ماهان شبکه ایرانیان

بحران های زیست محیطی ایالتهای آمریکا

افزایش دمای زمین ناشی[۱] از تکنولوژی زیستی، کشاورزی آمریکا را به مبارزه خواهد طلبید. به نظر می رسد که انقلاب تکنولوژی زیستی در کشاورزی و فرآوری مواد غذائی، چشم اندازهای وسوسه انگیزی در مقابل بعضی شرکت های بزرگ داروئی و شرکت های کشاورزی شیمیائی می گشاید

افزایش دمای زمین ناشی[1] از تکنولوژی زیستی، کشاورزی آمریکا را به مبارزه خواهد طلبید. به نظر می رسد که انقلاب تکنولوژی زیستی در کشاورزی و فرآوری مواد غذائی، چشم اندازهای وسوسه انگیزی در مقابل بعضی شرکت های بزرگ داروئی و شرکت های کشاورزی شیمیائی می گشاید. شرکت هائی که در دو زمینه تحقیق و تولید سرمایه گذاری هنگفتی کرده اند، و مشغول احداث مجموعه های کارخانه ای بزرگ هستند که جایگزین شرکت های سنتی خواهند شد. به موازات پیوند فزاینده این شرکت ها با شرکت های عظیم توزیع مواد غذائی و فروشگاه های زنجیره ای، مجتمع هائی شکل می گیرند که کلیه بخش های فرایند تهیه مواد غذائی را کنترل خواهند کرد، از تولید بذر و کود گرفته تا کالاهای کنسرو شده و بسته بندی شده در سوپرمارکت ها. برای کشاورزان آمریکائی این روندها نگران کننده است. فراوانی محصولات کشاورزی در آمریکا، این کشور را به سبد نان جهان در قرن گذشته تبدیل کرد، و ارز خارجی فراوانی برای این کشور به ارمغان آورد. کشاورزی آمریکا به دلیل بهره گیری از تکنولوژی پیشرفته همه ساله کارآمدتر می شود؛ در واقع بر اساس این برآورد اداره ارزیابی تکنولوژی، آمریکا این ظرفیت را دارد که طی بیست سال آینده نه تنها به تقاضاهای داخلی پاسخ گوید، بلکه به رفع تقاضای جهانی نیز به میزان زیادی کمک کند، در حدی که از پس رشد سالانه 8/1 درصدی جمعیت جهان برآید. گرچه این پیش بینی با مخالفت گروه های طرفدار محیط زیست روبرو خواهد شد که عقیده دارند چشم اندازهای کشاورزی آمریکا در بلند مدت در نتیجه چرای بی رویه، از دست رفتن خاک زراعی، کاهش ذخایر آب، استفاده بیش از حد از کود، و سایر روش های غیر معقولی که در اصل به افزایش محصول کمک کرده اند، آسیب خواهد دید، اما تردیدی وجود ندارد که میزان کنونی بهره وری در هکتار چشمگیر است، و البته خود این موضوع نیز، در حال حاضر مسئله ای است. مبارزه جوئی های رویاروی کشاروزی آمریکا، عظیم و ساختاری است. گر چه امروزه فقط 3 درصد از کل جمعیت به کشاروزی می پردازند، امّا محصولی که به دست می آید بسیار بیش از مصرف داخلی است. به منظور اجتناب از بحران اضافی تولید در کشاورزی که از اواخر قرن نوزدهم به بعد چندین بار اتفاق افتاده است، کشاروزان، حکومت گران آمریکا را وادار به پیدا کردن و گشایش بازارهای جدید در ماوراء بحار کرده اند، امّا فعلا این راه حل در نتیجه عدم تعادل عرضه و تقاضای جهانی برای تولیدات کشاروزی مشکل آفرین شده است. تعداد زیادی از کشورهای فقیر از استمرار دریافت ذخایر غذائی آمریکا استقبال می کنند، امّا پولی ندارند که بهای آن را بپردازند، به همین ترتیب، شوروی سابق و اقمار پیشین این کشور خود به مواد غذائی نیاز دارند، ولی این جوامع قادر نیستند پول لازم را برای این منظور تهیه کنند ؛ آن ها به کمک های بین المللی نیاز دارند. در هر حال، اگر آنها بتوانند سرانجام به تجدید ساختار کشاورزی خود بپردازند، همگی یا اغلب آنها به تولیدکنندگان مواد غذائی مازاد تبدیل خواهند شد. کوشش به منظور از میان برداشتن یا کاهش موانع تعرفه در مقابل مواد غذائی وارداتی آمریکا به (مثلاً) ژاپن یا کره، با واکنش قهرآمیز کشاورزان محلی روبرو می شود. در این میان، سیاست کشاورزی مشترک جامعه اروپا که به میلیون ها کشاورز سوبسید می دهد و از آن ها حمایت می کند، به سهم آمریکا از صدور محصولات کشاورزی در بازارهای اروپا و بازارهای ثالث آسیب وارد کرده، و دولت ایالات متحده را وادار کرده است که به شیوه هائی گران به کشاورزان خود سوبسید بدهد. حتی اگر توافق حاصل شود که کلیه این قبیل سوبسیدها و حمایت از قیمت ها برداشت شود که بسیار بعید است، بیشترین نفع را احتمالاً کشورهائی از قبیل استرالیا، نیوزیلند، و آرژانتین خواهند برد که کشاورزان آن ها کارائی کافی برای مقابله با تعرفه های کشاورزی را دارند. با محدود شدن دسترسی به بازار و پائین رفتن قیمت محصولات کشاورزی، کشاورزان آمریکائی باید با افزایش بهای انرژی و تجهیزات، پرداخت بهره و کاهش قیمت زمین، و تهدید نهائی ضبط ملک خود مبارزه کنند، مصائب طبیعی و این واقعیت را که بیشتر اراضی کشاورزی کم حاصل است و به استحصال آب از سفره های آب، استفاده وسیع از انواع کودها و نظایر آن وابسته است نیز باید بر عوامل فوق افزود. در این میان مرتبا بذرهایی در اختیار کشاورزان قرار می گیرد، و هدف از کلیه این اقدامات افزایش تولیدات محلی است، اما تأثیر آن در مقیاس اقتصاد کلان، تشدید مازاد مواد غذائی ملی است. نوآوری های تکنولوژی زیستی بر بخش کشاورزی که هم اکنون نیز گرفتار مشکل است، تأثیر خواهد گذاشت. با توجه به این که قندهای مصنوعی طی دهه گذشته بخش اعظم بازار شکر آمریکا را تصرف کرده اند، و پیش بینی می شود که استفاده از هورمون رشد گاوی، تولید شیر را در حدی افزایش دهد که تا سال های آینده، 50 درصد از دامداری ها تعطیل شوند، تعجب آور نیست که گروه هائی از کشاورزان با تکنولوژی های جدید مبارزه نمایند. به هر روی، تا زمانی که ثابت نشده است این نوآوری ها برای بهداشت یا محیط زیست زیان آورند، و سازمان های حکومت فدرال آن را تحریم نکنند، واکنش در قبال آن آشفته خواهد بود. معنای این واکنش های متفاوت به زبان ارقام چیست؟ بر اساس مطالعه ای که اداره ارزیابی تکنولوژی آمریکا انجام داده، تکنولوژی زیستی جدید بیش از 70 درصد از مزارع بزرگ، 40 درصد از مزارع متوسط، و حدود 10 درصد از مزارع کوچک در آمریکا را خواهند پذیرفت. تعداد کثیری از دو میلیون مزرعه کوچک کشور را کسانی اداره می کنند که از محل های دیگر درآمد دارند، و لذا تأثیر فرایندهای جدید بر آن ها ناچیز خواهد بود. برای مزارع تمام وقت و با اندازه متوسط که ستون فقرات کشاورزی آمریکا را در برمی گیرند، پیامدهای مبارزه بسیار جدی است. تعداد این قبیل مزارع از 000/180 واحد در سال 1982 به 000/75 واحد در سال 2000 کاهش یافته است، در عوض انتظار می رود که در مزارع بزرگ از نظر وسعت و کارآئی رشد کنند، طی سال های آتی، فقط 000/50 واحد از آن ها حدود سه چهارم کل محصولات کشاورزی را تولید کند. هنوز روشن نیست که آیا این قبیل واحدها را می توان هم چنان مزرعه نامید، و یا صرفا بخشی ازتأسیسات تولید شرکت های فرآوری مواد غذائی هستند که در آن ها کارگران روزمزد زیر نظر مدیرانی از نوع مدیران شرکتی فعالیت می کنند. در هر حال، شیوه سنتی کشاورزی در بخش های میانی آمریکا نیز مانند مناطق روستائی فرانسه، آمادگی چندانی برای ورود به قرن آینده را ندارند. اگر بر اساس پیش بینی ها دمای زمین، به تأثیر از گازهای گلخانه ای بالا رود، چنین واقعه ای باعث افزایش فشار بر کشاورزانی خواهد شد که هم اکنون نیز انقلاب تکنولوژی زیستی معیشت آن ها را تهدید می کند. به عنوان مثال، مشکلاتی را که مزارع تولید غله گریت پلینز طی چند دهه آینده با آن مواجهند در نظر بگیرید، آن ها نه تنها باید با الزام های کشاورزی تجاری رویاروی شوند، بلکه با تهی شدن ذخایر آب سفره اوگالالا و اثرات متحمل افزایش دمای زمین نیز مواجهند. به بیان دیگر، آب شدن سریع تر برف در کوه ها، افزایش میزان تبخیر و خشک تر شدن خاک، و چرخش مناطق حاصلخیزی به سمت شمال، تهی شدن سفره ها و افزایش گاز کربنیک، به خشک شدن گریت پلینز کمک می کنند. فقط منابع آب و نواحی حاصلخیز واقع در ایالات های منطقه پلینز نیست که تحت تأثیر افزایش قابل توجه دما قرار خواهد گرفت، بلکه زمین شناسان دریائی، مهندسان، و آب شناسان برآورد می کنندکه عقب نشینی مناطق ساحلی که با دلایل متعدد هم اکنون نیز در حال وقوع است، در نتیجه افزایش سطح آب دریاها تشدید خواهد شد. بر اساس نتایج حاصل از یک مطالعه محلی، این امکان وجود دارد که ماساچوست تا سال 2025 بین سه تا ده هزار متر از اراضی ساحلی خود را از دست بدهد. از آنجا که بر اساس حد بالای تخمین به عمل آمده، ظرف چند دهه آینده سطح آب دریا 75/1 فوت بالا خواهد آمد، و همان مطالعه برآورد می کند که در سال 2100 سطح آب دریا و ماساچوست بین 5/5 تا 8 فوت(!) افزایش می یابد، اراضی ساحلی بسیار بیشتری زیر آب فرو خواهد رفت. در مناطق ساحلی پست تر، از کالیفرنیای جنوبی تا نیوجرسی، عقب نشینی ساحل به نسبت بیشتر خواهد بود. به علاوه، از آنجا که بریدگی های ساحلی در نتیجه امواج بلندتر و طغیان های طوفان تخریب می شوند، آب شور به نواحی دوردست تر و سفره های ساحلی نفوذ خواهد کرد، و درست در شرایطی که افزایش میانگین دما تقاضای بیشتری برای آب ایجاد می کند، ذخایر آب را آلوده می کند. بعضی از کارشناسان محیط زیست، اقدام برای کنترل تخریب مناطق ساحلی رااز طریق احداث دیوار در مقابل دریا و نظایر آن را نوعی اتلاف وقت و از بین بردن منابع قلمداد می کنند، امّا اجتماعات محلی و صاحبان مستغلات، برای انجام اقدامات حفاظت از مناطق ساحلی و احیاء آنها فشار وارد می کنند. فقط اراضی کشت مواد غذائی نیست که در نتیجه افزایش دمای زمین، به سمت شمال حرکت خواهد کرد. بعضی دانشمندان پیش بینی می کنند که در صورت دوبرابر شدن سطح دی اکسید کربن در قرن آینده، بعضی از درختان، مانند راش، غان، شوکران، و نیشکر، پانصد کیلومتر به سمت شمال حرکت خواهند کرد تا زیستگاه مناسب تری پیدا کنند، و لذا جنگل های راش در ایالات های جنوب شرقی آمریکا از بین خواهند رفت. زیست شناسان در مورد تأثیر این قبیل تغییرات بر حیات وحش، بخصوص پرندگان و جانوران کمیابی که در زیستگاه های ویژه و محدود بسر می برند، نگرانی بیشتری دارند. در حالی که انسان ها دست کم می توانند برای تغییر محل زندگی خود برنامه ریزی کنند، این کار از گیاهان و وحوش ساخته نیست؛ و هر چند می دانیم که مهاجرت درختان قبلاً اتفاق افتاده است، مثلاً، در دوران افزایش دمای پس از یخبندان، امّا این واقعه طی هزاران سال اتفاق افتاده، و نه در مدت یک یا نیم قرنی که در الگوی افزایش دمای زمین فرض می شود.[2] بدیهی است در حالی که بعضی مناطق روستائی از این مهاجرت زیان خواهند دید، مناطق دیگر در ایالت های شمالی از افزایش دما و طولانی تر شدن فصول رشد گیاهان سود خواهند برد. هم چنین متحمل است که کشاورزان با تغییر انواع محصول و استفاده از گیاهانی که در مقابل کم آبی مقاومت بیشتری دارند، خود را با این شرایط انطباق دهند. چون فرایند گرم شدن زمین، فرایندی تدریجی است، گرچه بنا به ادعای بعضی از محققین، با افزایش بی ثباتی و تلاطم هوا همراه است، برای بسیاری از کشاورزان سنتی، به دلایل مالی و بوم شناختی، انطباق با آن، به آسانی امکان پذیر نیست. تغییرات محیطی خارج از مرزهای ملی نیز بر جامعه آمریکا تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، سرازیر شدن سیل پناهندگان هائیتی به آمریکا در سال های اخیر در نتیجه ناآرامی های سیاسی تشدید شد، امّا دلیل مهم تر آن، تخریب جنگل ها به دست زمینداران و بهره برداری از خاک زراعتی و از بین رفتن آن بود. با کاهش مداوم اراضی کشاورزی که در هائیتی فقط 11 درصد از کل اراضی را تشکیل می دهد، بالا بردن نرخ باروری، و فقدان کنترل جمعیت، که بر تعداد هر چه بیشتر مردم که در زمره فقیرترین افراد نیمکره غربی هستند، می افزاید، منابع مرتبا کاهش می یابند. با توجه به نرخ های بیکاری 30 درصدی، جای شگفتی نیست که بسیاری از آن ها برای ورود به ایالات متحده تلاش می کنند، و بازگشت به وطن را چیزی در حد محکومیت به مرگ می دانند، و هنگامی که وارد فلوریدا یا نیویورک می شوند، باز هم تعجبی ندارد که بدون آنکه تقصیری داشته باشند، باری اضافی بر دوش نظام های آموزشی و اجتماعی شهری محسوب می شوند. در اینجا در مقیاسی کوچک مشاهده می کنیم که چگونه عواملی از قبیل رشد جمعیت، تخریب محیط زیست، ویرانی اجتماعی و اقتصادی، و مهاجرت توده ای در هم تنیده شده اند. شهروندان ایالات متحده در شرایطی که با این مشکلات درگیرند ناگزیرند خود را با دنیای بدون مرز مالی بیست و چهار ساعته، تجارت کالاهای الکترونیک، و جهانی شدن دادوستد و ارتباطات انطباق دهند. برداشت عمومی آن است که ناتوانی آمریکا، در انتقال صنایع به خارج از کشور، زائد شدن فزاینده مشاغل گوناگون، و آموزش ناکافی بسیاری از کارگران برای اشتغال در زمینه تکنولوژی برتر موجب شده که چهارپنجم جمعیت کم درآمد آمریکائی یا بیشتر، شاید از مزایای اعلام شده فرایند جهانی شدن بهره ای نبرند. اگر روندهای جمعیتی به کاهش نسبی تعداد آمریکائی هائی منجر شود که مهارت های علمی بالائی دارند، اگر شرکت های چند ملیتی آمریکائی بیش از پیش خود را در مقابل رقبای خارجی دارای منابع سرمایه ای بیشتر و کارگران تعیلم دیده تر ببینند، و به این نتیجه برسند که فقط با انتقال تولید به (مثلاً) مکزیک می توانند به رقابت ادامه دهند، و اگر بانک های آمریکائی، مجتمع های رسانه های گروهی، شرکت های نرم افزار، و مؤسسه های تحقیق و توسعه همچنان به شرکت های ماوراء بحار فروخته شوند، منافعی برای آمریکا باقی نمی ماند.



[1] .پایگاه حوزه، مجلات،  مجله پگاه حوزه شماره 148، ایالت های آسیب پذیر

[2] . در پایان دوران پلیستوسین، یعنی حدود ده تا دوازده هزار سال قبل، همراه با عقب نشینی یخچال ها و افزایش درجه حرارت به میزان 3 تا 5 درجه سانتی گراد، جنگل های راش در هر قرن بیست کیلومتر تغییر مکان دادند، یعنی بسیار بیش از پانصد کیلومتری که در الگوهای قرن آینده پیش بینی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان