ماهان شبکه ایرانیان

«بر فراز نیزه ای آرام جان قرآن بخوان»/ تأملی بر طنین وحی از رأس مطهر سیدالشهداء(ع)

این خبر در منابع بسیاری از جمله «مناقب الامیر المومنین(ع)» اثر محمد بن السلیمان الکوفی(متوفی ۳۲۲ ه

«بر فراز نیزه ای آرام جان قرآن بخوان»/ تأملی بر طنین وحی از رأس مطهر سیدالشهداء(ع)

بررسی منابع

این خبر در منابع بسیاری از جمله «مناقب الامیر المومنین(ع)» اثر محمد بن السلیمان الکوفی(متوفی 322 ه.ق)، که شاید قدیم ترین منبع در این خصوص باشد، «ارشاد» شیخ مفید، «مناقب ابن شهر آشوب»، «الثاقب فی المناقب» از ابن حمزه طوسی، «الخرائج و الجرائح» از قطب الدین راوندی، «الصراط المستقیم» اثر علی بن یونس عاملی (متوفی877 ه.ق)، «تاریخ مدینه دمشق» از ابن عساکر (متوفی 571ه.ق)، «مدینة المعاجز» اثر سید هاشم البحرانی(1107)، «بحارالانوار»علامه مجلسی آمده است؛ البته نقل جامع این داستان با روایات مختلف، آیات و منابع تاریخی در جلد هشتم دانشنامه امام حسین(ع) اثر آیت الله محمدی ری شهری، مطرح شده است اما در اینجا صرفا به تعدادی از این روایات و منابع آن اشاره می کنیم.

روایت 1:

 وقتی صبحگاهان سر مبارک امام(ع) را به دستور عبید الله بن زیاد در کوچه ها و قبیله های کوفه چرخاندند، زید بن ارقم می گوید: در آن موقع من در حجره ای بودم و سر امام(ع) را بر نیزه ای گذاشته بودند. هنگامی که به روبروی من رسید، شنیدم که می خواند: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»[1] زید بن ارقم می گوید: به خدا سوگند که که مو بر تنم راست شد و فریاد زدم: به خدا سوگند، سر تو ای فرزند رسول خدا، شگفت تر و شگفت تر است.

منابع:

الارشاد،شیخ مفید،ج2/ص117، کشف الغمة،ج2/ص279، إعلام الوری،ج1/ص473،بحارالنوار،ج45/ص121، الثاقب فی المناقب/ص333/ح273، المناقب للکوفی،ج2/ص267/ح732

روایت 2:

 در تاریخ دمشق به نقل از منهال بن عمرو آمده است: به خدا سوگند، من سر حسین بن علی را هنگامی که می بردند، دیدم. من در دمشق بودم و جلوی سر، مردی سوره کهف را قرائت می کرد تا به این سخن خدای تعالی رسید: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»[2] ، آنگاه خداوند سر را به سخن در آورد و با شیوایی تمام فرمود: شگفت تر از ماجرای اصحاب کهف، کشتن و بردن من است.

منابع:

تاریخ دمشق، ج60/ص370، الخرائج و الجرائح، ج2/ص 577/ح1، الثاقب فی المناقب/ص333/ح274، الصراط المستقیم، ج2/ص179/ح17، بحار الانوار، ج45/ ص188/ح32

روایت 3:

 شعبی گوید: هنگامی که سر حسین (ع) را بر درخت آویختند، از آن شنیده شد: «و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون»[3]و نیز صدایش در دمشق شنیده شد که می گوید: لا قوة الا بالله[4] (قدرتی جز از جانب خداوند نیست)، و نیز شنیده شد که قرائت می کند: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»[5] پس زید بن ارقم گفت: کار تو شگفت تر است، ای فرزند رسول خدا.

البته روایت دیگری از شعبی در منابع مشترک ذکر شده است که می گوید: سر [امام] حسین (ع) بر شاخه های خشک خرما در کوفه آویخته شد و به سخن در آمد و سوره کهف را تا عبارت «إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدی»[6] خواند، اما این کرامت جز بر گمراهی آن قوم نیفزود.

منابع:

المناقب لابن شهر آشوب،ج4/ص61، بحارالانوار،ج45/ص304

روایت 4:

سلمة بن کهیل می گوید: سر حسین بن علی(ع) را بر نیزه دیدم، در حالی که می گفت: «فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم»[7]

منابع:

 تاریخ دمشق، ج22/ ص117

از منظر تاریخی چند نکته قابل تامل است؛ همانطور که مشاهده می شود تعداد منابعی که به ذکر این نکته پرداخته بسیار است و در طی تاریخ فراوان بدان اشاره شده است.

اما با این حال باید در نظر داشت که اگرچه منابع متعددی ممکن است این روایت را نقل کرده باشند اما این امکان نیز وجود دارد که همه از یک یا دو منبع قدیم تر واحد، روایت را نقل کرده باشند؛ لذا ذکر منابع مختلف نمی تواند به معنای کثرت و تواتر روایت باشد. نکته دوم اینکه که روایات از معصوم صادر نشده بلکه نقل از برخی شاهدان عینی است که مشاهده خود را بیان کرده اند که همین نکته جای برخی ابهامات را در بررسی این واقعه بیشتر می کند.

برخی از این نقل ها از «منهال بن عمرو»، وحدت رویه هم ندارند؛ گاهی گفته سر امام قرآن خوانده است (مناقب الامام امیرالمومنین(ع)، کتاب ابن حمزه طوسی و...) و گاهی بیان شده این آیات توسط یک قاری خوانده می شده، سر بریده گفته است: «أمری أعجب من أمر أصحاب الکهف والرقیم» یا «أعجب من أصحاب الکهف قتلی و حملی» (کتاب ابن حمزه طوسی، الخرائج و الجرائح، تاریخ مدینة دمشق و. ..) یا اینکه از راوی واحد، یک داستان دو گونه بیان شده است.

فحص سندی

با بررسی سندی، در روایت شیخ مفید سند ذکر نشده: «فَرُویَ عن زید بن ارقم. ..» و قطب الدین راوندی و ابن حمزه طوسی نیز گفته اند (عن منهال بن عمرو قال:...)، علی بن یونس عاملی سندی نیز ذکر نکرده است. در سندی که محمدبن سلیمان الکوفی در مناقب الامام امیرالمؤمنین(ع) ذکر کرده با بررسی درمی یابیم که در کتب رجالی متقدم درباب «محمد بن مهدی» مطلبی نیامده، «عبدالله بن داهر» به قول نجاشی (صفحه ی 228 شماره 602) ضعیف است و پدرش، مجهول؛ «منهال بن عمرو» نیز نزد شیعه و برخی علمای اهل سنت مجهول الحال نزد برخی اهل سنت ثقه است.(«تهذیب سیر اعلام نبلاء»، اثر ذهبی، 690) سیدهاشم البحرانی و علامه مجلسی نیز از گفتار متقدمین وام گرفته اند. «ابن عساکر» از اهل سنت نیز دو سند آورده که افراد مجهولی در این اسناد همچون ابواللیث اسد بن القاسم الحلبی، محمد بن احمد العسقلانی، علی بن هارون الانصاری و صالح به چشم می خورند.

در جمع بندی بحث سندی(در اندازه ای که میسور بوده) باید گفت که این روایات از حیث سند قوت بالایی ندارد؛ البته درباره بسیاری از مسائل تاریخی نیز این مسئله وجود دارد که به علل به ضبط دقیق سند و منبع آنان اهتمام نشده است. اما به قول مشهور بین رجالیون، شهرت، جبران ضعف سند می کند و قرآن خواندن سر حضرت از مشهورات تاریخی است. اگر با معبر سند و اتصال ممتد آن بخواهیم به گذشته وصل شویم در بسیاری از وقایع تاریخی و حتی افراد حاضر در کربلا مطلبی به دست نمی آوریم.

بررسی عقلی

برخی مطرح کرده اند که این کار با قوانین خداوند در طبیعت مغایر است و عقل عادتا آن را نمی پذیرد. باید گفت که این کار با قوانین عادی سازگار نیست اما با قوانین الهی و معجزات و کرامت سازگار است. برخی باز مطرح کرده اند که معجزه دلیل اثبات اعجاز نبوت است که در اینجا نبوت مطرح نبوده است. اینجا نیز باید گفت که معجزه در صورتی که با ادعای نبودت مطرح شود دلیل بر نبوت می شود و اگر این کار بدون ادعایی باشد مانعی ندارد. همانطور که این مسئله به دست بسیاری از اولیاء الله روی داده است که از آن به کرامت یاد می کنند و ادعای معجزه نمی شود؛ بنابراین مانعی ندارد که این کار از سوی سیدالشهداء(ع) با این مقام بالا و فضائل بی نظیر مطرح شود. زیرا امام بنده خاص خدا بود که مظلومانه به شهادت رسید و خدا برای نشان دادن آیت بودن او و ظالم بودن دشمنانش این کرامت را به او عطا فرمود.

در تاریخ نیز گزاره هایی مانند آن گزارش شده است. «دمیری» از علمای اهل سنت در کتاب خود چهار نفر را اسم می برد که در مهد و گاهواره سخن گفتند. پس از آن می گوید: «و چهار نفر بعد از مرگ، سخن گفتند: اول: یحیی بن زکرّیا هنگامی که سر مبارک او را از بدن جدا کردند، دوم: حبیب نجّار که پس از مرگ می گفت: «یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُون». سوم: جعفر طیّار (برادر مکرّم امام امیرالمؤمنین(ع)) که پس از شهادت این آیه را تلاوت می کرد: «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا»؛ چهارم حسین بن علی(ع) چه آنکه او پس از شهادت، این آیه را تلاوت می کرد: «وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُواْ أَی مُنقَلَب یَنقَلِبُونَ»

از میان آیات مذکور، بیش ترین نقل ها تکیه بر تلاوت آیات سوره کهف دارد. شاید علت انتخاب این آیات، به این منظور بوده است که با تلاوت این آیات، به مردم بفهماند که شما می پندارید داستان اصحاب کهف عجیب است، که از ستم گر زمان خود، برای رهانیدن دین خویش دور شدند و به غار پناه بردند. نه، عجیب داستان ما است که با عزمی استوار به مقابله با ستم گر زمان خودمان برخاستیم و حتی زنان و کودکان خویش را در این مبارزه، همراه خود آوردیم.

شاید بتوان علت دیگری برای انتخاب همه آیات گفت؛ آیات یاد شده، درباره داستان اصحاب کهف است. از پیام های مهم این داستان، آن است که ماندن مردم در دنیا، به خواب اصحاب کهف می ماند که پس از 309 سال، خداوند آنان را از این خواب دنیوی بیدار کرد و از چگونگی و مدت توقف شان پرسید. آنان پاسخ دادند: «لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْم». امویان هم بدانند که پس از این جنایت هولناک، جز اندکی نخواهند آسود و خداوند شرشان را دفع و به حسابشان رسیدگی خواهد کرد.

نظر آیت الله العظمی مظاهری

آیت الله العظمی حسین مظاهری در پاسخ به استفتائی که «چگونه ممکن است سر بریده امام حسین(ع)، قرآن تلاوت کند؟ آیا این یک معجزه است؟ دلیل قرائت قرآن چیست؟» بیان کرده اند: «معلوم است که این قضیه معجزه است؛ و معجزه، آن است که به حسب عادت، واقع نمی شود و اما چرا قرآن خوانده است، زیرا بهترین کلمات، قرآن است که از بهترین افراد در آن موقع حساس با آن جاذبه خاص واقع شده است. این گونه امور محل استبعاد نیست، قال الله تعالی: «أم حسبت أن أصحاب الکهف و الرقیم کانوا من أیاتنا عجبا»[8] آیات الهی بسیار است و هیچ یک محل استبعاد نیست و چنان که نقل شده سر مطهر، همین آیه شریفه را تلاوت کرده است.[9]

پی نوشت ها

[1] کهف/9

[2] کهف/9

[3] شعراء/227

[4] کهف/39

[5] کهف/9

[6] کهف/13

[7] بقره/137

[8] کهف/9

[9] خون موعود، علی(مهرداد) آقا شریفیان و عبدالرسول احمدیان

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان