مقدمه
باید این امر را پذیرفت که اندیشمندان به دلیل بدبینی به فناوری، از قابلیت های فضای مجازی کمتر استفاده برده اند. این مسأله باعث شده است تا آثار زیان بار اینترنت و شبکه های مجازی بیشتر در جامعه ما نمود پیدا کند. در واقع، این چاقوی دولبه، بیشتر از آن که به کار ما آید، دست خود ما را بریده است.
از نظر گیدنز، فضای سایبر، فضای تعاملی است و شبکه جهانی رایانه ها که مشتمل بر اینترنت است، آن را شکل می دهد و در فضای سایبر، چنان که بودریار می گوید:
ما دیگر در حکم افراد با یکدیگر ارتباط برقرار نمی کنیم، بلکه پیام هایی هستیم بر صفحه رایانه دیگران. شبکه های اجتماعی مجازی، یکی از نهادهای فعالیت اجتماعی مبتنی بر اجتماعات خودمختار در جوامع اطلاعاتی هستند(ماسودا). شبکه های اجتماعی را باید زیرمجموعه ای از اجتماع های مجازی دانست.
جامعه مجازی، شبکه ای از افراد است که از طریق رسانه های اجتماعی خاص به ارتباط با یکدیگر می پردازند که این ارتباط، به طور بالقوه خارج از مرز های جغرافیایی و سیاسی است. هدف یک جامعه یا اجتماع مجازی، معمولاً دنبال کردن یک هدف خاص است. این اجتماع های مجازی همه را در جهت اهداف و یا موضوعات خاص تشویق به تعامل می کنند. گاهی نیز هدف یک شبکه اجتماعی صرفاَ امکان ایجاد ارتباط و تعامل است. امکانات تعاملی در شبکه های اجتماعی، معمولاً به صورت پایگاه های اینترنتی و اتاق های گفتگو است.
پنج کارکرد فضای مجازی
اندیشمندان پنج کارکرد مهم را برای فضای مجازی برمی شمارند(وایتل، 1997):
ارتباطات: هدف اولیه مشارکت کنندگان در فضای سایبرنتیک است.
تحصیل: نه تنها تحصیلات رسمی با فضای مجازی دچار دگرگونی می شود، بلکه بسیار فراتر می رود؛ نوعی آموزش لذت بخش که همراه با سرگرمی است، ایجاد می شود.
تفریح و سرگرمی: فضای مجازی، تفننی بدیع و هیجان انگیز است؛ چه به طور مستقیم و چه به وسیله ابزار آنلاین تفریح و سرگرمی و چه به وسیله بازی های رایانه ای، و البته تلفن های همراه و یا شرکت در چت های مورد علاقه. به علاوه، دسترسی آسان به انواع هنرها و ابزارهایی که امکان تجربه آن ها در زندگی واقعی وجود ندارد، از عوامل جذابیت بخش فضای مجازی هستند.
تسهیل امور: فضای مجازی با امکان ارتباط از راه دور، پژوهش، نامه نگاری، انجام معاملات و حتی کار کردن، به تسهیل امور روزانه افراد می پردازد.
تجارت الکترونیک: خرید الکترونیکی و بانکداری الکترونیکی، از جمله مهم ترین انواع تجارت الکترونیکی جدید هستند که پیش تر، با این کیفیت امکان پذیر نبوده است.
اگر به کاربری های متفاوت فضای مجازی نگاهی بیندازیم، متوجه می شویم که شبکه های اجتماعی مجازی حداکثر در تمامی موارد و حداقل در 4 مورد از این کاربردهای فضای مجازی قادر به ارائه خدمات به کاربران خود هستند. شبکه های مجازی اجتماعی قادر به ایجاد مکانی برای آسان سازی ارتباطات بین افراد هستند و هم زمان می توانند کارکردهای: آموزشی، تفریحی و... را نیز به همراه داشته باشند. بدیهی است که این کارکردها، اهمیت یکسانی برای کاربران نخواهند داشت. با این حال، به نظر می رسد که کارکرد ارتباطی، مهم ترین کارکرد شبکه های اجتماعی مجازی باشد.
از دیگر سو، همین ارتباط تعاملی(همانند ارتباطات سنتی) به شکل گیری هویت کاربران در شبکه های اجتماعی یاری رسانده است. محدودیت هایی که در نظام های ارتباطی سنتی وجود دارد، تا حدی در شبکه های اجتماعی مجازی از بین می رود و همین امر، شکل گیری هویت و فرهنگ در این فضا را آسان می نماید. تسهیل ارتباطات در این شبکه ها، به گونه ای است که در کنار عرصه عمومی، به یک عرصه عمومی مجازی برای تبادل نظر و گفتگو تبدیل شده اند.
تعریف سنتی از اجتماع، معمولاً دارای قید و بندهای جغرافیایی است؛ اما اجتماع های مجازی معمولاً از نظر جغرافیایی پراکنده هستند. جوامع مجازی، به طور معمول، مرزهایی بین اعضای خود و اعضای غیرعضو برقرار می سازند. با این حال، میزان شباهت اجتماعات واقعی و اجتماعات مجازی، بسیار زیاد است و هر دوی آن ها امکاناتی مانند: پشتیبانی از اعضا، گردش اطلاعات و ایجاد رابطه دوستی بین اعضا را فراهم می آورند. اجتماع های مجازی، به وسیله گروه های متفاوت و گاه حرفه ای مورد استفاده قرار می گیرند.
شبکه های مجازی اجتماعی، قادر به ایجاد مکانی برای آسان سازی ارتباطات بین افراد هستند و هم زمان می توانند کارکردهای: آموزشی، تفریحی و... را نیز به همراه داشته باشند. بدیهی است که این کارکردها، اهمیت یکسانی برای کاربران نخواهند داشت.
شبکه های اجتماعی و مشارکت اجتماعی
افراد فراوانی در سرتاسر جهان، از شبکه های اجتماعی به عنوان وسیله ای برای بیان دیدگاه و گفتمان خود در مورد مسائل مختلف استفاده می کنند. این شبکه ها می توانند نوعی فعالیت مدنی را برای شهروندان به وجود بیاورند. شهروندان سعی می کنند خود را به این شبکه های مجازی متصل سازند و از آن به عنوان محملی برای اظهار نظر در مورد عرصه های گوناگون زندگی استفاده نمایند؛ به بیان دیگر، شبکه های اجتماعی عرصه ای را به وجود آورده اند که فضای مناسبی برای ابراز هویت گروه های محروم اجتماعی فراهم کرده است. این عرصه عمومی نوین، از جهت توجه به گروه هایی که به دلایل مختلف، از جمله بُعد مکانی و محرومیت های دیگر، نمی توانند در عرصه عمومی مشارکت داشته باشند، حایز اهمیت است.
گسترش این شبکه های نوین اجتماعی، فضای مناسبی برای بیان هویت گروه های پراکنده فراهم آورده است. اکنون این اجتماعات این امکان را یافته اند که به مدد ارتباطات، هویت جمعی خود را به نوعی تقویت کنند. این امر به خصوص در کشور ما که دارای وسعت سرزمینی فراوان و تنوع قومیتی گوناگون است، می تواند مورد توجه قرار گیرد تا از طریق این شبکه های اجتماعی، امکان تبادل فرهنگی میسرتر گردد.
از مزیت های شبکه های اجتماعی، امکان انتقال سریع اطلاعات در آن ها است. همچنین این امکان مردم را قادر می سازد که در حین هر کاری، از اطلاعات باخبر گردند. افزون بر این، کاربران در هزاران گروه و شبکه اجتماعی می توانند به راحتی موضوعات مورد علاقه و تخصصی خود را پیدا کنند و در آن ها عضو شوند. به نوعی رسانه در این جا در خدمت مخاطب و در تعامل دقیق با وی قرار دارد. همچنین از منظر اقتصادی، شبکه های اجتماعی قادر به ایجاد پول هستند. این کار از طریق حق عضویت یا تبلیغات و همچنین ایجاد رابطه مستقیم بین خریدار و فروشنده امکان پذیر خواهد بود. امروزه، نزدیک به 2 میلیارد نفر حداقل عضو یک شبکه اجتماعی هستند.
شبکه های اجتماعی و حوزه عمومی
یکی از دیدگاه های نظری که به شبکه های اجتماعی مجازی مربوط می شود، در مورد حوزه عمومی است که اینترنت در اختیار کاربرانش قرار می دهد. توصیفات متعدد و گاه متضادی در مورد این که آیا شبکه های اجتماعی می توانند سازنده حوزه عمومی باشند، ارائه شده است. کامل ترین توصیف از چگونگی شکل گیری حوزه عمومی را شاید هابرماس ارائه داده است.
وی بیان می دارد که در حوزه عمومی بورژوایی قرن 18، در میان استدلال های مختلفی که در سطح بحث ها مطرح می گردید، این قدرت استدلال ها بود که باعث برتری یک استدلال بر استدلال دیگر می شد و این امر، بر اساس قدرت و اجبار صورت نمی پذیرفت؛ اما زمانی که قدرت بورژوایی در سطح جامعه گسترش یافت و بر سایر بخش ها نیز تسری پیدا کرد، به تدریج دیگر این قدرت استدلال نبود که در حوزه عمومی تعیین کننده می نمود.
در این بین، طبقات پایین دست قادر به ارائه مطالبات خود نبودند و پول و سرمایه به مراتب قدرتی بیشتر از استدلال یافت. در قرن 18 زمانی افکار عمومی نقطه مهمی برای اتخاذ یک تصمیم محسوب می شد؛ اما اکنون تنها به ملعبه ای تبدیل شده است که بیشتر در بازی رسانه ای قرار می گیرد.
بحث بیشتر در مورد جزئیات حوزه عمومی، از حوصله این مقاله خارج است. اکنون به بحث خود بازمی گردیم که آیا اینترنت و شبکه های اجتماعی امکان تحقق یک حوزه عمومی فعال در بخش جامعه را دارا هستند یا خیر؟ مهم ترین ویژگی شبکه های اجتماعی مجازی که آن ها را فضایی ایده آل برای شکل گیری نوعی حوزه عمومی می سازد، این است که این فضا به طور رسمی برای همگان باز است. این امر در واقع باعث آن می شود که حوزه عمومی، یک اراده عام را شکل دهد و این امر، یکی از پشتوانه های تغییرات اجتماعی است.
تغییرات اجتماعی، در واقع نیاز جوامع مختلف، به خصوص جوامع در حال گذار محسوب می گردند. در این بین، نقش اندیشمندان در جامعه پررنگ تر می گردد؛ به بیان دیگر، منشأ و هدایت کننده تغییرات اجتماعی، اندیشمندان جامعه هستند. این امر، به ویژه در جامعه ما، این نکته را روشن می سازد که اندیشمندان در جامعه، مانند دانشگاه ها و حوزه های علمیه و اشخاص حقیقی، باید هر چه بیشتر از قابلیت شبکه های مجازی اجتماعی برای شکل دهی به اراده مشترک در حوزه عمومی استفاده بهره مند شوند.
باید این موضوع را پذیرفت که اندیشمندان ما یا به دلیل نگرش سنتی و یا به دلیل بدبینی به فناوری، از قابلیت های فضای مجازی کمتر استفاده برده اند. این امر باعث شده است تا آثار زیان بار اینترنت و شبکه های مجازی بیشتر در جامعه ما نمود پیدا کند. در واقع، این چاقوی دولبه، بیشتر از آن که به کار ما آید، دست خود ما را بریده است.
این خلأ، باعث شده است که شبکه های اجتماعی بیگانه بیشتر در جامعه رونق یابند و در واقع، در خلأ حضور اندیشمندان ما در شبکه های اجتماعی، آن ها بتوانند به اراده مشترک کاربران حوزه عمومی کشور سمت و سو دهند. این مشکل، خاصه در مورد قشر جوان کشور که بیشترین کاربران شبکه های اجتماعی مجازی هستند، صدق می کند که البته نیازمند سیاست گذاری های جدی در این زمینه است.
در مقابل، میان کارشناسان ارتباطاتی، این نقطه متضاد نیز وجود دارد که شبکه های اجتماعی امکان شکل دادن به اندیشه های جهان شمول و یا منافع مشترک را از هم می گسلد و به دلیل وجود آرای متفاوت و گاه متضاد در این اجتماع ها، امکان شکل گیری اراده مشترک در بین کاربران از بین می رود و نه تنها این اتفاق می افتد، حتی امکان روی آوردن به عمل در بین کاربران در جهان واقعی نیز بسیار کم رنگ تر می گردد. در واقع، هماهنگی اجتماعی که مورد نیاز هر جامعه و حوزه عمومی است، در این بین، دچار نقصان می گردد.
از منظر هابرماس، یک حوزه عمومی پویا و فعال در صورتی در یک جامعه شکل می گیرد که در آن، نوع ارتباط مبتنی بر کنش ارتباطی صورت گرفته باشد؛ یعنی نوعی ظرفیت هماهنگ سازی بین اعضا که البته نباید تحمیلی باشد؛ برای مثال، ممکن است کل اعضا در مورد ماهیت یک پدیده، مثلاً یک درخت، اختلاف نظر داشته باشند. در این بین، با استدلال میان اعضا و بحث بین همدیگر، در مورد ماهیت درخت به توافق می رسند.
بسیاری از اندیشمندان در مورد فضای مجازی و شبکه های اجتماعی مجازی، به عنوان امکان ایجاد فضایی برای تضارب آرا خوش بین بودند که در شکل گیری حوزه عمومی فعال می تواند مفید واقع شود؛ اما باید پذیرفت که بسیاری از انگیزه ها و کنش ها در فضای مجازی، مانند کنش های ارتباطی و رسانه ای در دنیای واقعی تحت سلطه سرمایه داری، زیرمجموعه ای از کنش های مرتبط با ثروت و قدرت هستند و آنچه در واقع، نیروی محرک فضای مجازی و شبکه های مجازی است، قدرت و ثروت ایجادکنندگان آن ها است.
مهم ترین ویژگی شبکه های اجتماعی مجازی که آن ها را فضایی ایده آل برای شکل گیری نوعی حوزه عمومی می سازد، این است که این فضا به طور رسمی برای همگان باز است. این موضوع، باعث آن می شود که حوزه عمومی، یک اراده عام را شکل دهد و این امر، یکی از پشتوانه های تغییرات اجتماعی است.
تحقیقات لستر (2008) در زمینه تبلیغات در شبکه های اجتماعی، بسیاری از واقعیت ها را نشان داد؛ یعنی افراد عضو و حوزه عمومیِ شکل گرفته به وسیله آن ها، چیزی بیش از بازیچه ای در دست سرمایه داران نیستند. رسانه های قدرت و پول، اعمال نفوذ راهبردی و تعمیم یافته ای را بر تصمیمات سایر شرکت کنندگان صورت می دهند. در این جا نقش شهروندان به نوعی خنثا می گردد.
شبکه های اجتماعی این گونه بازنمود می شوند که ارتباطات اختیاری را در اختیار کاربران خود قرار می دهند و فرد کاملاً در ورود و استفاده از این شبکه های مجازی آزاد است؛ اما واقعیت چیز دیگری است. وجود کاربران میلیونی و حتی میلیاردی برای برخی از شبکه های اجتماعی، به خوبی بیانگر آن است که در واقع کاربران در جهان متکثری زندگی نمی کنند که در آن امکان تضارب آرا وجود داشته باشد؛ بلکه نوعی اجبار اجتماعی در پس ذهنی کاربران شبکه های اجتماعی شکل می گیرد که عضویت آنان را در این شبکه ها شکل می دهد و این در حالی است که ظاهر این امر کاملاً اختیاری می نماید.
فضای اینترنت و شبکه های مجازی که دارای کاربران بسیاری هستند، باعث آن شده است علاقه مندی های تجاری و دولتی برای استفاده از این رسانه هر روز بیشتر و بیشتر گردد. بخش های تجاری فرصت های پول سازی را در این شبکه ها جستجو می کنند و دولت ها نیز ظرفیت های تبلیغاتی، نظارتی و اداری را مورد توجه قرار می دهند. در حقیقت، امروزه محتوای اینترنت بیشتر از آن که ساخته و پرداخته کاربران آن باشد، در نتیجه فعالیت دولت های سرمایه دار غربی و شرکت های بزرگ چندملیتی است و این موضوع، روز به روز در فضای اینترنت و شبکه های اجتماعی بیشتر به چشم می آید؛ به صورتی که در ابتدای ظهور اینترنت، امکان دیده شدن کاربران معمولی بسیار بیشتر از حال حاضر بود.
اگر این امر تداوم یابد، کاربران شبکه ها به گونه ای فزاینده به حصارها و مجراهای از پیش تعریف شده هدایت می شوند که خروج از آن ها روز به روز دشوارتر می گردد و فضای مجازی را به یک رسانه جمعی تحت استعمار دیگری تبدیل می کند که تنها برای ارائه دهندگان اطلاعات و مباحث استاندارد با قابلیت تعامل محدود و هر آن چیزی که مصرف کنندگان برای برآورده کردن نیاز مادی کنترل شده شان بدان نیاز دارند، مورد استفاده قرار می گیرد.
از سوی دیگر، پیوند قوی میان اعضا در شبکه های اجتماعی وجود ندارد و ارتباط در شبکه های مجازی ممکن است صرفاً به تبادل ایمیل و پیام محدود شود و اعضا، شناختی بیشتر از این از یکدیگر نداشته باشند. از دیگر انتقادهایی که به اجتماعات مجازی وارد می شود، نقض حریم خصوصی و پرخاشگری کلامی به دلیل ناشناخته بودن است؛ یعنی اجتماعات مجازی پشتیبانی کاذبی از فرد ارائه می دهند. این، مصداق همان ضرب المثل معروف در فرهنگ ما است که: «همدلی، از هم زبانی بهتر است.»
در حقیقت، در پایگا های اجتماعی مجازی شاید با تعدادی افراد مرتبط باشیم؛ اما به دلیل محدودیت فیزیکی، پشتیبانی این افراد از ما در مواقع لزوم بسیار کمتر خواهد بود و به پشتیبانی لفظی محدود خواهد شد؛ در حالی که اجتماعات واقعی، به صورت حقیقی پشتیبان افراد عضو خود هستند. فقدان ارتباطات اجتماعی رودررو نیز باعث آن می گردد که فرد به نوعی دچار خودمحوری شود. بیماری هایی مانند افسردگی و خودکشی نیز در این بین ممکن است رخ دهند.
حوزه عمومی اصیل، یک نوع پدیده اجتماعی ابتدایی است که نمی توان آن را به عنوان یک نهاد یا سازمان تصور کرد؛ ضمن این که در آن، چارچوبی از هنجارها و صلاحیت ها و نقش های گوناگون و مقررات عضویت وجود ندارد. چیزی که عیناً در شبکه های مجازی اجتماعی می بینیم، این است که آن ها دارای یک سری از قواعد و هنجارها برای عضویت هستند. این اطلاعات، به ظاهر به عنوان اطلاعات پس زمینه برای برقرای ارتباط کاربر با دیگران در فضای مجازی معرفی می گردند؛ اما در واقع، مورد نیاز شرکت های تبلیغاتی، بنگاه های انتخاباتی و سازمان های اطلاعاتی هستند.
همان طور که شاهد هستیم، حوزه عمومی شکل گرفته در چارچوب شبکه های اجتماعی مجازی، نه تنها امکان تبادل آزاد اطلاعات را از بین می برد؛ بلکه آزادی افراد را با اطلاعات به دست آمده از آن ها محدود می سازند و حوزه عمومی افراد را نیز تخریب می کنند.
از سوی دیگر، برای کسانی که با حوزه رایانه و اینترنت آشنا نیستند، تولید و اشاعه اطلاعات و بحث علنی و آزاد در فضای شبکه های اجتماعی چندان محدودیت آور است که خود از عوامل دیگر محدودکننده این رسانه ها است. در واقع، این رسانه ها نیز به نوعی به فناوری و فن سالاری محدود می شوند و در نتیجه، چندان نمی توان به حوزه عمومی برخاسته از آن ها امید داشت. ناشناختگی در شبکه های اجتماعی برای ایجاد کنش ارتباطی در فضای مجازی، مانند شمشیر دولبه است؛ از یک سو بدان معنا است کسانی که احتمالاً کم رو هستند و یا به هر نحوی احساسات خود را مهار می کنند، برای بیان اعتقادات خویش اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنند؛ به ویژه در اظهار نظرهای مخالف. افزون بر این، شغل، طبقه، اصل و نسب، زبان، جنسیت، قومیت، مذهبی بودن، قد و قامت، موانع گفتاری و خیلی از چیزها، موانع بالقوه در راه مباحث رودرروی جهان واقع به شمار می آیند که در هنگام اتصال به اینترنت، آشکار نیستند. از این رو، آقای «الف» تنها به قدرت استدلال آقای «ب» در سطح تبادل نظر در این شبکه های اجتماعی توجه دارد؛ یعنی نوعی تضاد انزوا و قابلیت رؤیت در شبکه های اجتماعی روی می دهد که در آن، کاربران ناچارند با دیگر افرادی که در فواصل دور قرار دارند، به گونه ای برابر ارتباط برقرار سازند و رفتار کنند.
امروزه، محتوای اینترنت بیشتر از آن که ساخته و پرداخته کاربران آن باشد، در نتیجه فعالیت دولت های سرمایه دار غربی و شرکت های بزرگ چندملیتی است و این امر، روز به روز در فضای اینترنت و شبکه های اجتماعی بیشتر به چشم می آید.
اما در خصوص سومی دیگر این شمشیر دولبه، می توان بر این نظر اصرار ورزید که ناشناختگی باعث آن می شود که شرط اصلی ارتباط انسانی، یعنی مسئولیت در ارتباط، در این شبکه ها وجود نداشته باشد. اطلاعات موجود در شبکه های اجتماعی، ممکن است دارای صحت لازم نباشند. در این بین، امکان دارد افراد در شبکه های اجتماعی مجازی، با استفاده از قابلیت پنهان کردن هویت خود، نقش های فانتزی را بر عهده بگیرند. این مسأله، اصل اعتماد، در روابط موجود در شبکه های مجازی را از بین می برد. امکان جعل و کلاه برداری و سوء استفاده از اطلاعات نیز، مهم ترین مشکل شبکه های اجتماعی مجازی است.
در کنار این موارد، بیشترین امیدی که به شبکه های اجتماعی وجود دارد، در کنار سایر محدودیت هایی که بیان شد، بحث مربوط به استفاده گروه های حاشیه ای برای بیان دیدگاه های خودشان است. گروه های اجتماعی، مانند گروه هایی که از نظر مالی بضاعت زیادی ندارند و گروه های طرفدار محیط زیست که معمولاً در جوامع کمتر مورد توجه واقع می شوند، در شبکه های اجتماعی این امکان را دارند تا در سایه امکانات اینترنت برای بیان دیدگاه هایشان اجتماعات مجازی تشکیل دهند.
این شبکه ها به کاربرانشان این امکان را می دهند که به ارتباط با یکدیگر و ایجاد و توزیع اطلاعات به شکل ارزان و مؤثر بپردازند و از امکانات دریافت واکنش و بازخورد نیز برخوردار شوند. فضای مجازی، به عنوان یک نظام ارتباطی متن محور، نظامی است که محتوای آن توسط کاربران فراهم می آید؛ هرچند ضوابط تولید محتوا، از قبل مشخص شده باشد.
بحث هویت
جدای از بحث مربوط به حوزه عمومی که شبکه های اجتماعی مجازی در اختیار کاربرانشان قرار می دهند، یک سری از بحث ها در مورد کارکردهای شبکه های مجازی اجتماعی صورت پذیرفته است. البته برخی از این کارکردها ممکن است با کارکردهای فضای مجازی به طور کل، هم پوشانی داشته باشند و برخی از کارکرد ها نیز به خود شبکه های اجتماعی مجازی اختصاص دارند.
تانبرگ، کارکردهای اجتماعی شبکه های مجازی را در چهار دسته بررسی می کند:
کارکرد اظهاری: از آن جا که افراد مایل اند برای خود و گروه خود هویت یابی نمایند، در این شبکه ها به طور مؤثری اظهار وجود می نمایند.
کارکرد اجتماعی: با هم بودن و برقراری ارتباط، نوعی حس اجتماع را میان افراد می آفریند.
کارکرد آگهی بخشی: از طریق ارتباط، افراد می توانند در اطلاعات یکدیگر سهیم شوند.
کارکرد کنترل: ارتباطات در شبکه های مجازی اجتماعی، سبب شکل گیری کنش های مشترک و تغییر محیط می گردد.
این کارکردها، نه تنها در شبکه های تعاملی و ارتباطی مجازی دیده می شوند، بلکه در شبکه های ارتباطی واقعی نیز دیده می شوند. در این میان، به ویژه باید به کارکرد اجتماعی اشاره کرد که در برقراری ارتباط در فضای مجازی نقش بسیار مهمی دارد. اجتماعات مجازی در بستر اینترنت، با کمی اغراق، جامعه ای را شکل داده اند که از آن می توان به عنوان جامعه مجازی یا شبکه ای نام برد.
نکته مهم در این اجتماعات، شیوه تعامل هویت های فردی و شکل گیری یک فرهنگ است که تا حدی بازتولید یک فرهنگ در جهان واقعی است و تا حدودی حاصل ابتکار و آزادی عمل در این فضای جدید است که محدودیت های کمتری بر آن اعمال می شود. از منظر هویتی نیز اگر به این موضوع بنگریم، کاربران در شبکه های اجتماعی مجازی، با هویتی چندگانه، دورگه و پیوندی رو به رو هستند؛ تا یک هویت یک دست و منسجم. افراد و کاربران در شبکه های اجتماعی مجازی، هویت خود را از طریق: نوشته ها، لینک ها، نشانه های گرافیکی و سایر موارد بیان می دارند. در بیشتر موارد، این فعالیت ها را شرکت های تبلیغاتی رصد می کنند.
در واقع، کاربران اطلاعات بسیاری از خود بروز می دهند؛ حتی اگر کمتر از خود بگویند. (کوثری، 1384). به مسأله هویت به ویژه باید از آن منظر توجه کرد که بحران هویت ناشی از غربی شدن یا همگنی با فرهنگ های بیگانه، به یکی از چالش ها و نگرانی های جوامعی مانند ما تبدیل شده است. این نگرانی با توجه به نقش پررنگی که اینترنت و فضای مجازی در ترویج و اشاعه فرهنگ غربی بازی می کند، دوچندان شده است. البته برخی از کارشناسان، از نوعی هویت و فرهنگ تلفیقی و پیوندی که در فضای مجازی شکل می گیرد، نام می برند.
در واقعیت، افراد به طور تام و تمام تسلیم فرهنگ غربی نمی شوند و نوعی انتخاب در این جا نیز وجود دارد. این هویت، به مدد فرآیندی حاصل می گردد که می توان آن را نوعی امتزاج فرهنگی نامید. نکته مهم در فرآیند شکل گیری هویت، آن است که فرد فعالانه در ایجاد آن شرکت می کند و دست به انتخاب گری می زند؛ حتی چنان که استوارت هال و جان فیسک می گویند، در این جا نوعی مقاومت نشانه شناختی در کار است؛ یعنی افراد با انتخاب های خود دست به یک نوع مقاومت نشانه شناختی در مقابل فرهنگ حاکم می زنند.(کوثری)
یکی دیگر از مشخصه های مهم کار در شبکه های اجتماعی مجازی، گمنامی است. البته این گمنامی در بخش های مختلف جهان مجازی مانند: وبلاگ، ایمیل، شبکه های اجتماعی، گروهای خبری و... متفاوت است. گمنامی، به صورت یک امکان بالقوه در اختیار کاربر است و این امر، زمانی که از کاربر خواسته می شود هویت واقعی خود را ابراز کند، روی می دهد. با این حال، هر چه بیشتر در زندگی اجتماعات واقعی و مجازی تعارض وجود داشته باشد، امکان استفاده از گمنامی بیشتر است. زندگی در فضای مجازی، حدی از روابط و تعاملات نمادین را به وجود آورده است که قابل قیاس با زندگی واقعی نیست. در شبکه های اجتماعی مجازی، انسان ها بیشتر از طریق نمادها با یکدیگر در ارتباط هستند.
یوشر، شبکه های اجتماعی و دوست یابی را از منظر فضای اختصاصی مورد بررسی قرار می دهد. شبکه های اجتماعی، به کاربران نوعی فضا می دهند که شاید هیچ نهادی در دنیای واقعی این فضا را در اختیار آن ها قرار ندهد.
افراد و کاربران در شبکه های اجتماعی مجازی، هویت خود را از طریق: نوشته ها، لینک ها، نشانه های گرافیکی و سایر موارد بیان می دارند. در بیشتر موارد، این فعالیت ها را شرکت های تبلیغاتی رصد می کنند. در واقع، کاربران اطلاعات بسیاری از خود بروز می دهند.
هر چقدر فرد در زندگی واقعی با فضای بیشتری رو به رو باشد تا خود را بیان کند، مانند: نوع شغل، طبقه اجتماعی و سطح سواد و...، باعث می شود تا کمتر در شبکه های اجتماعی مجازی به دنبال فضایی برای بیان خود باشد. وی این امر را نوعی فضامندی زندگی بشر توصیف می کند. او همچنین بیان می دارد: «حداقل از نظر تجربی قابل بحث است که زندگی روزمره، تجربه روانی و زبان های فرهنگی ما، امروزه تحت سلطه مقوله فضا هستند تا مقوله زمان؛ چنان که در دوره مدرنیسم زمان بر فضا مقدم بود.» (جیمسون، 1999)
در دوره های قبلی حیات اجتماعی، فضا را به مثابه امری خنثا، ثابت و غیرمتحرک و نامرتبط با امر اجتماعی می پنداشتند که تأثیری در شکل گیری هویت و فعالیت کاربران ندارد. در این نگرش، تفاوت در هویت سوژه را زمان و تاریخ ایجاد می کرد تا فضا. برای همین، در دوره های آموزشی، تأکید بر آموختن تاریخ چیزها است؛ حال آن که از نظر یوشر، جهانی شدن، تکیه را بر فضا و مکان می گذارد. بنابراین، فضا، از یک عنصر ثابت و خنثا، به امری مهم در مناسبات اجتماعی تبدیل شده است. البته این بدان معنا نیست که از اهمیت زمان کاسته شده است؛ بلکه زمان و فضا در ارتباط با هم دچار یک نوع فشردگی شده اند.
امروزه آنچه در شبکه های اجتماعی روی می دهد، به معنای آمیزش امر محلی و جهانی است. شبکه های اجتماعی به منزله تلاقی گاه فضای جهانی شده و مکان هویت ها هستند. وی، به عنوان مثال، بیان می دارد که فعالیت شبکه های تروریستی در ایجاد شبکه های مجازی اجتماعی، بسیار بیشتر از شبکه های به فرض قانونی است که در زمینه محیط زیست فعالیت می کنند؛ زیرا نهادهای محیط زیست به دلیل فعالیت قانونی ای که انجام می دهند و به دلیل جنبه های اخلاقی کار آن ها که اجتماع را با آن ها همسو می سازد، بهتر می توانند امکان بروز خود را در فضای واقعی تحقق بخشند؛ در حالی که شبکه های تروریستی برای فعالیت در اجتماع، با محدودیت قانونی و اخلاقی رو به رو هستند و برای عضوگیری، به شبکه های اجتماعی روی می آورند و از قابلیت گمنامی برای اختصاص فضایی برای خود استفاده می کنند.
فضا در این جا یک فرآیند یک طرفه مانند زمان نیست و گروه های اجتماعی و افراد متعلق به گروه های اجتماعی، با سازمان دهی جدیدی از مناسبات اجتماعی خود در شبکه های اجتماعی که ترکیبی از فضای اختصاصی و زمان است، مناسبات اجتماعی خویش را برقرار می سازند.
در پایان، می توان گفت که شبکه های اجتماعی برای ما ترکیبی طلایی از فرصت ها و چالش ها است که تنها راه موفقیت فرهنگی در این فضای مجازی، شناخت هر چه بیشتر این پدیده در جهت اخذ راهبردی ویژه و نیز تغییر سیاست ها در قبال این حوزه، مطابق با آن راهبرد، است.
منابع:
1.مسعود کوثری (1384)، جهان فرهنگی کاربران اورکات، تحقیق منتشرنشده، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پژوهشکده فرهنگ و هنر و ارتباطات.
2.آنومی اجتماعی در اجتماعات مجازی، فصلنامه انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات، شماره 2 و 3.
3.یونجی ماسودا (1999)، چیستی جامعه اطلاعاتی، ترجمه مهدی زاده، فصلنامه رسانه، سال شانزدهم، شماره دوم.
4.martha mccaughey & mtchael doayers (2003), cyberactivism, routledge publicatio