ماهان شبکه ایرانیان

آسیب شناسی فرهنگ مهدوی در عصر جهانی شدن(۱)

چکیده پدیده جهانی شدن با ایجاد دگرگونی در ابعاد مختلف زندگی ـ به ویژه بعد فرهنگی جوامع ـ مسأله‌ای است که خواه نا خواه ذهن تحلیلگران اجتماعی را به خویش مشغول کرده است

آسیب شناسی فرهنگ مهدوی در عصر جهانی شدن(1)
چکیده
پدیده جهانی شدن با ایجاد دگرگونی در ابعاد مختلف زندگی ـ به ویژه بعد فرهنگی جوامع ـ مسأله‌ای است که خواه نا خواه ذهن تحلیلگران اجتماعی را به خویش مشغول کرده است. بر این اساس، بیشترین دلمشغولی تحلیلگران، متمرکز بر آسیب‌های فرهنگی‌ای است که جهانی شدن در جوامع ایجاد می‌کند.
با این وصف، نگارنده بر آن است که به بررسی آسیب‌هایی بپردازد که جهانی شدن می‌تواند برای فرهنگ مهدوی ایجاد می‌کند، لذا با بررسی پیامد‌های جهانی شدن در عرصه فرهنگی، آن را در چالش با فرهنگ مهدوی دانسته و معتقد است از آن جا که در شرایط کنونی، این جریان‌های مدرنیستی و پست مدرنیستی هستند که جهانی شدن را مدیریت و رهبری می‌کنند، لذا گسترش دهندۀ باورها، ارزش ها، هنجارها و نماد‌هایی هستند که غالباً در تقابل با فرهنگ مهدویت بوده و بنابراین ویژگی‌هایی چون جهان شمولی، دینی بودن و آرمان شهری بودن آن و همچنین کارکردهای این فرهنگ را با چالش جدی روبه رو می‌کنند.
کلید واژه ها: فرهنگ مهدوی، جهانی شدن، چالش‌ها، آرمان شهر.
مقدمه
درعصر جهانی شدن، شیعیان با توجه به آموزۀ مهدویت، همانند دیگر فرهنگ‌ها معتقدند؛ ظرفیت‌های لازم برای جهانی شدن را به بهترین وجه دارا هستند. چنین مدعایی، ناچار آن‌ها را در تقابل با دیگر فرهنگ‌ها خصوصاً فرهنگ غرب قرار داده و در فرایند جهانی شدن این فرهنگ را با چالش‌ها یی روبه رو کرده است.
بر این اساس، در پژوهش حاضر درپی پاسخ گویی به این پرسش هستیم که: در فرایند جهانی شدن، چه چالش‌هایی، فرهنگ مهدوی را تهدید می‌کند؟ لذا برای پرداختن به پاسخ این پرسش لازم است به طرح مقدماتی در این زمینه بپردازیم.
فرهنگ مهدوی

1. چیستی و تعریف:
 

بن مایۀ بحث را از تعریف فرهنگ آغاز می‌کنیم. در دایرة‌المعارف بریتانیکا بیش از یک صد تعریف از واژۀ فرهنگ ارائه شده است، (ر.ک:نرم افزار بریتانیکا، 2003) "ادوارد بارنت تایلور" فرهنگ را کلیت در هم تافته‌ای تعریف کرده که «شامل دانش،دین، هنر، قانون، اخلاقیات، و هر گونه توانایی و عادتی است که آدمی همچون عضوی از جامعه به دست می‌آورد» (آشوری،1357: ص71) بنابراین آنرا خاص انسان دانسته که از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد. این عمومی ترین تعریفی است که از فرهنگ ارائه شده است. البته تعاریف مختلف دیگری نیز بیان شده که مجال پرداختن بدان‌ها نیست.
اما فرهنگ،‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ به زعم نگارندۀ این سطور،‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏َََ« به مجموعه باورها، ارزش ها، هنجارها و نمادها گفته می‌شود که افراد انسانی در طول سالیانی طولانی بدان دست یافته‌ و آن را از نسلی به نسل دیگر انتقال داده‌اند.»
نکته دیگر آنکه وقتی صحبت از فرهنگ می‌شود، به دو گونه فرهنگ نظر داریم؛ یکی فرهنگ آرمانی و مطلوب است که بر ارزشهای معنوی و آموزه‌های اعتقادی هر جامعه منطبق است، و دیگری فرهنگ موجود، که با فرهنگ آرمانی فاصله بسیاردارد.«فرهنگ آرمانی؛ آن است که الگو‌های رفتاری آشکار و رسما تأیید شده را در بر می‌گیرد. در حالی که فرهنگ موجود، آن چیزی است که عملاّ بر جامعه حاکم است.» (کوئن: 1376، ص62) بنابراین، وقتی سخن از فرهنگ به میان می‌آوریم، باید توجه داشته باشیم که مراد ما کدام فرهنگ است.
بر مبنای تعریفی که از فرهنگ ارائه کردیم، می‌توان چنین عنوان داشت که فرهنگ مهدوی مدّ نظر ما در این پژوهش، «مجموعه باورها، ارزش ها، هنجارها و نمادهایی است که در ارتباط با ظهور منجی موعودی از نسل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یازدهمین فرزند امیر المومنین علیه السلام شکل گرفته، و ریشه‌های اعتقادی آن، از آیات قرآن و روایات معصومان علیه السلام استخراج می‌شود.» و بنابراین، فرهنگ مهدوی را می‌توان در قالب دو برداشت اصلی بررسی کرد:
نوع اوّل فرهنگ مهدوی، فرهنگ آرمانی است که در عصر ظهور، توسط امام عجل الله تعالی فرجه الشریف بر مبنای باور‌ها و ارزش‌های حقیقی اسلام،در جامعه جهانی تحقق خواهد یافت؛ بنابراین یک فرهنگ دینی جهان شمول و آرمانی را شکل می‌دهد.
اما نوع دوم آن، ذیل عنوان ‏«فرهنگ انتظار‏‏‏‏‏‏‏» قابل ترسیم ‌است. فرهنگ انتظار، فرهنگی است که در عصر غیبت امام عجل الله تعالی فرجه الشریف شکل می‌گیرد. چنین فرهنگی بر محور همان باور‌های زیر بنایی و با الگوگیری از چشم انداز آرمانی ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏«فرهنگ مهدوی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏» تحقّق می‌یابد. با این وصف، منظور ما از ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏«فرهنگ مهدوی‏» در این سطور، نوع دوم بوده که در راستای رسیدن به فرهنگ آرمانی و کمال مطلوب، ترسیم شده است.

2.عناصر فرهنگ مهدوی:
 

همان گونه که بیان کردیم، هر فرهنگی، از مجموعه عناصر فرهنگی تشکیل شده است که این عناصر، محتوا و خمیر مایه آن فرهنگ را تشکیل می‌دهند. فرهنگ مهدوی نیز از این قاعده مستثنا نیست، بنابراین به برخی از مهمترین این عناصر اشاره می‌کنیم؛
الف. باور‌های فرهنگ مهدوی:
باورهای فرهنگ مهدوی، عناصر زیربنایی آن را تشکیل می‌دهند. که عبارتند از؛
خدا محوری: (اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ) (بقره، 255) هیچ معبودی نیست، جز او که زنده و قائم به ذات خویش است.
اعتقاد به نبوت: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ) (نساء، 64) هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر این که به اذن خدا، مردم موظف به اطاعت از او هستند. اعتقاد به امامت؛ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ…) (نساء، 59)‌ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خدا را اطاعت کنید.
کرامت انسانی: این باور برچند بعدی بودن و مختار بودن انسان، تاکید دارد.
تأکید بر پیوند دین و سیاست: چرا که منجی، برقراری یک نظم سیاسی عادلانه را در رأس همۀ امور خویش قرار می‌دهد.
عقیده به منجی موعود و زنده بودن او و پیروزی مستضعفان وصالحان در نهایت امر و تأکید بر این نکته که عصر غیبت، فرصتی برای زمینه سازی ظهور می‌باشد.
ب. ارزش‌های فرهنگ مهدوی:
عنصر مهم دیگر هر فرهنگ را ارزش‌های آن فرهنگ شکل می‌دهند؛ ارزش‌هایی که خود بر مبنای باور‌ها تعریف می‌شوند و بر خوبی و بدی امور دلالت دارند. ارزش‌های خاصّ، مورد توجّه این فرهنگ عبارتند از:
1. نارضایتی از وضع موجود به عنوان یک نگرش سلبی و امید به وضع مطلوب به عنوان یک نگرش ایجابی. 2. انتظار فرج که عبادت به شمار می‌رود (مجلسی:1403: ج52، ص125،). 3.معرفت امام عصر؛ همچنان که در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده است: « هر کس از امّتم بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است» (هلالی، 1386: ص347).
ج. هنجار‌های فرهنگ مهدوی:
عمل به شریعت، اصلی ترین هنجار در فرهنگ مهدویت است. همراه این هنجارها، هنجارهایی چون: دعا برای فرج؛ « اکثروا الدعاء بتعجیل‏« فرج، فإن ذلک فرجکم»(مجلسی، همان: ج 53،ح10‏»؛ ایجاد آمادگی در خود و محیط، ایمان و اطمینان به وجود حجت؛ « ان الله تعالی نهی الشیعة عن الشک فی حجه الله تعالی» (نعمانی، 1363: ص24) و... مورد توجّه هستند.
د. نماد ها:
نماد‌ها اعتقادات و باور‌های این فرهنگ را در قالب اشکال نمادین به منصۀ ظهور می‌گذارند. مهم ترین آن‌ها عبارتند از؛ روز جمعه و روز عاشورا، به عنوان روزهایی که در آن‌ها وعدۀ ظهور داده شده است (شیخ طوسی، بی‌تا: ص469)، و نیمۀ شعبان که مصادف با روز تولد آن حضرت ‌است.
از دیگر نماد‌ها، مکان‌های منسوب به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند که از مهمترین آن‌ها می‌توان به مسجد مقدس جمکران، مسجد سهله (اقامت گاه حضرت در زمان ظهور)، مسجد کوفه (مرکز قضاوت و محل منبر و کلاس آن حضرت در زمان ظهور)، مقام وادی السلام در نجف اشرف و شهر کوفه به عنوان پایتخت حکومت ایشان در زمان ظهور، اشاره کرد.
ادعیه و زیارت نامه‌هایی که به حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه الشریف منسوب است، نیز از دیگر نماد‌های فرهنگ مهدوی که از مهم ترین آن‌ها می‌توان به دعای عهد، دعای ندبه، دعای فرج و... اشاره نمود.

3. و یژگی‌های فرهنگ مهدوی:
 

الف. خصلت آرمان شهری:
آرمانشهری که شیعه در فرهنگ مهدوی ترسیم می‌کند، زمینی و واقعی است و در آن، فرجام تاریخ بشری، خجسته و سعادت بخش است. خداوند، به صالحان، وعدۀ خلافت آن‌ها را در ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏«زمین‏‏‏‏‏» داده است؛
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ) (نور: 55)
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کار‌های شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشیده است...
ریشۀ فساد‌ها و تباهی‌ها، نقص روحی و معنوی انسان است... انسان در راه تکامل فکری و اخلاقی و معنوی پیش می‌رود... آینده‌ای بس روشن و سعادت بخش که در آن شر و فساد از بیخ و بن بر کنده خواهد شد، در انتظار بشریت است. (مطهری،1378: ص52)
در چنین جامعه ای، هدف حقیقی خلقت که همانا ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏«قرب الی الله‏‏‏‏‏‏» و عبودیت حق تعالی است، محقق شده و انسان به نهایت کمال خود ـ یعنی عبودیت و بندگی ـ دست می‌یابد‌.
ب. جهان شمولی فرهنگ مهدوی:
از ویژگی‌های دیگر فرهنگ مهدوی جهانشمول و فرابخشی بودن آن است و فرابخشی بودن به این معنا است که این فرهنگ، تمام اقشار از هر جنس و نژاد و سن و مسلک را مخاطب خویش قرار می‌دهد. زیرا پیامش برای تمام انسان‌های کره زمین، یاد آور رسالت انبیا و اولیای الهی است.
«بشارت‌های مؤکّد و مکرّر قرآن مبنی بر تحقّق حتمی و قطعی اهداف جهان شمول خداوند به هنگام، تکامل و تعالی غایی انسان در زمین، مبانی عقیده به مهدویت در اسلام را تشکیل می‌دهد» (ساشادینا و جاسم حسین،1371:ص56).
ج. دینی بودن فرهنگ مهدوی:
تنها درمان درد بی‌هویتی امروز بشر، در برقراری ارتباط مجدّد با خدا و دعوت دوباره او به آغوش اجتماع بشری است و این امر، جز با برقراری یک حکومت دینی به رهبری یک منجی الهی میسر نخواهد بود. «در جامعه‌ مهدوی‌، امام‌ معصوم علیه السلام لطفی‌ الهی‌ است‌ که‌ با هدایت‌ خویش‌ و اجرای‌ احکام‌ الهی‌ در عرصه‌ فردی‌ و اجتماعی،‌ جامعه‌ را به‌ سوی‌ سعادت‌ رهنمون‌ می‌شود» (بهروز لک، 1382).
بدین ترتیب فرهنگ مهدوی، یک فرهنگ دینی است که از قانون الهی الهام گرفته و به فراگیر شدن ارزش‌های معنوی و انسانی و الهی بشارت می‌دهد.

4. کارکرد‌ها و آثار فرهنگ مهدوی:
 

در تعریف کارکرد اجتماعی گفته می‌شود که کارکرد اجتماعی « عملکرد ساختارها برای رفع نیاز‌های اجتماعی است»(شایان مهر، 1377: ج1، ص428). بنابراین، کارکرد‌های هر نهاد یا سازمان را به دو دسته آشکار و پنهان تقسیم می‌کنند.
کارکرد‌های آشکار، « کارکرد‌های مورد انتظار یک نهاد اجتماعی است» (شایان مهر، همان: ص427). و کارکرد‌های پنهان، نتایج پنهانی، است که عموماً ناشناخته باقی می‌مانند. در واقع کارکرد‌های آشکار از ابتدا ترسیم ‌شده‌اند ؛ در حالی که کارکرد‌های پنهان، بدون برنامه ریزی، تحقّق یافته و مورد انتظار نیستند.
در فرهنگ مهدوی، کارکردی که از ابتدا ترسیم شده، کارکرد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏«زمینه سازی ظهور‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏» و تحقّق ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏«فرهنگ آرمانی مهدوی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏» است، امّا مهم ترین کارکرد‌های پنهان این فرهنگ عبارتند از: ترسیم اهداف زندگی،خوش بینی و نشاط، پویایی و هویت بخشی انسجام‌آفرین.
منبع:www.entizar.ir
ادامه دارد
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان