جرئتمندی چیست؟
مهارت جرئتمندی یا همان رفتار جرئتمندانه، رفتار یا مهارتی است که به افراد توانایی می دهد از خودشان در موقعیت های مختلف محافظت و دفاع کنند. کسانی که این مهارت را دارند، با رفتار جرئتمندانه ی خود قادرند دیگران را از عقاید و احساسات شان مطلع کنند و اجازه ندهند که آن ها بنا به میل خود رفتار کنند. این افراد قادرند دیگران را در موضعی قرار دهند که ضمن احترام به حق خود، به حق آن ها نیز احترام بگذارند. این رفتار به این دلیل در جهت مخالف با رفتار پرخاشگرانه یا منفعلانه یا منفعل- پرخاشگر قرار دارد که در آن افراد در یک تعامل برنده- برنده قرار می گیرند. یعنی ضمن احترام و حفظ حقوق دیگران اجازه نمی دهند که به آن ها بی احترامی شود یا نادیده گرفته شوند. چنان که ذکر شد در رفتار پرخاشگرانه فرد برای احقاق حقوق خود، حقوق دیگران را زیر پا می گذارد و از آن جا که خود مورد بی احترامی قرار گرفته، یا تصور می کند که به او بی احترامی شده یا خواهد شد، درصدد رفتار متقابل برمی آید و ممکن است به جای یک ضربه که محتمل شده، ده ها ضربه را به طرف مقابل وارد کند.
برعکس، افراد منفعل و تابع به رغم این که شاهد تضییع حقوق خود و بی احترامی دیگران نسبت به خود هستند، از ترس این که مبادا با اعتراض اوضاع را بدتر کنند یا خشم طرف مقابل را برانگیزند، سکوت می کنند و حتی در مواردی تن به پست ترین کارها می دهند تا مبادا دیگران را از خود ناامید کنند و در نتیجه ی آن طرد شوند.
افرادی که رفتار منفعل- پرخاشگرانه دارند ممکن است در شرایط جاری خشم خود را ابراز نکنند و از این که مورد ظلم قرار گرفته اند شکایتی ابراز ندارند، اما به محض کم رنگ شدن سایه ی ظلم، خشم خود را به بدترین وضع ابراز کنند. برای مثال اموال کسانی را که تصور می کنند به آن ها ظلم کرده اند از بین ببرند یا حتی ممکن است تله هایی بر سر راه آن ها بگذارند که جان و مال شان را به خطر اندازد.
بنابراین، با رشد رفتار جرئتمندانه افراد می آموزند که بدون خشم یا رفتار پرخاشگرانه و گستاخانه حقوق خود را احیا کنند یا از تضییع آن جلوگیری کنند.
جرئتمندی مهارتی آموختنی است. این مهارت به افراد کمک می کند تا در ارتباط با دیگران به آگاهی و اعتماد به نفس دست یابند. رفتار جرئتمندانه معطوف به زمان حال است. بگذارید با یک مثال آن را روشن تر کنیم. دوستی می خواهد کتابی را که برای امتحان روز بعد به آن نیاز دارید از شما قرض بگیرد. در صورت فقدان رفتار جرئتمندانه، شما کتاب را به او می دهید، ولی بعد دچار این احساس می شوید که کاش این کار را نمی کردم، پس خودم برای فردا باید چه کار کنم، همان طور که ملاحظه می کنید، در این مثال زمان ها معطوف به گذشته ( کاش این کار را نمی کردم) و آینده( فردا چه کار کنم) است، در حالی که چنان چه به این دوست تفهیم می کردید که کتاب را برای امتحان فردا نیاز دارید، هیچ یک از دو حالت ذکر شده رخ نمی داد و مشکل را در همان زمان و به موقع حل کرده بودید.
جرئتمندی شامل چه موقعیت هایی می شود؟
در این جا با ارائه ی چندین مثال موقعیت هایی توصیف می شوند که شاید خود شما هم با قرار گرفتن در آن ها برای مدتی نمی دانستید که چه پاسخی بدهید.
1- موقعیت هایی که مستلزم پاسخ منفی شما بوده است. برای مثال یکی از دوستان خواسته است که اتومبیل شما را به رغم نیاز خودتان، قرض بگیرد. یا کسی شما را به مهمانی یا جلسه ای دعوت کرده که خودتان میلی یا دلیلی برای رفتن به آن جا ندارید. در مورد نوجوانان مثالی هایی از این موقعیت ها، وقتی است که مثلاً یکی از هم کلاسی ها یا دوستان شان مصرف موادی را به آن ها پیشنهاد کرده و اصرار داشته است که امتحان کنند یا از آن ها خواسته که به مهمانی یا جشنی بروند و خوش بگذرانند، یا برای دختران، زمانی که آن ها بی اختیار تن به روابطی می دهند که عواقب بدی برای شان دارد، این دقیقاً موقعیتی است که در آن، باید جواب منفی بدهند.
2- موقعیت هایی که مستلزم درخواست و تمنا از کسی است. شما ممکن است خواسته باشید از دوست تان درخواست کنید کتابی را که می دانید وی در حال حاضر به آن نیاز ندارد به شما قرض دهد یا خودتان کتابی به او قرض داده اید، حالا می خواهید از او درخواست کنید که آن را پس بدهد. ممکن است بسیاری از شما در چنین موقعیت هایی قرار گرفته باشید و ضمن آن احساس بی قراری و بلاتکلیفی زیادی کرده باشید.
3- گاهی در موقعیت هایی قرار داشته اید که به رغم میل شما فردی بدون ملاحظه ی احوال تان، نسبت به شما خشمگین بوده و خشم خود را به شما ابراز داشته است. شما نمی دانستید که چرا او این رفتار را انجام می دهد و می خواستید هرچه زودتر به آن وضع خاتمه دهید، اما کلافه بودید و نمی دانستید در مقابل این فرد چه رفتاری اتخاذ کنید.
4- یکی دیگر از موقعیت ها در میان گذاشتن احساسات و عواطف یا حتی نظرات تان با دیگران است. موقعیت هایی که دوست داشته اید درباره ی احساس یا عقیده ی خود با طرف مقابل صحبت کنید. مثلاً به کسی بگویید که دوستش دارید یا از او دلخور هستید ولی مهر سکوت بر لب زده و از خیر آن گذشته باشید.
اغلب افراد از طریق سکوت، عصبانیت، تسلیم شدن یا تلافی کردن با این موقعیت ها برخورد می کنند. این واکنش ها همگی به احساس عدم کنترل بر زندگی و لاینحل ماندن مشکلات می انجامد. سرانجام این واکنش ها و رفتارها چیزی جز افسردگی و رسیدن به احساس درماندگی نیست.
کسانی که اظهار می دارند از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند و در شرایط پیچیده یا تسلیم می شوند یا به شدت واکنش نشان می دهند، افرادی هستند که در موقعیت های توصیف شده در بالا واکنش جرئتمندانه ندارند. آن ها غالباً از ناامیدی یا بدتر کردن اوضاع شکایت دارند، در حالی که رفتار جرئتمندانه چنین احساس هایی را برای شان ایجاد نمی کند. با اتخاذ رفتار جرئتمندانه، افراد در عین داشتن عزت نفس و اعتماد به نفس کافی، قادر به حل مسائل خود خواهند بود.
آیا راهی برای سنجش رفتار جرئتمندانه وجود دارد؟
روان شناسان ابزارهای متعددی را برای سنجش رفتار جرئتمندانه، در مقابل رفتار منفعلانه یا پرخاشگرانه به کار گرفته اند. این ابزارها بیشتر به شکل پرسش نامه ها به سنجش و ارزیابی رفتار خود یا رفتار نوجوان تان اقدام نمایید. پاسخ هریک از پرسش ها امکان برآورد سبک رفتاری پاسخ دهنده را فراهم می آورد.
شما ممکن است پس از ارزیابی خود یا نوجوان تان یا شخص دیگری، به این حقیقت دست یابید که غالباً به عنوان فرد منفعل یا پرخاشگر یا جرئتمند عمل کرده اید. یا این که فرزندتان فرد کم رو یا پرخاشگری است. در صورت آگاهی از این موضوع که شما یا فرزندتان فردی منفعل یا پرخاشگر هستید، خواندن مطالب این کتاب و تمرین مهارت ها به شما کمک می کند تا رفتار جرئتمندانه داشته باشید.
اگر خود را فردی جرئتمند یافتید، بدانید که مشکلات برشمرده شده در صفحات قبل را که به فقدان جرئتمندی مربوط است، ندارید و انسان موفقی هستید. فراموش نکنید که صادقانه به پرسش ها پاسخ دهید. هرگونه عدم صداقت به برآورد غلط از سبک رفتاری تان منتهی می شود و ممکن است در پایان خود را به عنوان فردی جرئتمند ارزیابی کنید و بعد متعجب شوید که چرا اعتماد به نفس کافی ندارید.
در این صورت به طور یقین دربرخی شرایط که مربوط به رفتار جرئتمندانه است نقص و کمبود داشته اید، ولی به خود دروغ گفته اید چون دوست داشته اید که این طور باشید پاسخ مبنی بر جرئتمند بودن را انتخاب کرده اید.
در ادامه مقاله چندین موقعیت که ممکن است درگذشته تجربه کرده یا نکرده باشید ارائه شده است. ما می خواهیم بدانیم که شما معمولاً در این موقعیت ها چه کار می کنید. لطفاً پاسخ خود را با دقت انتخاب کنید.
1- شما و بهترین دوست تان چهار بلیت برای تماشای بازی فوتبال دارید. دو تن از دوستان دیگرتان که قرار بوده به شما بپیوندند نمی توانند با شما بیایند، بنابراین شما دو بلیت اضافه دارید. دوست تان می گوید: « اگر بلیت های اضافه را به من بدهی، تلاش می کنم آن ها را بفروشم». او بلیت ها را می فروشد ولی سهم شما را نمی دهد.
الف- شما رفتار دوست تان را نمی پذیرید چون فکر می کنید که او پول اضافه را با فروش بلیت های شما کسب کرده است.
ب- آرام می گویید: « پول مرا بده» .
ج- می گویید: « خیلی کلکی، اگر پول مرا ندهی، دوستی مان به هم می خورد» .
2- مادرتان شما را برای تهیه ی آذوقه فرستاده است. فروشگاه شلوغ است و شما برای پرداخت پول خیلی منتظر شده اید. مادرتان گفته عجله کنید، ناگهان خانمی شما را کنار می زند و می گوید: « می توانم قبل از شما بروم؟ من عجله دارم. »
الف- خوشحال نیستید که او به شما کلک می زند اما به آرامی کنار می کشید و می گویید: « بسیار خوب» و اجازه می دهید آن خانم قبل از شما برود.
ب- شما دست خانم را پس می زنید و می گویید: « نه خیر خانم» و نوبت خودتان را به او نمی دهید.
ج-می گویید: « بله می فهمم اما من هم عجله دارم، لطفاً تا نوبت خودتان صبر کنید یا به صندوق دیگری بروید» .
3- یکی از دوستان مدرسه ای تان دروغ هایی درباره ی شما گفته است. در نتیجه، بیشتر دوستان از شما دوری می کنند و پشت سرتان حرف می زنند. امروز شما با این دوست در مدرسه رودررو می شوید. او با شما طوری حال و احوال می کند که انگار اتفاقی نیفتاده است.
الف- شما هم با او سلام و احوال پرسی می کنید و تظاهر می کنید که چیزی درباره ی دروغی که او گفته نمی دانید.
ب- می گویید: « خوب، خوشحالم که بالاخره گیرت انداختم ما یک خرده حساب هایی با هم داریم، دروغ گو».
ج- می گویید: « از شایعاتی که شما درباره ی من پخش کرده ای ناراحتم. فکر می کردم دوست من هستی و متعجبم که چرا این کار را با من کردی. اگر دلیلی داری خوشحال می شوم آن را بگویی تا ببینم چه کار می توانیم بکنیم. »
4- شما غالباً در حق دوستان تان خوبی می کنید. یکی از دوستان تان به هر دلیل از شما انتظار بیشتری دارد. در حقیقت شما فکر می کنید برخی درخواست های این دوست غیرمنطقی است و این که او از شما سوءاستفاده می کند. امروز دوباره این دوست درخواستی از شما دارد.
الف- درخواستش را قبول می کنید، چون دوستی برای شما خیلی اهمیت دارد.
ب- معذرت خواهی می کنید و به او می گویید امروز خیلی گرفتارید و نمی توانید کمکش کنید.
ج-به دوست تان می گویید: « شما مرتب درخواست هایی دارید که برخی از آن ها غیرمنطقی هستند. این دفعه می گویم نه، دوستی یک خیابان دوطرفه است. »
5- شما عضو تیم بسکتبال مدرسه هستید. مربی قول داده که همه ی اعضای تیم بازی خواهند کرد اما فقط پنج دقیقه به پایان بازی مانده و هنوز مربی شما را به بازی نفرستاده است.
الف- بلند می شوید به طرف مربی می روید، فحاشی می کنید و اعتراض خود را اعلام می دارید.
ب- روی نیمکت ذخیره ها می مانید. فکر می کنید با نگاه کردن به بازی دیگران خیلی چیزها یاد می گیرید.
ج- به مربی نزدیک می شوید و به او یادآوری می کنید که شما هنوز بازی نکرده اید.
6- امروز ورقه ی امتحان تان را گرفته اید. بعد از صحبت با هم کلاسی ها، احساس می کنید که به یکی از جواب های شما عادلانه نمره داده نشده است. کمی بعد معلم شما در راهرو احوال تان را می پرسد.
الف- شما می گویید: « سلام، راستی من معتقدم که نمره ی عادلانه ای نگرفته ام، می توانید یک بار دیگر برگه ی مرا تصحیح کنید؟»
ب- می گویید: « سلام، من فکر می کنم شما خیلی ناحق به من نمره داده اید. »
ج- فکر نمی کنید که موقع مناسبی برای بحث درباره ی نمره باشد و به سادگی می گویید: « سلام» و به راه تان ادامه می دهید.
7- یکی از هم کلاسی های شما در یک امتحان شرکت نکرده و وقتی به خانه برمی گردید، می خواهد ورقه ی امتحان شما را بگیرد. هر دوی شما می دانید که معلم همان سؤال ها را برای کسانی که امتحان را از دست داده اند، طرح خواهد کرد. شما فکر می کنید این عادلانه نیست که او بدون درس خواندن و با استفاده از ورقه ی شما نمره ی خوب بگیرد.
الف- درخواست او را رد می کنید، ورقه ی خود را به او نمی دهید و می گویید که دیگر با او دوست نیستید.
ب- از دادن ورقه تان به او خودداری می کنید و توضیح می دهید که چرا فکر می کنید کار غلطی است که او از ورقه ی شما استفاده کند.
ج- نگهداری یک رابطه ی دوستانه برای شما ارزشمند است، بنابراین ورقه تان را در اختیار او می گذارید.
8- معلم محبوب شما متقاضی است که داوطلبانه روزی دو ساعت برای یک پروژه ی اضافه بر درس های تان به او کمک کنید. شما در کلاس درس تان را خوب می خوانید اما برای دروس دیگر ترس آن را دارید که وقت کم بیاورید.
الف- می گویید: « درباره اش فکر می کنم» و بعد هر جا او را می بینید در می روید.
ب- از انجام دادن این کار خشنود نیستید اما می ترسید که اگر درخواست او را رد کنید شما را اذیت کند. موافقت می کنید که به او کمک کنید.
ج- می گویید« نه» و توضیح می دهید که دوست دارید این کار را بکنید، ولی نیاز به مطالعه ی سایر درس ها دارید.
9- شما توسط یکی از دوستان برای شام دعوت شده اید. موقع شام می بینید که همه چیز آماده است اما غذا از نوعی است که شما آن را دوست ندارید و قبلاً باعث بیماری تان شده. مادر دوست تان می گوید: « قانون خانه ی ما این است که شما هر غذایی که در بشقاب تان است بخورید».
الف- شما نمی خواهید در خانه ی دوست تان دچار شرمندگی شوید، بنابراین با زور آن را می خورید.
ب- به او می گویید که درگذشته این غذا شما را مریض کرده و عاقلانه نیست دوباره آن را بخورید.
ج- چیزی نمی گویید، اما نشان می دهید که ناراحت هستید و میز را ترک می کنید و به خانه برمی گردید.
10- شما در صف تهیه ی بلیت سینما ایستاده اید. فیلم چند دقیقه ی دیگر شروع می شود و شما نمی خواهید اول آن را از دست بدهید. سرانجام به گیشه می رسید. دختری که بلیت ها را می فروشد می خواهد بلیت شما را به مردی بدهد که پشت سر شما ایستاده است.
الف- شما به سادگی می گویید: « متأسفم نوبت من است» و سفارش خود را تکرار می کنید.
ب- به مرد می گویید: « این کار صحیح نیست» و سپس به دختر می گویید: « چرا باید او را زودتر از من راه بیندازید؟»
ج- ناراحت می شوید، اما صبر می کنید تا پس از وی بلیت خود را دریافت کنید. تصمیم می گیرید که دیگر به آن سینما نروید.
11- از مغازه ای یک وسیله ی بازی خریده اید. وقتی به خانه می رسید، متوجه می شوید که برخی از قطعات آن کم اند. برمی گردید و می خواهید آن را پس بدهید یا عوض کنید. وقتی با فروشنده صحبت می کنید او می گوید: « خیلی بد شد» ، اما نه آن را پس می گیرد و نه عوض می کند.
الف- چیزی نمی گویید و از مغازه خارج می شوید و تصمیم می گیرید دیگر از آن جا خرید نکنید.
ب- عصبانی می شوید، آن را به طرف فروشنده پرت می کنید و خارج می شوید.
ج- می گویید: « می دانم که خیلی بد شد اما اصرار دارم یا آن را عوض کنید یا پس بگیرید».
12- معلم در خارج از کلاس و خیلی خصوصی به شما می گوید که پاسخ تان به یکی از سؤال های امتحان شبیه پاسخ یکی دیگر از هم کلاسی های تان است. این دفعه اشکالی ندارد ولی دفعه ی دیگر این اتفاق نیفتد. شما تقلب نکرده اید و معلم تان در اشتباه است.
الف- چیزی نمی گویید، کتابی برمی دارید و شروع به خواندن می کنید، انگار که با شما حرف نمی زند.
ب- می گویید: « من تقلب نکرده ام».
ج- عصبانی هستید اما چیزی نمی گویید. امیدوارید که روزی این را به معلم تان ثابت کنید.
13- شما با اتوبوس در حال مسافرت به شهر دیگری هستید. اتوبوس شلوغ است و شما در جایی که غیرسیگاری ها می نشینند، نشسته اید. مردی که پشت سرتان نشسته سیگاری بعد از سیگار دیگر دود می کند. حال شما دارد به هم می خورد.
الف- کاری نمی کنید. دود را تحمل می کنید و امیدوارید که راننده بیاید و به وی تذکر دهد.
ب- با عصبانیت به او اعتراض می کنید و امیدوارید که او به زودی سیگارش را خاموش کند.
ج- به او می گویید: « متشکر می شوم اگر سیگار نکشید، چون سیگار حال مرا به هم می زند. می دانید که این جا نباید سیگار کشید» .
14- امروز جمعه است و شما تکالیف خود را انجام داده اید. حالا دل تان می خواهد که بروید با دوستان تان بازی کنید. مادرتان به شما می گوید که از خواهر کوچک ترتان نگهداری کنید.
الف- شما می گویید: « من می خواهم با دوستانم بازی کنم» .
ب- نمی خواهید از بچه نگهداری کنید ولی می گویید: « چَشم مادر».
ج- به درخواست مادر بی توجهی می کنید و از خانه خارج می شوید.
15- در زمان امتحان، دانش آموزی که پشت سرتان نشسته درخواست می کند که به او دستمال کاغذی بدهید. شما یک دستمال به او می دهید. معلم تان می بیند و شما را متهم به تقلب می کند.
الف- شما ناراحت می شوید، اما عذرخواهی می کنید و به نوشتن ادامه می دهید.
ب- به معلم می گویید که دانش آموز پشت سری از شما دستمال کاغذی خواست و شما به او دادید.
ج- فکر می کنید تنها کسی که می تواند به شما کمک کند دوست تان است، برمی گردید و به او نگاه می کنید به این امید که او در پشتیبانی از شما چیزی بگوید.
16- بهترین دوست شما چند بار پشت سر هم از شما پول قرض گرفته و هنوز پس نداده است. امروز شما برای خرید ناهارتان به کمی پول نیاز دارید. از دوست تان می خواهید که به شما پول بدهد ولی او درخواست شما را رد می کند.
الف- اگرچه رنجیده می شوید ولی چیزی نمی گویید و تصمیم می گیرید که به دوستی با وی خاتمه دهید.
ب- می گویید: « چند بار از من پول خواستی و به تو دادم، خوب از حالا دیگر پولی از من نخواه. »
ج- می گویید: « من چند بار به تو پول قرض دادم و ناراحتم که تو حتی یک بار هم پولم را پس ندادی» .
17- شما در فروشگاهی توی صف ایستاده اید. مشتری جلو شما حداقل پنج دقیقه مشغول صحبت کردن با صندوقداراست و شما عجله دارید که زود به خانه برگردید.
الف- حرفی نمی زنید؛ از فروشگاه خارج می شوید بدون این که چیزی را که برای آن به فروشگاه آمده بودید، خریداری کنید.
ب- حرف صندوقدار و مشتری را قطع می کنید و می گویید: « فکر نمی کنید که مردم می خواهند شما ساکت شوید؟ نمی بینید که من بیشتر از پنج دقیقه است که این جا منتظر هستم؟»
ج- می گویید: « معذرت می خواهم، من خیلی وقت است که منتظرم و می خواهم که الان کارم راه بیفتد. »
18- امروز چهارشنبه است و شما جزوه ی علوم را تا روز جمعه احتیاج دارید. یکی از دوستان تان که به جزوه ی شما احتیاج دارد درخواست می کند که آن را به او بدهید، شما باید چند بخش از آن را بخوانید.
الف- جزوه را به خاطر دوام دوستی تان به او می دهید در حالی که خودتان به آن نیاز دارید.
ب- شما می گویید: « نه ممکن نیست. تا جمعه خودم به آن نیاز دارم. »
ج- می گویید: « بگذار درباره اش فکر کنم» ، بعد سعی می کنید از دست او در بروید به امید این که دوباره درخواستش را مطرح نکند.
19- در ایستگاه اتوبوس ایستاده اید و مقدار زیادی هم بار و بسته دارید. وقتی اتوبوس می رسد، پر است و شما شانس می آورید و یک صندلی گیرتان می آید. ناگهان می بینید که یکی از بسته های تان را انداخته اید. وقتی بلند می شوید آن را بیاورید کسی جای تان را می گیرد.
الف- نمی خواهید سر یک صندلی سروصدا به راه اندازید، بنابراین چیزی نمی گویید و در فضای وسط اتوبوس می ایستید.
ب- می گویید: « ببخشید این صندلی من است».
ج- عصبانی می شوید و امیدوارید که او صندلی را به شما برگرداند.
20- شما و هم کلاسی تان تکلیفی را به اتمام می رسانید. شما بخش بیشتری از آن را انجام داده اید. آموزگار می پرسد کدام یک از شما این نقاشی را کشیده است. قبل از این که شما چیزی بگویید، هم کلاسی تان آن را به حساب خودش می گذارد.
الف- شما می گویید: « درست نیست من آن نقاشی را کشیدم. »
ب- چیزی نمی گویید، چون نمی خواهید دوست تان را شرمنده کنید.
ج- به آموزگارتان می گویید: « او دروغ گو است» و به هم کلاسی تان می گویید: « دیگر با تو در هیچ کاری شراکت نمی کنم. »
21- آموزگارتان می گوید که رشد خوبی در درس ها داشته ای و نمره ات از 19 که برای اولین امتحان دریافت کرده ای بالاتر خواهد رفت. او می گوید که ممکن است 20 بگیری. امروز نمره ی نهایی را دریافت می کنید، و هم چنان به جای 20، نمره ی شما 19 است.
الف- از آموزگار می پرسید که چرا به شما 19 داده است، در حالی که گفته بود نمره تان بالاتر خواهد بود.
ب- واقعیت را می پذیرید، زیرا احساس می کنید که ممکن است اخیراً نظر آموزگار درباره ی شما تغییر کرده باشد.
ج- به آموزگار چیزی نمی گویید، ولی بین هم کلاسی ها پخش می کنید که آموزگار به شما دروغ گفته است.
22- قرار است از بچه ی همسایه تان در ازای ساعتی 2000 تومان نگهداری کنید. شما آن کودک را دوست ندارید چون اسباب دردسرتان بوده و امشب بدتر از قبل است. چون همسایه به جای 2000تومان، مبلغ 1500 تومان به شما پرداخت می کند.
الف- چیزی نمی گویید و 1500 تومان را برای یک ساعت نگهداری از کودک، قبول می کنید و تصمیم می گیرید که دیگر مسئولیت نگهداری از بچه ی او را به عهده نگیرید.
ب- می گویید شما قول دادید که در ازای هر ساعت 2000 تومان پرداخت کنید. حق این است که همان مبلغ را که قول داده بودید بپردازید.
ج- قبول می کنید که برای هر ساعت 1500 تومان دریافت کنید، چون این بهتر از هیچ است و ناراحت به خانه تان برمی گردید.
23- دارید با دوست تان توپ بازی می کنید که شیشه ی همسایه بر اثر برخورد توپ با آن می شکند. همسایه از خانه اش بیرون می آید، سر شما فریاد می زند و شما را برای شکستن شیشه سرزنش می کند و می گوید: « می دانم که تو شیشه را شکستی. دفعه ی بعد مراقب باش» .
الف- به او می گویید که این یک حادثه بود اما شما این کار را نکردید.
ب- چیزی نمی گویید. اما روز بعد عمداً یک شیشه ی دیگر خانه ی او را می شکنید.
ج- می گویید« باشه» و سرزنش او را برای این که دوست تان دچار دردسر نشود به جان می خرید.
24- مادر دوست شما به خانه تان می آید و از شما می خواهد شما به فرزند او در انجام درس هایش کمک کنید. وقت کلاس شنای شماست و اگر به درخواست وی عمل کنید، دیر به شنا می رسید. آن چه موضوع را بدتر می کند این است که، مادرتان هم می خواهد که شما به درخواست مادر دوست تان عمل کنید.
الف- درخواست مادر دوست تان را رد می کنید و به او می گویید که خودش آن کار را انجام دهد.
ب- چیزی نمی گویید و به درخواست او عمل می کنید، اگرچه دیر به کلاس شنا خواهید رسید.
ج- شما به مادر دوست تان و مادر خودتان می گویید که به کلاس شنای خود دیر خواهید رسید، بنابراین نمی توانید درخواست او را قبول کنید.
25- شما و دوتا از دوستان تان گرسنه هستید. بنابراین به اولین ساندویچ فروشی می روید. پیش خدمت دستورات شما را یادداشت می کند که دو همبرگر با پیاز و یکی بدون پیاز سفارش داده بودید. شما از پیاز متنفرید؛ وقتی همبرگرها آورده می شوند هر سه تا با پیاز هستند.
الف- چیزی نمی گویید و پیازها را از همبرگر خارج می کنید.
ب- پیش خدمت را صدا می زنید و به او می گویید که شما همبرگر بدون پیاز درخواست کرده بودید و از او می خواهید که آن را عوض کند.
ج- از پیش خدمت عصبانی می شوید و می گویید: « مگر گیج هستید، خانم من گفتم که پیاز نمی خواهم. »
26- شما در ساحل نشسته اید. خیلی شلوغ است اما شما یک جای خلوت پیدا می کنید و حوله تان را آن جا پهن می کنید که به شنا بروید. وقتی برمی گردید می بینید که حوله ی شما به طرفی پرت شده و دو نفر در جایی که شما حوله را پهن کرده بودید خوابیده اند.
الف- چیزی نمی گویید. حوله تان را برمی دارید و به دنبال جای دیگری می گردید.
ب- به آن دو می گویید که آن جای شما بوده است و از آن ها می خواهید که به جای دیگری بروند.
ج- چیزی نمی گویید اما با عصبانیت به آن ها نگاه می کنید به امید آن که آن ها پیام شما را دریافت دارند و به جای دیگری بروند.
حال با توجه به پاسخ های خود به پرسش های صفحات قبلی چه جمع بندی ای از خود دارید. آیا براساس پاسخ هایی که به پرسش ها دادید خود را انسان جرئتمندی یافتید یا دریافتید که شما انسانی خشمگین و یا کم رو و مظلوم هستید. در هر دو صورت شما به مطالب این کتاب احتیاج دارید. کتاب را بخوانید و برای جرئتمندانه رفتار کردن شروع به تمرین کنید. همان گونه که ملاحظه کردید رفتار جرئتمندانه معطوف به هدف و زمان حال است.
ادامه دارد...
کلید پرسش نامه
رفتار جرئتمندانه
|
رفتار پرخاشگرانه
|
رفتار منفعلانه
|
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی الف
|
سؤال 1
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی الف
|
سؤال 2
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی الف
|
سؤال 3
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی الف
|
سؤال 4
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی الف
|
گزینه ی ب
|
سؤال 5
|
گزینه ی الف
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی ج
|
سؤال 6
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی الف
|
گزینه ی ج
|
سؤال 7
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی الف
|
گزینه ی ب
|
سؤال 8
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی الف
|
سؤال 9
|
گزینه ی الف
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی ج
|
سؤال 10
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی الف
|
سؤال 11
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی الف
|
سؤال 12
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی الف
|
سؤال 13
|
گزینه ی الف
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی ب
|
سؤال 14
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی الف
|
سؤال 15
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی الف
|
سؤال 16
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی الف
|
سؤال 17
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی الف
|
سؤال 18
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی الف
|
سؤال 19
|
گزینه ی الف
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی ب
|
سؤال 20
|
گزینه ی الف
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی ب
|
سؤال 21
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی الف
|
گزینه ی ج
|
سؤال 22
|
گزینه ی الف
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی ج
|
سؤال 23
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی الف
|
گزینه ی ب
|
سؤال 24
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی الف
|
سؤال 25
|
گزینه ی ب
|
گزینه ی ج
|
گزینه ی الف
|
سؤال 26
|
منبع مقاله:
محمدخانی، پروانه، (1388) فرزندان خجالتی یا پرخاشگر، تهران: نشر قطره، چاپ اول.