ماهان شبکه ایرانیان

سلوک و سقوط

بررسی و تاثیر لقمه حلال و حرام بر زند گی انسان بحث لقمه حلال و حرام که به نوعی، ارتباط با رزق و روزی انسان دارد از یک نگاه خاص قابل بررسی جدی است و آن نگاه، نگاه اعتقادی و معرفتی به این قضیه است که در آنجا ما می توانیم درباره کسی که طلب رزق و روزی از خدا می کند، (بینش اعتقادی) را در نظر بگیریم

سلوک و سقوط
بررسی و تاثیر لقمه حلال و حرام بر زند گی انسان
بحث لقمه حلال و حرام که به نوعی، ارتباط با رزق و روزی انسان دارد از یک نگاه خاص قابل بررسی جدی است و آن نگاه، نگاه اعتقادی و معرفتی به این قضیه است که در آنجا ما می توانیم درباره کسی که طلب رزق و روزی از خدا می کند، (بینش اعتقادی) را در نظر بگیریم. به این تعبیر که معمولا کسانی که د نبال رزق و روزی هستند رزق و روزی را از آسمان و از خداوند می خواهند. کما اینکه درباره خود کلمه رزق گفته اند که آن عطای بی منتی است که خداوند به انسان می د هد و همیشه هم در زند گی انسان جاری است؛ یعنی خداوند معطل این نیست که کسی شکر او را به جای آورد یا نه. فلذا عطایی و هد یه الهی خداوند همیشه در زند گی انسان جاری است؛ حالا چه د نیوی و چه اخروی، چه مادی و چه معنوی، چون واژه رزق هم صورت د نیوی دارد و هم صورت اخروی. مثلا در زیارت عاشورا می گوییم: «ورزقنی البراعه من اعدائکم» خدای روزیمان باشد برائت از د شمنان اهل بیت (ع). پس نکته اول این است که در نگاه انسان مسلمان رزق و روزی ریشه در آسمان دارد و آسمان هم در واقع اراد ه حضرت حق و دستگاه الهی است. اینکه رزق انسان قدر مقدر دارد، بیش از آنچه تلاش می کند گیرش نمی آید. اینکه رزق انسان اندازه دارد و «قَدَراً مَقدُوراً» است، یعنی اگر بیشتر از آن بخواهد تلاش کند به نتیجه ای نمی رسد و به همین جهت اگر پایش را از حد خودش درازتر کند و خدایی نکرد ه مرتکب حرامی در کسب شود، در حقیقت این فرد چیزی از د یگران به ناحق کسب نکرد ه بلکه در واقع از خود ش کم گذاشته.

انرژی هد رفته؛ حرام
 

بحث حرام در حیطه های مختلف هم وارد می شود؛ مثلا یک ساعتی را که باید کار کنم. بنشینم سرکار و گیم بازی کنم. امام (ره) به طلبه ها می گفت که حرام است در مدرسه بمانید و درس نخوانید. این خیلی نکته عجیبی است. حتی ممکن است یک وقت هایی انسان کار بدی نکند ولی آن کاری را که باید انجام بد هد، نکند. شما آن انرژی به هد رفته را تبد یل به انرژی حرام کرد ه اید. در قرآن هست که «اَلَم تَرَ اِلَی الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعمَتَ اللهِ کُفراً» (ابراهیم/28)؛ یعنی کسانی که نعمت خدا را کفران کرد ند.

رزق و روزی؛ هد یه ای الهی
 

نگاه یک انسان مسلمان مومن به مساله رزق و روزی یک نگاه کاملا معنوی است و اصلا مادی نباید باشد. در روایات هم آمد ه که کسی که روزی حلال می خورد و تلاش می کند، مثل مجاهد در راه خداست. این نکته که روزی حلال با جهاد در راه خدا پیوند می خورد، نشانگر این است که اصلا مسالاه کسب روزی مادی مطرح نیست. اصلا مشکل از آنجا آغاز می شود که ما فکر می کنیم در زند گی معمولی مان خود مان پول در می آوریم؛ مثلا من می آیم سرکارم، آن آقا رانند گی می کند، فلانی تد ریس می کند و در واقع این اند یشه حاکم می شود که این من هستم که روزی ام را تامین می کنم. بله، واقعا تلاش من هم هست اما این تنها یک جزء کوچک است؛ علت حقیقی و واقعی آن لطف خداست.
حالا اگر کسی نگاهش را از این قضیه ببرد، یعنی چشمش را از آسمان بگیر و بگوید خود م هستم، چون بعضی وقت ها انسان در زند گی فکر می کند که خود ش دارد کسب می کند. بله، ما نان از عمل خویش می خوریم و ناز نامرد را نباید در زند گی بکشیم اما واقعا آن نیاز به درگاه خدا و این همه دعاها که در زیارت ها هست- «اَللهُمّ ارزُقناَ رِزقاً حَلاَلاً طَیّباً»- رزق طیب، حلال و واسع را طلب می کند خیلی مهم است. مشکل از اینجا شروع می شود که انسان در مساله روزی چشمش را از آسمان می گیرد و به زمین می دوزد. آن وقت این روزی مرحله مرحله می شود.

برکت در روزی
 

حتما هم اینجا نیاز نیست که آد م حرام خوار باشد. خیلی وقت ها هست که همه حلال می خورند. خداوند در روزی چون قرارش این بود ه که حداقل ها و قوت لایموت را بد هد، خیلی معطل نمی شود که من چی می گویم و از او می خواهم یا نه! حتی حلال می خوریم اما آن حلالمان یک چیزی درونش نیست و آن برکت است. اگر شما قران را ببینید مساله برکت را با تقوا پیوند می زند؛ یعنی می بینید که آن یک مساله معنوی است؛ «وَلَو اَنّ اَهلَ القُرَی آمَنُوا وَ اتَّقُوا لَفَتَحنَا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِنَ السّمَاءِ و الارض.» اگر شهرها و بلاد و سرزمین ها ایمان و تقوا داشته باشند ما برکات را از آسمان و زمین نازل می کنیم؛ مثلا همین باران؛ باران منشا اصلی رزق و روزی انسان است.
در واقع قرآن نزول باران و روزی را کاملا به آسمان و خداوند پیوند می زند، همان طور که در دعای کمیل می گوید: «گناهانی از من را ببخش که از اجابت دعا جلوگیری می کند.»

رزق طاهر، رزق طیب
خیلی از زند گی ها برکت ندارد. ما یک رزق طاهر داریم و یک رزق طیب.
رزق طاهر یعنی رزقی که در آن نجاست نیست؛ مثلا این غذایی که من می خورم، داخل آن خون نیست یا نجاستی روی آن نیامد ه.اما مهم تر از طاهر، طیب است؛ یعنی داخل آن لقمه و غذا آلود گی هم نیست؛ مثلا این نانی که من می خورم اگر رویش خونی بچکد نجس می شود اما اگر دست من جوهری باشد یا مثلا آن نان پاخورد ه باشد دیگر تمیز نیست. بنابراین ما بالاتر از رزق طاهر، رزق طیب می خواهیم، یعنی رزقی که به د لمان بنشیند. هرگا ه در این مرحله چشم از آسمان گرفته شود، روزی طیب از انسان گرفته می شود؛ یعنی رزق دلنشین از بند ه سلب می شود.
ما پدر و مادرهای خوبی داریم که خیلی برای بچه هایشان تلاش می کنند و زحمت می کشند اما این زحمت و غذایی را که سر سفره می گذارند آلود ه به منت می کنند. می گویند از صبح دوید ه ایم، حالا بیا بنشین و این غذا را بخور. خوب حالا وظیفه ات است. تو پدر و مادر هستی باید این کار را بکنی. یک روز پدر و مادری به سن من می رسند، من پسر و دختر وظیفه دارم که به آنها خد مت کنم، حالا بیایم و بگویم که نان تو را من می د هم و منت بگذارم.
این آلود ه کرد ن به منت ها باعث می شود خیلی از چیزها که ممکن است حلال باشد دلنشین و گوارا نباشد. اگر نسبت به این قضیه د قت نکنیم یک درجه تنزل می کنیم. اگر از این رزق طیب پاسداری نکنیم به رزق طاهر هم نمی رسد؛ یعنی آلود گی ها و نجاست ها ماد ی و معنوی هم داخل آن می شود. در اولی بحث کسب با برکت و بی برکت است. در بحث طیب بود ن، آن لقمه حلال است، ولی لقمه دلنشینی نیست؛ مثل نمازی که می خوانیم قبول است ولی واقعا نماز نیست. این رزق را می گوییم طیب.
در این موضوع خیلی بحث ها وارد می شود مثلا می گویند هر کسی دائما شغلش را تغییر بد هد برکت از روزیش می رود. بسیاری از کارها در رزق مکروه است؛ مثلا در مکاسب آمد ه که سرشب در مغازه ها این قدر چراغ روشن نکنید که چشم مرد م فریفته چراغ بشود تا جنس؛ این کراهت دارد. اگر ما اینها را د قت نکنیم، یعنی این مرزها شکسته شود، کم کم حرام خواری هم برایمان عادی می شود.
 

لقمه حرام
 

یک بحثی در فقهمان داریم به نام مکاسب محرمه. مقصود از مکاسب محرمه یعنی کسب مال از راه حرام. کسب از راه حرام 2 نوع است؛ گاهی اوقات من خرید و فروش یک شیء حرام می کنم؛ مثلا شراب فروشی، گوشت خوک فروشی.یک جاهایی استثنائا عیب ندارد؛ مثلا خرید و فروش سگ حرام است اما اگر سک شکاری باشد، سگ نگهبان باشد یا سگ تجسس، نه. پس یک مبحث مکاسب محرمه در مورد این است که خود ماد ه و کالا حرام است.
اما یک جا مقصود از حرام این نیست. من دارم ماشین می فروشم، من دارم خانه می فروشم، من دارم قرض و وام می د هم. ماد ه خرید و فروش بین ما حرام نیست اما عملی در این معامله انجام می شود که حرام است. یک وقتی یک چیز حرام است و یک وقت هم یک چیز حلال است و ما آن را حرام می کنیم؛ این خیلی بد است.
مثلا فرض کنید وامی که من به شما می د هم فلان مقدار و این می تواند قرض الحسنه ای باشد که خدا می گوید «من ذَا الّذِی یُقرِضُ اللهَ قَرضاً حَسَناً» انگار در دست خدا پول گذا شتی-این را با یک مقدار جابه جایی تبد یلش کنم به ربا. قرآن درباره ربا می گوید: «فَاذَنُوا بِحَربِ مِنَ اللهِ» (بقره/279) می گویند بد ترین حرام خواری ها، حرام رباست. هیچ چیزی بد تر از این وجود ندارد. در روایت هست که اگر کسی یک درهم حرام بخورد مثل این می ماند که با محرم خود ش در کنار کعبه زنا کرد ه. حالا تا اینجا بماند، می رویم کربلا و دوباره بر می گرد یم.
حضرت امام حسین (ع) در جایی نشسته بود ند، خانمی به نام «جوید همدانی» می آید آنجا. حضرت از این خانم سوال می کند که «اخبرنی عن الموالی». به من بگو موالی چه می کنند (موالی ایرانیان و غیر اعرابی بود ند که توی دین داری و تشیع به نسبت اعراب پابرجاتر بودند). این خانم به حضرت می گوید که «آکل الربا و حریص علی الد نیا»؛ یعنی دو گروهند؛ یا ربا خوارند یا حرص دنیا می خورند. بعد حضرت می فرماید: «اخبرنی علی الشباب العرب.» جوانان عرب چه می کنند؟! این خانم چه می گوید که اینها هم مشغول «جلاهق» هستند. جلاهق تیله هایی بود که قد یم ها با گل درست می کرد ند. امام حسین (ع) می گوید: «انالله و انا الیه راجعون» بعد می گوید این دو گروه یعنی موالیان که حامیان اهل بیتند و جوانان دو گروه هستند که ما به آنها امید بستیم. اگر اینها گرفتار این باشند، «انا لله و انا الیه راجعون». امام حسین (ع) دو جا: «انالله» می گوید: یک بار برای یزید؛ دین، یک رئیسی مثل یزید داشته باشد باید فاتحه دین را خواند، اینجا هم «انالله» می گوید؛ یعنی جامعه ای که گرفتار حرص به دنیا، لهو و لعب و حرام خواری شده بالاخره روی خوش را نخواهد د ید.

نقش لقمه حرام در ماجرای کربلا
 

جامعه ای که در زمان امام حسین (ع) بود شاخصه های منفی زیادی داشت. شاید بتوانیم بگوییم یکی از آنها حرام خواری بود. در کلام امام حسین (ع) هست؛ به طرز عجیبی بر دو پد ید ه بد حرام زاد گی و حرام خواری اشاره کرد ه است، آنجایی که حضرت می فرماید که «الا و ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بی السله و الذله » این آد م زنازاد ه یعنی خودش زنازاد ه بود و پدرش هم زنا زاد ه بود. این یعنی چه؟! یعنی دارد اشاره می کند کسی که در برابر خدا می ایستد و حتی آنهایی که بر پیکر مطهر امام حسین (ع) اسب دواندند، خود عمر سعد درباره این د ه نفر می گوید که همه آنها زنازاد ه اند؛ یعنی اگر یک جامعه پاکدامن و پاک خوار نباشد، این جامعه دچار این بد بختی ها می شود.
«هیهات من الذله». ذ لت از من دور است و خدا نمی پسند د که من بروم زیر ذ لت و رسول هم نمی پسند د «حجور طابت و طهرت»؛ یعنی آد م های پاک و طاهر نمی پسند ند که من زیر بار ذلت بروم. معلوم می شود آدمی که نطفه اش ایراد داشته و شبهه دار باشد، راضی به ظلم می شود.
حضرت چند سخنرانی در روز عاشورا کردند: یک سخنرانی اول و بعد از نماز صبح بود و یک سخنرانی هم در آخرین لحظات ایراد نمود ند که به نوعی اتمام حجت را بر آنها انجام داد ه باشند. در آن لحظه که حضرت صحبت می کرد ند سپاهیان دشمن شروع می کنند به هلهله و سوت زد ن. حضرت می فرماید: «الا تسمعون قولی؟» چرا حرفم را گوش نمی د هید؟ بعد حضرت شروع کرد ند به صحبت کرد ن و در پایان با تاسف گفتند: «قد ملئت بطونکم من الحرام.» شکمتان از حرام و شبهه پر شد ه.
ما ازاین اتفاق چند نکته راجع به حرام خواری دستمان می آید؛ نکته اول اینکه حرام خواری در بد شد ن افراد علت تامه نیست؛ یعنی تمام نیست، چون این جا بحث می شود، در خانه ای که پدر حرام می آورد بچه که گناهی ندارد. این جا بحث این است این لقمه علت تامه نیست ولی زمینه ساز است. یعنی به طور طبیعی آن کسی که در این مرحله است (کما اینکه در مورد زنا هم همین طور است) بسیار زمینه مساعدی برای خبط و خطا را دارا هست.
نکته دوم اینکه حرام خواری کاتالیزور است یعنی تسریع می کند بد شد ن آد م ها را. جامعه ای اگر زمینه های اولیه فساد را داشته باشد و به حرام خواری بیفتد ره صد ساله را برای بد شد ن یک ساله می رود.
داستان شریک بن عبدالله نخعی است که در زمان مهدی عباسی بود ه. مهدی از او دعوت می کند که به عنوان قاضی القضات دربارش فعالیت کند. عبدالله نخعی می گوید که من د ینم را به دنیا نمی فروشم. مهدی او را احضار می کند و پیش روی عبدالله سه راه می گذارد؛ یا باید قاضی القضات من بشوی یا باید به بچه های من درس بد هی یا باید یک ناهار پیش من بخوری. او می گوید آن دو مورد اول را فراموش کن. یک ناهار می خورم. مهدی به آشپزش دستور می د هد یک غذای خوب فراهم کند. آشپز هم بعد از تهیه غذا می آید و در گوش مهدی می گوید که یک کاری کرد م که دیگر روی خیر را نبیند. غذا را می خورد. عبدالله بعداز مد تی می رود نزد خزانه دار بنی عباس و می گوید یک کیسه کم است، دو تا بد ه، سه تا بد ه. خزانه دار می گوید مگر گند م می فروشی که این قد ر از من سکه می خواهی. عبدالله می گوید گند م چیست من دینم را فروختم. با یک ناهار این اتفاق می افتد.
نکته سوم حرام خواری در تربیت در ذ یل بحث کاتالیزور بودن خیلی نقش تسریع کنند ه ای توی بد شد ن دارد. در جامعه ما الان هم کسب کم برکت هست، هم بی برکت و هم حرام.من مراجعه ای به کتب روان شناسی و اخلاقی کرد ه ام خیلی کم دید ه ام که به این موضوع پرداخته اند .
الان صدا و سیمای ما، روزنامه های ما، مربیان تربیتی ما و ...چقدر راجع به لقمه حلال و حرام صحبت می کنند؟! دائما می گویند استرس وارد نکنید. اضطراب را کاهش بد هید و ... دائم این حرف ها را می زنند در حالی که دو چیز در تربیت اساسی است: یکی حلال زاد گی است که الحمد لله جامعه ما در این باره پاک و مطهر است. ولی از آن طرف متاسفانه مبتلا به شبهه خواری، حرام خواری و شیوع آن در جامعه هستیم. این زیرساخت تربیت است.
ما در بحث های تعلیم و تربیتمان، در رسانه هایمان و ... به د کوراسیون تربیت می پردازیم. به نمای تربیت می پردازیم اما به فونداسیون کم پرداخته می شود آن وقت هنگامی که این اتفاق افتاد به میزانی که کاتالیزور می شود و ما را پیش می برد، به سمت سقوط به همان میزان هم مانع آن می شود که به سمت خوبی برویم. یعنی از یک طرف ما را هل می د هد به سمت جهنم و از طرف د یگر ما را می کشد و از بهشت دور می کند.
آقای حائری شیرازی در کتاب مثل ها و پند ها تعبیر زیبایی دارد. در آنجا می گوید که حرام خواری و حلال خواری مثل ذرات آهن هستند. اگر کسی حرام خوار باشد مثل براد ه های آهن از کنار معصیتی عبور کند زود جذ ب آن می شود. اگر حلال خوار باشد آن براد ه های آهن وجود ش جذب خداوند می شود. پس حلال و حرام خواری و بحث تربیتی آن نقش زیربنایی دارد و علت تامه نیست ولی زمینه ساز است اما در عین حال تسریع کنند ه گنا ه است و هم جلوگیری کنند ه از طاعت خداوند.

حرام خواری جمعی!حرام خواری فردی!
 

در جامعه، حرام خواری دو جور ممکن است اتفاق بد بیفتد. اگر در جامعه ای حرام خواری فردی بود ولی حکومت نسبت به این قضیه روی خوش نداشت و سعی شان این بود که حرام خواری نشود، این یک علامت خوب است. این به این معنی نیست که حرام خواری اتفاق نمی افتد. ممکن است باشد حتی ممکن است که در ادارات هم رشوه خواری باشد ولی بالاخره خواسته حاکمیت و زمامداران این نیست که این اتفاق بیفتد. بنابراین آد م می تواند بگوید که این حقوقی که از دولت می گیرد پاک است.
شما ببینید در اوایل حکومت رضاخان علما گرفتن حقوق دولت را حرام کرد ند. این حرکت خیلی نکته دار بود. چیزی که در زمان یزید اتفاق افتاد این بود که آن افرادی که در لشگر ابن زیاد بود ند، در شرایطی زند گی می کرد ند که حاکم نه تنها به حرام خواری تشویق می کرد؛ بلکه خود ش هم حرام خوار بود. این برای حاکم شد ه بود یک اصل، هنجار و ملاک. این هنجار را حکومت به رسمیت شناخته بود. این جامعه د یگر یعنی منحط. در این جامعه باید خون ریخته شود و اگر در جامعه ای حاکم این گونه شد که حرام خواری را رواج داد و خود ش حرام را هم به معنی ماد ه حرام یعنی شراب خورد و هم معامله حرام را رواج داد جامعه آن قدر بد می شود که اگر امام معصوم هم بیاید د یگر حرف او را نمی شنود.
مشکل مرد م کوفه، مشکل اعتقادی نبود. امام حسین (ع) را همه قبول داشتند. سپاهیان ابن زیاد اکثر قریب به اتفاقشان کوفی بود ند. یعنی کسانی بودند که حضرت علی (ع) را می شناختند. اینها همه شان حرامزاده نبود ند. گرچه روسایشان حرامزاده بود ند اما آنها به حرام خواری مبتلا بود ند چون مبتلا شد ند حقانیت امام حسین (ع) را می فهمید ند ولی مسخره می کرد ند. می فهمید ند که امام حسین (ع)است ولی مسخره می کرد ند و حقیقت را نفی می کرد ند.

لقمه حرام حرکت به سمت ظلم
 

من بحث نقش لقمه حرام در گسترش ظلم را با یک مثال بیان می کنم؛ دید ه اید که می گویند افرادی که سیگار می کشند احتمال ابتلا به سرطان در آنها مثلا 70 درصد بیشتر از دیگران است. در مورد این موضوع هم به این صورت است. یعنی درصد ظلم با حرام خواری رابطه مستقیم دارد. در واقع با حرام خواری بذر ظلم، جور و ستم در وجود انسان کاشته می شود به عنوان یک علت زمینه ساز. حالا اگر ما مراقب نباشیم، سرباز می کند و می شود یک خار و آن وقت انسان را نیش می زند.
البته این به آن معنا نیست که اگر کسی حرام خورد د یگر فاتحه اش خواند ه می شود. نه! راه باز است. حلال مثل آن بذر گند م است و حرام مثل بذر خار. در واقع حرام خواری یک بیماری ریشه ای است. چگونه می گو ییم دروغ کلید کل شر است حرام خواری هم به همین صورت است یعنی انسان را وارد شهر بد ی ها و پلشتی ها می کند و عجیب این است که حرام خواری قبح خیلی از گناهان را از بین می برد. کسی که حرام می خورد راحت دروغ می گوید، راحت غیبت می کند تا آنجا که راحت هم آد م می کشد. روایت های متعددی در این زمینه وجود دارد. حضرت می گوید، کسی که عبادت می کند و حرام می خورد مانند کسی است که ساختمانی را روی رمل بنا می کند. یعنی فونداسیون ندارد، یک تکان بخورد د ینش برباد می رود.
برخی از گناهان هست که نماز، روزه و صد قه کفاره اش نمی شود. از پیغمبر (ص) سوال می کنند که علاج آن چیست؟ می گوید کسب حلال. اگر می خواهی فلان گناهت بخشید ه بشود برو زحمت بکش و نان حلال بخور. آن نان حلال آن را از بین می برد. یک نفر آمد نزد حضرت و می گفت: استغفرالله، استغفرالله. حضرت فرمودند: مادرت به عزایت بنشیند، این طوری که توبه نمی کنند.توبه آن است که هر آنچه از حرام خوردی آب کنی و دوباره از حلال برویانی. یعنی توبه را می برد در ذوب کرد ن مال حرام و کسب مال حلال.
این قضیه آن قدر مهم است که در روز قیامت بند ه قد م از قد م نمی تواند بردارد مگر اینکه از چند سوال سربلند بیرون بیاید. یکی از این سؤال ها این است که از کجا مال به دست آورد ه. بنابراین نقش، نقشی اساسی است. روایت تکان د هند ه ای درباره این عمل از ائمه (ع) وجود دارد مثلا در روایت هست کسی که ربا می خورد، اعلام جنگ با خدا کرد ه. ممکن است با حرام خواری انسان به آسایش برسد اما به آرامش، هرگز. رفاه ظاهری با رفاه باطنی خیلی متفاوت است. این شکل جامعه ای ممکن است از رزق مادی بهره مند باشد ولی از رزق معنوی د یگر بهره مند نیست یعنی خداوند رزق معنوی آنها را قطع می کند؛ مثلا کسی که حرام می خورد لذت عبادت از او گرفته می شود.
هم جامعه باید به طرف روزی بابرکت برود آن روزی واجب است و هم به سمت روزی طاهر برود یعنی توی آن حرام نباشد.اگر یک چنین اتفاقی بیفتد دیگر زمینه اطاعت جمعی فراهم می شود. اگر یک جامعه ای حلال خور شد همه کارها می شود عبادت .اما اگر جامعه ای حرام خور شد، عباد تش هم می شود گناه. حرام خواری حتما خورد ن ماد ه حرام نیست، حرام خواری از خورد ن مال یتیم شروع می شود (اِنَّمَا یَاکُلُونَ فِی بُطُونِهِم نَاراً) تا حساب کنید من به عنوان یک کارمند، دانشجو و دانش آموز آن وظیفه ای که به عهد ه ام است را انجام ند هم، این هم می شود حرام خواری. «اَلَم تَرَ اِلَی الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعمَهَ اللهِ کُفراً وَ اَحَلُّوا قَومَهُم دَارَ البَوَارِ» یعنی کسانی که نعمت های حلال خداوند را حرام کرد ند، جامعه شان را به بد بختی کشید ند.
آن وقت شما در کربلا آن قدر آد م های عجیب و غریب می بینید که حساب ندارد. حالا عمر سعد پی ملک ری بود اما کسانی بودند که می گفتند وای بر من؛ من د ه دینار هزینه کرد م بیایم کوفه اما چهار درهم جایزه گرفتم. چقدر این آد م ها بد بخت هستند. به یکی می گویند تو برای چه آمدی، می گوید من گرسنه بود م سر کوچه بازار ایستاد ه بود م گفتند ما سه وعد ه غذایت را می د هیم بیا آنجا. فقط برای اینکه شکمم سیر شود و خیلی از نمونه ها. همه آنهایی که آمد ه بود ند کربلا که امام حسین (ع) را نکشته بود ند؛ بعضی هایشان فقط هلهله می کردند. بعضی ها طبل می زدند که دل لشکریان امام حسین (ع) را بلرزانند. بعضی ها فقط به عنوان سیاهی لشگر آمد ه بودند. همه آنها گرفتار لعنت می شوند. حالا باید د ید بعضی ها ترس مانعشان است و بعضی ها هم لقمه حرام مانع شان بود.
منبع:آیه ویژه نامه دین ومعرفت همشهری جوان
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان