بنا به گزارش های متون جغرافیایی کهن، کوفه در اقلیم سوم به طول 5/69 درجه وعرض3231 درجه جغرافیایی واقع است
(1) و باز بنا به همین گزارش ها فواصل کوفه ازشهرهای معتبر و مهم عالم اسلامی از این قرار بوده است: از کوفه تا مدینه نزدیک بیستمرحله
(2) و از مدینه تا مکه از طریق جاده حدود ده و از کوفه تا مکه (به طور مستقیم) قریب سه مرحله از این راه کم تر است
(3) از کوفه تا بصره دوازده مرحله
(4)، از کوفه تا بغدادچهار مرحله و تا واسط
(5) شش مرحله فاصله است.
بنا به گزارش طبری کوفه در محلی که استپ زبانش را
(6) به سوی دشت آبیاری شده وزیر کشت دراز کرده در یک موضع برّی بر روی تراسی در کنار شاخه اصلی فرات و درارتفاع حدود 22 متری از سطح دریا قرار گرفته است. این محل بالاتر از نجف در سمتغرب، - نمک زار گودی که جغرافی دان های عرب درباره آن تحقیق کرده اند
(7)- و نیز فراتراز بطائح - گستره ای وسیع که به زیر آب می رفته و پوشیده از نی و جگن بوده - در جنوبکه تا بصره
(8) گسترده بود، قرار دارد. خاک محل را مخلوطی از ریگ و شن (حسباء) وماسه سرخ در سمت غرب به طوری که از نام محل (سهله) پیدا است، وجود داشته چراکه مسجد السهله که در منابع باستان شناسی ذکر شده دقیقا در شمال غربی شهر قرارداشته است. در سمت غرب اما کمی نزدیک تر به رودخانه خاک از رسوبات رسی (طین) تشکیل می شده که «ملطاط» را محدود می کرده است.
(9) عالی بودن محل کوفه، هوای خوب آن، وجود آب فراوان و... همه این امتیازات درادبیات عرب، به ویژه هنگامی که صحنه های مبارزه تن به تن میان کوفی ها و بصری ها بهتوصیف درمی آید، چهره می نماید. ضمن آن که اهالی بصره همیشه بر معایب شهر خوداعتراف کرده اند.
(10) از همه اینها گذشته، آنچه موجب می شود این محل برای سکونتانسان ارزش استثنایی داشته باشد وجود چشم اندازهای جغرافیایی شدیدا متفاوت درهر طرف است: صحرا، رودخانه، مرداب ها و دریاچه نمک، آن هم بدون وجود معایب دراین پدیده های طبیعی؛ این تلفیق جالب میان صحرای استپ و زمین زراعی - مسکونیو نزدیک به آب که می توانست موجب تعاطی این پدیده ها و ایجاد نوعی حالت تکمیلیشود، باید دقیقا مورد بررسی قرار گیرد؛ زیرا همین پدیده ها می توانست دلیل عدمانتخاب این محل هم بشود.
(11) اگر به گونه ای ملموس تر به این مسائل بنگریم، خاک کوفه مناسب کشت و زرع نبودهبلکه برای سکونت انسان خوب بوده است. هنگامی که اعراب در آن مستقر شدند تنهاسه صومعه که نیزارها میان آنها فاصله انداخته بود در آن جا وجود داشت: دیر حدیقه،دیرامّ عمرو و دیر سلسله، یعنی شواهدی از استقرار مسیحیت غربی که از حیرهپرتوافکن بودند.
(12) در این سرزمین آرام و مناسب برای انزوا و تفکر، در پایان سال 17ه. گروه کثیری ازقبایل عرب، طوایف، بخش هایی از قبایل و عناصری که از دوردست ها آمده اند، نیزکسانی که آشنایی بیش تری با این منطقه دارند مستقر خواهند شد و از آن مرکزیخواهند ساخت با تاریخی متلاطم و جایگاهی که مخفیانه برای کل اسلام و فرهنگ وتمدن آن به صورت الگوی آغازین در خواهد آمد.
پی نوشت ها: 1. یاقوت حموی: معجم البلدان، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان: 1399ق، ج4، ص490.
2. مرحله مسافتی است که مسافر در یک روز می پیماید. (فرهنگ معین)
3. معجم البلدان، ج4، ص490.
4. ابوالفداء عماد الدین اسماعیل: تقویم البلدان، ترجمه عبدالمجید آیتی، انتشارات بنیاد فرهنگ اسلامی،1349ش، ص116.
5. واسط پنجمین شهر بزرگی است که اعراب پس از اسلام بنا کردند. علی بن حسین مسعودی: التنبیه والاشراف، دار و مکتبة الهلال، 1981م، ص349.
6. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، دوره 8 جلدی، چاپ چهارم، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت،لبنان، 1403ق، ج4، ص42. ابن قتیه دینوری، عیون الاخبار، مؤسسة المصریة العامه، قاهره، 1383ق، ج1،ص218.
7. ابوالحسن علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، دارالمعرفة، بیروت، لبنان، 1368ق،ج1، ص119.
8. ابن رسته در اعلاق شروع بطائح را از کسکر می داند نه آن گونه که لسترنج گفته از جنوب کوفه. ابنرسته: اعلاق النفیسه، بی نا، لیون، 1892م.
9. طبری، ج4، ص41، بلاذری: فتوح البلدان، بی نا، قاهره، 1932م، ص227.
10. ابن الفقیه الهمدانی: بغداد مدینة الاسلام، انتشارات ص.العلی، پاریس، 1977، ص164. یاقوت: معجمالبلدان، بی نا، بیروت، بی تا، ج4، ص492.
11. هشام جعیط: کوفه پیدایش شهر اسلامی، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، چاپ اول، مؤسسه چاپ وانتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1372، ص83.
12. همان از طبری، ج4، ص41. به هیچ یک از این دیرها نه از سوی شابوشتی در دیارات نه از سوی یاقوتاشاره ای نشده، اما هر دو از وجود دیری به نام دیرالحریق در منطقه حیره یاد کرده اند: شابوشتی: کتابالدیارات، بی نا، بغداد، 1966، ص230.