ماهان شبکه ایرانیان

دانشگاه، حوزه، علم و تحول در نگاه رهبری

بایسته های "نقشه جامع علمی" اولاً نقشه جامع علمی کشور که خوشبختانه کارهای نهایی آن انجام گرفته و نزدیک به تصویب نهایی و ابلاغ است هم برنامه اجرایی لازم دارد و هم رصدخانه ای برای اینکه ببینیم چقدر کار پیش می رود، تا برنامه منحرف و متوقف نشود

بایسته های "نقشه جامع علمی"
اولاً نقشه جامع علمی کشور که خوشبختانه کارهای نهایی آن انجام گرفته و نزدیک به تصویب نهایی و ابلاغ است هم برنامه اجرایی لازم دارد و هم رصدخانه ای برای اینکه ببینیم چقدر کار پیش می رود، تا برنامه منحرف و متوقف نشود. بایستی مسئولین دستگاه های دولتی برنامه عملیاتی و پیاده سازی آن را طراحی کنند تا بتواند تحقق پیدا کند.
ثانیاً نقشه جامع علمی باید زنده، پویا و به روز باشد. این نقشه برای امروز است. ای بسا تا چند سال دیگر وضعیت به گونه ای شود که مجبور شویم بخشی از آن را جابه جا کنیم.
ثالثاً برنامه های پنج ساله توسعه در زمینه دانش و آموزش عالی، باید دقیقاً بر طبق نقشه جامع علمی طراحی و برنامه ریزی شود. برنامه های توسعه باید از نقشه جامع علمی در این بخش خاص تبعیت کند.


علوم انسانیِ بومی
1. سال گذشته که راجع به علوم انسانی مطالبی گفتم، از سوی بعضی از افراد بازخوردهایی داشت که علمی و منطقی نبود. برداشت های آنها مطلقاً مورد نظر ما نبود. علوم انسانی کنونی در کشور ما بومی نیست؛ متعلق به ما، ناظر به نیازهای ما، متکی به فلسفه ما و متکی به معارف ما نیست. اصلاً از ما بیگانه است. ناظر به مسائل دیگری است و مسائل ما را حل نمی کند.
2. اگرچه ما باید در برخورد با علوم انسانیِ کنونی، به جای برخورد سلبی با رویکردهای غربی، برخورد ایجابی کنیم و رویکردهای اسلامی را مطرح نماییم؛ اما مهم دو چیز است: اول، پاسخ ما باید تدوین شود؛ دوم، جرأت مناقشه در رویکرد کنونیِ غربیِ ناشی از لیبرال دموکراسی به وجود بیاید. این هر دو دست شما اساتید متخصص در علوم انسانی است.


عیبی به نام "عدم تغییر سرفصل های علوم انسانی"
عدم تغییر سرفصل های علوم انسانی یک عیب است. واقعاً این عیب است که ما بیست تا بیست و پنج سال سرفصل فلان دانش را اصلاً تغییر نداده ایم! این نشان دهنده عدم جرأت ورود در مناقشه است. همان را که هست، درس دادند، باز هم درس می دهند؛ ده سال دیگر هم ممکن است همان را درس بدهند! در حالی که به تعبیری، هر پنج سال در علوم انسانی تغییرات عمده ای به وجود می آید.


تولید فکر
مسئله "تولید فکر" مطلب بسیار مهمی است. در زمینه تولید فکر که منبعث از نگاه فلسفی است باید کار شود. البته تولید فکر از تولید علم دشوارتر است. متفکرین و نخبگان فکری در معرض آسیب هایی هستند که نخبگان علمی کمتر در معرض آن آسیب ها قرار می گیرند.


پرهیز از توسعه غیرهدفمند آموزش عالی
توسعه آموزش عالی باید در جهت هدف ها باشد. مسئولان آموزش عالی باید از توسعه غیرهدفمند به شدت پرهیز کنند؛ چون این، هم اتلاف مال و هم اتلاف و ضایع کردن منابع انسانی است. بنابراین باید نیازهای اصلی کشور در حوزه علوم و فناوری و علوم انسانی احصاء و سپس بر اساس آنها برنامه ریزی شود.


اولویّت سرمایه گذاری در کشور
باید یکی از اولویت ها و عمده تمرکز سرمایه گذاری مادی و معنوی در برنامه ریزی توسعه کشور، بر مسئله علم و فناوری و نخبه پروری باشد. به نظر کارشناسان، کشور ما قبل از موعد معیّن، یعنی 1404 که پایان دوره برنامه چشم انداز بیست ساله است، به وعده چشم انداز، یعنی رتبه اول علمی در میان کشورهای اسلامی، خواهد رسید.


لزوم "چرخه علمیِ کامل"
هنوز به پیشرفت مطلوب نرسیده ایم؛ با اینکه در بعضی از این رشته ها جزو ده کشور اول دنیا هستیم. آنچه در کشور لازم است و می تواند موقعیت و جایگاه رفیع علمی کشور را به طور شایسته نشان دهد، وجود یک "چرخه علمیِ کامل" است. باید در همه بخش ها یک چرخه به هم پیوسته از انواع دانش های مورد نیاز کشور، وجود داشته باشد تا همدیگر را هم افزایی و کمک کنند. باید این جزیره ها به طور کامل به هم متصل شوند و یک مجموعه و منظومه واحد تشکیل دهند. در این باره باید توجه ویژه ای به دانشگاه ها شود؛ چون دانشگاه، محیط زیست و پرورش استعدادها و نخبه هاست. نگاه بنیاد ملی نخبگان بر روی نخبگان نباید این بنیاد را از نگاه به دانشگاه ها غافل کند؛ یعنی باید یک نگاه ستادی به دانشگاه ها داشته باشد و ارتباط بین مجموعه بنیاد ملی نخبگان و دانشگاه ها باید مستحکم شود. از آن طرف هم در دانشگاه ها حتماً باید نگاه نخبه شناس و نخبه پرور در مجموعه کارهای دانشجویی وجود داشته باشد؛ که البته در بخش های تحصیلات تکمیلی، این معنا بیشتر خواهد بود.


چرخه حمایت از نخبگان
1. مهمترین حمایت از نخبگان این است که زمینه و مقدمات کار برای آنها فراهم شود؛ هم امکانات سخت افزاری و در مواردی، هم امکانات نرم افزاری در جهت نیازهای کشور. علاوه بر چرخه علمیِ کامل، چرخه و سلسله زنجیره وار دیگری از تولید اندیشه و ایده علمی، به میدان آمدن فناوری و صنعت، تا به بازار آمدن و تبدیل به محصول نیز لازم است به وجود آید.
2. با وجود کمک ها و حمایت های فراوان و با ارزشی که به نخبگان می شود، که باید از مسئولین تشکر کرد، نباید گذاشت با بوروکراسی های اداری و پیچ وخم های گوناگون، شیرینی این کار در کام نخبگان تلخ شود؛ این را من جداً به مسئولین ذی ربط در این بخش توصیه می کنم. سعی کنند فراتر از این دیوان سالاری های متعارف و این پیچ وخم های گوناگون، راه های میانبر پیدا کنند، کارها را راحت تر پیش ببرند و آسان تر حرکت کنند.


ضرورت "نظام رصد دائمی"
ما یک "نظام رصد دائمی" لازم داریم. باید دائماً رصد کنیم ببینیم خروجی این تلاشی که در زمینه نخبگان انجام می گیرد، چقدر متناسب با سرمایه گذاری انجام گرفته است. در این بخش، تنها هم رصد کافی نیست؛ بلکه باید کشورهایی را که همت و نیّت ما این است که از آنها جلو بیفتیم، هم رصد کنیم. باید اطراف و بقیه بازیگران این صحنه زیر نظر باشند؛ آن وقت بسنجیم که حرکت و همت ما متناسب هست یا نه.


تجاری سازی
مسئله تجاری سازی بسیار مهم است. یافته های علمی و صنعتی بایستی بتوانند در کشور تولید ثروت کنند. محاسبه ای کردند و نظر آنها این است که تا سال 1404 ما باید بتوانیم حداقل 20./. از درآمد کشور را از محل فروش محصولات علمی صنایع و فعالیت های تجاری دانش بنیان تأمین کنیم. دانش، منشأ تولید ثروت است؛ البته به شکل صحیح و نجیبانه آن؛ نه آنچنان که دنیای غرب از دانش برای تحصیل ثروت استفاده کرد.


تأسیس "شرکت های علمی و فناوری"
پیشنهاد تأسیس نوع تازه ای از شرکت ها به نام "شرکت های علمی و فناوری"، را نمودند. یعنی کمک ها منحصر به پیشرفت های علمی و فناوری افراد نماند؛ بلکه شرکتها و کسانی که مایلند دسته جمعی تحقیقات علمی کنند، مورد حمایت قرار گیرند. البته نباید اینها با شرکتهای تجاری، اشتباه شوند. فکر می کنم این، کار لازم و مهمی است.


تشکیل پژوهشگاه های دانشگاه ها
مسئله خیلی مهم دیگر، تشکیل پژوهشگاه ها در دانشگاه هاست. علاوه بر پژوهشگاه های مستقل، در هر دانشگاه، باید لااقل یک پژوهشگاه جدّی به وجود آید؛ تا خود دانشگاه ها به امر پژوهش، به صورت یک مجموعه در درون دانشگاه اهمیت دهند. نخبه های ما در دانشگاه ها، با حفظ رابطه با تعلیم و تعلم، به سراغ پژوهش بروند و جذب این پژوهشگاه ها شوند. این همان چیزی است که یک نخبه را راضی و قانع می کند؛ به عبارتی هم استعداد او را به جریان می اندازد و به فعلیت می رساند، و هم وسوسه هایی که روزبه روز هم توسعه پیدا می کند در مورد عدم امکان کار در کشور می شود، خنثی و بی اثر خواهد شد. در این پژوهشگاه ها می توان از تجربه علمی و پختگی اساتید بازنشسته دانشگاه ها، استفاده کرد. در این صورت، حلقه وصلی بین نسل جدید پژوهنده و پژوهشگر و مجربینی که دورانی را در دانشگاه ها گذرانده اند، برقرار خواهد شد.

 
العلمُ سلطان
1. تأکید بر علم، جدّی است. این تعارف و یا از روی یک احساس کاذبِ تشریفاتیِ موسمی نیست؛ بلکه از یک تشخیص عمیق و محاسبه شده برمی خیزد. زورگویان متکی به قدرتشان هستند. قدرت، ثروت و امکانات، برخاسته از دانش آنهاست. بدون دانش نمی شود مقابله و مواجهه کرد. "العلم سلطان"1؛ علم عبارت از اقتدار است. علم، خود یک اقتدار است. هر کس این اقتدار را داشت، می تواند حرکت کند؛ و هر کس، ملت یا جامعه ای که آن را نداشت، مجبور است از اقتدار دیگران پیروی کند.
2. علم می تواند دو نوع هدف داشته باشد: یکی عبارت است از حرکت به سمت ثروت، بدون رعایت ذرّه ای اخلاق و ایمان و معنویت؛ هدفی که دارندگان کنونی علم در دنیا آن را دنبال می کنند و آن هدفی ناپاک و نامقدس است. آنقدر با ابزار علم و فناوری در دنیا فاجعه آفرینی کردند که اگر اینها را جمع کنند، یک دایرةالمعارف عظیم گریه آور خواهد شد با ده ها مجلد. اما آن علمی که ما می خواهیم، همراه با تزکیه است. "هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأمِّیِّینَ رَسُولا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ"2. اول، تزکیه است؛ چون اگر تزکیه نباشد، علم منحرف می شود. علم ابزار و سلاح است؛ این سلاح اگر در دست یک انسان بد طینت، خبیث و آدمکش قرار بگیرد، جز فاجعه چیز دیگری نمی آفریند.


پاسخ به یک مغالطه
ممکن است بعضی بگویند اگر حوزه های علمیه وارد مسائل جهانی، سیاسی و چالشی نمی شدند، اینقدر دشمن نداشتند و محترم تر از امروز بودند! این مغالطه است. هیچ جمع، نهاد و مجموعه باارزشی به خاطر انزوا، کناره گیری، گوشه نشینی و خنثی حرکت کردن، هرگز در افکار عمومی احترام برانگیز نبوده است. احترام به مجامع و نهادهای بی تفاوت و تنزه طلب که دامن از مسائل چالشی برمی چینند، احترامی صوری است؛ یک احترامِ در معنا و در عمق خود بی احترامی است؛ مثل احترام به اشیاء، تصاویر، تماثیل و صورتهاست، که احترام حقیقی محسوب نمی شود. موجودی که زنده، فعال و منشأ اثر است، هم در دل دوستان و هم حتّی در دل دشمنان خود احترام برانگیز است.
اولاً حاشیه نشین شدن حوزه علمیه، به حذف آن می انجامد. لذا روحانیت شیعه، با قطع نظر از استثناهای فردی و مقطعی، همیشه در متن حوادث حضور داشته است. از همین رو روحانیت شیعه از چنان نفوذ و عمقی در جامعه برخوردار است که هیچ مجموعه روحانی دیگری در عالم چه اسلامی و چه غیر اسلامی از آن برخوردار نیست.
ثانیاً اگر روحانیت می خواست در حاشیه و پیاده رو حرکت کند و منزوی شود، دین آسیب می دید. روحانیت سرباز و خادم دین است و از خود منهای دین حیثیتی ندارد.
ثالثاً اگر حضور در صحنه موجب تحریک دشمنی هاست، این دشمنی ها در یک جمع بندی نهایی مایه خیر است. آن دشمنی هاست که غیرت ها و انگیزه ها را تحریک می کند و فرصت هایی برای موجود زنده می آفریند. نوشتن یک کتاب ضد شیعه، موجب به وجود آمدن چندین کتاب و منبع بزرگ شیعی شد. اگر کتاب "اسرار هزار ساله" از سوی فردی منحرف منتشر نمی شد، امام بزرگوار ما کتاب "کشف الاسرار" را نمی نوشت؛ که در این کتاب، نخستین جوانه های اهمیت حکومت اسلامی و ولایت فقیه، مشاهده می شود. اگر تحرک گرایش های چپ و مارکسیستی و حزب توده در دهه 20 و اوائل دهه 30 نمی بود، کتاب ماندگاری مثل "اصول فلسفه و روش رئالیسم" تولید نمی شد. در همان دوران رضاخانی، آن حرکت خصمانه ای که با روحانیت شد، موجب شد مرجع تقلیدی مثل مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی (رضوان اللَّه تعالی علیه) اجازه صرف وجوهات را در تولید نشریه ها و مجلات دینی بدهد؛ که این در آن روز، بی سابقه و عجیب بود.
رابعاً با بی طرف ماندن روحانیت در مسائل اساسی، دشمن دین و روحانیت هم بی طرف و ساکت نمی ماند؛ "و مَن نامَ لم یَنم عنه"3. به عکس، هر وقت دشمن در ما احساس ضعف کند، به پیش می آید. غربی ها، از قضایای عراق و نهضت تنباکو، ظرفیت عظیم فکر شیعه برای مواجهه با ظلم و استکبار جهانی را، فهمیده اند؛ لذا آنها ساکت نمی نشینند و به تجاوز و پیشروی خود ادامه می دهند.

 
تهمت "حکومت آخوندی" و "آخوند حکومتی"
1. پس از پیروزی انقلاب اسلامی دو مفهوم غلط و انحرافی و در واقع دو تهمت را دشمن روحانیت و انقلاب، به عنوان تاکتیک در ذهن ها مطرح کرده است: یکی طرح مسئله "حکومت آخوندی" است و دیگری طرح موضوع "آخوند حکومتی". هدفشان از طرح این دو مفهوم انحرافی و غلط این بود که اولاً نظام اسلامی را از پشتوانه عظیم فکری، نظری، استدلالی و علمی علمای دین محروم کنند؛ ثانیاً به خیال خود، روحانیت مسئول، انقلابی و حاضر در صحنه را که در مقابل دشمنی ها سینه سپر کرده است، بدنام و منزوی کنند.
2. آن دو مفهوم غلط، حقیقتاً انحرافی و خصمانه است؛ به دلیل اینکه اولاً جمهوری اسلامی حکومت اسلام، شرع، ارزش ها و حکومت فقه و دین است، نه حکومت یک صنف خاص یا افراد روحانی. ثانیاً اگر روحانیِ حکومتی به آن کسی گفته می شود که برای ادای دین و مسئولیت شرعی از نظام اسلامی و یا از مسئولی حمایت می کند، این ارزش است، نه ضد ارزش؛ نداشتن این حالت، ضد ارزش است.


"حمایت و نصیحت"؛ نسبت حوزه با نظام
نسبت روحانیت و حوزه های علمیه با نظام اسلامی، نسبت "حمایت و نصیحت" است؛ یعنی دفاع در کنار اصلاح. نظام به لحاظ نظری، محتاج علمای دین و حوزه های علمیه و مستظهر و متکی به تلاش برجستگان و صاحب نظران دینی است. حوزه و روحانیت هم نسبت به نظام دینی بی تفاوت نیست و نمی تواند خود را بیگانه به حساب آورد. نظریه پردازی در همه جریانهای اداره ملت و کشور اسلامی به عهده علمای دین است؛ یعنی حوزه و علما باید در باب سیاسی، اقتصادی، مدیریتی، تربیتی، مسائل جنگ و صلح و مسائل فراوان دیگر نظر اسلام را ارائه دهند. اگر علما این کار را نکنند، نظریه های غربی و غیردینی جای آنها را پر خواهند کرد. اینکه در باره علوم انسانی در دانشگاه ها و خطر این دانش های ذاتاً مسموم، هم به دانشگاه ها و هم به مسئولان، هشدار دادم، به خاطر همین است. علوم انسانی ای که امروز رایج است، ماهیتاً محتوای معارض و مخالف حرکت اسلامی و نظام اسلامی و متکی بر جهان بینی دیگری است.


مسئله "استقلال حوزه"
1. حمایت نظام اسلامی از حوزه های علمیه خلل و لطمه ای به استقلال حوزه ها وارد نمی کند. حوزه های علمیه همیشه در طول تاریخ مستقل بوده اند؛ نه تنها در دوران حکومت های معارض با تشیع، بلکه حتّی در دوران حکومت های شیعی. وقتی که صفویه در رأس کار قرار گرفتند و علمای بزرگی مثل محقق کرکی و پدر شیخ بهائی به ایران آمدند و در مناصب گوناگون دینی قرار گرفتند، هرگز آنها مقهور سیاست صفویه نشدند. البته کمک و همکاری می کردند، اما در قبضه و اختیار آنها نبودند. در بخشی از دوران قاجاریه هم همین گونه بود. میرزای قمی در منزل خود در قم مورد احترام و تجلیل پادشاه زمان خود قرار می گیرد؛ اما زیر بار خواسته او نمی رود. امروز همچنین است، بعد از این هم باید همین گونه باشد و به توفیق الهی اینگونه خواهد بود.
2. باید مراقب بود تا مغالطه دیگری به وجود نیاید. استقلال حوزه ها به معنای عدم حمایت نظام از حوزه و حوزه از نظام تلقی نشود. وابستگی غیر از حمایت و همکاری است. بعضی ها می خواهند به نام استقلال، رابطه حوزه را با نظام قطع کنند. نظام به حوزه مدیون است؛ و باید به حوزه ها کمک کند. البته باید معیشت طلاب به صورت سنت معمول و بسیار پرمعنا و پر رمز و راز، به وسیله مردم و با دادن وجوهات شرعی اداره شود. انسان هرچه به اعماق این عادت و سنت دیرین دقت می کند، آن را مهم تر، پرمعناتر، پررمز و رازتر مشاهده می کند. راز ارتباط مستحکم مردم با حوزه ها همین است که احساس خویشاوندی می کنند. اما مسائل حوزه ها فقط مسئله معیشت نیست. در حوزه ها هزینه هائی وجود دارد که جز با کمک بیت المال و دولت امکان تحقق پیدا نمی کند. امروز بحمداللَّه مهم ترین و عمومی ترین تریبون های ملی در اختیار مراجع معظم و فضلای حوزه های علمیه است؛ اینها حمایت های نظام است. حوزه پشتیبانی های گوناگون را از سوی نظام، با عزت و با مناعت می پذیرد.


مسئله "تحوّل در حوزه"
1. چند سال است که مسئله تحول در حوزه های علمیه، به خصوص در حوزه مبارکه علمیه قم مطرح است. اگر تحوّل را به معنای تغییر خطوط اصلی حوزه ها بدانیم مثل تغییر متد اجتهاد قطعاً این یک انحراف و تحول به سمت سقوط است. شیوه اجتهادی امروز حوزه های علمیه، یکی از قوی ترین و منطقی ترین شیوه های اجتهاد است؛ اجتهاد متکی به یقین و علم، با اتکای به وحی.
2. امروز نباید حوزه در صحنه های متعدد فلسفی و فقهی و کلامی دنیا غائب باشد. پاسخ حوزه باید ناظر به نیازهای نو به نو و نیز ناظر به پاسخ هایی باشد که مکاتب و فرقه های گوناگون می دهند. بایستی صادرات قم که قلب معرفتی دنیای اسلام است دائماً پمپاژ شود. این کار با اجتهاد عملی است. اگر ما این کار را نکنیم، به دست خود به حذف دین از صحنه زندگی بشر و انزوای روحانیت کمک کرده ایم. این معنی تحول است. این حرکت نو به نوی اجتهادی، اساس تحول است. تحول و دگرگونی یک امر قهری است؛ منتها آن را باید مدیریت و هدایت کرد. بنابراین معنای اساسی تحول، حرکت نو به نوی محتوایی است.


"تفکر محوری" نه "حفظ محوری"
اساس کار طلبگی، فکر، دقت و مطالعه است، نه حفظ نمودن. "حفظ محوری"، همان چیزی است که امروز بلای تعلیم و تربیت جدید ماست و ما مدت هاست که با آن مقابله و مبارزه می کنیم. در حوزه، اساس سنت ما بر پایه "فکر کردن" است. در بعضی از حوزه ها مثل نجف، تقریر درس استاد معمول بود. طلبه فاضلی بعد از درس استاد می نشست، همان درس را که استاد گفته بود، برای بعضی از طلابی که احتیاج داشتند، دوباره می گفت. شاگرد بعد از درس، تا خانه استاد او را همراهی می کرد؛ بحث می نمود و سؤال می کرد. گعده علمی؛ نشست تحقیقی و سؤال و جواب، سنت های خوب حوزه ماست. این سنتها را نباید از دست داد. تحول به معنای تغییر اینها نیست.


لزوم تطبیق فعالیت دانشگاه با نیاز جامعه
ما از دانشگاه، اساتید و دانشجوها، می خواهیم که فعالیت خود را با نیازهای جامعه تطبیق دهند. رشته های علمی را بر نیازهای جامعه منطبق کنند و ببینند چه لازم داریم. این در مورد حوزه ها به طریق اولی صادق است.

 
نظام رفتاری و اخلاقی حوزه
تحول باید ناظر به مسئله نظام رفتاری و اخلاقی حوزه ها باشد. چند سرفصل در این خصوص وجود دارد که عبارتند از:
الف) تکریم استاد؛ نظام رفتاری و اخلاقی حوزه ها باید در جهت تکریم استاد، عناصر فاضل و به خصوص تکریم مراجع تقلید باشد. یکی از سنت های رایج حوزه های علمیه، "احترام به استاد" و تواضع شاگرد در مقابل استاد است. "آداب المتعلمین" می نوشتند، که متعلم در مقابل معلم چه وظایفی دارد و معلم چه حقوقی بر او. دیگران می خواهند اینها را از ما یاد بگیرند. باید این ها باقی بماند و تقویت شود.
ب) فیض بردن از معنویت و تهذیب؛ جوان امروز حوزه بیش از گذشته به مسئله تهذیب نیازمند است. امروز در همه دنیا، وضع نظام مادی و فشار آن، جوان ها را بی حوصله و افسرده می کند. در یک چنین وضعی، دستگیر جوان ها، توجه به معنویت و اخلاق است. علت رشد عرفان های کاذب، همین است. ما قله های تهذیب داریم؛ مانند مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی، مرحوم علامه طباطبایی، مرحوم آقای بهجت، مرحوم آقای بهاءالدینی (رضوان اللَّه تعالی علیهم) در حوزه قم؛ و بزرگانی چون سلسله شاگردان مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی تا مرحوم آقای قاضی و دیگر برجستگان در حوزه نجف. همین بزرگانی که در مشهد بودند، ما اینها را به تقوا و طهارت و پاکیزگی می شناختیم؛ مرحوم حاج میرزا جواد آقای تهرانی، مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی و امثال ایشان.
ج) گرایش ها و احساسات انقلابی؛ دشمن می خواهد در جامعه و نیز در حوزه علمیه فضای انقلابی را بشکند و روحانی انقلابی را منزوی کند؛ با تحقیر بسیج، شهید، شهادت و زیر سؤال بردن جهاد طولانی این مردم. البته جوانان پرشور و انقلابی حوزه که متن آن هستند، باید خیلی مراقبت کنند تا مبادا حرکت انقلابی آنها به گونه ای باشد که بتوانند تهمت افراطی گری به او بزنند. از افراط و تفریط باید پرهیز کرد. جوانهای انقلابی بدانند؛ همان طور که کناره گیری و سکوت و بی تفاوتی ضربه می زند، زیاده روی هم ضربه می زند.


اهمیّت "فلسفه"
اهمیت و عظمت فقه نباید ما را از اهمیت فلسفه غافل کند. هر کدام از علوم مسئولیتی دارد. پرچم فلسفه اسلامی دست حوزه های علمیه بوده و باید باشد. اگر حوزه این پرچم را زمین بگذارد، دیگرانی که صلاحیت لازم را ندارند، آن را برمی دارند. امروز اگر نظام و جامعه ما از فلسفه محروم بماند، در مقابل شبهات گوناگون و فلسفه های وارداتی مختلف، لخت و بی دفاع خواهد ماند. چیزی که می تواند جواب آنها را بدهد، علوم عقلی فلسفه و کلام است.


در نخستین نشست اندیشه های راهبردی
چهار عرصه مهم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
ضرورت به کارگیری همه ظرفیت نخبگان کشور در تدوین این الگوی راهبردی. چهار عرصه "فکر، علم، زندگی و معنویت" عرصه های مهم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت می باشند. این الگو، سندی بالادستی برای همه اسناد برنامه ای و چشم اندازی کشور خواهد بود.


اهداف اصلی برگزاری این سلسله نشست ها
از اهداف اصلی برگزاری این سلسله نشست ها که در جمهوری اسلامی بی سابقه است عبارت است از:
1. درگیر شدن متفکران و اندیش ورزان با مسائل اساسی و کلان.
2. فرهنگ و گفتمان سازی درخصوص مسائل کلان در میان نخبگان و سپس در سطح عمومی جامعه.
3. تعیین مسیر و نوعی ریل گذاری برای آینده کشور.

 
لزوم پرهیز از شتابزدگی
لزوم پرهیز از شتابزدگی در رسیدن به نتیجه نهایی این نشست ها مورد تأکید است. تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت جز در یک فرآیند بلندمدت و در حالت خوش بینانه، میان مدت، امکان پذیر نیست؛ ضمن آنکه سرعت معقول نیز باید وجود داشته باشد.


هدفها و راهبردها
در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، هدفها مشخص می شود؛ اما راهبردها ممکن است به تناسب شرایط زمان دچار تغییر و اصلاح شوند که این مسئله، نشان دهنده انعطاف پذیری الگو است.


تبیین اجزای چهارگانه "الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت"
1. "الگو" یا "نقشه جامع"؛ بدون نقشه جامع، همچون برخی مسائل فرهنگی یا اقتصادی 30 سال گذشته، دچار حرکتهای گاه متناقض خواهیم شد.
2. "اسلامی"؛ بر ضرورت تکیه اهداف، ارزشها و شیوه های این الگو بر معارف و مبانی اسلام اشاره می کند. ما مفتخریم که می توانیم با استفاده از منابع اسلام، الگوی پیشرفت خود را تدوین کنیم.
3. "ایرانی"؛ به مسائلی نظیر ضرورت در نظر گرفتن شرایط تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ایران در این الگو اشاره می کند. علاوه بر این، طراحان این الگو نیز متفکران ایرانی هستند.
4. "پیشرفت" به جای "توسعه"؛ چون توسعه، یک اصطلاح متعارف جهانی، با بار معنایی و ارزشی و الزامات خاص خود است که ما با آنها موافق نیستیم؛ بنابراین از کلمه "پیشرفت" استفاده شد. ضمن اینکه وام نگرفتن از مفاهیم دیگران، در طول انقلاب اسلامی سابقه داشته است. البته استفاده از دو مفهوم "اسلامی و ایرانی"، به هیچ وجه به معنای استفاده نکردن از دستاوردها و تجارب صحیح دیگران نیست و ما در این راه، با چشمان باز و انتخاب گر، از هر علم و معرفت درست استفاده می کنیم.


چرایی انتخاب این مقطع زمانی برای تدوین الگو
تجربه های متراکم و معرفتهای انباشته شده در سی سال گذشته نشان می دهد که مقطع فعلی، زمان مناسبی برای آغاز این راه است. ظرفیت های بسیار خوب موجود و ظرفیتهای فراوان بالقوه اثبات می کند که متفکران و اندیشه ورزان ایرانی توانایی تدوین این الگو را دارا هستند.


چگونگی تدوین الگو
باید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به گونه ای تدوین شود که جامعه را به سمت جامعه ای متفکر سوق دهد و جوشیدن فکر و "اندیشه ورزی" به حقیقتی نمایان در جامعه تبدیل شود.


عرصه های پیشرفت
1. "عرصه فکر"؛ مشخص شدن راهبردها و الزامات پیشرفت در این عرصه و توجه به ابزارهای آن از جمله "آموزش و پرورش و رسانه ها"، در تدوین الگوی پیشرفت مهم است.
2. "عرصه علم"؛ نوآوری و حرکت خوب موجود در زمینه استقلال علمی باید با شتاب و قوت بیشتر ادامه یابد و راههای پیشرفت همه جانبه، عمیق و بنیانی علمی، در الگو مشخص شود.
3. " عرصه زندگی"؛ توجه به مسائل و خطوط اصلی زندگی مانند امنیت، عدالت، رفاه، آزادی، حکومت، استقلال و عزت ملی، در بحث الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، ضروری است.
4. "معنویت"؛ چهارمین و مهمترین عرصه ای که در کار پیچیده، دقیق و بلندمدت تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، باید به آن توجه شود؛ معنویت است چرا که معنویت، روح پیشرفت واقعی در همة زمینه ها و مسائل است.


نمونه کامل زندگی انسانی پیشرفته
زندگی بشر در دوران ظهور امام عصر(عج)، نمونه کامل زندگی انسانی است. بشر با تاریخ چند هزار ساله خود، همچنان در پیچ و خم های زندگی به سر می برد و در زمان ظهور حضرت حجت، به بزرگراه پیشرفت حقیقی می رسد.


تأمل در محتوای اسلامی الگو
1. توجه به مسئله "توحید" در این الگو دارای ضرورت کامل است. اگر توحید، اعتقاد به خدا و التزام به این اعتقاد، به بدنه زندگی بشر بسط داده شود، مشکلات جامعه بشری حل و راه پیشرفت حقیقی گشوده خواهد شد.
2. توجه به "معاد" و محاسبه اخروی در الگوی پیشرفت، موجب منطقی شدن تحمل همه دشواریها و ترویج ایثار و از خودگذشتگی است. این مفهوم اساسی و سرنوشت ساز، باید در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، معنا یابد.
3. "پیوستگی و عدم تفکیک دنیا و آخرت"و "محور بودن انسان در نگاه اسلام" از دیگر نکاتی است که باید در زمینه محتوای اسلامی الگوی پیشرفت مورد توجه قرار گیرد. البته محور بودن انسان در "اسلام" و در "فلسفه های مادی غرب" کاملاً از یکدیگر متفاوتند. هدف نهایی اسلام، رستگاری انسان است و در این نگاه همه مسائل از جمله عدالت، رفاه، امنیت و عبادت مقدمه یا اهداف میانی هستند و هدف اصلی این است که انسان سعادتمند شود. انسان در نگاه اسلام، موجودی مختار، مُکلّف و در معرض هدایت الهی است. در این نگاه، مردم سالاری علاوه بر اینکه "حق" مردم است "تکلیف" آنها نیز می شود و کسی نمی تواند بگوید صلاح یا فساد جامعه به من مربوط نیست.
4. مسئله "حکومت از دیدگاه اسلام" از دیگر مسائلی که در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، باید مورد توجه کافی قرار گیرد حکومت از دیدگاه اسلام است. در اسلام کسی که اهل استعلا و برتری طلبی است و یا همه چیز را برای خود می خواهد، حق ندارد قدرت را قبول کند و مردم نیز حق ندارند چنین شخصی را انتخاب کنند؛ که این نگاه سعادت بخش، باید در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، جاری شود.
5. توجه به "عدالت". در الگوی پیشرفتی که با همفکری و تلاش نخبگان تدوین خواهد شد، عدالت به عنوان یکی از ارکان اصلی لحاظ شود؛ چرا که در اسلام، عدالت، معیار حق و باطل و ملاک مشروعیت یا عدم مشروعیت حکومتها است.
6. "نگاه غیرمادی به اقتصاد". اسلام برای ثروت، اهمیت قائل است و تولید ثروت را مطلوب می داند به شرط اینکه از آن، برای ایجاد فساد و سلطه و اسراف استفاده نشود.


پی نوشت :
1 . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 319، الحکم المنسوبه، حکمت 660.
2 . جمعه/2.
3 . نهج البلاغه، نامه 62.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان