ماهان شبکه ایرانیان

امکان و چگونگی علم دینی (۱)

(خوانندگان گرامی در این اقتراح، پاسخ دو تن از عالمان دانشگاه، آقایان دکتر مهدی گلشنی، رئیس پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی; دکتر خسرو باقری، استاد دانشگاه تهران، به سؤالات فصلنامه حوزه و دانشگاه ارائه می شود.)

(خوانندگان گرامی در این اقتراح، پاسخ دو تن از عالمان دانشگاه، آقایان دکتر مهدی گلشنی، رئیس پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی; دکتر خسرو باقری، استاد دانشگاه تهران، به سؤالات فصلنامه حوزه و دانشگاه ارائه می شود.)

1) آیا پدید آوردن «علم دینی » ممکن است؟ به چه معنا از«علمی دینی »؟

گلشنی: گاهی مراد از علم دینی علوم خاص شریعت است مثل فقه واصول و تفسیر قرآن. در اینجا ما معنایی بس وسیعتر را برای علم دینی مورد نظر داریم. در واقع همه دانشها را می توان در یک چهارچوب متافیزیکی دینی جای داد و یا در یک چهارچوب متافیزیکی فارغ از دین. منظور ما از علم دینی، علمی است که جهان بینی الهی بر آن حاکم است بینشی که خدا را خالق و نگهدارنده جهان می داند، عالم وجود را به عالم مادی منحصر نمی کند، برای جهان هدف قائل است و به یک نظام اخلاقی اعتقاد دارد.

این بینشی است که بر بزرگان علم در دوران درخشان تمدن اسلامی حاکم بود و بنیانگذاران علم جدید نظیر کپلر و گالیله و نیوتن نیز واجد آن بودند.

باقری: ابتدا لازم است به این مطلب اشاره کنم که مراد از علم در این بحث، علم تجربی است. به نظر می رسد تنها در صورتی علم دینی ممکن است و می توان معنای معنای موجهی برای آن در نظرگرفت که شروط زیر تامین شود:

الف: آموزه های دینی، در قلمرو مورد نظر از علم تجربی، چندان وفور و غنا داشته باشد که بتوان از آنها به عنوان پیش فرض آن علم استفاده کرد.

ب: از پیش فرضهای مهیا شده، برای «صورت »بندی فرضیه هایی درقلمرو علم مورد نظر استفاده کنیم. تاکید بر «صورت » فرضیه هااز آن جهت است که ممکن است مواد مختلفی از منابع متفاوت به فرضیه های ما راه یابند، اما اگر صورتی که بر این مواد افکنده می شود، ملهم از آموزه های دینی باشد، فرضیه های مذکور را می توان موصوف به صفت دینی نمود.

ج: در مقام آزمون این فرضیه ها، شواهدی برای تبیین ها وپیش بینی های نشات یافته از آنها به دست آید.

د: تعداد اینگونه فرضیه های مستظهر به شواهد، در حدی باشد که بتوان نظریه ای در مورد موضوع مورد مطالعه در علم شکل داد.

چنین نظریه ای، حاوی علمی است که می توان آن را علم دینی نامید.

دینی بودن علم در اینجا به این معنا است که نظریه علمی، صبغه دینی دارد; صبغه ای که از پیش فرضهای برگرفته از آموزه های دینی نشات یافته است. قابل ذکر است که شواهد تایید کننده تجربی،این صبغه را از فرضیه ها یا نظریه نمی زداید.

2) آیا پدید آوردن «علمی دینی » مطلوب است؟ اگر بلی،مطلوبیتش در چیست؟ آیا خود دین به علم دینی دعوت یا توصیه کرده است؟

گلشنی: علم دینی دو خاصیت مهم دارد:

تحت الشعاع یک متافیزیک خداباور است.

در جهت گیریهای کاربردی علم موثر است و علم را به راههایی که هر دو سعادت دنیوی و اخروی انسان تامین شود سوق می دهد.

هر دو مشخصه فوق الذکر مورد تاکید قرآن و سنت قرار گرفته است.

در اسلام خداوند محور همه فعالیتها است (از جمله کسب علم)، وجهت گیری علوم باید متوجه تامین سعادت دنیا و آخرت بشر باشد.

باقری: پدید آوردن علم دینی، هنگامی مطلوب است که پیش فرضهای برگرفته از آن، در مقایسه با پیش فرضهای مبنایی نظریه های موجوددر قلمرو علم، استوارتر باشد و به همین دلیل، این امکان راپدید آورد که بتوان نظریه های استوارتری در قلمرو علمی موردنظر به وجود آورد.

مطلوبیت این امر در آن است که در حال حاضر، علوم انسانی ازفقر نظریه در رنجند و به شدت محتاج آنند که نظریه های توانمندی برای تبیین و فهم رفتارهای آدمی در اختیار داشته باشند.

تاکنون، بیشتر بر اهمیت روش در علوم انسانی تاکید شده است وچنین تصور شده است که اگر علوم انسانی بتوانند روش علمی را به خوبی بکار گیرند، رشد و اعتلایی همچون علوم طبیعی خواهند یافت.

اما بدون کاستن از اهمیت روش، اکنون اهمیت نظریه ها وپیش فرضها، به ویژه در علوم انسانی، مورد توجه قرار گرفته است.

از قضا، دگرگون شدن پیش فرضهای دانشمند در باب موضوع موردمطالعه، منجر به تحولی در روشهای علم نیز تواند شد، چنانکه امروزه، اهمیت یافتن روش کیفی در برابر روشهای کمی دیرینه،خود تا حدی ناشی از دگرگون شدن تصویر آدمی در پیش فرضهای دانشمندان علوم انسانی است.

به نظر می رسد آموزه های دینی در مورد هویت آدمی، از چنان قدرت و صلابتی برخوردار است که بتوان با الهام گرفتن از آنها،نظریه ای توانمندتری در علوم انسانی پدید آورد.

اما متون دینی،صریحا دعوت یا توصیه به پدید آوردن علم دینی نکرده است. آنچه دین انجام می دهد، فراهم آوردن آموزه های ویژه ای است در باب خدا، جهان و انسان. حال، اگر کسی از این آموزه ها برخوردارباشد و در پرتو آنها به اندیشه در قلمرو علمی خود بپردازد،نظریه هایی پدید خواهد آورد که به شکل گیری علمی دینی منجرمی شود.

3) علوم غیردینی، یعنی علوم عقلی، تجربی و تاریخی، چه عیب یانقصی دارند که علم دینی ندارد؟ و علم دینی چه هنر یا کمالی دارد که علوم غیردینی ندارد؟

گلشنی: این که علوم عقلی، تجربی و یا تاریخی را در مقابل علم دینی قرار بدهیم درست نیست. همه این علوم را می توان در یک چهارچوب متافیزیکی دینی قرار داد و یا در یک چهارچوب متافیزیکی فارغ از دین و یا ضد آن.

مشکل اساسی علم غیردینی در متافیزیک باریک بین حاکم بر آن است.

در اینجا بینش حاکم بر دانشمند، جهان را به جهان مادی محدودمی کند و تجربه و حس را تنها راههای دریافت حقایق جهان می داند.

به علاوه در مقام عمل صرفا به سلطه انسان بر طبیعت می اندیشد وبنابراین، تضمینی بر اینکه آثار مخرب به بار نیاورد وجودندارد.

باقری: در این سؤال، علم دینی به مفهوم خاصی بکار رفته است،به نحوی که در برابر علوم عقلی، تجربی و تاریخی قرار گرفته است. در چنین مفهومی، علم دینی به معنای معرفت وحیانی است واز همین جهت، در برابر علوم مذکور قرار گرفته است. اما در بحث حاضر، ما این مفهوم را در نظر نداریم بلکه چنانکه گذشت، علم دینی را به معنای علم [تجربی] دینی بکار می بریم. با توجه به این مفهوم، سؤال مذکور به این صورت بازسازی خواهد شد: علم تجربی دینی چه مزیتی نسبت به علم تجربی غیردینی دارد؟بنابراین، علم دینی در برابر علم تجربی نیست بلکه خود، نوعی از علم تجربی است و سخن گفتن از علم دینی و غیردینی در قلمروتجربه، حاکی از صورت بندی فرضیه ها و نظریه ها برحسب تاثیرهای برخاسته از پیش فرضهای دینی و غیردینی است.

به این ترتیب، سؤال حاضر عملا در سؤال پیشین مستتر خواهد بود و پاسخ به سؤال پیشین، پاسخ به آن نیز هست. هنر یا کمال علم دینی، چنانکه گفته شد، در این است که بتواند منجر به ظهور نظریه های توانمندتری در قلمرو علوم انسانی شود.

4) از مدعیات «علم دینی » در برابر کسانی که به دین ما یاهیچ دینی متدین نیستند چگونه دفاع می توان کرد؟

گلشنی: می گوییم علم فارغ از دین برای بشر سعادت نیاورده است.

این همه آثار تخریبی علم که در سراسر جهان مشهود است ناشی ازعلمی است که جهت دهی صحیح نداشته است. همچنین رواج احساس پوچی در جوامع معاصر و روی آوردن به معنویات در جوامع غربی شاهدی دیگر بر کافی نبودن علم تجربی است. بسیاری از بزرگان علم معاصر بر عدم توانایی علم در جوابگویی به سؤالات بنیادی بشرتاکید کرده اند.

باقری: علم دینی در مفهوم که مورد بحث ماست، علم است; علمی تجربی. دفاع از این علم مانند دفاع از هر علم تجربی دیگر است.همانطور که در هر علم تجربی، دفاع از نظریه علمی، توسط شواهدتجربی انجام می پذیرد، فرضیه ها و نظریه های شکل گرفته در یک علم[تجربی] دینی، با تکیه بر شواهد تجربی باید مورد مدافعه قرارگیرد. بر این اساس، دفاع از علم دینی، نه به معنای دفاع ازدین است و نه با شیوه های آن انجام می شود. حقانیت دین در گرودفاع از علم دینی نیست، بلکه حقانیت دین، مبنا و معیار خاص خود را دارد که در اینجا مورد بحث ما نیست. شیوه های دفاع ازعلم دینی نیز خاص خود آن و براساس «علم » بودن آن صورت می گیرد.

5) به هنگام معارضه علم دینی با علوم غیردینی جانب کدامیک را باید گرفت؟ چرا؟

گلشنی: علم، چه دینی و چه غیردینی، مشتمل بر کار تجربی و کارنظری است و در این مورد تمایزی بین آنها نیست. تمایز در دومورد ظاهر می شود.

الف) ساختن نظریه های جهانشمولی که ادعاهای فوق تجربی دارند(نظریه های بنیادی) مثل مساله خلقت جهان یا ممتاز بودن انسان.

ب) کاربردهای علم

اگر اصحاب این دو نوع علم متوجه ابعاد متافیزیکی وارد در علم خود و حدود و ثغور علم تجربی باشند دلیلی برای تنازع نمی ماند.تنازع در واقع در خود علم نیست، بلکه در متافیزیک حاکم بر ذهن علما است، و غفلت از این امر است که در گذشته منشا بسیاری ازتعارضات بین علم و دین شده است.

باقری: با توجه به مفهوم علم دینی در بحث ما، اگر معارضه ای میان علم دینی و غیردینی رخ دهد، داور نهایی، تجربه خواهد بودزیرا این معارضه، در واقع میان دو دسته از فرضیه ها یانظریه های علمی تجربی است. همچنان که داوری میان فرضیه ها ونظریه های رقیب، توسط شواهد تجربی فراهم می آید، اگر رقابتی میان فرضیه یا نظریه ای دینی و غیردینی رخ دهد. داور این رقابت، تجربه خواهد بود. تذکر دو نتکه در اینجا لازم است.

نخست اینکه آنچه بیشتر در میان نظریه های علمی رخ می دهد، تغایر است نه تعارض. به عبارت دیگر، نظریه های مختلف، به دلیل نگریستن به موضوع مورد مطالعه از زوایای مختلف، در چنان تعارضی قرارندارند که لزوما تنها یکی از آنها درست و دیگری نادرست باشد،بلکه ممکن است هر دو درست باشند یا دست کم، هر یک به نوبه خود، بهره هایی از صدق داشته باشند. در چنین مواردی، یک نظریه جایگزین نظریه دیگر نمی شود، بلکه هر دو با تعدیل مطلق گرایی هایی خود، در جایگاه خود صادقند. اما به هر حال، درموارد معدودی که تعارض به ظهور برسد، داور تجربه خواهد بود.

نکته دوم اینکه وقتی می گوییم تجربه داور است، مراد آن نیست که مشاهدات صرف، کار این داوری را به پایان می برد. تفکیک امورواقع (facts) و نظریه، به صورت قاطع میسر نیست و همواره تفسیرمشاهدات (توسط نظریه) با مشاهدات ملازم است. تجربه، در عین قبول تعامل میان امور واقع و نظریه، داور است. همچنین، داوربودن تجربه، لزوما به این معنا نیست که بتوان از تجربه های قاطع و تعیین کننده سخن گفت. به تعبیر لاکاتوش، در علم، عقلانیت آن ( instant rationality) حاکم نیست، بلکه ابطال یک فرضیه رادر بلندمدت و در مجموعه تلاشهای یک برنامه پژوهشی باید ارزیابی کرد.

6) آیا علم دینی ثبات دارد یا تغییر و تحول می پذیرد؟و اگر متغیر و متحول است ساز و کار (mechanism) تغییر و تحول آن چیست؟و آیا این تغییر و تحول همواره تکاملی و پیشرونده است یاقهقرایی و پسرونده هم می تواند باشد؟

گلشنی: علم دینی در اصول ثبات دارد و در فروع و مصادیق تغییرمی پذیرد. به نظر اینجانب علم، چه دینی و چه غیردینی، مدام عمیق تر و وسیع تر می شود و برداشت ما از طبیعت به واقعیت نزدیکتر می گردد.

اصول متافیزیکی حاکم بر ذهن علما با تجربه خدشه پذیر نیستند،اما پیشرفت علم می تواند به فهم عمیق تر آنها کمک کند.

باقری: هرچند علم دینی به سبب صبغه ای که از پیش فرضهای دینی براندام فرضیه ها و نظریه ها نقش می بندد، دینی نامیده می شود، امانباید فراموش کرد که علم ورزی، کار عالم است. از همینجاست که تغییر و تحول می تواند در علم دینی ظهور کند. عالم در جریان علم ورزی خود، از خطا و غفلت و یکسونگری برحذر نیست و هرچندسرمایه گرانبهایی از آموزه های دینی را در اختیار دارد، اماعلم ورزی، در حکم تجارت با این سرمایه است و پیداست که تجارت،مخاطرات خاص خود را به همراه دارد. عالم باید از میان آموزه های دینی، پیش فرضهای مناسبی برای کار علمی خود انتخاب کند. این یکی از کارهای عالم است و ضعفها و قوتهای وی، در این کار نمایان می شوند. گزینش مناسب یا نامناسب در تنظیم پیش فرضها، یکی از حلقه های ساز و کار تحول در علم دینی است.

همچنین، عالم باید با تکیه بر پیش فرضهای دینی، فرضیه پردازی کند. نحوه پردازش این فرضیه ها، متناسب با مساله مورد مطالعه،یکی دیگر از کارهای عالم است. ضعفها و قوتهای عالم، در پردازش فرضیه ها نیز جلوه گر می شود و این یکی دیگر از حلقه های ساز وکار تحول در علم دینی است.

پس از پردازش فرضیه ها، ملاحظه شواهد، نحوه تفسیر آنها و حکم درباره کفایت شواهد، کار بعدی عالم است. در این مقام نیز،ضعفها و قوتهای وی، خود را آشکار می سازند و این سومین حلقه ساز و کار تحول در علم دینی است. سرانجام، کار نهایی عالم این است که نظامی ساز وار در کل جریان تلاش علمی خود فراهم آورد.اما بازشناسی درست و دقیق این سازواری، یکبار برای همیشه صورت نمی پذیرد و به این ترتیب، تشخیص ناسازواری ها و بازسازی پیکره نظریه، حلقه دیگری از ساز و کار تحول در علم دینی است. هیچ تضمینی وجود ندارد که عالم در برداشتن این گامهای چهارگانه،همواره درست و متناسب حرکت کنند.

از این رو، نمی توان انتظار داشت که تغییر و تحول در علم دینی،همواره پیش رونده باشد. بروز حرکات قهقرایی در آن، اجتناب پذیرنیست.

7) آیا منابع علم دینی فقط متون مقدس دین و مذهب اند یا امر یاامور دیگری نیز از منابع علم دینی محسوب می شوند؟ در صورت دوم،کدام امر یا اموری؟

گلشنی: علم دینی، به مفهوم مورد نظر بنده، و علم به اصطلاح سکولار هر دو در اعتقاد به تجربه و کاوش نظری شریک اند و از این لحاظ تفاوتی بین آنها نیست. در هر دو بینش باید طبیعت را موردکاوش قرار داد و به نظریه پردازی پرداخت. در نظریه پردازی هم درسطوح معمولی تفاوتی بین این دو نیست، فقط وقتی به ادعاهای جهانشمول می رسیم و می خواهیم نظریه های عام بسازیم علم دینی ازجهان بینی الهی تاثر می پذیرد و علم سکولار از جهان بینی های دیگر.متون مقدس دینی در الهام بخشی اصول متافیزیکی حاکم بر علم یاجهت گیری های کاربردی آن موثرند، نه به کارهای متداول علمی، ووظیفه متون دینی تعلیم علوم طبیعت نیست. برای کشف اسرار طبیعت و امکانات آن باید به روش مناسب آن (کار تجربی و نظری) توسل جست.

باقری: قاعدتا متون اصلی دین باید منابع علم دینی محسوب شوند.اگر منشا علم دینی، آموزه هایی باشد که خداوند از طریق متون دینی، در اختیار انسانها قرار داده است، در این صورت باید این متون را منبع اساسی دانست. البته، ممکن است برخی از آموزه های دینی، در نظامی فلسفی یا عرفانی، تفسیر و تفصیلی یافته باشد.

اگر بتوان با آوردن قرائن و شواهد کافی از متون دینی، نشان داد که نظام مذکور، به واقع، تفسیر و تفصیل آموزه های دینی است، در این صورت، ابتنای علم دینی بر آن، مانعی برای اطلاق صفت دینی فراهم نمی آورد. اما اگر چنین نسبتی میان نظامی فلسفی یا عرفانی با آموزه های دینی برقرار نباشد، و فیلسوف یا عارف مسلمان، به نظرپردازی های شخصی روی آورده باشد، در این صورت،ابتنای علم بر آن ها را نمی توان معیاری برای دینی نامیدن علم مذکور دانست.

البته، ممکن است کسانی، ابتنای علم به فرهنگ و اندیشه مسلمانان را که گاه با مسالحه، «فرهنگ اسلامی » نامیده می شود،کافی برای اطلاق صفت اسلامی بر علم بدانند. اما، به واقع، اگرعنوان پیشین، مسامحه آمیز باشد، صفت مذکور نیز مسامحه آمیزخواهد بود. صرف قرار گرفتن اندیشه ای در ذهن مسلمانان، آن رابه اندیشه ای اسلامی بدل نمی کند; آنچه مورد نیاز است این است که اندیشه مذکور، با آموزه های دینی مستقر در ذهن و ضمیر مسلمانان نیز تناسب و تلائم بیابد. در عین حال، چنانکه در پاسخ به سؤال اول گذشت، حداقل چیزی که برای اطلاق صفت دینی به علم لازم است این است که صورت فرضیه ها و نظریه های آن، بر اساس آموزه های دینی شکل گرفته باشد، هرچند ممکن است موادی از منابع غیردینی نیز در آنها راه یافته باشد.

8) آیا از کوششی در جهت پدیدآوردن علم دینی خبر دارید؟ اگربلی، توفیق آن کوشش را چگونه ارزیابی می کنید؟

گلشنی: مساله علم دینی الان در حدود سی سال است که در سطح جهان مطرح است (البته مرحوم مودودی در حدود 70 سال پیش آن را مطرح کرده بود). در جهان اسلام بسیاری از علما آن را مطرح کرده اند والبته برداشت های متفاوتی هم از آن ارائه شده است، ولی به همین مفهومی که ما در بالا صحبت کردیم نیز از طرف بسیاری ازدانشمندان مسلمان مطرح شده است، اما آن به جایی نرسیده است;زیرا برنامه ریزی در کشورهای اسلامی در دست افرادی بوده است که به علم دینی اعتقاد راسخ نداشته اند. در جهان غرب نیز علم دینی در دهه اخیر مطرح شده است. فیلسوف معروف آمریکایی پلانتیجا به شدت از آن دفاع می کند و در چند سال اخیر دو کنفرانس بزرگ بین المللی در مورد علم دینی از طرف موسسه پاسکال در کانادابرگزار شده است.

باقری: در مالزی و اندونزی، از دهه هفتاد، تلاشی تحت عنوان «اسلامی گرداندن دانش » (konwledge Islamization of) توسط العطاس و دیگران آغاز شده است. در این برنامه، سعی بر آن بوده است که بنیانهایی برگرفته از اندیشه اسلامی برای فعالیتهای شناختی و علمی فراهم آید. در ایران نیز تلاشهایی از ناحیه حوزه علمیه برای تهذیب آثار و مکتوبات علوم انسانی از آرای مغایربا اسلام صورت پذیرفته است. همچنین، برخی کوشیده اند مطابقت این میان افکار اسلامی و آرای دانشمندان مختلف در علوم انسانی برقرار نمایند. هرچند برخی از این تلاشها با موفقیتهایی نسبی همراه بوده، اما شکستهایی نیز در کمین آنها بوده است و هست،همچون غلطیدن در ورطه التقاط آرای ظاهرا مشابه دانشمندان بااندیشه های اسلامی.

9) آیا عدم موفقیت برخی از تلاشهایی که در مورد علم دینی انجام گرفته، نشان عدم امکان سامان بخشیدن به علم دینی است؟

گلشنی: عدم موفقیت تلاشهای انجام شده حاکی از عدم امکان سامان بخشیدن به علم دینی نیست. عزمی راسخ تر در علما و حکام مسلمان لازم است که در فراهم کردن مقدمات این امر خطیر بکوشند. تلاشهای انجام شده غالبا روبنایی بوده و به دست افرادی صورت پذیرفته که در واقع به علم دینی اعتقاد راسخ نداشته اند. به علاوه، علم دینی مثل بسیاری از فعالیتهای دیگر بشر نیازمند کار فکری درازمدت است و چیزی نیست که در کوتاه مدت به سامان برسد. مگرعلوم طبیعی و فیزیکی، که هدف آنها کشف ابعاد فیزیکی طبیعت است در چند قرن گذشته به نهایت رسیده اند که ما این انتظار را ازعلم دینی داریم؟ همه نظریه های فراگیر علمی فعلی علی رغم موفقیت های چشمگیری که در عمل داشته اند با معضلات اساسی نظری روبرو هستند، ولی علما هرگز از آنها نومید نشده و دست نکشیده اند.

باقری: اینگونه عدم موفقیتها لزوما نشان دهنده عدم امکان سامان بخشیدن به علم دینی نیست. چنانکه در پاسخ به سؤال ششم ذکر شد، علم ورزی عالم با مخاطرات و لغزشهایی همراه است که ازطبیعت علم ورزی ناشی می شود و این شامل علم ورزی دینی نیزمی گردد.

مواجهه درست با مساله پدید آوردن علم دینی، خود، محتاج تامل فراوان است. چه بسا کج رویهایی در این مواجهه رخ دهد که یاناشی از درست نشناختن علم تجربی است، یا حاصل درست نیایشیدن در نسبت میان علم و دین و یا معضلاتی از این دست است. فایق شدن بر این دشواریها بی تردید، بدون تجربه کردن عدم موفقیتها وبازشناسی لغزشها میسر نیست.

بنابراین، هرتلاش ناموفقی در عرصه پدید آوردن علم دینی، بایدبه منزله گامی، احتمالا اجتناب ناپذیر، تلقی شود و مورد تحلیل وبررسی تلاشهای بعدی قرار گیرد و به این ترتیب، به فرایندی ملحق شود که امید می رود در بلندمدت، راه مناسب خود را بگشاید وتصویر و تصوری از علم دینی به ظهور رساند که هم در قاموس علم و هم در قاموس دین، هویتی مقبول داشته باشد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان