ماهان شبکه ایرانیان

تأملی بر پیدائی نفاق

تاریخ اسلام بر مبارزه جدی و عملی مسلمین با مسیر نفاق و چهره های منافق گواهان بسیاری دارد که هیچ کدام آنها از ذهن محققانه مورخان و پژوهشگران تاریخ بدور نمانده، البته از تحقیق موشکافانه کاشفان تاریخ نه کاتبان آن! چنین بدست می آید که خط نفاق در عرصه های مختلف و در زمان های مناسب! با تولید راست نماترین دروغ ها و حق نماترین باطل ها به بدعت در مفاهیم دی ...

تاریخ اسلام بر مبارزه جدی و عملی مسلمین با مسیر نفاق و چهره های منافق گواهان بسیاری دارد که هیچ کدام آنها از ذهن محققانه مورخان و پژوهشگران تاریخ بدور نمانده، البته از تحقیق موشکافانه کاشفان تاریخ نه کاتبان آن! چنین بدست می آید که خط نفاق در عرصه های مختلف و در زمان های مناسب! با تولید راست نماترین دروغ ها و حق نماترین باطل ها به بدعت در مفاهیم دینی پرداخته و با ایجاد انحراف و فاصله گرفتن از صراط مستقیم، به ورطه مغضوبین و دره ضالّین سقوط نموده است. شاخصان خط نفاق این واماندگی از حق و فروماندگی در باطل را به «حلّه حقیقت» آراستند تا جماعتی را که از محبت حق، سرشارند و از بصیرت حق بی بار، به دامشان افتد و از همین جاست که بخش های غم انگیز تاریخ اسلام و مرارت مسلمین ایجاد می شود.

اهل نفاق با نقاب مسلمانی و خودی بودن، به متن موضوعات و محافل اهل ایمان راه پیدا کرده و سامری وار دست دراز نموده و بر مشی اسلاف شان «فقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ اَثَرَ الرّسول» قبضه ای از ردپای «رسول حقیقت» برگرفته و سپس با دم شیطانی «فنَبَذْتُها» هوای نفسانی خود را در آن دمیده و از این معجون بعمل آمده گوساله های زرّین عقایدشان، را ساخته و پرداخته نمودند تا پیروان «موسای حقیقت» که بر اثر غفلت و دنیاخواهی بر گوساله بودن محصول سامری ها چشم بسته و به زرّین بودن گوساله ها، دل بسته بودند، از راه مستقیم خارج و به ترک میثاق هبوط کنند. این است که مبارزه با نفاق، با توان بالایی که در فریب دهی دارد، در اولویت مبارزه فکری مسلمین قرار می گیرد و مسلمانان دائما به افشای خط نفاق و خاصّان آن می پردازند تا جائی که وجود مبارکی چون امام علی علیه السلام در یک اجتماع مردمی در شهر بصره در حالی که مشغول سخنرانی است متوجه یکی از همین چهره های خط نفاق می شود که قلم به دست! رو به امام دارد و گفته های امام را می نگارد، امام در حین سخنرانی می فرماید این کیست؟ و می شنود که او حسن بصری ست و امام به صدای بلند می فرماید: «اِنّ لِکُلِّ اُمَّة سامریٌ فهذا سامریُ هذاةِ الامّة»، یعنی هر امتی یک سامری دارد و این هم سامری این امت است. امام افشای چهره نفاق را تا پایان یک سخنرانی هم به تأخیر نمی اندازد! زیرا می داند سربازان جبهه نفاق تیر و شمشیر نیستند تا تعداد مشخص و محدودی را از پای درآورند بلکه سربازان جبهه نفاق کلام و قلم و کاغذ ... هستند که با متن و محتوای مخرّب، بدون آنکه زنگ بزنند و یا از کار بیفتند می توانند سالیان سال فطرت و انسانیت انسان ها را، آن هم نه یک نفر و ده نفر، که اقشار عظیمی از انسان ها را از پای در آورند. بله رهبران آگاه و فردا بین امت اسلام، همواره هم هشدار می دادند و هم هوشیار می کردند، تا منافقین اساسا به موقعیت و مقبولیت نرسند، زیرا منافق بین حق و باطل است، از حق ظاهرش را دارد و از باطل، باطنش را. نفاق، بَدَلی است برای به بیراهه کشاندن مردم؛ وجه تقلّبی ست که با نشانه های وجه رایج ضرب و مسکوک شده تا هم توهّم به حق رسیدن را برای فریب خوردگان تأمین کنند و هم از خاصیت تحقق حق، دور مانند. اما تأمل در یک سؤال و یافتن پاسخ صحیح برای آن به اتخاذ شیوه های مناسب در مبارزه با نفاق کمک می کند. آن سؤال این است که نفاق چگونه بوجود آمده و چه زمانی توسعه و گسترش می یابد؟ در پاسخ باید گفت: نفاق در زمان حاکمیت یافتن حق و قدرتمند شدن آن و همچنین در زمانی که این اقتدار جهت تداوم به دیگری تفویض می شود، پدیدار می گردد و زمانی هم که عوام زدگی در آحاد مردم و بی تدبیری و عدم انسجام در مسئولان وجود داشته باشد، زمینه تکثیر نفاق و چهره های منافق فراهم می گردد. در علت نخست باید گفت تا زمانی که حق، حاکم نیست و از مراکز و منابع قدرت بدور است، باطل در لباس براندازی و کفر آشکار می شود و رو در رو مبارزه می کند اما به محض اینکه حق حاکمیت یافت و صاحب مراکز و منابع قدرت و قوت شد، چهره های کفر به چهره نفاق درمی آیند تا اولاً موریانه وار به استحکامات و بنای جبهه حق وارد شوند و ثانیا با میان تهی کردن آن و ایجاد فرسایش آرام زمینه را برای فروپاشی حتمی مهیّا کنند آن هم با استفاده از منابع مالی و تسهیلاتی جبهه حق، نفاق در پی در آمیختن ظاهری با حق است تا بتواند با کسب وجاهت و مقبولیت در پیش عوام، برای درآویختن با حق، کسب نیرو نماید!

زمان مناسب دیگر، برای بروز نفاق، زمانی است که رهبری و زعامت جبهه حق، حسب دستور مستقیم الهی همچون نصب حضرت علی علیه السلام از نبی اسلام به دست وصی اسلام می رسد و یا همچون عصر ما که با یک تدبیر دینی و قانونی از دست نبی انقلاب به دست وصی انقلاب می رسد. در زمان وصایت، اهل نفاق می کوشند تا با طرح القائات و شبهات، فضای اردوی حق را تیره کنند و از اعتماد و اعتقاد مردم نسبت به ولایت و زعامت بکاهند و بر تردید و دودلی بیفزایند، همین هاست که دردمندی های امام علی علیه السلام را در کنار تنهایی هایش صدچندان می کند و سینه چاه را رازدار ناگفته هایش می نماید، او هرگاه زبان به خطبه می گشاید، خطی از نفاق را برملا می کند و همواره می فرماید: «اُحَذِّرُکُم اَهْلَ النِّفاق»، یعنی من شما را از اهل نفاق پرهیز می دهم، زیرا ایشان «ضالّون المضلّون» هستند، یعنی گم گشتگانِ گمراه کننده، منافقان همچون کشتی های شکسته می مانند که هم غرق می شوند و هم غرق می کنند.

شناختن نفاق بسیار دشوار است زیرا «یَتَلَوَّنونَ اَلْوانا» یعنی دائما رنگ به رنگ می شوند و به پسند مشتری ها و محیط ها، حرف و سخن تقدیم می کنند و از خود مرام و منش نشان می دهند! در ادامه افشاگری امام علی علیه السلام اهل نفاق چنین معرفی می شوند که: «قلوبهم دِوِیّه» یعنی قلبشان بیمار است و مرض نفاق تا عمق جانشان، رخنه کرده اما برعکسِ باطنشان، «صفاحهم نَقیّه»، یعنی چهره هاشان آراسته و پاکیزه است. در حرف زدن نسخه های درمان و سعادت می پیچند که «وَصْفُهُمْ دَواء» اما در عمل «فِعلُهم الدّاءِ»، یعنی ایجاد زخم و درد می کنند. اهل نفاق زمان شناس اند «و لِکُلِّ شَجْوٍ دُمُوع» یعنی برای هر حادثه ای اشک آماده دارند تا نشان دهند که صاحب عزا و مصیبت اند و حال آنکه خود نقش اصلی را در ایجاد مصائب داشته اند!

روشنگری های امام علی علیه السلام رگه های عمیق بیداری را در مؤمنین و مسلمین ایجاد کرد و آنها پس از دوران امامت علی علیه السلام ساکت ننشسته و در برخورد با نفاق، به امامان معصوم، به ویژه به امام حسین علیه السلام ، اقتدا کردند. شیوه عاشورایی امام همواره منشأ مبارزات تاریخ شیعه با پدیده زشت و نامبارک نفاق بوده است. امام حسین علیه السلام ، این مظلوم عاشورا و منصور همه تاریخ، فرمود: «قیام من قیام برای اصلاح دین جدم است و «اِنْ لَمْ یَسْتَقِمْ اِلاّ بِقَتْلی یا سیوف خُذینی» اگر کژی ها راست نمی گردد مگر به خون من، پس ای شمشیرها مرا بربائید.» در حقیقت امام فهماند که دین خدا با مکرِ کفر و نفاق، دچار حذف و اضافه های سلیقه ای و یا دسیسه ای شده است، امام فهماند که فساد هم به جان جامعه افتاده، و هم به جانِ عواملِ اصلاح جامعه، که اعتقاد و ایمان است. در حقیقت، فساد هم مرزهای اجتماعی را طی کرده و هم به مرزهای اعتقادی رخنه کرده که هر دو باید اصلاح شود. قیام مقدس امام حسین علیه السلام برای اصلاح، در طول تاریخ تشیع تداوم یافت تا آنجا که به عصر ما رسید و در نهضت خدایی امام قدس سره به عالی ترین حد خود که برپایی حکومت اسلامی است رسید اما پس از ارتحال نبی انقلاب وقتی در یک امداد و اعطای الهی، زعامت امت به وصی انقلاب، رهبر عزیز و فرزانه مان، رسید آن دشواری های دوران امامت امام علی علیه السلام در این روزگار نیز ظاهر گشت و ایشان نیز بر مدار یک برنامه الهی بسیار عالمانه و جامعه شناسانه، با یک توالی منطقی و مرتبط، در طول این دوران، مردم را برای دین مداری و دردآشنایی و دشمن شناسی بیشتر رهنمود دادند و برای برانگیختن غیرت های دینی، دشمن شناس کردن آحاد مردم، به هنگام کردن و برپا کردن واکنش های عمومی جامعه، تثبیت ارزش ها در جامعه، طرد ضدارزش ها و هجوم فرهنگی، افشا نمودن شگرد مأموران سیاست و مجذوبان فرهنگ آمریکا، همواره تلاش نمودند، که باید همه این تلاش ها و رهنمودها سرلوحه سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های خُرد و کلان همه مردم، به ویژه مدیران نظام و بالاخص مدیران فرهنگ ساز باشد و اینان باید بدانند که مخاطبان این برنامه ها و سیاست ها چهار طیف هستند که البته در کثرت و قدرت با هم متفاوت اند. طیف اول کسانی هستند که هم دیروز دشمن بودند و هم امروز. هم دیروز از اسلام و امام و انقلاب و رهبری بیزار بودند، هم امروز و حرکت برای رضایتمندی این دسته چیزی جز دسیسه و توطئه نیست. طیف دوم، دوستانِ دشمن شده! هستند؛ کسانی که دیروز با قول و قدم رو در روی کفر بودند اما امروز دشمن ایمان های دیروز خود شده اند! این دوستانِ دشمن شده، به دلیل برخورداری از نقاب نفاق، شبیه ترین افراد به جبهه خودی و کارآمدترین نیروها در جبهه نفاق هستند. طیف سوم دوستان دشمن نشناس! هستند. از آنجا که دوست اند، به اصول و اساس انقلاب معتقدند اما دشمن را با لایه های تو در تو و فریب های متعددش نمی شناسند. این طیف به دلیل قابل توجه بودنشان، اگر درست در مسیر آگاهی های صحیح و دانایی های تعهدآور قرار نگیرند، به رغم حسن نیت تمامی که دارند، به دوچهرگان غیرخودی کمک نموده و زمینه حضور و مقبولیت آنان را فراهم می نمایند و آخرین طیف، دوستان مصمّم، جدی، دین شناس و دردآشنای انقلاب هستند. این طیف چه موهبت ببینند و چه مرارت، چه گنج پیدا کنند و چه رنج، چه کوه توجهات ببینند و چه کاه توقعاتشان برآورده نشود، دل در گرو اسلام و انقلاب و امام و رهبر دارند و همه دغدغه و دردمندیشان برای حضور عزت آفرین اسلام در جامعه و تحقق عدالت و آزادی و استقلال بر مدار حاکمیت اسلام است ولی آنچه امروز، زمینه را برای افشا و برچیده شدن جبّه و جبهه نفاق فراهم خواهد آورد این است که مرزبندی های فکری و بینشی را مشخص کنیم و از دیگران نیز بخواهیم تا با بیان بی ابهام و بی پرده مواضع و عناصر کلیدی و تعیین کننده نهاد و نهانِ افکارشان را روشن نمایند تا در پرتو این روشنگری اصولی، مرزهای سلیقه ای و غیر ارزشی در بین خودی ها کمرنگ، و مرزبندیهای ارزشی و اصولی با غیرخودی ها پررنگ تر و پابرجاتر گردد تا در پرتو شفافیت مواضع نسبت به موضوعات مهمی چون عدالت، آزادی، استقلال، استکبار ستیزی، برائت از آمریکای جهانخوار، حاکمیت اسلام، ولایت فقیه و اصلاحات و ... زمینه برای وحدت حقیقی فراهم گردد و به عبارتی دیگر باید همه با برائت از اصلاحات اُموی، به اصلاحات علوی مشغول گردیم تا جامعه از مفاسد بزرگی چون اعتیاد و بی بندوباری و به ویژه تورم که به جیب های خالی مردم چنگ انداخته و قشر مستضعف جامعه را مستأصل نموده و زمینه را برای دو فساد دیگر نیز فراهم کرده، پاک گردد و پس از آن نیز باید به اصلاح نظام اداری پرداخت و با دو فرمان ابدی امام علی علیه السلام ، که سفارش به نظم در امور و تقوای الهی است، نظام اداری را از مفاسد رخوت و بی نظمی و حیف و میل بیت المال نجات داده تا زمینه برای بروز و حفظ شعائر الهی فراهم گردد و همچنین لازم است نظام و قوانین حقوقی و اجتماعی زنان و یا مرتبط با زنان، در فراخنای منضبط شارع مقدس اصلاح گردد و دو حق تفکیک ناپذیر زنان خواه «حق متفاوت بودن» که برای تأمین نقش های همسری و مادری آنهاست و خواه «حق مساوی بودن» که برای تأمین نقش های فردی و اجتماعی و شهروندی ست، تمام و کمال شناخته و قوانین مورد نیاز آن مصوب و اجرا گردد.

اگر در همه جا اسلام خواهان و اصلاح طلبان حقیقی ضمن پرداختن به اصلاحات و روشنگری های صادقانه و پرهیز از شعارها و حرف های مبهم دوپهلو به یک عمل واحد بپردازند، بی تردید در همه عرصه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی منکَر منکوب می شود و معروف حاکم. پس، بار دیگر با درک صحیحی از موقعیت حساس و تاریخی که در آن هستیم، لازم است دلسوختگان و معتقدان در جبهه خودی، با قول و قدم بر مدار ولایت و اسلام خواهی حرکت نموده و به خدمتگزاری مردم کمر همّت ببندند تا با اقتدا به کریمه: «اِنْفروا خِفافا وثِقالاً» از این برهه که دوران رویارویی تمام عیار با امپراطوری ماکیاولیستی تبلیغات و تهدیدات استکبار جهانی ست، به سلامت بگذریم، که در این مبارزه پیچیده و پنهان فرهنگی، «خِفافا» سلاحهای سبکی چون توپ و تانک است و «ثِقالاً» سلاحهای سنگینی چون قلم و کاغذ و کلام، پس باید به سلاح های سبک و سنگین این دوره از مبارزه تجهیز گردیم و بسیج شویم تا دین خدا و عدالت معهود حاکم و جاری گردد.

«و من اللّه التوفیق»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان