بر بال اشتیاق
مکتب زیارت(2
در شماره پیشین به یکی از اصول زیارت بنام الهام از اسوه ها پرداختیم و در تبیین و توضیح اینکه چگونه زیارت منبع و مرکز این الهام است به ویژگیهای اسوه در فرهنگ عظیم و خلاق زیارت اشاره نمودیم ویژگیهایی که هر زائر و عاشق و شیفته کوی دوست آن را در قالب زیارتنامه ها بر مراد و محبوب خویش عرضه می دارد و ایده آل و اسوه خویش را در آن مجموعه و صفات می نگرد - و در این نگاه نمونه هایی را مطرح می کنیم که در تمامی زیارتنامه ها بر آن تاکید شده است که این بخش به جلوه های نماز در سیره امامان معصوم (علیهم السلام) می پردازد همانی که زائر با جمله «اشهد انک قد اقمت الصلاة » آن را زمزمه می کند و عبودیت و بندگی و عشق به الله را از او الهام می گیرد تا خود فلسفه اصیل بر حرکت عرفانی و دل انگیز زائر به سوی دیار قبور اولیاء الهی بوده باشد.
امام، قرآن ناطق است، زندگی اش جلوه ای عملی از کتاب نورانی خداوند است و بالاتر اینکه نفس عمل و رفتارش شان نزول بعضی از آیات حق قرار گرفته است. به نقل بسیاری از نویسندگان شیعه و سنی آیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة » ولی امر و سرپرست شما تنها خدا و رسولش و آن مؤمنانی هستند که نماز به پای می دارند; در باره امیر مؤمنان علی - علیه السلام - نازل شده است.
امام آن عاشق شیفته و لداده حق است که بر قله های عرفان و عشق و عبودیت استقرار یافته، نیایش و نمازش مظهری از سیر و سلوک معرفتی و شهودی اوست. از آنجا که نماز حضور است، شهود و ظهور زیباترین جلوه های اصیل فطری انسان و هنگامه ایستادن او بر جایگاه ذکر یار و مکالمه با رب الارباب است، اسوه می طلبد و دلیل راه تا با الهام گرفتن از سیر و سلوک او به چشمه سار پاکی و عبودیت حق هر چه بیشتر نزدیک شد. بر این اساس شناخت سیره عملی امامان معصوم زادراه هر سالک الی الله بوده و خواهد بود که در حدیث آمده است: بعلی قامت الصلاة; نماز به علی(ع) استوار شده است. اکنون به نظاره گوشه هایی از کردار زیبا و پرمعنای آن پاکان می نشینیم.
1. اوج اخلاص و عشق در نماز معصومین علیهم السلام
محتوا و مشخصه اصلی عمل «نیت » و انگیزه انجام دادن آن است. در بسیاری از موارد صورت کارها یکی است، ولی از جهت هویت و واقعیت فاصله فراوان بین آنهاست. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که، دو نفر از امت من به نماز می ایستند رکوع و سجودشان یکی است، ولی میان نماز آنها مثل مسافت بین زمین و آسمان فاصله است.
آن بزرگوار با توجه بدین حقیقت فرمود: برای هر کس همان چیزی است که نیت کرده است. پس هر که مقصدش خدا و رسول او باشد هجرتش به سوی خدا و رسول اوست و کسی که هجرتش برای رسیدن به دنیا یا ازدواج با زنی می باشد هجرتش به سوی همان چیز است.
امام خمینی در این باره می نویسد: «کمال عمل اولیاء علیهم السلام به واسطه جهات باطنیه آن بوده و الا صورت عمل چندان مهم نیست مثلا ورود چندین آیه شریفه از سوره مبارکه «هل اتی » در مدح علی علیه السلام و اهل بیت طاهرینش علیهم السلام به واسطه چند قرص نان و ایثار آنها نبوده بلکه برای جهات باطنیه و نورانیت صورت عمل بوده، چنانچه در آیه شریفه اشاره ای به آن فرموده آنجا که فرماید: انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا: ما فقط برای وجه خدا «رضای خدا» شما را اطعام می کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم. بلکه یک ضربت علی علیه السلام که افضل از عبادت ثقلین می باشد نه به واسطه همان صورت دنیایی عمل بوده که کسی دیگر اگر آن ضربت را زده بود باز افضل بود... ولی عمده فضیلت و کمال عمل آن حضرت به واسطه حقیقت خلوص و حضور قلب آن حضرت بوده در انجام این وظیفه الهیه.
این اوج اخلاص و عشق و عبودیت را هنگامی درک می کنیم که بدانیم آن بزرگواران عبادات خویش را نه به خاطر ترس از دوزخ یا اشتیاق به بهشت، بلکه به خاطر شناخت عمیق و معرفت بالایی که از خداوند متعال داشتند، انجام می دادند. بخشی از ویژگیهای عبادت معصومان(ع) چنین است:
الف) عبادت به خاطر شایستگی و استحقاق ذات باری تعالی
امام علی - علیه السلام - در این زمینه می فرمایند: خدایا، من تو را به خاطر ترس از دوزخ و یا اشتیاق به بهشت عبادت نمی کنم، بلکه «وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک; من تو را شایسته عبادت و بندگی یافتم و عبادتت را برگزیدم ».
ب) شکرگزاری پروردگار
در روایتی این چنین می خوانیم: روزی جابر به دیدن امام زین العابدین رفت و گفت: فرزند رسول خدا، مگر نمی دانی که خدا بهشت را برای شما و دوستدارانتان و دوزخ را برای دشمنان شما آفریده است؟ این چه رنجی است که بر خود هموار می کنی و خود را چنین به سختی می افکنی؟ امام پاسخ داد: ای یار رسول خدا(ص)، نمی دانی که پروردگار گناهان رسول خدا را بخشید ولی او کوشش خود در عبادت را از دست نداد و چندان خدا را عبادت کرد که ساقهایش متورم شد؟ او در پاسخ کسانی که می گفتند: تو چنین می کنی در حالی که خدا گناهان گذشته و آینده ات را آمرزیده است. فرمود: آیا بنده سپاسگزاری نباشم; «افلا اکون عبدا شکورا».
ج) عشق و محبت الهی
امام صادق - علیه السلام - فرمود: مردم عبادت خدای عز و جل را به سه گونه انجام می دهند: یک طبقه برای رغبت و میل به ثواب عبادت می کنند; این عبادت حریصان است و خود طمع است. دسته ای دیگر به خاطر ترس از آتش عبادت می کنند; این عبادت بندگان است و خود ترس است. و لکنی اعبده حبا له عز و جل; ولی من خدا را برای عشق و محبت به او عبادت می کنم; این عبات کریمان و مایه امنیت و آرامش است. چنانکه خداوند متعال می فرماید: «و هم من فزع یومئذ آمنون; آنها از هول و هراس روز قیامت ایمن باشند.
این همان فرهنگ ناب اسلامی است که در چهره اهل بیت پیامبر(ص) تجلی یافته است. زیارت کننده بر این ارزش الهی تاکید می ورزد و در زیارتنامه معصومین(ع) می گوید: فعظمتم جلاله و اکبرتم شانه و مجدتم کرمه; شما جلال خدا را به عظمت یاد کردید و مقام او را بزرگ داشته، لطف و کرمش را به مجد و بزرگی ستودید.
این همان نماز قرآن کریم است که می فرماید: اقم الصلاة لذکری; نماز را برای ذکر و یاد من به پا دار.
2. اهتمام به وقت در نماز معصومان(ع)
نماز راه یافتن به بارگاه یار و سر بر آستان حضرت دوست نهادن است. نماز معراج انسان مؤمنی است که با براق نیایش به سوی کمال و قرب الهی پرواز می کند. وقت نماز زمان ظهور بارقه های عشق و قرار گرفتن در معرض تابش انوار الهی است. بدین جهت اولیای الهی فرا رسیدن وقت نماز و لحظه های اولیه آن را پاس می داشتند و برای آن منزلت ویژه ای قایل بوده اند. یکی از زنان رسول خدا(ص) می گوید: آن بزرگوار با ما مشغول صحبت بود و ما هم با او مکالمه می کردیم ولی همین که وقت نماز داخل می شد گویا ما را نمی شناخت و ما او را نمی شناختیم; از همه چیز روی برمی تافت و به حق مشغول می شد. همین شیفتگی و شیدایی را در سیره امیرمؤمنان، این بنده دلداده حق رسته از همه وابستگیهای مادی، مشاهده می کنیم. در کتاب ارشاد القلوب می نویسد: در یکی از روزها در جنگ صفین امیر مؤمنان - علیه السلام - در حال جنگ بودند اما همواره خورشید را مورد نظر و مراقبت ویژه قرار می داد. ابن عباس علت را از حضرت جویا شد، امام(ع) فرمود: این کار برای این است که بدانم کی وقت نماز فرا می رسد تا آن را انجام دهیم. ابن عباس با تعجب پرسید: آیا اکنون وقت نماز است در حالی که جنگ ما را از نماز باز می دارد; حضرت پاسخ داد: «انما نقاتلهم علی الصلاة; ما برای نماز با اینها می جنگیم همچنین از امیرمؤمنان روایت شده که چون وقت نماز فرا می رسید مضطرب می شد و چهره اش تغییر می کرد. وقتی علت این امر را از حضرت پرسیدند، فرمود: وقت امانتی که خداوند آن را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشت اما آنها از به دوش کشیدن سرباز زدند، فرا رسید. اینک نمی دانم که در این امانت نیکوکار خواهم بود یا نه.
در ظهر عاشورا، در حالی که اهل بیت سخت ترین لحظات را می گذراند و تیرهای دشمن قامت راست قامتان جاودانه تاریخ را نشانه گرفته بود، ابوثمامه صیداوی به حضرت عرض کرد: وقت نماز است و دوست دارم در حالی شهید شوم که نماز خود را خوانده باشم. حضرت فرمود: نماز را به یادم آوردی خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد. سپس پیشاپیش اصحاب خویش به نماز ایستاد. نمازی که تبلور زیباترین روح نیایش انسانی و ظهور معنویت متعالی او در قرآن ناطق امام حسین(ع) است. در این نماز یکی از یاوران حضرت به نام سعید ابن عبدالله حنفی شهید شد.
به گفته بعضی از راویان وقتی حضرت و اصحاب شرایط سخت کارزار دیدند و در یافتند که نمی توانند طبق معمول نماز بخوانند با اشاره و به صورت فرادی نماز را گزاردند.
آنها نماز خواندند تا این پیام را به همه جهانیان ابلاغ کنند که شقایقهای سرخ فام کربلا در سایه عبادت و نماز به زندگی و نیکبختی جاودان دست یافتند.
امام صادق(ع) و وقت نماز
آنها که قلبی نورانی و دیده ای حقیقت بین دارند نزول برکات الهی و حقیقت اعمال را احساس می کنند. اینان همان خاندان وحی و صاحبان آیه تطهیرند که صفحه دل آنها جام جهان بین و آیینه تمام نمای آفرینش است. امام صادق(ع) می فرماید: هنگامی که وقت نماز فرا می رسد، درهای آسمان گشوده می شود و من دوست ندارم که عملی قبل از عمل من بالا رود و کاری زودتر از کار من در صحیفه اعمال نگاشته شود.
و پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: هیچ گاه وقت نماز فرا نمی رسد مگر اینکه یکی از فرشتگان فریاد می زند: ای مردم بشتابید به سوی آتشهایی که برافروختید و آن را با نماز خود خاموش سازید.
امام رضا(ع) و وقت نماز
دلدادگان به حق و عاشقان لقای خداوند هیچ چیز را با نیایش و نماز معاوضه نمی کنند. ذکر الهی برای آنان اصل است. نوع عمل امام رضا(ع) هنگام فرا رسیدن وقت نماز برای دوستداران و پیروان اهل بیت و زائران کوی ملکوتی اش سرمشقی نیکوست. در روایتی چنین می خوانیم: روزی امام رضا(ع) برای استقبال یکی از بستگانش به بیرون شهر رفت. وقت نماز فرا رسید; هنوز گروهی در راه بودند که می بایست به امام(ع) ملحق شوند. حضرت محلی را برای اقامه نماز انتخاب کرد و به یکی از همراهان دستور داد اذان بگوید. آن فرد از امام خواست که جهت پیوستن دیگران نماز را به تاخیر اندازد. حضرت پاسخ داد:
غفر الله لک، لا تؤخرن صلاة عن اول وقتها الی آخر وقتها من غیر علة علیک ابدا باول الوقت; خدا تو را بیامرزد، نماز را بدون عذر از اول وقت آن به آخر وقت تاخیر مینداز. بر تو باد به اقامه نماز در اول وقتش.
روای می گوید: در این زمان بود که من اذان گفتم و نماز را همراه حضرت به جای آوردیم.
اسوه های زیارت الهام بخش عبادت و بندگی و نیایش به درگاه الهی اند و زائر با زیارت خویش و یادآوری این ویژگیها به روح و جان خویش طراوت و نشاط بیشتر می بخشد و این گونه است که در گرداگرد قبور اولیای الهی همچنان آهنگ روح نواز نیایش و نماز حاکم است.
3. خوف و خشیت الهی در نماز معصومین(ع)
انسان فطرتا به خدا گرایش دارد خداخواهی در عمق وجود هر انسان ریشه دارد; آن فرد که حضور خدا را در تمامی لحظه های زندگی اش احساس نمی کند چشم دلش بر روی حقیقتها بسته شده است. او چنان است که در بیانات امام موحدان، حسین ابن علی - علیه السلام - آمده است: که «عمیت عین لا تراک علیها رقیبا; آن چشمی که تو را بر خود نگاهبان نمی بیند، نابینا است. ارزش و کمال هر انسان در معرفت و شناختی است که از ذات مقدس احدیت دارد هر قدر این معرفت و شناخت بیشتر شود خوف و خشیت الهی بر قلب و دل انسان عارف بیشتر تجلی می کند. چنانکه قرآن کریم می فرماید: «انما یخشی الله من عباده العلماء; فقط بندگان عالم و دانشور از خداوند می ترسند. از آنجا که نماز حضور در مقابل پروردگار و کرنش در آستان خدای یکتای هستی است این خوف و خشیت در نماز عارفان و مخصوصا معصومین - علیهما السلام - ظهور بیشتری پیدا می کند; البته این خوف نه به خاطر هراس از بی مهری خدا است; که نمازگزار خدا را چندین بار به «رحمان و رحیم » یاد می کند، بلکه علت آن عواملی است که بیشتر به درک عظمت بی منتهای الهی ارتباط پیدا می کند. اکنون به این عوامل در سیره معصومین(ع) می نگریم:
جلوه های درک عظمت الهی در خوف و خشیت معصومین در نماز
یکی از جلوه های خوف الهی درک مقام و عظمت خداوند متعال است. چنانکه در آیه شریفه خوف از «مقام رب » مطرح شده است: «و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنة هی الماوی » این امر در آستانه ورود معصومین به نماز و هنگام نماز به خوبی مشهود است. در روایت می خوانیم: علی (ع) همواره هنگام نماز خواندن این آیه را تلاوت می کرد: «وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض; صورت خویش را متوجه آفریدگار آسمانها و زمینها کردم. هنگام تلاوت این آیه، رخسارش متغیر می شد به گونه ای که هر بیننده ای آن را درمی یافت.
وقتی امام حسن(ع) وضو می گرفت رنگش تغییر می کرد و مفاصلش می لرزید. سبب این امر را حضرت پرسیدند. فرمود: کسی که در مقابل صاحب عرش می ایستد، شایسته است رنگش زرد شود و مفاصلش بلرزد.
نظیر همین حالت در باره امام حسین(ع) نیز نقل شده است. در باره سید الساجدین نقل شده که چون علی ابن الحسین وضو می گرفت رنگش زرد می شد. از او پرسیدند: شما را چه می شود؟ فرمود: می دانید می خواهم پیش چه کسی بایستم؟
مرحوم سید ابن طاووس در باره امام صادق(ع) می نویسد: هنگام نماز حالت بیهوشی بر امام(ع) عارض می شد. چون علت این امر را جویا شدند، فرمود: در اثر تکرار آیات الهی این حالت بر من عارض شد. فلم تقم القوة البشریة بمکاشفة الجلالة الالهیة; چون قدرت بشری در برابر مکاشفه و ظهور عظمت الهی تاب نیاورد این حالت به من دست داد.
تجلی خوف از قیامت در نماز معصومین
قرآن کریم آنجا که حالات و انگیزه های اهل بیت عصمت و طهارت را در انفاق به یتیم و مسکین و اسیر بیان می کند این سخن را از آنان حکایت می کند که می گفتند: «انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا; ما از پروردگار خود در روزی که از رنج و سختی اش رخسار خلق درهم کشیده و غمگین است می ترسیم. و این حالت در جای جای رفتار و کردار آنان، مخصوصا نماز، ظهور و حضور دارد. یکی از اصحاب علی(ع) به نام «ضرار» در باره حضرتش چنین می گوید: در یکی از شبها او را در محراب عبادتش دیدم، در حالی که دست بر محاسن مبارک خویش گرفته بود، به خود می پیچید، سخت می گریست و می گفت: ای دنیا، آیا به سوی من میل کرده ای؟ بدان که مرا به تو حاجتی نیست و من تو را سه طلاقه کردم.
سپس گفت: «واه واه لبعد السفر و قلة الزاد و خشونة الطریق; آه آه از دوری سفر آخرت، کمی توشه و سختی راه آخرت.
در باره امام زین العابدین(ع) وارد شده است که هنگام نماز عبارت «مالک یوم الدین » سوره حمد را آن قدر تکرار می کرد که بیننده گمان می کرد مشرف بر مرگ شده است.
«طاووس فقیه » می گوید: او را دیدم از شامگاه تا سحر و عبادت می کرد. چون اطراف خود را خالی دید به آسمان نگریست و گفت: خدایا ستاره های آسمانت فرو رفتند و دیده های آفریدگانت خفتند، درهای تو بر وی خواهندگان باز است. نزد تو آمدم تا مرا بیامرزی، بر من رحمت کنی و در عرصات قیامت چهره جدم محمد(ص) را به من بنمایانی. سپس گریست و گفت: به عزت و جلالت سوگند! با معصیت خود قصد نافرمانی تو را نداشتم، در باره تو تردید نداشته، به کیفر تو جاهل نبودم... . اگر رشته پیوند خود را با من ببری به رشته چه کسی دست زنم؟ چه فردای زشتی در پیش دارم که باید پیش روی تو بایستم، روزی که به سبکباران می گویند بگذرید و به سنگین باران می گویند فرود آیید. آیا با سبکباران خواهم گذشت یا با سنگین باران فرود خواهم آمد... .
سپس به سجده رفت من نزد او رفتم سرش را بر زانوی خود نهادم و چندان گریستم که اشکم بر گونه هایش روان شد. برخاست، نشست و گفت: کیست که مرا از یاد پروردگار باز می دارد؟ گفتم من طاووس هستم ای فرزند رسول خدا، این جزع و فزع چیست؟ ما باید چنین زاری کنیم; نه شما که پدرت حسین بن علی، مادرت فاطمه زهرا و جدت رسول خداست. به من نگریست و گفت: طاووس، هیهات، هیهات...
مگر کلام خدا را نشنیده ای که فرمود: زمانی که در صور دمیده شودمیان آنان پیوند نباشد و یکدیگر را نپرسند. به خدا سوگند! فردا جز عمل صالح چیزی برایت سود ندارد.
هراس از فراق
یکی دیگر از عوامل خوف معصومین - علیهم السلام - هراس از جدایی از درگاه ایزد منان به شمار می رود. این مطلب چنان امامان معصوم را بی تاب و بی قرار می کرد که بستر و استراحت را رها می کردند. در دعای کمیل آمده است: فهبنی صبرت عذابک فکیف اصبر علی فراقک; خدایا! اگر من بتوانم بر حرارت آتش جهنم صبر کنم چگونه فراق تو را تحمل کنم.
«حبه عرنی » می گوید: من و نوف بکائی در صحن خانه ای که مقر خلافت امیر مؤمنان بود، خوابیده بودیم. چون پاسی از شب گذشت، آن حضرت را دیدیم که برخاسته است، آیات آخر سوره آل عمران را تلاوت می کند و بی قرار و بی تاب می گذرد. به من فرمود: بیداری یا خواب؟ گفتم: بیدارم، شما که این گونه با خدا مناجات می کنید پس ما چه کنیم؟ حضرت گریه کرد و فرمود: همه ما در پیشگاه خدا موقفی خواهیم داشت و هیچیک از اعمال ما بر او مخفی نیست. ای حبه، خدا از رگ گردن به من و تو نزدیک تر است. ای حبه، هرگز من و تو از دید خداوند ناپیدا و مخفی نیستیم. سپس حال نوف را جویا شد، نوف گفت: بیدارم، از این حالت و گفتار شما گریه ام بسیار شد. فرمود: اکنون اگر گریه ات از خوف خدا طولانی شود فردا در روز قیامت چشم تو روشن خواهد شد. سپس در حالی که با خدا مناجات می کرد گذشت: مناجاتی که نشانه ترس و هراس از فراق است. او می فرمود: لیت شعری فی غفلاتی ا معرض انت عنی ام ناظر الی; ای کاش می دانستم که به هنگام غفلت هایم از من روی برگردانده ای یا به سوی من نظرخواهی افکند. ای کاش می دانستم از خوابهای طولانی و کمی سپاسگزاری ام حالم نزد تو چگونه است.
راوی می گوید: حال آن بزرگوار چنین بود، تا سپیده دم آشکار شد.
هر چند در این فصل پرداختن به اموری چون «اهتمام به نوافل » «کیفیت انجام نماز شب در سیره معصومین - علیهم السلام -» و ... سودمند می نماید:
یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت در بند آن مباش که مضمون نمانده است
ولی با توجه به محدودیت مقاله فقط به دو فراز از آنچه در زیارتنامه ها آمده است، می پردازیم: یکی در صلوات خاصه امام موسی ابن جعفر - علیه السلام - که می خوانیم: و صل علی موسی ابن جعفر - علیهما السلام - وصی الابرار... الذی کان یحیی اللیل بالسهر الی السحر بمواصلة الاستغفار حلیف السجدة الطویلة و الدموع الغزیرة و المناجات الکثیرة; خدایا، بر موسی بن جعفر(ع) وصی و جانشین نیکویان درود فرست. بزرگواری که شبها تا صبح بیدار و شب زنده دار بود و پیوسته استغفار می کرد و در سجده طولانی، با چشم اشکبار، با خدا مناجات و راز و نیاز بسیار می کرد.
|