ماهان شبکه ایرانیان

مسؤولیّتی به نام اقتصاد اسلامی

الَّذِینَ إِن مَکَّنَّاهُمْ فِی الاْءَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الاْءُمُورِ(۱) یاران خدا کسانی هستند که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز به پامی دارند

الَّذِینَ إِن مَکَّنَّاهُمْ فِی الاْءَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الاْءُمُورِ(1) یاران خدا کسانی هستند که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز به پامی دارند. زکات می دهند. به کارهای پسندیده وامی دارند، و از کارهای ناپسند باز می دارند و فرجام همه کارها از آن خدا است.

به اعتقاد مفسّران، این آیه، ترسیم گر چهره حکومت صالحان و یاران راستین خدا در زمین است؛ آنان که پس از پیروزی، همچون خودکامگان و جبّاران، به عیش و نوش و لهو و لعب نمی پردازند و در غرور و مستی فرو نمی روند؛ بلکه پیروزی ها و کامیابی ها را نردبانی برای ساختن خویش و جامعه قرار می دهند. آن ها پس از قدرت یافتن، به طاغوت تبدیل نمی شوند. ارتباطشان با خدا محکم و با خلق خدا مستحکم است؛ چرا که برپادارنده نماز (جلوه پیوند با آفریدگار) و گستراننده زکات (نماد پیوند با آفریدگان خدا) و برپای دارنده خوبی ها و شایستگی ها و از بین برنده زشتی ها و ناشایستگی ها هستند.(2)

از مصادیق روشن کارهای پسندیده و معروف، آموزه های عدالت گستر و مناسب با شأن و کرامت انسانی اسلام در عرصه اقتصاد است؛ چنان که استمرار حاکمیّت نظام سرمایه داری در کشورهای اسلامی به ویژه ایران از مصادیق بارز کارهای ناپسند و منکر به شمار می رود. گواه این سخن، بیان گهربار مصلح عصر، مصداق واقعی آیه پیشین، حضرت امام خمینی قدس سرهم است که با عنایت تمام، از زشتی چهره نظام اقتصادی حاکم پرده برمی دارد:

سرمایه داران با ایجاد رابطه گرم با جهانخواران، حقّ حیات و ابتکار عمل را از عامّه مردم سلب کرده اند و با ایجاد مراکز انحصاری و چندملّیّتی، عملاً نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته و همه راه های صدور و استخراج و عرضه و تقاضا و حتّی نرخ گذاری و بانکداری را به خود منتهی نموده اند و با القای تفکّرات و تحقیقات خود ساخته، به توده های محروم باورانده اند که باید تحت نفوذ ما زندگی کرده و الاّ راهی برای ادامه حیات پابرهنه ها، جز تن دادن به فقر باقی نمانده است و این مقتضای خلقت و جامعه انسانی است که اکثریّت قریب به اتّفاق گرسنگان در حسرت یک لقمه نان بسوزند و بمیرند و گروهی اندک هم از پرخوری و اسراف و تعیّش ها جانشان به لب آید. به هر حال، این مصیبتی است که جهانخواران به بشریّت تحمیل کرده اند و کشورهای اسلامی به واسطه ضعف مدیریّت ها و وابستگی، به وضعیّتی اسف بار گرفتار شده اند؛(3)

سپس تحقّق آموزه های اقتصادی اسلام را به صورت مسؤولیّتی خطیر متوجّه همه اندیشمندان مسلمان می داند:

بر عهده علمای اسلام و محقّقین و کارشناسان اسلامی است که برای جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام، طرح ها و برنامه های سازنده و دربرگیرنده منافع محرومین و پابرهنه ها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به در آوردند؛ البتّه پیاده کردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصا برنامه های اقتصادی آن و مقابله با اقتصاد بیمار سرمایه داری غرب و اشتراکی شرق، بدون حاکمیّت همه جانبه اسلام میسّر نیست و ریشه کن شدن آثار سوء و مخرّب آن، چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حکومت اسلامی، همچون جمهوری اسلامی ایران، نیازمند به زمان باشد؛ ولی ارائه طرح ها و اصولاً تبیین جهت گیری اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگ ترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت فقر و تهیدستی به شمار می رود.(4)

حال پس از گذشت بیست و چند سال از انقلاب اسلامی، پرسش این است که آیا اقتصاد ایران، اسلامی است، و اگر نیست، آیا در جهت اسلامی شدن حرکت می کند. تا چه اندازه به آن نزدیک شده است و موانع اصلی این تحوّل کدامند؟

اگر حوزه های علمیه و دانشگاه ها و دانشکده های اقتصاد را مسؤول علمی اقتصاد اسلامی، و مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام را مسؤول تدوین قوانین برآمده از آموزه های اقتصادی اسلام و دولت (متشکّل از وزارت اقتصاد، وزارت بازرگانی، بانک مرکزی، شورای اقتصاد، شورای پول و اعتبار و از همه مهم تر، سازمان مدیریّت و برنامه ریزی) را مسؤول برنامه ریزی و اجرای اهداف، آموزه ها و قوانین اقتصاد اسلامی بدانیم و رسانه های عمومی چون رادیو، تلویزیون، مطبوعات را همچون چشمان تیزبین و زبانی گویا، مسؤول نقد و بررسی، انتقاد و پیشنهاد در این عرصه بشناسیم، در نقدی منصفانه، کدام یک از این عناصر به مسؤولیت خود در برابر این بشارت آزادی انسان از فقر و تهدیستی عمل و تا چه میزان موفّق بوده اند؟

در مراکز آموزشی دانشگاهی، جایگاه مباحث اقتصاد اسلامی در دوره کارشناسی، در حدّ پنج واحد از 140 واحد درسی است که در قالب درس سه واحدی تاریخ اقتصادی صدر اسلام و درس دو واحدی مبانی فقهی اقتصاد اسلامی ارائه می شود. درس نخست، بیش تر به گزارش تاریخی از وضعیّت اقتصادی عربستان پیش و پس از اسلام و بیان تاریخی برخی تدابیر اقتصادی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و خلفای پس از وی می پردازد و چندین سال، کتاب اقتصاد صدر اسلام، تألیف دکتر سیدکاظم صدر، محور آن درس است و وضعیّت به گونه ای است که نه از طرف نویسنده و نه از طرف دیگران، احساس نیاز چندانی برای اصلاح و تکمیل آن نمی شود. درس دوم، به تبیین چند مسأله فقهی و حقوقی در زمینه معاملات پرداخته، در بیش تر موارد، کتاب مبانی فقهی اقتصاد اسلامی، نوشته محمود عبداللّهی محور بحث است. در دوره کارشناسی ارشد، درس سه واحدی اختیاری تحت عنوان موضوعات انتخابی در اقتصاد اسلامی مطرح است که در اغلب موارد، به دلیل نبود استاد، درس ارائه نمی شود ودر صورت ارائه، منبع مناسبی برای تدریس وجود ندارد و در دوره دکتری فقط در برخی دانشگاه ها به جهت علایق شخصی بعضی دانشجویان، برخی پایان نامه ها حال و هوای اسلامی دارد.

در مراکز آموزشی حوزوی نیز وضعیّت از این نامطلوب تر است. فقط در بعضی از سال های تحصیلی در کنار دروس جنبی حوزه، مادّه ای به نام اقتصاد اسلامی به چشم می خورد که در حدّ هفته ای یک ساعت و در حدّ جزوه ای کوتاه برای طلاب تدریس می شود و در بیش تر موارد، درس، چنان سبک و کم رمق است که افراد به مطالعه جزوه و شرکت در جلسه آزمون بسنده می کنند و روشن است که هر علمی با چنین جایگاهی، چقدر رشد و شکوفایی خواهد داشت!

در حوزه قانون گذاری، مجلس شورای اسلامی در تبصره 54 قانون بودجه 1360، دولت را موظّف به ارائه لایحه ای جهت حذف بهره از نظام بانکی کرد. در این تبصره آمده است:

دولت موظّف است از تاریخ تصویب این قانون، برای حذف ربا از سیستم بانکی و اصلاح سیستم بانکی، در اسرع وقت، مطالعات لازم را انجام داده و لایحه مربوط را به مجلس شورای اسلامی تقدیم نماید.(5)

به دنبال این مصوّبه، جلسات متعدّدی با حضور استادان اقتصاد و صاحب نظران بانکداری و فقیهان شورای نگهبان تشکیل و مطالعات گسترده آغاز شد و نتیجه آن، قانون بانکداری بدون ربا بود که در شهریور 1362 به تصویب نهایی رسید و پس از تنظیم آیین نامه ها، از ابتدای سال 1363 به اجرا درآمد. این حرکت با تمام نواقصی که دارد، حرکت روشنی در جهت اسلامی کردن بانک ها به شمار می آید؛ امّا پرسش این است که چرا مجلس شورای اسلامی اگرچه با فاصله های چند ساله، برای بخش های دیگر اقتصاد، چنین مأموریّت هایی به دولت نداد. آیا لازم نیست در زمینه «نظام تأمین اجتماعی» «نظام مالیاتی» «بازار کار و عوامل تولید» و «جایگاه و نقش دولت» از دیدگاه اسلام، مطالعه، و فعّالیت ها اسلامی شود؟

در حوزه اجرا، آیا دیده شده است که رئیس جمهوری، وزیر اقتصاد یا معاون وزیری نگران عدم اجرای آموزه های اقتصادی اسلام باشد؟ اگر هم در مواردی به سبب انتخاباتی یا شبه انتخاباتی، مطالبی اظهار شده، به طور عمده به مباحث شعاری چون عدالت اجتماعی اسلام بسنده، و از ارائه هر گونه برنامه مشخّصی خودداری شده است. آیا تاکنون شنیده شده است برنامه های پنجساله توسعه که از ابعاد گوناگون نقد و بررسی می شوند، پیش یا پس از اجرای برنامه به وسیله چند اقتصاددان مسلمان از زاویه آموزه های اقتصادی اسلام تجزیه و تحلیل شده باشند؟

در حوزه نظارت و رسانه های گروهی، برخی روزنامه ها و مجلّات و برخی برنامه های تلویزیونی، گاه به طرح مباحث اقتصادی اسلام و در مواردی به نقد و بررسی عملکردها از این زاویه می پردازند؛ امّا کمّ و کیف آن به اندازه ای نیست که وزیر یا معاون وزیری را برای جوابگویی متقاعد کند. آیا فقر و بیکاری صدها هزار خانواده که در معرض انواع مفاسد و گرفتاری های بهداشتی و روانی هستند و این مشکل، هر روز به شکل های گوناگون صدها قربانی به جای می گذارد و به اعتقاد اقتصاددانان مسلمان، از کنار گذاشتن آموزه های اقتصادی اسلام سرچشمه می گیرد، به اندازه برخی مسائل سیاسی و جناحی ارزش ندارد که گاه هفته ها و ماه ها، جنجال مطبوعاتی می شود و بخش معظمی از فکر و اندیشه کشور را به خود مشغول می کند؟!

مطلب را با سخنان مقام معظم رهبری خطاب به مسؤولان نظام به پایان می بریم:

این یک سال هم گذشت؛ مثل همه چیزهای دیگر. عمر خدمت ها و عمر ما کوتاه است و مانند برق و باد می گذرد. در هر مسؤولیتّی هستیم، آن چه برای ما باید مهم شمرده شود، این است که سعی کنیم گذر عمر و ایّام مسؤولیّت، برای ما ذخیره ای داشته باشد. ... به هر حال ما، هم فرصت استغفار و هم فرصت عمل داریم. آن هایی که رفتند، دیگر این فرصت ها را ندارند: و فی الآخرة عذاب الیم و مغفرة من اللّه و رضوان. باید برای یکی از این دو، هدفگیری کرد. از این دو حالت خارج نیست، یا مغفرت و رضوان الاهی است یا خدای نخواسته خشم و سخط الاهی. تأمین کننده هم جز خود ما، کس دیگری نیست.(6)

پی نوشت ها


1. حج (22): 41.

2. محمدحسین طباطبایی: المیزان، ج 14، ص 388؛ ناصر مکارم شیرازی: تفسیرنمونه، ج 14، ص 17.

3. روح اللّه موسوی خمینی [امام]: صحیفه نور، ج 20، ص 128.

4. همان، ص 28 و 129.

5. ضیائی: مجموعه قوانین پولی و بانکی، ج 3، ص 951.

6. سخنرانی معظم له در جمع نمایندگان مجلس، روز سه شنبه، 7/3/1381.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان