وصیت نامه ی علامه حلی به فرزندش
اجرای فرامین الهی
پسرم! خداوند تعالی تو را بر انجام دادن فرمان هایش استوار بدارد و بر عمل خیر و ملازمت آن توفیقت دهد و به سوی آنچه دوست می دارد و راضی است، رهنمایت باشد و به آنچه از خیرها آرزو داری و خواهانی برساندت و در دنیا و آخرت سعادتمندت کند و... مُهر «صالح است» بر اعمالت بنهد و وسایل رسیدن به سعادت را روزی ات کند و از برکت های بزرگ و والایش بر تو بباراند و خداوند از هر بلا و سختی دورت بدارد و بدی ها را از تو دفع کند.
حال اگر خداوند تعالی در این دهه بر من مرگ را نوشته باشدو آن را با قدرش حتمی کرده باشد، از آن جا که او فرمانش را بر بندگان حاضر و مسافر جاری سازد، پس من هم همان گونه که خداوند تعالی وصیت را بر من واجب و به خصوص هنگام احساس مرگ مرا مأمور به آن کرده است، تو را مخاطب ساخته و برایت وصیت می کنم به:
این که همدوش با تقوای الهی باشی که آن به یقین سنّت پایدار و واجب حتمی و سپر نگهدارنده و توشه ی ماندگار است و آن پُر سودتر چیزی است که انسان برای روزی که چشم ها از هیبت آن روز گشاده و خیره می ماند و یار و یاور نیست، خواهد داشت و هم چنین التزام داشته باش به پیروی اوامر خداوند تعالی و انجام دادن آنچه او می پسندد و بپرهیز از آنچه او ناخوش دارد و دوری کن از نواهی خداوند تعالی.
تحصیل کمالات
زندگی ات را در تحصیل کمالات نفسانی سپری ساز و اوقاتت را در کسب فضایل علمی و عروج از پستی نقص به بالاترین نقطه ی کمال و اوج گیری در آسمان عرفان و نه سقوط به جایگاه جُهّال و عمرت را با گرایش عاشقانه به پسندیده ها و یاری برادران دینی و پاسخ درشتخو را به سخن نیکو گفتن و نیکو رفتار را با چهره ی باز پذیرفتن، بگذران.
رفاقت و همنشینی
بپرهیز از رفاقت با انسان های پست و هم نشینی با افراد نادان زیرا رفاقت و همنشینی با آنان خلق و خوی ناپسند و باطن پست بر جای می نهد. التزام به همدوشی با عالمان و نشست و برخاست با فاضلان داشته باش که آن برای کسب کمالات زمینه ی کامل را فراهم می سازد و برایت توان و مهارت دریافتن پاسخ مجهولات را دنبال دارد.
باید امروزت از دیروزت بهتر باشد. پس بر تو باد التزام به صبر و توکل و رضا. هر روز و شب محاسبه ی نفس کن از خداوند بسیار آمرزش بخواه. از نفرین مظلوم بترس به خصوص از نفرین یتیم و پیرزن که خداوند درمورد شکستن دل شکسته گذشت نمی کند.
نماز شب
بر تو باد التزام به نماز شب که رسول اللّه بر آن تشویق کرده و دعوت به اقامه ی آن کرده و فرموده: هر که آخرین عملش اقامه ی نماز شب باشد و بمیرد، بهشت برای او باشد.
صله ی رحم
بر تو باد التزام به صله ی رحم که به یقین به عمر آدمی می افزاید، بر تو باد التزام به خوشرویی... بر تو باد التزام به توجّه و مراقبت از ذریّه ی پیامبر که همانا خداوند تعالی در سفارش به آنان تاکید کرده و پاداش رسالت و ارشاد مردم دوستی و مهرورزی به آنان قرار داده است.
طلب رحمت
این آنهایی بود که وظیفه ی تو بود اما آنچه به من مربوط است و نفعش به من برمی گردد این است که: با طلب رحمت برایم در بعضی از اوقات، مرا یاد کرده و مورد تفقّد قرار دهی و ثواب بعضی از طاعت هایت را برای من بفرستی در یاد کردم کم نگذار که اگر چنین کنی اهل وفا تو را جفا کار خوانند و در یاد کردم زیاد روی مکن که اگر چنین کنی، آنان که اهل نیکی اند، تو را به کوتاهی در حق پدر به هنگام زندگانی نسبت می دهند بلکه در خلوت هایت و پس نمازهایت یادم کن.والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
وصیت نامه ی فقیه پارسا ابراهیم بن سلیمان
سفارش های عمومی
1ـ تقوای الهی؛ معنی و حقیقت تقوا آن است که پرواگیری از خداوند مثل کسی که یقین دارد به توجه خداوند و این که نعمت هایی که در کف دارد از اوست و با بهره وری از همان نعمت ها اموری را که او را ناخوشایند می آید، انجام می دهد. حال آن که او قادر است که نعمت ها را بگیرد و دیگری را بهره مند سازد.
2ـ بترس از خدا؛ بسان کسی که می داند همه ی اعمال اهل آسمان ها و زمین توان شکر نعمت های او را ندارند و نمی تواند با آنچه خداوند در بهشت برای بندگان مطیع و گوش به فرمان مهیا کرده، برابری کند. اگر در خود چنین تقوایی را نمی بینی، با عشق الهی به معالجه ی خود پرداز.
3ـ جان خویش را وارسی کن که آیا محبت و عشق به خدا وجودت را لبریز کرده است؟ اگر معاذاللّه جانت مشروب به عشق حق نیست، در زمره ی مؤمنان راستین قرار نداری.
4ـ بنگر تلاش خویش را چقدر مصروف سود اندک دنیا کرده ای و چه اندازه اوقات با ارزش خویش را در راه آن بذل کرده ای. بی آن که ذره ای در این کار تردید روا داری و خسته شوی.
اگر از این راه هم سود نبردی و متنبّه نشدی، بدان قلب تو در عذاب و درد جانکاهی گرفتار آمده که خداوند در کتاب خویش بدان اشاره کرده است: بَلْ قُلُوبُهُمْ فی غَمْرَةٍ... .
سفارش های خصوصی
1ـ اوقات عمر را پاس بدار. مبادا که لحظه های عمر خود را ضایع کنی و به خسران گرفتار آیی. هنگامی که کاری نداری و فراغت حال پیدا کنی به ذکر خدا مشغل شو زیرا یاد خدا در هر حال برابر اعمال صالح و شایسته است.
2ـ وقتی آماده ی نیایش با معبود شدی، درون سینه را از وسوسه ها و دل مشغولی های دنیا بپیرای. شرم کن از پروردگار خود، هنگامی که از بنده ای حاجت دنیوی را می طلبی و با تمام وجود به او روی می آوری ولی به هنگام نیاز به پیشگاه بی نیاز، روی تو به سوی حق است و دلت جایی دیگر، اگر چنین باشی سزاوار خشم و عذاب الهی هستی.
3ـ شب و روز از نفس خویش حساب بکش زیرا نفس را اگر رها کنی مهار گسیخته می شود و اگر مقید کنی، رام می گردد.
4ـ به دهانت لگام زن. کلماتی را که در روز قیامت تو را مفید افتد و ثبت آن ها در نامه ی اعمالت مایه ی خرسندی تو گردد، بگو و از سخنانی که شرمساری آن روز را درپی دارد، دامن گیر .
5ـ بر خواندن ادعیه مواظبت کن و با زاری و تضرع دعا بخوان زیرا پیامبر فرمود: خداوند باب دعا را بر روی بندگان نگشود مگر این که راه و باب اجابت آن دعا را نیز گشود. در دعا برای برادران دینی خود بکوش زیرا آنچه را برای آنان بخواهی، صد هزار برابر آن را خدا به تو می دهد.
6ـ نباید نقص و عیب یکی از برادران دینی باعث انکار مراتب و کمالات دیگر او شود. چنان باش که کسی را پایینتر از خویش ندانی زیرا به گناهان خویش واقفی و بی پایگی توجیهات خود را می شناسی ولی از درون و باطن دیگری آگاه نیستی و فرجام کار بندگان بر تو پوشیده است، چه بسا گناهکاری نیک فرجام شود و مطیعی بد عاقبت.
7ـ مواظب باش خود را به این که این کار برای خداست و تکلیف، نفریبی. زیرا مکروه شمردن و ناخوش داشتن ریاست که به تو روی آورده، اگر برای خدا باشد، سیره ی صالحان بلکه معصوان است. آنان که همه ی سکنات و حرکات و نیّاتشان خدایی بوده، اگر ریاست به تو روی آورد و تو از رویکرد آن شادمان شدی، دل از آن برگیر و از پذیرش آن واهمه داشته باش و بر این امر پا بفشار.
دستور العملی از شهید اول
تقوای الهی
بر تو باد به تقوای الهی در پنهان و میان جمع. خوبی را برای همه ی آفریدگان بخواه گرچه به تو بدی روا داشته باشند. در برابر آزار دیگران بردباری بوَرز. اگر به تو اهانت شد یا ناسزا شنیدی، در پاسخ، سخنی ناروا مگو. هنگام شعله ور شدن خشم، از کلام ناپسند بپرهیز، از جایت بلند شو و در مکان دیگر بنشین و خود را به کاری مشغول کن تا خشمت فرو نشیند.
بهسازی آخرت
مدام در فکر بهسازی آخرت و سعادت دنیا باش.
در همه حال به خدا توکل کن و در همه ی مهمّات به او اطمینان داشته باش. بر تو باد پاسداری و شکرگذاری کسی که به تو خوبی می کند و تو را نعمت می دهد.
نماز اول وقت
به هر کاری مشغولی، نماز اول وقت را ترک مکن، اگر ـ معاذاللّه ـ نمازت قضا شد، در اولین فرصت جبران کن.
دانش آموز باش
در هر حال و مکان دانش آموز باش. پرگو مباش. بیشتر به شنیدن علاقه مند باش تا گفتن... با قرآن مأنوس باش. وردی از قرآن را برای خودت برگزین. اگر می توانی قرآن را حفظ کن و اگر ممکن نیست، هرچند آیه ای که در توانت هست، از بر کن.
تکامل
کوشش کن که امروزت بهتر از دیروزت باشد و تلاش کن در هر روزی گرچه اندک، تکامل پیدا کنی. مبادا به گفته ی سخن چینان گوش فرا دهی، زیرا بدبختی بی شمار به دنبال آرَدَ و تأثیری شوم برنفس می گذارد.
دعای هر روز
در هر روز بیست و پنج مرتبه «اللهم اغفر للمومنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات» را بخوان و در این دعا، ثواب بسیار است. پس از نماز عصر، هفتاد و هفت مرتبه ذکر استغفار را بخوان و نیز سوره ی قدر و توحید را بسیار قرائت کن.
دستورالعملی از بن اَبی جُمْهُور اَحْسایی
تکمیل علم
بر تو باد به ارج نهادن علم و مدام در خدمت او بودن. مبادا زلال علم را با طمع و سهل انگاری، آلوده سازی، زیرا این حالات گستاخی و بی حرمتی بر دانش است... پس ای برادر! با تمام توان علم را پاس بدار و مکانتش را با به کارگیری آن در فهمَ دین حفظ کن.
بر تو باد به تلاشی بی امان در فراگیری آن. در جهت تکمیل علم از پرسشی هیچ گاه ملول مشو.
علم در سینه
بر تو باد از بر کردن مطالب علمی و مرور کردن و یادآوری آن ها زیرا بهترین علم آن است که در سینه جای گیرد... پس در همه حال پاسش بدار و با او دمخور باش. زیرا آفت علم فراموسی است... .
احترام استاد
سفارش می کنم تو را بر پاس داشتن حقوق استاد و معلمت. نخست باید بدانی او راهنما و هادی و مرشد تو به علم و دانش است، بلکه او هدایت و سازندگی تو را همّ خویش کرد. او کسی که رنج هایی تن فرسا را برای راهنمایی تو به جان خرید تا تو از روی تحقیق و بصیرت به راه حق رهنمون شدی و اهل هدایت و صاحب توفیق گشتی. پس او پدر حقیقی و استاد معنوی و نعمت بخش تو پس از خداست. بنابراین با تمام توان حقّ او را پاس بدار و از او به بزرگی بین مردم یاد کن و در احترام و ستایش او بکوش.
دستورالعملی از مرحوم مجلسی
تدبّر در قرآن
آنچه این بنده از دوران ریاضت و خودسازی دریافته ام، مربوط است به زمانی که به مطالعه ی تفسیر اشتغال داشتم. شبی در بین خواب و بیداری حضرت محمد صلی الله علیه و آله را مشاهده کردم. با خود گفتم: شایسته است در کمالات و اخلاق آن حضرت خوب دقت کنم. هر چه بیشتر دقت کردم عظمت و نورانیّت آن جناب گسترده تر می شد به طوری که نورش همه جا را گرفت. در این هنگام بیدار شدم و به من الهام شد که: خُلق رسول خدا صلی الله علیه و آله قرآن می باشد. باید در قرآن بیندیشم. پس هر چه بیشتر در آیه ای دقت می کردم، حقایق بیشتری نصیبم می شد تا این که یک دفعه حقایق و معارف فراوانی برقلبم فرود آمد. پس در هر آیه ای که تدبّر می کردم، چنین موهبتی بر من عطا می شد.
دستورات خودسازی
دستور ریاضت و خودسازی عبارت از این است که: سخنان بی فایده بلکه از غیر ذکر خدا خودداری کند... از معاشرت با غیر اولیای خدا دوری جوید. از خواب زیاد اجتناب نماید و ذکر خدا را با مراقبت کامل ادامه دهد. اولیای خدا تداوم بر ذکر «یا حی یا قیّوم یا من لا اله الا انت» را تجربه کرده و نتیجه گرفته اند. من نیز همین ذکر را تجربه نموده ام. لیکن ذکر من غالبا «یا اللّه » است. با خارج ساختن غیر خدا از قلب و با توجه کامل به جناب خدای متعال. البته آنچه بسیار مهم است ذکر خدا با مراقبت کامل می باشد و سایر امور به پای ذکر نمی رسد. اگر این عمل تا مدت چهل شبانه روز ادامه یابد، درهایی از انوار حکمت و معرفت و محبت بر سالک گشوده می شود، آن گاه به مقام فناء فی اللّه و بقاءاللّه ترقی می کند.
اخلاق به روایت سیدعبداللّه شُبّر
کتاب الاخلاق تالیف مرحوم سیدعبداللّه شبر می باشد. مؤلف این کتاب در سال 1188 ه . ق، در نجف اشرف متولد شد. پس از تولد او پدر بزرگوارش مرحوم علامه سیدمحمدرضا شبر به کاظمین نقل مکان کرد و در همانجا تا هنگام وفات مشغول به تدریس و تألیف بود. در این اثر ارزشمند، در مورد مسایلی همچون حقوق، مهلکات، اسرار عبادات و منهیات مطالب مفید و ارزنده ای وجود دارد.
حضور در جامعه یا گوشه نشینی؟
دستورات اجتماعی اسلام
پیامبر اکرم فرمود: مؤمن با دیگران انس می گیرد و دیگران نیز با او انس می گیرند و خیری نیست در کسی که الفت نگیرد و دیگران با او مأنوس نشوند.
باز می فرماید: «هر کس از جامعه جدا شود، به مرگ جاهلیت از دنیا می رود».
همین طور اخبار و احادیثی که بر استحباب دید و بازدید، مصافحه، روبوسی، عیادت مریض، تشییع جنازه، برآوردن حوایج مسلمین، اهمیت دادن به امور آن ها، اصلاح بین آن ها، امر به معروف و نهی از منکر، همکاری در تقوی و نیکوکاری، حضور در نماز جمعه و جماعت دلالت می کند و احادیثی که به تأدیب و تأدُّب، مدارای با مردم، تحمّل آزار آنان، انس و استیناس، شرکت در مهمانی ها، قبول دعوت، تواضع و فراگیری تجارب دیگران و امثال آن تشویق می کنند همگی دلیل برتری معاشرت با مردم است.
چه این ها اموری هستند که جز بامعاشرت با دیگران تحقق نمی یابند.
اجتماع و گوشه نشینی در برخی احادیث
امام باقر علیه السلام به عبدالواحد انصاری فرمود: اگر انسان در مسیر حق باشد، گفتار مردم به او ضرر نمی رساند حتی اگر او را دیوانه بنامند و اگر بر سر کوهی باشد و تا دم مرگ در همانجا خدا را عبادت کند ضرری نمی بیند.
امام صادق علیه السلام فرمود: «مؤمن از جدایی مردم ضرر نمی بیند اگرچه بر قله ی کوهی باشد».
آنچه از احادیث برمی آید دعوت به گوشه نشینی نیست بلکه مراد پایداری در راه حق و هدایت است ولو این که این امر به بی توجهی مردم و دور شدن آنان از شخص باشد نه شخص از مردم.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «کسی که بر امر امامت استوار باشد، ضرر نمی بیند از این که سایه بانی جز درخت و غذایی جز برگ آن نداشته باشد».
و باز می فرماید: خدای تبارک و تعالی می فرماید: «عابدترین دوستان من کسی است که از نمازش بهره ای برده باشد، پروردگارش را نیکو عبادت کند و او را نهان بپرستد و در میان مردم ناپیدا باشد که انگشت نمای دیگران نباشد و رزقش به اندازه ی نیازش باشدو بر آن صبر کند و چون مرگش در رُبود، ارث و گریه کننده اش کم باشد.
عزلت درست
عزلت ممدوح و پسندیده عزلت قلبی است و به این معنی که انسان باید در عین حال که در میان جمع و اجتماع حضور دارد، قلبش در گوشه ی تفکرات خود و مناجات با خدا مشغول باشد.
در این مورد عبداللّه بن سنان، از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: «خوشا به حال بنده ای که مردم را بشناسد و با جسمش با آن ها مصاحبت کند ولی قلبش با آن ها غریبه باشد. مردم او را به ظاهر بشناسند و او با باطن مردم را بشناسد».
منظور عزلت و کناره گیری از کسانی است که به دنیا چسبیده اند و خدا را فراموش کرده اند ولی از اهل آخرت مثل علما و عقلا و عرفا که اخلاقشان قابل استفاده عموم و احوالشان مفید است و انسان در آمیزش با آنان به اجر و پاداش می رسد نباید کناره گیری کرد.
امام کاظم علیه السلام می فرماید: ای هشام ! تحمل تنهایی نشانه ی قوت عقل است پس اگر کسی درباره ی خدا تفکر کند از دنیا و راغبین به آن کناره گیری می کند و به آنچه نزد خداست رغبت پیدا می کند و هر کس به آنچه نزد خداست راغب شود، خدا انیس او در وحشت و دوستش در تنهایی و بی نیازیش در فقر و یاور او در بی کسی خواهد بود.