با عبور از دالان های بازار تهران عمده فروشی یا تک فروشی فرقی نمی کند آنچه که بیش از هر چیزی نگاه ها را متوجه خود می سازد محصولات خارجی است که با بر چسب های مختلف از دیگر کشورها خصوصا چین به معرض فروش گذاشته شده است. جالب اینکه محصولات چینی در بین کالاهای داخلی و خارجی گذشته از کیفیت نه چندان مناسب در بسته بندی های زرق و برق دار و با قیمت نازل عرضه می شود که مانند مغناطیس خریداران را به سوی خود جذب می کند و طولی نخواهد کشید تا تولیدکننده داخلی را به کلی خانه نشین کند اگر چه نشانه های آن اکنون فراوان شده است.
از بازار نساجی و پوشاک گرفته تا لوازم خانگی و ابزارآلات صنعتی و... همه جا رد پای محصولات چین قابل مشاهده است که دلسوزانه! اجناس تولیدی خود را با حداقل قیمت روانه بازارهای ایران کرده اند تا ما برای رفع مایحتاج خود در سختی و مرارت نیفتیم و رنج تولید را بر خود هموار سازیم.
با دیدن بازارهای مملو از کالاهای کشور چین برای هر شخص عاقلی این پرسش پیش می آید که آیا تولید کننده داخلی به خواب رفته یا خریدار داخلی دچار توهم شده که مرغ همسایه را غاز دیده و شیفته مارک های خارجی شده است
عقل نمی پذیرد کشور ایران با ملتی پرتلاش که پیشینه تاریخی اش گواه سرآمدی اش در عرصه صنعت و تولید است به روزی افتاده باشد که تا این حد بازار خود را در اختیار بیگانه قرار دهد
هرچند نمی توان همه بازارهای داخلی و مراکز تولید را یک به یک بررسی کرد تا دلایل هجوم کالاهای چینی و عقب نشینی تولیدات داخلی را مشخص ساخت. اما بازدید از بازار سنتی تهران که محدوده ای چند هکتاری از خیابان پانزده خرداد تا خیابان مولوی را شامل می شود و گفتگو با تولیدکنندگان و کسبه بازار حتما ما را در یافتن جواب کمک خواهد کرد.
اگر از ورودی دروازه نو در خیابان خیام که کمی بالاتر از میدان محمدیه واقع شده وارد بازار تهران شوید قطعا متوجه می شوید که علاوه بر اینکه محلی برای عرضه کالاست یکی از مهمترین مراکز تولیدی تهران هم محسوب می شود. در اینجا قدم به قدم با تولیدی های کوچک و بعضا نسبتا بزرگی مواجه می شوید که هر کدام با تولید محصولی خاص در چرخش اقتصاد کشور سهمی را به عهده می گیرند.
با ورود به یکی از پاساژها که عمده فعالیت آن تولید جوراب است اول چیزی که مورد توجه قرار می گیرد انبوه کارتن های نخ است که محیط داخل و بیرون مغازه ها با آن پر شده است. حتما با خود فکر می کنید نوسان قیمت مواد اولیه باعث شده تولیدکنندگان به فکر ذخیره نخ باشند از این رو تا توانسته اند نخ انبار کرده اند. به دنبال شنیدن پاسخ وارد یکی از تولیدی ها می شوم. دیوارهای کاهگلی با لایه نازک گچی که ظاهرا نامناسب آن را با پوسترهای مناظر طبیعی پوشانده اند لباس های رنگ و رو رفته کارگران ماشین های بافندگی مربوط به چند دهه گذشته فقدان بهداشت و نور کافی همه و همه دست به دست هم داده اند تا محیط ملال آوری را فراهم سازند. تصور کنید به چه سختی کارگران می توانند در این مکان های تنگ و تاریک کار کنند چه رسد به اینکه توقع ابتکار و نوآوری هم از آن ها داشته باشیم!
جوابی که در مورد علت انباشته شدن کارتن های نخ می شنوم تاسف آور است آن ها کارتن های پر از جوراب ایرانی است که در طول یکی دو سال اخیر فروخته نشده و روی دست تولیدکننده مانده است و به عبارتی محصول تلاش کارگرانی است که دیر یا زود کیفیت آن ها تنزل خواهد یافت و از چرخه عرضه و تقاضا خارج می شود. این همان زنگ خطری است که سالیان سال است مسئولین صدای آن را نشنیده یا از شدت تکرار دیگر برای آن ها عادی شده است.
آقای علی اشتری یکی از بافندگان جوراب با گله مندی از وضعیت تولید داخلی و جفایی که به آن می شود می گوید: سیاست های حمایتی دولت از تولیدکنندگان اغلب مقطعی و ناپایدار بوده است تنها حمایت لفظی از تولید و ایجاد بنگاه های اقتصادی زودبازده کفایت نمی کند لازم است دولت پوشش حمایتی خود را از قشر تولیدکننده گسترده تر نماید و مواد اولیه را به هر نحو ممکن به قیمت ارزان تحویل آنان بدهد و با پرداخت وام و انواع تسهیلات آن ها را تشویق کند تا از صنعت روز دنیا استفاده کنند و جهت ارتقای تولیدات داخلی ابتکار و نوآوری داشته باشند.
وی می افزاید: سیاست های تشویقی و حمایتی دولت در صورت تداوم می تواند صنعت گران و تولیدکنندگان را دلگرم سازد تا در رقابت با محصولات خارجی نه تنها عقب نشینی نکنند بلکه به فکر فتح بازارهای خارجی خصوصا کشورهای همسایه هم باشند که رغبت زیادی برای خرید کالای ایرانی دارند.
وی می گوید: اینطور که پیش می رود و تولید ملی هر روز ضعیف تر می شود تا مدتی دیگر من و کارگرم به جمع انبوه بیکارانی خواهیم پیوست که دولت باید به ما حقوق بیکاری پرداخت کند سرمایه ای که می توانست ریشه تولید را مستحکم سازد و باعث شکوفایی اقتصاد شود.
آقای احمد رحیمی که هیچ وقت قطعات فرسوده دستگاه های جوراب بافی خود را از بازار نخریده و با نبوغ خود آن ها را در کارگاه اش ساخته است یکی دیگر افراد شاغل در این بازار است او هم می گوید: دیگر علاقه ای به توسعه کار ندارم. علت را که می پرسم ادامه می دهد: با تغییر در دستگاه ها موفق شدیم بهتر از جوراب های ابریشمی چینی تولید کنیم و مدتی با آموزش این فن به دیگران محصول منحصر به فردی را روانه بازار کردیم اما هجوم انواع جوراب چینی با قیمت ارزان توان رقابت را از ما گرفته است و کسی تولیدات ما را نمی خرد.
شاید به ذهن خطور کند که استقبال نکردن از نوسازی صنعت از دلایل سیر قه قرایی تولید ما می باشد از این جهت با راهنمایی بافندگان وارد آپارتمانی می شوم که مجهز به دستگاه های بافندگی کامپیوتری است. آقای مصطفی احمدی مدیریت آنجا را برعهده دارد. فردی که نتوانسته کالای با کیفیت تولیدی خود را با بسته بندی های زیبا و شکیل به سهولت در بازار عرضه کند و در آمد زایی داشته باشد. او که از گرانی مواداولیه کمبود قطعات و هجوم محصولات چینی در بازار گلایه شدید دارد می گوید: ما با صنعت نوپایی که داریم نیازمند حمایت هستیم اگر دولت نمی تواند تولید را تقویت و از لحاظ مالی تولیدکننده را حمایت کند حداقل اجازه ندهد کالای خارجی با تولید ضعیف ما به رقابت بپردازد زیرا در این رقابت نابرابر تولید داخلی صددرصد عقب نشینی خواهد کرد و اقتصاد ضعیف کشور ما دچار خسارت های غیرقابل جبران خواهد شد. او می گوید: تولیدات ما با کم توجهی و عدم استقبال هموطنان ما مواجه شده است. زیرا آن ها ترجیح می دهند جنس ارزان چینی را بخرند و از کالای داخلی به خاطر قیمت بالایی که دارد استقبال نمی کنند.
آقای احمدی بالا بودن قیمت مواد اولیه را یکی از دلایل اصلی بالا رفتن قیمت تولیدات داخلی می داند و می گوید: دولت ما هم باید با الگو قرار دادن کشوری مثل چین که مواد ارزان قیمت را برای تولیدکنندگان خود فراهم می سازد تمام همت خود را به کار ببندد تا مواداولیه با قیمت اندک به دست ما برسد.
از مهمترین گذری که بازار « عباس آباد » را به بازار امام و بازارچه های حواشی آن متصل می کند نمی دانم عبور کرده اید یا نه اینجا در طرفین خود در هر 50 یا صد متر با یک بازارچه که به راسته معروف است مواجه می شوید در هر راسته ای صنفی را مشاهده می کنید که در حال عرضه اجناس خود هستند. بازارچه را هم مملو از منسوجات چینی می بینم بازار کفش و کیف داخلی هم تحت تاثیر واردات خارجی در حال رکود است بازار لوازم خانگی و اشیا لوکس را هم در اختیار بلورجات و ظروف چینی می بینم و به ندرت صنایع ایرانی را در گوشه و کنار مشاهده می کنم. اگر از خیابان پانزده خرداد و پله نوروزخان هم وارد بازار شوید در همان ابتدا با لوازم التحریر چینی رو به رو می شوید که بزرگترین مارک های مداد و خودکار اروپایی را جعل کرده اند و روانه بازارهای دنیا نموده اند.
آنچه که بیش از هر چیز دل هر ایرانی را به درد می آورد دیدن کالاهایی است که می توانستیم با تلاش صنعتگران داخلی نمونه آن را در داخل تولید کنیم هرچند کشور ما از لحاظ برخی تولیدات صنعتی دچار ضعف است اما در مورد تولید بعضی اجناس که به سرمایه گذاری کلان و حمایت شرکت های غربی نیاز چندانی ندارد می توانستیم به خودکفایی کامل برسیم تا بازار ما جولانگه دست ساخته های بیگانه گان نباشد.
با شنیدن خبر هجوم فرش چینی از کسبه بازار چنان متاثر می شوم که بی درنگ برای یافتن صحت و سقم این خبر راهی بازار سنتی فرش و قالی شدم. باور نمی شد چشم و چراغ هنر ایرانی هم در معرض هجوم دست بافته های چینی قرار گرفته باشد.
با ورود به بازار سنتی فرش تهران و مشاهده انواع قالی و فرش که حاصل هنرمندان سخت کوش و صبور کشورمان است ناخودآگاه احساس غرور به آدم دست می دهد واقعا فرش ایرانی شناسنامه هنر این مرزبوم است و در جهان تاکنون خوش درخشیده و توانسته است تا به امروز بی رقیب باقی بماند. اما اخیرا در اثر سهل انگاری و غفلت این صنعت و هنر منحصر به فرد به خاطر قیمت ارزان انواع مواد اولیه و حتی محصول نهایی خارجی خود در حال عقب نشینی است و آن نیز احتمالا جای خود را به رقبای ضعیف تر از خود واگذار نماید.
آقای مهدی ناظم زاده که سالیان سال است به صورت موروثی در کار تولید و عرضه فرش ایرانی کار می کند با اظهار نگرانی از وضعیت فعلی فرش می گوید: نزدیک به دو دهه است که فرش کشور ما از لحاظ تولید و صادرات دچار افت شده است.
وی عوامل داخلی و خارجی را در این زمینه موثر می داند و می گوید: بی توجهی مسئولین به صنعت فرش لطمه غیرقابل جبرانی به آن وارد کرده است ما علاوه بر اینکه بازار خارجی خود را به رقبای ضعیفی چون چین افغانستان پاکستان و ترکیه واگذار کرده ایم در مرزهای کشور هم آغوش خود را به سوی فرش های قاچاق شده از کشورهای همسایه ها و چین گشوده ایم. آقای نانظم زاده چند بازار فرش مهم تهران را نام می برد و می گوید: شما انواع فرش چینی را می توانید در آن بازارها پیدا کنید که از گلیم و گبه ایرانی هم بی دوام تر و ضعیف تر می باشند.
وی می افزاید: طبق آمارهای ارائه شده 6 تا 10 میلیون نفر در کنار تولید و فروش انواع قالی و فرش... ارتزاق می کنند و شایسته نیست دولتمردان ما به بستن چشم خود نسبت به قاچاق این کالا بازار داخلی را به محصول بیگانه واگذار نمایند و شاهد نابودی این صنعت و بی کار شدن میلیون ها نفر شوند.
او در حالی که نمونه هایی از فرش های چینی را باز می کند تا نامرغوب بودن آن را در قیاس با فرش کشور ما نشان دهد ادامه می دهد: یکی از دلایل از دست رفتن بازار خارجی ما تولید فرش هایی با اسم مشهورترین مارک های ایرانی است که توسط تولیدکنندگان بیگانه جعل شده و روانه بازار دنیا می شود او ادامه می دهد کشور چین یک شهر صنعتی با نام کاشان دایر کرده است و عمده فعالیت این شهر فرش بافی است که با نام فرش قطبی (یکی از مارک های معروف کاشان ) تولیدات خود را به فروش می رساند.
وی مغازه هایی را هم نشان می دهد و می گوید: این مغازه ها اکنون بسته شده یا صاحبان برخی از آن ها به کارهای دیگر روی آورده اند در حالی که آن ها تا چند سال پیش در کار عرضه فرش فعال بوده اند و به دلیل ورشکستگی از کار فرش بیرونم رفته اند.
با هزار و یک تاسف متوجه می شوم اقتصاد پریشان کشور که نمود بارز آن را در بازار تهران به عینه می بینم برای بازسازی به یک همت بزرگ نیازمند است همتی که لازم است از سوی دولت و ملت اتخاذ شود و با استفاده از تمام استعدادهای بالقوه کشور و با استفاده از تدابیر اساسی اقتصاد بیمار و مجروحان آن را نجات یابد.
پیش از آنکه از محدوده بازار خارج شوم نشانی پاساژ ملی را که به من گفته بودند سیل البسه چینی را در آنجا می شود دید گرفتم و راهی آنجا شدم این پاساژ چند طبقه کاملا در سیطره محصولات چینی است طوری که برخی تولیدکنندگان ایرانی هم برای آنکه بتوانند اجناس تولیدی خود را در آنجا به فروش برسانند مارک های چینی را به تولیدات خود چسبانده اند تا از قافله عقب نمانند!
در این پاساژ لباس مردانه از کاپشن و شلوار گرفته تا پیراهن و زیر پوش انحصارا در اختیار چین است. البسه زنانه هم که تنوع آن چندین برابر لباس مردانه است تولید کشور چین می باشد. هر کسبه ای که این اجناس را می فروشد به سختی حاضر به گفتگو می شود و از اینکه بخواهد عکسی از مغازه اش گرفته شود ممانعت می کند. بالاخره یکی از فروشندگان البسه چینی با بی میلی به چند سئوال پاسخ می دهد و خود را علی کسرایی معرفی می کند و می گوید: تمام اجناس مغازه من چینی است و ما این اجناس را به خاطر قیمت ارزان آن خریداری می کنیم.
همزمان جوانی نمونه هایی از انواع البسه چینی را به یکی از مغازه دارها نشان می دهد به سراغ او می روم او هم به سختی سخن می گوید اما وقتی متوجه می شود که هدف من حمایت از تولید داخلی است می گوید: اگر کالای داخلی ما مرغوب باشد جایگاه خود را پیدا می کند و نیازی به تبلیغ ندارد اما کالای درجه دو و سه داخلی اغلب به خاطر قیمت گران و کیفیت نامناسب توان رقابت با کالای چینی را ندارد از این رو کالای چینی گوی سبقت را از آن ربوده و توانسته جایگزین کالای درجه دو و سه داخلی شود زیرا اندکی بهتر و قیمت آن پایینتر و با بسته بندی قشنگتری ارائه می شود.
او در ادامه می افزاید: من چند سالی در کار تولید سرمایه گذاری کردم اما فقدان مواد اولیه و گرانی آن باعث شد تا نتوانم محصول خود را به فروش برسانم و لذا تصمیم گرفتم به ویزیتوری البسه چینی روی آورم کاری که علی رغم میل خود به آن می پردازم و اگر روزی تولید ایرانی مورد حمایت دولت قرار گیرد و به آن بها داده شود و اجازه ندهد سیل کالای بیگانه وارد بازار شود من به شغل سابق خود برمی گردم اما فعلا نمی توانم زیرا هیچگونه حمایتی از تولید ایرانی دیده نمی شود و همه دلسرد شده اند.
داستان غم انگیز هجوم اجناس خارجی به بازار ایران با این گزارش مختصر پایان نمی گیرد و پرداختن به همه این ماجرا از حوصله این نوشته کوتاه بیرون است. اما آنچه که مسلم است این پدیده تلخ ضربه بزرگی به تولید داخلی وارد خواهد کرد و دیر یا زود مصائبی را برای اقتصاد کشور به همراه خواهد آورد که برای رفع و جبران آن سال ها آبرو وقت و هزینه باید صرف شود.
آنچه بیش از همه دل هر ایرانی را به درد می آورد مشاهده انبوه کالاهای ساخت کشوری همچون چین است که عمده بازارهای ما را به تسخیر خود درآورده است در حالی که هنوز ادعای خودکفایی ملی داریم
مهمترین رکن خودکفایی ملی مشاهده نمود آن در صحنه های اجتماع است اما آنچه اکنون بیشتر از هرچیز نشانه های وابستگی را در خود دارد سیل محصولات خارجی در بازارهای کشور است
روزگاری فرش دستباف ایرانی به نماد کامل هنر و صنعت ملی تبدیل شده بود اما اکنون دیدن فرش دستباف و موکت چینی در بازار ایران که حتی طرح های ایرانی را با خود دارند بسیار تاسف برانگیز شده است.
یک حجره دار در بازار تهران
تمام اجناس مغازه من ساخت کشور چین است چون این محصولات قیمت ارزانی دارند و مردم هم از آن استقبال می کنند!
هر قدر تولید محصولات ایرانی به دلیل پرداخت عوارض و مالیات و سایر پرداختی ها گران تمام شود به همان میزان بازار مصرف در اختیار تولیدکنندگان خارجی خصوصا چینی ها قرار می گیرد که دولت آن کشور جوایز صادراتی هنگفتی را برای رونق تولید ملی می پردازد.