امامان رهبران هدایت

در آستان امامان مجموعه مقالاتی است پیرامون امام شناسی با الهام از زیارت جامعه کبیره. در این مقاله نیز به تفسیر فرازهای دیگری از این زیارت بلند می پردازیم.

در آستان امامان مجموعه مقالاتی است پیرامون امام شناسی با الهام از زیارت جامعه کبیره. در این مقاله نیز به تفسیر فرازهای دیگری از این زیارت بلند می پردازیم.

«السلام علی الائمة الدعاة و القادة الهداة؛ سلام بر پیشوایان دعوت کننده و رهبران هدایتگر»

در این فرازها، دو ویژگی از ویژگیهای امامان بیان شده است:

امامان دعوت کننده به سوی خداوند

1ـ «الائمة الدعاة» امامان دعوت کننده به سوی خدا.

ائمه جمع امام است. امام از ریشه "امم" است. هرچه که مورد قصد و توجه قرار می گیرد ام است. ام به معنای مادر، ام القری که از نامهای مکه است، ام الکتاب از همین ریشه است.

فیروزآبادی گوید: امام آن است که از او پیروی می شود رئیس باشد یا غیر آن، ریسمانی که بنّا بر دیوار می کشد تا بنا را راست بسازد، راه، متولّی امر، قرآن، پیغمبر، خلیفه، فرمانده لشکر، و آنچه بچه هر روز یاد می گیرد و نمونه ای که از روی آن نظیر می سازند و... امام گفته می شود.(1)

روشن است که ریشه به یک معنا بر می گردد و آن مقتدا بودن است. خلیل بن احمد در "العین" گوید «کل من اقتدی به و قدّم فی الامور فهو امام؛(2) هر کس که مورد اقتدا باشد و در کارها جلو انداخته شود او امام است.»

دعاة جمع «داعی» است و مصدر آن دعوت است مثل هادی و هداة و قاضی و قضاة، دعوت عبارت است از طلب کردن و خواندن چیزی یا شخصی تا توجه یا رغبت وی به سوی داعی جلب شود یا به سوی او برود.

"الدعاة" در این فراز بدون متعلق ذکر شده ولی در فرازی دیگر از همین زیارت که تفسیر شد آمده است: «السلام علی الدعاة الی اللّه» امامان نور، امامانی هستند که دعوت الی اللّه دارند نه دعوت به خود در حالی که رهبران غیر الهی و طاغوتی تماماً دعوت به خود دارند.

امامان نور

این ویژگی امامان نور است که مردم را دعوت به خدا می کنند: «و جعلناهم ائمة یهدون بامرنا و اوصینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوة و ایتاء الزکوة و کانوا لنا عابدین؛(3) و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت می کردند و انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و ادای زکوة را به آنها وحی کردیم و تنها ما را عبادت می کردند.»

از آیه استفاده می شود ویژگی امامان حق این است که مردم را دعوت به خدا کرده خود اهل انجام خیرات و برپاداشتن نماز و پرداخت زکوة و بندگی خدا هستند.

«و جعلنا منهم ائمة یهدون بامرنا لماصبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون؛(4) و از آنها امامانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کنند چون استقامت به خرج دادند به آیات ما ایمان داشتند.»

امامان نار

در برابر امامان نور، امامان نار قرار دارند که دعوت الی النفس دارند، در پی آقائی خودشان هستند و بس، دعوتشان به آتش است. آتش شرک، آتش گناه و معصیت. قرآن کریم فرعون و لشکریانش را امامان نار می نامد:

«و جعلناهم ائمة یدعون الی النار و یوم القیامة لاینصرون؛(5) آنان (فرعونیان) را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش دوزخ دعوت می کنند و روز رستاخیز یاری نخواهند شد.»

شاخصه اساسی این دو نوع رهبران در این است که رهبران الهی دعوت الی اللّه است و رهبران طاغوتی دعوت الی الهوی دارند.

امام صادق (ع) فرمود: «الائمة فی کتاب اللّه امامان امام عدل و امام جور قال اللّه وجعلناهم ائمة یهدون بامرنا لابامرالناس یقدّمون امر اللّه قبل امرهم و حکم اللّه قبل حکمهم قال: و جعلناهم ائمة یدعون الی النار یقدمون امرهم قبل امر اللّه و حکمهم قبل حکم اللّه و یأخذون باهوائهم خلافا لما فی کتاب اللّه.»(6) امام در کتاب خدا بر دو قسم است امام عدل و امام ظلم، خدای تعالی می فرماید: «وجعلنا هم ائمة یهدون بامرنا؛ آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می کنند.»

امر خدا و حکم او را بر امر و حکم خود و مردم مقدّم می دارند در مقابل فرمود: «و جعلناهم ائمة یدعون الی النار».

اینها امر و حکم خود و امر و حکم مردم را بر حکم خدا مقدم می دارند و بر خلاف آنچه در کتاب خدا وجود دارد مطابق هوای نفس خودشان حکم می کنند.

در روایتی آمده که بشر بن غالب می گوید، از حضرت امام حسین(ع) تفسیر آیه: «یوم ندعوا کل أناس بامامهم؛ آن روز روزی است که هر گروهی را به نام امامشان دعوت می کنیم»، پرسیدم امام (ع) فرمود: «امام دعی الی هدی فاجابوه الیه و امام دعا الی ضلالة فاجابوه الیها هؤلاء فی الجنة و هؤلاء فی النار و هو قوله عزّو جلّ فریق فی الجنة و فریق فی السعیر»(7)

امامی دعوت به هدایت می کند و گروهی اجابت او می کنند و امامی دعوت به ضلالت می کند و گروهی دعوتش را پذیرا می شوند آنها در بهشتند و اینها در دوزخ و این است معنی فریق فی الجنة و فریق فی السعید.

امیرمؤمنان امام نور

امیرمؤمنان علی(ع) نمونه عالی امامی است که دعوت الی اللّه می کند و انگیزه و آرزوئی جز احساء آرمانهای الهی ندارد:

فرمود: «اللهم انک تعلم انه لم یکن الّذی کان منّا منافسة فی سلطان ولاالتماس شی ء من فضول الحطام ولکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطّلة من حدودک»(8)

خدایا تو می دانی جنگ و درگیری، برای بدست آوردن حکومت و دنیا و ثروت نبود بلکه می خواستیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خویش باز گردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیده ات در امن و امان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده تو بار دیگر اجراء گردد.

این استراتژی حکومت مولی بود. برای مولی فقط خدا و اعلاء کلمه الهی مطرح بود و بس و برای تحقق این هدف خود را آماج تیرهای بلا قرار داد، تیرهائی که جسم حضرت را در جنگ ها می آزرد و تیرهائی که جان حضرت را به شدّت آزار می داد.

سکوت 25 ساله برای مولی بسیار سخت بود. سکوتی که همچون استخوان در گلوی، و همچون خار در چشم آن حضرت بود.(9)

اما چون رضای خدا در آن بود به جان خرید:

«لقد علمتم انی احق الناس بها من غیری و واللّه لاسلّمن ما سلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جوراً الّا علیّ خاصة التماساً لاجر ذلک و فضله و زهده فیما تنافستموه من زخرفه و زبرجه؛(10) همانا می دانید که سزاوارتر از دیگران به خلافت من هستم، سوگند به خدا من خلافت را رها می کنم. تا هنگامی که اوضاع مسلمین روبراه باشد و از هم نپاشد و جز من به دیگری ستم نشود و پاداش این گذشت و سکوت و فضیلت را از خداوند انتظار دارم و از آن همه زر و زیوری که به دنبال او حرکت می کنید پرهیز می کنم.»

در همان روزهای آغاز غصب خلافت از مولی علی(ع) یک نفر از بستگان حضرت اشعاری در مدح حضرت سرود که ترجمه آنها چنین است: من هرگز فکر نمی کردم که رهبری امت را از خاندان هاشم و از امام ابوالحسن سلب کنند.

آیا علی نخستین کسی نیست که بر قبله شما نماز گزارد، آیا داناترین شما به قرآن و سنت پیامبر او نیست.

آیا وی نزدیک ترین فرد به پیامبر(ص) نبود؟ آیا او کسی نیست که جبرئیل او را در تجهیز پیامبر یاری کرد.

هنگامی که امام علی(ع) از اشعار او آگاه شد قاصدی فرستاد که او را از خواندن اشعار خویش باز دارد و فرمود: «سلامة الدین احبّ الینامن غیره...»(11)

سلامت دین برای ما از هر چیز خوش تر است.

این روش حضرت تا پایان عمر بود. «دعوت الی اللّه» و این ویژگی تمام فرزندان معصوم حضرت بود. نرمش قهرمانانه امام مجتبی اگر برای امام حسن(ع) آنچه برای امام حسین(ع) فراهم بود برای حضرت نیز شهادت خونین نهایت آرزو بود، اما شرائط فراهم نبود، به همان دلیل که پدر بزرگوارش تلخی سکوت 25 ساله را برای خدا و حفظ اساس اسلام بجان خرید، حضرت هم صلح را پذیرفت. خود در باب فلسفه صلحش فرمود:

«...فترکتها ابتغاء وجه اللّه و حقن دماء المسلمین...؛(12) خلافت را برای رضای خدا و جلوگیری از ریختن بیهوده و بی ثمر خون مسلمانها رها کردم.»

رهبران طاغوتی

اما رهبران طاغوتی روشی جز این ندارند فقط دعوت الی النفس!! است و بس. در قرآن فرعون نماد یک رهبر طاغوتی است این منطق اوست که:

«و قال فرعون یا ایها الملأ ما علمت لکم من اللّه غیری...؛(13) و فرعون گفت ای گروه اطرافیان و درباریان من خدائی غیر خودم برای شما سراغ ندارم.»

«...و قال فرعون ما اریکم الامااری...؛(14) و فرعون گفت من جز آنچه را که معتقدم به شما ارائه نمی دهم.»

جباران و طاغوتها در طول تاریخ و در گذشته و امروز همیشه رأی صواب را رأی خود می دانستند و به احدی اجازه اظهار نظر در برابر رأی خود نمی دهند آنها به پندارشان عقل کلّ اند و دیگران مطلقا عقل و دانش ندارند. رهبران طاغوتی "من" برای آنها محور است و رهبران الهی "خدا".

نماد رهبر طاغوتی در برابر مولی علی(ع) معاویه است او آنقدر خودباخته حکومت و کم ظرفیت و اسیر نفس بود که هنوز مرکّب قراردادی که با امام بسته خشک نشده بود، در میان مردم ایستاد و با کمال بی شرمی گفت: من با شما نجنگیدم که نماز بخوانید و یا روزه بگیرید بلکه می خواستم بر شما حکومت کنم و به مقصود خود برسم و اکنون هم هر قرار دادی که با حسن بن علی منعقد کردم همه را زیر پای خود می گذارم.(15)

این سیمای عریان و بی پرده معاویه است. او می خواهد بر مردم حکومت کند این یعنی دعوت الی النفس!!

رهبران هدایت کننده

«والقادة الهداة»

«قادة» جمع قائد است اسم فاعل از قاد یقود از ریشه قود است. قائد در برابر سائق است، قائد آن است که از جلو می رود، جلودار است، سائق آن است که انسان مرکب را جلو بیاندازد و آن را از پشت براند.

امامان رهبران هدایت از لازمه قیادت و جلوداری همیشه هدایت یافتگی نیست چه بسا قائد خود گمراه باشد. اما امامان(ع) رهبرانی هدایت شده هستند که شایستگی هدایت دیگران را دارند و هدایتشان قائدانه است نه سائقانه لذا قبل از دیگران خود عامل به آنچه می گویند هستند.

امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:

«ایها الناس انّی واللّه، ما احثکم علی طاعة الّا واسبقکم الیها و لاانهاکم عن معصیة الّا واتناهی قبلکم عنها؛(16) ای مردم به خدا سوگند من شما را به هیچ طاعتی وادار نمی کنم مگر آنکه پیش از آن خود عمل کرده ام و از معصیتی شما را باز نمی دارم جز آنکه پیش از آن ترک گفته ام.

این ویژگی همه رهبران الهی است که در رهبری خود پیشگام عمل به آنند که به مردم می گویند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان