصلاً ساختار اسطقس جمله خراب است!)، یا به جای «خیلی زود» مثلاً «بزودی» بگذارد که هر کدام معنا و شأن خاص دارد. و بدتر از همه «را»ی علامت مفعول بیواسطه یعنی اسم را بعد از فعل بیاورد چنان که در این عبارت: «این نمایشگاه گزیده ای از نسخ خطی خوش نویسی شده... که در مشهورترین کارگاه های ایران در فاصله سال های 494 1070 ق، صحافی شده اند را عرضه می دارد»؛ «را»ی بینوایی که متأسفانه در سراسر کتاب جایش به اسم «ویرایش» عوض شده است. نگارنده هنوز همه کتاب را به دقت در مطالعه نگرفته است، اما همین مُشت را نمونه خروار می داند و مطمئن است که در یک مطالعه دقیق چه بسیار نمونه ها از آن را خواهد یافت. وانگهی برفرض که مترجم مرتکب این غلط ها شده است بر ویراستار بوده که آنها را مطابق قواعد و شؤون دستوریِ زبان اصلاح کند، تا کتابی چنین نفیس و ارجمند با این غلط های زشت به چاپ نرسد.