اخلاق اقتصادی / حق الناس در سیره امام خمینی رحمه الله

سخن از جلوه های اخلاقی امام خمینی رحمه الله است. او که شخصیت با عظمتش به سان کوهی بس بزرگ بود که قله رفیعش در ورای ابرهای طبیعت سر به آسمان معنویت و عبودیت حق سایید با پیوند به سرچشمه لایزال هستی، اعماق وجودش از زلال معرفت سیراب و از گستره پیرامونش، چشمه سارهای حکمت، جاری و تشنه کامان آب حیات را سرمست شوق وصال کرد

سخن از جلوه های اخلاقی امام خمینی رحمه الله است. او که شخصیت با عظمتش به سان کوهی بس بزرگ بود که قله رفیعش در ورای ابرهای طبیعت سر به آسمان معنویت و عبودیت حق سایید با پیوند به سرچشمه لایزال هستی، اعماق وجودش از زلال معرفت سیراب و از گستره پیرامونش، چشمه سارهای حکمت، جاری و تشنه کامان آب حیات را سرمست شوق وصال کرد. عظمت شخصیت امام و عمق و گستردگی آن حتی برای نزدیک ترین افراد و برجسته ترین شاگردان ایشان قابل دسترسی و شناخت دقیق نبود و کسی را هم یارای چنین ادعایی نیست. با این همه

;آب دریا را گر نتوان کشید ;هم به قدر تشنگی باید چشید

تمام حرکت ها، رفتارها حتی کسوت های او درس هایی عمیق و پرمعنی و جلوه هایی از حکمت الهی و روح ملکوتیش است. در این نوشتار کوتاه نگاهی به گوشه هایی از سیره آن پیر فرزانه در رعایت حق الناس می افکنیم تا رسم زندگی را از او بیاموزیم.

روشن است که حق الناس نه تنها مال و دارایی مردم را شامل می شود بلکه افزون بر آن حیثیت، آبرو، جان و سایر حقوق آنان نیز از مصادیق حق الناس به شمار می آید و حریم مردم را در همه این موارد باید پاس داشت. از این رو ما نیز جداگانه به رعایت برخی از مصادیق در رفتار آن یار سفر کرده اشاره می کنیم.

1. اموال مردم

امام رحمه الله که در مکتب امیرمؤمنان علی علیه السلام پرورش یافته بود و سیره رفتار آن امام همام را الگوی خویش قرار داده بود، این سخن بلند مولای خویش را پیوسته آویزه گوش داشت که فرمود:

به خدا سوگند اگر تمام شب را بر روی خار مغیلان بیدار باشم و دست و پایم را بر گردنم غل و زنجیر کنند و بکشانند، نزد من بهتر است از اینکه خدا و رسول او را در روز قیامت ملاقات کنم در حالی که ستمی بر برخی از بندگان خدا روا داشته باشم یا از مال دنیا چیزی از کسی به ناحق غصب کرده باشم.

آری برای اولیای الهی سنگینی و زشتی تجاوز به حقوق مردم نیک روشن است و از این رو فکر چنین گناهی نیز در دژ محکم وجود آنان راه نمی یابد. شاید برخی نسبت به اموال شخصی مردم به خوبی مراقبت کنند، ولی در اموال عمومی و بیت المال که رعایت آن بس مهم تر است، دچار لغزش می شوند، ولی امام راحل به سان مولا و مقتدای خویش، امیرمؤمنان علی علیه السلام ، در این امر بسیار مراقب بود.

دکتر حسن عارفی در این باره می گوید:

هنگامی که امام رحمه الله در بهشت زهرا داخل آمبولانس تشریف آوردند با وجود آن خستگی و بی خوابی شبانه، عرق بر پیشانی ایشان نقش بسته بود. یکی از همراهان خواست با گازهایی که در آمبولانس بود عرق امام را خشک کند، ولی ایشان قبول نکردند و دستمالی را که خودشان داشتند از جیب درآورده و با همان، پیشانی شان را خشک کردند.

این رفتار امام در حالی که وی تمام عمر خود را وقف مردم کرده است، شاهد آن است که نمی توان گفت کسی که برای بیت المال تلاش می کند، می تواند از هرگونه امکانات بیت المال نیز استفاده کند. بله نیازمند مراقبت، دقت و رعایت قوانین مربوطه است و مدیران و قانون گذاران نیز باید در این امر دقت های لازم را به کار بندند.

2. آبروی مردم

حفظ آبروی مردم و پرهیز از غیبت، تهمت، تحقیر و استهزا و ناسزاگویی نیز از اموری است که در سیره آن بزرگ مرد تاریخ به روشنی پیدا بود. او نیک می دانست که حرمت مؤمن، از حرمت کعبه بالاتر است. چنان که از پیامبر گرامی اسلام روایت شده است: «آن حضرت به کعبه نگاه کرده آن را مور تعظیم قرار داد و عظمت آن را بیان کرد، سپس فرمود: حق و احترام مؤمن از تو بالاتر است».

از این رو امام رحمه الله در رعایت و پاسداشت آبروی مردم به ویژه در پرهیز از غیبت بسیار جدی بودند و هیچ گاه نه تنها وجود نورانی خود را از این صفات تاریک و ناپسند دور نگه می داشتند، بلکه دیگران را نیز شدیدا نهی می کردند. مرحوم حاج سیداحمد آقا فرزند برومند ایشان دراین باره می گوید: «آنچه مورد اتفاق همه است، اینکه امام از جوانی حاضر نبودند در مجلس غیبت و در مجلس دروغ و گناه بنشینند. امام از همان اول شدیدا از دروغ و غیبت پرهیز داشتند. از همان اول در مجلس غیبت نمی نشستند یا حرف را قطع می کردند.

همسر امام رحمه الله نیز در این باره می گوید:

من شصت سال بود که با این مرد زندگی کردم و در تمام این مدت شصت سال یک مرتبه ندیدم که ایشان یک غیبت از کسی بکنند یا یک دروغ بگویند.

یکی از همراهان امام رحمه الله در نجف اشرف (حجة الاسلام و المسلمین فرقانی) نیز دراین باره می گوید:

امام همیشه می فرمودند: «حرف دیگران را نزنید» می گفتند: «واللّه من راضی نیستم کسی روی فرش بیرونی من یا روی فرش من نشسته باشد و به کوچک ترین فردی اهانت یا غیبت کند »و این باعث می شد که ما واقعا ملاحظه کنیمکه حتی اشخاص بزرگی که به منزل امام رحمه الله می آمدند، تا می خواستند نسبت به کسی چیزی را بگویند، بلافاصله جلوگیری می کردیم و می گفتیم حاج آقا راضی نیستند در بیرونی شان از این مقوله ها صحبت کنید.

امام رحمه الله چنان در پرهیز از غیبت و حفظ آبروی مردم مراقب بودند که حتی از سخنانی که شاید به غیبت منجر شود نیز دیگران را باز می داشت. چنانکه یکی از بستگان نزدیک ایشان می گوید: هیچ وقت ندیده ام آقا از من توقعی داشته باشندو توقع ایشان از ما فقط این بود که ما گناه نکنیم. گاهی اوقات ما می نشستیم راجع به یک میهمانی یا راجع به چیزی صحبت می کردیم، ایشان می گفتند: «حرف غیر نزنید» می گفتیم: «آقا اینکه حرف کسی نیست. ما داریم یک مطلبی را می گوییم، چیزی را تعریف می کنیم.» می گفتند: «وقتی حرف غیر به میان آمد، شاید ناخودآگاه به غیبت کشیده بشود مگر خودتان حرف ندارید؟ حرف خودتان را بزنید. چرا حرف غیر را می زنید؟»

3. سایر حقوق مردم

امام رحمه الله در صیانت از حقوق مردم و رعایت حال آنان بسیار ریزبین و دقیق بودند و هیچ حقی از مردم را کوچک نمی شمردند. او در محیط خانواده نیز به رغم کثرت مشاغل و برنامه ها مراقب حقوق خانواده خویش بود و زمانی را برای آنان اختصاص می داد. همچنین ایشان بسیار مراقب بودند که هیچ گاه در انجام کارهای خویش مزاحمتی برای دیگران ایجاد نکنند. همسر امام رحمه الله در این باره می گفتند:

بنده تا یاد دارم و با ایشان زندگی می کنم، هر شب به نماز شب می ایستادند و سعی داشتندکه مزاحم من یا بچه ها نباشند. حتی یک شب هم ما به خاطر نماز شب آقا بیدار نشدیم، مگر اینکه مثلاً خودمان بیدار بودیم. مسافرت هم که می رفتیم آقا برای نماز شب که بیدار می شدند طوری حرکت می کردند و آهسته راه می رفتند و وضو می گرفتند که مزاحم دیگران نبودند.

آقای بروجردی (داماد امام) نیز در این باره می گوید: در دل شب هنگامی که امام برای نماز شب برمی خاستند، لامپ را روشن نمی کردند، بلکه از یک چراغ قوه بسیار کوچک استفاده می کردند که تنها جلوی پای ایشان را روشن می کرد. امام به آرامی راه می رفتند تا دیگران بیدار نشوند.

امام رحمه الله آن استاد فزانه نه تنها خود چنین مراقبت هایی به خرج می دادند، بلکه دیگران را از به زحمت انداختن مردم به ویژه در هنگام کوتاهی نسبت به انجام وظیفه باز می داشتند. چنان که خدمتکار امام می گوید: «یک روز بعد از ظهر حدود ساعت یک بود که آب کل منطقه جماران از جمله منزل امام رحمه الله قطع شده بود. پس از یکی دو ساعت امام خبر گرفتند، عرض شد که هنوز آب نیامده است. این قطع آب تا ساعت 8 ادامه داشت. امام مرا خواستند و فرمود: برو به احمد بگو تلفن کند و بگوید پس مردم چه کار کنند؟ چرا باید این قدر آب قطع شود و مردم به زحمت بیفتند؟

آری امام رحمه الله نیک می داند که رعایت حقوق مردم در همه ابعاد و با همه جوانب، انسان را برای رعایت حقوق الهی مهیا می سازد. چنان که از امام علی علیه السلام چنین روایت شده است:

خدای سبحان حقوق بندگانش را مقدمه وپیش درآمد حقوق خویش قرار داده است. هر کس حقوق بندگان خدا را رعایت کند، چنین کاری او را به انجام حقوق الهی می کشاند.

4. جبران حقوق مردم

بی تردید اگر کسی متعرض حقی از حقوق مردم شده باشد باید آن را جبران کند. اگر از راه ربا، رشوه، فریبکاری، سرقت یا هرگونه راه نامشروع دیگری در مال مردم یا بیت المال تصرف کرده باشد، توبه او مشروط به تحصیل رضایت صاحب مال یا باز پس دادن آن است. چنان که در روایتی آمده است:

پیرمردی که در دستگاه بنی امیه در عصر حجاج بن یوسف ثقفی، مسئولیت داشت و اموالی نیز اندوخته بود. از امام باقر علیه السلام سؤال کرد: آیا می توانیم توبه کنیم؟ امام علیه السلام درنگی کرد سپس فرمود: خیر، مگر آنکه حقوق مردم را به صاحبانش برگردانی.

همچنین اگر کسی به جان مسلمانی لطمه ای وارد آورده است، توبه او مشروط به رضایت آن فرد مسلمان یا پذیرش دیه یا قصاص است. افزون بر لطمه جسمی و بدنی که ظلم و ستم در حق دیگران است، اگر کسی با ترساندن و اندوهگین ساختن، زده و خلاصه ضربه بر اعصاب و روان کسی موجبات ناراحتی او را فراهم آورد، در صورتی توبه او پذیرفته می گردد که همه ضربه ها، خسارت های وارد شده را جبران نمایند. چه اینکه اگر به وسیله غیبت، تهمت، افشاگری و هرگونه رفتار دیگری مورد آسیب قرار گیرد به شرطی می تواند توبه کند که هر حیثیتی را که به باد داده است، به صورت اول خود باز گرداند. چنان که در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین آمده است: «هر کس حیثیت مؤمنی را بشکند، بر او واجب است که آن را جبران کند».

در سیره زندگانی امام راحل، آن یار سفر کرده، تاکنون نشنیده ایم که حقی از مردم را تضییع کرده باشند، ولی با این وجود در برخی موارد اگر برای کسی سوء تفاهمی پیش می آمد یا انتظاری از امام داشت آن رادمرد تاریخ که در قله عظمت بود با کمال فروتنی از او تفقه و دلجویی می کرد و چنان که در حالات ایشان آمده است:

امام یک روز به یکی از نزدیکان خود می فرمایند فردا صبح ساعت 9 به دیدن فلان عالم برو و از طرف من از ایشان تفقد و سرکشی کن. ایشان می گوید موضوع را برای اینکه از یادم نرود یادداشت کردم، فردا ساعت 9 رفتم نزدیک خانه امام متوجه شدم جمعیت زیادی در اطراف خانه ما جمع شده اند. خیلی نگران شدم که خدایا چه شده است؟ چون آن روزها مسئله ترور امام به صورت گسترده ای مطرح بود که رژیم طاغوت می خواست امام را ترور کند و من احساس کردم مسئله فوق العاده ای پیش آمده است. با نگرانی فراوانی نزدیک شدم و سؤال کردم در این اثنا متوجه شدم که فرزند امام حضرت آیت اللّه حاج آقا مصطفی به شهادت رسیده اند و طلاب برای عرض تسلیت به امام در آنجا جمع شده و گریه می کردند.من هم از شدت نگرانی به طور کلی قرار ساعت 9 و سرکشی به یکی از روحانیون فراموشم شد. رفتم داخل اطاق، نگاهم که به امام افتاد و چهره نورانی امام را که مشاهده کردم گریه ام افزون شد. امام بدون آنکه مسئله خاصی در وجودشان احساس شود به من فرمودند: آن موضوع چه شد؟ من گیج بودم گفتم: کدام موضوع؟ امام فرمودند: موضوع دیروز. به خودم فشار آوردم تا متوجه شدم که امام موضوع دیدار و سرکشی به آن عالم را می فرمایند. آن هم زمانی که جنازه روی زمین است و گریه و شیون هم از همه جا بلند است، امام فرمودند: برو و از طرف من عذرخواهی کن.

آری این مراقبت ها و رعایت همه راز و رمزهای بندگی، از او شخصیتی کم نظیر و امام و مقتدای همه تشنگان چشمه زلال عبودیت ساخته بود. یادش گرامی و سیره و راهش زنده و پاینده باد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان