ماهان شبکه ایرانیان

زیبا جلوه هایی از سیره فاطمی

صحیفه تاریخ، تا به حال شاهد عبادت هایی بس شگفت از اولیای الهی بوده است. در میان تمامی عبادت ها، آنچه به صفحات تاریخ زینت و جلوه ای بی نظیر بخشیده، عبادت های بانوی بزرگواری است که در اوج جوانی، مایه فخر و مباهات عابدان گردیده است. این عابده بی همتا، هموست که در وصف عبادتش چنین آمده است:

زیبا جلوه هایی از سیره فاطمی

زهرا در سجاده بندگی

صحیفه تاریخ، تا به حال شاهد عبادت هایی بس شگفت از اولیای الهی بوده است. در میان تمامی عبادت ها، آنچه به صفحات تاریخ زینت و جلوه ای بی نظیر بخشیده، عبادت های بانوی بزرگواری است که در اوج جوانی، مایه فخر و مباهات عابدان گردیده است. این عابده بی همتا، هموست که در وصف عبادتش چنین آمده است:

در تمام دنیا، عابدتر از فاطمه (علیها السلام) یافت نمی شود؛ او به حدی برای عبادت برپا می ایستاد که پاهایش ورم می کرد.(1) باری، عبادت هایی که از حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)، گزارش شده است با آنچه تا به حال دیده یا شنیده ایم، بسیار متفاوت است. آن حضرت در دوران کوتاه عمرشان، با عبادت هایی بی نظیر به فتح رفیع ترین قله های بندگی و عبودیت نایل آمدند؛ به گونه ای که عبادات ایشان با عبادت های انبیا، اولیا و دیگر دوستان خداوند، چه از لحاظ کمیت و چه از لحاظ کیفیت، قابل مقایسه نیست:

خجل از سبحه سجّاده زهدت یحیی *** بنده قدس تو عیسی و کنیزت مریم

فخر جاروب کشی حَرَمت با حوّا *** شرف بندگی خاک درت با آدم. (2)

توصیف کمیت و کیفیت عبادت فاطمه زهرا (علیها السلام) کاری است ورای امکان که جز از عهده خداوند و برگزیدگان خاص او برنمی آید.

در عظمت عبادت او همین بس که خداوند عالمیان به وصف عبادات او و یگانه کفو و همتایش،(3) علی (علیه السلام) می پردازد. آری، اوج عبادت آن حضرت، در آخرین آیات سوره آل عمران، از کلام خداوند رحمان، جلوه نُموده است: اَلَّذِینَ یذْکرُونَ اللَّهَ قِیامًا و قُعُودًا وَ عَلَی جُنُوبِهِمْ وَ یتَفَکرُونَ فِی خَلْقِ السَّموَاتِ وَ الْأَرْضِ...؛(4) آنان که خدای را [در همه حال؛ ]ایستاده، نشسته و خفته بر پهلوهاشان یاد می کنند و در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند...(5)

عبادت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ کمیت، تا بدان حد گسترده است که در لحظه لحظه زندگی او حضور و ظهور دارد؛ رفتار او، گفتار او، نگاه او، تلاش او، نفس کشیدن او و هر لحظه شب و روز او عبادت بود.(6) او هر شب بعد از خوابانیدن بچه ها و فراغت از دیگر وظایف خانه داری، بر سجاده عبادت به نماز می ایستاد؛ تا جایی که پاهای مبارکش کبود و متورّم می شد.

شب ازدواج آن عابده بی همتا، چنین گزارش شده است:

علی (علیه السلام) در آن شب همسرش را نگران و گریان دید. علت را پرسید. فاطمه فرمود: حال خود را در پایان عمر و عالم قبر به یاد آوردم؛ چرا که انتقال از خانه پدرم به منزل خودم، مرا به یاد انتقالم به قبر انداخت. تو را به خدا قسم بیا در این ساعات آغازین زندگی به نماز برخیزیم و امشب را به عبادت خدا بپردازیم.(7)

آری، فاطمه زهرا (علیها السلام)، این اسوه کامل و دُردانه بانوان جهان، در شیرین ترین و خاطره انگیزترین لحظه های زندگی نیز از هدف خلقت خویش غافل نمی شود و از همسرش می خواهد که از آن شب نیز برای تقرب به خداوند استفاده کنند. شخصیت زهرای اطهر (علیها السلام) از همان شب اول چنان برای علی (علیه السلام) جلوه می یابد که وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فردای آن شب از علی می پرسد: همسرت را چگونه یافتی؟! بی درنگ می گوید: نِعْمَ الْعَونُ عَلی طَاعَةِ اللَّه؛(8) بهترین یار و یاور برای اطاعت و عبودیت خداوند.

اما بشنویم وصف عبادت فاطمه را از زبان میوه دلش، امام حسن مجتبی(علیه السلام): «در شب جمعه ای، مادرم را در محراب عبادت نظاره می کردم. تمام شب را به قیام و قعود و رکوع و سجود مشغول بود تا آن گاه که سپیدی صبح سر زد. می شنیدم که مردان و زنان مؤمن را یکایک نام می برد و فراوان دعایشان می کند؛ در حالی که هیچ دعایی برای خود نمی کرد. پس خدمت ایشان عرض کردم: مادر! چرا همان گونه که برای دیگران دعا می کنید، برای خودتان دعا نمی کنید. فرمود: فرزندم! ابتدا همسایه، سپس خانه.»(9)

آری، شیوه معمول فاطمه به هنگام دعا و نیایش، این گونه بود. فاطمه هیچ گاه خودش را نمی دید؛ ایثار محض بود و زیباترین سرمشق بخشش.

و اما کیفیت عبادت فاطمه هرگز در عقل و خیال ما نمی گنجد. حالِ روحی او را در هنگامه عبادت، خدا می داند و بس.

برای ما فرشیان کوته اندیش، عظمت مرتبه عبادات فاطمه، هرگز قابل درک و تصور نیست. تمام وسع ما در این عرصه، آن خواهد بود که به کلام امینان وحی پناه آوریم تا شاید گوشه ای از عظمت بی مثال عبادات او را نظاره گر شویم.

در آینه زلال روایات که بنگریم، عبادت فاطمه، آن چنان بلند و بی همتاست که خداوند، بدان بر ملائکه خویش مباهات می کند:

آن گاه که فاطمه در محراب عبادت، در پیشگاه پروردگار به نماز می ایستد، نور عبادتش برای ملائکه آسمان درخشیدن می گیرد؛ به سان نور ستارگان برای اهل زمین و خداوند پر عزت و جلالت، خطاب به فرشتگانش می فرماید:

ملائکه من! بر بنده ام فاطمه، سرور کنیزانم، نظر کنید؛ بر درگاه من ایستاده، در حالی که بندبند وجودش از خوف من مرتعش و لرزان است و با تمام قلبش به عبادت من روی نهاده است. شما را گواه می گیرم که شیعیانش را از آتش، نجات و ایمنی بخشیدم...(10)

از لحاظ کیفیت ظاهری به هنگام عبادت، چنان خوف و خشیت الهی در بدنش ظاهر می شد که تمام وجودش به لرزه می افتاد و تمام اعضا و جوارحش ترسان و لرزان می گشت.

اما عبادت فاطمه، از لحاظ کیفیت معنوی، آن چنان بی مانند است که درخشندگی نور آن باعث حیرت و لذتِ ملائکه مقرب الهی می گردد؛ تا جایی که هفتادهزار فرشته از فرشتگان مقرب الهی(11) جملگی بر او سلام و تحیت می فرستند و به تأیید و تشویق او می پردازند.(12)

آری، عبادت حضرت زهرا (علیها السلام) موجب بُهت، لذت و بهجت فرشتگان مقرب الهی می شود؛ آن فرشتگانی که تمام عمر خود را به عبادت گذرانده اند؛ چرا که عبادت چون غذای روح آنهاست و اگر لحظه ای خدا را تسبیح و تقدیس نکنند، همانند گرسنه ای خواهند بود که هیچ غذایی ندارد؛ مخلوقاتی که نه تنها کار خودشان عبادت مداوم است، بلکه در طول تاریخ بشری عبادت های پُرشماری را از انبیا و دوستان خدا دیده اند. چنین موجودات والامقام و عظیمی، وقتی نور عبادت زهرا در آسمان ها درخشیدن می گیرد،(13)از عظمت آن در شگفت می شوند و از مشاهده زیبایی آن، غرق مسرت و لذت می گردند.

حال، این چه نوری است؟ فرشتگان چگونه اند و حیرت و لذتشان به چه صورت است؟ جمال و زیبایی نور عبادت فاطمه تا چه اندازه است که لذت بخش ملائکه مقرب الهی می شود؟ عبادت او را چه کیفیت و چه عظمتی است که حیرت فزای چنان موجودات عظیمی می گردد؟ سؤال هایی است که پاسخ آن از گستره عقل های ما بیرون است.

این گونه روایات پُربها، در بردارنده حکمت ها و حقیقت هایی بسیار است که در حد فهم ناقص ما، این گونه بیان شده است.

در این روایت شریف، شاید دلالتی بس ژرف و عمیق بر اوج مرتبه وجودی فاطمه زهرا (علیها السلام)نهفته باشد؛ چرا که میزان جمال معنوی هر عملی در گرو شدت مرتبه وجودی صاحب آن است. هرچه کمال و رتبه وجودی موجودی والاتر و بالاتر باشد، جلوه نُمایی آن وجود از جمال و جلال الهی گسترده تر و بیشتر خواهد بود و هر چه جلوه نُمایی موجودی از جمال دلربای خدایی بیشتر باشد، مشاهده آن وجود و متعلقات آن، حیرت افزاتر و لذت بخش تر خواهد بود.(14)

نظاره اوج مقامات معنوی فاطمه زهرا (علیها السلام) دیگر جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی گذارد که در سیر و سلوک به سوی حق، محدودیت جنسی وجود ندارد. زن و مرد، از جهت ارزش ذاتی و حقیقت انسانی، در پیشگاه الهی یکسانند و در سیر بندگی و امکان رسیدن به مقامات عالی معنوی هیچ مزیت و رجحانی بر یکدیگر ندارند: مَنْ عَمِلَ صلِحاً مِنْ ذَکر أَوْ اُنْثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنَحْیینَّهُ حَیوةً طَیبَةً...؛ (15) هر کس کار شایسته ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک و پسندیده زنده می داریم....

چنین آیاتی از قرآن کریم، خود گواه این حقیقت است که مرد و زن، به طور یکسان از جوهر انسانیت برخوردارند و در تقرب به حق هیچ تفاوتی میان ایشان نیست؛ اما در هر یک از مرد و زن توانایی و استعداد ویژه ای در به ظهور رسانی صفات الهی نهاده شده است. طبق آفرینش الهی، مردان در به ظهور رسانی صفات جلال و زنان در به ظهور رساندن صفات جمال آمادگی و توانایی بیشتری یافته اند. در روح لطیف زن استعداد ویژه ای برای تجلی و ظهور یک دسته خاص از صفات الهی، قرار داده شده است؛ صفاتی نظیر رحمت، محبت، عطوفت، رأفت، گذشت، کرامت، حکمت، درایت، ظرافت، لطافت و.... زن، هنگامی در پرواز به سوی جمال و کمال مطلق اوج می گیرد که این استعداد خدادادی را در وجود خویش بشناسد، بیابد و به شکوفایی رساند.

همواره در طول تاریخ زنانی بوده اند که با استفاده کامل از این استعداد، با سرعتی چشم گیر به فتح قله های معرفت و عبودیت نایل آمده اند. زنانی بوده اند که نه تنها خود به اوج عرفان رسیده اند، عارفان بزرگی را پرورانده اند؛ برای نمونه، جناب محیی الدین بن عربی که از چهره های برجسته و درخشان(16) عرفان اسلامی است، دست پرورده دو بانوی عارف اسپانیایی است.(17) اگر آن دو زن عارف اسپانیایی نمی بودند، شاید ابن عربی پرورده نمی شد و عرفان اسلامی به اوج خود نمی رسید.

زهرا در حجله گاه پوشیدگی

حجاب و عفاف کامل، دستور و توصیه خداوند مهربان به همه دختران و زنان باایمان است: یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِّأَزْوَاجِک وَ بَنَاتِک وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلبِیبِهِنَّ ذلِک أَدْنَی أَنْ یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیم؛(18) ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب های (روسری های بلند) خود را بر خویش فرو افکنند. این کار برای این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تا کنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) و خداوند همواره آمرزنده رحیم است.

دستور به حجاب و عفاف نه تنها یک ضرورت اجتماعی برای حفظ عفت جامعه است، بلکه مهم ترین راه کار حفظ عفت، کرامت و شخصیت انسانی زنان در عرصه های گوناگون می باشد.

و پاره وجود رسول خدا (صلی الله علیه وآله) کامل ترین اسوه و الگوی حیا، عفت و حجاب است. سخن از فاطمه است؛ فاطمه ای که پدرش کانون همه حوادث سیاسی ـ اجتماعی آن روزگار بود و او در کنار پدر، چون مادری مهربان، در همه این صحنه ها حضوری مستمر داشت. آری فاطمه در تمام عمر در صحنه های گوناگون اجتماعی حضور داشت؛ چه در دوران کودکی در شرایط طاقت فرسای مکه و حصر اقتصادی در شعب ابی طالب؛ چه در دوران بعد از هجرت به مدینه و کشاکش جنگ های پُرشمار و حوادث بی شمار، و چه در خانه علی (علیه السلام) که محل آمد و شد فراوان اصحاب و یاران خاص رسول بود.

حضرت صدیقه طاهره در همه این صحنه ها حضور داشت؛ اما با همه این احوال، عفاف و حجاب او در اوج یگانگی و بی مثالی بود:

چادر عفّتت از، بارقه نور خدا *** پرده عصمتت از، اقمشه شهر قِدَم

پاکی از پاکی تو آیه تطهیر تو بس *** عصمت از عصمتِ تو دست و بنانش به قلم.(19)

جلوه هایی بسیار زیبا و دیدنی از رفتار و گفتار فاطمه زهرا (علیها السلام) در عرصه حجاب و عفاف گزارش شده است که حقیقت هر یک از این رفتارها و گفتارها می باید سرمشق دختران و زنان ما در زندگی قرار گیرد:

1.پرهیز از همه نامحرمان

حضرت زهرا (علیها السلام) چنان حجب و عفاف، این فضیلت مورد خواست و رضایت خداوند، را سرلوحه رفتار خویش قرار داده بود که از همه نامحرمان حتی از مردان نابینا نیز خود را می پوشاند:

مردی نابینا پس از اجازه گرفتن وارد منزل امام علی(علیه السلام) شد. پیامبر دیدند که حضرت زهرا (علیها السلام)برخاستند و فاصله گرفتند و خود را پوشاندند.

پیامبر فرمودند: دخترم! این مرد نابیناست.

حضرت فاطمه زهرا در پاسخ فرمودند: اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم؛ وانگهی اگرچه او نمی بیند ولی بو را استشمام می کند.(20)

در این هنگام رسول خدا به نشانه تصدیق بیان فاطمه فرمودند: شهادت می دهم که تو پاره تن منی.(21)

2.بهترین سیره برای بانوان

پیامبر (صلی الله علیه وآله) روزی از جمع مسلمانان حاضر در مسجد سؤال کردند که اَی شَیء خَیرٌ لِلنِسَّاءِ؛ چه روش و سیره ای برای زندگانی بانوان بهتر است؟

هر کس به فراخور معرفت خویش جوابی می داد؛ اما هیچ جوابی پیامبر را قانع نمی ساخت. در این هنگام سلمان فارسی که در آن روزگار پیرمردی باوقار و پرذکاوت و در میان آن جمع، به لحاظ ایمان و معرفت بالاتر بود، با خود اندیشید که پاسخِ این سؤال دقیق از سطح عمومی اندیشه مردان فراتر است. از این روی، در بحبوحه اظهار نظرهای گوناگون، خود را به خانه زهرا (علیها السلام) که متصل به مسجد پیامبر بود، رسانید و پاسخ سؤال پیامبر را از یگانه دخترش جویا شد. حضرت زهرا (علیها السلام) در پاسخ سؤال پدر فرمودند: خَیرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لایرِینَ الرِّجَالَ وَ لَایرَاهُنَّ الرِّجَالُ؛(22) برای زنان بهتر است که مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز ایشان را نبینند.

سلمان به جمع حاضر در مسجد بازگشت و پاسخ را طرح نمود. پیامبر دانستند که این پاسخ از خود سلمان نیست؛ از این روی پرسیدند: این جواب را از که آموختی؟

سلمان عرضه داشت: سؤال شما را از دخترتان زهرا پرسیدم و چنین پاسخ شنیدم.

پیامبر در این هنگام فرمودند: جُعِلَتْ فِدَاهَا أَبُوهَا...إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی؛ پدرش به فدایش باد.. . به راستی که فاطمه پاره ای از وجود من است.

این روایت معروف با عبارت های مختلفی، در منابع پرشماری از کتاب های حدیثی، اخلاقی و تاریخی شیعه و سنّی موجود است.(23)

این روایت معتبر، که نمایانگر فرهنگ اخلاقی فاطمه (علیها السلام) و سیره عملی آن حضرت می باشد، دست مایه برخی از شبهه افکنی ها در روزگار ما شده است.(24) برخی با استناد به این گونه روایات این پندار بی اساس را در سطح جامعه ترویج می کنند که سیره فاطمه زهرا (علیها السلام) برای دختران و زنان روزگار ما نمی تواند اسوه و الگوی مناسبی باشد.

از آن جا که ظاهر این روایت تا حدی سؤال انگیز و بحث برانگیز است، برای فهم حقیقت آن، دقت کامل در متن حدیث و ژرف نگری در سیره عملی فاطمه (علیها السلام) ضروری است:

الف) دقّت در متن حدیث

استفاده حضرت فاطمه (علیها السلام) از کلمه «خیر»، خود گویای این حقیقت است که سیره مذکور یک رُجحان و مزیت است. به دیگر سخن، حضرت فاطمه (علیها السلام) در مقام بیان یک امر ایده آلی و ترجیحی می باشند؛ امری که رعایت آن رجحان و برتری دارد و مادامی که ضرورتی پیش نیامده است، عمل به آن بهتر و مطلوب تر است.

پیام و روح دو روایت نامبردار این است که در شرایط ایده آلی که حضور زنان در عرصه اجتماع و ارتباط ایشان با نامحرمان ضرورتی ندارد، مطلوب ترین سیره برای بانوان، حضور در منزل، تدبیر مسایل خانواده و پرهیز کامل از نامحرمان است.

اگر زن احتیاجی به فعالیت اقتصادی نداشته باشد و در عرصه تعلیم و تعلم نیازی به استاد مرد یا شرکت در کلاس های مختلط نباشد؛ برای درمان بیماری های زنان، پزشک زن به قدر کفایت وجود داشته و رجوع به پزشک مرد هیچ ضرورتی نداشته باشد و.. . بهترین سیره زندگانی برای بانوان این خواهد بود که در منزل و محل سکونت و آرامش خویش قرار گیرند و به شؤون خانوادگی ـ اعم از تدبیر منزل، تربیت فرزند، همسرداری، کمک به خودکفایی خانواده و.. .ـ بپردازند و اگر هنری هم دارند، زمینه انجام و ظهور آن را در منزل فراهم آورند و اگر نیازی به تعلیم و تعلم دارند، آن را در ارتباط با دیگر خواهران دینی و در مراکز مخصوص خانم ها به سامان رسانند.

در شرایطی که نیازی به ارتباط زنان با مردان نیست، بهتر آن است که زن با هیچ مرد نامحرمی تماس نداشته باشد و این هرگز به معنای ممنوعیت قانونی نیست. از دیدگاه اسلامی زنان می توانند در صورت نیاز، با رعایت ارزش های اسلامی و اخلاقی به عرصه های اجتماعی وارد شوند و هیچ منعی از آن نمی باشد. به عبارت دیگر، حکم بیان شده در روایت، یک توصیه اخلاقی ترجیحی است؛ نه یک حکم قانونی تکلیفی.

ب) توجه به مرز میان مسایل حقوقی و اخلاقی

احکام و مسایل اسلامی در عرصه های مختلفی مطرح و ارائه می شوند: احکام شرعی و فقهی؛ احکام حقوقی و قانونی؛ احکام ارزشی و اخلاقی. توجه به تفاوت ها و مرزهای موجود میان هر دسته از این مسایل، بسیار ضروری است؛ چرا که عدم توجه به این مرزها می تواند ایجادگر اشکال ها و ابهام هایی در گستره معارف دینی گردد.

احکام حقوقی و قانونی اسلام، آن دسته از مسایل فقهی و شرعی یی است که ناظر به رفتارها و ارتباط های اجتماعی انسان می باشد؛ احکامی که الزام آورند و اگر از آن تخلف شود، دیگران حق دارند از متخلف، به مراجع قانونی شکایت کنند.

اما احکام ارزشی و اخلاقی که از نظرگاه فقهی بیشتر حکم مستحبات را دارند، ناظر به جهات حسن و کمال رفتاری انسان در ارتباط با خود، خدا و خَلق خدا می باشد؛ احکامی که هر چند تکلیف آور نیستند، اما رعایت آنها در تکامل روح آدمی بسیار مؤثر است.(25)

مجموعه این مسایل و دستورات در قرآن و روایات به صورتی منسجم و هم آهنگ، بیان شده است و این روش، بهترین شیوه تربیتی می باشد؛ چرا که مخاطب را هم به وظیفه های واجب خود متوجه می گرداند و هم او را به سوی فضیلت هایی اخلاقی سوق می دهد که موجب کمال رفتارهای او و در نتیجه تکامل بیشتر روح او می شود.

بیان نمونه هایی از مسایل حقوقی و اخلاقی، مسأله را روشن تر می کند:

پرداخت مخارج ضروری زن از سوی مرد، یک واجب حقوقی است که در صورتِ تخلف مرد، زن می تواند از او به دادگاه شکایت کند؛ اما توسعه در وضعیت معاش خانواده و خرید هدیه برای اعضای آن، توصیه ای ارزشی و اخلاقی است. تمکین زن در مقابل مرد، یک واجب حقوقی است؛ اما زینت و خودآرایی زن برای شوهر، یک فضیلت اخلاقی است. حجاب و پوشش مناسب برای بانوان یک واجب شرعی است؛ اما حجاب با چادر، یک ارزش اخلاقی است. این که در روایات، یکی از بزرگ ترین عبادت های زن، اطاعت و انقیاد کامل او در مقابل شوهر معرفی می شود، به فضیلت و ارزشی اخلاقی نظر دارد؛ نه به حکمی حقوقی و قانونی. مبادا برخی بپندارند که اسلام زورگویی و تضییع حقوق زن را در خانواده برای مردان مجاز دانسته است.

فرموده حضرت زهرا (علیها السلام) نیز در بیان بهترین سیره برای زنان، روشن کننده فضیلت و ارزشی اخلاقی است که در صورت عدم وجود رجحان و ضرورت، بهترین و مطلوب ترین سیره برای بانوان است؛ بدین معنا که قرار گرفتن زن در منزل و دوری او از همه نامحرمان ـ اگر ممکن باشد و مرجحی در کار نباشد ـ باعث ایجاد و دوام آرامش لازم برای انجام وظایف زنانه و مادرانه او در عرصه خانواده و در نتیجه، بهترین زمینه ساز کمال معنوی زن در راستای قرب به خدا خواهد بود.

و همین است حکمت بیان دیگر آن حضرت که فرمود: نزدیک ترین حالت زن به پروردگارش، آن زمانی است که در خانه خویش می ماند (و به امور خانواده و تربیت فرزند می پردازد).(26)

ج) ژرف نگری در سیره عملی فاطمه(علیها السلام)

سیره رفتاری حضرت صدّیقه طاهره (علیها السلام) نشان دهنده صحنه هایی از حضور فعال آن حضرت در عرصه اجتماع می باشد؛ برای نمونه ایشان هر هفته، روزهای شنبه به سوی مزار شهدای اُحُد می شتافت و برای حمزه (علیه السلام) و دیگر شهدای احد طلب آمرزش و علوّ درجات می نمود.(27)

فاطمه زهرا (علیها السلام) پس از هجران پدر، حمایت از امامت را وظیفه خویش دانست و در این راه از هیچ فداکاری و جان بازی دریغ نکرد و بارها و بارها در عرصه جامعه ظاهر شد و در جمع مردمان، خطبه هایی بی نظیر ایراد فرمود؛ خطبه هایی در اوج فصاحت و بلاغت که فصیحان و بلیغان نام آور عرب را به شگفتی و شیفتگی واداشته است.(28)

همان زهرایی که می فرماید: برای زن بهتر است که نه او هیچ مردی را ببیند و نه هیچ مردی او را، آن گاه که مصالح کلی جامعه اسلامی را در خطر می بیند، به سوی مسجد می شتابد و در حضور جمع کثیری از مردان مهاجر و انصار، غاصبان خلافت را به محاکمه می کشاند. چنین صحنه هایی از سیره رفتاری آن حضرت، تأییدگر این حقیقت است که فرموده پیش گفته ایشان یک امر رجحانی است که در شرایط ایده آل و عدم وجود مرجّح، مصداق می یابد.

پی نوشت ها

1.قال الحسن البصری: مَا کانَ فِی الدُّنْیا اَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ. کانَت تَقُومُ حَتّی تَتَورَّمُ قَدَمَاهَا. بحارالانوار: ج43،

ص 75، روایت 62.

2.شعر از مرحوم آقابزرگ قمی. اختران ادب: ج 1 ص 82.

3.رسول الله (صلی الله علیه وآله): وَ اللّه ماکانَ لِفَاطِمَةِ کفْوٌ غَیرَ عَلی. بحارالانوار: ج43، ص 107، روایت 22.

4.آل عمران (3): 191 ـ 195.

5.پس از هجرت فرارگونه پیامبر اکرم(ص) از مکه، علی(ع) در پی مأموریتی که از جانب پیامبر دریافت کرده بود، بلافاصله به همراه فاطمه زهرا (علیها السلام) و تنی چند از زنان و ضعیفان، کاروانی ترتیب داد و شتابان به سوی مدینه سرعت گرفت. مشرکان مکه که از کف دادن پیامبر، خشمشان را برانگیخته بود، تصمیم گرفتند که آنان را از میانه راه بازگردانند و به گروگانشان گیرند؛ اما شجاعت و مردانگی حضرت علی (علیه السلام)، داغ این آرزو را بر دل هایشان نهاد و عاقبت این کاروان پس از جنگ و گریزهای طاقت فرسا، به سلامت بر پیامبر وارد شد. به محض ورود علی و فاطمه، پیامبر با سروری کم نظیر به استقبالشان شتافت. علی را در آغوش فشرد و فرمود: پیش پای شما جبرییل بر من نازل شد و مرا از تمام احوال شما در این سفر باخبر ساخت؛ از عبادت های میان راهتان، از تهجّد شب هایتان، از مناجات های مداومتان، از تفکر پیوسته تان و نیز از جنگ و گریزهایتان تا بدین جا. او این آیات جان بخش را از جانب خداوند رحمان، به استقبال شما فرود آورده است:آنان که یاد خدا می کنند؛ ایستاده، نشسته و بر پهلو و در آفرینش آسمان و زمین اندیشه می کنند [و می گویند:]خدایا تو اینها را به عبث نیافریده ای، تو پاک و منزهی؛ ما را از عذاب جهنم نگاه دار....

عطر روح فزای وحی، به یکباره تمام خستگی آن جنگ و گریزهای طاقت فرسا را از تن خسته علی و فاطمه سترد؛ چرا که خداوند متعال با این آیات بر نماز، تهجد، مناجات، تفکر و ذکر مدام آنان، مهر قبولی نهاده بود. با الهام از کشف الغُمّة فی معرفة الائمة: ص 539.

6.رسول الله (صلی الله علیه وآله): یا سَلْمَانُ! إِنَّ فَاطِمَةَ، مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحِهَا إِیمَانًا إِلَی مَشَاشِهَا تَفَرَّغَتْ لطاعَةِ اللّه.

7.فاطمة الزّهرا (علیها السلام): تَفَکرْتُ فِی حَالِی عِنْدَ ذهَابِ عُمْرِی وَ نُزُولِی فی قَبْرِی فَشَبَّهْتُ دُخُولِی فِی فِرَاشِی بِمَنْزِلِی کدُخُولِی اِلَی لَحَدِی وَ قَبْرِی فَأُنشِدُک اللَّهَ إِنْ قُمْتَ اِلی الصَّلوةِ فنَعْبُدُ اللَّهَ تَعَالی هذِهِ اللَّیلَةِ.... احقاق الحق: ج 4، ص 481.

8.ثُمَّ أتَاهُمَا فِی صَبِیحَتِهِمَا فَسَألَ عَلِیاً: کیفَ وَجَدْتَ اَهْلَک؟ قَالَ: نِعْمَ العَوْنِ عَلَی طَاعَةِ اللّهِ.... بحارالانوار: ج42، ص 117.

9.الامام الحسن (علیه السلام): رَأَیتُ اُمِّی فَاطِمَةَ قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا لَیلَةَ جُمُعَتِهَ؛ فَلَمْ تَزَلْ رَاکعَةً ساجِدَةً حَتَّی اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُوا المُؤمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّیهِمْ وَ تَکثرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لاَ تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَیء فَقُلتُ لَهَا: یا اُمَّاهُ! لِمَ لَا تَدعِینَ لِنَفْسِک کمَا تَدْعِینَ لِغَیرِک. فَقَالَتْ: یا بُنَی! اَلْجَارْ ثُمَّ الدَّارُ. بحارالانوار: ج 43، ص81، روایت 3؛ ج 89، ص 313، روایت 19.

10.رسول الله (صلی الله علیه وآله):... اَمّا اِبْنَتِی فَاطِمَةُ... مَتَی قَامَتْ فِی مِحرَابِهَا بَینَ یدَی رَبِّها جَلَّ جَلَالُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلائِکةِ السَّمَاءِ کمَا یزْهُرُ نُورَ الکوَاکبِ لِأَهْل الْاَرْضِ وَ یقُولُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلائِکتِهِ: یا مَلائِکتِی! اُنْظُرُوا اِلَی اَمَتِی فَاطِمَةُ، سَیدَةِ اِمَائِی، قَائِمَةٌ بَینَ یدَی یرْتَعِدُ فَرائِضُها مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ اَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَی عِبادَتِی. اُشْهِدُکمْ اَنِّی قَدْ آمَنْتُ شِیعَتَها مِنْ النّارِ.... بحارالانوار: ج28، ص38، روایت 1.

11.رسول اللّه (صلی الله علیه وآله):... اِنَّهَا لَتَقُومُ فِی مِحْرَابِهَا فَیسَلِّمُ عَلیهَا سَبْعُونَ اَلْفَ مَلَک مِنَ الْمَلاَئِکةِ الْمُقَرَّبینَ وَ ینَادُونَهَا بِما نَادَتْ بهِ الْمَلاَئِکةُ مَرْیمَ فَیقُولُونَ: یا فَاطِمَةَ! اِنَّ اللّهَ اصْطَفَاک وَ طَهَّرَک وَ اصْطَفاک عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ.... بحارالانوار: ج37، ص84، روایت52 و نیز ج43، ص 24، روایت 20.

12.رسول الله (صلی الله علیه وآله).... اَمّا اِبْنتی فَاطِمَةُ فِی مِحْرَابِهَا بَینَ یدَی رَبِّهَا جَلَّ جَلالُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلائِکةِ السَّمَاءِ کمَا یزْهَرُ نُورُ الکوَاکبِ لِاَهْلِ الْاَرْضِ. .. یؤْنِسُهَا اللَّهُ تَعَالی ذِکرَهُ بالْمَلَائِکةِ فَنَادَتْهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ مَرْیمَ بِنْتَ عِمْرَان فَتَقُولُ: یا فَاطِمَةَ! اِنَّ اللّهَ اصْطَفَاک و طَهَّرَک و اصْطَفَاک عَلَی نِسَاءِ الْعالمینَ. یا فَاطِمَةَ! اُقْنُتِی لِرَبّک واسْجُدِی و ارْکعِی مَعَ الرَّاکعِینَ. بحارالانوار:ج28، ص 37، روایت1 و نیز ج43، ص 172، روایت3.

13.الامام الصادق (علیه السلام) فی جَوابِ «لِمَ سُمِّیتْ فَاطِمَةَ، زَهْرَا؟»: لِاَنَّهَا کانَتْ اِذَا قَامَتْ فِی مِحْرَابهَا زَهَرَ نُورُها لِاَهْلِ السَّمَاءِ کمَا یزْهَرُ الْکوَاکبُ لِاَهْلِ الاَرْضِ. بحارالانوار: ج43، ص12، روایت 6.

14.با الهام از خودشناسی برای خودسازی، آیت الله مصباح یزدی: ص 31.

15.نحل (16): 97.

16.حضرت امام (رحمه الله) در نامه تاریخی خود به گورباچف محیی الدین بن عربی را «چهره درخشان عرفان اسلامی» می خواند.

17.«اُمّ الزّهرا» و «فاطمه قرطبی، بنت ابن المثنّی» از سالکان آزموده طریقت و از عارفان بابصیرت بوده اند که ابن عربی در اشبیلیه به دیدارشان توفیق یافته و در آثارش مقام معنوی آنان را ستوده است و از محقَّقان در «منزل نفس الرّحمان» دانسته و در زمره مشایخ صوفیان به شمارشان آورده است. ملاقات این دو بانوی صوفی، به ویژه فاطمه سالخورده، در وی تأثیری عظیم داشته است. ابن عربی به مدت دو سال وی را خدمت کرده و به دست خود، خانه ای از نِی برایش ساخته است. فاطمه با این که مریدان و پیروانی فراوان داشته است، به ابن عربی عنایت و محبتی شدید میورزیده و او را بر دیگر مریدانش برتری می داده و خود را مادر الهی وی می خوانده است. ابن عربی هم او را مادر خطاب می کرده است. ابن عربی با احترام و اجلال فراوان کمال باطنی و جمال ظاهری وی را ستوده و در مقام ستایش کمالش، او را صاحب کرامات ورحمت عالمیان خوانده و نوشته است. «محیی الدین بن عربی، چهره برجسته عرفان اسلامی»، دکتر محسن جهانگیری: ص32. با استناد به فتوحات مکیه: ج1، ص 247، و ج2، ص 347.

18.احزاب (33)، 59.

19.شعر از مرحوم آقا بزرگ قمی (میرزا محمود شاطر). اختران ادب: ج1، ص 81.

20.قالت فاطمه (علیها السلام): اِنْ لَمْ یکنْ یرانِی فَاِنِّی أَرَاهُ وَ هُوَ یشُمُّ الرِّیحَ. بحار الانوار: ج43، ص91 و ج 101، ص 38.

21.المناقب، ابن مغازلی: ص 380، حدیث 428. مستدرک الوسائل: ج14، ص 289. احقاق الحق:ج 10،ص 258.

22.وسائل الشیعه: ج 14، ص 43 و ص 172. مکارم الاخلاق: ص 233. بحارالانوار: ج 43، ص 54.

23.از آن جمله است: کشف الغمه: ج 2، ص 23، و ج 1، ص 466 (ط قدیم). مکارم الاخلاق: ص 267. بحارالانوار: ج 101، ص 36 و ج 100، ص 238 و ج 37، ص 69 و ج 43، ص 84. مناقب ابن شهر آشوب: ج 3، ص 341. کنزالعمال: ج 8، ص 315 و ج 16، ص 601. احقاق الحق: ج 10 ص 223 و 257. مجمع الزوائد: ج 4، ص 255 و ج 9، ص 202. فضائل الخمسه: ج 3 ص 153 و 154. کوکب الدّری: ج 1 ص 149. وسائل الشیعه: ج 14، ص 43. کتاب الکبائر: ص 71. مناقب ابن مغازلی: ص 381.

24.برای نمونه، در این نمونه دقت نمایید. عبدالکریم سروش: به نظر من گفتار فاطمه که: بهترین زنان کسانی اند که «لاَیرِینَ اَحَداً وَ لاَ یرَاهُنَّ» و رفتار او در پنهان شدن از مقابل فرد نابینا، نمی تواند الگوی رفتاری زنان ما باشد. مجله زنان: ش 59، دی ماه 78.

25.برای آگاهی بیشتر مراجعه فرمایید به حقوق و سیاست، آیت الله مصباح یزدی: ص22 (تفاوت اخلاق با حقوق).

26.روزی پیامبر گرامی اسلام از یاران خویش پرسید: در کدام لحظه، زن به خدا نزدیک تر است؟ پیامبر، هیچ پاسخی را نپسندید تا این که حضرت زهرا (علیها السلام) سؤال پدر را شنید و این گونه پاسخ فرمود:« أَدْنَی مَا تَکوَن مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیتِهَا». بحارالانوار: ج 43، ص 92 و ج 100، ص 250. مجمع الزّوائد: ج 9، ص 202. مناقب ابن مغازلی: ص 381.

27.بحارالانوار: ج 43، ص 9.

28.از آن بانوی بزرگوار، آن فاتح قله های فصاحت و بلاغت، 3 خطبه و سخنرانی بعد از رحلت پیامبر، گزارش شده است:

1.سخنرانی عرش لرزان فاطمه در مسجد مدینه و در حضور جمع کثیری از مهاجران و انصار؛

2.سخنرانی تهدیدآمیز فاطمه در جمع زنان مهاجر و انصار در روزهای سخت بیماری؛

3.سخنرانی انتقادآمیز فاطمه در بین جمعی از مردم کوچه و بازار.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان