1.
شفاعت تکوینی: یعنی هیچ علت و سببی بدون اذن خداوند، مؤثر نمی گردد و تاثیر آن ها در گرو خواست و اذن الهی است . علت این که به این نحوه از تاثیر، «شفاعت » و به خود علل طبیعی «شفیع » گفته می شود، این است که چنان چه گفته شد، شفاعت به معنای جفت شدن می باشد و چون تاثیر علل طبیعی متوقف بر اذن خدا و اراده حکیمانه اوست، در این صورت، با ضمیمه گشتن علل طبیعی به اراده و اذن الهی، معلول، تحقق یافته و در صحنه هستی وجود پیدا می کند .
(5) بنابراین پزشک، شفیع است برای شفای بیمار; زیرا پزشک واسطه است بین خواسته خداوند (که شفای بیمار است) و خود بیمار . لذا به اذن خداوند بیمار را شفا می دهد . و همچنین آب شفیع انسان است برای رفع عطش; زیرا واسطه است بین خواسته خداوند (که رفع عطش می باشد) و شخص تشنه، تا به اذن خداوند رفع عطش کند .
آیه 3 سوره یونس نیز به این نوع از شفاعت اشاره دارد .
و در این نوع شفاعت است که قرآن کریم و ائمه هدی ( علیهم السلام)، شفیع انسان واقع می شوند . یعنی عمل به دستورات قرآن کریم و پیروی از امامان معصوم ( علیه السلام)، موجب هدایت انسان شده و در واقع شافعان، برای هدایت و نجات انسان ها می باشند . یعنی همان طور که اعمال و رفتارهای انسان در این عالم، در عالم دیگر تجسم و تمثل پیدا می کند، روابط این دنیایی نیز در عالم آخرت، تجسم می یابد . اگر انسان با افراد پاک و رهبران الهی ارتباط داشته باشد، این ارتباط نیک به صورت نیکی برای آن شخص ظهور می یابد و او را به بهشت برین هدایت می کند و اگر با افراد پست و رهبران غیر الهی مرتبط باشد، این ارتباط در عالم آخرت، مجسم شده و تابعان طاغوت ها را به همراه طواغیت، به جهنم رهنمون می شود . این آیه شریفه، اشاره به این نوع شفاعت دارد: «یوم ندعوا کل اناس بامامهم » ;
(6) روزی که هر امتی را با امام و رهبرش فرا می خوانیم . یا می فرماید: «و جعلناهم ائمة یدعون الی النار» ;
(7) و آنان را رهبران (برای گنه کاران) قرار دادیم تا به سوی آتش هدایت کنند .
در این معنای شفاعت است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) شفیع امیرالمؤمنین ( علیه السلام) و حضرت زهرا ( علیهاالسلام) می باشد و آن ها شفیع حسنین ( علیهماالسلام) و هر امامی شفیع امام دیگر و شفیع شاگردان و پیروان خویش است و در همین حساب است که حتی علما، از کسانی که مورد تعلیم و هدایت ایشان قرار گرفته اند، شفاعت می کنند .
(8) امام راحل (ره) نیز در این رابطه می فرماید: جلوه شفاعت شافعان در این عالم، هدایت آن هاست و در آن عالم، باطن هدایت، شفاعت است . تو از هدایت اگر بی بهره شدی، از شفاعت بی بهره ای . به هر اندازه هدایت شدی، شفاعت می شوی .
(9) 2. شفاعت تشریعی: این نوع شفاعت در عالم تکلیف و مجازات واقع می گردد و هم در دنیا واقع می شود و هم در آخرت، و شافعان در این قسم، ملائک، پیامبران، توبه، ایمان، عالمان ربانی و ... می باشند .
(10) این قسم از شفاعت، خود بر دو قسم تقسیم می گردد:
1- شفاعت ظالمانه که بر هم زننده قانون بوده و از طریق پارتی بازی انجام می گیرد تا مجرم بتواند از پاسخ دادن به جرم و خلاف خویش بگریزد، و در واقع، این نوع شفاعت، تبعیض و استثناء قائل شدن می باشد و نقض قوانین است .
2- شفاعت مغفرت: که وساطت در مغفرت و عفو و بخشش گناهان است و بر همین قسم است که غالبا اشکالاتی وارد می کنند; زیرا با شفاعت به معنای ظالمانه اشتباه می گردد . البته اگر دقیقا به معنای این قسم از شفاعت توجه شود، آن گاه این شبهات نیز زدوده خواهند شد . لذا برای توضیح بیشتر به چند نکته اشاره می گردد:
الف) مغفرت عبارت است از: شستشو دادن دل ها و روان ها (تا حدی که قابل شستشو باشند)، از عوارض و آثار گناهان . البته بعضی از دل ها قابلیت خود را برای پاکیزه شدن چنان از دست می دهند که دیگر با هیچ آبی تطهیر نمی شوند . گویی آن ها تبدیل به عین نجاست شده اند . در زبان قرآن کریم، استقرار کفر در دل، به «مهر زده شدن » و «طبع و ختم » تعبیر شده است .
(11) ب) رحمت عام: اصل مغفرت، یک پدیده استثنایی نیست، بلکه یک فرمول کلی است که از غلبه رحمت در نظام هستی نتیجه شده است . از همین جا دانسته می شود که مغفرت الهی، عام است و همه موجودات را (در حد امکان و قابلیت آن ها) فرا می گیرد . رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در خطبه ای که در اواخر عمرشان ایراد فرمودند، این نکته را گوشزد کردند که برای نجات و رستگاری دو عامل و دو رکن اساسی وجود دارد: عمل و رحمت .
(12) یعنی علاوه بر عمل، حتما باید رحمت حضرت حق نیز باشد تا انسان ها در روز قیامت نجات پیدا کنند و این رحمت، بلا استثنا شامل همه انسان ها می گردد، منتهی هر کسی در حد رفیت خویش از این رحمت بهره می برد . آن کس که زمینه ای برای استفاده از رحمت در خود ایجاد نکرده است، بهره ای از حمت حق نیز نمی برد . رحمت خدا نظیر ریزش باران می باشد که باران در همه جا به طور یکسان می بارد، لکن زمینی که مستعد باشد و بذر در آن قرار گرفته باشد، گل و گیاه می رویاند، ولی زمین شوره زار که استعداد رویش گیاهان را ندارد، نمی تواند از آب باران به نیکی استفاده کرده و گیاه برویاند . علامه شعرانی نیز بر همین مطلب اشاره دارند، چنان که می فرماید: تبعیض در عفو جائز نیست، بلکه مطابق لیاقت و استعداد مردم، بعضی لایق عفو می باشند و بعضی نمی باشند . در شفاعت نیز تبعیض جائز نیست، مگر آن که بگوییم مردم در لیاقت و استعداد (برای دریافت شفاعت) با یکدیگر تفاوت دارند .
(13) ج) امکان ندارد هیچ یک از جریان های رحمت پروردگار، بدون نظام انجام گیرد . به همین دلیل، مغفرت پروردگار نیز باید از طریق نفوس انسان های کامل و ارواح انبیا و اولیا به گنه کاران برسد و این لازمه نظام جهان است . به همان دلیلی که رحمت وحی بدون واسطه انجام نمی گیرد و همه مردم از جانب خدا به نبوت برانگیخته نمی شوند (و همچنین دیگر رحمت ها نیز بدون واسطه انجام نمی گیرند)، رحمت مغفرت نیز ممکن نیست بی واسطه تحقق پیدا کند .
(14) د) مغفرت و شفاعت، هر دو رحمت خدا هستند و در باطن یکی بوده، ولی در ظاهر مختلف می باشند . هر گاه این رحمت، به خدای متعال نسبت داده شود، مغفرت و اگر به واسطه های رحمت (نظیر انبیا و اولیا و . .). منسوب گردد، شفاعت نامیده می شود .
ه) با توجه به مقدمه پیشین، هر شرطی که برای شمول مغفرت می باشد، برای شمول شفاعت نیز هست و شرط مغفرت نیز چنان که اشاره شد، چیزی جز قابلیت و ظرفیت نمی باشد .
از آیه شریفه ذیل نیز می توان نامحدود بودن رحمت الهی و قابلیت برای استفاده از مغفرت را استفاده کرد; چنان که حاملین عرش می گویند: پروردگارا ! رحمت و دانش تو همه چیز را فرا گرفته است . پس بیامرز آنان را که به سوی تو باز آمده اند و راه تو را پیروی نموده اند و آنان را از عذاب دوزخ حفظ فرما .
(15) از این آیه کریمه می توان هم نامحدود بودن رحمت خدا را فهمید و هم شرط اساسی لیاقت برای استفاده از مغفرت را .
(16) 5- همان، منشور جاوید، ج 8، ص 60 و 59 .
6- اسراء/71 .
7- قصص/41 .
8- استاد مطهری، عدل الهی، ص 228 - 226 .
9- امام خمینی، چهل حدیث، ص 150 .
10- برای مطالعه بیشتر در این رابطه ر . ک: تفسیر تسنیم، ج 4، ص 242 .
11- استاد مطهری، همان، ص 232 .
12- همان، ص 233 .
13- علامه شعرانی، شرح تجرید، ص 584 و 583 .
14- استاد مطهری، همان، ص 235 .
15- غافر/7 .
16- استاد مطهری، همان، ص 236 .