مشکلات روان تنی ناشی از سروصدا در گفتگو با دکترمحمدرضا خدایی روانپزشک
همه ما در زندگی در معرض صداهای گوناگون قرار میگیریم. صدا در زندگی روزمره انسانها، ضروری است اما سروصدا نه! سروصدا، صداهای ناخواستهای هستند که ما میشنویم اما معمولا دلمان نمیخواهد که آنها را بشنویم. سروصدا، منبع ایجاد استرس و تحریکات مختلف روی افراد است و باعث ایجاد ناراحتیهای زیادی میشود. در بحث امروز در مورد آلودگی صوتی و آثار آن بر روان انسان، سوالاتی را از آقای دکتر محمدرضا خدایی، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی پرسیدهایم.
آقای دکتر! لطفا در ابتدا در مورد عوامل استرسزا و آثار آن روی افراد توضیح دهید.
دنیای ماشینی امروز از استرس به دور نیست. ما نه میتوانیم و نه باید استرسها را کم کنیم. فقط باید آنها را مدیریت کنیم. استرس را میتوان از دونظر بررسی کرد:
• شدت استرس و مدت آن
• چگونگی واکنش به استرس یا به عبارتی مکانیسمهای فردی در مقابله با آن
اگر استرس فرد زیاد شود یا مهارت های مقابلهای او کم شود باعث بروز مشکلاتی در وی میشود. البته افراد خصوصیات متفاوتی دارند. اگر فردی عجول باشد یا ضعف شخصیتی داشته باشد، استرس، بیشتر روی او اثر میگذارد. از طرف دیگر اگر استرسها بیشتر و متعدد باشند، فرد را دچار اختلال میکنند.
*آیا این که عامل ایجاد صدا چه چیزی باشد اثری روی افراد دارد؟
بله. آلودگی صوتی (سروصدا) از عواملی است که استرسزای بیرونی تلقی میشود. عوامل ایجاد آلودگی صوتی دو دسته هستند:
1- دستساز بشر
2- مربوط به طبیعت که غیرقابل اجتناب هستند.
در نوع اول، مثل بوق و ترافیک فشار بیشتری به فرد وارد میشود چون فرد حس میکند این صداها نباید وجود داشته باشند. اما نوع دوم مثل سروصدای باران یا رعد و برق آثار روانی کمتری دارد. البته شدت و مدت این صداها مهم هستند. مثلا اگر صدایی با فرکانس بالا ایجاد شود مثل صدای بلندشدن هواپیما یا اگر مدت زمان آن طولانی باشد آثار بیشتری روی فرد ایجاد میکند. به علاوه از نظر شخصیتی هم هر چه فرد تحریکپذیرتر باشد و روحیه افسرده یا متزلزلی داشته باشد سروصدا آثار شدیدتری بر وی ایجاد میکند.
آلودگی صوتی چه خطراتی را متوجه فرد میکند؟
همانطور که قبلا اشاره شد، آلودگی صوتی باتوجه به شدت و مدت آن میتواند آثار زیادی روی افراد بگذارد. هرچه این صداها بیشتر باشند آثار روانی بیشتری روی افراد ایجاد میکنند بهعلاوه اگر به صورت مداوم و مستمر ادامه داشته باشند باعث میشوند که قدرت دفاعی بدن کم شود مثلا زندگیکردن نزدیک فرودگاهها یا ایستگاههای مترو باعث میشود دفاع روانی فرد بشکند و او مستعد بیماریهای روانتنی شود به علاوه مشکلات مختلف و زیادی در افراد ایجاد میکند مانند سردردهای تنشی و میگرنی، ناراحتیهای گوارشی مانند زخممعده و اثنیعشر، تنگینفس، سرگیجه، زودرنجی، عصبانیت، افسردگی، پرخاشگری، تیرکشیدن قفسهسینه بدون علامت قبلی، مختلشدن تمرکز و توجه افراد و حواسپرتی. همچنین روی سیستم شنوایی فرد اثر میگذارد و باعث سرگیجه و وزوز مداوم گوش میشود که همین امر هم باعث به هم ریختن اعصاب فرد میشود.
در فردی که بیماری اعصاب و روان دارد این آثار چگونه خواهد بود؟ آیا تشدید میشوند؟
بله. در این افراد مکانیسمهای تطابقی تضعیف شده است و با اضافهشدن عوامل استرسزای بیرونی بر شدت بیماریشان افزوده خواهد شد. گاهی هم این امر باعث به تاخیرافتادن درمان آنها میشود. در بعضی مواقع هم بیماری روانی دیگری به بیماری قبلی فرد اضافه میشود. مثلا فردی که قبلا اضطراب داشته حالا بعد از تماس مداوم با آلودگیهای صوتی، حملات پانیک یا ترس به آن اضافه میشود یا دچار افسردگی هم میشود که همین امر باعث عقبافتادن درمان او میشود و مشکلاتش را تشدید میکند.
راهحل چیست؟ چگونه به خودمان و اطرافیانمان کمک کنیم که کمتر آسیب ببینیم؟
ما باید خودمان شرایط را مدیریت کنیم و مکانیسمهای انطباقی مان را افزایش دهیم. بعضی از این صداها یا آلودگیهای صوتی غیرقابلاجتناب هستند که گریزی از آنها نداریم، پس ما باید خودمان میزان استرسهای وارده را تنظیم کنیم.
پرسش از روانپزشک کودکان : خانم دکتر میترا حکیمشوشتری
صدا با اعصاب کودک چه میکند؟
آلودگی صوتی علاوه بر افراد بزرگسال روی کودکان هم آثار زیادی بر جا میگذارد. یکی از این آثار، کاهش قدرت شنوایی در کودکانی است که در معرض آلودگیهای صوتی مداوم قرار میگیرند. به علاوه در صورت تداوم سروصدا، کودکان دچار خستگی و زودرنجی میشوند. آستانه تحمل این کودکان در مقایسه با سایر کودکان پایینتر است. چنین کودکانی تحریکپذیرتر از سایر همسالان خود هستند. آنها خیلی سریعتر به محرکهای محیطی و حتی محرکهای معمولی پاسخ میدهند به علاوه سختتر میتوانند عصبانیتشان را کنترل کنند و بیشتر پرخاشگر هستند. این عوامل منجر به کاهش قدرت یادگیری کودکان خواهد شد که یکی از معضلات محیطهای شلوغ و پر سروصداست. در بعضی مطالعههای انجامگرفته، مشخص شده که کنترل هیجان در کودکان بیشفعالی که در مکانهایی با محرکهای زیاد قرار گرفتهاند، سختتر است و رفتارهای این کودکان غیرقابلکنترلتر میشود. اگر چنین کودکانی در محیطهای مشخص و کم سروصداتر قرار بگیرند، مشکلات رفتاری کمتری را نشان میدهند. متخصصان آلمانی در تحقیقی دیگر به این نتیجه رسیدند که در بعضی مواقع که کودکان در کنار هم قرار میگیرند و کنترل مناسبی روی رفتارهای آنها وجود ندارد چنان جیغ و همهمهای ایجاد میکنند که آلودگی صوتی آن به اندازه عبور یک هواپیمای جت (حدود 120 دسیبل) است! البته در بسیاری مواقع، جیغ زدن کودکان کمسن به این علت است که آنها هنوز قدرت تکلم پیدا نکردهاند و برای شنیدهشدن حرفهایشان جیغ میکشند اما در مواقعی هم کودکان بزرگتر همان میزان سروصدا ایجاد میکنند که باعث خستگی و عصبانیت خودشان میشود درنتیجه باید مدیریت بیشتری روی اعمال و رفتار کودکان در مدارس و مهدهای کودک صورت بگیرد. برای مقابله با این مشکلات کسانی که ارتباط بیشتری با کودکان دارند باید راههای ارتباط موثرتری با آنان را یاد بگیرند تا از میزان سروصدای کودکان کم کنند. مثلا برای کودکانی که آرامتر هستند و سروصدای کمتری دارند، هدایایی در نظر بگیرند که باعث شود سایر کودکان هم رفتارهای خود را بهتر کنترل کنند. از نظر جسمی نیز سروصدای مداوم باعث سردرد، خستگی، تندمزاجی و فشارخون بالای افراد میشود البته این اثرات روی همه افراد، چه بزرگسالان چه کودکان دیده میشود. بهعنوان مثال زندگی در محیطهای پر سروصدا مانند کنار اتوبانها باعث میشود ترشح هورمون آدرنالین بیشتر و رگهای خونی باریکتر شود و خونرسانی به خوبی انجام نشود. همین امر باعث میشود در خانمهای باردار، خونرسانی به جنین به خوبی انجام نشود و موجب سقط جنینهای بیشتر زنان در چنین مناطقی شود. بهعلاوه تولد نوزادان با وزن پایین در این مادران بیشتر دیده میشود.
منبع مقاله: هفته نامه سلامت