ماهان شبکه ایرانیان

راه های پیش گیری از بیماری در بیان دین (۱)

اصطلاح «پیش گیری اولیه»، که اخیراً شهرت یافته، اقداماتی را فرا می گیرد که افراد به ظاهر سالم به قصد محفوظ نگه داشتن خود برای رسیدن به حداکثر سلامت و دوری از بیماری انجام می دهند

راه های پیش گیری از بیماری در بیان دین (1)
اصطلاح «پیش گیری اولیه»، که اخیراً شهرت یافته، اقداماتی را فرا می گیرد که افراد به ظاهر سالم به قصد محفوظ نگه داشتن خود برای رسیدن به حداکثر سلامت و دوری از بیماری انجام می دهند.
امروزه بسیاری از افراد تلاش دارند به سلامت و توان مناسبی دست یابند و از پی آمدهای ناپسند و ناهنجار بیماری دوری ورزند و از ضعف و نارسای بدن در دوران سال خوردگی جلوگیری کنند و روشن است که رسیدن به چنین اهدافی دشوار نیست.
از امعان نظر در مقررات اسلامی چنین برمی آید که پیش گیری در دو مرحله انجام می شود: مرحله نخست، پیش از تولد است که اساس موجودیت و شخصیت افراد، در آن مرحله پایه گذاری می شود و شکل می گیرد؛ از این رو برای صیانت و «علاج پیش از وقوع حادثه»، دستورهای بسیار مهمی در آن مرحله لحاظ شده که شایان بسی توجه است.
بهترین راه مبارزه با بیماری، تامین سلامت و اعتدال قوای جسمی این است که از آن چه موجب مریضی و ناخوشی است، جلوگیری شود؛ از این روست که پزشکان می گویند: «پیش گیری از درمان بهتر است» و ما می بینیم که طب پیش گیری روز به روز، گسترش می یابد و دولت ها کوشش می کنند که نونهالان و کودکان را واکسینه نمایند و این مسئله ای بسیار مهم است که نمی توان آن را از نظر دور داشت.
بسیار روشن است که این موضوع در اسلام نیز مورد توجه قرار گرفته و دستورهای مؤکّدی در این باره صادر شده است. از بررسی آیات و روایات چنین برمی آید که درباره پیش گیری، مقررات دینی را می توان به سه دسته مهم تقسیم کرد که هر یک از آنها نیز به بخش هایی چند منقسم می گردد و دارای فروعی است که به ترتیب، درباره آنها گفت و گو می شود:

الف)خوردنی ها و آشامیدنی ها:

یقیناً جسم آدمی به غذای کامل نیاز دارد تا بتواند به فعالیت بپردازد و وظایفی را که برعهده دارد انجام دهد و به اهداف زندگی خویش دست یابد؛ از ین رو در اسلام دستور داده شده که مردم از «طیّبات» یعنی خوردنی های پاکیزه استفاده کند که سودمند است و به جسم و جانشان ضرر نمی رساند و طبع سالم به آنها تمایل دارد و از «خبائث» و پلیدی ها، یعنی غذاهایی که برای سلامتشان زیان آور است و فطرت بشر از آن روی گردان است، بپرهیزند. (1)
پرهیز کردن از غذاهای حرام و استفاده از آن چه حلال است سبب می شود که نیازهای بدن برطرف و بدن تقویت گردد و مقاوم شود. در نتیجه، آدمی از مبتلا شدن به بسیاری از بیماری ها در امان می ماند. تغذیه و نقش آن در سلامت از مباحث بسیار مهم است که در بحث های آینده، اندکی درباره آن گفت و گو می کنیم.

ب) نهی از زیاده روی در خوردن و آشامیدن:

در اسلام یکی از راه های عمومی برای پیش گیری از بیماری ها این است که دستور داده شده در خوردن و آشامیدن اسراف نکنند. خداوند فرموده است: «بخورید و بیاشامید و زیاده روی نکنید؛ همانا خداوند زیاده روی کنندگان را دوست ندارد». (2) این کلامِ بسیار کوتاه و سودمند، اساس بهداشت و اصل پیش گیری از بیماری را تشکیل می دهد و هر کس به آن عمل نماید، سلامت خود را بیمه کرده است.
از علی علیه السلام روایت است:
با غذا و آشامیدنی زیاد، دل های خودتان را نمیرانید؛ زیرا دل ها بر اثر کثرت خوردن و آشامیدن، می میرند چنان که زراعت به سبب آب زیاد نابود می شود. (3)
از امام صادق علیه السلام روایت است: «اگر مردم در غذا خوردن میانه روی پیشه کنند، هر آینه بدن هایشان استوار [تندرست] می گردد». (4)
حضرت علی علیه السلام به فرزندش امام حسین علیه السلام فرموده است"
پسرکم! می خواهی چهار خصلت را به تو بیاموزم که بدان وسیله از طب و [مراجعه به پزشک] بی نیاز شوی؟ عرض کرد: آری ای پدر! فرمود: سر سفره منشین مگر این که گرسنه باشی و از سر سفره بلند مشو مگر این که [هنوز] به غذا [کاملاً] میل داشته باشی و جویدن [غذا] را به نحو احسن انجام بده و به هنگام خوابیدن به مستراح برو. چنان چه به این چهار دستور عمل نمایی از طبابت بی نیاز می گردی. (5)
افزون بر اینها رعایت میانه روی در مصرف غذا سبب می شود که از زیاده شدن وزن بدن و فربهی که موجب بیماری های فراوان است جلوگیری شود؛ در روایتی در این باره چنین آمده است:
هنگامی که یکی از شما غذا بخورد، یک سوم معده اش را برای غذا و یک سوم را برای آشامیدن و یک سوم را برای نفس قرار دهد و خود را هم چون چاق شدن خوکان برای ذبح، چاق نکنید. (6)

ج) هر انسانی وظیفه دارد درباره بهداشت و حفظ سلامت خویش، بکوشد و خود را از گزند حوادث در امان بدارد؛

همان گونه نیز، لازم است بهداشت عمومی و اجتماعی را مراعات کند و نگذارد بهداشت جامعه به خطر افتد و محیط زندگی آلوده گردد که در این صورت همه افراد اجتماع زیان می بینند و به بیماری های گوناگون مبتلا می گردند. در اسلام این وظیفه مهم مورد توجه قرار گرفته و درباره بهداشت اجتماعی مقرراتی وضع شده است؛ برای نمونه، چنان که در یکی از مباحث پیشین گذشت از آلوده کردن آب ها، نهی شده است (7) و آب دهان انداختن در معابر عمومی (8) و بول و غایط نمودن در محل رفت و آمد و در معرض دید مردم، ممنوع شده است. (9)
در این باره در منابع اسلامی آمده است که قضای حاجت باید در جایی باشد که از جمعیت بسیار دور است. (10)
بی تردید، اخلاطی که از بینی و سینه انسان خارج می شود و نیز آب دهان، ممکن است میکروب ها و آلودگی هایی داشته باشد که اگر بیرون انداخته شود و در جای مناسبی دفن نگردد، محیط زیست را آلوده سازد و چه بسا موجب اشاعه بیماری های گوناگون شود و افزون بر این اگر روی زمین انداخته شود، منظره ناخوش آیندی به وجود می آورد که همه کس از آن ناراحت و مشمئز می گردند؛ از این رو اسلام از انداختن اخلاط و آب دهان در معابر عمومی و محیط اجتماعی منع کرده است.
از ائمه معصوم علیه السلام روایت شده است:
از فقاهت [و فهمیدگی] شخص این است که برای مدفوع و ادرار و خلط، مکان مناسبی بجوید (11) [که موجب زیان و ضرر و ناراحت کردن مردم نشود]. روش امیرمؤمنان علیه السلام این بود که این گونه اعمال را مخفیانه انجام می داد تا موجب ناراحتی و آزردگی دیگران نگردد. (12)
در روایتی که در آن دستور داده شده مکان مناسبی برای مدفوع و ادرار و اخلاط بجویند، نکته دقیقی نهفته شده و آن این است که دفن کردن فضولات در جایی مناسب همان جاست؛ برای نمونه، در این زمان اگر کسی بخواهد در میان مردم، در جایی که خاکی وجود ندارد، آب دهان بیندازد، جای مناسب، پارچه یا دستمالی است که باید همیشه همراه خود داشته باشد. راستی صدور این گونه مقررات، در هنگامی که از بهداشت خبری نبود، موجب بسی شگفتی است.
این دستور، توجه اسلام را به پاک سازی محیط زیست و برطرف کردن آلودگی از اجتماع می رساند، که در مباحث آینده درباره آن گفت و گو می شود. و نیز می فهماند که نباید کوچه ها و خیابان ها و محل رفت و آمد مردم، کثیف و آلوده باشد به گونه ای که در آن، آب دهان و اخلاط و چیزهایی که سبب تنفّر و بیماری است دیده شود و ناراحت کننده باشد.
اسلام به نشاط و سلامت فکر و آرامش درون، اهمیت داده است و می خواهد مسلمانان در محیط زندگی خود از آسودگی بهره مند گردند که این موجب شکوفا شدن استعدادهای مادی و معنوی می شود و آشکار است که هر اندازه محل اقامت شخص تمیزتر و با روح تر باشد، زندگی او لذت بخش تر و باصفاتر است؛ در نتیجه در تدبیر و انجام امور شخصی خود موفق تر است.
در دورانی که در جوامع بشری این گونه امور مطرح نبود در مقررات اسلامی نکته های ظریفی بیان شده که بسیار درخور توجه است؛ برای نمونه، در روایات آمده است، هنگام ناخن گرفتن، ناخن ها را، در وقت اصلاح کردن سر یا صورت، موها را، و در هنگام افتادن دندان یا ریختن خون و مانند اینها، آنها را دفن نمایید تا بدین وسیله از سرایت میکرب ها، پیش گیری شود. اگر این کار انجام نشود بر اثر آلودگی محیط و تجمّع کثافات، سلامت مردم به خطر می افتد. حضرت علی علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «به دفن چهار چیز امر شده ایم: موی، دندان، ناخن و خون». (13)
و نیز روایت شده است که رسول خدا صلی الله علیه و اله به دفن هفت چیز از انسان دستور می داد: موی، ناخن، خون، آن چه به حیض مربوط باشد، زه دان (جفت)، دندان و عَلَقه. (14)

د) لزوم مراعات مقررات بهداشتی در محلّ تجمع:

اسلام به بهداشت و نظافت محل اجتماع بسیار اهمیت می دهد و می خواهد که محیط اجتماعی از هر گونه آلودگی پاک باشد. اگر در جایی که مردم اجتماع می کنند موازین بهداشتی رعایت نشود، بیماری های گوناگون شایع می گردد و سلامت جامعه به خطر می افتد.
یکی از مراکز مهم اجتماع مسلمانان، مسجد است. اسلام مقرر نموده که با کفشِ آلوده به مسجد وارد نشوند.
در کتب استدلالی، فقهی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که آن حضرت فرموده است: «مسجدهایتان را از نجاست [و آلودگی] محفوظ نگه دارید»(15) و نیز در حدیثی از آن حضرت روایت شده است: «در جلوی درهای مسجدهایتان مواظف کفش هایتان باشید [که با کفش های آلوده وارد مسجد نشوید].(16)
برای تاکید در پاک نگه داشتن و نظافت مسجد، دستور داده شده که در خارج و در ابواب مسجد، جایی برای شست و شو، ویژه سازند که مردم با الودگی ظاهری یا معنوی وارد مساجد نشوند. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نقل شده: «... محل های طهارت [و پاکیزگی] خود را در ابواب مساجدتان قرار دهید». (17)
آن گونه که یکی از دوستان برای این جانب نقل کرد، برخی از مساجد بیروت در جلوی مسجد، آب گیری ایجاد کرده اند که نمازگزاران پیش از ورود به مسجد باید از آن آب گیر عبور کنند. کسانی که می خواهند به مسجد وارد شوند مجبورند لباس خود را بالا ببرند و از آن آب گیر عبور کنند تا پا و کفش هایشان از هر گونه آلودگی پاک گردد و سپس به مسجد بروند و ای منظره، آیه شریف «... و کشفَت عن ساقیها...» را که در سوره «نحل»، آیه 33، درباره بلقیس آمده، تداعی می کند.
امام صادق علیه السلام در حدیث مناهی از پدران بزرگوارش نقل کرده است که: «پیامبر صلی الله علیه و اله از اخلاط انداختن در مسجد نهی کرده است». (18)
در روایات فراوانی آمده است، هر کس چیز بوداری هم چون سیر و پیاز را بخورد که از بوی آن دیگران اذیت می شوند، به مسجد وارد نشود.
امام صادق علیه السلام از پدرانش و از حضرت علی علیه السلام نقل کرده اند که آن حضرت فرمودند: هر کسی از چیزهایی که بوی اذیت کننده ای دارد، بخورد، به مسجد وارد نشود. (19)
گروهی از انصار که نظافت را مراعات نمی کردند، روز جمعه به مسجد می آمدند و بدنشان بو می داد و مردم از بوی بد آنان اذیت می شدند. رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داد که روز جمعه غسل کنند تا محیط مسجد از آلودگی و بوی نامطبوع حفظ شود. از آن هنگام، غسل جمعه تشریع شد. (20)
چنین به نظر می رسد که دودکردن بعضی از چیزها در روایات آمده، برای ضدّ عفونی کردن فضا و محیط خانوادگی و اجتماعی است.
مُرازم می گوید: با موسی بن جعفر علیه السلام به حمام رفتم. وی هنگامی که به رختکن حمام آمد، آتش دانی را خواست و در آن بخور کرد؛ سپس فرمود: مرازم را [نیز]بخورد دهید. عرض کردم: هر کس بخواهد می تواند از آن استفاده کند؟ فرمود: آری. (21)
صولی از جدّه اش بازگو کرده است که روش حضرت رضا علیه السلام این چنین بوده که از عود هندی برای بخور استفاده می کرده است:
... به یاد ندارم از آن حضرت، جز این که او از عود هندی سنی بخور می داد و پس از آن از گلاب و مشک استفاده می نمود. (22)
و نیز در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده: «برای مسلمانان سزاوار است در صورت توانایی لباس های خود را بخور بدهد». (23)
یقیناً با بخور دادن با آن چه در آن دوران متداول بوده برای ضدّ عفونی کردن به کار می رفته و تعبّدی در کار نبوده است؛ بنابراین در این دوران نیز باید برای پیش گیری از بروز برخی بیماری ها و سرایت میکرب ها، مکان ها و لباس ها را به روش هرچه پیشرفته تر، با آن چه بر اثر تجربه ثابت شده باشد که بدان وسیله از شیوع بیماری جلوگیری می شود و میکرب زدایی می گردد، ضد عفونی نمایند.

ه) مسواک زدن:

مسواک زدن نقش مهمی در سلامت بدن ایفا می کند و از مبتلا شدن به بیماری های گوناگون پیش گیری می نماید. همه می دانند اگر بهداشت دهان و دندان رعایت نشود، سلامت آدمی به خطر می افتد و جای هیچ شکی نیست که تندرستی در گرو تمیزی دهان و دندان است. اگر دندان ها فاسد گردد یا چرک کند، خرابی و فساد به لثه ها نیز سرایت می نماید و به کلی دندان ها را نابود می کند؛ افزون بر این، دهان را بدبو می سازد. در این هنگام است که دهان، محل پرورش میکروب های گوناگون و لانه آنها می شود و سپس از راه معده با غذا وارد خون گشته، بیماری های گوناگون را به وجود می آورد و نیز سبب دندان درد، تورم لثه و لوزتین و غدد زیر فکّ شده، عمل تنفس و بلع را دچار اشکال می سازد. از سوی دیگر، میکرب های یادشده، لثه را به بیماری «پیوره» مبتلا می کنند. این بیماری افزون بر این که به بدن و معده سرایت می نماید، ممکن است به بینی و چشم نیز سرایت کرده، و به ویژه باعث کم نوری چشم گردد و اگر به مفاصل برسد، درد مفاصل تولید کند.
در یکی از مقالات پزشکی درباره اهمیت تمیز نگه داشتن و بهداشت دهان و دندان و مسواک کردن چنین آمده است:
هرگز نباید به بهداشت دهان و دندان بی توجه بود. وقتی که ما تب می کنیم یا پایمان زخم و جراحت برمی دارد، یا کوچک ترین ناراحتی در بدنمان احساس می کنیم، فوراً به پزشک مراجعه می نماییم؛ اما هیچ گاه به فکر دهان و دندان خود و کودکانمان نیستیم و به آسیب های آن توجهی نداریم! در صورتی که این اشتباه محض است. دهان و دندان از اعضای مهم بدن به شمار می آید و در سلامت بدن نقش بسیار مؤثری دارد، پس باید دندان را کاملاً تمیز نمود، به گونه ای که کوچک ترین آثار غذا، وسط دو دندان نماند.
غیر از خود دندان باید به بهداشت نسوج نگه دارنده دندان نیز توجه کرد؛ خرابی و بیماری نسوج اطراف دندان، باعث درد در ناحیه لثه می شود و جویدن غذا را مشکل می سازد و موجب خون ریزی لثه می گردد و از همه بدتر، بوی بدی در دهان ایجاد می کند.
مهم این است که بیماری لثه تنها سبب آزار موضعی نیست، بلکه آثار آن در اندام های دیگر بدن نیز ظاهر می شود و چه بسا که تورّم مفاصل و حتی عفونت خونی به وجود می آورد. اهمیت این مطلب از آن جا روشن می شود که زخم و چرک در سایر نقاط بدن در مدت کوتاهی بهبود می یابد و ورود میکروب و سموم به بدن متوقف می گردد؛ اما بیماری های دهان و آزردگی لثه اگر درمان نشود، ماه ها بلکه سال ها بدن را آزار می دهد و چه بسا باعث بیماری میکروبی قلب می شود که بیماری پرخطری است. (24)
توجه عموم پزشکان داخلی در سال های اخیر به عوارض بیماری های دندان جلب شده به گونه ای که قبل از هر گونه اقدامی درباره معالجه بیمار، دندان های او را معاینه می کنند؛ زیرا اغلب بیماری های عمومی، حتی ریزش موضعی مو را مربوط به عوارض دندان های چرکی می دانند؛ بنابراین، از نظر اهمیت موضوع، لازم است همه مردم درباره بهداشت دهان و دندان دقت کافی مبذول دارند. (25)
یکی از پزشکان درباره بهداشت دهان و دندان در اسلام، چنین نگاشته است: «در هر موقع که تاریخ بهداشت دهان و دندان مورد مطالعه قرار می گیرد، استعمال مسواک [= چوب اراک] به وسیله مسلمانان، جای مهمی در اسباب و وسایل قدیمی و بسیار مؤثر بهداشت دهان دارد».
«رونیک» (Ravnik)، در یک مطالعه و بررسی درباره بهداشت دهان در مشرق زمین، درباره استعمال مسواک گزارشی به این شرح تهیه نموده: مسواک، یک واژه عربی است که هم معنای ماساژ دادن با یک چوب جنگلی سفت و هم معنای خود چوب مورد استعمال برای این منظور می باشد؛ این چوب به طور متوسط، یک سانتی متر قطر دارد؛ معمولاً از ساقه و ریشه های «سالوادرا پرسیکا» (salvadorapersica)، گرفته و تهیه می شود. این گیاه به صورت بوته در بخشی از خاورمیانه و به ویژه در اطراف مکّه پیدا می شود؛ این چوب هم چنین ممکن است از درخت های نخل یا زیتون تهیه شود.
پیش از آن که مسواک مورد استفاده قرار گیرد، آن را به مدت 24 ساعت یا بیشتر در آب می گذارند تا رشته های آن از هم جدا شود، سپس بخشی از پوست روی آن را تا جایی که رشته ها خارج شود، می کَنند.
رشته های مسواک دارای کربنات سدیم و یک مادّه روغنی است. عالمان علوم اسلامی می گویند این ترکیب روغنی، لثه ها را تقویت و محکم می کند. استعمال مسواک اختیاری است و در قرآن کریم، یادی از آن به میان نیامده؛ اما در احادیث بسیاری که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام نقل گردیده به مردم دستور داده شده که حتماً مسواک بزنند و در باره آن تاکید و سفارش های فراوان نموده اند. از
رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: «اگر برای امتم سخت نمی بود هر آینه دستور می دادم که به هنگام هر نماز مسواک بزنند». (26)
حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از رسول خدا صلی الله علیه و اله روایت کرده:
دهان های شما راه هایی است از راه های [ارتباط با]پروردگارتان، پس آن را پاگیزه کنید. (27)
از امام صادق علیه السلام روایت است که فرمود:
در مسواک زدن، ده خاصیت [و فایده] است؛ به سنت پیامبر عمل کردن، پاک کردن دهان، جلا دادن بینایی، خشنودی پروردگار، زدودن اندوه [بلغم خ ل]، زیاد نمودن حافظه، سیفید [و تمیز] کردن دندان، دو چندان کردن [ثواب] کارهای نیک، برطرف کردن پوسیدگی دندان، محکم ساختن لثه، زیاد کردن میل به غذا و شادمان ساختن فرشتگان. (28)
یکی از پزشکان درباره چگونگی مسواک زدن می گوید:
هنگام مسواک زدن باید تمام سطوح دندان را مسواک زد؛ بدین ترتیب که ابتدا سطح خارجی، بعد سطح داخلی و بالاخره سطح جونداه دندان را باید شست و شو داد. موقع مسواک زدن دهان را نیمه باز کرده، دندان های بالا و پایین را جداگانه مسواک می نماییم، بدین ترتیب که در دندان های بالا، جهت مسواک از بالا به پایین و در دندان های پایین جهت مسواک از پایین به بالا باشد، از مسواک زدن افقی بایستی جداً اجتناب ورزند، زیرا این طریقه مسواک زدن علاوه بر آن که دندان ها را تمیز نمی کند، سبب جداشدن زبانک های لثه شده و تکرار آن سبب خون ریزی آنها می گردد. (29)
از پیامبر صلی الله علیه و آله در این باره چنین روایت شده: «فرد سرمه بکشید (نه زوج) و از بالا به پایین مسواک کنید [نه افقی]. (30) منظور این است که هنگام سرمه کشیدن، دفعات سرمه کشیدن فرد باشد، بدین ترتیب که در آغاز چشم راست، سپس چشم چپ را سرمه بکشند که در این صورت در سه بار سرمه کشیدن، نصیبِ چشم سمت راست دوبار و نصیب چشم سمت چپ یک بار خواهد بود و مسواک زدن باید به صورت عَرضی باشد نه طولی.
در برخی از روایات آمده است که «سُعد» را برای شست و شوی دهان و دندان و مالیدن به دندان به کار می برده اند و ائمه اطهار علیه السلام از آن استفاده می نموده اند (31) و نیز دستور داده اند که دیگران از آن استفاده کنند و از آن گیاه خوش بویی است که برگ آن را می ساییده و برای تمیز کردن دهان و دندان مصرف می کرده اند.
البته اگر این گیاه در آزمایشگاه تجزیه شود به فواید آن، پی خواهند برد و از منافع آن بهره مند می گردند. از این گونه روایات می فهمیم که باید از تمیز کردن دهان و دندان به هرگونه ای که ممکن باشد و تجربه، سودمند بودن آن را ثابت کرده باشد، بهره مند شویم.
از روایتی که از حضرت رضا علیه السلام نقل شده، چنین برمی آید که ب موادّ دیگری نیز برای تمیز کردن دندان سفارش شده است. در آن روایت چنین آمده:
... کسی که بخواهد دندان هایش [تمیز و] سفید گردد اندکی از «ملح اندرانی» (32) و به همان اندازه از «زبد البحر» را به نرمی بساید و با آن مسواک کند. (33)
هم چنین در احادیث برای محافظت دندان، یاد آوری شده است که خوردن شیرینی و نیز آشامیدن آب سرد پس از خوردن چیز داغ، موجب نابودی دندان هاست. (34)
از مجموعه روایاتی که درباره مسواک زدن نقل شده، چنین برمی آید که سواک و مسواک، وسیله ای است که با آن دهان و دندان را از آلودگی پاک می کنند. (35) در دوران پیامبر صلی الله علیه و آله با چوب «اراک» یا چوب دیگر، همراه با برگ «سُعد» یا برگ گیاه دیگر، مسواک می زده اند و آن بهترین وسیله ای بوده که در آن دوران در دسترس مردم قرار داشته است؛ ولی بدان معنا نیست که اگر ما امروزه بتوانیم به روش بهتر و کامل تر دهان و دندانمان را پاکیزه نگه داریم، آن طریق را کنار بگذاریم.
به عبارت دیگر، چنان که از تعبیر «السواک مَطهَرَهٌ لِلفَمِ و یذهب بالحفر»، «یبیّض الانسان» و «مالی اراکم قُلحاً» و مانند اینها، فهمیده می شود، شارع از ما خواسته که دهان و دندانمان پاکیزه باشد و به اصطلاح، این دستور، «ارشادی» است؛ یعنی هدف معین و مشخص است؛ بنابراین اگر برای پاکیزه نگه داشتن دهان و دندان، وسیله ای بهتر از آن چه درگذشته متداول بوده، پیدا شود، ما نباید بر ظاهر روایات جمود داشته باشیم و بگوییم تنها با همان روشی که در صدر اسلام مسواک کردن معمول بوده یا از مسواک ویژه ای استفاده می کرده اند در این دوران نیز چنان باشد! این سخن بدان معنا است که بگوییم چون در اعصار گذشته برای روشنایی برای نمونه، از شمع استفاده می کرده اند،ا کنون نیز باید همان گونه از روشنایی بهره مند گردیم. اسلام، چون دین جاودانه است، یکی از شاهکارهایش این است که هدف را مشخص می کند و تعیین وسیله، متناسب با هر زمان، به عهده خود مکلف است. از آن چه گفتیم، روشن می شود که منظور اسلام از تاکید درباره مسواک زدن، بهداشت دهان و دندان است. برخی از مردم عوام گمان می کنند که آن، یک امر تعبدی بیش نیست، از این رو مسواک های آلوده را که از شدت آلودگی سیاه و چرکین است، پیش از نمازها به دندانشان می کشند غافل از این که این کار، غرض پیامبر صلی الله علیه و اله را نقض می کند.
در برخی از روایات از مسواک کردن در حمام؛ چون موجب بیماری دندان ها می شود نهی شده است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده: «... از مسواک زدن در حمام بپرهیزید که آن سبب بیماری دندان هاست». (36) و هم چنین مسواک کردن در مستراح ممنوع اعلام شده؛ زیرا سبب بدبویی دهان می گردد. در حدیثی از امام کاظم علیه لاسلام بازگو شده: «... مسواک زدن در مستراح، موجب بدبویی دهان است». (37)
آن چه در این باره، گفتنی است این که در برخی از روایات آمده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مسواک خود را در پارچه می پیچید و در شب بالای سر خود می گذاشت تا هنگام بیدار شدن مسواک کند. چنین به نظر می رسد که این کار از آن رو بوده که مسواک آن حضرت از آلودگی یا تماس برخی از جنبندگان در امان بماند و این، عمق مقررات اسلامی را ثابت می کند. حلبی از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت فرمود:
رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که نماز عشای آخر را به جا می آورد به [تهیه آب] وضویش دستور می داد [ک آماده کنند] و مسواکش بالای سرش گذاشته می شد در حالی که پارچه ای روی آن می افکند؛ آن گاه می خوابید به اندازه ای که خدا می خواست؛ سپس برمی خاست و مسواک می زد و وضو می گرفت و چهار رکعت نماز می گذارد...». (38)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به مردمی که با آن حضرت در تماس بودند و مسواک نمی زدند و دهان و دندان شان را تمیز نمی کردند فرمود:
چه کنم که شما بر من وارد می شوید، در حالی که دندان های شما زرد شما را می بینم! [و دهان و دندانتان را پاکیزه نمی کنید]. مسواک بزنید.
خود آن حضرت در شب چندین بار مسواک می کرد. (29)
در روایتی آمده است:
پیامبر صلی الله علیه و اله در هر شب، سه بار مسواک می زد، یک بار پیش از خواب و یک بار پس از بیدار شدن: موقعی که می خواست به عبادت بپردازد و یک بار هم پیش از آن که برای ادای نماز صبح، بیرون می رفت. (40)
دندان پزشکان توصیه می کنند که حتماً هر شب پیش از خواب، مسواک بزنید؛ زیرا هنگام خواب، دهان بسته ودر حال سکون است و هیچ گونه حرکتی ندارد. اگر میکروبی در دهان باشد، فعالیت می کند و موجب زیان می گردد و هم چنین پس از بیدار شدن از خواب، ممکن است بر اثر تنفس و عدم تحرک دهان در حال خواب، میکرب هایی که از هوا وارد دهان شده باشند و نیز هنگام نماز و رفتن به مسجد که موقع راز و نیاز با قاضی الحاجات است و از سوی دیگر در آن هنگام با یکدیگر تماس و گفت و گو دارند و در اجتماع داخل می شوند، مسواک زدن ضروری به نظر می رسد. چنین می نماید که به سبب آن چه گفته شد پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله در آن اوقات مسواک می زده است.
مستحب است که با مسواک های گوناگون مسواک کنند. معمّر بن خَلاد درباره رویّه حضرت رضا علیه السلام، هنگامی که در خراسان تشریف داشته، چنین نقل کرده است:
هنگامی که آن حضرت، نماز صبح را به جا می آورد تا برآمدن خورشید در نمازگاهش می نشست؛ سپس کیسه ای را که در آن مسواک های گوناگونی بود به خدمتش می آوردند که با آنها یکی پس از دیگری مسواک می کرد. (41)

پی‌نوشت‌ها:

1. اعراف (7) آیه 57: «... یُحلُّ لهُمُ الطَّیِباتِ و یُحرِّمُ عَلَیهِمُ الخَبائِثَ...»؛ ... پیروی می کنند از پیامبر درس ناخوانده ای که طیبات را برای آنان حلال و خبائث را برای آنان حرام می کند... .
2. اعراف(7) آیه 31: «کُلُوا وَ اشرَبُوا وَلا تُسرِفوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ المُسرفین».
3. کارم الاخلاق، ص 171: «عن علی علیه السلام: لا تُمیتُوا القُلوبَ بِکَثرَهِ الطَّعامِ و الشَّرابِ فَانَّ القُلُوبَ تَمُوتُ کالزَّرعِ اذا کَثُرَ عََلَیهِ الماءُ».
4. بحارالانوار، ج62، ص 266: «عن ابی عبدالله علیه السلام: لَو اقتَصَدَ النَّاسُ فی المَطعَمِ لاستَقامَت ابدانُهُم».
5. شیخ صدوق، خصال، ص 215: بحارالانوار، ج62، ص 267: «یا بُنَیَّ اَلا اُعلّمُکَ اَربَعَ خِصالٍ تَستَغنی بِها عَن الطِّبِّ؟ فقالَ: بَلی یا اَبَتا. قال علیه السلام: لا تَجلُِ عَلَی الطَّعامِ الّا جائعٌ و لا تَقُم عَنهُ الّا و انتَ تَشتَهِیه، و جوِّدِ المَضُغَ و اذا نُمتَ فاعرِض نفسَکَ عَلَی الخَلاءِ فَاذا استعَمَلتَ هذه الاربَعَهَ اِستَغنَیتَ بِها عَنِ الطّبِّ».
6. محمد بن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج6، ص 271: «فَاذا اَکَلَ اَحدُهُم طَعاماً فلیَجعَل ثُلثَ بَطنِهِ للطَّعامِ و ثُلثَ بَطنِه لِلشرابِ وَ ثُلثَ بَطنِهِ لِلنَّفسِ و لا تَسَمَّنُوا تَسَمَّنَ الخنازیرِ لِلذِّبحِ».
7. ر.ک: وسائل الشیعه، ج1، ص 240.
8. همان، ص 288.
9. ر.ک: شهید ثانی، روضه البهیه، ج1، ص 33-34.
10. بحارالانوار، ج80، ص 192؛ وسائل الشیعه، ج1، ص 215: «انَّ النَّبیَّ صلی الله علیه و آله کانَ اذا ارادَ قَضاءَ حاجته فی السَّفَرِ، اَبعَدَ ما شاءَ و اَستَتَر».
11. بحارالانوار، ج8، ص 192: «مِن فِقهِ الرَّجُلِ ارتبادُ مَکانِ الغائِطِ و البول و التخامَهِ».
12. محدث قمی، سفینه البحار، ماده «نخع»: «کانَ اذا ارادَ یَتَخَّعَ وَ بَینَ یَدیهِ الناسُ غَطِّی رَاسَهُ ثُمَّ دَفَنَهُ وَ اذا اَرادَ ان یَبزَق فَعَلَ مثلَ ذلِکَ».
13. وسائل الشیعه، ج1، ص 431: «من علی علیه السلام عن النبی صلی الله علیه و اله: اُمِرنا بِدَفن اربعه: الشَعر...».
14. همان: «اِنَّ رَسولَ اللهِ کانَ یامُرُ بِدَفنِ سَبعَهِ اشیاءَ: الشَعر و الظُفرِ و الدّمِ و ...».
15. همان، ج3، ص 504: «و روی جماعهٌ من اصحابنا فی کتب الاستدلال عن النبی صلی الله علیه و آله انّه قالَ: جَنِّبُوا مَساجدَکُم النَّجاسَهً».
16. همان: «قال النبی صلی الله علیه و اله تَعاهَدُوا نِعالَکُم عِندَ اَبوابِ مَساجِدَکُم».
17. همان، ج3، ص 505:«عن الرسول الاکرم صلی الله علیه و آله: ... اِجعَلُوا مَطاهرَکم علی ابوابِ مساجدِکم».
18. همان، ص 500: «عن الصادق علیه السلام: نهی رَسُولُ اللهِ عَنِ التنَخُّع فی المَساجِدِ».
19. همان، ص 503: «مَن اَکَلَ شَیئاً مِنَ المُوذِیات ریحُها فلا یَقربَ مِنَ المساجِدِ».
20. ر.ک: همان، ج2، ص 59.
21. مکارم الاخلاق، ج1، ص 84: «عَن مزارمٍ قال دخلتُ مَعَ ابی الحَسنِ (موسی بنِ جَعفرٍ) الحَمامَ. فلمّا خرجَ اِلَی المَسلخِ دَعا بِمِجمَرٍ، ثم قال: جَمِّرُوا مزارماً قالَ قُلتُ: مَن اراد ان یاخذ نصیبَه یاخُذُ؟ قال: نَعَم».
22. وسائل الشیعه، ج1، ص 450: «... ما اذکُرُ منهُ الّا انَّی کنتُ اَراهُ یتبخَّرُ بالعود الهندی السنّی و یَستَعمِلُ بَعدَهُ ماءَ وَردٍ و مِشکاً».
23. همان، ص 449: «یَنبَغیِ لِلمَرءِ المُسلِمِ اَن یُدخِّنَ ثیابَه اذا کانی یَقدِرهُ».
24. ر.ک: مجله درسهایی از مکتب اسلام، سال چهاردهم، ش1، ص 25.
25. همان، سال سیزدهم، ش6، ص 41.
26. تلخیص از: همان، سال هشتم،ش 6، ص 67: وسائل الشیعه، ج1، ص 354: «عن رسول الله صلی الله علیه و آله: لَو لا اَن اَشَقُّ علی اَمَّتی لَامَرتُهُم بالسَّواکِ عِندَ وُضوءِ کلِّ صَلاهٍ».
27. بحارالانوار، ج76، ص 130: «اَفواهَکُم طرقٌ من طُرُقِ ربّکُم فَنَطَّفوها»
28. وسائل الشیعه، ج1، ص 347: «عن ابن سنان عن ابی عبدالله علیه السلام قال: فی السِّواکِ اثنَتا عَشرَهَ حصلَهً: هَوَ مِنَ السُّنَهِِ، و مَطهَرهٌ لِلفَمِ و مَجلاهٌ للبَصَر وَ یُرضی الرَّبَّ وَ یَذهَبُ بالغمِّ (بالبَلغَمِ نسخه بدل) وَ یزیدُ فی الحِفظِ و یبیَّضُ الاَسنانَ و یُضاعِفُ الحَسناتِ وَ یُذهَبُ بالحَفرِ وَ یَشُدُّ اللثهَ و یُشّهّی الطّعامَ و یَقرَحُ بالملائکه». برای آگاهی بیشتر به همین منبع رجوع شود.
29. مجله درسهایی از مکتب اسلام، سال سیزدهم، ش6، ص 43.
30. وسائل الشیعه، ج1، ص 358: «عَن رَسولِ الله صلی الله علیه و آله: اِکتَحِلُوا وَتراً واستاکُوا عَرضاً». درباره معنی «وتراً» به مجمع البحرین، ماده «وتر»، رجوع شود.
31. همان، ج16، ص 536: و فروع کافی، ج6، ص 379: «عن ابی وَلّاد قال: رایتُ ابالحسن الاوّل فی الحِجر و هو قاعدٌ مَعَهُ عِدَّهٌ مِن اهلِ بَیتِهِ فَسِمعتُهُ یَقولُ: ضَربَت عَلیَّ اَسنانی فاخذتُ السُعدَ قَذلکتُ بِهِ اسنانی فَنَفَعنی ذلکَ و سکنت عنّی». به همین مضمون روایت دیگری نیز در همین ماخذ نقل شده: «قال الازهری: السُعد نبت له اصل تحت الارض، اسود طیب الرائحه»؛ (لسان العرب، ماده «سعد»). نیز از امام صادق علیه السلام روایت شده: «اِجَعلُوا فی اسبابکم السُعدَ فانّه یطیّب الفَمَ (وَ یَزیدُ فی الجماع)»؛ مکارم الاخلاق، ص 159؛ و نیز در مکارم الاخلاق، ص 218، روایتی از امام هشتم علیه السلام نقل کرده است. برای آگاهی بیشتر ر.ک: بحارالانوار، ج62، ص 235 و 237.
32. بحارالانوار، ج62، ص 340: «وَ المِلحُ الاَندرانی (والدرانی) هو الذی یُشبه البُّلورَ کما فی «القانون» و یُسَمُّونَه بالفارسیه «الترکی».
33. همان، ص 317: «... وَ مَ ارادَ اَن یبیِّض اسنانُه فلیَاخُذ جزءً من «مِلح اندرانی» و مئلَهُ «زَبَدُ البَحر» فَیَسحَقُها ناعماً و یَستَنُّ بِه...».
34. همان، ص 321-322: «... و شَربُ الماءِ عَقیبَ الشَّیءِ الحارِّ او الحَلاوهِ وَ یَذهَبُ بالاسنان».
35. لسان العرب، ماده «ساک»: «ساک الشَّیءَ سَوکاً دَلکّهُ وَ ساکَ فَمَهُ بالعُود یَسُوکُه سَوکاً ... و السِّواکَ ما یُدلَکُ بِهِ الفَمَ مِنَ العیدانی والسِّواکُ کَالمِسواکِ»، خلاصه معنا آن است که مسواک و سواک به یک معنا است و آن وسیله ای است که از چوب که به دهان می کشند.
36. وسائل الشیعه، ج1، ص 360: «... ایّاکَ و السِّواکَ فی الحَمَّام فانَّهُ یُورِثُ وباءَ الاَسنانِ».
37. همان، ص 238: «... والسِّواکُ فی الخَلا یُورِثُ البَخرَ».
38. همان، ص 356: «اِنَّ رَسولَ اللهِ کانَ اذا صلّی العِشاءَ الاخِرَهَ اَمَرَ بوَضُوئِه و سِواکِهِ یُوضَع عِندَ رَاسِهِ مُخَمَّراً فَیَرقَدُ ماشاء اللهُ ثمَّ یقُوم فیستاکُ وَ یَتَوَضَّاٌ و یُصلّّی اربَعَ رَکَعاتٍ...».
39. احیاء العلوم، ج1، ص 132؛ وسائل الشیعه، ج1، ص 353: «عَن رَسُولِ الله صلی الله علیه و اله: ما لی ارَاکُم تدخُلوُنَ عَلَیَّ قُلحاً استاکُوا و کان علیه السلام یَستاک فی الَّیلَهِ مِراراً».
40. مکارم الاخلاق، ص 41: «و کانَ یَستاکُ لیلهٍ ثَلاثَ مرّاتٍ مرَّهً قَبلَ نَومِهِ و مرّهً اذا قامَ...».
41. همان، ص 360: «کان هو بخراسان اذا صلّی الفجرَ جَلَسَ فی مُصَلاهُ الی اَن یطُلعَ الشَّمسُ ثمَّ یُوتی بِخَریطَهٍ فیها مَساویکُ فَیَستاکُ بها واحداً بَعدَ واحدٍ...».

منبع: صانعی، دکتر سیدمهدی؛ (1390)، پاکیزگی و بهداشت در اسلام، قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه)، چاپ سوم 1390.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان