ماهان شبکه ایرانیان

نفی استبداد و خشونت غیر قانونی

یکی دیگر از اصول غیر قابل تسامح در سیره حکومتی امام علی(ع) تن ندادن به استبداد و خشونت غیر قانونی است

یکی دیگر از اصول غیر قابل تسامح در سیره حکومتی امام علی(ع) تن ندادن به استبداد و خشونت غیر قانونی است. خواهیم دید که مراد از قانون در اینجا همان است که با عنوان حدود الهی مشخص شده است. حتی در همین جملاتی که چند سطر قبل، حضرت در آنها سخن از شمشیر و تازیانه برای اجرای عدالت بردند، آن را به عنوان دارویی که خدا با آن مردم را مداوا می کند و امام مسلمین نمی تواند در اجرای آن مسامحه کند مطرح کردند. در جملاتی که در ادامه خواهد آمد می بینیم که شمشیر را برای امام مسلمین آنجا که خارج از حدود معین الهی باشد نفی می کنند. همان شمشیری که مستبدان تاریخ به وسیله آن مردم را رام و مطیع خود می سازند و حکومتهای خود را پایدار و مستقر می کنند.

در فرازی از خطبه ای که در اواخر خلافت ایشان نقل شده و در آن از بی وفایی، سستی، خیانت و ناهمراهی برخی از یاران خود و مردم کوفه سخن گفته اند، چنین آمده است:

«ایها الناس انی قد بثثت لکم المواعظ التی وعظ الانبیاء بها اممهم و اَدّیت الیکم ما ادّت الاوصیاء الی ما بعدهم و عاتبتکُم بمواعظ القرآن فلم انتفعْ بکم و ادّبتکم بالدرِّة التی اعِظ بها السفهاء فلم ترعَوُوا و عاقبتکُم بسوطی الذی اقیم به حدود ربی فلم تستقیموا و حدوتکم بالزواجر فلم تستَوسقوا. لله انتم اتتوقعون اماما غیری یطأبکم الطریق و یُرشِدُکم السبیل. اما و الله انی لعالم بما یصلحکم و یقیم اَوَدَکم باذن الله و لکنی لا اری اصلاحکم بافساد نفسی [و لقد علمت ان الذی یُصلحکم هو السیف و ما کنت متحریا صلاحکم بفساد نفسی] و لکن سیسلّط علیکم بعدی سلطان صعب ...؛[52]

مردم! من موعظه هایی که پیامبران با آن امتهای خود را موعظه می کنند، در میان شما پراکندم و آنچه را جانشینان پیامبران به نسل بعدی می رسانند، به شما رساندم و شما را با موعظه های قرآن هشدار دادم ولی سودی نبخشید. و شما را با تازیانه ای که با آن سفیهان را اندرز می دهند ادب کردم ولی [از راه کج برنگشتید. شما را با تازیانه ای که با آن حدود پروردگارم را برپا می دارم مجازات کردم ولی به راه راست نیامدید. همچون شتربانی که تلاش می کند با آواز مخصوصی شتران را گِرد آب فراهم آورد شما را خواندم ولی گِرد نیامدید. شما را به خدا قسم آیا رهبری غیر از من انتظار دارید که شما را به راه آورد و طریق حق نشان دهد؟ آگاه باشید، به خدا سوگند من می دانم چه چیز شما را سامان می دهد و کجی شما را به اذن خدا راست می کند ولی من اصلاح شما را به قیمت افساد خودم شایسته نمی بینم [و به تحقیق می دانم آنچه شما را به صلاح می آورد همانا شمشیر است ولی من کسی نیستم که صلاح شما را به قیمت فساد خودم دنبال کنم].

پس از این فراز، تسلط کسی را پیش بینی می کنند که به ضرب شمشیر و قهر و غلبه مردم را مطیع خود می سازد و آنها را به صحنه های نبرد به نفع خود می کشاند.»[53]

توسل به زور هر چند برای حفظ حکومت حق و مشروعی همچون حکومت امام علی(ع)، در این جملات ناشایست شمرده شده است. جمله عمیق و عبرت آموز «و لکنی لا اری اصلاحکم بافساد نفسی» برای بیان همین معناست. اینکه معروف است «قدرت فساد می آورد» همین نوع قدرتی است که بر پایه استبداد و خشونت بنا شود و نمونه آن را در ادامه همین خطبه پیش بینی کرده اند. قدرتی که «احترام بزرگ را نگه نمی دارد و به کوچک ترحم نمی کند. دانشمندان را گرامی نمی دارد. اموال عمومی را بالسویه تقسیم نمی کند. به خشونت و تحقیر مردم می پردازد و آنها را برای نبرد در جنگهایی که می خواهد آماده می سازد و ...[54]».

شیوه حکومت علوی(ع) در مقابل این شیوه قرار دارد. در این حکومت همراهی مردم از طریق «موعظه» طلب می شود نه از طریق شمشیر. برای حضرت علی(ع) روش موعظه صرفاً یک شیوه و روشی نیست که اگر در شرایطی مانند شرایط مردم کوفه کارآیی خود را از دست بدهد، به خاطر حفظ اصل حکومت، هر وسیله دیگری هم از جمله زور و خشونت به کار گرفته شود. حضرت علی(ع) حاضر است حکومت حق و مشروع خود را از دست بدهد اما به هر شیوه ای و به طور خاص شمشیر و زور خارج از حدود و مجازاتهای معین الهی، متوسل نشود، بیان روشهای حفظ حکومت به طریق غیر مشروع و روش مستبدان در فراز فوق و اشاره به کارساز بودن آن در حفظ حکومت راه بسیاری از توجیهات را می بندد. با این بیان کسی نمی تواند از تقدم مطلق مصلحت حفظ حکومت اسلامی مشروع بر همه مصالح و ارزشهای اسلامی دفاع کند. حضرت با وجودی که می داند و در این جملات هم اعلام می کند که می تواند حکومت مشروع اسلامی را با روش استبداد و خشونت حفظ کند آن را رد می کند. بنابراین نمی توان گفت اینکه حضرت از چنین روشهایی استفاده نکرده اند از آن رو بوده است که در آن شرایط یا توانایی آن را نداشته اند یا شرایط فراهم نبوده است.

از اینجاست که می فهمیم که چگونه حفظ ارزش نفی استبداد و خشونت غیر قانونی عملاً به ناپایداری حکومت علوی(ع) منجر می شود و در شمار یکی از عوامل مهم و کلیدی ناپایداری قرار می گیرد. تقدم چنین ارزشی بر اصل حکومت که در سخنان فوق به صورت قضیه کلی و نظری آمده، در سیره عملی آن حضرت هم دیده می شود. یک نمونه برخورد حضرت با طلحه و زبیر است. جریان نارضایتی و اشاره به برخی از گفتگوهای آنها با امام(ع) قبلاً گذشت. در ادامه همان جریان و مأیوس شدن طلحه و زبیر از اینکه بتوانند حضرت را ذره ای از جاده عدالت به نفع خودشان منحرف سازند، نقل است که از حضرت اجازه خروج از مدینه برای عمره گرفتند. حضرت فرمود: شما قصد عمره ندارید بلکه می خواهید نیرنگ و خیانت ورزید، همانا قصد بصره کرده اید. آنان قسم مؤکد خوردند که توطئه ای علیه حکومت نخواهند کرد و بیعت خود را نخواهند شکست. ابن عباس وقتی طلحه و زبیر از نزد حضرت بیرون می شدند با آنها برخورد کرد و پرسید امیرالمؤمنین(ع) به شما اجازه خروج داد؟ گفتند: آری. وقتی خدمت حضرت می رسد، حضرت خطاب به او می فرمایند: به خدا قسم که این دو انگیزه ای جز فتنه و توطئه ندارند. و سپس چگونگی توطئه آنها را پیش بینی می کنند. ابن عباس عرض می کند اگر این جریان برای شما معلوم است پس چرا به آنها اجازه دادید؟ چرا آنها را به زندان نمی اندازید و به زنجیر نمی کشید تا مسلمانها از شر آنها در امان باشند؟ حضرت در پاسخ نمی فرمایند که شرایط اجازه نمی دهد یا مصلحت حفظ حکومت چنین اقتضا ندارد. آنچه در پاسخ حضرت با وجودی که پای حفظ حکومت، تزلزل نظام مشروع اسلامی و توطئه علیه آن در میان بود، این است:

«... یا ابن عباس أ تأمرنی بالظلم أبدأ و بالسیئة قبل الحسنة و اعاقب علی الظنّة و التهمة و أُآخذ بالفعل قبل کونه؟ کلا! و الله لا عدلت عما اخذ الله علیّ من الحکم و العدل و لا ابتدأ بالفصل ...[55]؛

ای ابن عباس! آیا تو مرا به آغاز ستم و به بدی قبل از نیکی دعوت می کنی؟ [آیا مرا می خوانی که بر اساس گمان و اتهام کسی را مجازات کنم و قبل از اینکه اقدامی بشود من اقدام کنم؟ به خدا سوگند! از آنچه خدا از من پیمان گرفته، یعنی اجرای حکم خدا و عدالت کوتاهی نمی کنم و آغازکننده جدایی نخواهم بود.»[56]

 

 

3 نفی عذر و نیرنگ در حکومت داری

 

اصل ارزشی پرهیز از عذر و نیرنگ در حکومت داری یکی دیگر از اصولی است که عملاً به ناپایداری حکومت علوی(ع) کمک کرده است. در خطبه ای که قبلاً فرازهایی از آن نقل شد و گفته شده در روزهای آخر خلافت حضرت ایراد شده، پس از بیان بی وفایی و سستی برخی یاران و مردم کوفه و یأس از ادامه حکومت با آنان، در مقایسه با معاویه که علایم تحکیم و تثبیت حکومتش در مقابل حکومت امام(ع) روشن شده بود، چنین آمده است:

«ایها الناس! و الله ما معاویه بادهی منی و لکنه یغدر و یفجر و لولا کراهیة الغدر لکنت من ادهی الناس و لکن کل غدره فجرة و کل فجرة کفرة الا و ان الغدر و الفجور و الخیانة فی النار ...؛[57]

مردم! به خدا سوگند معاویه زیرک تر از من نیست. ولی او نیرنگ می زند و حکم خدا را سرپیچی می کند [با خیانت و غیر آن]. اگر ناشایستگی نیرنگ نبود من زیرک ترین مردم بودم. ولی هر نیرنگی زیر پا گذاشتن حکم خداست و هر سرپیچی از حکم خدا به کفر می انجامد. آگاه باشید نیرنگ و نافرمانی و خیانت در آتش هستند ...».

ابن ابی الحدید در شرح این جملات در باره سیاست و زیرکی امیرالمؤمنین(ع) به تفصیل سخن گفته است. وی ضمن تأکید بر زیرکی و سیاستمداری فوق العاده امام علی(ع)، ایشان را با خلیفه دوم که حکومتی نسبتاً مقتدر و پایدار تشکیل داده بود مقایسه می کند و می گوید:

«به جز شرایط متفاوت که در ناپایداری حکومت علوی(ع) تأثیر بسزایی داشته است، خلیفه دوم به قیاس، استحسان و مصالح مرسله عمل می کرده و کلیات متون دینی (عمومات نصوص) را با رأی شخصی و استنباطهای خود از اصولی که بر خلاف آن کلیات بوده تخصیص می زده است. خلیفه دوم با دشمنان خود کید و نیرنگ می ورزیده و این روش را به کارگزاران خود نیز توصیه می کرده. با تازیانه هر کسی را که مورد اتهام او بوده تأدیب می کرده است. کسانی را که به لحاظ اجتماعی از احترامی برخوردار بوده اند، اگر مستحق مجازات هم بوده اند می بخشیده. در حالی که امیرالمؤمنین(ع) چنین روشی را شایسته پیروی نمی دیده است. ایشان مطابق نصوص متون دینی و ظواهر آن عمل می کرده است و با آرای شخصی و قیاس آنها را کنار نمی گذاشته. امور دنیا را بر دین تطبیق می داده است [نه اینکه دین را ابزاری برای امور دنیا قرار دهد]. همه برای او [در مقابل قانون و احکام] مساوی بوده اند ... بنابراین شیوه امام علی(ع) با خلیفه دوم در اداره حکومت و سیاست متفاوت بوده است ...».[58]

وی آنگاه از قول استادش به مقایسه امام علی(ع) و معاویه می پردازد و می گوید:

«... امام علی(ع) در جنگها فقط آنچه با کتاب و سنت موافق است را به کار می گیرد ولی معاویه هم کتاب و سنت را آویزه خود قرار می دهد و هم به مخالف با آن عمل می کند. همه نیرنگها و تدبیرها را به کار می برد چه حلال و چه حرام ... علی(ع) به ورع و تقوا محدود و مقید است. فقط به آنچه خدا راضی است یعنی کتاب و سنت بر آن دلالت می کند پای بند است. به کید، مکر و نیرنگ هایی که [برای حکومت داران] معمول است روی نمی آورد ...».[59]

همو، بعد از این، به تفصیل مواردی را می آورد که لااقل در تعدادی از آنها امام علی(ع) می توانسته است با بکارگیری برخی از تدبیرهای معمول حکومتگران، بدون توجه به اصول ارزشی خود، به تحکیم و استقرار حکومت خود بپردازد ولی چنین نکرده است[60]. از جمله راضی نشدن به بقای معاویه، اجازه دادن به طلحه و زبیر برای خروج از مدینه، در پیش نگرفتن سیاست تطمیع و تهدید در مقابل تعدادی از یاران که به دشمن می پیوستند، مانع نشدن از معاویه و سپاه او برای استفاده از آب فرات هنگام نبرد صفین در حالی که معاویه چنین کرد.

 

 

4 درسها و عبرتها از عوامل ناپایداری

 

عوامل ناپایداری حکومت علوی(ع) را مرور کردیم. عوامل خارجی امری طبیعی می نماید که باید با آن به روشهای مختلف مقابله کرد. درسها و عبرتها بیشتر در عوامل داخلی و «محافظت از ارزشها و اصول» آموختنی است. هم مردم و هم حکومتهای مشروع اسلامی که خود را پیرو امیرالمؤمنین علی(ع) در حکومت داری می دانند، مخاطب این عبرت ها هستند. بر محور پایداری و ناپایداری حکومت وظایف مردم و حکومت یکسان نیست. این وظایف را در «عوامل داخلی» یادشده در این نوشتار برای مردم، و در عواملی که تحت عنوان «محافظت از ارزشها و اصول» خوانده شد، برای حکومت، می توان استفاده کرد.

از عوامل داخلی می توان آموخت که وقتی حکومت مشروع اسلامی بر سر کار است، لااقل با این فرضی که آن حکومت در راستای وظایف خود بر محور «محافظت از ارزشها و اصول» گام برمی دارد، مردم وظیفه همدلی، همراهی و اطاعت از حکومت را بر عهده دارند. حتی انتقاد سازنده تحت عناوین امر به معروف و نهی از منکر، نصیحت ائمه مسلمین و ...، هم در چهارچوب همین وظیفه است. بنابراین بر محور پایداری و ناپایداری حکومت مشروع اسلامی وظیفه مردم، تلاش مطلق در راستای پایداری و تثبیت حکومت اسلامی است. هر یک از عوامل داخلی که در این مقاله یاد شد، در واقع، نوعی کوتاهی اختیاری یا غیر اختیاری مردم است در ایفای چنین نقش و وظیفه ای.

اما از عوامل ارزشی (محافظت از اصول و ارزشها) چنین می توان آموخت که وظیفه حکومت گران به طور مطلق در جهت تثبیت و پایداری حکومت مشروع اسلامی نیست. امام علی(ع) به عنوان حاکم مشروع اسلامی به پیروان خود می آموزد که اصولاً حکومت مشروع برای رسیدن به یک اهداف معینی است. همچنان که با روشهای معینی هم می تواند به حیات خود ادامه دهد. سخن دراین باره فراوان است، اما آنچه به طور مشخص از مختصر بررسی که در این مقاله داشتیم به دست می آید این است که:

اولاً، عدالت اقتصادی و تساوی مردم در برخورداری از موقعیتهای اقتصادی یکی از اهدافی است که حکومت اسلامی نمی تواند آن را فدای مصلحت مؤکد و بااهمیتی همچون حفظ و پایداری حکومت اسلامی کند. حسب و نسب، سابقه، موقعیت اجتماعی و حتی تقوا و فرهیختگی هم در اینجا موجب برتری و امتیاز نمی شود. نکته مهم این است که اگر امتیازطلبی بر اساس چنین اموری به صورت فرهنگ و عرف روز هم در آمده باشد به گونه ای که مقاومت در برابر آن می تواند به تزلزل و ناپایداری حکومت منجر گردد باز هم توجیهی برای صحه گذاشتن بر آن نیست. اما ظرافت قضیه در این است که با توجه به اصول دیگر، حکومت اسلامی نمی تواند حتی برای پیاده کردن همین اصل هم به خشونت و زور متوسل شود.

ثانیاً، استبداد و خشونت خارج از حدود الهی، در حکومت اسلامی ممنوع است. وقتی این روش برای تثبیت و پایداری حکومت اسلامی آن هم حکومت آرمانی امام علی(ع) ناپسند و مردود باشد تکلیف سایر حکومتهای اسلامی در هر زمان و مکانی و با هر هدفی که باشد روشن است. روش امام علی(ع) برای تثبیت و پایداری حکومت خود این است که با «موعظه» و اجرای مجازاتهای مقرر اسلامی حرکت کند. اگر این ابزارها کارگر نیفتاد لزوم پایداری و حفظ حکومت اسلامی نمی تواند توجیه گر توسل به شمشیر باشد. امام علی(ع) در تعبیر زیبا و عمیق «و لکنی لااری اصلاحکم بافساد نفسی» که در ذیل بیان روشهای مشروع برای راه اندازی مردم به پیروی از حکومت نقل شده، همین درس را به پیروان خود می دهد.

اما ظرافت مطلب در اینجا این است که عدم توسل به شمشیر برای اصلاح و به راه آوردن مردم هرگز به این معنا نیست که در مقابل اقدام عملی دشمنان و براندازی حکومت سکوت و سکون جایز باشد. جالب است در ادامه همین خطبه ای که جمله فوق در آن بود، وقتی حضرت از بی وفایی مردم به شدت گله و شکایت می کنند و آنها را به روی کار آمدن حکومتهای جبار و قهار انذار می دهند، و با موعظه های به یادماندنی هشدار می دهند، اشعث بن قیس عرض می کند: [حال که کار به اینجا کشیده و همراهی عمومی مردم را به هر دلیلی از دست داده اید] چرا همچون عثمان بن عفان عمل نمی کنید[61]؟ ظاهراً و با توجه به پاسخی که حضرت می دهند مرادش این است که همانند او در خانه بنشینید و در مقابل اقدام براندازان حکومت کاری نکنید. در پاسخ حضرت آمده است:

«... من چگونه مانند عثمان رفتار کنم در حالی که دلیل روشن از پروردگارم دارم و حجت در دستانم است و حق با من است؟ به خدا سوگند هر کس اجازه دهد تا دشمن به گوشت و استخوان و پوست او حمله کند و جانش را به خطر اندازد و خون او را بریزد در حالی که می تواند او را باز دارد، ناتوانیش بزرگ و دلش سست است. تو ای پسر قیس! اگر خواهی چنین (مانند عثمان) رفتار کن اما من به خدا قسم هرگز با دست خود چنین نمی کنم. [اگر مانند عثمان بر من بشورند چکاچک شمشیرها است که از آنها مرگ و جراحتهای دست و پا برخواهد خاست؛ آنگاه خدا هر چه خواهد آن کند ...[62]».

در اینجا حضرت به مشروعیت و حقانیت خود استناد می کنند و اقدام قاطع علیه شورشیانی که دست به شمشیر برده اند را توجیه می کنند. اما در آنجا که به راه آوردن و مطیع ساختن مردم مطرح است مشروعیت و حقانیت حکومت نمی تواند توجیه گر کاربرد خشونت و شمشیر باشد. یعنی در مورد مردمی که علیه حکومت اقدام عملی نمی کنند اما حتی در زمان حساس جنگ با دشمن هم به همراهی حکومت مشروع اسلامی برنمی خیزند، نمی توان با استناد به مشروعیت و حقانیت حکومت و اینکه اگر به زور هم که شده مردم را همراه نکنیم اصل حکومت در معرض زوال و نابودی قرار می گیرد، زور و تحمیل را توجیه کرد. در این مورد موعظه و تبلیغ حسن به روش پیامبران الهی و البته اجرای حدود تعریف شده در متون اسلامی است که مشروعیت دارد. و گرنه سر از «اصلاح دیگران به قیمت افساد خود» در خواهد آورد. امام علی(ع) در این جملات نورانی[63] همراهی آگاهانه، هدایت شده و گزینش گرانه مردم را طلب می کند.

ثالثاً، کاربرد نیرنگ و عذر که به نظر می رسد می توان آن را امروزه «سیاسی کاری» نامید برای حفظ حکومت مشروع اسلامی ممنوع است. از مقایسه امام علی(ع) خود را با معاویه، بر محور پایداری و ناپایداری حکومت، چنین برداشت می شود که گویا حضرت می فرماید: من «علی(ع)» خواهم ماند و هرگز برای حفظ و پایداری حکومت خود «معاویه» تاریخ نخواهم شد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان