اشاره
بیتردید، مسأله حیات پس از مرگ، یکی از دغدغههای اصیل و دیرین بشری است که عمری به درازای عمر بشر دارد؛ چه، هر انسانی به تجربه دریافته که مرگ واقعیّتی است که گریز و گزیری از آن نیست، و به ناچار باید آن را پذیرفت و با آن کنار آمد. از این رو، این مسأله از دیر باز یکی از دلمشغولی های عموم انسان ها، خاصّه متفکّران، بوده است. از همین رو متفکران به قدر وسع کوشیدهاند تا گرهی از کار فروبسته این مسأله بگشایند و به این پرسش مهمّ و سرنوشت ساز پاسخ دهند که آیا واقعاً از پسِ امروز، فردایی در کار هست یا نه؟ و اگر احیاناً هست، کیفیّت آن به چه صورت است و چه سرنوشت محتومی در انتظار آدمی است؟
از آنجا که بقای پس از مرگ یکی از آموزه های دینی و از اجزا و عناصر مهمّ و مشترک نظام اعتقادی بسیاری از ادیان جهان است، در این مجال و مقال میکوشیم تا در حدّ توان، ضمن اشاره به سابقه این عقیده در میان اقوام و ملل ابتدایی، نظر ادیان بزرگ جهان، خاصّه دین اسلام، را در این باب به تصویر بکشیم.
آخرت شناسی اقوام و ملل گذشته
آنچه از مطالعه و تحقیق در تاریخ زندگانی ملل و اقوام گذشته و نیز از کاوش های باستان شناسان و پژوهش های مردمشناسان به دست میآید، این است که حیات پس از مرگ دغدغهای همگانی بوده است و اغلبِ انسان ها به نحو اسرارآمیزی معتقد بودهاند که از پس امروز، فردایی هست که باید در آن محکمه عدالت حاضر شوند و پاسخگوی اعمال و کردار خود باشند.
عقیده به حیات پس از مرگ در میان ملل گذشته سبب شده بود که آنان برای جلوگیری از بازگشت مردگان یا رفع برخی از نیازهای آنان تدابیری اتّخاذ کنند که برخی از آنها عبارتند از: قرار دادن انبوهی از سنگ بر روی جسد مرده، بستن بدن مُرده با طناب های محکم، فرو بردن چوبی نوک تیز در سینه مرده و دوختن جسد او به زمین، تقدیم هدایا به مُرده پس از دفن جسد، کاشتن خار در اطراف قبر و در خط مسیر گورها، دفن خوراکی ها، جواهرات و انواع وسایل دفاعی به همراه جسدِ مرده و زنده به گور کردن زنان و خدمتگزاران میّت با او.[1]
آخرت شناسی آیین هندو
آیین هندو یا هندوئیسم از ادیان بسیار کهن جهان است. این آیین شکل تحوّل یافته آیین برهمایی است که آیین قوم آریایی هندوستان بوده، و خودِ آیین برهمایی شکل تکامل یافته آنیمیسم (جانگرایی) است که آیین باستانی بسیاری از اقوام گذشته بوده است. براساس این آیین، همه مظاهر طبیعت روح دارند و با تقدیم قربانی و نیز با نیایش و ستایش میتوان آنها را بر سر مهر آورد و مورد بهره برداری قرار داد.[2]
آیین هندو، همانند سایر ادیان، آموزه حیات پس از مرگ و فناناپذیری و جاودانگی روح را میپذیرد و آن را در قالب نظریه تناسخ یا تولّد دوباره که وجه مشخّصه این آیین است عرضه میکند. تناسخ بدین معناست که روح پس از مرگ بدن کنونی، بر حسب اعمال گذشته خود، در قالب جدیدی حلول میکند.
به نظر برخی از معتقدان به تناسخ، تولّد دوباره یا بازگشت مجدّد انسان ها به این جهان بر حسب نوع اعمال گذشتهشان ممکن است به یکی از چهار صورت زیر باشد: 1. حلول روح شخص متوفّی در جمادات (رسخ)؛ 2. حلول روح شخص متوفّی در نباتات (فسخ) 3. حلول روح شخص متوفّی در حیوانات (مسخ) 4. حلول روح شخص متوفّی در انسان ها (نسخ یا تناسخ).
طبق نظر هندوان، گردونه تناسخ و تولّدهای مکرّر در جهانِ پر از رنج و محنت تا زمان دستیابی به موکشَه یعنی «رهایی» که مرتبه روحانی کمال محض است، همواره ادامه خواهد داشت. به تعبیر دقیقتر، موکشه زندگی ابدی است که در آن روح از همه آلام و رنج های دنیوی، آزاد میشود و ماهیّت روحانی پاک و اصلی خود را باز مییابد. رسیدن به موکشه یا مرحله رهایی به یکی از سه طریق معرفت، عدم دلبستگی یا عدم تعلّق (راه عمل) و بندگی خدا (راه عشق و ایثار) میسّر است.
شایسته ذکر است که عقیده به تولّد دوباره یا تناسخ را در وداها (به معنای دانش ها)، خصوصاً در ریگ ودا (یعنی، ودای ستایش) که از متون مقدّس بسیار کهن هندوان است، نمیتوان یافت. وداها عقیده به بهشت و دوزخ را پذیرفته بودند و انسان ها را بر حسب اعمال نیک یا بدشان در زندگی زمینی مستحقّ بهشت یا مستوجب دوزخ میدانستند. البتّه، وداها به بهشت بیش از دوزخ تأکید داشته و لذّت های بهشتی را معمولاً به صورت مادّی تصور کرده و از بدنِ ظریف تر و جدید روح، شادی و شعف، نسیم ملایم و لطیف، آب گوارا و جوی های پر از شیر و غیره سخن به میان آورده اند. امّا، فقط در اوپانیشادها (که نوشته هایی فلسفی عرفانی اند) با مسأله تولّد دوباره مواجه می شویم که نقش اساسی و محوری در دین هندویی ایفا میکنند.[3]
آخرت شناسی آیین بودا
آیین بودا شاخه ای از آیین هندو است که در مخالفت با تعصّب های برهمنان به وجود آمده است. این آیین که آیینی انسانگرایانه است، اصلیترین مسألهاش، رهایی آدمی از رنج است. به عبارت دیگر، یگانه وظیفه دینی انسان نجات از درد و رنج دنیوی است، به این ترتیب که به چهار حقیقت شریف معرفت بیابد که عبارتند از: الف) در هر جای دنیا رنج وجود دارد؛ ب) رنج، معلول علت هایی خاصّ است؛ ج) از بین بردن رنج امکان پذیر است؛ د) راه های مشخّصی برای از بین بردن رنج وجود دارد، همچنین به قواعد هشتگانه که راهی میانه بین ریاضت شاقّ و افراط در لذّاتند عمل کند. راه های هشتگانه یا هشت قانون بزرگ زندگی عبارتند از: دیدگاه درست؛ اندیشه درست؛ سخن درست؛ رفتار درست؛ معاش درست؛ کوشش درست؛ توجّه درست و تأمّل درست.
آخرت شناسی این آیین، شبیه آخرت شناسی آیین هندو است. براساس تعالیم بودا، زندگی آدمی با مرگ جسمانی پایان نمیپذیرد، بلکه بر حسب اعمال گذشته خود در زندگی، در قالب بدن دیگری در همین دنیا به حیات خود ادامه میدهد،[4] با این توضیح که اگر کسی عملی را از روی دلبستگی انجام دهد، سبب به وجود آمدن نیروهایی در زندگی خواهد شد که آن نیز موجب تولّد دوباره (تناسخ) می شود. این گردونه تناسخ تا تصفیه کامل و رسیدن آدمی به مقام «نیروانا» ادامه پیدا میکند؛ اما، در اثر اعمالی که بدون وابستگی انجام گیرد، از تولّد دوباره جلوگیری میشود و مانند دانههای سرخ شده، گیاهی از آن نمیروید وآدمی بلافاصله به مقام نیروانا نایل می شود.
گفتنی است که گرچه این آیین اهمیّت فوقالعادهای برای مقام نیروانا قایل است، ماهیّت و حقیقت آن در هالهای از ابهام فرورفته است. فقط گاهی از آن به پایان وجود، جزیره منفرد و اقلیم آسایش یاد میکنند. به تعبیر دیگر، میگویند که نیروانا، مقام یا مرتبهای از وجود است که کاملاً روحانی و آزاد از انواع رنج های زندگانی جسمانی است.[5]
گرچه تناسخ به معنایی که در آیین هندو و بودا آمده باطل می باشد و فیلسوفان و متکلمان مسلمان ادله متعددی در رد آن آورده اند.[6] ولی اصل این اعتقاد نشان از باور به حیات پس از مرگ دارد.
آخرت شناسی آیین زرتشت
آیین زرتشت، از آیین های ایران باستان، یعنی ایران پیش از اسلام، است. مؤسّس یا پیامبر این آیین، زردشت (دارنده شتر زرد) نام دارد که بنابر قول مشهور قدمت آن به 660 قبل از میلاد میرسد. این آیین، امروزه پیروان زیادی ندارد و بیشتر آنان در هندوستان که به پارسیان هندی معروفاند و برخی شهرهای ایران مانند تهران، کرمان، یزد و شیراز زندگی میکنند.
این آیین نیز مانند سایر ادیان، حیات پس از مرگ و بقای روح انسان و در نتیجه روز جزا و اجرای عدالت در سرای دیگر را میپذیرد. براساس آموزههای این آیین، روح انسان پس از کوچ از این دنیا، مراحلی را طی میکند که عبارتند از: جدایی روح از تن (مرگ)، داوری انفرادی، عبور از پل، بهشت، دوزخ و برزخ، روز قیامت، تن پسین، داوری نهایی و جمعی، گذشتن از آزمایش ایزدی، فرشگرد (عمل تازه و نو کردن کل هستی).
تفصیل مطلب اینکه بر اساس تعالیم زرتشت انسانی که دچار مرگ جسمانی شده است، روحش از تن جدا میشود و به مدّت سه روز در اطراف جسد باقی میماند و درباره اعمال گذشتهاش میاندیشد. بامداد روز چهارم، روح انسان جسد را به کلّی ترک میکند و راهیِ جهان دیگر میشود. در این سفر روحانی، اعمال افراد به صورت دختری زیبا یا پیر زنی فرتوت و ترشرو بر او ظاهر می شوند و او را تا رسیدن به مقصد همراهی می کنند.
ارواح مردگان پس از ورود به عالم دیگر، برای قضاوت و داوری انفرادی در محضر عدل اهورامزدایی حاضر میشوند. در این مرحله ایزد رَشن با ترازوی خویش اعمال نیک و بد انسان را که قبلاً توسّط موکلانش در طول زندگی مادی ثبت و ضبط شدهاند، میسنجد.
پس از داوری انفرادی، نوبت به عبور از پلی به نام «چینوات» که برای جداسازی نیکان و بدان به وجود آمده است، میرسد. همه افراد برای رسیدن به بهشت و دوزخ باید از این پل عبور کنند. کسانی که ثوابشان بیشتر و سنگینتر باشد، پل زیر پایشان گسترده و پهن میشود و به راحتی و به سلامت از آن میگذرند و وارد بهشت میشوند، ولی افرادی که گناهشان سنگینی بکند، پل زیر پایشان بسان شمشیر برّان در میآید و نمیتوانند از آن عبور کنند و در نتیجه به دوزخ که زیر پل است، سرنگون میشوند. امّا آنان که گناه و ثوابشان برابر باشد تا روز رستاخیز در محلّی به نام «همیستگان (برزخ)» به سر میبرند و معذّب میشوند. زمانی رستاخیز میشود که آخرین موعود زرتشتی به نام «سوشیانس» ظهور میکند و دوران نه هزار ساله گیتی به پایان میرسد. در روز رستاخیز، ارواح مردگان به همراه بدن هایشان مجدّداً برای قضاوت عمومی و کلّی در محضر عدل اهورایی حاضر میشوند. پس از این قضاوت و داوری، نیکان و بدان با تن و جسم خود وارد دوزخ و بهشت میشوند. مجرمان به مدّت سه روز مجازات میشوند. مجازات بدکاران چنان سخت است که به نظر آنان نه هزار سال جلوه میکند. پس از پایان سه روز نهایی، شهابی از آسمان فرومیافتد و زمین و مافیها را ذوب میکند و سیلی سوزان از فلزّات گداخته بر روی زمین جاری میشود و نیکان و بدان هر دو باید از این سیل بگذرند. عبور از این سیل «آزمایش ایزدی» خوانده میشود و گنهکاران، با عبور از آن، گناهانشان زایل میشود و از آن به بعد نیک و بد یکی میشود و همه از پارسایان به شمار میروند، با این تفاوت که شادی پارسایانِ واقعی به مراتب زیادتر از شادی گناهکارانی است که به سبب مجازات و عقوبت پاک شدهاند.
سرانجام، اهورامزدا پس از انجام آزمایش ایزدی به کمک روان های نیکان و موجودات اهورایی که اعمال رستاخیز را بر عهده دارند، اهریمن را در نبرد نهایی شکست میدهد و از بین میبرد. با از بین رفتن اهریمن و ابزارهایش، جهان خلقت اهورایی و آن گاه عمل فرشگرد آغاز میشود، به این معنا که عالم فراخ و همه جا بهشت میشود. از آن روز به بعد، مردمان به دور از پیری، بیماری و درد و مرگ در این سرزمین فرشگردی، جاودانه خواهند زیست.[7]
شایان ذکر است که زرتشتیان رستگاری در هر دو جهان را از آن کسانی میدانند که با اندیشه، گفتار و کردار نیک زیستهاند. یعنی هر کس با ابزارهای اهورایی که برای شناسایی خوب و بد در اختیار دارد، میتواند با انتخاب اندیشه، گفتار و کردار نیک در این جهان، سرنوشت روانش را در زندگی بعدی رقم بزند. به عبارت دیگر، زرتشتیان معتقدند که «هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت».[8]
سخن آخر در باب آخرت شناسی زرتشتیان این است که پیروان آیین زرتشت، جسد مرده را به آب، خاک و آتش نمیسپارند، چون آنها را مقدس می دانند، بلکه آنان تا چندی پیش اجساد را به دور از مردم بر بالای کوه در جاهایی که آنها را «برج خاموشان» میگفتند قرار میدادند تا طعمه عقابان و کرکسان و سایر لاشخوران گردد. پس از مدّتی استخوانهای مردگان را گرد آورده در چاهی که آن را «استودان (استخواندان)» گویند میریختند و آن استخوانها در آنجا میماندند و میپوسیدند. ولی اکنون آنان مردگان خود را در برج خاموشان یا در دخمه نمی گذارند، بلکه بالغ بر چهل سال است که مردگان را در اطاقهای کوچک ساخته شده از سیمان در محلی به نام «قصر فیروزه» در شرق تهران میگذارند.[9]
آخرت شناسی یهودیّت
به نظر میرسد که قابل اعتمادترین مدرک برای کسب اطّلاعاتی صحیح درباره آخرت شناسی یهودیّت دو کتاب مقدّس آنان، «تَنَخ» (عهد عتیق)[10] و «تلمود»،[11] است.
از بررسی کتاب «تَنَخ»، خصوصاً بخش اسفار خمسه تورات، چنین برمیآید که این کتاب فاقد هر گونه اندیشه صریح و روشن نسبت به عالم آخرت است. با وجود این، در بخش های دیگر کتاب مذکور عبارات و تعابیری به کار رفته که به نحو ضمنی بر جهان بازگشت و عالم پس از مرگ دلالت دارند. لیکن، همان مطالب مطرح شده غالباً متفرّق، محدود و مبهم بوده و تحت عناوین «داوری»، «نجات»، «ابدالآباد»، «پیوستن اسماعیل بعد از مرگ به نیاکان و اجداد خود» و... آمده است.[12]
بنابراین، از آنچه گفته شد، چنین برمیآید که در خود کتاب مقدّس یهودیان تصویر روشنی از جهنّم و بهشت وجود ندارد و نظریه رستاخیز در دورانِ بعد از کتاب مقدّس مطرح شده است. امّا در «تلمود» که تفسیر و تأویل تورات است، اعتقاد به رستاخیز از اصول دین و ایمان یهودی معرّفی می شود و انکار آن گناهی بزرگ و نابخشودنی انگاشته می شود. با این حال، گروهی از یهودیان به نام صدوقیان عقیده به رستاخیز مردگان را مردود میدانستند؛ زیرا معتقد بودند که از این موضوع در اسفار خمسه تورات سخنی به میان نیامده است.
از این یک مورد که بگذریم بقیّه یهودیان اصل اعتقادی رستاخیز را باور دارند. با وجود این، در جزئیّات مسأله رستاخیز دیدگاههای متفاوتی را اتّخاذ کردهاند. گروهی از یهود رستاخیز را از آن همه و گروهی دیگر زندگی آینده و پاداش را از آنِ عادلان و نیکوکاران میدانند و معتقدند که شریران و بدکاران با مرگ جسمانی برای همیشه نابود خواهند شد. افزون بر این، معتقدند که واقعه عظیم و شگرف رستاخیزِ مردگان در ارض مقدّس فلسطین رخ خواهد داد و مردگانی که خارج از ارض مقدّس باشند و در عین حال مستحقّ پاداش باشند، اجسادشان باید قبل از رستاخیز به ارض مقدّس انتقال یابند.[13]
حاصل آنکه، اطلاعات صحیح و روشن در باب آخرت شناسی یهودیت در کتاب مقدّس یهودیان یافت نمیشود. امّا وقتی که کتاب تلمود را بررسی میکنیم صرفنظر از اختلاف نظرهایی که در جزئیات امر در بین گروههای مختلف یهودی وجود دارند میتوانیم به تصویری نسبتاً روشن از روز داوری، رستاخیز مردگان، محاسبه اعمال نیک و بد انسان ها توسط خداوند و بهشتی یا جهنّمی شدن انسان ها براساس اعمال نیک و بدشان در این دنیا دست یابیم.
آخرت شناسی مسیحیت
آخرت شناسی مسیحیان ریشه در «کتاب مقدّس» (عهد جدید و عهد عتیق)[14] آنان دارد و نسبت به آخرت شناسی یهودیان زنده و روشن است. با وجود این، در کتاب مقدّس مسیحیان درباره کم و کیف حقایق پس از مرگ خصوصاً بهشت و جهنّم کمتر سخن رفته است.
مطالبی که در«کتاب مقدّس» مسیحیان در باب جهان آخرت عنوان شده، غالباً تحت عناوین گوناگونی مانندِ روز رستاخیز، کیفر و جزا، داوری، آمرزش گناهان، ملکوت آسمان، حیات جاویدان، جهنّم و... آمده است.[15]
آخرت شناسی مسیحیان را با همه ابهاماتی که دارد اجمالاً میتوان به شرح زیر به تصویر کشید.
مسیحیان معتقدند که ارواح آدمیان با مرگ جسمانی از بین نمیروند، بلکه باقی میمانند و بلافاصله برای قضاوت و داوری اوّلیّه (داوری خاص) در محکمه عدل الهی حاضر میشوند. این داوری بر طبق اعمال نیک و بد افراد در زندگانی مادّی صورت میگیرد. در این مرحله، نیکان و پاکان به بهشت میروند و گناهکاران که زندگانیشان را در سرپیچی از امر خدا گذراندهاند، سریعاً به دوزخ فرستاده میشوند. امّا کسانی که تکلیفشان مشخّص نیست، یعنی کسانی که در زندگانی زمینیشان به گناه آلوده شدهاند و در عین حال خالصانه توبه و اظهار ندامت کردهاند، ابتدائاً به برزخ فرستاده میشوند و پس از پاک شدن به بهشت میروند.
اما داوری نهایی (داوری عام) پس از رستاخیز مردگان انجام میگیرد. رستاخیز مردگان زمانی روی میدهد که دنیا به پایان برسد و دنیا زمانی به پایان میرسد که به خواست و اراده الهی عیسی مسیح به عنوان داور نهایی دوباره ظهور کند و انجیل را تعلیم جهانی دهد و همه یهودیان به آیین مسیحیّت بگروند.
در این رستاخیز، ارواح تمام انسان ها به همراه بدن هایشان با همه ویژگی های خود زنده می گردند و در برابر خدا برای ارزیابی و داوری نهایی، براساس اعمالشان در زندگی دنیوی حاضر میشوند. در این داوری، کسانی که اعمالشان بر طبق تعالیم عیسی بوده باشد، به بهشت می روند و کسانی که بیتقوا و گناهکار باشند، مستوجب عقوبتند و به دوزخ فرستاده میشوند. دوزخ مکان کیفر ابدی و جدایی دائمی از خداوند است و بهشت مکان یا وضع و حال سعادتآمیز از طریق قرب الهی است.[16]
آخرت شناسی دین اسلام
دین اسلام، همانند سایر ادیان، زندگی پس از مرگ جسمانی را پذیرفته است، با این تفاوت که آخرت شناسی دین اسلام در قیاس با ادیان دیگر جهان، بسیار صریح و شفّاف است.
کتاب مقدس مسلمانان، یعنی «قرآن کریم»، در آیات متعدّدی سیمای آخرت را به تصویر کشیده که از جمله مهمترین عناصر آن عبارتند از: مرگ، ورود به عالم برزخ، رخدادهای پیش از رستاخیز، نفخ صور، ظهور زندگانی اخروی، حساب اعمال، شاهدان اعمال، جزا، جهنم و بهشت.
اهمیّت معاد در اسلام
مسأله حیات پس از مرگ یا معاد یکی از اصول و ارکان دین اسلام[17] است و منکر آن خارج از دین اسلام است. از 6666 آیه قرآن مجید، 1400 آیه آن به این امر مهم اختصاص یافته[18] و از اصل توحید که بگذریم، بیش از هر اصل دیگری از جهات گوناگون مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است که بیانگر اهمیّت فوقالعاده آن است.
قرآن کریم از روز واپسین با اسامی مختلفی یاد کرده است که هر کدام ویژگی و وجهی از وجوه و بُعدی از ابعاد آن را تبیین میکند، از جمله: یومالدّین (= روز جزا)، یومالقیامه (= روز برخاستن)، یومالحساب (= روز محاسبه)، یومالجمع (= روز جمع شدن)، یومالفصل (= روز جدایی حق از باطل)، یومالحسره (= روز اندوه و حسرت)، یومالخروج (= روز خارج شدن از قبور)، یومالبعث (= روز برانگیخته شدن)، یومالآزفه (= روز بسیار نزدیک)، یومالاخر (= روز پایان) و یومالخلود (= روز جاودانگی) و.[19]
افزون بر این، قرآن کریم در مقام مجادله با منکران معاد با به یاد آوردن قدرت بیکران الهی،[20] از راه توجّه به آفرینش نخستین،[21] با ذکر نمونههای معاد در طبیعت،[22] با نقل نمونههای تاریخی معاد[23] و اینکه انکار معاد فاقد دلیل است[24]، امکان وقوع معاد را خاطر نشان میکند و نیز در پارهای از آیات خود که عمدتاً بر یکی از اوصاف الهی مانند حکمت الهی[25] و عدالت الهی[26] تأکید میکند، بر ضرورت وقوع معاد صحّه میگذارد.
مرگ از نگاه اسلام
از دیدگاه اسلام، هر جنبندهای، از جمله انسان، چشنده مرگ است و فقط تا مدّت معیّنی میتواند در این دنیا باقی بماند. با فرا رسیدن زمان مرگ، خدا یا ملکالموت یا دستیاران او روح آدمی را به تمامی میستانند. البتّه، مرگ به معنای انعدام نیست، بلکه بازگشت به سوی خداست که با انتقال از نشئه دنیا و ورود به نشئه دیگر (آخرت) تحقّق مییابد.[27]
قبر و عالم برزخ
پس از آنکه آدمی به عللی دچار مرگ جسمانی میشود، جسد او در صورتی که در دسترس باشد با آداب و تشریفات ویژهای در حفرهای به نام قبر نهاده میشود. براساس اعتقادات اسلامی، روح انسان پس از جدایی از بدن در قالب بدن مثالی (برزخی)، که محصول اعمال و رفتار خود انسان است، قرار میگیرد و تا روز رستاخیز در عالمی به نام عالم برزخ[28] (قیامت صغری) به سر میبرد.
ورود به عالم برزخ به سبب قطع تعلّق از دنیا و عدم انس با عالم برزخ با سختی فراوان همراه است که به صورت فشار شدیدی برای انسان جلوه میکند و از این فشار به شب اوّل قبر یا عذاب قبر تعبیر میشود.
پس از ورود به عالم برزخ، دو فرشته به نامهای نکیر و منکر مؤمنان خالص و کفّار محض را برای تثبیت اصول عقیدتیشان مورد سؤال قرار میدهند. آنگاه هر کسی، کم و بیش متناسب با اعمالش متنعّم یا معذّب میشود.[29]
نشانههای رستاخیز
طبق آیات قرآن، هنگامی که در آستانه روز رستاخیز قرار میگیریم، یک سلسله حوادث عظیم و دگرگونی و تغییر و تحوّل ناگهانی رخ میدهد که از نشانههای برپایی قیامت به حساب میآیند. اینک به نمونههایی از آنها اشاره میشود. در آن روز آسمان به شدّت به حرکت درمیآید، از هم میشکافد، سست میشود، فرو میریزد و به صورت فلزّ گداخته در میآید و چون روغن مذاب گلگون میشود. خورشید خاموش و ماه بینور می گردند و نهایتاً به هم میپیوندند و ستارگان محو و تاریک میگردند. خلاصه اینکه، در آن روز آسمان چون طوماری در هم میپیچد.[30]
امّا زمین تکان میخورد و به لرزه درمیآید. کوهها از جای خود کنده شده به حرکت درمیآیند و سپس منهدم میشوند و به تودهای از شن متراکم و پشمِزده شده تبدیل میشوند. پس از آن، به صورت غبار درمیآیند و متفرّق میگردند و نهایتاً از میان میروند و زمین صاف و هموار میشود. همچنین، دریاها شکافته می گردند و شعله ور میشوند و.... [31]
نفخ صور
یکی دیگر از نشانه های پیدایش رستاخیز، دمیدن در صور یا شیپور است که از آن به «نفخ صور» تعبیر می شود. قرآن کریم در آیات متعدد با عناوین مختلفی مانند صیحه، زجره، صاخّه و نقر به این حادثه تصریح کرده است. از نظر قرآن، دو بار در نفخ صور دمیده می شود که در نفخ اوّل، هر که در آسمان و زمین است جز آنکه خدا خواهد، بی هوش می شود. به عبارت دیگر، در این مرحله وضع کنونی این عالم برچیده می شود که به آن «نفخ موت» نیز می گویند. وقتی بار دیگر در صور دمیده می شود، همه آدمیان بر می خیزند و گذشتگان و آیندگان به هم می پیوندند و برای محاسبه اعمالشان آماده می شوند. از نفخ دوم با «نفخ بعث» یاد کرده اند.[32]
رستاخیز عمومی
طبق آیات قرآن کریم، پس از نفخ دوم، همه مردگان از قبرهایشان برانگیخته می شوند و برای محاکمه و رسیدگی به اعمالشان در محکمه عدل الهی حاضر می شوند.[33] سپس، خدای متعال در حضور شاهدان و گواهان، از جمله پیامبران الهی، فرشتگان، زمین، اعضای بدن و پوست بدن،[34] بر اساس قسط و عدل داوری می کند[35] و نامه هر کسی به دستش داده می شود و به آنچه کرده است آگاه می گردد.[36] به تعبیر دیگر، هر کسی نتیجه سعی و کوشش خودش را می یابد.[37]
پس از صدور و اعلام حکم الهی،[38] نیکوکاران و بد کاران از یکدیگر جدا می شوند.[39] آنگاه، هر کدام برای رسیدن به جایگاه خاصّ خود، از روی پلی به نام «صراط» عبور می کنند. مؤمنان، روسفید و شاد و خندان و به سلامت و آسانی از روی آن عبور می کند و به بهشت روانه می گردند[40] و کافران و منافقان، رو سیاه و اندوهگین و با ذلّت و خواری از روی آن پل به ورطه دوزخ سقوط می کنند.[41]
بهشت با همه نعمت ها و لذّات جاودانه اش جایگاه مؤمنان و نیکوکاران است.[42] دوزخ با رنج و عذاب ابدیش جایگاه کافران و منافقانی است که هیچ نور ایمانی در دل هایشان وجود ندارد.[43]
نتیجه گیری
از مجموع آنچه گفته شد چنین بر می آید که مسأله حیات پس از مرگ از جمله دغدغه های اصیل و دیرین بشری و از اجزا و عناصر مهم و مشترک نظام اعتقادی بسیاری از ادیان است و اکثر آنها بقای روح پس از مرگ را پذیرفته اند، با این تفاوت که ادیانی چون آیین هندو و بودا معتقد به بقای روح در این جهان، آن هم در کالبد های گوناگون اند و به جهان آخرت باور ندارند، ولی آیین زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام بر این باورند که در ورای این عالم، عالمی وجود دارد که روح پس از جدایی از تن در آن سکنی خواهد گزید.
گفتنی است که آخرت شناسی در کتاب مقدّس یهودیان بسیار ضعیف است و فقط در کتاب تلمود اشاراتی به آن شده است. در مقابل، دین مسیحیت به مسأله آخرت زیاد تأکید کرده، ولی چندان به جزئیات مسأله نپرداخته است. در این میان، آیین زرتشت و دین اسلام با جزئیات بیشتری به این دغدغه اصیل بشری پرداخته اند. با وجود این، آخرت شناسی دین اسلام در قیاس با سایر ادیان، روشن، ساده و شفّاف است.
سوتیترها
به نظر برخی از معتقدان به تناسخ، تولّد دوباره یا بازگشت مجدّد انسان ها به این جهان به یکی از چهار صورت زیر می باشد: 1. حلول روح شخص متوفّی در جمادات (رسخ)؛ 2. حلول روح شخص متوفّی در نباتات (فسخ) 3. حلول روح شخص متوفّی در حیوانات (مسخ) 4. حلول روح شخص متوفّی در انسان ها (نسخ یا تناسخ).
عقیده به حیات پس از مرگ در میان ملل گذشته سبب شده بود که آنان برای جلوگیری از بازگشت مردگان یا رفع برخی از نیازهای آنان تدابیری اتّخاذ کنند که برخی از آنها عبارتند از: قرار دادن انبوهی از سنگ بر روی جسد مرده، بستن بدن مُرده با طناب ، فرو بردن چوب نوک تیز در سینه مرده و دوختن جسد او به زمین، تقدیم هدایا به مُرده پس از دفن جسد، کاشتن خار در اطراف قبر و در خط مسیر گورها، دفن خوراکی ها، جواهرات و انواع وسایل دفاعی به همراه جسدِ مرده و زنده به گور کردن زنان و خدمتگزاران میّت با او.
پیروان آیین زرتشت، جسد مرده را به آب، خاک و آتش نمیسپارند، چون آنها را مقدس می دانند، بلکه آنان تا چندی پیش اجساد را به دور از مردم بر بالای کوه در جاهایی که آنها را «برج خاموشان» میگفتند قرار میدادند تا طعمه عقابان و کرکسان و سایر لاشخوران گردد. پس از مدّتی استخوانهای مردگان را گرد آورده در چاهی که آن را «استودان (استخواندان)» گویند میریختند و آن استخوانها در آنجا میماندند و میپوسیدند. ولی اکنون آنان مردگان خود را در برج خاموشان یا در دخمه نمی گذارند، بلکه بالغ بر چهل سال است که مردگان را در اطاقهای کوچک ساخته شده از سیمان در محلی به نام «قصر فیروزه» در شرق تهران میگذارند.
از نظر قرآن، دو بار در نفخ صور دمیده می شود که در نفخ اوّل، وضع کنونی این عالم بر چیده می شود که به آن «نفخ موت» نیز می گویند. وقتی بار دیگر در صور دمیده می شود، همه آدمیان بر می خیزند و گذشتگان و آیندگان به هم می پیوندند و برای محاسبه اعمالشان آماده می شوند. از نفخ دوم با «نفخ بعث» یاد کرده اند.
مسأله حیات پس از مرگ از جمله دغدغه های اصیل و دیرین بشری و از اجزا و عناصر مهم و مشترک نظام اعتقادی بسیاری از ادیان است و اکثر آنها بقای روح پس از مرگ را پذیرفته اند، با این تفاوت که ادیانی چون آیین هندو و بودا معتقد به بقای روح در این جهان، آن هم در کالبد های گوناگون اند و به جهان آخرت باور ندارند. آخرت شناسی در کتب مقدّس یهودیان بسیار ضعیف است. در مقابل، مسیحیت به مسأله آخرت زیاد تأکید کرده، ولی چندان به جزئیات مسأله نپرداخته است. در این میان، آیین زرتشت و دین اسلام با جزئیات بیشتری به این دغدغه اصیل بشری پرداخته اند. با وجود این، آخرت شناسی دین اسلام در قیاس با سایر ادیان، روشن، ساده و شفّاف است.
|