تعریف
قصههای پریان به دستهی بزرگی از قصههای غالباً کوتاه گفته میشود که سرشار از فضای سحرآمیز و پر از شگفتی و ماجراهایی است که با مداخلهی نیروهای ماوراءطبیعی و متفاوت با منطق علم و حقایق متعارف رخ میدهد. بیشتر این قصهها در اصل به فرهنگ عامه تعلق دارند و از ذخایر سنت شفاهی قصهگویی به شمار میآیند. با این حال دستهای از قصههای پریان توسط نویسندگان معینی خلق شدهاند و دارای مؤلف مشخصی هستند. به این ترتیب قصههای پریان را میتوان از نظر شکل تألیف به دو دسته تقسیم کرد:
1. قصههایی که نویسندهی معینی ندارند و محصول خلاقیت جمعی جماعات و اقوام مختلف هستند.
2. قصههایی که با الهام از قصههای فرهنگ عامه توسط نویسندگان معینی خلق شدهاند.
قصههایی که برادران گریم جمعآوری کردهاند، به دستهی نخست و قصههایی که آندرسن نوشته است به دستهی دوم تعلق دارند. در این مبحث ابتدا دربارهی قصههای دستهی اول توضیحاتی داده میشود وآنگاه به نوآوری آندرسن در آفرینش قصههای پریان از نوع جدید میپردازیم.
قصههای پریان در فرهنگ عامه
آن دسته از قصههای پریان که به فرهنگ عامه تعلق دارد بخشی از هنر شفاهی قصهگویی جماعات اولیه در اعصار گذشته است که در آنها ارزشها، اعتقادات و هنجارهای اخلاقی به نحوی خیالانگیز و با تکیه بر خاصههای زیباییشناسی منعکس شده است. این قصهها غالباً در شبنشینیها یا حین کار و گاه توسط قصهگوهای دورهگرد در برخی محلهای عمومی نقل میشد. این قصهها گذشته از جنبههای سرگرمکننده، انعکاس سنن زندگی، باورهای دینی و اخلاقی و گاه تعابیر فلسفی نیز بوده است.
قصههای پریان یکی از اقسام قصههای فرهنگ عامه است. اسطوره، حماسه و فابل نیز از انواع دیگر قصههای فرهنگ عامه به شمار میآیند. به هر حال تمام قصههای فرهنگ عامه از جمله قصههای پریان محصول خلاقیت جمعی جماعت اولیهاند. این قصهها سرشار از روح خوشبینی، نیکاندیشی و امید به پیروزی خیر بر شر هستند. آنها در جریان انتقال از نسلی به نسل دیگر و از سرزمینی به سرزمین دیگر، با حفظ مایهی اصلی از لحاظ برخی عناصر، موافق مقتضیات زمان و مکان، دستخوش دگرگونی شدهاند. آنها ضمن آنکه تجلی آرزوها و اندیشههای مردم سادهی اعصار گذشتهاند، به دلیل حکمت قابل تعمیمی که دربردارند و به سبب خوشبینی و ایمان به پیروزی، قابلیت ماندگاری بسیاری از خود نشان داده و سدهها و هزارهها را پشت سر گذاشته و به ما رسیدهاند. بسیاری از قصههایی که مادربزرگها برای کودکان نقل میکنند، از این جملهاند. کتابهایی که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تحت عنوان «قصهگویی» منتشر کرده است، غالباً حاوی این قصهها هستند.
تاریخ و منشاء قصههای پریان
منشاء قصههای عامیانه از جمله قصههای پریان به عصر کودکی بشر برمیگردد. تعیین عصر معین و سرزمین برای آنها دشوار است. آنها در حقیقت گنجینهی مشترک آدمیانِ سرزمینهای مختلف و اعصار مختلف هستند. شفاهی بودن این قصهها موجب شده است که ضمن انتقال از سرزمینی به سرزمین دیگر و عصری به عصر دیگر، دستخوش تغییرات پیدرپی شوند و در نتیجه به هیچ عصر و سرزمینی تعلق نداشته باشند و به صورت بخشی از وجدان ناآگاه کل بشر درآیند.
با اینهمه منشاء برخی از قصهها را پی گرفتهاند. مثلاً مجموعهای از قصههای جادوگری در حدود هزارهی چهارم پیش از میلاد در مصر وجود داشته است یا قصههای هزارویک شب ابتدا از هند به ایران و از ایران به اروپا رفته است. برادران گریم که خود از زمرهی نخسین کسانی هستند که به جمعآوری قصههای فرهنگ عامه پرداختهاند، معتقدند که تمام این قصهها از زبان هند و اروپایی نشأت گرفتهاند و در سراسر جهان پخش شدهاند (طبیعی است که دستخوش برخی دگرگونیها نیز شده باشند). گروه دیگری از نویسندگان بر این عقیدهاند که تمام قصههای پریان از سرزمین هند منشاء گرفته و از آنجا در سراسر جهان پراکنده شدهاند. اما امروزه دانشپژوهان این نظر را نمیپذیرند، زیرا بسیاری از قصهها یا درون مایهی اصلی بسیاری از قصهها در جوامعی یافت میشود که هیچ تماسی و ارتباطی با هم نداشتهاند. مثلاً سیندرلا با صورتهای متفاوت تقریباً در تمام فرهنگها یافت میشود. در فرهنگهای «اینکا» و «مایا» و حتی «اسکیموها» که با فرهنگهای نقاط دیگر دنیا تماسی نداشتهاند، قصههای پریان مشابهی یافت میشود. به این ترتیب مسألهی مشابهت قصههای پریان در فرهنگهای مختلف، موضوع بحث قرار گرفته و برای آن تبیینهای مختلفی آورده شده است. ازجمله مهمترین این تبیینها عبارتند از:
1. نظریهی ساختمان روانی مشترک انسانها؛
2. نظریهی مشابهت شرایط اجتماعی.
1. نظریهی ساختمان روانی مشترک انسانها
برخی از اندیشمندان، علت مشابهت قصههای فرهنگ عامه را در مشابهت ساختمان روانی آدمیان جستوجو میکنند. آنها میگویند که انسانها، صرفنظر از محل زندگیشان، ساختمان روانی مشابهی دارند. برای مثال همه دوست دارند که موفق و مرفه باشند و این آرزو خود منشاء بسیاری از گونههای فرهنگ عامه است. گروهی نیز میگویند که آدمیان صرفنظر از محیطی که در آن زندگی میکنند، نیازها و مسائل مشابهی دارند. همهی انسانها چنین نیازها و مسائلی را دارند. بنابراین، تلاش برای پاسخگویی به این نیازها و مسائل بنیادی انسانها منشاء تکوین قصههای پریان است.
2. نظریهی مشابهت شرایط اجتماعی
دستهی دوم از پژوهندگان علت مشابهت قصههای عامیانه در سرزمینهای مختلف را ناشی از همسانی قانونمندی تکامل اجتماعی در جوامع مختلف میدانند. مثلاً در همه جا و در تمام دورهها انسانهای نخستینی که از تبیین علمی پدیدههای طبیعی همچون زلزله، رعد و برق و طوفان و پدیدههای اجتماعی بهروزی و تیرهروزی انسانها ناتوان بودند، با توسل به قوهی تخیل خود برای آنها علل خیالی میتراشیدند. مثلاً برای نیروهای طبیعی، درست مثل انسان، قصد و اراده و امیال قائل میشدند و آنها را در سرنوشت انسان دخیل میدانستند. اسطورهها به همین صورت پدید آمدهاند.
امروزه هیچیک از اندیشمندان این نظریهها را بهطور مطلق قبول ندارند. شاید بتوان گفت که مشابهت در شرایط زندگی اجتماعی، قرابت در ساختمان روانی آدمیان که خود میتواند انعکاس مشابهت پیشین باشد و نیز انتقال قصهها از سرزمینی به سرزمین دیگر، همه در همسانی درونمایهی این قصهها سهمی داشتهاند.
انواع قصههای پریان از نظر درونمایه
اندیشمندان قصههای پریان را از حیث درونمایه به پنج دستهی عمده تقسیم کردهاند:
1. قصههای دگرگونی بخت؛
2. قصههای فوق قهرمانی؛
3. قصههای خندهدار؛
4. قصههای حیوانات؛
5. قصههای مربوط به تبیین طبیعت.
دربارهی هریک ازاین پنج دسته میتوان توضیحات کوتاهی آورد.
1. قصههای دگرگونی بخت
در این نوع قصهها، زندگی یک چهرهی گمنام، محروم و معصوم که به دلیلی، مثلاً داشتن نامادری، مورد ستم قرار گرفته، ناگهان به کمک نیرویی سحرآمیز دگرگون میشود. مثلاً با شاهزادهای ازدواج میکند یا صاحب گنج و ثروت میشود. معمولاً برخی صفات منفی قهرمان قصه نیز مثل حماقت، بُزدلی، غرور، خشم یا ناسپاسی در دشواری و گرفتاری او دخیل است. اما در نهایت یکی از نیروهای جادویی بر او رحم میآورد یا گناه او را میبخشد و دست یاری به سوی او دراز میکند. البته منش مثبت خود قهرمان مثل تیزهوشی، کمرویی، مهربانی یا شجاعت نیز در جلب حمایت نیروهای ماوراءطبیعی تأثیر دارد. قصهی ماهپیشانی از این نمونه است.
2. قصههای فوق قهرمانی
در این دسته از قصهها قهرمان فردی عادی نیست، بلکه قدرتی فوق طبیعی دارد. این قهرمان تجسم یکی از صفات خوب مثل شجاعت، هوشیاری، مهربانی، نیکوکاری و جز اینهاست و برخلاف چهرههای قصههای دستهی قبلی، هیچ خصلت منفی ندارد. او علاوه بر قدرت خارقالعادهی خود از کمک نیروهای سحرآمیز نیز برخوردار است. در این دسته از قصهها صفات مثبت اخلاقی (دلاوری، نیکوکاری و زیرکی) به عنوان فضایلی معرفی میشوند که بر صفات بد (شرارت، حماقت و خودخواهی) چیره میشوند. برخی از این قهرمانان مظهر آرمانهای قومی هستند. حماسههای به این نوع قصهها نزدیکاند. قصههایی که در مورد رستم، قهرمان ملی ایران، گفته میشود و نمونهای ازآن را فردوسی در شاهنامه آورده، از این نمونه است.
3. قصههای خندهدار
قصههای خندهدار نسبت به دو دستهی پیشین، دنیای واقعیتری را ارائه میدهند. پیام اخلاقی این قصهها تلویحی است. در این قصهها موقعیتهایی آفریده شده که در آن خصایل منفی مثل دورویی، بیکارگی، بیعاری، فریبکاری یا حماقت محکوم به شکست و مایهی خنده است. اما قصه نمیگوید که به جای این اصول نادرست بهتر است از چه اصولی پیروی شود، بلکه به همین بسنده میکند که ما را بر فریبکاری مفتضح یک متقلب با بدبیاری یک ابله بخنداند. قصههای «کچل» در افواه عامه از این نمونه است.
4. قصههای حیوانات
منشاء این قصهها تمثیلهای دینی آیین بودا، آیین هندو، دین یهود و فابلهای ازوپ است. برای نمونه تمثیلهای دینی آیین بودا وقتی به قصههای مردم منتقل شد، به صورت قصههای اخلاقی درآمد. مثلاً در قصهی «دُرنا و شیر» دُرنا تمثیل بودا بود که بعداً به نماد مهربانی تبدیل شد.(1) همچنین در قصهی «مورچه و ملخ»، مورچه نشانهی تلاش و پشتکار و ملخ نشانهی خصلت بیخیالی و کوتهفکری است.
5. قصههای تبیینی
این قصهها به توضیح و تبیین پدیدهها و حوادث طبیعی و منشاء حیات و ممات میپردازند. پدیدههایی مثل رعد و برق، زلزله، طوفان، کسوف و خسوف و جز اینها همواره ذهن آدمی را مشغول میداشت. او سعی میکرد از چگونگی آنها سردرآورد، ولی دانش آن روز چنین امکانی به او نمیداد. در نتیجه او این پدیدهها را به نحوی خیالی تعبیر و تفسیر میکرد. این قصهها گرچه لحن علمی دارند، ولی از پند اخلاقی خالی نیستند. اسطورهها به این قصههای پریان نزدیکاند. قصههایی که در مورد ماه گرفتگی یا زلزله یا رعد و برق از زبان قدیمیها نقل میشود، از این زمره هستند.
آندرسن و قصهی پریان
هانس کریستین آندرسن نویسندهی بزرگ دانمارکی با الهام از قصههای پریانِ فرهنگ عامه، نوع تازهای از قصهی پریان آفرید که کمکم به صورت جریان مهمیاز ادبیات کودک و ملازم همیشگی کتاب کودکان بهویژه خردسالان درآمد. پیش از آندرسن، آنچه از قصههای پریان در کتابها مانده بود، قصههای فرهنگ عامه بود که به منظور حفظ میراث تاریخی و فرهنگی- و البته بهطور مشخص برای کودکان- گردآوری شده بود. آندرسن نوع تازهای از قصههای پریان آفرید که ضمن استفاده از ساخت و بافت قصههای فرهنگ عامه، هم برای بیان اندیشههای نو در لباس تمثیل درست شده بود و هم آگاهانه برای مطالعهی کودکان در نظر گرفته شده بود. به این ترتیب آندرسن قصههای پریان را به قلمرو جدیدی سوق داد و برای آن عرصه تازهای گشود. از آن زمان تا کنون قصههای پریان به صورت یکی از مهمترین عرصههای آفرینش ادبی برای کودکان درآمده است.
قصههای پریان آندرسن، اگرچه در ابتدا مورد توجه منتقدان قرار نگرفت، ولی در عوض مورد استقبال کودکان قرار گرفت. چیزی نگذشت که این قصههای به بیش از صد زبان زندهی دنیا و در میلیونها نسخه در سراسر جهان منتشر شد.
آندرسن و دنیای کودکان
بهنظر منتقدان، آندرسن در آفرینش قصههای پریان، گذشته از قصههای فرهنگ عامه، از بازیهای کودکان نیز الهام گرفته است. کودکان در بازیهای تخیلی خود از هر چیز، چیزِ دیگری میسازند.یک تکه چوب به یک موجود جاندار تبدیل میشود. آندرسن از این کیفیت ذهن کودک بهره گرفته است. او دنیای کودک را میشناخت و تصویرگر دنیای کودک بود. میگویند نبوغ آندرسن در عرصهی ادبیات کودک از این مسأله سرچشمه میگیرد که او هرگز بهواقع بزرگ نشد و همواره کودک ماند. او طبیعت، اشیاء، آدمها و رویدادها را همانطور میدید که یک کودک میبیند؛ یعنی از زاویهی تخیل و کنجکاوی و دقت. در جایی میگوید: «من قالب قصهی پریان را برگزیدم، زیرا این قالب با کیفیت تخیل کودکان تناسب دارد.»
نوآوری آندرسن
وقتی از قصههای پریان گفتوگو میکنیم، دنیایی را مجسم میسازیم که در آن برخی موجودات اثیری با قدرتی فرا انسانی پا به دنیای انسانها میگذارند و در حوادثی که در این دنیا رخ میدهد، ایفای نقش میکنند، اما در قصههای پریانِ آندرسن آنچه تصویر شده زندگی آدمیان معصر است. حیوانات قصههای او برخلاف حیوانات فابلها پند مجسم نیستند. بلکه نمایشگر شخصیتهایی از دنیای انسانها هستند. آنها هریک شخصیت معینی دارند که در عالم آدمیان آنها را میبینیم. رفتار این حیوانها نیز از شخصیتی که نمایشگری آن را بر عهده دارند ناشی میشود. مثلاً سوسک در یکی از قصههای آندرسن دارای شخصیتی است که با خصیصهی خودخواهی و غرور و رشک و حسادت مشخص میشود. تمام ماجرای قصه حول تبعات این خصیصه دور میزند و این خصیصه را متجلی میسازد. آندرسن در این قصه در واقع گوشهای از عالم آدمیان را تصویر
میکند.
در قصههای پریانِ آندرسن قهرمانهای اصلی باید ثابت کنند که برای دستیابی به هدفی بزرگ شایستگی و فداکاری لازم را دارند. در قصهی «ملکهی برفی» چهرهی مرکزی قصه دختری به نام جود است که برای نجات کِی شجاعت زیادی از خود بروز میدهد. در قصهی «کفش قرمزی»، قهرمان قصه، کارن، حاضر شده است پایش را به عنوان تاوان بدهد تا از کفش قرمز که نماد نخوت اوست خلاص شود. در قصهی «قوی وحشی»، الیزه پس از تحمل مشقات و تن دادن به خطرهای زیاد موفق میشود برادرش را نجات دهد و با شاهزاده ازدواج کند.
بعد از آندرسن کار نوشتن قصههای پریان رونق بسیاری گرفت و نویسندگان صاحب نامی به آفرینش قصههای پریان برای کوکان روآوردند و به این ترتیب این عرصه به یکی از عرصههای پر برکت در آفرینش برای کودکان و بهویژه خردسالان تبدیل شد.
پینوشتها:
1. قصه بهطور خلاصه از این قرار است که استخوانی در گلوی شیری گیر میکند. دُرنایی بعد از پیمان گرفتن از شیر که آزاری به او نرساند، استخوان را از گلوی شیر در میآورد. دُرنا پس از چنین خدمتی توقع سپاسگزاری دارد. اما شیر به او میگوید: همانقدر که او را نبلعیده است، باید بسیار شکرگزار باشد. در این قصه در شکل نخستین دُرنا تمثیل بودا و شیر تمثیل غرور انسانی است.
منبع مقاله :
پولادی، کمال؛(1391)، مروری بر انواع ادبیات کودک و نوجوان، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چاپ اول.