تیغ خورشید از آسمان برنیامده همه چیز آماده انجام کار میشود. مردان راهی معدن میشوند تا خاک رس تهیه کنند. آفتاب هنوز کمزور است که بوی گِل توی روستا میپیچد.
به گزارش ، وقایع اتفاقیه نوشت: از صدها سال پیش تاکنون صبح در کلپورگان اینگونه آغاز میشود. زنان روستا مینشینند پای کار. میسازند و نقش میزنند. درست مثل مادران و مادربزرگهایشان. سفالگری دیگر برای زنان روستا شغل نیست، سرگرمی و انجام وظیفه هم نیست. گذشتگانشان خوب یادشان دادهاند که ساخت سفال را مانند هر وعده عبادت انجام دهند؛ مانند هر روز نیاز به آب و غذا و سفالگری کنند و تطهیر شوند.
مردم کلپورگان سفالگری را از قرنها پیش به روش سنتی و با دست انجام میدهند. همین عدم تغییر در شیوه ساخت بوده که حالا آوازه سفالهای این روستا را به گوش جهان رسانده است. هفته گشذته بود که ارزیابان جهانی برای بازدید از کلپورگان به بلوچستان آمدند و این روستا در فهرست پیشنهادی انان برای ثبت در آثار جهانی قرار گرفت.
شهرت جهانی سفال کلپورگان اما در بازتاب مشکلات مردم روستا ناتوان بوده، سترام دهواری یکی از اهالی منطقه و از حمایتگران سفالگری در کلپورگان مشکلات مردم این روستا را بیشمار میداند.
از فقر و بیآبی در منطقه گرفته تا بیکاری و متوسلشدن مردم به قاچاق سوخت از دومین موزه زنده دنیا در کنار هنرمندانی زبردست، مردمی آسیبپذیر و محروم ساخته است. دهواری میگوید هنرمندان این روستا دیگر امیدی به حمایتهای بیرونی ندارند و تنها خواسته آنها از اداره صنایع دستی و گردشگری استان این است که چوب لای چرخ هنرمندان نگذارد.
زنان وارثان نقشهای هزارساله
میگویند زنان ابداعکنندگان هنر سفالگری هستند. شواهد در کلپورگان بر این ادعای تاریخی صحه میگذارد. اینجا زنان انجام امور را بر عهده دارند. زنان 17 تا 40ساله با هم برای ساخت سفالها به کارگاه میروند؛ با لباسهای بلوچیای که اغلب ساخت دست خودشان است و پولی برای تهیه آنها پرداخت نمیکنند؛ روزها سفال میسازند و شبها پای بساط سوزندوزی نشستهاند.
میگویند درآمد خودشان از سفالگری و همسرانشان از قاچاق سوخت آنقدری نمیشود که کفاف خرید لباسهای گرانقیمت بلوچی را بدهد. دیسک کمر، آرتروز گردن و بیماریهای ستون فقرات ارمغانی است که سفالگری سنتی برای آنها به همراه میآورد. ساخت سفالها به دست زنان انجام میشود اما مردان هم در اموری که نیاز به تخصص خاصی ندارد به کمک آنها میآیند.
مردان روستا خاک رس را از معدن حمل میکنند و برای تهیه گل خاک سرندشده را در حوضچه دوطبقهای میریزند و به آن آب اضافه میکنند، خاک را داخل آب به هم میزنند تا ذرات خاک در آب به صورت معلق درآید. بعد دوغاب حاصل را از صافی و لوله به حوضچه دوم که با اولی اختلاف سطح دارد و پایینتر است، منتقل میکنند و برای اینکه ناخالصیها از حوضچه اول به حوضچه دوم وارد نشوند معمولا داخل لوله چند توری تعبیه میکنند تا آخرین ذراتی که در محلول باقی مانده، جدا شوند.
دوغاب را در حوضچه دوم به مدت دو روز نگه میدارند تا آب آن بخار شود و بعد گل به دستآمده را با مقداری از همان خاک قبلی ورز میدهند تا آماده کار شود. محلیها به مخلوط به دستآمده «هاجک» میگویند. رنگ این مخلوط معمولا خاکستری متمایل به سبز روشن است اما پس از پخت در کوره به رنگ نارنجی درمیآید. تا این مراحل از کار به عهده مردان است اما مراحل دیگر را که نیاز به دقت و ظرافت دارد زنان هنرمند کلپورگان با دست انجام میدهند.
شاید یکی از دلایلی که زنان همان روش سنتی خود را به چرخ سفالگری ترجیح میدهند خاک منطقه باشد که به راحتی انعطافپذیر است و چسبندگی زیادی هم دارد.
تولیدات سفال کلپورگان شباهت بسیار زیادی به سفالهای به دست آمده در کاوشهای باستانی در هزاره سوم پیش از میلاد در استان و دیگر نقاط کشور و کشورهایی همچون هند و ژاپن دارد.
طرحها و نقشهای سفال کلپورگان نیز کاملا هندسی است و تداعی نقشهای باستانی بوده، تزیینات روی سفالینهها با نمادهای تجریدی است که از نسلی به نسل دیگر به یادگار مانده و حکایت از راز و رمز و خواهشهای روحی و درونی هنرمند از محیط اطراف و اعتقادات و باورهای او دارد و اغلب نمادها شبیه به نقوش سفال های ماقبل تاریخ و آغاز دوره تاریخی است. در این سفالینهها لعاب به کار نمیرود بلکه برای تزیین و نقاشی از سنگ «تیتوک» استفاده میشود، این سنگ در منطقه تپه آچار در کهوران مهرستان یافت میشود.
کلپورگان معدن مشکلات است
اگر سفالهای مشهور کلپورگان نبود شاید هیچکس در هیچ جای جهان نام این روستای دورافتاده در جنوب بلوچستان را نمیشنید. کلپورگان اگرچه در هنر سفالگری از بقیه روستاهای منطقه متمایز است اما در مشکلاتی که دامنگیر مردم جنوب استان شده تفاوتی با دیگر روستاها ندارد. کمآبی و خشکسالی یکی از عمده مشکلات مردم است. نبود آب شغل مردم روستا را که پیشازاین کشاورزی و دامداری بوده از آنها گرفته، بیکاری با خودش فقر را به روستا آورده و مردان آن را مجبور کرده به خطرهای قاچاق سوخت در جادههای ناامن بلوچستان راضی شوند.
دهواری میگوید: اینجا شغل زنان سفالگری است و شغل همسرانشان قاچاق سوخت. از هر خانواده یک نفر قاچاق سوخت میکند و درآمد خانوادهها از همین راه تأمین میشود. تا چند سال پیش سفالگری برای زنان روستا درآمدی نداشته، از هر سه ماه کار مداوم شاید 200 یا 300 هزار تومان نصیب سفالگران میشده اما دو سالی بوده که این درآمد افزایش یافته است. به گفته او، همین درآمد کم نزدیک بوده سفالگری در این منطقه را به کلی نابود کند: مردان دیگر اجازه نمیدانند همسرانشان سفالگری کنند.
کار زیاد و درآمد کم باعث شده بود خیلی از زنان بیماری بگیرند و خرج دوا و درمانشان از هزینههای سهماهه سفالگری هم بیشتر شود. برای همین خانواده این زنان از آنها خواسته بودند تا سفالگری را برای همیشه فراموش کنند. نبود آب یکی از معضلات دیگر منطقه است.
دهواری میگوید: هر 13 روز یکبار سه تا چهار ساعت آب به این روستا میآید. مردم باید بتوانند در این مدت آب را در تانکرهای 500 لیتری ذخیره کنند، وگرنه تا دو هفته بعد از آب خبری نیست.
برای سفالگری هم خیلی مشکل داریم. اغلب آب کارگاه سفالگری از قنات تأمین میشود. آب تانکرها به زور کفاف مصرف روزانه مردم را میدهد. او میگوید بارها از مسئولان خواستهاند تا فکری به حال آب در منطقه کنند اما تابهحال کسی کوچکترین توجهی به اینجا نکرده: دریغ از یک تانکر آب، دریغ از یک سرپناه. مسئولان اصلا ما را نمیبینند. گردشگران زیادی از کشورهای اروپایی به اینجا آمدهاند اما بهدلیل نبود امکانات اسکان پس از چند ساعت مجبور به بازگشت از روستا شدهاند.
ما همین را از مسئولان خواستهایم. میگوییم برای اینکه روستا پیشرفت کند باید زیرساختهای گردشگری آماده شود اما میراث فرهنگی نهتنها توجهی به این موضوع نمیکند بلکه در راه متولیان کارگاه سفالگری کلپورگان سنگاندازی هم میکند. زنان کلپورگانی که به تنهایی بار هنر و صنایع دستی بلوچستان را به دوش می کشند فقط تا کلاس ششم میتوانند درس بخوانند و از داشتن دبیرستان برای ادامه تحصیل محروم هستند.
دهواری می گوید تحصیل کرده زن این روستا آسیه دهواری بوده که او هم چند وقت پیش از سوی اداره میراث فرهنگی از سمت مدیریت کارگاه عزل شده است. حالا از زمانی که میراث فرهنگی خودسرانه مدیر سابق کارگاه سفالگری را عزل کرده و این مسئولیت را به یکی از کارمندان این اداره سپرده نیمی از زنان سفالگر روستا منزوی شدهاند.
دهواری میگوید البته این زنان به صورت خانگی محصولات خود را تولید می کنند اما دیگر در کارگاه حضور ندارند. او می گوید در نبود این افراد کار سفالگریبه نیروهای مبتدی صنایع دستی سپرده شده که ارزش کار انها درجه سه و چهار محسوب می شود. او می گوید فشار کارشکنی ها در کلپورگان آنقدر زیاد است که در جلساتی که با مدیران استانی و کشور داشته به مسئولان گفته که در صورت حل نشدن مشکل کارگاه از دولت پاکستان خواسته می شود تا با در اختیار گذاشتن زمین در خاک پاکستان این کارگاه به آنجا منتقل و از این پس با نام کشور پاکستان تولید شود.
لطف کنید و از ما حمایت نکنید
تا پیش از دهه 50 زنان بلوچ با روش های سنتی میراث سفالگری را زنده نگه داشتند. زنان جلوی کپرها و خانههای کاهگلی چند قطعه تولید میکردند و با روش سنتی و با استفاده از هیزم اقدام به پخت سفالها میکردند. سال1352 اما ماهمنیر جهانبانی ناجی زنان کلپورگان میشود. ماه منیر با کمک فرماندار وقت و زمینی که یکی از اهالی در اختیار او قرار میدهد موزه یا همان کارگاه سفالگری کلپورگان را بنا میکند.
موزه سفالگری با کمکهای مردمی و دولتی ساخته می شود اما سال 56 سازمان فرهنگ و هنر موزه را تحویل میگیرد. قطعات تولید هر چند اندک در کارگاه تولید میشود اما شکاف میان عرضه و تقاضا بار دیگر سفال کلپورگان را تا مرز زوال پیش می برد. این بار میراث فرهنگی برای حمایت از این تولیدات بخشی از آنها را خریداری و به سرتاسر کشور منتقل کرده است.
تولیدات سفال هر سال کاهش پیدا میکند، طوری که به گفته دهواری کوره کارگاه سالی یک بار روشن می شود. سال 1392 اما اهالی روستا برای نجات سفالگری هفت هزار ساله خود اقدام میکنند. آنها طرح توسعه برای سفالگری کلپورگان می نویسند اما دهواری می گوید این طرح آغاز مخالفتهای میراث فرهنگی با احیا کنندگان سفالگری کلپورگان است: اداره میراث از زمان آغاز این طرح احساس خطر کرد چون میدانست حالا خود مردم به دنبال رشد و توسعه این هنر هستند.
سازمان با ما زاویه گرفت و ساز مخالف نواخت. سال 92 صراحتا به ما اعلام کردند که اگر طبق اصول و شروط اداره میراث فرهنگی رفتار نکنیم آنها هیچگونه حمایتی از این هنر در کلپورگان نخواهند کرد. ما که پیش از این هم حمایتی از مسئولان ندیده بودیم شروط میراث فرهنگی را نپذیرفتیم تا اینکه این ماجرا به عزل آسیه دهواری بهترین مربی سفالگری روستا و مدیر کارگاه منتهی شد.
تولیدات سفال کلپورگان شباهت بسیار زیادی به سفالهای به دست آمده در کاوشهای باستانی در هزاره سوم پیش از میلاد در استان و دیگر نقاط کشور و کشورهایی همچون هند و ژاپن دارد. طرحها و نقشهای سفال کلپورگان نیز کاملا هندسی است و تداعی نقشهای باستانی بوده، تزیینات روی سفالینهها با نمادهای تجریدی است که از نسلی به نسل دیگر به یادگار مانده و حکایت از راز و رمز و خواهشهای روحی و درونی هنرمند از محیط اطراف و اعتقادات و باورهای او دارد و اغلب نمادها شبیه به نقوش سفال های ماقبل تاریخ و آغاز دوره تاریخی است. در این سفالینهها لعاب به کار نمیرود بلکه برای تزیین و نقاشی از سنگ «تیتوک» استفاده میشود، این سنگ در منطقه تپه آچار در کهوران مهرستان یافت میشود.
دهواری میگوید در سالهای اخیر بیمهریهای زیادی به سفالگران کلپورگان شده، آنها نهتنها مورد حمایت مستقیم سازمانهای متولی قرار نگرفتهاند بلکه پس از سال 92 که مدیریت سفالگری در این روستا را برخی از اهالی خود روستا در دست گرفتند سنگاندازیهای زیادی در مسیر آنها انجام شده است. این فعال صنایع دستی در بلوچستان توضیح میدهد که در این مدت سازمان میراث فرهنگی با او و دیگر حامیان سفالگری زاویه پیدا کرده است. دهواری میگوید: برای ما جای سؤال است که چرا متولیان صنایع دستی از پیشرفت سفالگری در روستا خوشحال نیستند.
یکی از دلایل این ناراحتی این است که ما دست دلالان فرهنگی را از سفالهای مشهور کلپورگان کوتاه کردیم. پیشازاین سود این کار در جیب افراد دیگری رفته بود و ما سعی کردیم این سود را به خود سازندگان بازگردانیم. اکنون هم دلیل مخالفتهای سازمان با ما این است که شروط آنها را نمیپذیریم. سازمان از ما حمایت نمیکند و تنها شرطهای عجیب و غریب میگذارد.
میگویند شما تولیدات را انحصاری کردهاید، درحالیکه ما بارها از سازمان میراث فرهنگی خواستهایم تا نیروهای آموزشدیده خود را در اختیار کارگاه کلپورگان قرار دهد. یکی دیگر از دلایل مخالفت مسئولان میراث فرهنگی با ما بالابردن قیمت سفال است.
ما قیمت سفال را بالا بردیم تا ساخت آن برای مردم منطقه صرفه اقتصادی داشته باشد و این هنر بهدلیل نداشتن سود اقتصادی نابود نشود. تلاش ما این بود تا سود به جای دلالان به دست خود سازندگان برسد و حالا هم در انجام این کار موفق شدهایم. آنطور که دهواری میگوید مسئولان میراث فرهنگی 6 ماه پیش شبانه وارد روستا شدهاند و از مسئول وقت کارگاه که او هم یک زن است و اداره امور کارگاه را بر عهده گرفته، خواستهاند تا کلید کارگاه را به آنها تحویل دهد: کلید و مسئولیت کارگاه سفالگری را از خانم آسیه دهواری که از چند سال پیش با خون دل آنجا را روبهراه کرده، گرفتند و گفتند در صورتی که مسئولان کارگاه با میراث فرهنگی در زمینه ساخت و فروش محصولات همکاری نکنند اداره کارگاه بهطور کلی از آنها گرفته خواهد شد. دهواری میگوید در سالهای اخیر که چند تن از اهالی روستا بدون دریافت کمک از میراث فرهنگی چرخ سفالگری کلپورگان را چرخاندهاند اوضاع خیلی بهتر شده و این نشاندهنده بیکفایتی اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی منطقه است.
او صراحتا اعلام میکند تنها چیزی که هم مردم منطقه و هم مسئولان کارگاه از میراث فرهنگی میخواهند این است که لطفا از ما حمایت نکنند و با نام حمایت به مردم منطقه و هنرشان آسیب نزنند.