ماهان شبکه ایرانیان

انواع اعتماد به نفس

با توجه به نوع و روش تربیت و فرزندپروری والدین، و مسیر شکل گیری شخصیت در کودکان، چهار نوع اعتماد به نفس ممکن است در افراد شکل بگیرد

انواع اعتماد به نفس

با توجه به نوع و روش تربیت و فرزندپروری والدین، و مسیر شکل گیری شخصیت در کودکان، چهار نوع اعتماد به نفس ممکن است در افراد شکل بگیرد.

اعتماد به نفس متعادل

کسانی که در کودکی به طور معتدل مورد احترام والدین و اطرافیان بوده اند و به صورت معقول و مناسب مورد توجه بوده اند، اعتماد به نفس متعادل و عادی و بهنجار دارند. مثلاً کودک یک نقاشی می کشد و به پدرش نشان می دهد، پدر از او تشکر می کند و به عنوان تشویق او را می بوسد، کودک می پرسد: « کس دیگری هم هست که به خوبی من نقاشی کند؟» پدر به او می گوید: « خیلی ها در دنیا نقاشی می کنند، نقاشی تو هم خوب است». این کودک اعتماد به نفس متعادل خواهد داشت.
افرادی که اعتماد به نفس طبیعی دارند توان خودشان را به دقت می دانند و مطابق با آن حرکت و زندگی می کنند. اگر از کسی که اعتماد به نفس طبیعی دارد، بخواهیم کاری را که خارج از توان و رشته تخصصی اش است انجام بدهد، چون توانایی، علم و مهارت انجام دادن آن کار را در خود نمی بیند، آن کار را قبول نمی کند. اگر به
من روان پزشک بگویند برو کشاورزی کن می گویم که نمی توانم. چون توان های خود را می دانم و مطابق با آن ها قدم برمی دارم. البته فرد ممکن است در راهی که با توجه به توانایی هایش انتخاب کرده شکست بخورد، ولی این از خصوصیات زندگی است، گاهی موفق می شویم، گاهی شکست می خوریم.

اعتماد به نفس کاذب بالا

اعتماد به نفس افرادی که در کودکی بیش از حد مورد توجه و احترام همه خانواده بوده اند، و بی جهت و بیش از اندازه مورد تشویق قرار گرفته اند، به صورت کاذب بالا می رود. این افراد فکر می کنند که آدم مهمی هستند، چون این فکر از کودکی به آن ها القا شده که توانایی های منحصر به فردی دارند. مثلاً کودکی یک نقاشی ساده می کشد، ولی پدر و مادرش به قدری از او تعریف می کنند و به او جایزه می دهند که او فکر می کند بزرگ ترین نقاش دنیا است، ولی در آینده، وقتی در جامعه با این واقعیت روبه رو می شود که در واقع اصلاً هم نقاش خوبی نیست و چه بسیار افرادی که خیلی بهتر از او هستند، ناگهان سقوط می کند، افسرده می شود و به دیگران حسادت می کند.
این افراد خیلی خود را بالا می بینند، یا به قولی بزرگ منشی دارند. همیشه فکر می کنند که از همه بیشتر می دانند و کارهایشان از همه درست تر است. خیلی افاده ای و متکبر هستند. گاهی خیال می کنند که توانایی های فوق العاده ای دارند، مثلاً می توانند از طبقه چهارم
ساختمان پایین بپرند. می پرند و می میرند. این افراد در روابط و فعالیت هایشان شکست می خورند چرا که خودشان را بالاتر از آنی که هستند ارزیابی کرده اند. خطر کردن هم علامت اعتماد به نفس بالای کاذب است. وقتی اعتماد به نفس معمولی با بهنجاری داریم، زیاد دست به خطر نمی زنیم.
نکته جالب این که افراد خود بزرگ بین که اعتماد به نفس کاذب بالا دارند، در خلوت، در « خود»، خودشان را خیلی کوچک می بینند، و برای جبران آن خودشان را بزرگ نشان می دهند.

اعتماد به نفس پایین

افرادی که در کودکی مورد توجه والدین خود نبوده اند، مورد بی مهری آن ها قرار گرفته اند، کتک خورده اند، و تشویق نشده اند، مراحل تکاملی را به درستی طی نکرده اند، یعنی نه خود را می فهمند، نه خود را باور دارند، و نه برای خود احترام قائل هستند. این افرا دائم احساس می کنند از دیگران کمترند، در نتیجه اعتماد به نفس شان پایین است. این افراد از حضور در جمع خجالت می کشند، نمی توانند حرف بزنند، نمی توانند کاری بکنند، خیال می کنند که همیشه از بقیه کمتر هستند. نکته مهم در مورد این افراد این است که احتمال ابتلا به افسردگی در آن ها بسیار زیاد است.
افرادی که اعتماد به نفس پایین دارند، توانایی های خود را نمی شناسند و خود را دست کم می گیرند. بنابراین باید توانایی ها و قابلیت هایشان را به آن ها یادآوری کرد و نشان داد تا خود را باور کنند.

اعتماد به نفس کاذب پایین

به بعضی از کودکان خیلی بی توجهی می شود، آنان را کتک می زنند، اذیت می کنند، زندانی می کنند، از خانه بیرون می اندازند، به آسایشگاه شبانه روزی می فرستند، و طوری با آنان رفتار می کنند که احساس می کنند پدر و مادر ندارند، شناسامه ندارند، اصلاً وجود ندارند. این افراد اعتماد به نفس کاذب پایینی پیدا می کنند، این افراد معمولاً استعدادهای قابل توجهی هم دارند که هیچ گاه کشف نمی شوند. رفتار بسیار بد و ناشایست والدین، باعث می شود آنان از نظر شخصیتی سقوط کنند، سقوطی باور نکردنی.
کسانی که اعتماد به نفس کاذب پایین دارند در درس و مشق و کار و زندگی انسان های موفقی هستند، ولی فکر می کنند که این ها کافی نیست، دائم فکر می کنند که کار خاصی انجام نمی دهند، فکر می کنند که کاری را که آن ها انجام می دهند از هر کسی برمی آید، و معمولاً هم این طور نیست؛ یعنی خودشان را دست کم می گیرند. وقتی به آن ها میوه تعارف می کنند بدترین را بر می دارند، در حالی که یک آدم معمولی با اعتماد به نفس متعادل یک سیب متعادل بر می دارد و سیب درجه یک را به دخترش
می دهد، یک آدم با اعتماد به نفس کاذب بالا بهترین سیب را برای خودش برمی دارد، چون خود را برتر از همه می داند.
این چهار نوع اعتماد به نفسی که ذکر شده به صورت طیف در افراد وجود دارند. در طیف اعتماد به نفس پایین ممکن است یکی 30 درصد پایین بکشد، یکی 40 درصد، یکی 90 درصد، اما 100 درصد پایین نداریم، اگر کسی به اعتماد به نفس 100 درصد پایین برسد حتماً خودکشی می کند. اعتماد به نفس بالا هم به صورت طیف است و در اعتماد به نفس 100 درصد بالا، فرد، به پارنویا دچار می شود. مثل هیتلر که احساس می کرد باید تمام دنیا را بگیرد. اعتماد به نفس متعادل در میان هر طیف قرار می گیرد. حتی خداوند هم اعتماد به نفس متعادل، میانه و عادی دارد. خداوند به انسان می گوید من به تو عقل داده ام. تفکر داده ام، احساس داده ام، و معیار شناخت خوب و بد را هم برایت فرستاده ام، تو خودت فکر کن و زندگی کن، من هم حامی ات هستم. به ما نمی گوید این کار را بکن آن کار را نکن. این را مادران ما به ما می گویند و چه کار اشتباهی می کنند. در بحث های فرزندپروری و رشد مطرح کرده ایم که هرگز نباید کسی را مجبور کرد کاری را به دلخواه ما انجام بدهد، کودک را باید آزاد گذاشت تا آن طور که می خواهد زندگی کند. ما فقط نقش راهنما و حامی را داریم. خداوند انسان را مختار خلق کرده و برای او راهنما فرستاده.
نوعی اعتماد به نفس هم وجود دارد که اعتماد به نفس جبرانی نامیده می شود و در شرایط خاص در افراد شکل می گیرد؛ و آن اعتماد به نفسی است که در اثر جبران ناتوانایی ها، کمبودها یا فقدان هایی ایجاد می شود که در زندگی پیش می آیند و اعتماد به نفس را کاهش می دهند. به عنوان مثال کسانی که دچار حادثه شده اند یا کسانی که می خواهند به درجات بالای اجتماعی برسند سعی و تلاش می کنند تا نقص ها و کمبودهای خود را به سطح مناسب و متعادلی برسانند و در آن سطح نگه دارند. این افراد اعتماد به نفس جبرانی دارند.
افراد سالم که درست تربیت شده اند، دارای اعتماد به نفس متعادل هستند. این شکل از اعتماد به نفس حاصل درست طی شدن مسیر رشد و سلسله مراتب تکاملی کودک است.
اعتماد به نفس زنان در بسیاری از موارد بیشتر از مردان است. اما میزان خطرکردن در مردان بیشتر از خانمهاست. آقایان خطرها را کمتر حس می کنند. در طول تاریخ آموخته اند که باید دل را به دریا سپرد. خانم ها محتاط ترند. اگر چنین نبود، زندگی زناشویی شکل نمی گرفت. زنان بیشتر احتیاط می کنند، بیشتر آینده نگرند، و با دقت به همه چیز توجه دارند، به همین دلیل زن و مرد باید اعتماد به نفس یکدیگر را کامل کنند.
اعتماد به نفس مردم شهرهای صنعتی بالاتر از مردم روستاهاست.
منبع مقاله :
مجد تیموری، میر محمد ولی؛ ( 1391)، اعتماد به نفس، تهران: نشر قطره، چاپ ششم.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان