در یک روز سرد پاییزی، بنشسته زیر یک درخت بی برگ، سعی کردم تمام شاخه ها و سرشاخه ها و تارک هر یک را ببینم که نشد. سعی کردم تصویری از یک روز بهاری این درخت را با شکوفه های فراوان آن و رسیدن میوه های زیبایش در ذهن ترسیم کنم، هم می شد و هم نمی شد. گفتم کاش نقّاش خوبی بودم و آنچه در ذهن داشتم بر قلم روا می داشتم. به خود گفتم: به هر حال با امید و تلاش، موظف به انجام وظیفه باش و هرگز چشم به نتیجه دلخواه نداشته باش و اگر نمی توانی نقّاش خوبی باشی، امید است باغبان کامیابی گردی.
ده سال از کاشت نهال میراث مکتوب گذشت. هر چند مشک آن نیست که عطّار بگوید (اِنّ آثارنا تدلّ علینا) که در و همسایه می گویند، بوی 140 شیشه عطر و گلاب کوچک و بزرگ با انواع رایحه ها به مشام می رسد. و از آنجا که :
بِقدر الکدِّ تکتَسبُ المعالی |
وَ مَن طلب العُلی سَحَر اللّیالی |
هر اندازه که کوشش شود، تعالی و برتری حاصل می شود و آن کس که طالب بلندی است، شب را به سحر می پاید و می پوید. گفتم قلم دست بگیرم و نقشه ده سال دوم میراث مکتوب را اتود کنم و سیاهه آن را بکشم. حال که معاونت پژوهشی وزارت علوم و فنّاوری، مجله آینه میراث را به رتبه علمی ترویجی ارتقاء داده و مرکز را جزء مؤسسات پژوهشی شناخته و چند گروه پژوهشی برای آن تصویب کرده و اکنون که پس از ده سال تلاش، این مرکز در انظار و انتظار اهل علم، جایگاهی شایسته و قابل اتکاء پیدا نموده، کوشش برای بازنگری در کمّ و کیف و عملکرد آن و طرحی نو در انداختن برای آینده ای دیگر، مورد توقع همگان است.
پس چه باید کرد؟ زمینی هموار است و زمینه ای فراهم، گروهی دست به دست هم داده اند تا از ریشه های عریق و عمیق این شجره کهنسال میراث، با بهره های بسیارش، میوه هایی در سبد علمی اهل آن قرار دهند. ایدون باد
بی شک راه تکامل و تعالی پیمودن و مدّعی آن بودن، بدون «نقد حال خویش» ممکن نبوده و نیست. برگزاری 29 نشست علمی در یکی دو سال گذشته، باعث شده که در چاپ و نشر و تصحیح و تحقیق متون و آثار در دست، بازنگری شود، بررسی کار محقّقان کوچک و بزرگ دوچندان شود، نمونه خوانی دو سه برابر گردد تا آثار، هم غلط مطبعی کمتر و کمتر داشته باشد و هم در روش تصحیح و تعلیق، قابل دفاع تر و معتبرتر شود. شاید بتوان ادعا کرد، همین شماره نشریه کم غلط ترین باشد نسبت به شماره های قبل؛ منظورم غلط مسلّم مطّبعی است نه غلط اِعرابی یا ویرایشِی سلیقه ای و این حاصلِ کوششی است نو برای بهبود کارهای پژوهشی مرکز. و شاید اگر این نگرش نبود، حداقل ده اثر جدید تاکنون چاپ و نشر شده بود و در نوبت اصلاح و تجدید نظر نمی ماند. البته کم لطفی همراهان علمی و کثرت مشغله آنان در تحویل بموقع کارها، باعث بدقولی ما به طرفهای قرارداد و رنجش خاطر مبارکشان شده، تا جایی که رنجیده حالی کم شکیب، عنان از کَفَش رها شد و داد و فریاد بر سر همکاران پرکار و صبور واحد تولید برکشید و در پی نواخت بیشتر بود که اَجَل مهلتش نداد و...
باری! هر راه که در پیش گیری، تقدیر خاصّ آن را پیش روی داری. گاه به اقتضای ایّام شباب، نهج شتاب را سیر می کنی، با نقد اهل حوصله و تدقیق مواجه می شوی، گاهِ دیگر که می خواهی مسلک دقّت پیشگانِ کم کار را نصب العین قرار دهی، پاشنه درِ میراث کنده می شود و اهل رساله و خبر، حدیثِ «المؤمن اذا وَعدَ وفا» را در صندوق پستی یا صندوق الکترونیکی می اندازند و تهدید به فسخ قرار و نقض عهد می کنند و لاجرم بهری از وقت را باید صرف توضیح و توجیه و طلب عفو و... اختصاص دهی.
به هر حال، ما بر عرصه این سفینه نشسته ایم و با علم به طوفانهای وزان و امواج لرزان آن، برای وصول به ساحل امید و حصول به اهداف خوش نوید، برنامه های ده سال دیگر را پی ریزی می کنیم تا قسطی از دین خود را به اسلاف افتخار آفرینمان ادا کنیم و با بکارگیری نیروهای بالقوه، منشأ خدمات علمی برای جامعه خود باشیم.
چندی است که طرح تدوین و تألیف مجموعه ای به نام «ارج نامه» محققان و مصححان و فهرست نویسان راه اندازی شده و قرار است شرح حال و توصیف آثار و بررسی روشهای تصحیح و تحقیق برخی کارهای بزرگان، طبق آیین نامه مصوَّب در کتابی گردآوری شود تا هم یادی از آنها شود و هم بینش و نگرش علمی و حرفه ای آنان به متون برای علاقه مندان بازکاوی گردد و به نوعی تاریخچه روش های تحقیق و تصحیح متون، در این مجموعه توضیح داده شود. سرامدان این مجموعه مرحومِ علاّمه محمدخان قزوینی، بدیع الزمان فروزانفر، عباس اقبال آشتیانی، مجتبی مینوی و... می باشند که امید است پس از اتمام تألیف هر یک، بتوان مراسم بزرگداشتی هم برای آنان برگزار کرد.
طرح کلان دیگری که یکی دو سال است در جریان است و مراحل مطالعاتی خود را طی می کند، برنامه ریزی برای شناسایی و احیای آثار ارزشمند فارسی در کشورهای همسایه است:
میراث فرهنگی مشترک ایران و شبه قاره هند و پاکستان، میراث فرهنگی مشترک ایران و ماوراء النهر، میراث فرهنگی مشترک ایران و ترکیه (عثمانی قدیم)، وجود دهها هزار نسخه خطی فارسی در ترکیه (در مرتبه اول از لحاظ تعداد) و دهها هزار نسخه خطی در شبه قاره هند و پاکستان (در مرتبه دوم) به معنای این است که بخشی از هویت تاریخی، در نهان و نهاد این گنج مکتوب ناشناخته مانده و بر ماست که با دوستداران این میراث مشترک در سراسر جهان، دست در دست هم دهیم به مهر تا این میراث عظیم را آباد و احیا کنیم، برای تحقق این هدف با استادان زبان فارسی و مراکز علمی کشورهای یاد شده به بحث و گفت و گو نشسته ایم و این راه را ادامه می دهیم.
و نیز از برنامه های کلان مرکز پژوهشی میراث مکتوب باید اشاره کرد: توسعه نشستهای نقد و بررسی کتاب در برخی دانشگاههای شهرستانها، برگزاری همایشهای علمی و بزرگداشتها با مشارکت مؤسسات علمی و دانشگاهی سراسر کشور، حمایت از چاپ متونی که ناشران شهرستانی با هماهنگی این مرکز منتشر می کنند، تشکیل انجمن دوستداران میراث مکتوب برای ترویج فرهنگ مشارکتهای ملی و تشویق علاقه مندان به احیای میراث فرهنگی و مکتوب کشور، عقد تفاهمنامه های علمی با مؤسسات علمی داخل و خارج که در سال جاری حدود ده تفاهمنامه به امضا رسیده است.
از جمله برنامه های کلان مرکز، تلاش برای ایجاد تمرکز در اطلاع رسانی متون چاپی و نسخ خطی که برای این کار فهرستی از متونی که تاکنون چاپ شده اعم از رساله و کتاب (بیش از ده هزار عنوان) تهیه شده و در شبکه اینترنت قرار خواهد گرفت. همچنین طیّ ده سال آینده برنامه رایانه ای متن تمامی فهارس نسخ خطی موجود در ایران (و دیگر کشورها)، تهیه و در شبکه جهانی برای استفاده رایگان همگان انجام خواهد شد إن شاء اللّه
در طول ده سال آینده، طرح چاپ نسخه برگردان (فاکسیمیله) نسخه های مهم با مشارکت کتابخانه های داخل و خارج، تهیه و اجرا خواهد شد، چیزی شبیه کاری که آقای فؤاد سزگین در مرکز تحقیقات دانشگاه فرانکفورت انجام داده و تصویر دهها نسخه خطی عربی را منتشر کرده است.
طی ده سال آینده، پژوهش روی متون مهم تاریخی، ادبی، علمی،... علاوه بر تحقیق و تصحیح متون که جای خود را دارد، انجام خواهد شد. جا دارد تحقیقات روش شناختی و جامعه شناختی روی بسیاری از متون انجام شود، چنانکه باید روی کتابشناسی و نسخه شناسی آثار برخی بزرگان علمی این فرهنگ پرمایه کارهایی صورت پذیرد و جا دارد...
و ماییم با هزار امید و فکر و طرح که البته تا خدا را داریم، غم نداریم و تا دوستانی داریم عاشق، که چیزی کم نداریم و آموخته ایم که «خود راه بگویدت که چون باید رفت» چنانکه او فرموده است. «اِنْ جاهَدوا فینا لَنَهدیَنَّکم سُبُلَنا»