ماهان شبکه ایرانیان

خانواده سالم

مقدمه   اولین واصلی ترین واحد هر اجتماعی خانواده است و خانواده کوچکترین جزء اجتماع است. ‏اجتماعی که ازخانواده های سالم تشکیل شده باشد مسلما اجتماعی است سالم، ‏ولازمه ی آنکه خانواده ای سا لم باشد این است که افراد آن سالم باشند لذا برای بهبود وضع اجتماع ، ‏تلاش برای بهبود وضع خانواده وافراد آن مهمترین اصل ا ست

خانواده سالم

مقدمه
 

اولین واصلی ترین واحد هر اجتماعی خانواده است و خانواده کوچکترین جزء اجتماع است. ‏اجتماعی که ازخانواده های سالم تشکیل شده باشد مسلما اجتماعی است سالم، ‏ولازمه ی آنکه خانواده ای سا لم باشد این است که افراد آن سالم باشند لذا برای بهبود وضع اجتماع ، ‏تلاش برای بهبود وضع خانواده وافراد آن مهمترین اصل ا ست. برخی روانشناسان معتقدند که قسمت اعظم شخصیت انسان درچند سال نخست کودکی شکل می گیرد و با توجه باینکه معمولا کودکان این چند سال اول رادرخانه وهمراه با خانواده می گذرانند نقش خانواده درسلامت روان فرد اهمیت زیادی می یابد، در برخی ازخانواده ها فضایی حاکم است که زمینه ی رشد استعداد های اعضاء خانواده فراهم می شود.
درمقابل خانواده هایی هم وجوددارد که زمینه شکوفا یی راازبین برده وناخواسته موا نعی درراه رشد اشخاص ایجاد می کننده شناخت ویژگی این خانواده ها می تواند درجهت از یبن بردن عوامل منفی وایجاد زمینه های مثبت برای رشداستعدادهامفید واقع شود.

مقایسه خصوصیات خانواده های بالنده (سالم) با خانواده های تنش دار ( آشفته):
 

خانواده های تنش دار:
 

*کودکان دچارعلایمی ازقبیل ناخن جویدن، لکنت زبان، بی اختیاری ادرار، شب ادراری و مشکلات تحصیلی هستند.
*بحث های طولانی و بی نتیجه ای یبن پدر و مادر و فرزندان وجود دارد.
*گاهی هرگز صحبتی بین اعضاء خانواده وجود ندارد.
*گفتگو درباره بعضی مسایل مانند سیاست و مواد مخدرو مشکلات جنسی بکلی درمنزل منع شده است.
*درصورت ایجاد درگیری، سکوت طولانی حاکم شده ومسایل حل شده باقی می مانند. ‏
*خانواده همیشه نگران چیزها یی است.
به نظر می رسداعضای خانواده به صحبت یکدیگر گوش گوش
نمی دهند .
*اختلاف ها باعث می شود اعضا خانواده از هم دورشوند.
*روی موضوع مشخصی صحبت نمی شود.
*احساس می شود که خانه مرکزغوغا ونا آرامی است. *فرزندان بندرت درتصمیم گیری ها دخالت داده می شوند.
*رابطه پدر و مادر با همدیگر رضایت بخش نیست.
*هنگام غذا وخواب سروصدا ونا آرامی زیادی وجود دارد.
*بندرت محبت وعلاقه واقعی به کودکان ابرازشده وآنها احساس می کنند کسی آنها رادوست ندارد .
*اعضای خانواده ناراحتی های جسمی مبهمی مانند سردرد یا ناراحتی گوارشی داشته وزیاد مریض می شوند.
*درخانواده های آشفته محیط خانواده سرد و بی روح است وجومنفی راخیلی سر یع وآسان می توان احساس کرد.
*درخانواده های آشفته وضع بدن وچهره افراد بیان کننده وضع ناخوشایندی است. (چهره ها عبوس وغمگین ویا مانند صورتکی بی احساس به نظرمی رسند). *نشانه دوستی درمیان افرادخانواده کم است وشادی ازوجود یکدیگر نا چیز. گویی همبستگی خانوادگی نوعی وظیفه است و افراد خانواده صرفا تلاش می کنند یکدیگر را تحمل کنند.
*بزرگترها آنقدر سرگرم امرو نهی کردن به فرزند خود هستند و به او بکن و نکن می گویند که هرگز نمی فهمند او کیست.
وهر گز از وجود او بعنوان یک انسان احساس نمی شود. البته هیچ کس از روی عمد این راه آشفته زندگی را در پیش نمی گیرد. بلکه خانواده ها آن را فقط به این دلیل می پذیرند که راه دیگری را نمی شناسند.

خانواده های سالم(بالنده):
 

*کلیه اعضای خانواده بدون ترس ازتنبیه و تحقیر راجع به موضوعات مورد علاقه ی خود صحبت می کنند.
*افراد خانواده از یکدیگر حمایت می کنند و اعضاء خانواده به راحتی می توانند راجع به موضوعات دشوارمانندمرگ،به راحتی صحبت کنند.
*افراد خانواده انعطاف پذیر و خلاق هستند.
*انتظارات اعضای خانواده از یکدیگر واضح و منطقی است.
*اعضای خانواده به صحبت یکدیگر گوش می دهندونیازهای یکدیگر را برآورده می کنند.
*به نظرمی رسد افراد خانواده درتماس بایکدیگروابرازعلاقه خود احساس آرامش می کنند.
(نشانه محبت وعلاقه، فقط خالی کردن سطل آشغال، پختن غذا وبه خانه آوردن چک حقوقی نیست) افراد خانواده با صادقانه صحبت کردن، علاقه مندانه گوش دادن، باصداقت وروراست بودن، وبه سادگی بایکدیگر بودن این علاقه رانشان می دهند.
*پدر ومادربه همدیگراحترام می گذارند. وبرای همدیگرارزش
قایل بوده و رعایت حال یکدیگر را می کنند.
*هریک ازاعضای خانواده خودرامسئوول سلامتی بقیه می دانند.
*اعضای خانواده یکدیگر را سرزنش نکرده وهر کسی مسئوول اعمال خودش است.
*اگر در مورد خاصی شک یا ابهام وجود داشت، مخاطب معمولا می پرسدمنظور توچیست‏؟
*رفتارهای ظاهری با احساس درونی سازگارا ست مثلابا اخم نمی گویند که تورا دوست دارم.
*دریک خانواده بالنده درهرلحظه می توانیم نشاط و سرزندگی ومحبت را احساس کنیم.
*حرکات بدن ملیح و حالات چهره آرمیده است هر کسی به دیگری نگاه می کندنه به ورای وجود او. افرادبا آهنگی پرمایه و روشن حرف می زنند و درروابطشان با هم، شفافیت وهماهنگی وجود دارد و باخردسالان هم مثل آدم های بزرگ رفتار می شود.
*افراد خانواده ی بالنده، آزادا نه با هم درد دل می کنند ودرباره مرموضوعی می توان حرف زد.

برای مثال:
 

اگرپدرخانواده به دلیلی بد اخلاقی کندپسرمی تواندصادقانه بگویداباباچه اتفاقی افتاده امشب بداخلاق شده ای؟"وازاینکه پدربرسراو فریاد بزند که "چطوررویت می شود که باپدرت اینطوری صحبت کنی"بجای این کار پدرهم می تواندباصداقت بگوید " البته که امشب خوش اخلاق نیستم چون امروزیه من جهنم گذشت اوپسر می تواند جواب دهد "خیلی ممنون که علتش رابه من گفتید. فکر می کردم از دست من عصبانی هستید ."
*در چنین خانواده ای برنامه ریزی وجود دارد اما اگر چیزی مزاحم برنامه آنها باشدبه راحتی می توانند خود را با آن تطبیق دهند .

برای مثال:
 

فرض کنیم بچه ای لیوان خودش را بیندازد و بشکند. در خانواده های آشفته این حادثه ممکن است منجربه نیم ساعت سخنرانی، خوردن سیلی و شاید تبعید کردن بچه به اتاقش ولی در خانواده بالنده در چنین وضعی به احتمال زیاد یک نفرخواهد گفت "رضا لیوانت شکست؟ ببینم انگشتت را هم بریده ای؟بزارمن برایت یک نوارزخم بیاورم، بعدهم بروجارورا بیاورو تکه شیشه های شکسته را جمع کن. اگرپدرو مادر متوجه شده باشند که رضا لیوان را محکم نگرفته بود شاید این مطلب را هم اضافه کنند که"گمان می کنم لیوان از دستت افتاد. چون آن رادودستی نگرفته بودی"بدین ترتیب این اتفاق می تواند به عنوان فرصتی برای آموزش(به جای تنبیه) مورد استفاده قرار بگیرد .
بنابراین با این مثال می توان دریافت که دراین خانواده ها زندگی آدمی و احساسات بشری از هر چیزدیگری مهمتر است.
پد ران ومادران این خانواده ماخودرا رهبرمیدانندنه ارباب ودردرجه اول وظیفه خود می دانند که چگونه درهر موقعیتی انسان واقعی بودن را به فرزند شان بیاموزند. رفتارآ نان با فرزندا نشان با آنچه که می گویند مطابقت کامل دارد ولی در خانواده های آشفته پدرومادرازسویی فرزندا نشان را از آسیب رسانی به یکدیگر بازمی دارنا وازسویی دیگر اگررفتارآنان را نپسندند خودشان آنان را سیلی می زنند.
*درخانواده بالنده پدر ومادرتوجه دارندکه مشکلاتی پیش خواهد آمدکه لازمه ی زندگی است اما گوش به زنگ خواهند بودکه برای هرمشکل تازه ای که پدیدا رمی شود راه حلی خلاق پیدا کنند، اما در خانواده های
آشفته تمام نیرو صرف تلاش بیهوده برای جلو گیری ازبر وزمشکلات می شود. لذا زمانی که چنین مشکلی رخ دهد وسیله ای برای حل آن ندارند.
پدرومادربالنده هیچ گاه سدراه رشدوتغییربچه مانمی شوند چرا که می دانند جهان اطراف ما هرگز بی حرکت نمی ماند آنان تغییر را به عنوان جزء غیرقابل اجتناب حیات می پذیرند وسعی می کنند آن را خلاقا نه به کاربرند تا خانواده را بالنده ترسازند.
دقیقه ای فکرکنید آیا خانواده ای که شمادر آن پرورش یافته اید دارای بعضی از این ویژگی ها بوده است؟
‏خانواده ای که درحال حاضردرآن زندگی می کنید چطور؟
‏آیا خانواده هایی را می شناسید که ویژگی خانواده آشفته رادارا
‏باشند.
*خانواده های آشفته افرادآ شفته تحویل اجتماع می دهند و به میزان افزایش جنایات، بیماریهای روانی، اعتیاد به مو ادمخدر وبسیاری از ناراحتی های اجتماعی دیگرکمک می کنند.
*هرخانواده آشفته ای می تواند به خانواده بالنده ای تبدیل شود. یبشترمسایلی که باعث آشفتگی خانواده می شوند بعد از تولد آموخته شده اند. چون این مسایل اکتسابی هستند ممکن است از یاد برده شوند و مسایل جدیدی به جای آنها آموخته شوند.

سوال این است که چگونه؟‏:
 

- ا بتدا باید تشخیص دهیدکه آیا خانواده تان خانواده ای آشفته است یا خیر؟
-دوم باید امیدی به آن داشته باشیدکه همه چیزممکن است تغییرکند وبه گونه دیگری در آید‏.
- سوم لازمست برای شروع فرایند تغییر، دست به عمل بزنید.
اگربکوشید تا نگرانی های خانواده را روشن تربه بینید این امربه شما درتوجه به این موضوع یاری خواهد دادکه هرچه درگذشته اتقات افتاده باشد بهترین کاری بوده است که شما درآن زمان می توانستید بکنید. دلیلی ندارد که کسی خودرا گناهکاربشمارد یاسایرافراد خانواده را بخاطرآن کارسرزنش کند، پس عینک بدبینی راازچشم خود بردار ید وبه هرچه که باعث شادی خانواده
می شود بیندیشید .
منابع :
1-آدم سازی در روانشناسی خانواده ویر جینیا ستیر مترجم دکتر بهروز بیرشک
2- جزوه بهداشت روانی و مراقبت از بیماران روانی نوشته دکتر جعفر بو الهری علی اصغر اصغر نژاد فرید فرشته موتابی
بهداشت و روان ش 28،29
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان