پژوهشی در فقه شیخ طوسی (قدس سره)

بخش اول

در شماره های پیشین، مقالاتی درباره ابعاد و ویژگی های مختلف فقه شیخ مفید و سید مرتضی قدس سره و کلیه آثار فقهی ایشان عرضه داشتیم و دراین شماره به بررسی و پژوهش در ابعاد مختلف فقه شیخ طوسی قدس سره می پردازیم.

این سبک نوشتارها، پژوهشی نوین و مستند را درمتن آثار فقهی فقیهان دنبال می کند و بر آن است تا با مراجعه مستقیم به آثار و مصنفات هرفقیه یا دیگر منابع موردلزوم، جنبه های تازه ای از روش ها، مبانی،آراء، تاثیر گذاری و دیگر ویژگی های فقاهت بزرگان و اساطین فقه اهل بیت علیهم السلام را به ترتیب تاریخی، کاوش وعرضه کرده و نیز با رویکردی متفاوت با آنچه تاکنون انجام شده است به کتاب شناسی کلیه آثار فقهی ایشان بپردازد.

لازم به ذکر است از بیان سرگذشت و رویدادهای تاریخی عصر هر فقیه و مواردی چون اساتید، مشایخ، شاگردان و... که ارتباط ی با موضوع بحث نداشته و صرفا جنبه اطلاع رسانی دارند و می توان آنها رادرکتاب های تراجم و تاریخی دنبال کرد، خودداری شده است.

پیش گفتار

1. شیخ الطائفه و سید الطائفه

اینک که به پژوهش درباره یکی از بزرگترین و پر نفوذترین فقیهان صاحب مکتب قرن های چهارم و پنجم هجری، که به حق لقب شیخ الطائفه را از آن خود نموده است، می پردازیم، جا دارد یادی کنیم از بدیل وی در ابعاد مختلف علمی و عملی، سید الطائفه الامامیه، آیة الله العظمی سید حسین طباطبایی بروجردی اعلی الله مقامه الشریف و به مناسبت یادمان وی درچهلمین سالگرد وفاتش، به گوشه هایی ازاندیشه های وی و ارتباط بسیار نزدیک حوزه های فکری این دو بزرگوار بپردازیم.

اما به نظر می رسد در بررسی این مطلب مجبور خواهیم بود همه جوانب شخصیت علمی سید الطائفه، و یا بیشتر آن را مورد مطالعه و تحلیل قرار دهیم چه، بر هر گوشه ای از کارها و فعالیت ها و اندیشه های اوکه انگشت بگذاریم، در می یابیم که به منزله حلقه هایی است متصل به هم، که بررسی مستوفای آن بدون چشم داشت به دیگرمحورها ناممکن است و از سویی، هریک به نوعی مرتبط است با اندیشه ها وخدمات علمی و فقهی شیخ الطائفه و یا مکمل کارهای اوست.

اهداف، روش ها، مبانی و بالاخره وسعت نظر و گستره تحقیق و نوآوری این دوبزرگوار، از جنبه های مختلف، آن قدر به یکدیگر نزدیک است که نمی توانیم به یک جنبه، مثلا فقه خلاف و تقریب بین المذاهب و یا آثار رجالی و حدیثی ایشان اکتفاکنیم، بلکه باید بحث را به طور ریشه ای مورد بررسی و مطالعه قرارداده و با نگاهی کلی و فراگیر، به زندگی و آثار وخدمات مرحوم بروجردی و سپس شیخ الطائفه بپردازیم امری که کمتر دیده می شود بدین شکل درمورد این دو اندیشمند، و یا دیگر فرهیختگان جامع اندیش انجام شده باشد، و آنچه بیشتر جلب توجه می کند، تحلیل و تبیین آرا و انظار جزئی و خرد ایشان بوده، که آن نیز به جای خود ارزنده و مهم است.

دراین جا، به دلیل استطرادی بودن این بحث و محدودیتی که داریم، تنها به ارائه چارچوب و نمایی کلی از جنبه های مختلف حیات علمی سید الطائفه و آثار و خدمات او درگستره فقه و مبانی ولواحق آن، اکتفانموده و امیدواریم درمجالی وافر آن را با تفصیل و تعمیق بیشتر به بحث بگذاریم.

بدین منظور پنج محور اساسی را اصل قرارمی دهیم، که هریک به نوعی برشکل گیری شخصیت علمی و فقهی آیه الله بروجردی و آثار و خدمات وی درعرصه های مختلف، موثر بوده است و از طریق این پنج محور و نیز ویژگی های هریک، سعی می کنیم به خطوط فکری سید الطائفه، به خصوص وجه اشتراک وارتباط وی با شیخ، دست پیدا کنیم، بااین توضیح که آنچه درذیل هر محور به عنوان نتایج فکری و آثارعلمی درج گردیده، به منزله انجام آن دربرهه یا شرایط زمانی خاصی نیست، بلکه مقصود بیان جهت گیری فکری سید الطائفه تحت تاثیر این عوامل و شرایط است که بالاخره درمدت فراغت از تحصیل،درموطن خویش و یا درزمان زعامت و ریاست او برحوزه علمیه قم و جهان تشیع، به ارائه این خطوط فکری نائل شده است.

1- مکتب فقهی اصفهان

1.1- استادان ()

میرزا ابوالمعالی کلباسی (1247 1315 ق)، علوم حدیث و رجال.

سید محمد باقر درچه ای، (1264 1342 ق)، فقه و اصول.

سید محمد تقی مدرس، (1273 1337 ق)، فقه و اصول.

1.2- ویژگی ها:

دخالت ندادن علوم عقلی درحوزه معرفت فقهی.

رجحان مستندات روایی دراستنباط احکام.

رونق علوم حدیث و رجال.

1.3- جهت گیری فکری آیت الله بروجردی و آثار و خدمات او

1. پیراستن علم اصول از مباحث غیر ضروری به خصوص علوم عقلی الحاشیه علی کفایة الاصول.

شرح کفایة الاصول (تقریرات).

تاسیس مکتب اصولی خاص خود درحوزه علمیه قم

2. طرحی نو در تنظیم متن و سند احادیث فقهی، (جهت صحت و سهولت امر استنباط).

جامع احادیث الشیعه.

ترتیب اسانید الکافی، التهذیب، الاستبصار، الفقیه، و...

2- مکتب فقهی نجف اشرف:

2.1- استادان:

آخوند خراسانی (1255 1329 ق)، اصول. سید محمد کاظم طباطبایی (13271247ق)، فقه.

شیخ الشریعه اصفهانی (1266 1339ق)، رجال.

2.3- ویژگی ها:

1. داخل نمودن بیش از حد مباحث عقلی و استطرادی در علم اصول.

2. گرایش به سمت تطور علم رجال.

3. برخورداری از مبانی و روش های فقهی صاحب جواهر و شیخ اعظم انصاری.

2.3- جهت گیری فکری آیة الله بروجردی و آثار و خدمات او:

1. تلاش درحذف زواید و غوامض علم اصول و تعدیل این مکتب دراین زمینه.

2. روش مند نمودن فقه در استفاده مطلوب تر از منابع اجتهاد.

3. جهت دهی علم رجال در نظریه و تطبیق.

طبقات الرواة تعلیقة علی رجال النجاشی.

تعلیقة علی منهج الرجال.

مستدرک فهرست منتجب الدین.

تعلیقة علی رجال الطوسی.

3- حوزه های علمی و فقهی اهل سنت:

3.1- پیشینه های فکری آیة الله بروجردی

1. نگاه تاریخی به فقه، و این که بسیاری از مباحث فقهی شیعه درگستره تاریخ،حاشیه ای برفقه سنت و ناظر بدان بوده است و لازم است جهت فهم دقیق تر فقه شیعه،نسبت به مذاهب دیگر نیز شناخت داشت.

2. بینش عام نسبت به همه جهان اسلام، به عنوان عنصری واحد دربرابر افکار الحادی و مادی.

3. تاسف از حضور نداشتن فقه شیعه در میان دیگر مذاهب، و وجود اندیشه های ناصحیح و بعضا منحرف نسبت بدان.

3.2- آثار و خدمات:

1. ترغیب به مطالعه فقه عامه.

2. تاسیس دارالتقریب بین المذاهب.

3. اهتمام به نشرکتب فقه تطبیقی

تعلیقه و تصحیح خلاف.

تعلیقه و تصحیح مبسوط.

4-. فقه جامعه و مقلدان:

4.1- ویژگی ها

قرار گرفتن آیة الله بروجردی برمسند مرجعیت و گرایش مردم از دور و نزدیک به سمت وی، که بیش از همه چیز متاثر از سجیه های اخلافی و ژرفای فقهی و جامع اندیشی وی بود، موجب شد آثار و خدمات زیادی از وی برجای بماند، که به تناسب موضوع بحث، برخی از آنها عبارتند از:

4.2- آثار و خدمات

1. تالیف و رواج رساله های مختلف عملیه، ازجمله رساله توضیح المسائل، به زبان فارسی، که تاکنون محور فتاوای مراجع تقلید می باشد.

2. اداره مذهبی و فرهنگی جامعه و برخورد قاطع با موارد تخلف از شرع، چه ازسوی مردم بوده باشد یا حکومت وقت.

3. احیا و عمران مساجد، حسینیه ها و مراکز فرهنگی بسیار زیادی در داخل و خارج کشور.

5- زعامت حوزه علمیه:

5.1- ویژگی ها:

1. مرجعیت مطلق جهان تشیع.

2. رشد و توسعه حوزه علمیه قم درزمینه های علمی و عملی.

3. توجه شیعیان کشورهای غربی و غیر اسلامی به حوزه قم.

5.2- آثار و خدمات:

1. مدیریت حوزه در سطحی کلان و گرایش دادن آن به سمت برنامه ریزی و نظم درشوون مختلف.

2. تنظیم و هدایت امور تبلیغی درداخل وخارج.

3. احیاء میراث فقهی و علمی شیعه، مانند:

مبسوط (همراه با تعلیقه)

خلاف (همراه با تعلیقه)

منتقی الجمان.

المواهب السنیه

مفتاح الکرامه (2 جزء آخر).

و...

2. شیخ الطائفه، نکات مقدماتی

شیخ الطائفه، ابو جعفر محمد بن حسن بن علی طوسی (389 460 ق) دست پرورده مکتب فقهی کلامی بغداد و خود صاحب مکتب فقهی پر دامنه ای است که پس از گذشت بیش از هزار سال،بازهم آرا و اندیشه ها و نیز مبانی و منهج فقهی وی مورد توجه پژوهشگران و فقیهان می باشد. به جهت عظمت و گستردگی دامنه آثار، انظار و مبانی فقهی شیخ، طبیعی است که پژوهش درفقه وی نیز کاری بس دشوار می نماید و دقت و تعمق وافری را می طلبد. لذا دراین مقاله، سعی داریم با کاوش درآثار وی و بدون آن که مبنای خود را مدعیات بدون استناد تاریخ پژوهان فقهی قرار دهیم، به طور مستند به این مهم پرداخته و بکوشیم لااقل راه را بر پژوهش های بعدی هموار کنیم.

پیش از ورود به مباحث اصلی، ذکر دو نکته لازم است:

1- در عصر شیخ، جریانات فرهنگی، علمی و سیاسی متنوعی حاکم بوده است که مستقیم یا غیر مستقیم تاثیر بسیاری برجهت گیری فقه او و نیز تطور فقه امامیه به دست وی داشته است مواردی از قبیل قرارگرفتن وی در بغداد و درکنار فرقه های مختلف فقهی اهل سنت، حاکمیت آل بویه برایران و تسلط آنان بر بغداد، مرکز حکومت عباسیان و بالاخره هجرت شیخ به نجف اشرف و تاسیس حوزه علمی وفقهی در آن سامان.

با این که تحلیل و بررسی این شرایط و احوال، در دریافت دقیق تر مباحث بعدی تاثیر بسزایی خواهد داشت، اما با توجه به این که ذکر تفصیلی همه آنها ازاهداف این نوشتار خارج بوده و دراین مختصرنمی گنجد، لذا پی گیری آنها را به عهده خواننده محترم می گذاریم. ()

2- پویایی و رشد و جهت گیری علم فقه درهر عصر و برهه ای در وهله نخست بستگی به نوع و میزان مسائل و مشکلاتی دارد که تحت تاثیر شرایط و نیازهای مختلف فرد و جامعه، دربرابر علم فقه قرارمی گیرد و فقیه باید با هوشمندی و ژرف اندیشی خویش، بکوشد تا از همین مسائل، که گاهی به صورت شبهه نیز بروز می کنند، در تطور مبانی و روش های استنباط و عرضه فقه، سود جوید، و گرنه، جوهره علم فقه که استنباط حکم شرعی رفتار های مختلف فرد و جامعه، براساس مبانی متخذ از شرع و عقل است در همه ادوار ثابت می باشد.

با حفظ این اصل، مروری کوتاه برمسائل و دغدغه هایی که شیخ طوسی درمورد فقه امامیه با آنها روبه رو بود، می کنیم مسائلی که درواقع عناصر و پیش فرض های اصلی پژوهش درفقه شیخ را نیز تشکیل می دهندو درمباحث بعدی ضمن پردازش بیشتر، آنها را مبنای بررسی های خود قرار می دهیم:

1. از انزوا درآوردن فقه شیعه و طرح آن درمیان سایر مذاهب اسلامی،

2. استحکام و تقویت احکام فقهی مختص شیعه و پاسخ گویی به شبهات مخالفین در مورد تفرد شیعه در آن احکام

3. زدودن مسائل غیر فقهی از فقه و به تبع آن اصول فقه و پیراستن و تنظیم وترتیب فقه، در سبک های مختلف آن.

4. تحکیم مبانی فقهی متداول درمیان امامیه و نیز ارائه دیدگاه این فرقه درمورد برخی از ادله و مبانی احکامی که درمیان دیگر فرقه های اسلامی متداول بوده و تعیین دایره مشروعیت آنها.

5. اعلام دیدگاه امامیه درمورد فروع و موضوعات فقهی متداول درمیان فرقه های اهل سنت و از این طریق پاسخ گویی به تنقیص و تشنیع شیعه از سوی مخالفان، به خاطر کمی فروع فقهی امامیه، که در واقع توانایی مبانی ایشان را در ارائه حکم شرعی درمورد آن فروع، هدف قرار داده بودند. ()

1- روش های فقهی شیخ طوسی

پویایی و تطور فقه، رابطه عمیقی با شیوه و منهج ارائه مباحث فقهی دارد. بهمین دلیل نیز شناخت منهج فقهی هر فقیه و هر دوره فقهی، تاثیر بسزایی درشناخت ویژگی ها و محصولات فکری آن فقیه یا دوره ومکتب دارد اگرچه دربررسی روش های فقهی، بیشتر به تحلیل و تبیین جنبه های صوری فقه می پردازیم تا مسائل و محتوا ومبانی اما باید توجه داشت که همین امر، به آن محتوا قالب داده و بلندا و عظمت فقاهت را به مرحله بروز و خود نمایی می کشاند.

شیخ طوسی یکی از معدود فقهای صاحب روش و سبک فقهی است که سالیان متمادی، فقهای متاخر را به پرورش و تکامل مناهج فقهی خویش واداشت و توانست در این راه به نوآوری ها و اصلاحاتی دست زند که از زوایای مختلف قابل بررسی است.

در واقع، بدون کم کردن از محتوای عمیق و مبانی فقهی مستحکم وی به صراحت می توان گفت که تکامل و جاودانگی فقه شیخ در گرو روش های پایدار و بدیع وی در فقه بوده است و همین امر ضرورت بررسی و کنکاش بیشتر درآن را مضاعف می کند.

در این فصل ضمن پرداختن به این موضوع، یادآور می شویم که جزئیات و نمونه های بیشتر درمورد هرروش، درفصل کتاب شناسی فقهی شیخ نیز به تناسب موضوع، پی خواهد آمد.

1.1- فقه تطبیقی

در بخش فقه پژوهی سید مرتضی، در خصوص تعریف و مشخصه های این روش فقهی، به طور اجمال توضیحاتی بیان شد. دراین جا جهت تتمیم آن بحث و پیش از ورد به تبیین سبک و روش شیخ در فقه تطبیقی، بیان این نکته لازم است که فقهای امامیه به طور اخص، دراین روش فقهی، براساس انگیزه هایشان و مقتضیات و شرایط تاریخی و تعامل های علمی و فرهنگی میان مذاهب، اهداف مختلفی را دنبال می کنند و به تبع آن، سبک های متعددی از فقه تطبیقی بروز می کندکه درمجموع می توان دو هدف و سبک کلی را برای آن برشمرد:

1. بیان موارد اختلاف فقهای یک یا چند مذهب فقهی در احکام و موضوعات شرعی، بدون انجام موازنه و مقایسه میان آنان، و اکتفا به ارائه اقوال با ذکر نام قائلان یا بدون ذکر آن.

معمولا به این نوع، فقه تطبیقی فقه مقارن می گویند.

2. ذکر موارد اختلاف میان فقهای یک یا چند مذهب فقهی و انجام موازنه میان آنها و بالاخره اثبات قول صحیح براساس ادله مورد قبول که گاهی نیز با مناقشه دیگر اقوال همراه است.

معمولا ازاین سبک، به علم الخلاف تعبیر می شود و کتاب هایی که دراین موضوع نوشته شده، دو دسته اند:

الف) کتاب هایی که به مقایسه اختلاف امامیه با دیگر مذاهب و فرق فقهی اسلامی می پردازند. دراین نوع تالیفات، هدف اصلی، دفاع از اقوالی است که فقهای اهل سنت مدعی هستند مخصوص شیعه امامیه است. این امر با دو کار صورت می پذیرد:

اول: مستند کردن آن حکم و تبیین ادله امامیه، حتی براساس برخی از مبانی اهل سنت که شیعه بدان معتقد نیست.

دوم: معرفی قائلان به این قول یا قولی نزدیک به آن از اهل سنت و بدین وسیله در آوردن شیعه ازتهمت انفراد.

ب) کتاب هایی که به مقایسه میان اقوال مختلف فقهای مذهب امامیه نگارش یافته است و دراین راه هرمولف ملزم است به بررسی کامل اقوال مختلف و قائلان به آنها بپردازد و براساس ادله و مبانی مورد قبول،از قول انتخاب شده دفاع کند.

معمولا هدف فقهای عامه درفقه تطبیقی، نوعی اطلاع رسانی از اقوال فقهای مذاهب مختلف بوده است و جز درمواقعی که به مقایسه دیدگاه های مذاهب چهارگانه پرداخته شده، هدف آنها بالا بردن یک مذهب ودفاع از قول معینی نبوده است. ازسویی سابقه فرقه های فقهی اهل سنت در تاسیس و تالیف به این روش، به دلیل چندگانگی مذاهب آنان و فراوانی و تشتت اقوال درمیان آنان بعد از عصر پیامبر اکرم(ص)،بیشتر از امامیه بوده و به دوره شکل گیری فقه استدلالی و اجتهاد در میان آنان برمی گردد. ()

اما درمیان فقهای امامیه تا آنجا که از آثار برجای مانده از ایشان برمی آید آغازگر این روش مکتب بغداد به زعامت شیخ مفید () و پس از او سید مرتضی است، که کتاب های انتصار و ناصریات وی را در مقالات گذشته، به تفصیل مرور کردیم.

هدف عمده آنان مقابله با نسبت ها و عیب جویی های ناروای فقهای عامه در مورد فقه امامیه بود و مهم تر از همه، این که می گفتند: برخی از آرای فقهی امامیه برخلاف دیگر مذاهب فقهی و اجماع مسلمانان است. لذا آن را بدعت خوانده و خروج از دین تلقی می کردند. فقهای عامه با بزرگ نمودن این مطلب، می کوشیدند به اختلافات دامن زده و بالاخره به انزوای امامیه و دور شدن حکومت ومردم از پیشوایان آنهابینجامد. ازاین رو، دفاع از مذهب که یکی از بهترین راه های آن روش فقه تطبیقی و علم الخلاف بود در صدر اهداف فقهای امامیه دراین دوره قرار گرفت.

شیخ طوسی نیز پس از استادان خود، با همین انگیزه به تالیف درفقه تطبیقی اقدام کرد و اثر اصلی وی دراین مورد، کتاب الخلاف است اگر چه دردیگر آثار فقهی خود به خصوص کتاب مبسوط نیز به بیان دیدگاه های عامه و مقایسه آن با فقه امامیه پرداخته است.

اما در شیوه اعمال این روش و برخورد بامخالفان و عرضه فقه الخلاف، میان او واستادانش تفاوت های ظریفی وجود دارد، که در زیر به آنها اشاره می کنیم.

اول این که شیخ نیازی نمی دید مانند شیخ مفید و سید مرتضی، در ظاهر عبارات خود و درهریک از فروع، مرتبا و به طور متناوب، به این نکته تصریح کند که این حکم اختصاص به شیعه دارد و سپس با لحنی توام با جدل، از آن دفاع نماید. این بدان معنا نیست که او، لحن تند و دفاع گونه استادان خود را نمی پسندید، بلکه دلیل این نوع موضع گیری آن است که وی دیگر نیازی به این تعابیر تند نمی دید واقدامات استادان خود را در به ثمر رسیدن بخشی از اهدافشان کافی می دید و اکنون لازم می دانست با این شبهات و اشکالات، به صورت عادی تر برخورد کرده و بهای چندانی به آنها ندهد در عوض، برای فقه شیعه،درمیان دیگر مذاهب فقه اسلامی به خصوص در روش علم الخلاف جای تازه ای باز نماید و این امر می بایست با سبک ولحن عادی متداول آن روش فقهی انجام می پذیرفت، که شیخ سعی داشت آن رارعایت کند.

بنابراین، روش فقه تطبیقی شیخ درهدف، مطابق با کارهای استادانش و متاثر از آنهاست چنان که درسبک استدلال نیز از ایشان الگو گرفته است اما درکلیت کار وپردازش عبارات و مناقشات، به روش اصلی ومتداول علم الخلاف و آنچه درآن زمان مرسوم بوده، پای بند شده است و چه بسا همین امر موجب شده کتاب خلاف او نسبت به آثار مفید و مرتضی درفقه تطبیقی، از شهرت بیشتری برخوردار باشد و اغلب،او رابانی این روش فقهی بدانند.

دومین تفاوت که درواقع متفرع بر تفاوت اول نیز می باشد آن است که شیخ بیش ازدیگران، به بیان فروع فقهی می پردازد و حجم کتاب خلاف او، درعین ایجاز در عبارت،بسیار بیشتر از انتصار است.

این بدان دلیل است که شیخ در خلاف می کوشد از شیوه متداول فقه تطبیقی استدلالی، پیروی کند، لذا خود را مانند سید به ذکر فروع متفرد امامیه ملتزم نمی کند بلکه از احکامی که در آنها اغلب فقیهان عامه باامامیه اتفاق نظر دارند نیز یاد می کند. () همچنین وی بیش از سید، به نقل آرای فقها و استقصای اقوال می پردازدامری که لازمه یک کتاب خلافی و از مولفه های اصلی آن می باشد.

از عوامل مهم که موجب فراوانی تفریعات شیخ در خلاف شده، نکته ای است که در مقدمه مباحث به آن اشاره داشتیم و آن این است که شیخ در بیشتر آثار فقهی اش، () بر آن است که بر فروع فقهی شیعه بیش ازپیش بیفزاید و در مورد هر یک، رای و نظر امامیه را براساس مبانی آن تعیین کند.

جهت تبیین بیشتر مطالب مذکور، عباراتی را از سید و شیخ، در ذیل مساله استحباب قنوت در نماز، نقل کرده و شیوه برخورد آنها را با این فرع، از نظر می گذرانیم.

سید مرتضی (ره) در ناصریات می نویسد:

و مما یظن انفراد الامامیة به، القول بان القنوت فی کل صلاة و الدعاء فیه بما احب الداعی مستحب، و هو قول الشافعی لان الطحاوی حکی عنه فی کتاب الاختلاف ان له ان یقنت فی الصلوات کلها عند حاجة المسلمین الی الدعاء.

والحجه لنا: مضافا الی اجماع الطائفة، قوله تعالی: «وقوموا للّه قانتین ». فاذا قیل: القنوت هاهنا هو القیام الطویل، قلنا: المعروف فی الشریعة ان هذا الاسم یختص الدعاء فی الصلاة، ولایعرف من اطلاقه سواه، وبعد فانا نحمله علی الامرین. ()

شیخ طوسی در خلاف می نگارد:

مساله: القنوت مستحب فی کل رکعتین فی جمیع الصلوات بعد القراءة، فرائضها و سننها، قبل الرکوع، فان کانت الفریضة رباعیة کان فیها قنوت واحد فی الثانیة من الاولتین، و ان کانت جمعة کان فیها قنوتان علی الامام فی الاولی قبل الرکوع وفی الثانیة بعد الرکوع، و هو مسنون فی رکعة الوتر فی جمیع السنة.

وقال الشافعی: القنوت مستحب فی صلاة الصبح خاصة بعد الرکوع فان نسیه کان علیه سجدتا السهو. و قال: یجری ذلک مجری التشهد الاول فی کونه سنة، وقال فی سائر الصلوات: اذا نزلت نازلة قولا واحدایجوز، و اذا لم تنزل کان علی قولین ذکر فی الام: ان له ذلک، و قال فی الاملاء: ان شاء قنت وان شاء ترک.

وقال الطحاوی: القنوت فی سائر الصلوات لم یقل به غیر الشافعی، و ذکر الشافعی ان بمذهبه قال فی الصحابة الائمة الاربعة ابوبکر و عمر و عثمان و علی (ع)، و به قال انس بن مالک و الیه ذهب الحسن البصری و به قال مالک والاوزاعی. و ابن ابی لیلی قال: و هکذا القنوت فی الوتر فی النصف الاخیر من شهر رمضان لاغیر.

وحکی عن قوم ان القنوت فی الصبح مکروه و بدعة، حکی ذلک عن ابن عمرو ابن مسعود وابی الدرداء وبه قال ابوحنیفه و الثوری واصحاب ابی حنیفه.

وقال ابوحنیفه: مسنون فی الوتر لاغیر، طول السنة. وقال احمد: ان قنت فی الصبح فلاباس، و قال: یقنت امراء الجیوش.()

شیخ به دنبال این مطالب به استدلال برقول مختار خود می پردازد که به جهت طولانی بودن، از ذکر آن صرف نظر می کنیم.

جزئیات بیشتر و ساختار روش تطبیقی شیخ، همچنین مقایسه بیشتر کار او با آثار شیخ مفید و سید مرتضی، در فصل کتاب شناسی کتاب خلاف عرضه می شود.

2.1- فقه فتوایی

از دیگر روش هایی که شیخ الطایفه به وسیله آن، به عرضه فقه امامیه و تثبیت آن پرداخته است، روش «فقه فتوایی » است. پیش از وی نیز بزرگان فقه شیعه، هریک به نوعی، به بیان آراء و انظار و محصول اجتهادخویش، در قالب فتاوای عاری از استدلال و مناقشه اقدام می جسته اند. کتاب هایی نظیر هدایه و مقنع از شیخ صدوق(ره)، مقنعه از شیخ مفید ره و جمل العلم والعمل از سید مرتضی، از این نوع آثار هستند.معمولا هدف هریک از این آثار آن بوده است که با دسته بندی و تنظیم فتوای آن فقیه، آنها را در اختیار جامعه علمی و فقهی و نیز مقلدان وی قرار دهد.

اما دراین میان، روش فتوایی شیخ طوسی(ره) از ویژگی ها و برجستگی هایی برخوردار است که او را از دیگران ممتاز کرده و تاثیر بسیار عمیقی درجهت گیری و تطور این روش، درآیندگان برجای گذاشته است.

مهم ترین اثر شیخ در این روش، کتاب النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی می باشد، که محور اصلی بررسی ما نیز همان است.

شیخ دراین اثر، جز آن که درهدف فوق یعنی تنظیم و تنقیح فروع و دسته بندی آنها از موفقیت های بسیاری برخوردار بوده، بر آن است که تا حد ممکن، تمام فروع واحکام شرعی مورد ابتلا و بحث درمیان امامیه و احیانا عامه را در عباراتی هماهنگ و سهل الوصول، ترکیب و عرضه کرده وازهرگونه ایجاز و اطناب مخل به فهم معانی، پرهیز کند.

شیخ با رعایت ترتیب متداول ابواب فقهی، در هریک از ابواب سعی می کند فروع مورد نظر را درجای خود قرار دهد و هریک از موضوعات و فصول را به ترتیب منطقی آنها بچیند. همچنین می کوشد فقه فتوایی خود را بدون ذکر هرگونه استدلال یا قول دیگران عرضه کند.

از نکات ظریف فقه فتوایی شیخ آن است که وی درعین حال که به نقل فروع مختلف اهتمام دارد، کمتر اتفاق می افتد که از دایره احکام کلی و مسائل اصلی ابواب خارج شده و به ذکر مصادیق بپردازد. شایدهمین امر سبب شد کتاب نهایه او موردتوجه فقهای بعدی در تدریس و شرح و نظر قرار گیرد. ()

این سبک تالیف دردوره های بعد بیشتر مورد توجه واقع شد و فقیهانی چون محقق حلی و علامه حلی درکتاب های فتوایی خویش مانند شرایع، نافع، تبصره المتعلمین وقواعد الاحکام کوشیدند به امهات احکام بپردازند که حکم مصادیق و متفرعات آنها با قدری امعان نظر درآن کلیات به دست می آید.

سخن بیشتر درمورد ویژگی های روش فتوایی شیخ را در فصل کتابشناسی آثار فتوایی او پی می گیریم و در آن جا به طور مستند، تفاوت های روش وی را با دیگر فقیهان پیش از او تحلیل می کنیم.

3.1- فقه تفریعی

فقه تفریعی ازدیگر روش های فقهی شیخ است که به دلیل مبدع بودن وی درآن، بیش ازسایر مناهج فقهی وی مورد توجه فقه پژوهان واقع شده است و براساس همین روش، شیخ فروع بسیاری از اهل سنت راوارد فقه امامیه کرد و این فروع تا مدت مدیدی در متون فقهی شیعه باقی ماند.

درواقع میان فقه تفریعی و فقه تطبیقی شیخ ارتباط زیادی وجود دارد، بدین صورت که یکی درخدمت دیگری است و از آن بهره برداری می کند. آنچه شیخ به عنوان مسائل وفروع در ذیل یک فصل ذکرمی کند، بیش از هرچیز ناظر به اقوال و آرای دیگر اصحاب امامیه و در غالب موارد عامه است و این خود نوعی فقه تطبیقی و علم الخلاف است که هدف اصلی و جنبه آشکارتر آن ارائه اقوال مختلف در مساله نیست بلکه منظور آن است که اقوال و فروع مختلف در هر مساله بیان شود و به واسطه آن، دیدگاه امامیه درمورد صحت و سقم و دلیل اقوال عامه و نیز مناقشه با آن ذکر شود وبالاخره به فروعی که شایدبراساس مبانی امامیه جایی برای ذکر آنها نیست، نیز به طور مستدل پرداخته شود.

شیخ در این روش ابتدا حکم اصلی و کلی مساله را مطرح و سپس شقوق و محورهای مختلف آن را بیان می کند. تسلط و جامع نگری وی درفقه تفریعی به حدی است که هر نوع احتمالی را در مورد صورت های مختلف مساله، حتی اگر براساس قول امامیه صحیح نبوده و با حکم اصلی باب منافات داشته باشد، ذکر می کند.

جهت آشنایی بهتر با روش شیخ در فقه تفریعی، نمونه ای از کتاب مبسوط را از نظر می گذرانیم:

فصل فی دیة الجنین:

اذا ضرب بطن امراة فالقت جنینا کاملا و هو الحر المسلم فدیته عندنا مائة دینار وعندهم فیه غرة عبد او امة بقیمة نصف عشر الدیة. و الغرة من کل شی ء خیاره...

سپس روایاتی از عامه و خاصه را که دلالت برقول آنها دارد، ذکر کرده وادامه می دهد:

فان القت جنینا میتا بضربة ففیه الدیة مائة دینار و عندهم غرة، لما مضی، و فیه الکفارة، و ان القت جنینین ففیهما دیتان مائتا دینار و عندهم غرتان و ان القت ثلاثة اجنة فثلاث مائه دینار و عندهم ثلاث غرر وثلاث کفارات، و ان کان الجانی اثنین فعلیهما الدیة و کفارتان، کما لو قتلا رجلا فالدیة واحدة، و علی کل واحدة کفارة و علی هذا ابدا.

فاذا ثبت هذا فانما یجب ذلک بالجنین الکامل، و کماله بالاسلام و الحریة. اما اسلامه فبابویه او باحدهما، واما الحریة فمن وجوه ان تکون امة حرة او تحبل الامة فی ملکه او یتزوج امراة علی انها حرة، فاذاهی امة اویطا علی فراشه امراة اذا کان ابوه ایضا حرا، و ان کانت الام مملوکة، فان الولد یلحق بالحریة عندنا. وفی کل هذه المواضع ما تقدم ذکره من مائة دینار او غرة. ()

تفصیل بیشتر درمورد این روش فقهی وویژگی های آن را در فصل کتاب شناسی آثار فقهی شیخ، به ویژه کتاب مبسوط، بیان می کنیم.

4.1- فقه استدلالی

شیخ طوسی یکی از بزرگ ترین بنیان گذاران و توسعه دهندگان روش اجتهاد و استنباط فقهی است که مانند آن در ادوار گذشته فقه امامیه، متداول نبوده است. البته ما معتقدیم که شیخ این روش اجتهاد واستدلال را در محضر استادان خود شیخ مفید وسید مرتضی فرا گرفته که در مقالات پیشین به تفصیل در این خصوص سخن راندیم لذابه نظر می رسد این که برخی وی را موسس اجتهاد مطلق معرفی کرده اند، وجهی نداشته باشد. ()

به هرحال سخن درباره روش استدلالی شیخ و ویژگی های آن دردو محور زیر خلاصه می شود:

محور اول:

 بررسی و دریافت اسلوب های استدلال فقهی شیخ،

محور دوم:

 مبانی و اصول فقهی شیخ در استدلال.

اما در مورد محور اول، باید بگوییم که وی دراستدلال براحکام فقهی از سه اسلوب عمده بهره جسته است:

1. فقه استظهاری.

 براساس آن، شیوه و مبنای استدلال و استنباط حکم شرعی استظهار از آیات و روایات به وسیله بررسی سند، مفهوم، دلالت، تعارضات و... در مورد آن دو منبع فقهی خواهد بود.

این اسلوب، روش انحصاری اجتهاد و استنباط فقهی درمیان اصحاب امامیه از زمان ائمه اطهار علیهم السلام تامکاتب فقهی قم و ری بود.

در این برهه، که فقه شیعه مراحل اولیه شکل گیری و رشد استنباط و اجتهاد فقهی را طی می کرد، با توجه به محدود شدن موضوعات مورد ابتلا درهمان روایات نقل شده از معصومان علیهم السلام، دایره استظهار از روایات نیز محدود بوده و ابزار اصلی آن بیشتر در شناخت دقیق سند و دلالت اخبار منحصر می گردید. ()

اما با پدید آمدن موضوعات و سوالات دیگری از سوی مقلدان وسایر مذاهب فقهی، لازم بود استظهار از آیات و اخبار نیز کار آمدتر گردد.

از جمله ابتکارات شیخ در شیوه های استنباط و استدلال فقهی، رشد و توسعه این اسلوب است که نزدیک بود با منهجی که اصحاب حدیث و سید مرتضی، هریک به نوعی، اتخاذ کرده بودند، کم کم از مسیرخود درپاسخ گویی به سوالات فقهی، منحرف شده یا از رونق بیفتد.

اما وی توانست با تطور و رشد فقه استظهاری ()، نه تنها پاسخ بسیاری از سوالات نوپیدا را در آورد، بلکه دربرخی از آرای فقهی، براساس استظهار از روایات، برخلاف اسلاف خود، حتی استادانی چون شیخ مفید و سید مرتضی، پیش رفت.

کتاب های روایی تهذیب الاحکام و استبصار نمونه هایی هستند که در آنها فقط شیوه فقه استظهاری به کار رفته است.

2. فقه استدلالی تحلیلی.

 به کارگیری اصول و قواعد عقلی و تحلیل های مبتنی بر عدم قطعیت حکم شرعی، دراستنباط فقهی، یکی از حساس ترین جریانات فقهی در طول تاریخ فقه امامیه بوده است که به جهت همین حساسیت و ظرافت، همواره بحث ها و اختلافات بسیاری را نیز برانگیخته است. آغاز این امر را به طور جدی باید درقدیمین ابن ابی عقیل عمانی و ابن جنید اسکافی دانست اما آنها چه بسا درتطبیق برخی از این قواعد بر خلاف اصول امامیه پیش رفتند و احیانا متوسل به قیاس ظنی شدند. () و شاید از همین روی بودکه این نوع فقه استدلالی مورد استقبال فقهای محدث واقع نشد.

ضوابط و شرایط استفاده از این قواعد استدلالی درمکتب بغداد از جهت نظری مورد تنقیح و تصحیح قرار گرفت و به صورت عملی نیز به وسیله شیخ مفید و سید مرتضی،به متن فقه وارد شد، تا این که نوبت به شیخ الطائفه رسید.

وی ضمن تکمیل اقدامات استادانش درتحکیم مبانی و به کارگیری صحیح اصول عقلی، کوشید دراثبات احکام و فروع خارج از موضوع روایات، به شایستگی از آنها بهره گیرد.

این دو اسلوب درعین حال که حکایت از شکل و صورت بیان ادله فقهی شیخ دارند، روش های استنباط ی وی نیز محسوب می شوند زیرا واضح است که هرگونه استدلال واقامه دلیل را که فقیه برای حکمی شرعی بیان داشته است، نمی توان مبنای استنباط وی نیز قلمداد کرد واین امر در مورد اسلوب سوم استدلال های شیخ بیشتر روشن می شود.

اهمیت و ویژگی اجتهاد شیخ آن است که وی توانست دو اسلوب فوق را با یکدیگر درآمیزد و درتمام فقه جاری سازد. این امر از مهم ترین ابتکارات شیخ در فقه استدلالی است ودرواقع او بود که با اخذ نقاط مثبت روش های پیشینیان به فقه تطور و اعتلا بخشید. کتاب های مبسوط و خلاف نمودی از همین ابتکار و نوآوری شیخ می باشند.

3. فقه استدلالی مدافعی.

 با قدری تسامح درتسمیه، مقصود روشی است که شیخ در دفاع از مذهب امامیه در مقابل مذاهب فقهی عامه اتخاذ کرده و به وسیله آن به مناظره و استدلال بر آراء امامیه و نقض اقوال عامه می پردازد. ماده استدلال وی دراین روش اموری مانند روایات عامی است که مورد قبول شیخ نیستند اما برای اقناع و احتجاج برخصم، مجبور است از آنها بهره جوید.

ویژگی بارز شیخ دراین روش، تسلط عمیق او برمبانی فقهی عامه، به ویژه روایات آنان و نیز قدرت مجادله و مناظره با آنان است.

در مورد ساختار و شاکله این اسلوب، درفصل مبانی شیخ و نیز در بررسی کتابهای فقه تطبیقی وی، بیشتر صحبت می کنیم.

اما محور دوم از مراحل بررسی شیوه فقه استدلالی شیخ یعنی مبانی و اصول فقهی وی که بیشتر جنبه محتوایی دارد تا روش شناسی در ادامه مباحث و در فصلی مستقل پی خواهد آمد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان