ماهان شبکه ایرانیان

«ماشیح» منجی موعودِ یهود(مصاحبه با دکتر یونس حمامی لاله زار)

یونس حمامی لاله زار، پزشک، محقق دینی، از صاحب نظران فرهنگی ـ مذهبی و رئیس اسبق انجمن کلیمیان ایران است؛ پزشکی که بیش از طبابت، دغدغه تدریس «تلمود» و آموزه های دین یهود را دارد.

اشاره:

یونس حمامی لاله زار، پزشک، محقق دینی، از صاحب نظران فرهنگی ـ مذهبی و رئیس اسبق انجمن کلیمیان ایران است؛ پزشکی که بیش از طبابت، دغدغه تدریس «تلمود» و آموزه های دین یهود را دارد.

در کارنامه پژوهشی ـ مذهبی ایشان پانزده سال تدریس علوم دینی و ده ها تحقیق مکتوب علمی ثبت است؛ کتاب «فرهنگ و بینش یهود» دوره دبیرستان ویژه کلیمیان، ترجمه «نیایش های روزانه یهود»، تکمیل و تدوین فرهنگ به زمین مانده سلیمان حیّم با عنوان «فرهنگ فارسی به عِبری» نمونه ای از آنهاست. نوشتن مقالات متعدد در نشریات دینی از جمله «افق بینا» (نشریه داخلی انجمن کلیمیان) و همکاری با فصلنامه هایی چون «هفت آسمان» از دکتر حمامی چهره ای فعال در عرصه اطلاع ر سانی علمی به نمایش می گذارد. وی علاوه بر همکاری با مراکز پژوهشی و دانشگاهی، «درس یهود» را در دوره دکتری ادیان و مذاهب اسلامی دانشگاه تربیت مدرس قم تدریس نموده است.

نشریه معارف ضمن ارج نهادن به همکاری صمیمانه دکتر حمامی لاله زار در به سرانجام رسیدن این گفتگو، افتخار دارد متن این مصاحبه را تقدیم مخاطبان فرهیخته خود نماید.

«معارف»

در ابتدا بر خود فرض می بینیم از عنایت حضرتعالی به نشریه و فرصتی که در اختیار ما قرار داده اید، صمیمانه سپاسگزاری نموده و خواهش می کنیم دربارة اهمیت ایدة موعود و منجی بشریت در متون و آئین یهود توضیح بفرمایید.

اعتقاد به وجود منجی موعود و انتظار برای ظهور آن حضرت، اندیشة مشترک بین ادیان توحیدی و حتی ادیان غیرتوحیدی است. در آموزه های دین یهود، خداوند که جهان و هستی را خلقت کرده و انسان را به صورت اشرف مخلوقات آفریده، مقصد و هدفی برای خلقت به خصوص برای انسان در نظر گرفته و برای رسیدن به آن منظور باید فردی باشد که رهبری را به عهده گیرد تا جامعه بشری به این مقصد و منظور برسد. اعتقاد به منجی و حتی انتظار برای ظهور آن، جزء اصول اعتقادات یهودیت است. اصول پایه اعتقادی دین یهود از سیزده اصل تشکیل می شود؛ یکی از آنها اعتقاد به منجی و ظهور آن است و این اعتقاد را حتی در کنار اعتقاد به خدا در نظر می گیرند؛ بر این اساس کسی که به ظهور منجی معتقد نباشد در واقع به نبوت حضرت موسی و سایر پیامبران هم بی ایمان می باشد؛ چرا که در واقع اجرای کامل و اعتلای آن نبوتی که از قبل وجود داشته، وابسته به ظهور منجی است که شرایط را فراهم کند تا اصول شریعت الهی به بهترین شکل در دنیا اجرا شود. در توارت آیات مختلفی در این باره وجود دارد و حضرت موسی(ع) تأکید می کند که در عاقبت ایام شما بر می گردید به راه خدا و خداوند نجات را شامل حال همه شما می کند.

آیا در متون مقدس یهود با اسم خاصی از منجی موعود یاد شده یا به شکل کلی مطرح شده است؟

در متون دینی یهود، اسامی مختلفی برای منجی در نظر گرفته شده و معروف ترین آنها کنیه ای است که برای ایشان وجود دارد و آن لقب «ماشیح» است. ماشیح در واقع به معنی «محوشدن» و «تطهیر شدن» می باشد. این لغت آیه از اینجا گرفته شده که پادشاهان یهود، مثل حضرت سلیمان و داود و دیگران، با یک عطر روغنی خاص تدهین و تطهیر می شدند و چون اعتقاد براین است که منجی موعود، از یک طرف از فرزندان حضرت سلیمان و داود و از طرفی دیگر خود پادشاه بوده و حکومت تشکیل می دهد، با لقب «ماشیح» از او یاد شده است.

آیا نسبتی که بین اسم منجی و معنای آن وجود دارد با آن حکومتی که حکومت جهانی است نیز وجود دارد؟ یعنی می توانیم بگوییم حکومت جهانی منجی موعود موجب تطهیر انسان ها و جامعه بشری از ناپاکی ها می شود؟

از این جنبه هم بله وجود دارد.

آیا لقب «ماشیح» ویژة منجی موعود است یا برای دیگران هم به کار می رود؟

خود کلمة ماشیح اسم خاص نیست؛ چون برای افراد دیگری مانند حضرت داود و حضرت هارون بکار رفته همچنین برای کاهنین بزرگ هم که با آن عطر روغنی خاص تدهین می شدند لقب ماشیح به کار رفته است؛ حتی به شکلی در «شهریار نبی» برای کوروش پادشاه ایران این لقب ماشیح بکار می رود. اما به صورت خاص زمانی که اسم ماشیح می آید این یک کنیة خاصی است که دیگر اشاره به آن منجی موعود دارد.

در دیدگاه شما منجی موعود چه ویژگی هایی دارد؟

منجی یهود از نظر اصل و نسب به حضرت داود و سلیمان برمی گردد. و اعتقاد بر این است که در هر دوره و عصری فرد یا افرادی از نسل حضرت سلیمان و داود وجود دارد که از نظر مقام روحانیت، تقوا، ایمان و علم الهی در درجه و مقامی هستند که اگر تقدیر الهی باشد و انسان ها لیاقت داشته باشند آن فرد به مقام ماشیح خواهد رسید.

منظور شما از اینکه فرمودید انسان ها لیاقت داشته باشند چیست؟

یکی از جنبه های بحث ظهور این است که انسان ها باید به یک درجة لیاقتی که لازم است برسند تا آن منجی ظهور کند. اگر انسان ها به آن درجه و لیاقت رسیدند و تقدیر الهی بود، خداوند به آن فرد وحی می کند. مثل سایر انبیای دیگر که شاید تا قبل از بعثتشان اطلاع نداشتند که نبی هستند. آن فرد هم بین افراد دیگر زندگی می کند و مسلماً از جنبة اخلاقی، رفتاری، تقوا و ایمان در سطحی عالی تر و بالاتر از دیگران است، اما خودش هم نمی داند که ماشیح است. سایر افراد هم به صورت یک عالم یا فرد با ایمان به او نگاه می کنند تا آن زمان که تقدیر الهی باشد و به او وحی شود که به مقام نبوت برسد و ظهور کند.

در اعتقاد اسلامی و خصوصاً شیعی، منجی موعود به عنوان حجت خداوند است و زمین هیچ گاه خالی از حجت خدا نیست، ایشان در تاریخ خاصی به دنیا آمده اند و بیش از هزار سال است که زنده هستند و منتظر ظهور می باشند. آیا دیدگاه یهود هم به همین شکل است؟

دیدگاه یهودیت اینگونه نیست که منجی حالا سالیان قبل متولد شده باشد و زنده باشد، البته در این اصل که فرد با خواست خدا می تواند سالها زنده بماند موافق است و این منافاتی با یهودیت ندارد؛ همانگونه که در مورد «الیاس نبی» یا «حضرت خضر» قائل به زنده بودن ایشان است؛ اما نسبت به منجی با این دید نگاه نمی کند. البته گفتیم در هر دوره و عصر ممکن است یک یا چندین نفر دارای این شایستگی باشند و عبارتی که «تلمود» بکار می برد چنین است: «همیشه قبل از اینکه خورشیدی غروب کند، خورشیدی دیگر طلوع کرده.»؛ یعنی قبل از اینکه آن فردی که لیاقت و استعداد رسیدن به آن درجة مسیحایی را داشته از دنیا برود فرد یا افراد دیگری که دارای همان شایستگی هستند به این دنیا خواهند آمد. به این شکل هیچ وقت دنیا خالی نمی ماند چون اعتقاد بر این است که نجات خدا در یک چشم به هم زدنی واقع می شود، از این رو هر لحظه امکان ظهور وجود دارد و آن فرد لایق هم حتماً در این دنیا وجود دارد؛ اصلاً جزء نمازهای روزانة یهود، ارتباط با منجی است و بخشی از عبارت آن این است که: «ما به ظهور آن منجی اعتقاد داریم انتظار می کشیم تمام روز»؛ نه اینکه هر روز یعنی هر لحظه و لحظة روز این انتظار باید وجود داشته باشد که آن منجی ظهور پیدا کند.

آیا اعتقاد به انتظار یا منتظر بودن در طبقة خاصی از یهودیت، مثل روحانیت است، یا فراگیر است و شامل همه افراد می شود؟ آیا می توان گفت هر فرد یهودی با چنین اعتقادی زندگی می کند؟

در آموزه های یهود بحث انتظار یکی از واجبات شمرده می شود، یعنی بحث اعتقاد به منجی بدون انتظار آن ناقص قلمداد می شود؛ یعنی اگر کسی فقط اعتقاد به منجی داشته باشد و انتظار آن را نداشته باشد، از نظر وجوب دینی کامل نیست. اما اینکه این باور تا چه حد بین عامة مردم هم رسوخ داشته باشد اشاره کردم که این عبارت اصلاً جزء نمازهای روزانه است. البته ظهور آن در زندگی بستگی به شرایط فردی و اجتماعی دارد. برای مثال مواقعی که سختی و مشکلی در دنیا یا جامعه بوده اعتقاد به اینکه هر لحظه خداوند ما را نجات می دهد خیلی بارزتر شده و در مناجات ها، نمازها یا دعاهای خاص، جنبة بارزتری پیدا می کند.

در تاریخ یهود آیا مواردی داشته ایم که افرادی به دروغ ادعای منجی بودن کنند؟

بخشی از تاریخ یهودیت به ماشیح های دروغین پرداخته است. بحث اعتقادی به ظهور منجی و وجود ماشیح از خود تورات و از زمان حضرت موسی نشأت می گیرد، اما به خصوص از زمانی که بحث اسارت برای یهودی ها پیش می آید این جنبه بارزتر و خیلی در گفتارها و ایمان ها شدیدتر و قوی تر می شود. از زمانی که حکومت یهود دچار تزلزل می شود. پادشاهان آشور با حملة بخش شمالی سرزمین های یهودی را به اسارت درمی آیند که از آن زمان تقریباً 2700 سال پیش، اعتقاد به منجی و انتظار رسول و رهبر خیلی داغ تر و بارز تر می شود و این زمینه ای شد که افرادی خود را به دروغ به عنوان منجی معرفی کنند. شاید یکی از معروف ترین آنها بر می گردد به حدود دویست و پنجاه سال پیش که در ترکیه موج خیلی شدیدی راه می اندازند و چون از جنبه هایی در اروپای شرقی شرایط سختی برای یهودی ها بوده است خیلی به این فرد اعتقاد می آورند. با وجود اینکه علما هشدار دادند که این فرد نمی تواند ماشیح باشد و نهایتاً یک ضربة روحی شدیدی هم برای افرادی که به او ایمان آوردند به وجود آمد افراد دیگری هم در طی تاریخ به این شکل ظهور کردند.

از دیدگاه یهودیت، آیا مردم علاوه بر اعتقاد به ظهور منجی موعود و انتظار کشیدن، وظیفه دیگری هم در این زمینه دارند؟ برای مثال آیا می توان گفت فلان کارها موجب زمینه سازی برای ظهور منجی می شود؟

یکی از اصول بسیار مهم در زمینه سازی ظهور منجی، بحث توبه و بازگشت به خداست. البته بازگشت به خدا یکی از جنبه های اعتقادی و اصول ایمانی است و مسلماً اگر من به خدایی اعتقاد دارم باید تابع فرامین او هم باشم. حالا ممکن است فردی در روز عادی اش نماز نخواند، اما وقتی که فرزندنش بیمار می شود به خصوص وقتی شرایط بحرانی احساس می کند نماز می خواند مناجات می کند و روزه هم می گیرد. بعضی وقت ها این شرایط سخت زمینه ساز است تا تلنگری به آدم بخورد که بیدار شود و از آن روزمره گی بیرون بیاید. آدمی باید با تمام پیشرفت ها همچنان چشم به راه خدا باشد و البته یاری انسان در همه ادیان وجود دارد؛ به قول حضرت داود: «من خداوند را هر لحظه کنار خودم احساس می کنم» این شرایط ایده آل است که انسان وقتی به هر طرف نگاه می کند ظهور خدا را به شکل های مختلف می بیند و همیشه به یاد خدا باشد. اصل اول اعتقاد یهود هم این است که انسان خداوند را هر لحظه حاضر و ناظر بر اعمال خودش احساس کند؛ اما اگر جامعه را در نظر بگیریم خیلی وقت ها به این شکل نیست. آدم نمازش را می خواند، اما همین که قدم بیرون می گذارد، خیلی وقت ها فقط منم می زند؛ من می خواهم این کار را کنم، من این جوری ام، اما شرایط سخت حداقل تلنگر و یادآوری است و این کمک کننده به امر توبه است. این جنبه است که ظرفیت و لیاقت انسان ها را به سطح بالاتری ارتقا می دهد که اگر به کمال برسد با لطف خداوند ظهور منجی هم هر چه سریع تر انجام می شود.

آیا در متون دینی آیین یهود درباره وضعیت جامعه بشری، پیش از ظهور منجی هم چیزی آمده است؟

بر اساس آنچه در متون مقدس آمده قبل از ظهور منجی یک سری سختی ها و مشکلات پیش می آید که به عنوان علائم قبل از ظهور منجی معرفی شده است. جنگ ها و سختی هایی که برای انسان ها واقع می شود؛ شرایط سختی برای انسان ها پیش می آید علی رغم پیشرفت هایی که انسان ها دارند. شاید زمان های قدیم برداشت محصول و مواد خوراکی به این وفور وجود نداشته آنجا اشاره می شود که: «حالا انگور در تاکستان ها زیاد است اما قیمت ها بالاست»؛ گرانی و شاید یک شرایط اقتصادی نامتعادل که فشار به مردم می آورد. از جهت سیاسی در بسیاری از موارد حکومت ها و قدرت ها دست افرادی است که صالح نیستند بلکه بی ایمان هستند. افرادی که در مواردی مخالف دین هستند و اصلاً وجود خدا را انکار می کنند. از لحاظ اخلاقی نیز بی حجب و حیایی بسیار زیاد می شود، اصول اولیه اخلاقی حتی در خانواده ها رعایت نمی شود، فرزند احترام پدر و مادرش را نگه نمی دارد، دختر در روی مادرش می ایستد پسر در روی پدرش می ایستد و اشاره به اینکه بعضی وقت ها بدترین دشمن های انسان افراد خانواده اش هستند. خیلی وقت ها حدود اجتماعی در هم شکسته شده و کوچک ترها احترام بزرگ ترها را نگه نمی دارند. بزرگ ها هستند که در مقابل کوچک ها باید بایستند و پیش بینی یک سری اتفاقات مثل قحطی، خشکسالی، کشتارها و بی عدالتی ها نیز می باشد.

اشتراک همه ادیان ابراهیمی در مسئله منجی موعود در موارد زیادی مورد تأکید قرار گرفته است، اما این اندازه مشابهت در جزئیات برای بنده بسیار جذاب است. مسئله دیگری که خوب است به آن اشاره شود ویژگی یاران ایشان است آیا در این باره نیز مطالبی آمده است؟

بله یقیناً، افرادی که لیاقت زنده ماندن و قرار گرفتن در کنار آن منجی را دارند، افراد صالحی هستند افرادی که مثلاً دروغ نمی گویند اهل کجی و کجکاری نیستند تأکید خاصی شده؛ به خصوص در ارتباط با رفتارهای بین انسانی نسبت به همدیگر ظلم نمی کنند. خیلی وقت ها ممکن است افراد مؤمن به بحث خودشان و خدا به صورت یک رابطه عبادی بپردازند، اما در ارتباط های انسانی چندان توجه نکنند. چندین آیه وجود دارد که تأکید خاص و خیلی دقیق می کند به دروغ نگفتن، کجی نکردن، مکر و حیله به کار نبردن؛ این جنبه هایی است که در روابط اجتماعی و بین انسانی مورد تأکید قرار گرفته است. اینها به عنوان افرادی هستند که در کنار منجی قرار می گیرند. البته به عنوان مقدمه ظهور منجی، ظهور الیاس نبی هم مطرح شده است. الیاس نبی یکی از پیامبران بنی اسرائیل است که از نظر تاریخی به حدود 2700 یا 2800 سال پیش برمی گردد. اما اعتقاد یهودی ها این است که یکی از افرادی است که عمر جاودانه پیدا کرده و زنده است. چندین آیه وجود دارد که پیش از ظهور آن منجی، الیاس نبی ظهور خواهد کرد و با کمک به اصلاح رفتار مردم، زمینه ساز ظهور منجی خواهد شد.

برای زمان ظهور دو حالت خاص را در نظر می گیریم: اعتقاد بر این است که از همان ابتدای آفرینش خداوند نهایتاً زمانی را برای نجات بشریت در نظر گرفته است. اگر انسان ها از خود لیاقت نشان بدهند خداوند این زمان را تعجیل می کند و ظهور را سریع تر قرار می دهد وگرنه نهایتاً آن زمانی که خداوند در نظر گرفته ظهور خواهد کرد. اگر انسان ها لیاقت نداشته باشند و ظهور منجی موکول بشود به آن زمان نهایی که خداوند در نظر گرفته مراحل ظهور هم خیلی آرام تر پیش می رود و درگیری ها، جنگ ها و مبارزات سخت تر خواهد شد.

بنابراین در آیین یهود اعتقاد بر این است وضعیت اخلاقی و دینی انسان ها خیلی در مسئله ظهور منجی تأثیرگذار است.

ببینید نباید انتظار فقط یک بحث ایمانی و باوری باشد. انتظار باید انسان را به حرکت در آورد که نقش خودش را هم ایفا کند. گفتیم از عواملی که باعث تسریع ظهور می شود، توبه است که بر آن بسیار تأکید شده؛ چنانکه در تورات آمده که برمی گردی به سوی خدای خالق و این موقع است که این لطف شامل حالت می شود، اگر این برگشتن از روی عقل و تفکر باشد. انسان برمی گردد یا همان شرایط سخت، انسان را به فکر وامی دارد که بر گردد تأکید زیاد بر مطالعه و آموزش تورات است؛ چرا که از دیدگاه یهودیت آدمی که علم نداشته باشد مسلماً وقتی هم خواسته باشد خوب باشد، نمی تواند. خیلی وقت ها از روی بی سوادی فکر می کند فلان کار خیلی خوب و ارجح است، در حالی که ممکن است گناه محسوب شود. بر مطالعه تورات و آموزش به دیگران خیلی تأکید شده، نگهداری روز شنبه نیز مورد تأکید است؛ چون در دیدگاه یهودیت روز شنبه بسیار مهم است و در حد ایمان به خدا تلقی شده، چرا که ایمان اگر یک مسئلة اعتقادی است نگهداری روز شنبه ایمان عملی به وجود خدا است که این جهان خود به خود ایجاد نشده و خالقی وجود داشته که همة هستی را طی مراحلی ایجاد کرده و از نیستی به هستی عالم دست کشیده است. بحث صدقه دادن و کمک کردن به دیگران خیلی اهمیت دارد و آن بحث روابط اجتماعی درست است. رفتاری هم که خدا نسبت به ما دارد دقیقاً واکنش اعمال ماست وقتی که من حاضرم با ارفاق نسبت به بنده ای دیگر رفتار کنم خداوند هم با ارفاق با من رفتار می کند.

یک جنبة دیگر که باز خیلی تأکید می شود اتحاد و یکپارچگی بین مردم است. دوستی و محبت که بین مردم باشد تحمل پذیری هم بیشتر می شود. خیلی وقت ها ممکن است که رفتار مؤمن دیگری با سلایق من متفاوت باشد، اما مسئله این است که افراد باید مقداری نسبت به همدیگر تحمل پذیر باشند و انتقادهای همدیگر را تحمل کنند و سعی کنند عشق و محبت برقرار کنند. این اتحاد بسیار تأکید شده است؛ در یک گفتاری از تلمود آمده که حتی اگر انسان ها بت پرست باشند اما بین خودشان متحد باشند خداوند به آنها فرصت می دهد تا سریع تنبیه نشوند، اما اگر همه مؤمن باشند اما بینشان نفاق باشد این مستوجب تنبیه است.

خوب بیاییم وارد بحث ظهور شویم و اینکه منجی که ظهور کرد چه کار خواهد کرد و برای روابط فردی و اجتماعی، ارتباط بنده ها با خداوند و سایر چیزهایی که منجی مأموریت دارد و کارکردهای منجی تلقی می شود چه مطالبی آمده است؟

طبق باور یهود منجی هم که می آید این نیست که بیاید شریعت جدیدی و قانون جدیدی بیاورد یا اینکه قانون قبلی را نقض کند؛ منجی می آید تا طبق باور یهود و به بهترین شکل، شرایطی را فراهم کند که تورات به اجرا برسد. پس یک بخشش می شود تجدید حیات و احیای مراسم عبادی یهود و برقراری معبد بیت المقدس، تقدیم قربانی های خاصی که به عنوان سپاس و تشکر یا به عنوان توبه و جبران گناه وجود داشته. مسئله دیگر بحث عدالت است که در سطح دنیا بیان می شود؛ مثل آیه های بسیار بارز و جالبی که در خود کتاب مقدس وجود دارد که: «آن زمان گاو در کنار شیر زندگی می کند هیچ ظلم و شرارتی نخواهد بود». در تفسیر این آیه دیدگاه های مختلفی وجود دارد، بعضی ها می گویند حتی آن غریزة بد و نفس امارة انسان از بین می رود و زندگی انسان متحول می شود، بعضی ها اعتقادشان این است که چون علم انسانی به خدا از نظر شناخت خداوند و الهیات بسیار گسترده می شود، احتمال خطا و گناه کاهش پیدا می کند. علاوه بر آن در حکومت عادلانه ای که وجود خواهد داشت ترس از جریمه افراد ممکن است ایشان را از ارتکاب به گناه باز دارد. اعتقاد این است که در آن زمان دیگر بت پرستی و در واقع پرستش غیر خدا وجود نخواهد داشت؛ آیه ای است که می فرماید: «در آن روز خداوند یگانه و نامش هم یکی خواهد بود». همه اختلافی که بین ادیان توحیدی وجود دارد از بین می رود و همه به یک نام خدا را صدا می زنند و به یک شیوه قدم بر می دارند. پایان بدی ها، بلاهای آسمانی، بیماری ها و سختی هایی است که وجود دارد. البته باز دو دیدگاه وجود دارد: یکی اینکه انسان به درجه ای رسیده که زمان دریافت پاداش آن زحماتش است. یکی هم اینکه وقتی انسان خوب شده دیگر نیازی به آن کیفرها نیست.

مسئله دیگر گسترش علم است؛ چون همة علم ها به شکل زیرمجموعة علم الهی قرار می گیرد؛ آیه ای است که می فرماید: «و پُر خواهد شد سطح زمین از دانش الهی مثل آبی که دریاها را فراگرفته و مالامال هست» در آن زمان چون سر منشأ علم الهی هم وجود دارد هیچ سئوالی بی پاسخ نمی ماند و علم الهی آن قدر گسترده خواهد شد که شاید تصور شود که همة انسان ها به شکلی دارای الهام الهی هستند. همچنین آیة دیگری است که می گوید: «آن زمان نیاز نخواهد بود که فردی به فرد دیگری آموزش بدهد». معجزات بزرگی که گفتیم رخ می دهد و یک صلح جهانی برقرار می شود. خلاصه همان طور که در روابط انسانی ظلم نخواهد بود در روابط بین حکومت ها هم همین طور خواهد شد؛ چرا که اگر حکومت های دیگر هم باشد زیرمجموعة حکومت عدل الهی است. یک صلح و آرامش جهانی برای همه انسان ها برقرار می شود.

در مورد پایان دوران منجی نیز در واقع روز قیامت و احیای مردگان به دنبال آن زمان در نظر گرفته می شود. البته اینکه دوران حکومت منجی چند سال و چه مدت خواهد بود، این هم در واقع غیرمستقیم وابسته به زمان ظهورش می باشد. هرچه زمان ظهور سریع تر باشد مدت حکومت هم طولانی تر خواهد بود. در نظر علما هم دوران حکومت منجی از هفتادسال بیان شده تا هزار سال و این غیرمستقیم وابسته به زمان ظهور است.

ما در تشیع داریم که وقتی منجی ظهور می کند رجعت واقع می شود، یعنی بعضی از کسانی که قبلاً انتظار ظهور را می کشیدند اما منجی در زمان آنها ظهور نکرد و خیلی علاقه داشتند که در زمان منجی باشند، اینها برمی گردند در حکومتی که منجی تشکیل می دهد، آیا در یهودیت هم بازگشتی از صالحان و مؤمنان برای یاری و یا برای دیدن حاکمیت منجی وجود دارد؟

در یهودیت بحثی به آن شکل به عنوان یاری وجود ندارد. البته در زیر مجموعة آن رستاخیز مردگان به این شکل در نظر می گیرند که بعضی می گویند رستاخیز مردگان در یک روز و یک آن صورت نمی گیرد، بلکه در یک دورة زمانی و شاید این دورة زمانی طولانی، در سه مرحله رخ بدهد. افرادی که بسیار صالح و پاک بودند در ابتدای حکومت منجی زنده خواهند شد که از آن شرایط و امکانات و نعماتی که در زمان حکومت ایشان هست بهره مند شوند. انسان های حد واسط در نیمه های روبه اواخر احیا خواهند شد اما افرادی که صالح نبودند در آن آخر که در واقع روز دادرسی نهایی است به این شکل احیا می شوند.

در پایان اگر نکاتی وجود دارد که در سئوال ها به آنها اشاره نشده، مطرح فرمایید.

به دو نکته به عنوان پایان بحث اشاره می کنم: اول آنکه بحث اعتقاد به منجی و بخصوص بحث انتظار، ویژگی مشترک و بارزی دارد. این انتظار یک انتظار فعال است. انتظار این نیست که آدم بنشیند هر وقت خدا خواست بیاید. این دیدگاهی است که فکر می کنم در شیعه هم از فردی که مؤمن است و انتظار دارد، یک انتظار فعال می خواهد. او هم باید دست به کاری بزند، اقدامی کند؛ چون اعتقاد ما این است که تا آدم ها خوب نشوند او هم نمی آید؛ پس اول باید من خودم خوب باشم و سعی کنم دیگران را هم به راه خوب هدایت کنم، نه اینکه فقط دست به دعا برداریم. نکته دوم اینکه بحث منجی جنبه ای دیگر هم دارد و آن اینکه در دیدگاه و باور کلی انسان ها نقش مثبت روانی دارد. این بحث امید است که هیچ وقت انسان نباید ناامید باشد و در سخت ترین شرایط هم بداند که همیشه بیش از آنکه او به فکر خداست، خدا به فکرش است؛ چراکه بحث انتظار یک انتظار دوطرفه است. انتظار این نیست که من یا ما نوعی منتظر ظهور منجی باشیم، بیش از آن چیزی که ما انتظار ظهور منجی را داریم آن روح مسیحایی و در واقع تقدیر الهی انتظار دارد که ما به مرحله ای برسیم که او بیاید و این باور در سخت ترین شرایط هم امیدی را در دل انسان زنده نگه می دارد که اگر واقعاً آن شرایط را من فراهم کنم خیلی سریع تر از آنچه که فکر می کنم ظهور رخ خواهد داد. این امید انسان را به حرکت درمی آورد. این چیزی که در غالب ادیان از فرد مؤمن خودشان می خواهند که بی حرکت نمانند. در ضرب المثل فارسی خودمان هم داریم که «از تو حرکت از خدا برکت» در بحث منجی و انتظار خیلی بارز است این بحث امید.

بحث امید را اگر با آنچه که مطرح نمودید، تطبیق دهید ولی بعد ظهور اتفاق نیفتد و منجی نیاید، آیا این موجب بعضی از سختی ها و مشکلات دیگر نخواهد شد؟

این باور کلی در سایر زمینه های دیگر هم وجود دارد. ما به درگاه خدا دعا می کنیم، نماز می خوانیم یا مناجات می کنیم، اعتقاد هم داریم که خداوند شنواست و همة دعاهای ما را می شنود اما نباید توقع داشته باشیم که هر چیز که ما از خدا خواستیم خدا هم به ما بله بگوید. شاید خیلی از آن چیزهایی که ما می خواهیم به نفع و خیر ما نباشد و خودمان نمی دانیم. به هر حال در اعتقاد صحیح و درست در عین حالی که انسان امید لحظه به لحظه دارد باید بداند هر تقدیری هم که از جانب خداوند می شود بهترین حالت و مساعدترین چیز، چه برای فرد و چه برای جامعه است.

در پایان ضمن تشکر مجدد، توفیقات شما را در نزدیک نمودن قلوب موحدان و پیروان ادیان الهی از خداوند منّان آرزومندیم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان