به گزارش خبرگزاری مهر، «کوه مرا صدا زد» با نهمین چاپ، «بر لب پرتگاه» با چهارمین چاپ، «عقابهای تپه 60» با ششمین چاپ و «هفت روز آخر» با سیزدهمین چاپ به انتشار رسیدهاند.
کتابهای «کوه مرا صدا زد» و «برلبه پرتگاه» در کنار کتاب «در ییلاق» سه گانهای را تشکیل میدهند که از بین آنها دو کتاب اول به ترتیب به چاپهای نهم و چهارم رسیدهاند. این سه رمان از سه گانه «قصه های سبلان» بایرامی هستند که در سال 1372 منتشر شدند. این آثار پیوستگی مضمونی داشته تلاش ها مردمان منطقه سبلان را به تصویر کشیده است.
کتاب «کوه مرا صدا زد» مجموعه کتابهای طلایی سوره مهر است که تاکنون توانسته جوایز بسیاری را در داخل و خارج کشور به خود اختصاص دهد. از جمله این جوایز می توان به جایزه کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، مجله سوره نوجوان و ... در داخل و جایزه خرس طلایی استان ”برن“ وکتاب سال ”سوییس“اشاره کرد.
«کوه مرا صدا زد» توسط مترجم برجسته آلمانی، «یوتا هیمل رایش» به زبان آلمانی ترجمه شده وترجمه او مورد توجه منتقدان ومطبوعات آلمانی زبان قرار گرفته وجایزه ای از محافل ادبی سوییس را نیز برای مترجم به همرا داشته است.
کتابهای «کوه مرا صدا زد» و «بر لب پرتگاه» توسط «محمد رضا قانون پرور» به زبان انگلیسی نیز ترجمه و در آمریکا منتشر و توزیع شده اند.
«عقابهای تپه 60» نیز عنوان رمانی از محمدرضا بایرامی با ژانر دفاع مقدس برای گروه سنی نوجوان است. این کتاب که در گروه کتابهای طلایی سوره مهر قرار دارد، تولید دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری در 17 فصل است. این کتاب جایزه بهترین داستان 10 سال ادبیات دفاع مقدس از سوی بنیاد حفظ آثار و نشرارزشهای دفاع مقدس، دیپلم افتخار از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کتاب برگزیده مجله سوره نوجوان، کتاب برگزیده سمینار بررسی رمان در ایران و جهان را دریافت کرده و در عین حال در مجموعه کتابهای دفاع مقدس من به عنوان بهترین کتاب جایزه ادب پایداری را از آن خود کرد.
آنچه در مورد عقابهای تپه شصت خودنمایی میکند وجود ویژگی های متعدد در نزدیک کردن اثر به گروه سنی نوجوان است. بررسی محتوای گفتگوها و توصیفات و نیز شخصیت های داستان همگی ایجاد کننده فضایی مساعد برای جذب این طیف سنی هستند. مهمترین مسئله نیز در این زمینه دست مایه و درونمایه اصلی داستان است. داستان مرد شدن رزمندگان نوجوان در طول جنگ، بزرگ شدن آن ها و کسب تجارب و... همگی از آموزه هایی است که نویسنده به خوبی توانسته بدون ایجاد حالتی تصنعی در بیان و ایجاد تذکره ای نصیحت گونه به ارائه آن ها بپردازد. به هر روی در کل می توان گفت درون مایه و دست مایه و زبان اثر به گونه ای انتخاب و پرداخته شده است که به خوبی می تواند با طیف سنی مخاطبان خود ارتباط برقرار کند و از طرفی موضوعاتی را پیش بکشد که متناسب این گروه سنی باشد. نه انتظاری فراتر از آن و نه سطحی نگری های معمول.
در نهایت نیز زبان داستان نکته قابل توجهی است که اثر خاصی بر جذابیت اثر گذاشته است. زبانی ساده و با واژگانی متناسب مخاطبان هدف و همچنین اسفاده از روایتی یک دست و خطی در کنار به کار گرفتن جملات شاعرانه و احساس برانگیز از مواردی است که بدون افراط و تفریط توانسته جذابیت خاصی در خوانش اثر ایجاد نماید.
کتاب دیگر تجدید چاپ شده از محمد رضا بایرامی، «هفت روز آخر» است. با اینکه سالهای زیادی از انتشار «هفت روز آخر» میگذرد، اما هنوز هم میتوان گفت یکی از بهترین و عمیقترین کتابهایی است که روزهای آخر جنگ تحمیلی در آن تصویر شده است. در این کتاب با مجموعه یادداشتها و خاطرههای محمدرضا بایرامی، خالق کتاب «عقابهای تپه شصت» از هفت روز آخر جنگ روبرو هستیم. پذیرش قطعنامه و استواری مردان آماده نبرد در این کتاب به خوبی تصویر شده است. بایرامی در این کتاب فضایی واقعی را پیش چشم خواننده مینهد و او را با خود به عمق داستان میبرد و در زیر و بم ماجراها و توصیف جزئیات او را با خود شریک میکند. راوی به عنوان شخصی که ناظر بر همه رویدادهاست، به بیان ماجرا میپردازد؛ ماجرایی که در نزدیکی مرز عراق رخ میدهد. یک گردان، خاکریز، سنگر و افرادی که جان برکف در راه دفاع از خاک و سرزمین خود هر شرایطی را تحمل میکنند. فرار از تانکها و سپس قرار گرفتن در محاصره، و باز فرار از محاصره، و پا گذاشتن در دشتی بیآب و یک روز پیادهروی و عطش؛ و تلاشی برای گذر از بیابان و زنده ماندن از اتفاقات نفسگیری است که در این کتاب خواندنی رخ میدهد.