رفتار با کودکان و نوجوانان، امری بسیار حساس و دقیق است. بعضی از حرکت ها و رفتارهای پدر یا مادر یا مربی، ناخواسته و ناآگاهانه، شخصیت کودک و نوجوان را حقیر و ضعیف می کند. در واقع، همه ما به طور مؤثرو ناخودآگاه، با رفتار و گفتار خود، مصالح ساختمانی شخصیت کودک را تهیه می کنیم که در آینده می تواند نقش مهمی در سازندگی و سلامت یا تخریب و ناهنجاری شخصیت وی داشته باشد.
گاهی رفتاری ناپسند و به ظاهر کوچک و ساده با فرزند، او را دچار احساس حقارت و خودکم بینی می کند و بسیاری از مشکلات جدی رفتاری را برای او به بار می آورد. برخی از این گونه رفتارها عبارتند از:
1. اجازه ندادن به کودک برای کامل کردن حرف خود و توجه نکردن به حرف و نظر او؛
2. مقایسه و ارزیابی او با دیگران؛
3. طعنه زدن و سرزنش کردن او در جمع؛
4. کنج کاوی های وی را با لفظ «فضولی نکن» از میان بردن؛
5. بیش از توان، از او تکلیف خواستن؛
6. بیش از توان او انتظار نمره بیست داشتن؛
7. در سطح فهم و درک او دلیل کارها را به وی نگفتن؛
8. به قول و قرار با او اهمیت ندادن؛
9. سلام نکردن به او؛
10. در نظر نگرفتن مکان خاصی برای او در مسافرت ها؛
11. در رفت و آمدها و میهمانی ها او را به حساب نیاوردن و اعتماد به نفس او را در جمع کاستن؛
12. نظارت افراطی بر کودک؛
13. تذکر دادن های پی در پی؛
14. انتظار داشتن در اینکه کودکان همه غذاها را دوست بدارند و از آن بخورند؛
15. بدون در نظر گرفتن خواست و استعداد وی، اموری را بر او تحمیل کردن.
چالش های فرا روی تعلیم و تربیت اسلامی در جامعه
عصمت دوستی گازار
معنای تعلیم و تربیت
«تربیت» به معنای زیاد کردن و وسیله رشد را فراهم ساختن و پاک گردانیدن است. با توجه به این سخن، تربیت افزون بر رشد جسم، پرورش دادن و زیاد کردن استعدادهای انسان در جهت رسیدن به کمال را نیز شامل می شود. تربیت، همیشه به معنای بالا بردن ابعاد و حجم نیست، بلکه گاهی رشد کیفی مدنظر است؛ یعنی تربیت سبب می شود. وجود و شخصیت فرد به اعتدال منطقی برسد. معنای تربیت اصطلاحی؛ پرورش استعدادهای مادی و معنوی است تا انسان بدین وسیله به سوی هدف ها و کمالاتی که خداوند برایش در نظر گرفته است، هدایت شود. «تعلیم» در لغت؛ به معنای یاد دادن و معنای اصطلاحی آن، همان آموزش دادن است. بنا بر این تعریف، معلم مطالب مورد نظر خود را به دانش آموزان انتقال می دهد. تعلیم، ناشی از تکرار است که به دنبال آن، اثری در ذهن یادگیرنده به وجود می آید و این، شامل حیوانات نیز می شود. برای یادگیری، به نیروی خیال و حافظه و اراده نیاز است و این همه، در حیوان نیز موجود است. پس تعلیم، به معنای انتقال دانایی به دیگری است، خواه موجب رشد و کمال شود یا سبب تباهی و فساد. از مقایسه دو واژه تعلیم و تربیت، درمی یابیم که تعلیم، شاخه ای از تربیت است؛ زیرا تربیت، استعدادها را در جهت کمال رشد می دهد و آموخته های آدمی در چگونگی پرورش استعدادها تأثیر مهمی دارد. اگر آموخته ها واقعی و اصیل باشد، فرد را در جهت کمال و تقرب الهی هدایت می کند، ولی اگر آنچه آموخته شده است، گمراه کننده و باطل باشد، سبب تباهی و سیه روزی انسان می شود.
پیام متن:
1. تربیت صحیح، انسان را به کمال و تقرب الهی می رساند.
2. چون در اثر تربیت، انسان، هم می تواند به سوی هدایت الهی حرکت کند و هم به سوی گمراهی، پس وظیفه مربیان، بسیار سنگین است.
علم و ایمان، زمینه پیشرفت و تکامل
در اسلام، علم و دانش اهمیت و جایگاه والایی دارد. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، طلب علم را بر هر مرد و زن مسلمانی لازم شمرده و آن را به عده و دسته ویژه محدود ندانسته است. «حکمت، گم شده فرد مؤمن است. پس آن را بجویید، حتی اگر نزد مشرک باشد؛ چون مؤمن مسلمان به آن سزاوارتر و شایسته تر است».
علم به تنهایی انسان را به کمال و بهروزی نمی رساند. چه بسیار دانشمندانی که با به کارگیری آن بر ضد ارزش های انسانی و مردم مظلوم و بی پناه، علم خود را در خدمت منافع زورگویان و سیاست مداران ستم کار قرار دادند. در صورتی که عالِم واقعی، باید با نورعلمش چراغ هدایتی برای افراد جامعه باشد. گفتار و رفتارش، وجدان های خفته را بیدار کند و با دانش و علمش، آسایش و آرامش را برای مردم به ارمغان آورد و این امر هنگامی تحقق می یابد که هر فرد، میان علم و ایمانش ارتباط درست و عمیقی برقرار کند. «کسی که علم را برای هدف های مادی و دنیایی بیاموزد و دوستی دنیا و زشتی های این جهان را بر آن ترجیح دهد، شامل خشم خدا می شود و در پایین ترین درجه از جهنم خواهد بود».
حال اگر دانش با ایمان و اخلاق همراه شود، پیشرفت جامعه در زمینه های علمی و تخصصی، نظامی، اقتصادی و سیاسی، چشم گیر و وسیع خواهد بود. تقویت ایمان و توجه به مالکیت خداوند بر کل هستی و بالا بردن روحیه کار و کوشش، پرورش روحیه قناعت در مصرف و عادت به صرفه جویی و نفی تجاوز و بهره کشی ظالمانه، در توسعه همه جانبه کشور نقش مهمی دارد. بدین جهت، چون مسلمانان، ایمان دینی خود را با دانش روز همراه کردند، توانستند تمدن بزرگ اسلامی را به وجود آورند.
پیام متن:
1. علم، به تنهایی موجب رشد و کمال انسان نمی شود. چه بسا دانشمندان بی دین که در خدمت قدرت های استعماری و استکباری درآیند و به جای آنکه از علم خود برای راحتی و آسایش مردم استفاده کنند، آن را برضد مردم به کاربرند.
2. همراهی ایمان اسلامی با علوم روز، عامل ایجاد تمدن عظیم اسلامی بود.
انسان و ارزش ها
انسان، موجودی است که به طورفطری کمال طلب و فضیلت جوست. وقتی کمالی را پیش روی خود ببیند، به سوی آن می رود. حال آنکه گاهی بر اثر عواملی چون محیط تربیتی و اجتماعی، فرد از این خواسته فطری خود دور یا آنکه دچار اشتباه و انحراف می شود. در این صورت، از ارزش های واقعی و اصیل انسانی اش فاصله می گیرد و امور ضد آن، در نظرش بزرگ و ارزشمند جلوه می کند. نظام ارزشی هر جامعه ای، بر اساس جهان بینی حاکم بر آن، اخلاق و رفتار اعضای آن جامعه را تعیین می کند. ترویج ارزش های اسلامی و اجرای تربیت درست در جامعه، به سازندگی افراد و سالم سازی اجتماع می انجامد.
بدین ترتیب، افراد به آسانی می توانند ارزش ها و شعائر اسلامی را بشناسند و در حفظ آن بکوشند. اگر محیط اجتماعی، فضای مناسبی برای رشد و رواج فرهنگ غرب باشد و الگوهای آن با جذابیت های ویژه خود جای الگوهای فرهنگ اسلامی را در ذهن یکایک افراد جامعه بگیرند، دیگر چنین جامعه ای بستر مناسبی برای آموختن ارزش های اسلامی نخواهد بود و برای افراد معتقد نیز سخن گفتن از ارزش های دینی و اسلامی دشوار خواهد بود.
تهاجم فرهنگی دشمن، با حمله به ارزش های فرهنگ اسلامی و ترویج مدهای ناهم خوان و ناهماهنگ با فرهنگ اسلامی، در این ارزش ها شک و ابهام ایجاد می کند و میان افراد جامعه و ارزش های اسلامی فاصله می اندازد. بنابراین، برای حفظ ارزش های دینی، هم باید از دوران کودکی به فرزندان آموزش های لازم را داد و هم اینکه فضای جامعه را هماهنگ با ارزش های اسلامی تغییر داد تا این آموزش ها مؤثر افتند و کارکرد تربیتی و اجتماعی خود را ایفا کنند.
پیام متن:
1. انسان به طور فطری دوست دار ارزش هاست و فضای جامعه اسلامی باید به گونه ای باشد که این نیاز فطری انسان ها به شایستگی برآورده شود.
2. برای حفظ ارزش های اسلامی، ضمن آموزش و تأکید آن در دوران کودکی، باید فضای جامعه را نیز هماهنگ با ارزش های دینی تغییر داد.
حفظ تعادل در امر تربیت
کمال گرایی؛ یعنی در نظر گرفتن نقاط متعالی و حرکت به سوی آنها. تربیت دینی، به طور معمول کمال گراست؛ زیرا در این شیوه تربیتی، فرد تعالی می یابد و در نتیجه به خدا نزدیک تر می شود. گاهی والدین و مربیان بدون در نظر گرفتن محدودیت و ظرفیت وجودی افراد، آنها را به سوی کمال هدایت می کنند. در واقع، آنها با این عمل شتاب زده شان می خواهند در زمانی کوتاه، فاصله ها را پشت سر بگذارند و افراد را به سرعت به کمال برسانند. در این شیوه، از فردی که هنوز درک و تصویری روشن از ایده ها و آرمان ها ندارد، انتظار می رود آنها را در کردار خویش عملی کند.
یکی از آن موارد، واجب جلوه دادن امور مستحب و مباح دین است. برای مثال، نماز جماعت و نماز اول وقت مستحب است، ولی در بعضی از مدارس، حضور در نماز جماعت اجباری است و مسئولان آموزشگاه این مسئله را به شدت کنترل می کنند. این در حالی است که بالاترین وظیفه و اقدامی که مدارس مجاز به انجام دادن آن هستند، تشویق و ترغیب دانش آموزان به نماز جماعت است. بنابراین، نظام آموزشی باید به این نکته توجه کند که مجاز نیست حدود شریعت را به اختیار خود جا به جا کند. گاهی نیز در جریان تعلیم و تربیت، ضوابط و معیارها آن چنان سست می شود که رعایت نکردن آنها هیچ گونه مخالفت و حساسیتی را برنمی انگیزد. بدین جهت، اسلام با وضع برخی از احکام به عنوان واجب و حرام، آن را مهار کرده است.
پیام متن:
1. گاهی سخت گیری والدین و مربیان در تربیت دینی تا آن جا پیش می رود که حدود احکام را تغییر می دهند.
2. در جریان تربیت صحیح دینی فرزندان، باید با تشویق، آنان را به انجام دادن فرایض دینی مشتاق کرد.
استفاده ابزاری و نادرست از دین
یکی از عوامل آسیب زای فرا روی تعلیم و تربیت اسلامی، برداشت های نادرست از دین است. گاهی این امر را کسانی مرتکب می شوند که بدون داشتن تخصص در دین و علوم اسلامی، در تفسیر و تبلیغ دین دخالت می کنند. در نتیجه، برداشت های نادرستی از دین ارائه می دهند. گاهی نیز این حرکت نادرست را از افراد آشنا به دین و معارف اسلامی شاهد هستیم که در ظاهر، به علوم دینی اشراف دارند، حال آنکه به خاطر برخی اندیشه های سنتی و احتیاط های نابه جا، برداشت های خشک غیر واقعی از دین ارائه می دهند که در واقع، از حقیقت دین فرسنگ ها فاصله دارد. گاهی نیز در عرصه تعلیم و تربیت دینی، از دین و مظاهر آن استفاده ابزاری می شود. برخی با تفسیر به رأی از دین، بر بخش هایی از دین و اندیشه های دینی پافشاری می کنند که موازی با هدف های حزبی و گروهی خودشان است. برخی نیز با به خدمت درآوردن کانون های دینی در حوزه سیاست بازی های خود، سبب می شوند که این کانون ها به جای ایفای رسالت دینی و اسلامی خود، در خدمت هدف ها و مقاصد سیاسی قرار گیرد و در زمانی کوتاه، با الگو معرفی کردن چهره های مذهبی ناشایست، برای دست یابی به اهدافشان سودجویی کنند. البته این گونه الگوهای ناقص و ناپایدار، هرگز نقش الگویی مثبت را ایفا نخواهند کرد و بدبینی و بی رغبتی مردم به دین و مظاهر دین داری را برمی انگیزند.
پیام متن:
1. برای تربیت درست دینی، مسئولان تعلیم و تربیت باید آشنایی درست و کافی از دین و آموزه های آن داشته باشند.
2. برای ثمربخش بودن تربیت دینی، به جای استفاده ابزاری از دین، باید حقیقت دین آموزش داده شود و الگوهای واقعی آن معرفی شوند.
ظاهرسازی و ریاکاری
یکی از آفت های تربیت دینی، ظاهر سازی و ریاکاری است. این عامل، ضمن خطرناک بودن برای تربیت اسلامی، سریع و آسان نیز شیوع می یابد. ظاهرسازی، میان ظاهر و باطن فرد فاصله می افکند که در اثر آن روابط اجتماعی فرد، سست و دین و ایمان او نیز به سوی نابودی کشیده می شود. اگر در جامعه، به آداب و مناسک ظاهری دین اهمیت بسیار داده شود و به معرفت و بینش دینی بهای چندانی داده نشود، برخی افراد با فکر و بینشی ضعیف، انگیزه درونی کافی برای انجام آداب و اعمال دینی نخواهند داشت و این امر، زمینه مساعدی را برای ظاهرسازی آنان فراهم می کند. گاهی نیز قائل شدن امتیازهای ویژه اجتماعی برای افراد، در قبال انجام دادن آداب و اعمال دینی، آنان را وامی دارد که برای به دست آوردن این گونه امتیازها، برخی از اعمال دینی را به جای آورند که این، نوعی استفاده ابزاری از دین و زمینه مناسبی برای رواج ظاهرسازی در افراد است. ازاین رو، برای درامان ماندن از ظاهرآرایی و ریاکاری، هر فردی باید در به دست آوردن معرفت و بینش حقیقی درباره آموزه های دینی بکوشد و آنها را در اعمال و کردارش نمایان سازد.
پیام متن:
1. برای تحقق تربیت دینی مناسب، باید سطح معرفت و بینش افراد را در زمینه آموزه های دینی بالا برد.
2. هنگامی که افراد انگیزه درونی برای پرداختن به اعمال دینی داشته باشند، می کوشند آموزه های دین را به درستی کردارشان نمایان سازند و از ظاهر سازی و ریاکاری در امان بمانند.
جمود و قشری گری
جمود، یکی از آسیب های تربیت دینی است که به سبب آن، افراد، سطحی نگر و ظاهربین بار می آیند. چنین افرادی، نه تنها خود بی مایه و سطحی اند، بلکه خطر بالقوه ای برای جامعه اسلامی نیز به شمار می آیند. یک نمونه آن در جنگ صفین رخ داد که افراد ساده لوح، به سبب رعایت احترام ظاهری قرآن، آلت دست معاویه شدند و حضرت علی علیه السلام را کنار زدند و سرانجام، به صورت گروهی به نام خوارج در آمدند و با حضرت به جنگ برخاستند. بدین ترتیب، آن حضرت فرمود: «بسا اهل ظاهرشریعت که دین ندارد».
البته توجه به ظاهر دین لازم است، ولی باید با بصیرت و فهم درست همراه شود. گاهی نیز افراد، تنها چیزهایی را می پذیرند که از نظر عقل پذیرفتنی باشد و به دنبال این حکم، از شرع هم چیزهایی را می پذیرند که با عقل آنها سازگار باشد. این خود، یکی از آسیب های تربیت دینی است؛ زیرا همه حقایق جهان، با عقل آدمی درک نمی شوند و چه بسا عقل در برابر برخی از آنها به حیرت و سرگردانی دچار می شود.
پیام متن:
1. یکی از آسیب های تربیت دینی، توجه صرف به ظواهر دین، بدون مهم دانستن محتوای آن است که این امر، فرد را ظاهربین و سطحی نگر بار می آورد.
2. عقلانیت صرف، از آسیب های تربیت دینی است؛ زیرا فهم همه امور این جهان، در محدوده عقل نمی گنجد و عقل، از شناخت بعضی از حقایق هستی ناتوان است.
فقر و غنای مفرط اقتصادی
فقر اقتصادی، می تواند به ضعف و نقصان دین داری انجامد. کسانی که برای تأمین نیازهای ضروری و اولیه زندگی مادی خود، از صبح زود تا پاسی از شب به کار سخت و طاقت فرسا تن می دهند، طبیعی است که نتوانند وظایف دینی و شرعی خود را به طور شایسته ای انجام دهند. در نتیجه، از دین و ایمان واقعی انسان کاشته می شود. حضرت علی علیه السلام در خطاب به فرزندش محمد بن حنفیه می فرماید: فرزندم! به درستی که از فقر بر تو می ترسم. از فقر به خدا پناه ببر. به درستی که تنگ دستی؛ ضعف و نقصان دین داری و سرگردانی خرد و دشمنی را به دنبال دارد.
در کنار فقر اقتصادی، غنای بیش از حد اقتصادی نیز می تواند زمینه طغیان و فساد را فراهم کند و از عوامل آسیب زای دین داری به شمار آید.
گاهی دلیل طغیان گری ثروتمندان، این است که اینان بر اثر تأمین همه نیازهای مادی و رفاه بیش از حد، وابستگی خود به خدا را فراموش کرده اند، چنان که در قرآن آمده است: «ای مردم! شما به خدا نیازمندید و خداست که بی نیاز ستوده است.» رشد روحیه استکباری و طغیان گری، قید و بندهای دین خدا را بر نمی تابد و در مقابل احکام دین تسلیم نمی شود. در نتیجه، فقر و غنای بیش از حد، هر دو می تواند در تربیت دینی اخلال ایجاد کند.
پیام متن:
1. از آن جا که فقر اقتصادی، فرصت کافی برای انجام دادن تکالیف و وظایف شرعی را به فرد نمی دهد، از آسیب های تربیت دینی به شمار می رود.
2. یکی دیگر از آفت های تربیت اسلامی، غنای اقتصادی است که به رشد روحیه استکباری و بی نیازی در فرد انجامد.
رسانه ها و نقش تربیتی آنها
رسانه هایی چون رادیو و تلویزیون، ماهواره و کامپیوتر، آثار مثبت یا منفی گسترده و انکارناپذیری بر مخاطبان خود به جای می گذارند.
بدین جهت، وظیفه والدین و مربیان است که بر نوع برنامه هایی که کودکان و نوجوانان تماشا می کنند، نظارت کافی داشته باشند و از استفاده های نادرست احتمالی جلوگیری کنند. تماشای برنامه های خشونت آمیز، ترس و دلهره را در دل های کوچک کودکان جای می دهد و به آنها القا می کند که در این دنیا، جایی برای خوب زندگی کردن وجود ندارد و هر لحظه باید منتظر بدی و اتفاق ناگواری باشند. بدین ترتیب، آرامش و امنیت را به طور پنهانی از زندگی آنها می گیرند. همچنین وجود مطالب و صحنه های غیر اخلاقی و غیردینی در اینترنت، اثر بدتربیتی روی کاربران خواهد گذاشت.
بنابراین، والدین و مربیان باید هنگام استفاده نوجوان از این گونه تکنولوژی ها، نظارت و کنترل مدبرانه ای بر او داشته باشند تا در صورت نیاز، به راهنمایی و هدایت نوجوان اقدام کنند. البته نباید از نقش مثبت مطبوعات و رسانه های جمعی در تحکیم ارزش های اسلامی و تربیتی غافل شد. پخش برنامه هایی که بر آموزه های اسلامی و فرهنگ جامعه تأکید دارند، سبب درونی شدن این ارزش ها و آموزه ها در نوجوانان می شود و آنها را با الگوهای برتر فرهنگ اسلامی خود آشنا می سازد.
پیام متن:
1. مطبوعات و رسانه های جمعی، اگر با ارزش های حاکم بر جامعه هماهنگ نباشد، اثر بد تربیتی برجای خواهد گذاشت.
2. والدین و مربیان باید بر نوع برنامه هایی که فرزندانشان از آنها استفاده می کنند، نظارت داشته باشند، تا از آثار ناگوار احتمالی آنها جلوگیری کنند.