ایران، 27/8/81
اسلام چه جایگاهی برای پرسشگری قائل است؟ چرا بسیاری از افراد و جوامع دینی، پرسشگری را درباره داده های دینی نمی پسندند و گاه با آن برخورد می کنند و پرسشگری را یک نوع مخالفت می پندارند؟
شواهد و دلایل درون دینی بیانگر این حقیقت است که اسلام هرگز باب پرسشگری را مسدود نساخته است . تاریخ و سیره عملی انبیا و ائمه و بزرگان دین اسلام نشان می دهد که همه آنان پرسشگر بوده اند . قرآن کریم بندگانی را که اقوال را بررسی می کنند و بهترینشان را برمی گزینند بشارت می دهد; صد البته اسلام نیز خود یک ایده و نظریه است و از این قاعده مستثنا نیست . بدین ترتیب، همه مسلمانان موظف اند در حد توان، تمام داده های دینی را بررسی کنند و پس از رسیدن به حقانیت آن، آگاهانه آن را اختیار نمایند .
کسانی باید از پرسشگری هراس داشته باشند که درون خود و افکارشان، خلا و ضعفی می بینند; درحالی که منطق قرآن از ضعف و کاستی به دور است و مدعای آن: «ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم » (اسراء 17: 9) می باشد; راه اقوم یعنی راهی که مدلل و موجه است و در درون خود، برای پرسش های منطقی، پاسخ های منطقی دارد . اساسا یکی از شاخصه های اصلی اسلام، آن است که معرفت را شرط قطعی ایمان و باور می داند .
اگر نگاه دین به انسان و پرسشگری، تا این اندازه پیشرفته، باز و همساز با مقتضیات طبیعی انسان است، پس چرا گاه سایه شوم تحکم و اجبار و برخورد ناصواب با پرسشگران و دگراندیشان را مشاهده می کنیم؟ پاسخ روشن است: حساب «دین » از «انسان دینی » جداست . بسیارند کسانی که به صورت داده های دینی اکتفا کرده و از سیرت داده های دینی غافل اند; فراوانند کسانی که فهم خود را دین می پندارند و با قطع و جزم، در بازاندیشی باورهایشان ناتوان اند و هرگونه باز اندیشی را تزلزل دینی و خروج از حوزه دینی قلمداد می کنند .
اما شکوفایی حیات دینی به نوع مواجهه ما با مقوله پرسشگری بستگی دارد . هر امر جدیدی پرسش آفرین است و باید در پی جواب بود . انکار، بایکوت، منزوی ساختن و پوشاندن هر امر بدیع، راه حل منطقی نیست . باید با سینه باز و آغوشی گرم به استقبال پرسش ها رفت و از دل پرسش ها به رازهای نوین آفرینش خیره گشت و همگام با زمان، آینده ای شکوفا را رقم زد .