این افراد نسبت به ترک و رها شدن بسیار حساسند. اگر احساس کنند کسی که با آن ها رابطه دارد، قصد دارد ترک شان کند بسیار ناامید و درمانده می شوند و سعی می کنند با رفتارهایی هیجانی و نامناسب مانند تلفن های مکرر، نظارت کردن، اغواگری، تهدید، التماس و ... جلو او را بگیرند و همیشه می خواهند مطمئن شوند که فرد مهم زندگی شان آنان را ترک نخواهد کرد.
این افراد در روابط شان با دیگران بسیار مشکل دارند و روابط شان در اکثر موارد تیره و تار است، مدام در حال قهر و آشتی هستند، دوستی های جدید را شروع می کنند و روابط قدیمی خود را قطع می کنند. اکثر آن ها می گویند واقعاً نمی دانند چه کسی هستند، چه اهدافی در زندگی دارند و ارزش ها و عقاید بنیادی شان چیست. عقیده شان در مورد تصویری که از خود دارند گاهی به شدت تغییر می کند، گاهی خود را فردی قوی با احساس شایستگی، و چند دقیقه دیگر خود را فردی بی ارزش، به درد نخور و بیهوده می دانند، آن ها در مورد خود و ارزش ها و اهداف مهم زندگی خودشان بی ثبات اند و نوسان دارند، گاهی اوقات در وضعیت های بسیار متضاد به سر می برند و با افراد مختلفی مراوده دارند، اما نمی توانند به طور یکسان در مقابل آن ها رفتار کنند. همیشه در مورد این که فرد خوب یا بدی هستند، تردید دارند.
تکانشگری از ویژگی های دیگر این افراد است. تکانه ای بودن یعنی ناتوانی فرد در مهار و اداره ی رفتارهای خود، به صورت انجام رفتارهایی که در کوتاه مدت ارضا کننده و لذت بخش هستند ولی در طولانی مدت مخرب و ویران کننده اند. برای مثال گاهی زیاد ولخرجی می کنند و ناگهان بیش از توان مالی شان هزینه می کنند، گاهی به صورت افراطی به الکل، مواد مخدر و دارو برای بهتر شدن روحیه شان پناه می برند، ناگهان پرخوری می کنند و بعد دچار احساس گناه می شوند، یا در کلاس های آموزشی مختلف ثبت نام می کنند، هزینه ی آن را می پردازند اما در آن ها شرکت نمی کنند.
این افراد دچار بی ثباتی عاطفی اند، ناگهان غمگین می شوند و لحظه ای بعد خشمگین و ناگهان دچار اضطراب می شوند. این بی ثباتی هیجانی در مورد خشم بیش تر است، آن ها از خود و دیگران بسیار عصبانی و خشمگین هستند، گاه به دلیل احساس خشم شدید و رهایی از آن به اعمال خود تخریبی دست می زنند. مثلاً قسمتی از بدن خود را می سوزانند یا با وسیله ای برنده می خراشند یا می برند. به نحوی که اگر ساعد دست این افراد را نگاه کنید معمولآً جای سوختگی ناشی از آتش سیگار با خط های ناشی از بریدگی با تیغ روی آن دیده می شود. این افراد تمایل به خودکشی دارند و گاهی 2 تا 3 بار اقدام به خودکشی می کنند. معمولآً از احساس کسالت، پوچی و بی ارزشی رنج می برند.
گاهی شدت کسالت شان به حدی است که نمی توانند کارهایی را که می خواهند یا به عهده شان است، انجام دهند. گاهی برای رهایی از احساس کسالت و پوچی کارهای زیادی انجام می دهند و لحظه ای استراحت نمی کنند.
این افراد معمولاً خشم های انفجاری دارند و نمی توانند آن را تعدیل کنند، و معمولاً خشم شان به صورت حمله یا کتک زدن دیگران یا پرت کردن اشیا، فحاشی، جیغ و فریاد و کوبیدن درها به هم نمایان می شود.
یکی دیگر از ویژگی های آن ها بدبینی و عدم اعتماد به دیگران است، همیشه به دنبال انگیزه های منفی در رفتار دیگران اند. به دلیل ویژگی هایی که دارند زندگی شان پر از استرس و فشار روانی است، استرس های شدیدی که گاهی نمی توانند آن ها را تحمل کنند و در مقابل آن ها ذهن شان از واقعیت جدا می شود و گاهی هوشیاری و حافظه شان را از دست می دهند.
گونه های فرعی اختلال شخصیت مرزی کدام اند؟
شخصیت مرزی بی جرئت، تکانشی، کج خلق و خود مخرب از تیپ های فرعی اختلال شخصیت مرزی هستند.
الف) شخصیت مرزی بی جرئت:
این افراد دلبستگی سلطه پذیرانه ای فقط به یک یا دو نفر نشان می دهند و ویژگی های اصلی شان عبارتند از: اجتناب از رقابت، وفاداری و فروتنی، فرمانبرداری آزار طلبانه و چسبندگی انگل وار به دیگران.
به دلیل این که این افراد فقط به یک نفر تکیه می کنند همیشه نگرانند که فرد مورد علاقه شان آنان را ترک کند، دایم احساس ناامنی می کنند، احساس درماندگی و ضعف اعتماد به نفس دارند، برای تقویت روابط شان سرسختانه خود را به هر کسی می چسبانند و از خود هویت باثباتی ندارند. با توجه به چنین نیازهای عمیقی، با کم ترین احساس تنهایی، سریعاً مضطرب می شوند و احساس بی قدرتی و ناتوانی می کنند.
این افراد مسئولیت های کوچک زندگی را بسیار بزرگ جلوه می دهند، برای مثال از این که باید امور خانه را انجام دهند بسیار ناله و شکایت می کنند. از نظر آن ها هر چیزی بار اضافه ی زندگی محسوب می شود و زندگی بسیار مشکل است.
هر قدر احساس پوچی بیش تری داشته باشند، بیش تر به وضعیت افسردگی و وابستگی های کودکانه، واپس روی می کنند. چنین افرادی یاد گرفته اند وظیفه شناس باشند و به مراجع قدرت احترام بگذارند و انتظار دارند به دلیل سلطه پذیری تحسین شوند.
ب) شخصیت مرزی تکانشی:
چنین افرادی اگر به طور مدام در معرض توجه نباشند، به صورت تکانشی، دمدمی مزاج و غیر مسئولانه رفتار می کنند. گاهی بسیار بی فکر و بی ملاحظه اند و تمامی حس قضاوت خود را از دست می دهند، به قیود اجتماعی توجه ندارند، در اجرای برنامه های شان شکست می خورند و به نتایج اعمال شان توجه ندارند، این افراد معمولاً در خانواده هایی پرورش یافته اند که اغلب آشفته اند، احساساتی یا نمایشی هستند، تمایل به تنوع دارند و تحمل کسالت را ندارند. بسیاری از این افراد تنها زمانی احساس امنیت می کنند که والدین شان نمایش های متظاهرانه ی آن ها را تصویق کنند، در غیر این صورت با بدرفتاری های شدید، سعی می کنند به خواسته های خود برسند. این افراد به پاداش هایی که از بیرون دریافت می کنند، وابسته اند و از درون احساس خوبی نسبت به خود ندارند و به همین دلیل است که در دوره های استرس نمی توانند از خود محافظت کنند و به دیگران متوسل می شوند. بدین ترتیب همیشه در وضعیت نامطمئنی قرار دارند و درگیر این موضوع هستند که چه کسی نیازهای آنان را برآورده می کند.
پ) شخصیت مرزی کج خلق:
این افراد غیر قابل پیش بینی، بی قرار، عصبی، کله شق، بدبین و نسبت به خوش حالی و موفقیت دیگران حسود هستند. از افرادی که به آن وابسته اند منزجر و از کسانی که باید برای دوست داشته شدن و محبت به آن ها التماس کنند متنفرند. با توجه به این که بسیار پرتوقع اند آشکارا ناامیدی های خود را نشان می دهند، همیشه از دیگران ناراحتند، احساس بی ارزشی و پوچی می کنند، بسیار برانگیخته می شوند و بیش تر اوقات خود را به دلیل رفتارشان سرزنش و تصور می کنند گناهکارند. منفی بافی های غیر منطقی دارند و به همین دلیل آن چنان دچار خشم می شوند که واقعیت را تحریف می کنند و بیش از حد از دیگران توقع دارند.
بعد از رنجش های شدید از دیگران، خصومت را به سمت خود می برند، پشیمان می شوند، از دیگران تقاضای بخشش می کنند و قول می دهند از این به بعد درست رفتار کنند. این افراد از ابراز خستگی و ناراحتی های جسمی به عنوان ابزاری برای جلب توجه استفاده می کنند.
ت) شخصیت مرزی خود مخرب:
همه ی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی، خود مخرب هستند، اما این دسته، از الگوهای خودآزاری و خود مخربی در جهت برآورده کردن نیازهای خود استفاده می کنند. این گروه نیز در ارتباطات خود با دیگران احساس راحتی نمی کنند اما زودرنج و حساس نیستند، چون خودآزاری و درون گرا هستند، و احساسات منفی را که در مورد خود دارند بیان می کنند. می خواهند مستقل باشند اما از خودمختاری می ترسند. بسیار سلطه پذیرند و ناتوانی در « نه گفتن» به انتظارات دیگران را تحت پوشش « اجتماعی بودن» پنهان می کنند و خود را بسیار فداکار نشان می دهند. با احترام و مورد لطف قرار دادن دیگران، هم نوایی بیش تری به دست می آورند و به دنبال آن بیش تر به دیگران وابسته می شوند. برای افراد فداکاری می کنند، اما از این که در موردشان ناعادلانه رفتار شده، شکایت دارند. نسبت به افراد احساسات دوسوگرا دارند و گاهی آنان را خوب و گاهی بد می بینند.
ملاک های تشخیص اختلال شخصیت مرزی کدام اند؟
کوشش های بی نهایت افراطی برای اجتناب از ترک شدن خیالی یا واقعی از ملاک های تشخیص اختلال شخصیت مرزی هستند که با پنج مورد یا بیش تر از موارد زیر خود را نشان می دهد:
1- داشتن روابط بین فردی بی ثبات و شدید که ویژگی برجسته ی آن نوسان میان ارزنده سازی و ناارزنده سازی خود و دیگران است. بدین معنا که خود یا دیگران را گاهی بسیار بالا می برند و گاهی نیز بی ارزش می دانند.
2- سردرگمی هویتی، سردرگمی مقاوم و مشخص، تصویر بی ثبات از خود، احساس بی ثباتی کلی.
3- تکانشگری، حداقل در دو زمینه که بالقوه به فرد آسیب می رساند. مانند ولخرجی، رفتارهای جنسی، سوء مصرف مواد، دزدی، راننندگی بی احتیاط، پرخوری و ...
4- تهدید به خودکشی یا اقدام به خودکشی، رفتارهای خود تخریبی.
5- بی ثباتی عاطفی، واکنش های خلقی گوناگون مانند دوره های بدخلقی، تحریک پذیری یا اضطراب ( اغلب در حدود یک یا چند ساعت طول می کشد و به ندرت بیش تر از چند روز است).
6- احساس کسالت و پوچی مزمن.
7- خسم نامناسب و شدید و عدم توانایی در مهار کردن آن ( مانند خشم های مکرر، خشم همیشگی، برخوردهای فیزیکی مکرر).
8- داشتن عقاید بدبینانه و نشانه های گسستگی زودگذر که به استرس وابسته هستند.
منبع مقاله :
گلشنی، فاطمه؛ (1389)، اختلالات شخصیت (مشکل از ماست یا دیگران)، تهران: نشر قطره، چاپ اول