سرانجام روز دهم محرم فرا رسید، روزی پراهمیت ... زیرا این روز شاهد آفرینش آدم و حوا، بهشت و جهنم، زندگی و مرگ بوده است. ولی برای شیعیان، محرم لحظه ای بسیار ژرف تر و پرمعنی تر است، چرا که شهادت امام حسین (ع) در این روز روی داده است.1
مناسک عزاداری، رکن حیات دینی
ماه محرم و مناسک عزاداری به عنوان جزیی مهم از زندگی مردم شیعی است. البته این بدین معنا نیست که دیگر مسلمانان و یا حتی غیرمسلمانان با امام حسین (ع)، عاشورا و آثار آن نامأنوس و غریبند، بلکه نقطة تمایز آن است که مناسک عزاداری در جامعة ما یکی از ارکان اصلی دینداری محسوب شده و می شود. این مناسک درساده ترین و در عین حال گسترده ترین وجه ممکن، تقدس، توکل و توسل را به درون زندگی مردم تزریق می کند. آن هم زندگی که گاه سرشار از ناکامی و فشارهای مادی و معنوی است.
به همین سبب، این مناسک به عنوان مهم ترین رکن حیات دینی جامعه، عامل اصلی «ذهنیت دینی مردم» بوده و آمیختگی شدیدی نیز با «وجدان جمعی» آن ها داشته است. جامعة شیعی در خلال این مناسک می توانسته «احساس حادتری از خویشتن» داشته باشد. از این رو هم بیشترین میزان «نمادهای مقدس» در فرهنگ مردم ناشی از این مناسک بوده و هست و هم بالعکس، در این گفتمان بیشترین میزان ممکن حضور مفاهیم و مقوله های زندگی مردم، دیده می شود.
ارتباط باورهای دینی و مناسک ایینی
هرچند باورهای دینی مردم می تواند لااقل به دو طریق فرم و روبنایی و گاه در قالبی ساختاری و درونی ظهور پیدا کند، اما به نظر می رسد که باورهای دینی بیش از آن که در اعمال و مناسک ایینی مفهوم واقعی و یا شکل پایدار خود را باز یابد، در افکارو عقاید که گاه کمتر نمایان می گردد و ناملموس می ماند، ثبت می شوند. برای مثال به صورت آثار ادبی مکتوب و یا عامیانه و ... در یک جمعیت نفوذ می کند.
در حقیقت باورهای دینی را نباید تنها در قالب مناسک (قالب های مناسکی که می توانند گاه به جامة زشت و گاه زیبایی تعبیر شوند) مورد توجه قرار داده و بر این مبنا آن ها را ارزیابی کرد، کاربرد مناسک در باورها، بیش از آن که نشان دهندة کیفیت و یا اندازه گیری آن گروه یا جامعه باشد، ابزار پویایی، دعوت و یا تبلیغ و یا توسعه آن، به ویژه در بستر اجتماعی خویش است.
مناسک ایینی، آرایه و یا پیرایه بر پیکره دین
بحث از خلوص مناسک ایینی به این مفهوم که در یک مذهب، همة مناسک و مؤلفه ها و درون مایه ها از صفر خلق می شوند، بحث بیهوده و مهملی است. تاریخ نظریات اسطوره و مناسک به خوبی نشان می دهد که مناسک در طی تاریخ بسته به شرایط اجتماعی و تاریخی تحول می یابند. چرا که نظام آن همان گونه که منشور اجتماعی و مبنای فرهنگی است، همراه با آن تغییر هم می کند.
شاید بتوان عوامل مؤثر بر مناسک را به سه دسته تقسیم کرد:
عوامل توسعه دهنده مثل مبلغان، معلمان، و خود معتقدین به مناسک.
عوامل بازدارنده مثل مخالفان، معاندان، منافقان، مجادلان، مغرضان و ...
عوامل خنثی کننده که گاه هم در مقابل مبلغان و هم در برابر مخالفان موضع می گیرند.
که قطعاً تأثیرگذاری عوامل دوم وسوم کم نبوده و با احتساب گذشت زمان طولانی می توان انحراف در برخی از ارکان مناسک ایینی را ناشی از همین عوامل دانست. انحرافاتی که باعث شده در حال حاضر مناسک ایینی در دو قالب، آرایه، با کارکرد مثبت و پیرایه،با کارکرد منفی2 بر پیکرة دین ظاهر شود. در این زمینه چند نکته قابل ذکر است:
1. همان طور که در بالا اشاره شد، وجود پیرایه هایی در مناسک ایینی را نمی توان دلیل انحراف در اعتقادات و باورهای دینی یک جامعه دانست. چه بسا اگر انجام دهندگان این مناسک فرصتی برای تأمل بیابند، نتوانند در محکمة عقل خویش، پیوندی بین این فعل و نظام باورهای خود پیدا کنند.شاید بتوان گفت آموزش، به ویژه سبک سنتی آن (منبر، وعظ، خطابه و مداحی) مهم ترین بستر تأثیرگذاری بر این سیر حرکت است.
2. با توجه به شکل گیری پیرایه ها در طول تاریخ و در مدت زمان طولانی، فرایند تبدیل پیرایه ها، آرایه ها، زمانی متناسب با روند شکل گیری را می طلبد، آن هم در بستر حرکتی فرهنگی.
3. یکی دانستن مناسک ایینی و باورهای مذهبی به ویژه از سمت معتقدین به این مناسک، تأثیری جدی بر وجهة دین داشته و بر این اساس هر نوع آسیب عملکردی به مثابه نقص و عیب در نفس دین تعریف خواهد شد. آسیبی که بویژه در چند سال گذشته به ابزاری تبلیغی برای اسلام ستیزان با هدف گسترش اسلام هراسی (اسلام فوبیا) تبدیل گشته است.3 و از این روست که آسیب شناسی مناسک نیز برخورد و تعارض با دین به حساب آمده و منتقدان این مناسک، افرادی مغرض، منحرف و گاه مرتد به شمار می ایند!!