افسردگی پس از زایمان و درمان آن

افسردگی پس از زایمان چیست؟ تعدادی از خانم ها پس از زایمان دچار علایمی از افسردگی می شوند که معمولاً شدت زیادی ندارد و زود هم برطرف می شود، ولی گاهی این افسردگی طولانی می شود و علایم به حدی می رسند که زندگی مادر و مراقبت او از نوزاد را دچار نابسامانی می کنند

افسردگی پس از زایمان و درمان آن

افسردگی پس از زایمان چیست؟

تعدادی از خانم ها پس از زایمان دچار علایمی از افسردگی می شوند که معمولاً شدت زیادی ندارد و زود هم برطرف می شود، ولی گاهی این افسردگی طولانی می شود و علایم به حدی می رسند که زندگی مادر و مراقبت او از نوزاد را دچار نابسامانی می کنند. در این صورت از اصطلاح افسردگی پس از زایمان برای توصیف وضعیت مادر استفاده می شود. به نمونه های زیر توجه کنید:
مورد الف - همسرم پنج روز پیش زایمان کرده، ‌تا سه روز اول حالش خوب بود ولی بعد بی قراری هایش شروع شد، دایم گریه می کند و دلواپس بچه است، شب ها نمی خوابد و به کوچک ترین بهانه ای عصبانی می شود و ناله و نفرین می کند، ‌ناامید است و خود را برای مراقبت از نوزاد ناتوان احساس می کند. بعضی اوقات هم از خودکشی صحبت می کند. خلاصه این چند روزه تمام آرامش زندگی مان به هم ریخته است. قبل از زایمان حالش خوب بود، فقط در دوره ی حاملگی کمی ساکت و گوشه گیر شد و نگران این بود که آیا می تواند از عهده ی انجام مسئولیت های مربوط به بچه برآید یا نه.
مورد ب - ما صاحب دو فرزند هستیم که هر دو سالم اند و طبیعی به دنیا آمده اند، ‌ولی همسرم بعد از تولد هر یک از آن ها دچار افسردگی شدیدی می شد که مجبور بودیم او را در بیمارستان بستری کنیم، اما با درمان بهبودی پیدا می کرد. در فواصل زایمان ها هم حالش خوب بود. حالا مجدداً حامله شده و نگران هستیم که باز هم دچار افسردگی شود.
بسیاری از خانم ها در طی یک تا یک و نیم ماه اول بعد از زایمان دچار درجاتی از غمگینی می شوند. این تعداد را در آمارهای مختلف بین 30 تا 75 درصد ذکر کرده اند که معمولاً چند روز پس از زایمان شروع می شود و چند روز تا چند هفته به طول می انجامد. علایم ایجاد شده شدید نیست و به صورت دلتنگی و بی حوصلگی و گاهی گریه ظاهر می شود. این حالت بیمارگونه به حساب نمی آید و به زودی برطرف می شود و نیازی هم به درمان ندارد. علت آن را به تغییرات هورمونی پس از زایمان و فشار رونی دوران حاملگی و زایمان و نگرانی به خاطر نوزاد و احساس مسئولیت نسبت می دهند و با دلداری دادن و توجه بیش تر، ‌خودبه خود بهبودی حاصل می شود. اما اگر علایم شدید باشد یا بعد از 2 هفته برطرف نشود، می توان گفت که افسردگی پس از زایمان به وجود آمده است.
این افسردگی در صورتی که درمان نشود، مشکلات بسیاری را برای مادر و نوزاد به وجود خواهد آورد و از این رو نیاز به تشخیص، رسیدگی و درمان دارد، ‌که مسئولیت اصلی در این مورد به عهده ی همسر است.
شروع افسردگی ممکن است مدتی پس از زایمان باشد ولی معمولاً ظرف 4 هفته پس از به دنیا آوردن نوزاد آغاز می شود و اگر درمان نشود ماه ها و شاید سال ها طول می کشد، ‌ولی در صورت درمان بهبودی حاصل می شود. بهبودی کامل است و بیمار کاملاً حالت طبیعی خود را به دست می آورد، ولی احتمال دارد که در زایمان های بعدی نیز دچار افسردگی شود. البته این یک امر قطعی نیست و ممکن است زایمان های بعدی با افسردگی همراه نباشند.
پس از بهبودی می توان درمان را با نظارت پزشک قطع کردو در حاملگی بعدی هم نیازی به درمان وجود ندارد، ‌ولی اگر در حاملگی یا زایمان بعدی نشانه هایی از افسردگی مشاهده شود رجوع به پزشک لازم خواهد بود.
گاهی بیمار ممکن است بعد از بهبودی، بدون این که حاملگی و زایمان دیگری داشته باشد، ‌دوباره دچار بیماری شود، ‌که در این صورت برای مدتی طولانی باید تحت درمان قرار بگیرد.

تفاوت افسردگی با غمگینی های گذرای بعد از زایمان چیست؟

اول آن که علایم افسردگی پس از زایمان شدت بیش تری دارد. بیمار عمیقاً دلتنگ و ناامید است، ‌اضطراب شدید دارد، ‌بی خوابی و کاهش وزن پیدا می کند، از چیزی لذت نمی برد و حتی می تواند افکار خودکشی پیدا کند و به آن نیز اقدام نماید. مادر احساس گناه و بی کفایتی دارد و بسیار نگران نوزاد است. البته گاهی ممکن است به نوزاد صدمه هم بزند. دیگر آن که افسردگی بعد از زایمان در صورت عدم درمان ممکن است ماه ها تا سال ها ادامه پیدا کند و بیش تر در کسانی دیده می شود که خود یا خانواده شان سابقه ی چنین حالاتی را قبلاً هم داشته اند.
غمگینی های بعد از زایمان معمولاً خفیف اند و زندگی بیمار را مختل نمی کنند. افکار خودکشی و احساس گناه و بی کفایتی و عدم لذت وجود ندارد و در عرض چند روز تا چند هفته خود به خود و بدون درمان بهبودی حاصل می شود.
تفکیک این دو حالت بسیار مهم است ولی در صورتی که شکی در مورد تشخیص وجود داشته باشد، ‌حتماً باید با پزشک مشورت کرد و توصیه ها و اقدامات درمانی او را با دقت پیگیر شد.

افسردگی پس از زایمان در چه کسانی شایع تر است؟

چنان که از نام گذاری بیماری مشخص است، این اختلال به دنبال زایمان ایجاد می شود. در حدود ده تا پانزده درصد از زایمان ها منجر به افسردگی می شوند. افسردگی در زایمان های اول شایع تر از زایمان های بعدی است و در کسانی که سابقه ی افسردگی داشته اند بیش تر به وجود می آید. اگر زنی دوران حاملگی سخت و پر استرسی را گذرانده یا زندگی زناشویی ناهماهنگ و پر از اختلافی داشته باشد، احتمال بیش تری وجود دارد که دچار این افسردگی شود.
خانم هایی که برای اولین بار حامله شده اند و زایمان می کنند تحت فشار روانی بیشتری قرار دارند. ترس از زایمان موجب می شودکه دوره ی حاملگی را با نگرانی و دلشوره سپری کنند و بعد از زایمان هم به فکر مسئولیت های خود در قبال نوزاد باشند و گاهی خود را ناتوان احساس کنند. در زایمان های بعدی این نگرانی ها کم تر است.
برخی از شوهران هم بعد از زایمان بیش تر به فکر کودک هستند و به مادر بی توجهی می کنند. این بی توجهی موجب می شود که مادر احساس کند کودک برای شوهرش مهم تر از اوست و دیگر علاقه ای نسبت به وی وجود ندارد. این احساس هم می تواند زمینه را برای بروز افسردگی آماده کند.
افسردگی مشابهی نیز در مردان طی زمانی که همسرشان حامله است یا بعد از تولد نوزاد می تواند به وجود آید. این افسردگی با همان علایم تغییرات در خلق و دلتنگی و بی حوصلگی و سایر نشانه هایی که در زنان ذکر شد، ایجاد می شود که علت آن را اکثراً به احساس ناتوانی در انجام مسئولیت های مربوط به نوزاد و همسر، کم توجهی از طرف همسر و کاهش ارتباطات جنسی در این دوره نسبت می دهند.
البته بروز افسردگی پس از تولد نوزاد در پدران در مقایسه با مادران بسیار کم تر است ولی در صورت بروز، ‌نیاز به توجه و درمان دارد.
در بعضی موارد، مادر پس از زایمان چنان در مسائل مربوط به نوزاد خود غرق می شود که سایر وظایف زندگی، از جمله توجه عاطفی به شوهر خود را از یاد می برد. این کم توجهی برای پدری که باید فشار هزینه های مربوط به زایمان و هم چنین مخارج ناشی از اضافه شدن یک عضو جدید به خانواده را تحمل کند، ‌می تواند تنش زا باشد.

آیا افسردگی پس از زایمان نیاز به درمان دارد؟

غمگینی های خفیف و گذرای بعد از زایمان نیازی به درمان ندارد و خود به خود برطرف می شود، ولی در صورتی که بیماری افسردگی پس از زایمان به وجود آمده باشد، ‌لازم است مادر تحت درمان قرار گیرد، ‌زیرا علایم شدید افسردگی که حتی ممکن است با افکار خودکشی نیز همراه باشند، ‌بر زندگی او تأثیر بسیاری نهاده و مانع از مراقبت و رسیدگی به نوزاد خواهند شد.
این اختلال اگر درمان نشود ماه ها و شاید سال ها ادامه می یابد. از این رو می توان آن را یکی از فوریت های روان پزشکی قلمداد کرد که در آن، هم مادر و هم نوزاد در معرض خطر قرار دارند. خطر خودکشی مادر و خطر آسیب رسانی به نوزاد یا بی توجهی در مراقبت از او وجود دارد که درمان را ضروری می کند.
گاهی افسردگی بعد از زایمان به قدری شدید است که علاوه بر وجود افکار خودکشی و حتی اقدام به آن ممکن است مادر دچار هذیان و نسبت به آینده ی کودکش ناامید و بیمناک شود و برای خلاص کردن فرزندش از مشکلات زندگی آینده، به قتل او اقدام کند. در چنین مواردی معمولاً نیاز به بستری شدن وجود دارد.

وظیفه ی مردی که همسر او دچار افسردگی بعد از زایمان شده چیست؟

چنان که گفته شد حدود نیمی از مادران علایم خفیف افسردگی پیدا می کنند که طی چند روز تا چند هفته برطرف می شود و نیازی به درمان ندارد و با توجه و حمایت همسر و اطرافیان نشانه های افسردگی برطرف می شود و مشکلی برای او ایجاد نمی کند. در صورتی که علایم شدید باشند و تغییراتی زیادی در خلق وخو و رفتار وی ایجاد شود و موجب اختلال در زندگی و وظایف روزمره و مسئولیت های مادری شود، همسر احتمالاً اولین کسی است که متوجه آن می شود و اگر به وجود افسردگی شک کند، ‌لازم است وی را نزد روان پزشک یا پزشک خانواده ببرد و دستورات درمانی آن ها را اجرا کند.
با توجه به این که افراد افسرده بسیار بی حوصله اند و تمرکز آن ها اشکال پیدا می کند و دچار فراموشکاری نیز می شوند، ‌و از طرف دیگر امیدی به آینده و بهبود خود ندارند، ‌ممکن است داروهای خود را به موقع مصرف نکنند و در وقت مقرر نزد پزشک نروند، ‌از این رو توجه و پیگیری همسر در مورد ادامه ی درمان لازم خواهد بود.
کمک و همکاری همسر بیمار در طی دوره ی بیماری برای انجام امور منزل لازم است، زیرا معمولاً افسردگی موجب می شود که حوصله و تحرک و علاقه ی لازم برای انجام کارها کاهش پیدا کند.

آیا مادری که به نوزادش شیر می دهد می تواند دارو مصرف کند؟

بعضی از داروها ضد افسردگی را می توان در طی دوره ی شیردهی مصرف کرد و بررسی ها نشان نداده که می توانند خطری برای نوزاد داشته باشند، ولی تجویز بعضی داروها ممنوع است. در هر حال مادری که به فرزند خود شیر می دهد باید تحت نظارت پزشک معالج خود دارو مصرف کند.
یکی از بهترین داروهای ضد افسردگی که عوارض مهمی برای مادر و نوزادش ندارد، فلوکستین نام دارد و معمولاً پزشکان از این دارو یا داروهای مشابهش برای درمان مادران افسرده ای که به نوزاد خود شیر می دهند استفاده می کنند.
از جمله داروهایی که مادران شیرده می توانند بدون نگرانی مصرف کنند، ‌می توان به سیتالوپرام، فلوواکسامین و سرترالین اشاره کرد. مصرف بعضی داروهای ضد افسردگی قدیمی تر مثل ایمیپرامین و آمیتریپتیلین باید تحت نظارت پزشک باشد.

آیا پس از بهبودی، صلاح است بیمار مجدداً حامله شود؟

افسردگی پس از زایمان در زایمان اول شایع تر است و در زایمان های بعدی احتمال بروز آن کم تر می شود، اما در هر حال احتمال بروز آن به کلی منتفی نیست. کسانی که قبل از حاملگی دوره های افسردگی داشته اند یا حتی در خانواده شان افسردگی شایع باشد، احتمال بیش تری دارد که در زایمان بعدی هم افسرده شوند. در هر حال تصمیم گیری برای حاملگی مجدد بستگی به نظر زن و شوهر دارد ولی باید احتمال افسردگی را هم در نظر داشته باشند.
توصیه ی کلی این است که حتی الامکان تعداد زایمان ها کم باشد و تا آن جا که ممکن است فاصله ی دو حاملگی افزایش یابد. مادر هنگامی تصمیم به حاملگی بگیرد که هیچ گونه علامتی از افسردگی در وی به جای نمانده باشد.
زنی که سابقه ی افسردگی پس از زایمان داشته و مجدداً حامله شده است، ‌باید از نظر بروز مجدد این بیماری در دوره ی حاملگی و دوره ی بعد از زایمان به دقت تحت مراقبت باشد و احتمالاً همسر وی اولین فردی است که ممکن است متوجه عود بیماری شود.

آیا مادران افسرده نیاز به بستری شدن دارند؟

این مادران را می توان به صورت سرپایی تحت درمان قرار داد اما در صورتی که افکار خودکشی وجود داشته باشد، نگهداری مادر در منزل می تواند خطرناک باشد و لازم است او را بستری کنند.
در طی دوره ی بستری، نوزاد باید تحت مراقبت کافی قرار گیرد و معمولاً وجود فردی جانشین (مثل خاله، عمه، مادربزرگ) در منزل و فراهم کردن امکانات تغذیه ی مناسب ضرورت پیدا می کند.
نظر پزشک معالج در مورد شیر دادن نوزاد توسط مادر(با توجه به عوارض داروهای مصرفی) و اجرای نظر او مبنی بر استفاده از شیر مادر یا شیرهای جایگزین نیز باید رعایت شود.
در صورت نیاز به بستری شدن و دلتنگی مادر برای نوزاد، ‌در طی این دوره، می توان نوزاد را گاهگاهی نزد مادر برد ولی باید مراقب بود که خطری از جانب مادر متوجه نوزاد نشود.
چنان که گفته شد بستری شدن فقط در موارد شدید و افسردگی های همراه با روان پریشی لازم می شود و اغلب، مادران افسرده را می توان در منزل مورد درمان قرار داد.
منبع مقاله : شاملو، فرهاد؛ (1388)، من و افسردگی همسرم (همه ی آن چه که باید درباره ی افسردگی همسر خود دانست)، تهران: نشر قطره، چاپ اول
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان