خداوند متعال از همان روز نخست که انسان را آفرید و از حضرت آدم و حوا نسل بشر تداوم یافت به توسط پیامبران، مقام و منزلت والدین را بیان کرده و سپاس از زحمات بی دریغ آنان را به فرزندان گوشزد فرمود. قرآن کریم در برخی از آیات وحیانی خویش به این مهم تصریح و عالی ترین آموزش اخلاقی را ک در حقیقت کاملترین منشور حقوق بشر می باشد به جهانیان عرضه نموده است. خداوند متعال در این آیات حیاتبخش سپاس از پدر و مادر را در کنار سپاسگزاری و پرستش از ذات خویش بیان داشته می فرماید:
« و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لاتعبدون الّا اللّه و بالوالدین احساناً؛(1) از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر نیکی و احسان نمائید.»
هم چنین حضرت یحیی را به خاطر رعایت حقوق والدین ستوده و اعلام می دارد که: «و برّاً بوالدیه و لم یکن جبّاراً عصیا؛(2) او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار و خوشرفتار بود و هرگز نافرمان و متمرد نبود». قرآن از زبان حضرت عیسی بن مریم(ع) می گوید:«و برّاً بوالدتی و لم یجعلنی جبّاراً شقیّاً؛(3) خداوند مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبار و شقی نگردانید». و در نهایت پیامبر اکرم(ص) نیز چون از نعمت پدر و مادر محروم بود آرزو می کرد که اگر پدر و مادرش زنده بودند به آنان خدمت کرده و رضایت شان را جلب کند.(4)
با توجه به اهمیت این آموزه قرآنی و تأثیر آن در سالم سازی جامعه، آرامش روانی خانواده ها، حل اختلافات میان والدین و فرزندان و حاکم شدن مهر و صفا و صمیمت در بین آنان، در این نوشتار، وظائف فرزندان در ادای حقوق والدین را در کلمات پیشوای ششم (ع) بررسی و به مخاطبان گرامی تقدیم می داریم.
سپاس از والدین جلوه ای از معرفت حق
امام صادق(ع) می فرماید: نیکی به پدر و مادر از معرفت عمیق شخص به پروردگارش سرچشمه می گیرد، زیرا هیچ عبادتی در رساندن یک فرزند به رضایت خداوند متعال، سریعتر و نزدیکتر از نیکی به پدر و مادر مسلمان به خاطر خدا نیست. چونکه حقوق والدین از حق خدا ناشی می شود به شرطی که پدر و مادر در راه دین خدا و سنت پیامبر(ص) باشند. چنین پدر و مادری هیچ گاه فرزندشان را از راه خیر به سوی شرّ و از طاعت به سوی عصیان دعوت نمی کنند، پس در معاشرت با آنان مدارا و ملایمت کن! اذیت و ناراحتی های آنان را تحمّل نما! هم چنان که آنان آزار و اذیت تو را در دوران کودکی به جان خریدند. و در خوراک و پوشاک هم چنان که به تو وسعت داده تو هم آنان را در مضیقه قرار مده! چهره ات را از آنان بر مگردان، صدایت را از صدای آنان بالاتر مبر! که این حقیقت تعظیم خداست. و با آنان نیکو سخن بگو و نرم و لطیف باش، همانا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند! «انّ اللّه لایضیع اجر المحسنین»(5)
خطاب با کلمات دلپذیر
از نکات مهمی که جوانان باید در مورد پدر و مادرشان رعایت کنند لحن خطاب و استفاده از کلمات دلپذیر و دوست داشتنی است. رعایت این نکته تأثیر بسزائی در استحکام روابط والدین و فرزندان می تواند داشته باشد. فرزندان با این شیوه نه تنها دردل والدین جا باز می کنند و محبت افزون تری بدست می آورند بلکه خشنودی خداوند متعال را نیز کسب خواهند کرد. روایتی جذّاب و قابل توجه از ارتباط پیامبر(ص) با دختر گرامی اش حضرت فاطمه (س) گویاترین سند این ادعاست. امام صادق (ع) به نقل از حضرت فاطمه زهرا(ع) می فرماید: هنگامی که آیه «لاتجعلوا دعا الرّسول بینکم کدعاء بعضکم بعضاً؛(6) رسول خدا(ص) را در هنگام خطاب مانند خودتان صدا نکنید و نام نبرید( او را یا رسول اللّه خطاب کنید) نازل شد من بیم داشتم که در خطاب به رسول خدا بگویم: «ای پدر». بلکه می گفتم: یا رسول اللّه، دو سه بار آن حضرت چیزی به من نگفت، امّا یکبار به من رو کرده و فرمود: ای فاطمه! آن آیه در مورد تو نازل نشده و در مورد خانواده و نسل تو نیز نازل نشده، تو از منی و من از توأم؛ آن آیه برای جفاکاران و درشتخویان قریش که اهل گردنکشی و تکبرند نازل شده است. دلم می خواهد تو همچنان مرا «ای پدر» خطاب کنی، اینگونه صدا کردن دل را زنده تر می دارد و خداوند را خشنودتر می سازد.»(7)
قرآن و حقوق والدین
ابی ولّاد حنّاط می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که در تفسیر آیه «و بالوالدین احساناً؛(8) فرمود: احسان به پدر و مادر سخن گفتن نیکو و دلنشین با پدر و مادر است همچنین فرزندان باید تلاش کنند تا والدین مجبور نشوند آنچه را که لازم دارند یا دلشان می خواهد به زبان بیاورند و با ترس و شرم از آنان بخواهند بلکه باید قبل از درخواست والدین نیازهای آنان را برطرف کرد.
آیا خداوند نفرموده است که: «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا ممّا تحبّون؛(9) هرگز به مقام نیکان و ابرار نمی رسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید احسان کنید.»
آنگاه امام در ادامه تفسیر آیه افزود: اینکه خداوند می فرماید: «امّا یبلغنّ عندک الکبر احدهما اوکلاهما فلا تقل لهما افٍّ و لا تنهرهما؛هرگاه یکی از آن دو یا هر دوی آنها به سن پیری رسیدند، کمترین اهانتی به آنان روا مدار! و بر آنها فریاد مزن!».
یعنی اگر ترا ناراحت کردند تو کوچکترین سخن را در عتاب و آزار آنان بر زبان میاور! گرچه ترا کتک بزنند بلکه با آنان کریمانه سخن بگو:«و قل لهما قولاً کریماً؛(10) و گفتار لطیف، سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!» امام صادق (ع) فرمود: یعنی در مقابل درشتی و تندخوئی والدین بگو: خداوند شما را ببخشاید! خداوند فرمود: «واخفض لهما جناح الذّل من الرّحمة و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانی صغیرا؛(11) و بالهای تواضع خویش را از محبت و لطف در برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده!». امام در توضیح این آیه می فرماید: با نگاه تند و آزار دهنده آنان را مرنجان فقط با نگاههای مهرآمیز و محبت انگیز دلهایشان را بدست آر! صدای خود را بلندتر از آن ها نکن! دست خود را بالاتر از دست آنان نبر و خود را مقدم بر آنان قرار نده!(12)
برکات سپاس از پدر و مادر
امام صادق(ع) بر این باور بود که حق شناسی در مورد والدین و رعایت حقوق آنان آثار و برکات فراوانی در زندگی افراد در پی دارد و همواره می فرمود:«ما یمنع الرّجل منکم ان یبرّ والدیه ـ حییّن و متیّین ـ یصلّی عنهما و یتصدّق عنهما و یصوم عنهما فیکون الذی صنع لهما و له مثل ذلک، فیزیده اللّه ببرّه و صلته خیراً کثیراً؛(13) چه چیزی مانع می شود که شخصی از شما به والدین خود نیکی کند ـ چه زنده باشند یا از دنیا رفته باشند ـ از سوی آنها نماز و صدقه و روزه انجام بدهد و هرچه به نیت آنان انجام دهد معادل پاداش آن برای خود او نیز خواهد بود و خداوند نیکی هایش را پاداش بسیار عطاء خواهد کرد.»
آن حضرت در گفتار راهگشای دیگری فرمود: مردی به محضر رسول خدا(ص) آمده و عرضه داشت: یا رسول اللّه مرا راهنمائی کن! پیامبر در ضمن توصیه هایش به او سفارش کرد که: از پدر و مادرت اطاعت کن و به آنان نیکی و احسان نما چه زنده باشند یا مرده و اگر به تو فرمان دادند که از خانواده و اموالت فاصله بگیر و جداشو! این کار را بکن که از ایمان است.(14) البته والدین وظیفه شناس اینگونه امر نمی کنند امّا این تأکید، اهمّیت مقام والدین و ارزش آنرا می رساند.
در اینجا نمونه هائی از آثار و برکات خدمت و نیکی به والدین را از منظر حضرت صادق(ع) می خوانیم:
1ـ مردی به حضور امام ششم(ع) آمده و عرضه داشت: ای پسر رسول خدا! پدر من پیر شده است من او را به آغوش گرفته و برای رفع نیازهایش به این طرف و آن طرف می برم امام فرمود: «تا می توانی این کار را خودت انجام بده که این عمل ترا به بهشت خواهد برد.»(15)
با ارزشتر از جهاد و هجرت
2ـ حضرت امام صادق(ع) فرمود: مردی پیش پیامبر اکرم(ص) آمده و عرض کرد: ای رسول خدا! من با تو برای هجرت و جهاد بیعت می کنم. پیامبر پرسید: آیا از پدر و مادرت یکی زنده است؟ گفت: بلی هر دوی آنها در حال حیاتند. پیامبر دوباره پرسید: آیا از خداوند متعال پاداش اخروی می خواهی؟ گفت: بلی. حضرت رسول (ص) فرمود: پس به سوی پدر و مادرت برگرد و با آنان نیک رفتاری کن.(16)
برترین عمل
3ـ منصور بن حازم به امام ششم(ع) عرضه داشت: کدام یک از اعمال نیک از سایر اعمال برتر است؟ امام فرمود:«الصّلاة لوقتها و برّالوالدین و الجهاد فی سبیل اللّه؛(17) نماز در وقت، نیکی به پدر و مادر و جهاد در راه خدا.»
نیکی به فرزندان
4ـ آن حضرت یکی دیگر از برکات سپاسگزاری از والدین را، داشتن فرزندان نیکو کار و صالح می داند و می فرماید:«برّوا آباءکم یبرّکم ابناءکم؛(18)به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان نیز به شما نیکی کنند».
رفاه و راحتی در هنگام مرگ
5 ـ حضرت امام صادق(ع) راحتی در هنگام مرگ و آسان شدن سکرات موت را از دیگر آثار نیکی به والدین شمرده است و به فرزندان صالحی که با والدین خود خوشرفتاری می کنند مژده داد که: هر کس دوست دارد خداوند متعال در لحظه مرگ بر او آسان بگیرد به بستگان خود صله رحم کرده و به پدر و مادرش نیکی کند. در این صورت علاوه بر این که در لحظه جان دادن احساس آرامش و راحتی خواهد کرد، در دنیا نیز در زندگی خود به فقر و بیچارگی دچار نخواهد شد.(19)
آموزش گناهان
6ـ رئیس مذهب جعفری بهترین راه آمرزش گناهان را رسیدگی به نیازهای پدر و مادر اعلام کرده و با بیان داستان زیر اهمّیت خدمت به والدین را به شیعیان گوشزد نمود: روزی مردی به حضور پیامبر اسلام (ص) آمده و گفت: ای رسول خدا! زمانی من صاحب دختری شدم. او را پرورش دادم تا به حد بلوغ رسید، تا آن که روزی بر وی لباس نو پوشانده و آراستم و آن گاه بر سر چاهی آورده و در میان آن انداختم. او ناله ای کرد و استمداد طلبید: آخرین سخنی که از او به گوشم رسید این بود که با آه و ناله جانسوز می گفت: بابا!!
یا رسول اللّه! کفاره گناه من چیست؟
پیامبر فرمود: آیا مادرت زنده است؟ گفت: نه.
آیا خاله ات زنده است؟ مرد گفت: بلی.
رسول خدا (ص) به او سفارش کرد: ای مرد! برو و با خاله ات خوش رفتاری کن و به او نیکی نما زیرا که او به منزله مادر تو است و نیک رفتاری با او کفّاره گناه تو خواهد بود.
امام صادق(ع) بعد از نقل این داستان فرمود: در زمان جاهلیت پدران، دختران خود را می کشتند که مبادا اسیر شده و در میان قبیله های دیگر صاحب فرزندانی شوند.(20)
با توجه به این سخنان ارزنده امام جعفر صادق(ع) سپاسگزاری از زحمات توانفرسای پدر و مادر سعادت دنیا و آخرت را بدنبال داشته و فرزندان را در زندگانی خوشبخت و کامروا خواهد ساخت.
شاعر خوش ذوقی سپاسگزاری از مادر را در قطعه شعری اینگونه به تصویر کشیده است:
مادرم روی مهت روح و روان است مرا |
مهر تو قوّت تم و قوّت جان است مرا |
در دل اندیشه تو گنج نهان است مرا |
یک نگاه تو به از، هر دو جهان است مرا |
فارغم با تو زهر خوب و بد ای پاک سرشت |
زیرپای تو نهادست خدا باغ بهشت |
همه آثار وجودم زوجود تو بود |
به خدا بود من از پرتو بود تو بود |
رهنمودهای پیشوای ششم به
جوان تازه مسلمان
زکریا بن ابراهیم یکی از محدثین شیعی و از یاران امام صادق(ع) است او در شرح حال خود می گوید: من اوائل مسیحی بودم و سپس به اسلام گرویدم. به خانه خدا مشرف شده و در همان سفر معنوی به محضر امام صادق(ع) شرفیاب گشتم.
به آن پیشوای بزرگ عرض کردم: آقا! من مسیحی بودم و الآن به دین شما گرویده ام. امام صادق(ع) پرسید: در اسلام چه امتیازی احساس کردی که آن را داوطلبانه پذیرفتی؟ گفتم: این آیه از قرآن به دلم نشست:«ما کنت تدری ماالکتاب و لاالایمان و لکن جعلناه نوراً نهدی به من نشاء؛(21) تو نمی دانستی کتاب و ایمان یعنی چه؟ ولی ما آنرا نوری قرار دادیم که هر کسی را که بخواهیم بدان هدایت کنیم». امام (ع) فرمود: خداوند ترا به اسلام هدایت فرموده و قلبت را به نورانیت آن روشن ساخته است. آنگاه برایم دعا کرد و هدایت بیشتری را از خداوند برایم مسئلت نمود. در ادامه گفتم: پدر و مادرم و سایر بستگانم همچنان به آئین مسیحیت باقی مانده اند و مادرم هم نابینا است. آیا با این حال بر من جایز است که با آن ها زندگی کنم و ارتباط نزدیک خانوادگی داشته باشم؟
امام صادق(ع) پرسید: آیا آنها گوشت خوک می خورند؟
گفتم: نه!
فرمود: معاشرت تو با آنان مانعی ندارد پس سفارش کرد که: درباره مادرت بیشتر مراقبت کن! به او نیکی و احسان نما! و هرگاه زندگی اش به پایان رسید و از دنیا رفت خودت عهده دار کفن و دفنش باش!
چون از سفر مکّه و مدینه به زادگاهم کوفه بر گشتم. طبق فرمان امام ششم(ع) به مادرم بیش از گذشته و زیادتر از دیگران رسیدگی و مهربانی نمودم. خودم به او غذا می دادم، لباسش را مرتب می کردم، سرش را شانه می زدم و عهده دار تمامی خدمات لازم برای مادرم بودم. زمانی که مادرم این تغییرات را در روش من احساس کرد به من گفت: زکریا! تو در آن روزگاری که به دین ما بودی این چنین به من خدمت نمی کردی! چه دلیلی موجب شده که بعد از مسلمان شدن این قدر به من محبت می کنی؟
گفتم: یکی از فرزندان پیامبر اسلام(ص) به من دستور داده که اینگونه رفتار کنم. گفت: آیا او همان پیامبر شماست؟ گفتم: نه. بعد از پیامبر ما دیگر پیامبری مبعوث نخواهد شد. او فرزند پیغمبر ماست. گفت: این دستورات از آموزه های پیامبران است و دین تو از دین من بهتر است مرا راهنمائی کن تا مسلمان شوم. من طریقه اسلام را به او آموختم و او مسلمان شد. نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را خواند و در نیمه شب حالش منقلب شد. من در کنار بسترش ایستاده و به پرستاری او مشغول بودم. به من گفت: پسرجان! اعتقادات اسلام را دوباره برایم تکرار کن. من آنها را برای او بازگو کردم و او به همه آنها اقرار کرد و در همان شب چشم از جهان فرو بست. بامداد روز بعد جنازه اش به وسیله گروهی از مسلمانان و طبق مراسم اسلامی تشییع شد و من بر جنازه مادرم نماز خواندم و با دست خود به خاک سپردم.(22)
در سیره ابرار
طبق فرمایشات حضرت امام صادق(ع) نیکی به والدین و سپاس از عمری خدمات آنان می تواند بسیاری از گرههای مشکل زندگی را حل کرده و زمینه موفقیت را در طول زندگی فراهم آورد.
در اینجا به مناسبت، نمونه هائی را از خاطرات بزرگان و انسانهای موفق تاریخ در این زمینه یادآور می شویم:
1ـ آیت اللّه مطهری
آیت اللّه مطهری در مورد یکی از عوامل توفیقات خویش چنین می گوید: گاهی که به اسرار وجودی خود و کارهایم می اندیشم، احساس می کنم یکی از مسائلی که باعث خیر و برکت در زندگی ام شده و همواره عنایت و لطف الهی را شامل حال من کرده است، احترام و نیکی فراوانی بوده است که به والدین خود به ویژه در دوران پیری و هنگام بیماری کرده ام. علاوه بر توجّه معنوی و عاطفی، تا آن جا که توانائیم اجازه می داد با وجود فقر مالی و مشکلات مادی در زندگی ام، از نظر هزینه و مخارج زندگی به آنان کمک و مساعدت کرده ام.
یکی از فرزندان شهید مطهری(ره) نیز در این زمینه می گوید: هرگاه به فریمان(زادگاه آقای مطهری) سفر می کردیم، پدرم تأکید خاص داشتند که ابتداء به منزل پدر و مادرشان بروم. پس از آن اقوامی را که برای دیدن ایشان و خانواده به منزل حاج شیخ می آمدند می پذیرفتند در موقع روبرو شدن با پدر و مادر دست آنان را می بوسیدند و به ما نیز توصیه می کردند که دست ایشان را ببوسیم.(23)
2ـ شیخ انصاری
شیخ مرتضی انصاری بزرگ پرچمدار جهان تشیع و سرآمد فقها و مجتهدین امامیه است، او بعد از آنکه مدتی در شهر کربلا در حضور استادش مرحوم شریف العلما و سایر اساتید حوزه علمیه نجف تحصیل کرد به زادگاهش شوشتر مراجعت نمود. شیخ مدتی تحصیلات خود را در همان جا ادامه داده، دوباره خواست تا برای تکمیل مراتب علمی به عتبات عالیات برگردد. امّا مادرش به رجوع دوباره وی راضی نبود. اصرار شیخ و دیگر افراد برای جلب رضایت مادر بی نتیجه بود. تا این که شیخ به مادرش عرضه داشت: آیا اجازه می دهی تا استخاره کنم و جواب هرچه بود در مقابل آن هر دو تسلیم باشیم؟ مادرش پذیرفت. در جواب استخاره شیخ این آیه آمد: «ولاتخافی و لاتحزنی انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین؛(24) هرگز مترس، محزون مباش که ما او را به تو باز می گردانیم و از رسالت مداران خود قرار می دهیم». وقتی این آیه را به مادرش توضیح داد، او خیلی خوشحال شد و به شیخ مرتضی اجازه مسافرت داد. شیخ انصاری در این مسافرت سرنوشت ساز خود، به برکت دعای مادر، توفیق الهی و تلاش و استقامت خویش به بالاترین درجه اجتهاد و مرجعیت نائل شد و پرچم اسلام بر دوش وی قرار گرفته و بزرگترین رهبر مذهبی در عصر خود گردید: هنگامی که به مادر شیخ انصاری گفته شد: آیا از این همه ترقی و عظمت فرزندش برخود نمی بالد و افتخار نمی کند؟! در جواب گفت: رسیدن فرزندم به شکوه و عظمت، برای من شگفت انگیز نیست، بلکه اگر چنین نمی شد من متعجب می شدم، چرا که هر وقت که به او می خواستم شیر بدهم وضو می گرفتم و با طهارت و پاکیزگی، به او شیر می دادم. بلی شیر پاک، فکر پاک و شیر ناپاک اندیشه ناپاک تولید می کند.
در حوزه علمیه نجف رسم شیخ بر این بود که در بازگشت از مجلس تدریس، ابتداء نزد مادر می رفت و برای دلجوئی از آن پیرزن با وی به گفتگو می پرداخت و از اوضاع زندگی مردم پیشین می پرسید و مزاح می کرد و از او پوزش می طلبید. سپس به اتاق مطالعه و عبادت می رفت.
زمانی که مادر شیخ انصاری از دنیا رفت او در فراق مادر به شدت می گریست و در کنار پیکر بی جان مادرش زانوی غم زده و اشک ماتم می ریخت. یکی از شاگردان نزدیکش او را تسلیت گفته و به عنوان دلجوئی اظهار داشت: جناب استاد! برای شما با این مقام علمی، شایسته نیست که برای درگذشت پیرزنی که عمرش سرآمده بود این طور اشک بریزید و بی تابی کنید. آن بزرگ مرد تاریخ سر برداشته و گفت: گویا شما هنوز به مقام ارجمند مادر واقف نیستید، تربیت صحیح و زحمات فراوان این مادر مرا به این مقام رسانید و پرورش اولیه او، زمینه ترقی و پیشرفت را در من ایجاد کرد. در حقیقت این همه توفیقات من مرهون زحمات و تلاش های مشفقانه و مخلصانه این مادر است.(25)
3ـ آیت اللّه مرعشی نجفی
آیت اللّه مرعشی نجفی بزرگ فرهنگبان میراث اهل بیت(ع) در بیشتر علوم اسلامی صاحب نظر بود و تألیفات ارزشمند ایشان ـ که نزدیک به صد و پنجاه اثر در موضوعات مختلف است ـ گواه روشنی بر این حقیقت است. کرامات معنوی، دریافت بیش از چهار صد اجازه اجتهادی و روایتی از علمای بزرگ اسلامی، تدریس متجاوز از شصت و هفت سال در حوزه علمیه قم و نجف، تربیت هزاران طلبه و مشتاق دانش، تأسیس ده ها مدرسه علمی، مسجد،حسینیه، مراکز فرهنگی، رفاهی و درمانی و ایجاد بزرگترین و مشهورترین کتابخانه در جهان اسلام، از جمله توفیقات این فقیه فرزانه می باشد او یکی از مهمترین عوامل توفیقات خود را از برکت محبت و سپاس از پدر و دعای والدین می داند. و در خاطرات خود می گوید: زمانی که در نجف بودیم، یک روز مادرم فرمودند: پدرت را صدا بزن، تا برای صرف نهار تشریف بیاورد. حقیر به طبقه بالا رفتم و دیدم پدرم در حال مطالعه خوابش برده است. مانده بودم چه کنم: از طرفی می خواستم امر مادرم را اطاعت کنم و از سوئی دیگر می ترسیدم با بیدار کردن پدر، باعث رنجش خاطر او گردم، خم شدم و لبهایم را کف پای پدر گذاشتم و چندین بوسه برداشتم، تا این که در اثر قلقلک پا، پدرم از خواب بیدار شد و وقتی این علاقه و ادب و کمال احترام را از من دید فرمود: شهاب الدین تو هستی؟ عرض کردم: بله آقا؛ دو دستش را به سوی آسمان بالا برد و فرمود: پسرم خداوند عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمین اهل بیت(ع) قرار دهد. حضرت آیة اللّه مرعشی نجفی می فرمود: من هرچه دارم از برکت آن دعای پدرم می باشد.(26)
4ـ پاستور شیمیدان فرانسوی
در کشورهای غربی بر اثر حاکمیت تکنولوژی و صنعت، روابط عاطفی ضعیف و کم رنگ است و روابط عاطفی اعضای خانواده ها متزلزل و گاهی اصلاً وجود ندارد. امّا از آن جائی که عاطفه و محبت امری فطری است در نهاد برخی افراد غربی به ویژه فطرت های سالم، عقلاء و نخبگان اندیشمند آنان این حس درونی و ندای وجدان خاموش نشده و گاهی شعله هائی از آن مشاهده می شود. بلی از نظر اقتصادی و نظامی کشورهای غربی، پیشرفته و متمدن جلوه می کنند ولی به شدت در خلأ فرهنگی و فقر عاطفی در رنج و عذابند. لوئی پاستور، شیمیدان معروف فرانسوی و صاحب کشف های مهم علمی، هنگامی که بر اثر نظریه های بدیع خود به اوج افتخار جهانی نائل شد، دولت فرانسه در صدد برآمد خانه ای را که محل تولد او بود به موزه تبدیل کند، پاستور در آن مراسم ضمن یک سخنرانی که در خانه محقرشان ایراد کرد از مادر فداکارش کمال سپاس و حق شناسی را بجای آورد او با صدائی که از فرط تأثر می لرزید چنین گفت: ای مادر عزیز! ای گمشده دلبند، که سالیانی دراز در این خانه با من به سر بردی، توئی که اکنون همه چیز را مدیون تو می بینم. مادر شجاع و دلدارم! تمام حسن فداکاری و شور و هیجانی که در راه عظمت علم و بزرگی میهنم به کار بسته ام و از این پس نیز به کار خواهم بست، تو به من آموخته ای و در وجودم رسوخ داده ای. کار مشقت باری که تو در خانه و درکارگاه کوچکمان پیش گرفته بودی، به من درس صبر و حوصله در تحقیقات علمی آینده ام داد. از آن گاه که با وجود فقر و مسکنت مرا به مکتب فرستادی، عشق به میهن و خدمت به بشر را در شب و روز به من آموختی. اکنون از تو اجازه می خواهم، تمام سرافرازی که میهنم در جشن امروز به من اعطاء می کند به پیشگاه عظمتت تقدیم کنم. همین قدر بدان که فرزندت امروز که در میان امواج افتخار و سربلندی غوطه ور است. بازهم خود را بدون تو، ای مادر عزیز! در این جهان بزرگ تنها و بی پناه می بیند!(27)
عواقب ناسپاسی به والدین
همچنانکه، نیکی و احسان به پدر و مادر موجب سعادت و رستگاری فرزندان شده و آثار و برکات مادی و معنوی به همراه دارد ناسپاسی و بدی در حق آنان نیز فرجام ناشایست و آثار ذلت باری را به همراه دارد. که به چند مورد اشاره می کنیم:
سلب عدلت
شخصی به امام صادق(ع) عرضه داشت: پیش نمازی که تمام شرائط امامت را داراست، جز اینکه با پدر و مادرش رفتاری تند دارد و با سخنان درشت آنان را می رنجاند، آیا شایستگی امامت را دارد و ما می توانیم به او اقتداء کنیم؟ پیشوای ششم فرمود: تا زمانی که او با پدر و مادرش رفتاری ناشایست دارد و والدین خود را ناراحت می کند در پشت سر او نماز نخوان!(28)
محرومیت از الطاف خداوندی
امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که یعقوب(ع) برای ملاقات فرزندش یوسف(ع) وارد مصر گردید یوسف(ع) به استقبال پدر بزرگوارش آمد یعقوب (ع) با دیدن یوسف(ع) فوراً از اسب پیاده شد ولی جناب یوسف(ع) به خاطر رعایت مقام سلطنت ظاهری، برای احترام بیشتر به پدر از مرکب پائین نیامد و همان طوری که روی اسب قرار داشت دست در گردن پدر انداخت. حضرت یوسف(ع) هنوز از خوش آمدگوئی با یعقوب فارغ نشده بود که جبرئیل نازل شده و به یوسف فرمود: دست خود را باز کن! یوسف کف دست خود را گشود، نور درخشانی از دستش به سوی آسمان بالا رفت، یوسف(ع) پرسید: این چه نوری بود که از کف دست من خارج شد؟ جبرئیل فرمود:«نزعت النّبوة من عقبک عقوبةً لما لم تنزل الی الشّیخ یعقوب فلا یکون من عقبک نبیّ؛(29) نور نبوت از صلب تو بیرون رفت و دیگر پیامبری از نسل تو به وجود نخواهد آمد. به سبب آن که کمال احترام را در مورد پدر پیرت رعایت نکردی، پس کسی از فرزندانت به نبوت نخواهد رسید».
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور |
پدر را باز پرس آخر، کجا شد مهر فرزندی |
محرومیت از حقوق اجتماعی
با این که در مورد اهمیت به دستورات اخلاقی در متون دینی ما سفارش های اکید شده است. امّا در مورد کسانی که به والدین خود اهانت کرده و ناسپاسی می کنند دستورات باز دارنده ای آمده است. در حالی که در مورد سلام دادن این همه سفارش و توصیه ها داریم امّا امام صادق(ع) می فرماید: به چند گروه سلام ندهید: 1ـ شراب خواران 2ـ قمار بازان و شطرنج بازان 3ـ اهل ساز و آواز و رقص و موسیقی 4ـ کافران 5 ـ کسانی که به مادرانشان دشنام می دهند 6ـ شاعران و گویندگان بددهن و هرزه.(30)
|