با تکیه بر احادیث نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم)
برخی افراد دستخوش فشارها و تجربه های هیجانی و تعارض روانی زیادی می شوند و در نتیجه، به بیماری روانی دچار می گردند. شخصی را که از بیماری روانی رنج می برد می توان با سه نشانه تشخیص داد:
1- ادراک آشفته از خود و دیگران
2- رفتار ناسازگار
3- احساس بدبختی
شخصی که به بیماری روانی مبتلاست از خودش و واقعیت، ادراک آشفته و تحریف شده ای دارد و از این رو، رفتارش در نظر مردم ناسازگار و نابهنجار جلوه می کند. او، هم چنین به سبب ابتلا به اضطرابِ ناشی از تعارضات روانی ناهشیار، از آلام روانی و درماندگی احساس رنج می کند. بیماری روانی به ناتوانی بیمار در ابراز نظر و داوری کردن و انجام مسؤولیت هایش به نحو جدی و کارآمد و برقراری روابط درست و سالم با واقعیت و با مردم منجر می شود. (1)
بیماری روانی را می توان حاصل یادگیری نادرستی دانست که بر اثر فشارهای معین و شرایط رنج آوری که فرد قبلاً در معرض آن ها بوده رخ داده است. این یادگیری نادرست به اختلال ادراک فرد از خودش و جهان پیرامونش، و به آموختن راه های معینی از رفتار نابهنجار در تعامل با واقعیت و با مردم انجامیده است. این امکان وجود دارد که تحت شرایطی سالم و سازگار یادگیری جدیدی صورت بپذیرد، به طوری که فرد از خودش و واقعیت و مردم ادراک درستی به دست آورد، و راههای رفتاری جدیدی را که سازگارتر و رضایت بخش تر باشد فرا گیرد. « روان درمانی» به فعالیت هدایت شده ای- اساساً مبتنی بر روش های روان شناختی- اطلاق می شود که روان شناس یا روان پزشک برای ایجاد این تغییر در شخصیت و رفتار فرد انجام می دهد تا زندگی او را سعادتمندانه تر و سازنده تر گرداند. (2)
اسلام برای هدایت و ارشاد انسان و رهانیدن او از جهل و گمراهی و عادت های ناپسند و خلق و خوهای پست آمد و دگرگونی ژرفی در وجود مردم: در عقیده و افکار و عادات و رفتار و اخلاقشان، پدید آورد. اسلام درک و دریافت انسان از خودش را تغییر داد و معنای جدیدی از حیات و از رسالت واقعی او در زندگی به وی بخشید. افکار نادرست و عادت های زشت را تغییر داد و به انسان شیوه ی نوینی در زندگی و در اندیشیدن و در نگاه به خودش و به مردم و کل هستی آموخت. در عرصه رفتار و اخلاق و تعامل اجتماعی نیز روش های تازه ای به او تعلیم داد. هم چنین اسلام بسیاری از ارزش های انسانی و خصلت های مهم برای کامیابی در زندگی را که برای تحقق امنیت روانی و سلامت و بهداشت روانی ضروری به شمار می آیند، به او آموخت.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همواره سعی داشت یارانش را به هر آنچه بهداشت و سلامت جسمی و روانی آن ها را تأمین می کرد، رهنمون شود. هم چنین به درمان بیماری های جسمی و روانی آن ها اهتمام می ورزید. در اینجا، روش هایی را که آن حضرت در اصلاح رفتار یارانش و درمان روانی اختلالات رفتاری آن ها به کار می گرفت بررسی می کنیم:
روان درمانی با ایمان
ایمان به خدای یگانه و پرستش او نه تنها عامل اساسی و مهم در سلامت و بهداشت روانی است بلکه یک عامل اساسی و مهم در درمان بیماری روانی نیز به شمار می آید؛ زیرا ایمان به خدای یکتا و نزدیک شدن به او از طریق عبادات و طاعات و در پیش گرفتن تقوا و انجام دادن آنچه مورد رضایت خدا و رسول اوست و دوری کردن از آنچه خدا و پیامبرش از آن نهی کرده اند، جنبه ی روحی انسان را تقویت می کند و انرژی های روحی شگرفی را که در کلیه کارکردهای بدنی و روانی انسان تأثیر می گذارد، در او آزاد می سازد. این انرژی ها نیروی خارق العاده ای را در اختیار شخص می نهد که در جسم و روان او تأثیر زیادی می گذارد و به طوری که می تواند بر بیماری های جسمی و روانی اش چیره آید. دلیل بر میزان تأثیر نیروی روحی و روانی در بدن روایاتی است که کتاب های حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده اند و گفته اند آن حضرت چند روز پیاپی روزه ی متصل می گرفت اما یارانش را از این گونه روزه- روزه ی وصال- نهی می کرد و به آن ها می فرمود: « من همانند شما نیستم، مرا پروردگارم آب و غذا می دهد». (3)
از این حدیث فهمیده می شود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از خداوند متعال غذای روحی دریافت می کرده و این غذا نیروی فوق العاده ای به او می بخشیده است، به طوری که می توانست چند روز پیاپی گرسنگی و تشنگی را تحمل کند بدون آن که جسمش ناتوان یا بیمار شود. این مطلب دلیل آشکاری است بر تأثیر نیروی روحی در بدن.
یکی دیگر از دلایل تأثیر انرژی روحی بر بدن و کارکردهای آن سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حنظله اُسیدی، در پاسخ به این گفته اوست که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: «ای رسول خدا، وقتی در محضر شما هستیم و شما از دوزخ و بهشت سخن می گویید چنان حالتی به ما دست می دهد که گویا آن ها را می بینیم، و زمانی که از نزد شما می رویم سرگرم زن و فرزند و املاک خود می شویم و خیلی چیزها را از یاد می بریم» و حضرت به او فرمود:
« سوگند به آن که جانم در دست اوست اگر بر آن حالی که نزد من می یابید و بر یاد خدا پیوسته بمانید فرشتگان در بسترهایتان و در کوچه و بازار با شما دست می دهند اما ای حنظله، آدمی را هر ساعتی حالتی است. حضرت سه بار این جمله را فرمود». (4)
این حدیث نشان می دهد که نزدیک شدن به خداوند متعال از طریق عبادت و ذکر، حالتی از زلالی و شفافیت در انسان پدید می اورد و انرژی روحی او را از قید و بندهای بدنی و مادی آزاد می سازد؛ در این هنگام انسان می تواند اموری را ادراک کند که وقتی سرگرم امور زندگی مادی و دنیوی اش هست از ادراک آن ها عاجز است.
قرآن کریم و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در تربیت انسان به تقویت بعد روحی او، از طریق دمیدن ایمان در وجودش، اهتمام ورزیده اند؛ زیرا وقتی ایمان انسان و رابطه او با پروردگارش قوی شد انرژی روحی او آزاد می شود و نیروی شگرفی در اختیارش می نهد که در جسم و روان او تأثیر عظیمی می گذارد و ضعف یا بیماری او را بهبود می بخشد. نعمان بن بشیر حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده که در آن آمده است:
« در بدن پاره ای است که اگر آن سالم باشد همه بدن سالم می ماند و اگر آن فاسد شود همه بدن فاسد می شود. آن پاره، دل است». (5)
بر اساس این حدیث، اصلاح انسان با اصلاح خود از درون، یعنی همان اصلاح دل، آغاز می شود، و راه آن هم ایمان به خدای یکتا و تقرب به او از طریق تقوا و عبادات و طاعات است. بنابراین، هرگاه دل انسان درست شد و از ایمان به خدای یکتا و عشق به پرستش او آکنده گشت، انسان درست می شود و رفتارش بهنجار و اخلاقش زیبا می گردد.
بهداشت و سلامت روانی، اساساً، متکی بر پایبندی به فطرت الهی، یعنی همان عقیده توحید و پرستش خدای بزرگ و پیمودن راه و روشی است که خداوند برای زندگی انسان تعیین کرده، و پیامبرش با راه و رسم و زندگی خود آن را نشان داده است. مادام که دل انسان با فطرت سلیم و تکمیل شده با شریعت آسمانی مطابقت و موافقت داشته باشد انسان هنجارمند و برخوردار از بهداشت و سلامت روانی خواهد بود اما هرگاه انسان تحت تأثیر عوامل نامناسب محیطی که دل را از فطرت سلیم و مستقیم منحرف می سازند، قرار گیرد، به بیماری دل، یعنی همان بیماری روانی، دچار می شود. حذیفه بن یمان از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است که فرمود:
« فتنه ها حصیرگونه دل ها را می پوشانند. هر دلی که آن ها را نپذیرفت نقطه ی سفیدی در آن ظاهر می شود و هر دلی که آن را پذیرفت نقطه ای سیاه در آن پدید می آید. بدین سان دل ها دو گونه می شوند: یکی سفید و صاف چون سنگ صاف و تا زمین و آسمان هست هیچ فتنه ای به او گزند نرساند و دیگری سیاه و قیرگون و همانند کوزه ی واژگون که نه معروفی می شناسد و نه منکری را انکار می کند و تنها در پی هوس خویش است». (6)
پس، انسان هنجارمندِ برخوردارِ از سلامت روانی همان انسان دارای قلب سفید و سالم است که فتنه ها در او کارگر نمی افتند و وی را از فطرت سلیم الهی اش، یعنی پرستش خدای یگانه، منحرف نمی سازند. اما انسان مبتلا به بیماری روانی دارای قلب سیاه است و فتنه ها در او اثر می کنند و وی را از فطرت سلیمش منحرف می سازند.
بنابراین، ایمان به خدای یگانه و پرستش او، به درستی رفتار می انجامد و موجب پیش گیری از انحراف و نابهنجاری و بیماری روانی و هم چنین درمان آن ها می شود، زیرا مؤمنی که به دین خود پایبند است در کلیه گفتارها و کردارهایش خدا را در نظر دارد و ایمانش او را از انحراف و ناهنجاری حفظ می کند و از بیماری روانی نگاهش می دارد. در حدیثی از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
« هیچ دزدی هنگامی که دزدی می کند مؤمن نیست. هیچ زناکاری هنگامی که زنا می کند مؤمن نیست. هیچ شرابخواری در آن حال که شراب می خورد مؤمن نیست. سوگند به آن که جان محمد در دست اوست، هیچ یک از شما هنگامی که شیء ارزشمندی را که چشم مؤمنان در آن است، غارت می کند مؤمن نیست، و هیچ یک از شما هنگامی که در غنایم خیانت می کند مؤمن نیست؛ پس، زنهار! زنهار!». (7)
ایمان راستین به خداوند متعال انسان را از این قبیل انحرافات رفتاری نجات می بخشد.
در حدیث دیگری از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
« ... ایمان و حسد در دل هیچ بنده ای با هم جمع نمی شوند». (8)
پس، دل آکنده از ایمان به خداوند بزرگ نمی تواند به بیماری حسادت و یا دیگر بیماری های روانی دچار گردد.
ایمان به خدا و اخلاص در عبادت او و تکیه و توکل بر او و خرسند بودن به قضا و قدر الهی مؤمن را از اضطراب ناشی از احساس گناه می رهاند و آرامش و امنیت روانی در او ایجاد می کند.
( الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ). (9)
« آنان که ایمان آورده اند و دل هایشان با یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باشید که دل ها به یاد خدا آرام می گیرد».
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به کسی که به خدا و دین اسلام و نبوت و پیامبری حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) اعتقاد داشته باشد وعده رفتن به بهشت داده است و این امید رفتن به بهشت، خود، در جان های مؤمنان آرامش و امنیت روانی ایجاد می کند. از ابو سعید خدری روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« هر کس به پروردگاری خدا و دین اسلام و نبوت محمد رضایت دهد بهشت بر او واجب گردد». (10)
ایمان به خدای تعالی، پایبندی به تقوا و رفتار درست، احساس امنیت روانی و رضایت و سرور و خوش بختی در انسان بر می انگیزد؛ چرا که خداوند به مؤمنان وعده زندگی در دنیا و پاداش بزرگ در آخرت داده است، و می فرماید: (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَلَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یعْمَلُونَ). (11)
« هر کس، از مرد و زن، کار شایسته کند و مؤمن [هم] باشد قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای، حیات بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند پاداش خواهیم داد».
( ... لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَیرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِینَ). (12)
«... و برای کسانی که در این دنیا نیکی کردند [پاداش] نیکویی است، و قطعاً سرای آخرت بهتر است، و چه نیکوست سرای پرهیزگاران».
ایمان نداشتن به خدا و عدم پایبندی به تقوا و انجام دادن عبادات و فرو رفتن در لذت های دنیوی و پیروی از هوس ها و خواهش های نفسانی، به زندگی فلاکت بار و احساس بدبختی می انجامد. خداوند در این باره می فرماید:
( وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمَى). (13)
« و هر که از یاد من روی گرداند او را زندگی سختی باشد و روز قیامت کور محشورش کنیم».
از اَنَس بن مالک روایت شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« هر کس آخرت همّ و غمّ او باشد خداوند دلش را بی نیاز گرداند و پراکندگی اش را به سامان آورد و دنیا، علی رغم میل خود، به او روی آورد، و هر کس دنیا همّ و غمش باشد خداوند فقر را در پیش چشم او نهد و جمعیت خاطرش را از هم بپاشد و از دنیا جز همان اندازه که برایش مقدر شده است به او نرسد». (14)
روان درمانی با عبادات
انجام دادن عباداتی مانند نماز و روزه و حج و زکات که خداوند متعالی بر عهده ی ما نهاده است، نفس را تزکیه و پاک می سازد، و دل را صیقل می دهد و آن را برای دریافت نور و هدایت و حکمت از جانب خداوند آماده می کند.
(أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ). (15)
« ایا کسی که خداوند سینه اش را برای اسلام گشاده و بر نوری از جانب پروردگار خویش است».
انجام دادن عبادات گناهان را پاک می کند، امید به آمرزش و بخشایش الهی را در انسان بر می انگیزد، آرزوی رفتن به بهشت را در او تقویت می کند. و احساس آرامش و امنیت را در روان او به وجود می آورد. از حُذَیفة بن یمان روایت شده است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« گناهانی که مرد در رابطه با همسرش و اموالش و فرزندش و خودش و همسایه اش مرتکب می شود به وسیله روزه و نماز و صدقه [یا: زکات] و امر به معروف و نهی از منکر کردن زدوده می شود». (16)
در روایتی دیگر آمده است که مردی نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت:
« مرا به عملی راهنمایی فرماید که هرگاه آن را انجام دهم به بهشت روم. حضرت فرمود: خدا را می پرستی و چیزی را شریک او نمی گردانی، نماز واجب را به جا می آوری، زکات واجب را می پردازی و روزه ماه رمضان را می گیری ... مرد گفت: سوگند به آن که جانم در دست اوست بیش از این ها کاری انجام نخواهم داد. چون رفت، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر که دوست دارد به مردی از اهل بهشت بنگرد به این مرد بنگرد». (17)
در حدیثی دیگر از آن حضرت آمده است:
« هر کس به خدا و پیامبرش ایمان آورد و نماز بخواند و رمضان روزه بگیرد بر خداست که او را به بهشت برد، چه در راه خدا جهاد کند یا در سرزمینی که در آن جا به دنیا آمده است بنشیند...». (18)
از ابو درداء روایت شده است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« پنج چیز است که هر کس بر آن ها پایداری ورزد و ایمان هم داشته باشد به بهشت رود: کسی که نمازهای پنجگانه را با وضو و رکوع و سجودشان و در اوقات خودشان به جا آورد، رمضان روز بگیرد، حج خانه خدا را، در صورت استطاعت، به جا آورد، زکات را با رضایت خاطر بپردازد و امانت را ادا کند. از ابو درداء پرسیدند: ای ابو درداء، منظور از امانت چیست؟ گفت: غسل جنابت». (19)
خلوص در عبادت، بنده را به خدایش نزدیک می سازد و باعث می شود که محبت و خشنودی او را به دست آورد و هرگاه خداوند بنده ای را دوست داشته باشد او را مورد عنایت و حمایت خود قرار می دهد و در همه کارهایش او را کمک می کند. در حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
« خدای تعالی فرمود: هر کس با دوست من دشمنی کند به او اعلان جنگ دهم، بنده ام به چیزی که نزد من محبوب تر از واجبات باشد به من نزدیک نشود. بنده ام به وسیله نمازهای مستحب پیوسته به من نزدیک گردد تا جایی که دوستدار او شوم و چون دوستدارش شدم گوش او شوم که با آن می شنود، چشم او که با آن می بیند، دست او که با آن کار می کند و پای او که با آن راه می رود. اگر از من بخواهد عطایش کنم و اگر از من پناه بخواهد پناهش دهم». (20)
این احادیث بیانگر آن است که ایمان به خداوند بزرگ و نزدیک شدن به او از رهگذر عبادات و تمسک به تقوا انسان را تحت عنایت و حمایت خدا در می آورد و امید دستیابی به آمرزش الهی و نیل به بهشت را در او زنده می کند. این، خود، اضطراب ناشی از احساس گناه را از بین می برد و به روان انسان احساس آرامش و امنیت می دهد.
انجام دادن عبادات بسیاری از خصلت های نیک را به انسان می آموزد، خصلت هایی چون شکیبایی و تحمل سختی ها، مبارزه با نفس و تسلط بر هوس ها و خواهش های آن، فرمانبرداری، و نظم، مردم دوستی و نیکی کردن به آن ها و کمک به نیازمندان، همکاری و همبستگی اجتماعی و دیگر خصلت هایی که از شاخص های مهم سلامت و بهداشت روان محسوب می شوند.
الف- روان درمانی با نماز
نماز تأثیر شگرفی در درمان نگرانی و اضطراب انسان دارد؛ زیرا، ایستادن در برابر پروردگار با حالت خشوع و فرمانبری و فارغ از مشغله ها و مشکلات زندگی، آرامش و اطمینان را در روان انسان بر می انگیزد و به اضطراب و تنش عصبی که بر اثر فشارها و مشکلات زندگی به وجود آمده است، پایان می دهد. (21) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگاه مسأله مهمی برایش پیش می آمد به نماز پناه می برد. حُذَیفه می گوید: « پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگاه مشکلی برایش پیش می آمد نماز می خواند». (22) یا وقت نماز که می شد به بلال می فرمود:
« ای بلال، با نماز ما را آسوده گردان». (23)
این حدیث و حدیث پیش گفته ی حذیفه به اهمیت نماز در ایجاد آرامش و سکون روانی اشاره دارند، بنابراین، نماز تأثیر درمان مهمی در رهایی از نگرانی و اضطراب دارد. خداوند متعال به ما دستور داده است که هرگاه مشکلات ما را احاطه کند و غم ها و نگرانی ها بر ما فشار آورد از نماز کمک بگیریم:
(وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ). (24)
« و از صبر و نماز کمک بگیرید».
ارتباط انسان با پروردگارش در هنگام نماز نیروی روحی فوق العاده ای به انسان می بخشد. این نیروی روحی تأثیر زیادی در ایجاد تغییرات مهم در بدن و روان انسان می گذارد: تنش های او را از بین می برد، ضعفش را برطرف می کند و بیماری هایش را بهبود می بخشد. برخی از پزشکان از شفای سریع برخی بیماران در اماکن حج و عبادات یاد کرده اند. (25)
ابو هریره می گوید که از دردی در معده اش رنج می برد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به او نگاهی کرد و فرمود: « شکمت درد می کند؟». عرض کردم: بله، یا رسول الله. فرمود: « برخیز و نماز بخوان؛ زیرا نماز شفابخش است». (26)
این حدیث به تأثیر نماز در بهبود بیماری های جسمی اشاره دارد. انرژی روحی که نماز آزاد می کند در روان نیز تأثیر دارد: امید را در شخص بر می انگیزد، عزم و اراده را تقویت می کند، همت را بلندی می بخشد و توانایی های شگرفی در روان آزاد می سازد که آن را برای پذیرش علم و معرفت و حکمت آماده تر و در انجام دادن کارهای قهرمانانه تواناتر می گرداند. (27)
نماز، در درمان احساس گناه که، خود، سبب اضطراب می شود و اضطراب منشأ بیماری روانی به شمار می آید. تأثیر مهمی دارد؛ چرا که نماز باعث آمرزش گناهان می شود، روان را از آلودگی خطاها پاک می گرداند، و امید به آمرزش الهی را در آن بر می انگیزد. در حدیثی از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
« به نظر شما اگر جوی آبی از جلو خانه یکی از شما بگذرد و آن شخص روزی پنج مرتبه خود را در آن شستشو دهد دیگر چرکی بر بدنش باقی می ماند؟ عرض کردند: هیچ چرکی بر بدنش نمی ماند.
حضرت فرمود: نمازهای پنجگانه هم چنین اند. خداوند به وسیله آن ها گناهان را پاک می کند». (28)
در حدیثی دیگر آمده است:
« کسی که وضو گیرد و نیکو وضو گیرد گناهان از بدنش، حتی از زیر ناخنهایش خارج می شوند». (29)
در حدیی دیگر آمده است:
« هرگاه بنده ی مسلمان یا مؤمن شروع به گرفتن وضو کند؛ صورتش را که شست تمام گناهانی که با چشمش مرتکب شده است همراه با آب یا با آخرین قطره آب از صورتش خارج شود. دستانش را که شست هر گناهی که با دستانش مرتکب شده است همراه با آب یا با آخرین قطره آب از دست هایش خارج شود. پاهایش را که شست هر گناهی که با پاهایش مرتکب شده است همراه با آب یا با آخرین قطره آب خارج شود و از گناهان به کلی پاک گردد». (30)
در حدیثی دیگر آمده است:
« هیچ بنده ای نیست که گناهی مرتکب شود و وضویی نیکو بگیرد و برخیزد و دو رکعت نماز بخواند سپس از خدا آمرزش بطلبد مگر آن که آمرزیده شود. سپس این آیه را خواند:
« و کسانی که هرگاه کاری زشت کنند یا به خود ستم نمایند خدا را یاد کنند...». (31)
در حدیثی دیگر آمده است:
« نمازهای پنجگانه و نماز جمعه تا جمعه گناهانی را که در این فاصله صورت پذیرفته اند پاک می کند مادام که گناهان کبیره را مرتکب نشده باشد». (32)
در حدیثی دیگر امده است:
« اگر مرد مسلمانی وقت نماز واجب نیکو وضو گیرد و نمازش را با خشوع و رکوعی نیکو به جا آورد، گناهانش قبل از آن آمرزیده شود، مگر آن که گناه کبیره ای مرتکب شده باشد. این تمام عمر را در بر می گیرد». (33)
ابو قتاده از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است که فرمود: « خداوند عزو جل فرمود: من بر امت تو پنج نماز واجب کردم و با خود عهد بستم که هر کس آن ها را به وقتشان انجام دهد او را به بهشت برم و هر کس بر خواندن به موقع آن ها مواظبت نکند نسبت به او تعهدی ندارم». (34)
و احادیث بسیار دیگری از این قبیل که در آن ها، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اوقات خاصی را مشخص کرده است که نماز خواندن در آن اوقات موجب آمرزش گناهان و رفتن به بهشت می شود؛ از جمله: پیش از طلوع آفتاب (فجر)، پیش از غروب آفتاب (عصر)، نیمروز، جمعه، شب قدر، شب های رمضان، و شب نیمه ی شعبان.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به یارانش می آموخت که برای برآورده شدن حاجت، حل مشکلات و رفع گرفتاریهایی که با آن ها مواجه می شوند و برای رسیدن به گزینه ی درست در مواردی که شخص در انتخاب راه درست متحیر می ماند، از نماز کمک بگیرند (نماز حاجت، نماز باران، نماز استخاره).
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عمویش عباس را به خواندن نماز تسابیح سفارش فرمود و تأثیر بزرگ آن در آمرزش همه ی گناهان را به او یادآور شد. از ابن عباس روایت شده است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به عباس بن عبدالمطلب فرمود:
« ای عباس، ای عموجان، نمی خواهی چیزی به تو عطا کنم؟ نمی خواهی به تو بخششی کنم؟ نمی خواهی به تو هدیه ای دهم؟ آیا ده کار یا تو نکنم که هرگاه آن ها را انجام دهی خداوند گناهان تو را، اول و آخرش، قدیم و جدیدش، خطا و عمدش، کوچک و بزرگش و نهان و آشکارش را بیامرزد». (35)
پیامبر، سپس، نحوه ی خواندن نماز تسابیح را برایش توضیح داد و او را تشویق کرد که هر اندازه توانست آن را بخواند: در هر روز، یا هر جمعه، یا هر ماه، یا هر سال، یا در تمام عمر یک بار هم که شده آن را بخواند. در حدیثی دیگر آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره ی نماز تسابیح فرمود:
« اگر گنهکارترین مردم روی زمین باشی با این نماز گناهانت بخشوده می شود». (36)
به هر حال، نماز آثار بزرگ و فراوانی دارد: به روان آدمی آرامش و طمأنینه می بخشد. انسان را از احساس گناه می رهاند، ترس و اضطراب را از بین می برد، انرژی روحی شگرفی در اختیار انسان می گذارد که به بهبود بیماری های جسمی و روانی اش کمک می کند و سر زندگی و نشاط و توانایی زیادی به او می دهد به طوری که می تواند دست به کارهای بزرگ بزند، و نماز دل را نورانی و آن را برای دریافت نفحات الهی آماده می سازد.
ب- روان درمانی با روزه
روزه، فایده های بزرگ بسیاری دارد، از جمله این که اراده را تقویت می کند، و قدرت تسلط بر خواهش ها و هوس های نفس را در انسان افزایش می دهد. خداوند متعال می فرماید:
( یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ). (37)
« ای کسانی که ایمان آورده اید روز بر شما نوشته شده است چنان که بر مردمان پیش از شما نوشته شده بود، باشد که پرهیزگار شوید».
یعنی، نسبت به گناهان پرهیزگار شوید؛ چه، روزه شهوت را، که منشأ گناهان است، در هم می شکند. (38)
در حدیثی از رسول گرامی اسلام آمده است:
« خداوند عزو جل فرمود: هر عمل آدمی از آن اوست مگر روزه که مال من است و من خودم پاداشش را می دهم. روزه سپر است. پس، هرگاه یکی از شما روزه داشت، از ناسزاگویی و جار و جنجال پرهیز کند و اگر کسی او را دشنام داد یا با او جنگید، بگوید: من روزه ام...». (39)
و در روایت بخاری آمده است: « به خاطر من ترک خوردن و آشامیدن و شهوت کند. روزه متعلق به من است و من، خود، پاداش آن را می دهم و کار نیک را ده برابر پاداش می دهم». (40)
بنابراین، روزه یک سپر است؛ یعنی موجب نگهداری از شهوات می شود. روزه دار بر شهوات و خواست هایش فرامانروایی دارد: آب و غذا نمی خورد، از فعالیت جنسی خودداری می ورزد، رفتارش را کنترل می کند، ناسزاگویی نمی کند، جار و جنجال راه نمی اندازد، دشنام نمی دهد، و به کاری که خشم خدا را بر می انگیزد دست نمی زند، روزه دارای نوعی تمرین تسلط بر انگیزه ها و هیجان هاست و اراده را در مبارزه با هوس ها و خواست های نفس تقویت می کند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جوانانی را که نمی توانستند ازدواج کنند به روزه گرفتن توصیه می کرد تا به کمک آن انگیزه جنسی خود را مهار کنند.
روزه داری، تمرینی است برای تحمل محرومیت و شکیبایی بر آن و این، خود، او را آماده می سازد تا انواع محرومیت های گوناگون را که ممکن است در زندگی برایش پیش آید تحمل کند. احساس محرومیتی که به روزه دار دست می دهد باعث می شود دردهای محرومیت را که فقرا و مستمندان از آن رنج می برند احساس کند و همین او را به همدردی با آن ها و دستگیری از ایشان و کمک به نیازمندانشان وا می دارد. بدین ترتیب، ارتباطش با مردم بیش تر و احساس تعلق به جماعت در او تقویت می شود و احساس مسؤولیت اجتماعی بیش تری می کند.
این ها، همه، این احساس را در شخص به وجود می آورد که عضو مفیدی برای جامعه است و در نتیجه، احساس رضایت و آسودگی روانی در او پدید می آید.
روزه، درمان مؤثری برای احساس گناه و اضطراب ناشی از آن است، چرا که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پاداش روزه را آمرزش گناهان و دستیابی به بهشت معرفی کرده و فرموده است:
« هر کس از روی ایمان و برای رضای خدا ماه رمضان را روزه بگیرد گناهان گذشته اش آمرزیده شود». (41)
در حدیث دیگری که ابو سعید خُدری آن را از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده آمده است:
« هیچ بنده ای نیست که یک روز در راه خدا روزه بگیرد مگر این که خداوند به ازای آن روز چهره او را [به مسافت] هفتاد سال [راه] از آتش دور می سازد». (42)
نضربن شیبان نیز از پدرش نقل کرده است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« خداوند تبارک و تعالی روزه رمضان را بر شما واجب و شب زنده داری در این ماه را برایتان مستحب قرار داد، پس، هر کس از روی ایمان و برای رضای خدا در این ماه روزه بگیرد و شب زنده داری کند گناهانش پاک شود همانند روزی که از مادرش متولد شده است». (43)
در برخی احادیث، ایام خاصی مشخص شده است که روزه گرفتن در آن ها آمرزش گناهان را در پی دارد. از جمله روز عرفه که روزه گرفتن در این روز گناهان سال قبل و بعد از آن را می آمرزد. (44) دیگری، شش روز از ماه شوال است که هر کس در این روزها روزه بگیرد چنان است که همه عمرش را روزه گرفته باشد،(45) و هم چنین است کسی که سه روز از هر ماه را روزه بگیرد. (46)
ج- روان درمانی با حج:
حج به مردم می آموزد که در برابر سختی ها صبور و بردبار باشند، و به آن تمرین مبارزه با نفس و تسلط بر خواهش ها و هوس های آن می دهد، چرا که انسان در حال حج گزاردن با زنان مباشرت نمی کند، مشاجره و فحاشی نمی کند، کسی را نمی آزارد و کاری که خداوند را به خشم می آورد انجام نمی دهد، حج بیماری هایی چون کبر و غرور و خودپسندی و برتری جویی بر مردم را درمان می کند؛ چرا که در حج همه ی مردم یکسانند، همگی جامه های یکدست می پوشند، فرقی میان دارا و نادار و شاه و گدا نیست. احساس برابری در میان آنان حاکم است، همگی در خانه خدا با حالتی از خشوع و زاری می ایستند و به ضعف و عجز و عبودیت خویش نسبت به خداوند یکتا اعتراف می کنند و چشم امید به عفو و آمرزش او می دوزند.
در این مکان آکنده از روحانیت و معنویت و احساسات سرشار عاطفی، رابطه ی انسان با پروردگارش افزایش می یابد و نزدیکی اش به او بیش تر می شود و در نتیجه، انسان از حالت های عرفانی و نفحات روحانی سرشار می شود و این حالات وجود او را از شادی و خوشبختی می آکند.
در حج، انسان از نفرت یا کینه یا حسادت نسبت به مردم رهایی می یابد و پیوندهای دوستی و محبت و برادری نسبت به برادران حج گزارش، خصوصاً آخاد مردم، عموماً، در او تقویت می شود.
حج احساس گناه را درمان می کند، زیرا حج گزار می داند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ثواب حج پذیرفته شده را آمرزش گناهان معرفی کرده است، آن جا که می فرماید:
« از عمره تا عمره کفّاره گناهانی است که در فاصله آن دو صورت گرفته است و حج پذیرفته شده پاداشی جز بهشت ندارد». (47)
در حدیثی دیگر از آن بزرگوار آمده است:
« هر کس برای خدا حج بگزارد و [در حین حج گزاری] آمیزش و نافرمانی نکند چون از حج باز گردد همانند روزی باشد که از مادرش متولد شده است». (48)
در حدیث دیگری از عبدالله بن مسعود آمده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« حج و عمره را پیاپی انجام دهید؛ زیرا، این دو، فقر و گناهان را از بین می برند. چنان که کوره ی آهنگری ناخالصی های آهن و طلا و نقره را از بین می برد و پاداش حج پذیرفته چیزی جز بهشت نیست». (49)
حج گزار، امیدوار است که خداوند حج او را بپذیرد و دعایش را مستجاب کند و گناهانش را بیامرزد. بنابراین، در حالی از حج باز می گردد که احساس گناه و رنج های اضطراب خلاصی یافته و غرق در احساس آرامش و طمأنینه و شادمانی و مسرّت و سعادت است.
پی نوشت ها :
1. محمدعثمان نجاتی، علم النفس فی حیاتنا الیومیة، ص 388.
2. جولیان روتر، علم النفس الاکلینیکی، ترجمه عطیه محمود هنا، ویراسته ی محمدعثمان نجاتی، ص 137.
3. الطب النبوی، ص 92.
4. شیبانی، ج1، ص 32.
5. نووی، ج1، ح 589/8.
6. ونسنک، ج5، ص 455.
7. ونسنک، ج1، ص 112.
8. شیبانی، ج1، ص 223، 224.
9. رعد/ 28.
10. ناصف، ج4، ص 328.
11. نحل/ 97.
12. نحل/ 30.
13. طه/ 124.
14. ترمذی، ج9، ص 288.
15. زمر/ 22.
16. ونسنک، ج5، ص 62.
17. ناصف، ج1، ص 4.
18. ناصف، ج4، ص 326.
19. ابو داود، ج11، ح 429.
20. نَوَوی، ج1، ص 129، ح 1/99.
21. القرآن و علم النفس، ص 272-964.
22. ابو داود، ج2، ح 1319.
23. مسند، احمد، ج5، ص 364-371.
24. بقره/ 45.
25. الکسیس کاریل، الانسان ذلک المجهول (انسان، موجود ناشناخته)، ص 170-171.
26. ابن ماجه، ج2، ح 3458.
27. محمدعثمان نجاتی، قرآن و روان شناسی، ص 269.
28. ناصف، ج1، ص 134.
29. نَوَوی، ج2، ح 1062/3.
30. المنذری، ح 121.
31. ابو داود، ج2، ح 1521.
32. ناصف، ج1، ص 135.
33. ناصف، ج1، ص 135.
34. ناصف، ج1، ص 134.
35. ابوداود، ج2، ح 1297.
36. ابوداود، ج2، ح 1298.
37. بقره/ 183.
38. تفسیر الجلالین، ص 25.
39. نَوَوی، ج2، ح 1216/1.
40. نَوَوی، ج2، ح 1216/1.
41. ناصف، ج2، ص 48.
42. نَوَوی، ج2، ص 868، ح 1220/4.
43. نَوَوی، ج2، ص 46، ح 1220/4.
44. نَوَوی، ج2، ص 95، ح 1220/4.
45. ابوداود، ج2، ح 2433.
46. شیبانی، ج2، ص 330.
47. ناصف، ج2، ص 106.
48. ناصف، ج2، ص 106.
49. ناصف، ج2، ص 107.
منبع مقاله :
نجاتی، محمدعثمان؛ (1387)، حدیث و روان شناسی، ترجمه ی حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ دوم