بعد از تشخیص اختلال دوقطبی، درمان دارویی برای کنترل علایم شروع می شود. دارو جزء ضروری درمان است و مصرف منظم آن طبق تجویز پزشک باید جدی گرفته شود. اختلال دوقطبی یک اختلال مزمن طبی است و مانند بسیاری از بیماری های مزمن پزشکی به درمان طولانی مدت نیاز دارد. بعد از این که علایم اختلال فروکش کرد، درمان دارویی هم چنان ادامه می یابد تا از عود اختلال پیش گیری شود. در اولین بروز بیماری بعد از فروکش کردن علایم و طی شدن دوره ی حاد بیماری، دارو حداقل 18 ماه (یا بیش تر به تشخیص پزشک) ادامه می یابد. هرگاه که برگشت بیماری اتفاق بیفتد، درمان دارویی طولانی تر لازم است.
در صورتی که دارو به صورت نامرتب مصرف شود یا زودتر از زمان لازم قطع شود، منجر به برگشت زودتر بیماری و احتمال عدم پاسخ مناسب بعدی به درمان خواهد شد.
بعد از فروکش کردن علایم حاد اختلال، روان درمانی می تواند در کنار دارو به طولانی کردن فواصل بازگشت بیماری کمک کند. روان پزشک موظف است درباره ی اختلال، علایم اولیه ی بازگشت آن، عوامل مؤثر در عود و چگونگی کنترل این عوامل آموزش کافی را به بیمار و خانواده ی او ارائه دهد. این اختلال مزمن، مشابه با سایر اختلالات مزمن پزشکی از جمله آسم، فشار خون یا دیابت با مصرف دارو ریشه کن نمی شود. بلکه علایم آن کنترل می شود. بنابراین لازم است بعد از کنترل علایم، فرد و خانواده بکوشند که از بازگشت نشانه ها جلوگیری کنند. اقدامات درمانی که در کنار دارو در رسیدن به این هدف کمک می کند عبارت است از: آموزش کافی درباره ی بیماری، مشاوره یا روان درمانی برای فرد و خانواده، آموزش و اجرای روش های کاهش استرس، تغذیه ی مناسب، خواب منظم، ورزش و شرکت در گروه های حمایتی مربوط به این اختلال.
در علم پزشکی، بیماری های مزمن بسیاری وجود دارد که قابل درمان است و با مصرف دارو علایم آن ها کنترل می شود و بیمار می تواند به زندگی معمولی خود بازگردد، در حالی که بیماری کاملاً از بین نرفته است بلکه با کمک دارو تحت کنترل درآمده است. یکی از این اختلالات، اختلال دوقطبی است.
پس از رفع اولین حمله اختلال در کودک و نوجوان، مصرف دارو تا مدتی ادامه می یابد و سپس در صورت وجود موقعیت قطع دارو، با تشخیص و نظارت روان پزشک به آهستگی دارو قطع می شود؛ اما این اختلال سرشتی هم چنان وجود دارد و ممکن است مدتی بعد بازگشت کند. به همین دلیل کودک یا نوجوان و خانواده حتی در دوره ی سلامت نباید ارتباط خود را با پزشک کاملاً قطع کنند.
در صورتی که اختلال بازگشت کند، دارو به مدت طولانی تر تجویز می شود و در مواردی که بیماری چندین بار بازگشت کرده است ممکن است تجویز دارو تا آخر عمر لازم باشد.
مصرف دارو در طولانی مدت و کنترل عوامل مؤثر بر بازگشت بیماری، ضامن سلامتی و زندگی طبیعی فرد است و همان طور که کودک یا نوجوان مبتلا به دیابت، آسم یا فشارخون با مصرف منظم دارو و رژیم غذایی مانند سایر کودکان و نوجوانان زندگی می کند، کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی نیز با مصرف منظم دارو به زندگی معمولی خود می پردازند و اگر چه این اختلال با دارو به طور کامل ریشه کن نمی شود اما علایم و اثرات منفی آن بر زندگی فرد ناپدید و کنترل می شود.
کدام داروها در درمان اختلال دوقطبی به کار می رود؟
شایع ترین داروهایی که در اختلال دوقطبی استفاده می شوند، به نام تثبیت کننده های خلق معروف هستند. تعیین داروهای مورد نیاز در هر فرد نسبت به دیگری متفاوت است و در ابتدا بنا بر تشخیص روان پزشک یکی از انواع داروها تجویز می شود؛ اما در اغلب موارد اختلال در کودکان و نوجوانان با تجویز یک دارو بهبود نمی یابد و مصرف دو یا چند دارو به طور هم زمان لازم می شود.
داروهای اصلی تثبیت کننده ی خلق عبارتند از:
- لیتیوم.
- گروهی از داروهای ضد تشنج (از جمله والپروات سدیم، کاربامازپین، لاموترژین، توپیرامات، گابانتین و... ).
- گروهی از داروهای ضد روان پریشی (از جمله ریسپریدون، الانزاپین، کوئتیاپین و... ).
در علم پزشکی ممکن است هر دارو در درمان چند بیماری مختلف کاربرد داشته باشد به عنوان مثال از داروهای ضد تشنج به عنوان کنترل تشنج و صرع استفاده می شود، اما این داروها خاصیت تثبیت خلق و کنترل علایم اختلال دوقطبی را نیز دارند و به دلیل این اثر در درمان این اختلال به کار می روند. داروهای ضد روان پریشی که با مقدار کم برای کنترل اضطراب و با مقادیر بیش تر برای کنترل علایم روان پریشی به کار می روند، می توانند پرخاشگری و رفتارهای ناگهانی را در اختلال دوقطبی کاهش دهند یا به بهبود خواب کمک کنند و بعضی از آن ها خاصیت تثبیت کنندگی خلق نیز دارند. ممکن است داروهای دیگری نیز به صورت موقت در کنار داروهای تثبیت کننده ی خلق برای درمان این اختلال استفاده شود، از جمله کلونازپام، لورازپام، هالوپریدول، کلرپرومازین، پروپرانولول و. . .
آیا داروهای کنترل کننده ی اختلال خلقی دارای عوارض هستند؟
همه ی داروها – حتی داروهایی که برای کنترل تب و سرماخوردگی استفاده می شوند – ممکن است با عوارضی همراه باشند، اما ایجاد عارضه به معنای آن نیست که نباید دارو را مصرف کرد. خطرات عدم درمان دارویی یک بیماری بیش تر از خطرات عوارض داروهاست، در ضمن اکثر عوارض موقتی است و با تنظیم مقدار دارو یا حتی ادامه ی مصرف آن عوارض موقتی است و با تنظیم مقدار دارو یا حتی ادامه ی مصرف آن از بین می رود. گاه برای مشاهده ی آثار مفید یک دارو گذشت چند هفته زمان لازم است، در حالی که معمولاً عوارض دارویی در ابتدای مصرف ایجاد می شود. دیده شده است که بسیاری از خانواده ها با بروز این عوارض مصرف دارو را قطع می کنند، در حالی که لازم است مصرف آن ادامه یابد تا با گذشت زمان هم عوارض کاهش یابد و هم اثر درمانی دارو ظاهر شود. در صورتی که عارضه ای آزاردهنده باشد لازم است با پزشک تماس گرفته شود تا نحوه ی کاهش آن عارضه توسط پزشک تعیین شود. قطع خودسرانه ی دارو به دلیل عوارض، بیمار را از منافع درمانی آن و بهبود بیماریش محروم خواهد کرد.
در این قسمت به شایع ترین عوارض برخی از داروهای پرمصرف در درمان اختلال دوقطبی اشاره می کنیم:
لیتیوم می تواند باعث افزایش اشتها، پرنوشی، پرادراری و لرزش خفیف دست ها شود. لازم است بیمار به طور مرتب ورزش کند و از خوردن مواد افزاینده ی وزن پرهیز کند؛ در فصول گرم به میزان کافی مایعات و نمک مصرف کند، اما از خوردن بیش از حد غذاهای شور مانند چیپس و پفک جلوگیری شود. اگر لرزش دست آزاردهنده باشد ممکن است توسط پزشک داروی کاهنده ی لرزش مانند پروپرانولول تجویز شود. گاه عرضه ی تهوع و دل درد خفیف به دنبال مصرف لیتیوم ایجاد می شود، در صورتی که این عوارض پایدار باشد، یا با اسهال توأم شود لازم است با پزشک تماس گرفته و سطح خونی لیتیوم کنترل شود. والپروات سدیم ممکن است باعث لرزش خفیف دست ها و نشانه های گوارشی از جمله تهوع و افزایش اشتها شود که این نشانه با ادامه ی درمان از بین می رود. در صورت شدید بودن آن ها یا همراهی با دردهای شکمی و کم اشتهایی لازم است پزشک را در جریان بگذارید. افزایش اشتها به دنبال استفاده از والپروات سدیم با ورزش و کاهش مصرف مواد قندی و چربی کنترل می شود. ممکن است خواب آلودگی خفیف نیز با مصرف این دارو ایجاد شود.
کاربامازپین ممکن است در ابتدای درمان باعث سرگیجه ی خفیف شود. در صورت شدید بودن این عارضه یا همراهی با بی تعادلی و تاری دید با پزشک مشورت کنید. هرگاه در مدت مصرف این دارو با علایمی شبیه آنفلوآنزا و گلودرد مواجه شدید با پزشک خود مشورت کنید؛ در این صورت برای فرزندتان آزمایش های خونی درخواست می شود. کاربامازپین سبب افزایش اشتها نمی شود.
داروهای ضدروان پریشی جدید از جمله ریسپریدون یا اُلانزاپین ممکن است باعث افزایش وزن، خواب آلودگی یا کندی حرکتی شود که این عوارض با گذشت زمان کاهش می یابد. در صورت شدید بودن عوارض لازم است با پزشک مشورت شود. برای جلوگیری از افزایش وزن از ورزش و کاهش مصرف مواد چاق کننده استفاده شود.
داروهای ضدروان پریشی معمول از جمله هالوپریدول، تری فلئوپرازین یا پرفنازین ممکن است باعث گرفتگی عضلات شود که گاه برای پیشگیری از چنین عوارضی قرص بی پریدین یا تری هگزی فنیدیل برای مدتی کوتاه مصرف می شود. از عارضه ی خواب آوری برخی از داروها از جمله کلروپرومازین در بیمارانی که دچار کاهش خواب شده اند استفاده می شود. در صورتی که دارویی اثر خواب آلودگی زیادی داشته باشد در وعده های شبانه مصرف می شود.
نباید فراموش کرد که دارو هنگامی تجویز می شود که منافع آن بیش از عوارض آن باشد. در صورت ایجاد هر عارضه ای باید با پزشک مشورت کرد. راه های مختلفی برای کاهش عوارض داروها وجود دارد؛ در صورتی که عارضه ای با استفاده از این روش ها یا با ادامه ی مصرف دارو زیر نظر پزشک کاهش نیابد ممکن است پزشک تصمیم به تعویض دارو بگیرد.
برای سنجش میزان دارو در خون و اثرگذاری آن بر برخی اندام های بدن انجام آزمایشات خونی با دستور پزشک لازم است.
دوره مصرف دارو
به خاطر داشته باشیم که اختلال دوقطبی، یک اختلال پزشکی مزمن و عودکننده است. پس یک بار ظهور آن در یک فرد برابر با وجود پتانسیل تکرار این اختلال است. آن چه مهم است این است که عواملی را که در عدم کنترل و عود این اختلال مؤثر است بشناسیم و کنترل کنیم تا از بازگشت اختلال پیش گیری کنیم. در اولین بروز بیماری دوره ی مصرف دارو پس از کنترل علایم حداقل هجده ماه در نظر گرفته می شود. در صورتی که بیماری بازگردد، مدت زمان مصرف دارو طولانی خواهد شد و گاه به تشخیص پزشک مصرف دارو برای تمام عمر لازم می شود.
برای درمان افسردگی کودک و نوجوان مبتلا به اختلال دوقطبی چه باید کرد؟
در صورت بروز افسردگی، تشخیص اختلال دوقطبی تغییر نمی کند و افسردگی در فردی که مبتلا به اختلال دوقطبی است، جزئی از این اختلال محسوب می شود. در چنین بیماری ابتدا عوامل مستعدکننده ی افسردگی از جمله مشکلات غده تیروئید و سایر اختلالات طبی، مصرف مواد و عوارض داروها بررسی و درمان می شود. در صورت عدم وجود چنین عواملی مقدار داروی تثبیت کننده ی خلق بیمار به حداکثر رسانده می شود یا از داروهای تثبیت کننده ی خلقی که اثرات ضد افسردگی بیش تری دارد مثل لاموترژین کمک گرفته می شود. درصورتی که افسردگی خفیف باشد با روش های غیر دارویی از جمله انواع روان درمانی به بیمار یاری رسانده می شود؛ اما در مواردی لازم می شود که داروهای ضد افسردگی به سایر داروهای بیمار اضافه شود. این کار با احتیاط و تنها با تشخیص و تحت نظر روان پزشک انجام می شود، زیرا داروهای ضد افسردگی خطر تبدیل اختلال از دوره ی افسردگی به دوره ی شیدایی را تشدید می کنند. در صورت نیاز به استفاده از این داروها، بیمار حتماً باید تحت درمان با میزان کافی از داروی تثبیت کننده ی خُلق باشد و از داروهایی استفاده شود که خطر تشدید دوره ی شیدایی در آن ها کم تر است، از جمله بوپروپیون و یا داروهای مهارکننده ی باز جذب سروتونین مانند فلوکستین یا فلووکسامین.
والدین باید به خاطر داشته باشند که:
- دارو، درمان اولیه و اصلی در اختلال است و تا مدت زمانی که پزشک تعیین می کند باید به طور مرتب استفاده شود.
- در اغلب موارد، چند هفته طول می کشد تا اثر دارو ظاهر شود.
- از ابتدا مشخص نیست که کدام بیمار به کدام دارو پاسخ مناسب خواهد داد. پزشک در ابتدا بر اساس در نظر گرفتن نشانه ها و عوامل متعدد، یکی از داروها را انتخاب می کند؛ اما خانواده باید بداند که ممکن است بیمار به آن دارو پاسخ ندهد و نیاز به تعویض یا اضافه شدن داروهای دیگر وجود داشته باشد. با توجه به این که برای تعیین اثربخشی یا عدم اثر هر دارو، مدت چند هفته زمان لازم است، خانواده در این مدت باید با صبر و تحمل با پزشک همکاری کند تا بعد از آزمون داروهای مختلف، رژیم مناسب دارویی برای فرزند آن ها مشخص شود. تحمل این زمان که گاه چند هفته یا چند ماه طول می کشد، سخت خواهد بود ولی نباید والدین تحمل یا امید خود را از دست بدهند و بهتر است احساسات و نگرانی های خود را با پزشک در میان بگذارند.
- زمانی که بیماری به درمان پاسخ نمی دهد، ممکن است پزشک به دنبال یافتن عواملی که باعث عدم پاسخ به درمان شده اند از جمله اختلالات دیگر، ارزیابی را از ابتدا انجام دهد.
- باید داروها تا مدت زمان تعیین شده توسط پزشک مصرف شود. هر بار که عود، اتفاق می افتد، مدت درمان طولانی تر می شود. خانواده باید توجه داشته باشد که اگر در این مدت، حال فرزند کاملاً خوب است و نشانه ای از اختلال وجود ندارد، به دلیل اثر داروست و با قطع بی موقع دارو ممکن است اختلال بازگشت کند؛ بنابراین نباید بدون اجازه ی پزشک اقدام به قطع دارو یا کم کردن مقدارآن کند. قطع ناگهانی بعضی از داروها می تواند منجر به نشانه های حاد جسمی و روانی یا تشنج شود.
- هر دارویی ممکن است دارای عوارضی باشد. در علم پزشکی، زمانی تجویز دارو صورت می گیرد که عدم استفاده از آن، خطرات و عوارض بدتری برای بیمار دارد یا بدون دارو کیفیت زندگی او به خطر می افتد. هرگز نباید والدین با بروز عوارض دارویی، مصرف دارو در فرزند خود را قطع کنند، بلکه باید بلافاصله با پزشک مربوطه تماس بگیرند تا پزشک بسته به نوع عارضه، روشی را برای کم کردن آن ارائه کند و گاه در صورت شدید بودن عارضه، دارو را تعویض کند.
آیا کودک و نوجوان مبتلا به اختلال دوقطبی نیاز به بستری شدن دارد؟
در صورتی که به هر دلیلی پزشک تشخیص دهد که درمان به صورت سرپایی مقدور نیست، بیمار باید بستری شود. از جمله موارد بستری، زمانی است که پزشک تشخیص دهد برای بررسی بیش تر نشانه ها و تشخیص و درمان صحیح تر، بیمار باید برای مدتی تحت نظر باشد.
موارد دیگر بستری از این قرار است:
- زمانی که نشانه های اختلال به اندازه ای شدید باشد که احتمال آسیب رسیدن به بیمار یا اطرافیان وجود داشته باشد.
- زمانی که کودک یا نوجوان، افکار یا اقدام آسیب رساندن به خود یا دیگران یا رفتارهای پرخطر غیر قابل کنترل از جمله سوء مصرف مواد، خودکشی یا فرار داشته باشد.
- زمانی که بیمار، درمان دارویی را نمی پذیرد و خانواده قادر به اجرای دستورات درمانی نیستند.
- زمانی که داروی تجویز شده از انواع داروهایی است که در اوایل مصرف آن، به مراقبت های پرستاری و یا آزمایشات خونی در بیمارستان نیاز است.
در دوران بستری، کودک و نوجوان علاوه بر برخورداری از مراقبت 24 ساعته ی پزشکی و پرستاری و تنظیم دارویی، از درمان های غیردارویی منسجم از جمله جلسات گروهی برای تمرین تفکر و حل مسئله، گروه درمانی، کاردرمانی، کلاس درس، کامپیوتر، تفریحات سازنده و ساختاربخشی به رفتار بر اساس روش های علمی پاداش و جریمه بهره می گیرد.
بستری شدن کودک یا نوجوان به دلیل جدایی فرزند از خانواده واقعه ای پراسترس و دردناک است، از طرفی هنوز بسیاری از خانواده ها نتوانسته اند بپذیرند که اختلال روان پزشکی، یکی از اختلالات پزشکی است و باید نوع نگرش آن ها به این اختلالات مشابه با بیماری های جسمی باشد؛ به همین دلیل ممکن است پذیرش یا بیان بستری بودن فرزندشان برای آن ها دردناک باشد. اما زمانی که به تشخیص پزشک، بستری لازم است، عدم بستری منجر به عواقبی دردناک تر و ناخوشایندتر برای بیمار و خانواده خواهد شد که گاه غیرقابل جبران خواهد بود.
بهتر است در صورت نیاز فرزند به بستری خانواده ها نگرانی های خود را با پزشک در میان بگذراند و پزشک دلایل بستری را برای آن ها توضیح دهد و کمک کند که فشار روانی بر خانواده کم تر شود.
کودک یا نوجوان در اکثر اختلالات پزشکی و به خصوص اختلال دوقطبی که ممکن است در آن خود را بیمار نداند، با بستری شدن مخالفت خواهد کرد و حتی ممکن است خانواده را تهدید کند یا گمان کند آن ها می خواهند او را از خود دور کنند؛ اما والدین باید به ذهن بسپارند که بهترین اقدام برای فرزندان، اجرای خواسته ی آن ها یا دور کردن آن ها از هر نوع رنج و ناکامی نیست. بستری، تصمیمی تخصصی و پزشکی است که برای بهبود بیماری فرزند آن ها گرفته شده است و علی رغم مخالفت فرزند، والدین باید در درمان فرزندشان با پزشک همکاری کنند. با بهبود اختلال، هم بیمار و هم خانواده سختی های دوران بستری را پشت سر خواهند گذاشت.
گاه خانواده ها گمان می کنند که ممکن است سایر بیماران بستری در بخش روان پزشکی تأثیری منفی بر فرزند آن ها بگذارند. این تفکری نادرست است. اختلال روان پزشکی، اختلالی طبی است که قابل سرایت به فرد دیگر نیست و تمامی رفتارهای پرخطر (که نشانه های بیماری است نه مشکلات رفتاری و تربیتی) در بیمارستان تحت کنترل کامل قرار دارد.
اگر کودک یا نوجوان از خوردن دارو امتناع می کند چه باید کرد؟
در تمامی اختلالات پزشکی مصرف دارو به مدت طولانی لازم است، همکاری و کمک فرد ضروری است. دلیل متفاوتی برای مقاومت در مقابل خوردن دارو وجود دارد؛ ممکن است فرد شناخت کافی از بیماری نداشته باشد؛ ممکن است در دوره ی حاد بیماری خود را بیمار نداند یا با بهبود علایم گمان کند کاملاً خوب است پس دیگر به دارو نیازی نیست؛ در این موارد آموزش کودک و نوجوان و ارتباط با روان پزشک به برطرف شدن مقاومت در مقابل مصرف دارو کمک می کند.
گاهی خانواده و به خصوص والدین شناخت کافی از بیماری و درمان ندارند یا به دلیل نگرانی از اثرات دارو یا ترس از نام بیماری، در مصرف دارو تردید می کنند و این تردید آگاهانه یا ناآگاهانه از طریق آن ها به فرزند منتقل می شود. پس در مواقع مواجهه با عدم مصرف دارو، والدین ابتدا باید به خود رجوع کنند و مطمئن شوند که آیا خود اطمینان کامل به لزوم مصرف دارو دارند یا خیر؟
گاه عوارض دارو بیمار را آزار می دهد که با مراجعه به پزشک و به کارگیری تدابیر پیشنهادی او می توان به کاهش آن ها کمک کرد. گاه کودک یا نوجوان به دلیل مصرف دارو از طرف دیگران از جمله هم کلاسی ها یا خواهرها و برادرهای خود آزار می بیند یا مسخره می شود که در این موارد ابتدا باید حمایت کافی از کودک و نوجوان انجام شود و سپس به او مهارت قاطعیت و مقابله با آزار و تمسخر آموزش داده شود.
کودکان بزرگ تر و نوجوانان درباره ی سلامتی جسم و روان خود حساسیتی بیش از سایر سنین دارند و به طور طبیعی در این سنین نیاز به احساس سلامت، تأیید دیگران و مورد توجه بودن افزایش می یابد. ممکن است مصرف دارو و نام بیماری به این نیاز طبیعی مربوط به سن، آسیب وارد کند. در این مورد ارتباط مناسب و حمایت والدین، مشاوره و توجه مناسب و مکرر به توانایی های فرزند به عبور از این دوره ی حساس سنی کمک می کند.
گاه کودک و نوجوان از نخوردن دارو به عنوان تهدید برای رسیدن به خواسته های خود استفاده می کند که در برخورد با چنین مواردی والدین باید آموزش مناسب فرزندپروری را از روان پزشک کودک و نوجوان طلب کنند.
والدین نباید فراموش کنند که دروغ گفتن درباره ی نوع دارو یا دلیل مصرف آن به فرزندشان، نه تنها باعث آسیب دیدن اعتماد فرزند به والدین می شود و رابطه ی مثبت را تخریب می کند بلکه آگاهی و مسئولیت پذیری را - که شرط اساسی در شناخت و درمان این اختلال مزمن است - از او دریغ می کند.
آیا داروهایی که برای اختلال دوقطبی استفاده می شود اعتیادآور است؟
برخی از افراد گمان می کنند که نیاز به مصرف طولانی دارو و بازگشت بعضی اختلالات به دنبال قطع دارو به معنای اعتیاد به داروست،
این تفکر، نادرست است. اختلالات مزمن نیاز به درمان طولانی مدت دارند و ماهیت آن ها به گونه ای است که ممکن است بدون دارو برگشت کنند.
اعتیاد به معنای وابستگی جسمی و روانی به موادی است که کیفیت طبیعی زندگی فرد و روابط بین فردی، شغلی یا تحصیلی او را مختل می کند؛ آثار خوشایند ناشی از مصرف آن ها به تدریج کاهش می یابد و فرد ناچار می شود برای رسیدن به اثر اولیه، مقدار بیش تری از ماده را مصرف کند و کنار گذاشتن آن ها، بدن و ذهن فرد را دچار مشکل می کند. در حالی که داروهای روان پزشکی - از جمله داروهایی که در درمان اختلال دوقطبی استفاده می شود و نه تنها زندگی طبیعی فرد را به خطر نمی اندازد بلکه سلامت را به او باز می گرداند. همان گونه که ممکن است با قطع ناگهانی داروهای ضد فشارخون، بیماری فشارخون بالا و عوارض ناشی از آن بازگشت کند، با قطع ناگهانی داروهای اختلال دوقطبی نیز ممکن است برگشت این بیماری مزمن زودتر اتفاق بیفتد، اما این به معنای اعتیاد به داروهای ضد فشارخون یا داروهای درمان اختلال دوقطبی نیست.
در اختلالات روان پزشکی مانند سایر اختلالات طبی از جمله فشارخون، صرع و بسیاری بیماری های دیگر، قطع ناگهانی بعضی از داروها که به مدت طولانی مصرف شده است جایز نیست و لازم است دارو به صورت تدریجی قطع شود؛ زیرا قطع ناگهانی علاوه بر افزایش احتمال عود بیماری ممکن است منجر به بروز عوارضی شود که تحمل آن ها برای بیمار دشوار باشد. این مسئله به معنای اعتیاد نیست و قطع تدریجی از بروز این عوارض جلوگیری خواهد کرد.
البته گروهی از داروهای مورد استفاده در روان پزشکی به نام خانواده ی بنزودیازپین - از جمله لورازپام، دیازپام، کلونازپام، آلپرازولام و ... - در صورت مصرف مداوم و طولانی مدت، می تواند وابستگی ایجاد کند. این خانواده ی دارویی تنها به صورت کوتاه مدت یا منقطع و در کنار سایر داروها استفاده می شود و معمولاً استفاده ی طولانی مدت از آن ها جزء درمان های رایج اختلالات روان پزشکی نیست.
درمان های غیردارویی چه کمکی به بهبود حال بیمار می کند؟
در دوره ی حاد اختلال دوقطبی درمان دارویی درمان اصلی است. هم زمان با مصرف دارو و کنترل نسبی علایم می توان از انواع روان درمانی به عنوان درمان های کمکی استفاده کرد. درمان های غیردارویی مؤثر در اختلال دوقطبی تنها باید در کنار مصرف دارو به کار برده شود و نمی توان آن ها را جایگزین مصرف دارو کرد.
بعضی از این درمان های کمک کننده در کنار دارو عبارت است از:
- درمان آموزش روانی برای شناخت کامل بیماری، درمان حمایتی، روش های مقابله با استرس، درمان شناختی - رفتاری، درمان های بین فردی و فامیلی، هم چنین درمان های گروهی و روش های افزایش مهارت های زندگی و بهداشت روان.
بر اساس مشکلاتی که ممکن است هر فرد یا خانواده با آن ها روبه رو باشد یک یا چند نوع از درمان های فوق در نظر گرفته می شود. درمان آموزش روانی برای تمام بیماران و خانواده ها ضروری است.
- روان درمانی در کاهش اثر استرس های روانی- اجتماعی، تنظیم هیجانات، جلوگیری از عود، بهبود عملکرد فردی- اجتماعی و تحصیلی در بین حمله های بیماری و هم چنین در مصرف منظم دارو مؤثر است.
- بهداشت خلقی در کنترل اختلال و جلوگیری از عود تأثیرگذار است. منظور از بهداشت خُلقی، عادت کردن به الگوهای ثابت در طول روز است که به تثبیت روحیه ی فرد کمک می کنند از جمه: ساعات منظمِ کار، تغذیه، تفریح، خواب و ساختاردادن به سطوح فعالیتی به طور منظم.
- حفظ تغذیه ی مناسب به ثبات خلق کمک می کند. ممکن است پزشک برای کاهش عوارض داروها، عادات غذایی خاصی از جمله مصرف به اندازه مایعات و نمک یا مصرف کم تر کربوهیدرات را برای جلوگیری از چاقی توصیه کند، اما اثر مستقیم موادغذایی بر این اختلال هنوز شناخته شده نیست.
درمان آموزش روانی در اختلال دوقطبی به چه منظور انجام می شود؟
همه ی روان پزشکان موظف هستند در جلسات ملاقات با بیمار و خانواده، درمان آموزش روانی را ارائه کنند. این آموزش گاه به صورت گروهی برای خانواده های دارای فرزند مبتلا به اختلال دوقطبی انجام می شود. درمان های آموزش روانی در اختلال دوقطبی به این منظور انجام می شود که بیمار و خانواده بتوانند به درک و شناخت کاملی از بیماری برسند، آن را بپذیرند و مراقب احتمال بازگشت آن باشند؛ در برنامه ریزی درمانی، مصرف دارو و کنترل نشانه ها مشارکت داشته باشند؛ شخصیت بیمار را از بیماریش جدا کنند و بتوانند به بیماری به چشم دشمنی بنگرند که به سلامت بیمار حمله کرده و برای از بین بردن آن به بیمار یاری رسانند؛ بیاموزند که چه طور با موقعیت های استرس زای محیطی کنار بیایند و از عوامل مؤثر در بازگشت بیماری جلوگیری کنند و چگونه پس از هر دوره ی بیماری به روابط سالم و لذت بخش با یک دیگر بازگردند.
اگر اختلال دوقطبی درمان نشود چه خواهد شد؟
چون بیماری عودکننده است، بدون درمان به تدریج بیش تر و شدیدتر عود خواهد کرد و ممکن است زمانی برسد که بیمار در تمامی سال های زندگی از وجود علایم بیماری رنج ببرد.
کودکان و نوجوانان درحال رشد و نمو هستند و اختلال کنترل نشده مانعی برای رشد و نمو کامل حوزه های مختلف تحصیلی، فردی و اجتماعی خواهد شد. رفتارهای بیمار که علایمی از بیماری است ممکن است باعث فرار یا منجر به بروز حوادثی از جمله تصادف، خودکشی یا مصرف مواد شود یا حتی رفتارهای بیمار، او را در معرض درگیری با قانون و زندان قرار دهد. ممکن است رشد شخصیت کودک یا نوجوان در اثر بیماری کنترل نشده مختل شود و مشکلات شخصیتی پدیدار شود. در نهایت ممکن است اختلال کنترل نشده به مدت طولانی، دیگر به داروها پاسخ مناسبی ندهد.
چه عواملی باعث بازگشت یا عود اختلال دوقطبی در کودک و نوجوان می شود؟
مهم ترین عامل در جلوگیری از عود اختلال، مصرف میزان کافی و منظم دارو زیر نظر متخصص است. قطع ناگهانی دارو یا عدم مصرف آن به مدت کافی می تواند باعث عود شود. گاه کودک یا نوجوان یا حتی خانواده با عدم مصرف منظم دارو ظرف چند روز و عدم عود، گمان می کنند قطع مصرف باعث عود نمی شود، در حالی که باید در نظر داشت که ممکن است عود اختلال چند ماه حتی چند سال بعد اتفاق بیفتد.
هر گونه استرس و فشار ناگهانی می تواند سیستم های کنترل کننده ی خلقی مغز را به هم بریزد و باعث عود اختلال شود. روابط نامتناسب خانوادگی بیش از هر استرس دیگری باعث عود اختلال دوقطبی می شود. در خانواده هایی که پرخاشگری و جنگ و جدال فراوانی وجود دارد، افراد خانواده به طور مداوم از یک دیگر انتقاد ناسالم می کنند و به سرزنش یک دیگر می پردازند، احترام و روابط مثبت وجود ندارد، پدر و مادر به طور مداوم در حال کشمکش و جنگ هستند به خصوص اگر کودک و نوجوان هم در کشمکش های والدین وارد شوند، بازگشت نشانه های اختلال زودتر و شدید تر اتفاق می افتد.
بی خوابی یکی دیگر از عوامل بر هم زننده ی تنظیم مغز است موقعیت هایی که باعث بی خوابی می شود ممکن است باعث برگشت علایم اختلال شود؛ از طرفی بی خوابی با تغییر برجسته در ساعات خواب و بیداری، خود می تواند علامت شروع دوباره ی اختلال باشد.
نقش والدین در درمان کودک و نوجوان مبتلا به اختلال دوقطبی چیست؟
مانند هر بیماری مزمن دیگری از جمله دیابت یا آسم، خانواده ی بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی باید به طور مستمر با پزشک در ارتباط باشند و به عنوان عضوی از تیم درمانی عمل کنند. کودکان نمی دانند که چگونه باید برای درمان مشکلات شان به پزشک مراجعه کنند و ممکن است نوجوانان نگرش مثبتی به مراجعات روان پزشکی نداشته باشند؛ به همین دلیل نقش والدین در ارجاع آن ها برای درمان بسیار برجسته می شود. در صورتی که والدین به اندازه کافی درباره ی اختلال، اطلاعات نداشته باشند و لزوم درمان را ندانند باعث عدم مراجعات مکرر فرزندشان به پزشک خواهند شد و زمان حیاتی برای شروع یا ادامه ی مناسب درمان از دست خواهد رفت؛ بنابراین والدین باید تا جایی که می توانند راجع به اختلال دوقطبی بیاموزند و از روان پزشکان کودک و نوجوان، روان پزشک بزرگ سالان یا روان شناسان آشنا با این اختلال و حتی از والدین سایر بیماران در این زمینه کمک بگیرند.
والدین باید فرزند را در مصرف منظم داروها یاری دهند؛ کودکان و نوجوانان از خوردن دارو گریزانند، رابطه ی مثبت و گرم خانواده کمک می کند تا سختی مصرف طولانی مدت دارو برای آن ها آسان شود. گاه ممکن است به دلیل تمرکز کم یا عدم تمایل به مصرف دارو، فرزند آن ها وعده های دارویی را فراموش کند. وظیفه ی والدین این است که بدون سرزنش و با درک موقعیت مشکل فرزندشان به او کمک کنند تا یادآورهایی را برای مصرف به مو قع دارو تهیه کند، به عنوان مثال کاغذی را برای یادآوری وعده ی دارویی در جایی مناسب مانند کنار آینه، جامسواکی یا روی در یخچال نصب کند. درباره ی نوجوانان نباید کمک به مصرف دارو مانع استقلال آن ها شود. برای رسیدن به این هدف بهتر است پس از پایان دوره ی حاد بیماری تا جایی که ممکن است وظیفه ی مصرف دارو به عهده ی نوجوان گذاشته شود و والدین تنها نقش نظارت کننده داشته باشند و از طریق ملاقات های منظم نوجوان با روان پزشک مورد اعتماد او، نگرش مثبت نوجوان به لزوم مصرف دارو به طور مکرر بررسی و تحکیم شود.
با شناخت علایم اختلال، بیمار و اعضای خانواده بهتر می توانند برگشت بیماری را در مراحل اولیه تشخیص دهند و نشانه ها را از رفتارهای تخریبی مربوط به سایر اختلالات یا رفتارهای متناسب با سن جدا کنند. به این منظور والدین به جز مطالعه ی کافی، باید در گروه های حمایتی شرکت کنند و برای شناخت کامل تر بیماری جلسات منظمی با روان پزشک خود داشته باشند.
با توجه به این که یکی از عوامل عود اختلال، جوّ پراسترس خانواده است، والدین باید در جلسات کاهش و مقابله با استرس را بیاموزند. تسهیل ارتباطات صحیح در خانواده یکی از مهم ترین راه های کاهش عود بیماری است.
ممکن است روش فرزندپروری والدین نیاز به تغییر داشته باشد.
والدین می آموزند که ضمن رعایت باثبات اصول فرزندپروری، در دوره ی حاد بیماری از فرزند انتظارات کم تر و واقع بینانه ای داشته باشند و در زمانی که اختلال با دارو کنترل شده است انتظارات و مسئولیت های درخواستی آن ها از فرزند بیش تر شود. مهم است که فراموش نکنیم در زمان سلامت در ازای مسئولیت های بیش تری که از فرزند خود انتظار داریم، حقوق و پاداش بیش تری برای او در نظر بگیریم تا فرزندمان برای رشد سلامت خود و رسیدگی به مسئولیت هایش انگیزه ی بیش تری داشته باشد.
اعضای خانواده باید برای ایجاد این نگرش و فرهنگ که بیماری جزئی از هویت فرد بلکه از او جداست، بکوشند. همان طور که یک فرد سرماخورده بر اساس بیماری سرماخوردگی و تعداد عطسه و سرفه اش قضاوت نمی شود یا در زندگی روزمره و برخورد با فرد مبتلا به آسم تعداد حملات تنفسی و شدت بیماریش به عنوان جزئی از هویت او در نظر گرفته نمی شود، اختلال طبی دوقطبی نیز جزئی از شخصیت فرد نیست و هویت او باید از نشانه های بیماری که بر نوع رفتار او اثر دارد جدا شود.
ابتلا به یک اختلال مزمن، حتی زمانی که کاملاً کنترل شده است، به دلیل نیاز به توجه مداوم برای جلوگیری از عود ممکن است فشار زیادی به بیمار و خانواده وارد کند؛ بنابراین بیمار و والدین باید از خود مراقبت کنند، به اندازه ی کافی برنامه های تفریحی داشته باشند، ورزش کنند و اوقاتی را تنها به خود اختصاص دهند. والدین باید زمای هایی بدون فرزندان به تفریحات و آسایش های خاص خود بپردازند، مثبت بیندیشند، تماس با دوستان و افراد حمایت گر را حفظ کنند، به تغذیه و خواب خود اهمیت بدهند و در صورتی که در محیطی پراسترس زندگی می کنند یا احساس سلامت روانی و نشاط کافی ندارند جهت کمک به بهبود کیفیت زندگی با روان پزشک خود مشورت کنند و در صورت نیاز دارو مصرف کنند.
خانواده در زمان بروز دوره ی حاد اختلال دوقطبی در فرزند خود چه وظایفی بر عهده دارند؟
در این مرحله، کمک گرفتن خانواده از تیم درمانی پزشکی در اولویت است. ممکن است بیمار در دوره ی حاد، خود را کاملاً سالم بداند و از مصرف دارو و مراجعه به پزشک امتناع کند. خانواده باید او را حمایت کنند و در جلب نظر او برای مراجعه به پزشک بکوشند. در این دوره، علایم بیماری می تواند به صورت رفتارهایی باشد که عواقب ناگواری برای بیمار و خانواده به جا بگذارد؛ در صورتی که علایم خطرساز برای بیمار یا خانواده وجود دارد یا به هیچ عنوان موفق به ارجاع او به پزشک نمی شوند، لازم است از خدمات اورژانس برای انتقال بیمار به مطب پزشک یا بیمارستان کمک گرفته شود.
والدین باید نظارت خود را بر بیمار افزایش دهند؛ او را به خاطر رفتارهای ناشایست سرزنش، تهدید یا تنبیه نکنند؛ با او درباره ی عقاید غیرعادی یا خودبزرگ بینانه اش بحث نکنند؛ او را مسخره نکنند و به تمامی این حالات به عنوان علایمی از بیماری بنگرند و همان که با علایم تب، سردرد یا سایر علایم جسمانی برخورد می کنند، به سرعت به پزشک مراجعه کنند و درمان این علایم خلقی، رفتاری یا فکری را به پزشک بسپارند.
در زمان فروکش کردن علایم حاد بیماری، خانواده چه وظایفی دارند؟
مهم ترین وظیفه، کمک به بیمار در مصرف مداوم داروها و ارتباط منظم با پزشک است. خانواده باید در برگشت تدریجی مسئولیت های بیمار به او کمک کنند و ناگهان فشار کاری، تحصیلی یا ارتباط شدیدی به بیمار وارد نکنند. در عین حال هر چه فاصله ی زمانی از کنترل کامل علایم بیشتر می شود، به تدریج فرد را حمایت کنند تا به مسئولیت های روزمره ی خو برگردد.
خانواده موظفند علایم منجر به عود بیماری را بشناسند و از آن ها دوری کنند. جوّ خانواده باید به دور از انتقاد و سرزنش باشد، اجرای قوانین در خانه باید با پاداش و تشویق و عدم اجرا با جریمه های از پیش تعیین شده و متناسب همراه باشد تا در این زمینه از بحث و تهدید و غرزدن و آشفته شدن جو خانواده جلوگیری شود. در صورتی که ایجاد چنین محیطی مشکل است باید برای چگونگی قانون گذاری، کنترل خشم، ارتباط مثبت و ایجاد جو گرم و صمیمانه همراه با انجام مسئولیت ها از روان شناسان یا روان پزشکانی که در زمینه ی آموزش این مهارت ها کار می کنند کمک گرفته شود.
والدین باید در انجام مسئولیت های مربوط به بیماری از جمله تهیه ی دارو، مراجعه به پزشک و اجرای دستورات پزشک در کنار یک دیگر باشند و مسئولیت های محوله در این زمینه را بین خود تقسیم کنند.
خانواده نباید فراموش کند که بیماری جزئی از وجود یا شخصیت فرزند نیست بلکه چیزی است که به او اضافه شده است. افراد خانواده اجازه ندارند به خاطر بیماری، فرد را سرزنش کنند. از طرفی زمانی که اختلال تحت کنترل است نباید به بهانه ی وجود بیماری، فرد را از تمام مسئولیت هایش معاف کنند بلکه باید به سلامت او اهمیت بدهند، توانایی های او را پررنگ کنند و در استفاده از توانایی ها و پذیرش مسئولیت او را یاری دهند.
چه در زمان بیماری و چه در زمان سلامت، والدین نباید تمام خواسته های فرزند خود را برآورده کنند. آن چه باید در برخورد با خواسته های فرزند در زمان سلامت از روش های سالم مذاکره، قانون گذاری و پاداش و جریمه های متناسب استفاده کنند و در دوره ی بیماری، زمانی که خواسته های او را برآورده نمی کنند به بحث یا سرزنش یا توضیح برای قانع کردن او نپردازند.
آیا لازم است کودک یا نوجوان در کنترل اختلال خود نقش یا مسئولیتی داشته باشد؟
در دوره ی حاد اختلال که فرد از علایم بیماری رنج می برد، بیش ترین مسئولیت درمان به عهده ی والدین، مراقبین و تیم پزشکی است. اعضای تیم پزشکی در همین زمان به تدریج کودک و نوجوان را با علایم اختلال آشنا می کنند و لزوم مصرف دارو را برای او شرح می دهند. اما در این دوره کنترل مصرف دارو یا تصمیم گیری برای درمان سرپایی یا بستری نباید به عهده ی بیمار گذاشته شود. با گذر از دوره ی حاد بیماری به تدریج باید به کودک و نوجوان کمک شود تا به شناخت کامل و درستی از بیماری خود دست یابد و مهارت های کمک کننده به جلوگیری از عود اختلال را بیاموزد. به تدریج می توان مسئولیت بیماری و مصرف داروها را به کودکان بزرگ تر یا نوجوانان منتقل کرد تا به استقلال آن ها احترام گذاشته شود. هر چه کودک بزرگ تر می شود، به آموزش بیش تری درباره ی بیماری نیاز دارد تا در پی آن مدیریت کنترل بیماری خود را بیاموزد. اما همواره باید نظارت یکی از مراقبین در این زمینه وجود داشته باشد. والدین همان گونه که در برنامه ریزی تحصیلی یا سایر مسئولیت های فرزند، مشاور او هستند و به عنوان ناظر بر اجرای برنامه نیز عمل می کنند، مصرف دارو و مراجعه به پزشک را نیز می توانند به یکی از برنامه های فرزند خود تبدیل کنند و نقش نظارت کننده بر اجرا یا عدم اجرای برنامه را بر عهده بگیرند. آن ها باید مراقبت دقیقی بر این که فرزند، برنامه ی درمانی را که به طور کامل پیگیری می کند داشته باشند و در این صورت او را تشویق کنند و در صورت مشکل در اجرای آن به سرعت به او یاری رسانند.
منبع مقاله:
خادمی، مژگان، (1389) اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان، تهران: نشر قطره، چاپ اول.