ماهان شبکه ایرانیان

سیمای عدالت در حکومت مهدوی از دیدگاه روایات

چکیده   در عصر حاضر بشریت به این نتیجه رسیده که حقوق بشری که نهادهای بین المللی از آن دم میزنند از برقراری عدالت در جامعه عاجز و ناتوان است؛ بنابراین ظلم و نابرابری همچنان ادامه دارد و شکاف های طبقاتی روز به روز بیشتر می شود و به دنبال این یأس و ناامیدی، بحث از منجی گری و ضرورت وجود یک منجی برای رهایی و نجات بشریت از بحران های موجود به صور ...

سیمای عدالت در حکومت مهدوی از دیدگاه روایات

چکیده
 

در عصر حاضر بشریت به این نتیجه رسیده که حقوق بشری که نهادهای بین المللی از آن دم میزنند از برقراری عدالت در جامعه عاجز و ناتوان است؛ بنابراین ظلم و نابرابری همچنان ادامه دارد و شکاف های طبقاتی روز به روز بیشتر می شود و به دنبال این یأس و ناامیدی، بحث از منجی گری و ضرورت وجود یک منجی برای رهایی و نجات بشریت از بحران های موجود به صورت گسترده مطرح شده است؛ از این رو برآن شدیم که با نیم نگاهی به سیمای عدالت در عصر ظهور و بیان عوامل و ویژگی های برقراری عدالت، شناختی نسبت به تحقق عدالت جهانی مهدوی پیدا کرده و خود را برای رسیدن به آن جامعه آرمانی مهدویت آماده کنیم.در این مقاله ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی عدالت بررسی شده و بعد از آن جایگاه عدالت در حکومت حضرت را از دیدگاه روایات بیان شده سپس نام چند مقاله و کتاب که در این موضوع تألیف شده با مختصری توضیح در بخش پیشینه موضوع ذکر شده است. در ادامه به اثبات ضرورت حکومت و حتمیت آن بر اساس آیات و روایات و ضرورت و جود نظام سیاسی در اسلام پرداخته است؛ سپس موضوعاتی از قبیل تبیین شرایط حکومت جهانی، ویژگی های حکومت مهدوی در روایات، بررسی ابعاد عدالت در حکومت مهدوی و عوامل تحقق عدالت در آن حکومت بررسی شده است.
کلید واژه ها: عدالت، حکومت جهانی، روایات، ظلم و ستم، مساوات و برابری، حق

مقدمه
 

عدالت ورزی و حاکم کردن عدالت اگرچه مورد پذیرش همگان است اما آیات فراوانی از قرآن به عدالت خواهی، عدالت ورزی و عدالت خواهی تأکید کرده و عدل و قسط را به عنوان هدف اصلی رسالت پیامبران بیان فرموده است و چنانچه از روایات برمی آید، امامان معصوم که هدف پیامبران را دنبال می کنند در طول اعصار سعی بر برقراری عدل الهی داشته اند. در بین روایات متعددی که در موضوع مهدویت مطرح شده بر مسئله عدالت مهدوی تأکید بسیار شده است. با دقت در روایات می توان نتیجه گرفت که پایه و اساس حکومت حضرت را عدل تشکیل داده است. چنانچه از روایات برداشت می شود عدالت حضرت مهدی نقش بسیار مهمی در دوران ظهور ایفا می کند و یکی از مهم ترین تفاوت های حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با سایر حکومت ها، اجرای عدالت کامل در تمام جهان می باشد و از طرفی مسأله عدالت دغدغه همه اقشار جامعه بوده ولی از همان زمان که فرزند آدم، قابیل، برادرش را به ظلم کشت فساد و ظلم حاکم گشت و هیچ زمانی عدالت به طور کامل و به صورت جهانی محقق نشده است. هرچند پیامبران الهی گام هایی برای تحقق آن برداشته اند لکن مژده تحقق کامل آن با توجه به روایات، مربوط به زمان ظهور منجی جهان بشریت، مهدی موعودعجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد.این نوشتار که به عنوان مقاله پایانی پایه ششم حوزه ارائه شده با استناد به روایات به صورت مختصر و مفید به بیان سیمای عدالت در حکومت حضرت مهدیعلیه السلام پرداخته است. مقاله دارای سیر خاصی است که ابتدا به تعریف عدالت، جایگاه عدالت مهدوی و پیشینه آن پرداخته؛ سپس حتمیت حکومت و شرایط حکومت جهانی بررسی شده و در انتها بعد از بیان ویژگی های حکومت مهدوی، بر اساس روایات سیمای عدالت درحکومت آن حضرت ترسیم شده است.نگارنده خدای مهربان را سپاس می گوید که توفیق آن را داد که این مقاله را به انجام رساند و در این راستا بر خود لازم می داند که از استاد ارجمند حوزه آقای محزونیه که راهنمایی لازم را در این مقاله مبذول داشته اند سپاسگزاری نماید.

فصل اول
 

تعریف عدالت
 

الف) معنای لغوی عدل :عدل در لغت به معنای مساواة(1)، برابری(2)،انصاف(3) و موازنه(4) آمده است.
ب) معنای اصطلاحی عدل
برای بحث در موضوع نیاز است معنای آن دقیقا روشن شود برای عدل معانی مختلفی ذکر کرده اند که مهمترین آنها عبارتند از:
1) عدل به معنای آنچه در نظر و ذهن انسان ها مستقیم و ملازم حق می باشد و ضد جور است وحکم به حق را نیز می گویند.(5)
2) عدل به معنای«وضع کُلَّ شیءٍ فی موضعه»(6) قرار دادن هر چیز در جای خویش است.
3) عدل به معنای (اعطاء کل ذیحق حقه) رعایت استحقاق ها و نفی تبعیض است.
4)عدالت، میانه زیاده روی و کوتاهی است و به معنی آن است که در امور زیادی و کمی نباشد... عدالت یا در اندیشه و افکار است به این معنی که از انحراف و سستی به دور بوده و مطابق حق و راستی باشد ؛ همان گونه که خداوند در قرآن دستور داده است: « و آنگاه که میان مردم حکم می کنید به عدالت داوری کنید...» یا در صفات انسانی است؛یعنی اخلاق درونی میانه باشد و هیچ تندروی و کندروی در آن نباشد... و یا در حوزه ی اعمال است که شامل گفتار و تکالیف فردی وکارهای اجتماعی می شود...چنانچه خدای متعال در قرآن فرموده:« وآنگاه که سخن می گویید به عدالت بگویید اگرچه خویشاوند باشد»... و باید دانست که موضوع عدالت از مهمترین موضوعات است... و هر کار نیک و خلق و خوی پسندیده به آن باز می گردد... و عدالت همان چیزیست که در هر مورد و هر جایی خواسته شده است.(7)

جایگاه عدالت در حکومت مهدوی
 

چنان که از روایات برمی آید عدالت سرلوحه برنامه های حکومت حضرت مهدی می باشد. روایات متعددی مژده ظهور حضرت مهدی را همراه با برپا کردن قسط و عدل بیان می کنند که نشان دهنده جایگاه مهم عدل در حکومت مهدوی است. روایت مشهوری از پیامبر در کتب مختلف روایی شیعه و سنی نقل شده که: " در زمان ظهور جهان پر از عدل و قسط می شود چنان چه پر از ظلم و جور شده بود "(8) و امام رضاعلیه السلام در این زمینه فرموده اند: " و وضع میزان العدل بین الناس، فَلا یظلم أحد أحداً "(9) حضرت آن چنان عدل را در بین مردم اجرا می کنند که احدی بر دیگری ظلم نمی کند.در مورد نفوذ و گستره عدل مهدوی، امام صادقعلیه السلام می فرمایند: " اما و الله لیدخلنَّ علیهم عدله جَوف بیُوتهم، کما یدخل الحرّ و القرّ "(10) به خدا سوگند عدالت او در خانه هایشان به آنها می رسد همان گونه که سرما وگرما به داخل خانه هایشان نفوذ می کند. با توجه به روایات فهمیده می شود که عدالت، حیات جامعه(11)، احیا کننده احکام(12)و ستون و محور برقراری هستی(13) است. امام صادقعلیه السلام در تفسیر آیه « إعلَمُوا أنَّ اللهَ یُحیِ الأرضَ بَعدَ مَوتِها »(14) می فرمایند: " ای یحییها اللهُ بِعَدلِ القائمِ عندَ ظُهُورهِ، بعد مَوتها بجَور ائمَّة الضَّلال "(15) و در مورد اجرای عدالت حضرت چنین فرموده اند: " اوّل ما یظهرُ من العدلِ أن ینادی منادیه أن یُسلم صاحب النّافلة لصاحب الفریضة الحجرالأسود و الطّواف " اولین دستور عادلانه حضرت اینست که نمایندگان اعلام می دارند طواف کنندگان مستحبی و کسانی که به استلام حجرالأسود مشغولند مطاف را برای کسانی که حج واجب دارند خالی کنند. " (16)با توجه به اهمیت والای عدل و اجرای همه جانبه و کامل عدالت در حکومت مهدوی در بعضی از ادعیه و زیارات، از آن بزرگوار تعبیر به عدل شده است: « السَّلام علَی القائم المنتظَر و العدل المشتهِر »(17) و « اللهمَّ صلِّ علی ولیِّ أمرکَ القائم المُؤَمّل و العدلِ المنتظَر »(18) بر این اساس می توان نتیجه گرفت که پایه و اساس حکومت مهدوی را عدل تشکیل می دهد اما آنچه از روایات برداشت می شود این است که عدل در عصر ظهور مفهومی فراتر از ذهنیت عوام در مورد عدل دارد چرا که در حکومت مهدوی، عدل منحصر در عدالت اقتصادی نیست بلکه ابعاد مختلفی را شامل می شود که در فصل های بعد ذکر خواهد شد.

پیشینه بحث در موضوع
 

از نظر شهید مطهری ریشه اصلی طرح های علمی و عملی مسأله عدل در جامعه اسلامی، در درجه اول باید در خود قرآن جستجو کرد که بذر این اندیشه را در دل ها کاشت و آبیاری کرد و دغدغه آن را چه از نظر فکری و فلسفی و چه از نظر علمی و اجتماعی در روح ها ایجاد کرد و این قرآن است که مسأله عدل و ظلم را در چهره های گوناگون: عدل تکوینی، عدل تشریعی، عدل اخلاقی، عدل اجتماعی طرح کرد. قرآن از مقام تدبیر الهی به عنوان مقام قیام به عدل یاد می کند: « شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لا إلهَ إلّا هُوَ وَ المَلائکَةُ وَ أُولُوا العِلمِ قائِما بِالقِسطِ»(19).اینک به معرفی چند مقاله و کتاب در باب عدل، در حکومت مهدوی می پردازیم:

الف)مقالات .
 

مقاله پاسخگویی، رمز حکومت عدل مهدوی از حسین علی سعدی: مقاله ای است که نویسنده در ابتدای آن با طرح سؤال کلیدی: چرا بر خلاف میل بشری برای برقراری عدالت در جامعه و اینکه عدالت از دیرباز مورد توجه انسان ها بوده است تاکنون عدالت در جامعه تحقق نیافته است؟ به تبیین موضوع عدل پرداخته است.(20)
2. مقاله تجلی عدالت مهدوی در سیمای کارگزاران اثر محمدرضا جباری: هدف نویسنده از این نوشتار بیان عدالت کارگزاران عصر ظهور است که در این راستا گذری بر زمان پیامبرصلی الله علیه و آله و مولا علیعلیه السلام داشته و نمونه هایی از تأکید آن دو بزرگوار بر مقوله عدالت کارگزاران را بیان کرده است همچنین به نمونه هایی از بی عدالتی کارگزاران ناصالح و طرد و عزل آن ها در زمان غیبت صغری و پس از آن به فقهای عادل که کارگزاران عصر غیبت کبری هستند اشاره کرده است و در پایان کارگزاران عصر ظهور را در اوج عدالت و تقوا معرفی می کند. نویسنده مقاله را با استناد به روایات پیش برده است.(21)
3. مقاله عدالت جهانی، نماد سیاست مهدوی از سید محمدکاظم طباطبایی: نویسنده ابتدای مقاله سؤالاتی در باب عدالت مطرح کرده از جمله: محدوده عدالت مهدوی از نظر جغرافیایی چقدر است؟ آیا با عدالت مهدوی فاصله طبقاتی از بین می رود؟ و کوشیده است نوشتار را در راستای پاسخ دهی به این سؤالات پیش ببرد. نویسنده در این مقاله به موضوعات: عدالت ورزی در قرآن، عدالت,هدف رسالت، رضایت عمومی از برقراری عدالت، گستره عدالت، انواع عدالت اجتماعی, اقتصادی، قضایی و اداری وشریان عدالت در تمام لایه های پنهان جامعه پرداخته است.(22)

ب) کتاب ها
 

1.کتاب جهانی سازی، عدالت اقتصادی و مهدویت تألیف ناصر جهانیان: این مقاله در پی اثبات این است که ساز و کارهای نظام اقتصاد سرمایه داری جهانی به سرکردگی آمریکا، نه تنها عدالت اقتصادی را به ارمغان نمی آورد بلکه جهان را پر از ظلم و تبعیض و فقر خواهد کرد و برای بهبودی اوضاع پارادایم جدیدی که یکی از موضوعات اصلیش تبیین عدالت جدید است، به منصه ظهور خواهد رسید و در انتها به بیان شاخص های عدالت مهدوی پرداخته است.(23)
2.کتاب شکوفایی عدالت انبیا در عدالت مهدوی تألیف نجف لکزایی: در این کتاب بر سه محور آسیب شناسی وضع موجود، وضع مطلوب، نیازها و آرمان ها و شیوه انتقال از وضع موجود به وضع مطلوب بحث شده است.(24)
3.کتاب حکومت عدل جهانی حضرت مهدی، گروه نویسندگان،چاپ اول سال(1358) : در این جزوه از شرایط،ویژگی ها و رهاورد حکومت عدل جهانی و وظایف فردی و اجتماعی انسان ها سخن رفته است.(25)

فصل دوم
 

پیش فرض های بحث از حکومت ،حتمیت حکومت
 

الف) هویت و شخصیت مستقل برای اجتماع در اسلام: انسان دارای حیات جمعی است. از آیات کریمه قرآن استفاده می شود که اجتماعی بودن انسان در متن خلقت و آفرینش او پی ریزی شده است. در سوره مبارکه حجرات آیه 13 می فرماید: «یا أیُّهَا النَّاسُ إنّا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ وَ اُنثَی وَ جَعَلناکُم شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعَارَفُوا». اگر انتساب به ملت ها و قبیله ها نبود بازشناسی افراد ناممکن بود و در نتیجه زندگی اجتماعی که براساس روابط انسان ها با یکدیگر است امکان پذیر نبود همچنین از این آیه می توان فهمید که اگر امکان داشت انسان ها به صورت فردی زندگی کنند نیاز به بازشناسی نداشتند چنانچه در حیوانات دیگر چنین است. قرآن برای امت ها (جامعه ها) غیر از آنچه برای افراد هست سرنوشت مشترک، نامه عمل مشترک، فهم و شعور مشترک و اطاعت و معصیت مشترک قائل است. خداوند در قرآن چنین می فرمایند:« وَ لِکُلِّ اُمَّةٍ اَجَلٌ فَإذا جاءَ أجَلُهُم لَا یَستَأخِرُونَ و لَا یَستَقدِمُونَ»(26) این حیات متعلق به امت است نه افراد؛ زیرا حیات افراد باهم نبوده بلکه زمان ها با هم خیلی اختلاف دارد. در آیه 28 سوره جاثیه در مورد کتاب خاص برای هر امتی چنین آمده است: « کُلُّ اُمَّةٍ تُدعیَ إلَی کِتابِهَا» باز در مورد اطاعت هر امت در آیه 113 آل عمران چنین می فرماید: « اُمَّةٌ قائِمةٌ یَتلُونَ ءَایاتِ اللَّهِ» و خداوند کریم در مورد درک صحیح در آیه 66 سوره مائده فرموده است: «مِنهُم اُمَّۀٌ مُقتَصِدَۀٌ» باز در جایی از قرآن آمده است:« زَیَّنَّا لِکُلِّ اُمَّۀٍ عَمَلَهُم »(27) این آیه دلالت می کند که یک امت طرز تفکر و شعور خاصی پیدا می کند. در قرآن کریم مواردی دیده می شود که کار یک فرد از افراد جامعه به همه آن اجتماع یا کار یک نسل به نسل های بعدی نسبت داده می شود این در موردی است که مردم دارای روح جمعی باشند مثلا در داستان قوم ثمود عمل پی کردن شتر صالح که کار یک فرد بود به همه آن قوم نسبت می دهد: « فعَقَرُوهَا فَدَمدَمَ عَلَیهِم رَبُّهُم»(28).ب) ضرورت وجود قانون: هر جامعه ای برای بقا و ماندگاری و برای رسیدن به کمال نیاز به قانون و برنامه و نیاز به رهبری آگاه به مصالح جامعه دارد و الا یا زندگی اجتماعی میسر نیست یا جامعه به کمال مطلوب نمی رسد.وجود حکومت برای رسیدن به کمال لازم و ضروری است چنانچه حضرت علیعلیه السلام در خطبه 40 نهج البلاغه می فرمایند: « لابُدُّ للنَّاسِ مِن أمیرٍ برٍّ أو فاجرٍ » بعد از آن ضرورت حکومت را بیان می فرمایند: " تا اینکه مؤمنان در سایه آن به کار خود مشغول و کافران نیز بهره مند شوند. به وسیله حکومت است که بیت المال جمع آوری می شود و با کمک آن می توان با دشمنان مبارزه کرد، جاده ها امن و امان شده، حق ضعیف از نیرومند گرفته می شود، نیکوکاران در رفاه و از دست بدکاران در امان می باشند. در حکومت پاکان، پرهیزگاران به خوبی وظیفه خود را انجام می دهند اما در حکومت بدکاران، ناپاک از آن بهره مند می شود تا آن هنگام که مدتش سرآید." ج) مژده حکومت جهانی در قرآن و روایات: خداوند در آیه 5 سوره مبارکه قصص مژده حتمیت حکومت جهانی می دهد حکومتی که هیچ ظلمی در آن یافت نمی شود و جامعه ای که در آن همه ارزش های امکانی انسانی به فعلیت می رسد: « وَ نُریدُ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الأرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوَارِثینَ» و در روایات نیز حتمیت حکومت حضرت مهدیعلیه السلام بیان شده است. از امام حسینعلیه السلام نقل شده که فرمودند: " لَو لَم یَبقِ منَ الدُّنیا الّا یومٌ واحدٌ لَطَوّل الله ـ عزَّوجلّ ـ ذلک الیوم حتّی یخرُجَ رجُلٌ مِن وُلدی، فَیملأُها عدلاً و قسطاً، کما مُلِئَت جَوراً و ظُلماً، و کَذَلکَ سَمعتُ رَسولُ الله ـ صلی الله علیه و آله ـ یقولُ "(29) اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد خداوند ـ عزّوجل ـ آن روز را طولانی میکند، تا آنکه مردی از فرزندانم خروج کند، پس زمین را مالامال از عدل و داد کند همانگونه که از بیداد و ستم لبریز شده است، این را از پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله شنیدم که چنین می فرمود. پیامبرصلی الله علیه و آله در همین زمینه در جای دیگری چنین فرموده اند: " یُبایِعُ له الناس بینَ الرُّکن و المقام، یردُ اللهُ بهِ الدِّین، و یفتح لهُ الفُتوح، فلا یَبقِی علی وجهِ الأرضِ الّا مَن یقُول لا إله إلّا آلله (30) هرچند امروزه فرهنگ ها و تمدن ها اختلافات زیادی دارند ـ همانطور که در تمام دوره های دیگر نیز چنین بوده است ـ ولی حرکت انسانیت به سوی تمدن و فرهنگ یگانه و جامعه واحد است و همه این تنوع فرهنگ ها در آینده رنگ خاص خود را خواهند باخت و یکرنگ خواهند شد. از دیدگاه قرآن این مطلب مسلم است که حکومت نهایی حکومت حق و نابود شدن یکسره باطل است و عاقبت از آن تقوا و متقین است.هر دولتی که باطل باشد از بین می رود باطل موقتیست و حق پایدار است در حدیث داریم که: « لِلحقِّ دُولَةٌ وَ لِلباطِلِ جَولةٌ» حق، دولت باقی دارد اما باطل، جولانی نمودی دارد بعد مضمحل می شود دولت باطل به کف روی آب می ماند که از بین رفتنی است و آنچه می ماند آب است حتی وجود کف هم وابسته به این آب است؛ یعنی اگر دولت و حکومت باطل لحظه ای باقی باشد به دلیل وجود حق است و الا دولتی که تمامش باطل شد لحظه ای دوام نمی آورد یا مردم آن را تحمل نمی کنند یا مانند اقوام گذشته دچار هلاکت می شوند هر چه باطل وجود دارد به نام حق و در پوشش حق است که حیات ظاهری دارند در پایان تاریخ حق است که می ماند.تاکنون جهان آفرینش شاهد چنین حکومتی که شامل جامعه ایده آل باشد نبوده هر چند در برهه ای از زمان قدم های بلندی در راستای این هدف بزرگ برداشته شده است.

برخورداری اسلام از نظام سیاسی
 

دین اسلام و هر مکتبی که پیام آور شریعتی برای بشر باشد دارای احکام فردی و اجتماعی است که تنها در صورتی مفید واقع می شوند که اجرا گردند و اجرایی شدن احکام و قوانین ضامن اجرایی می خواهد چرا که بدون آن یا احکام بر زمین می ماند یا هرج و مرج اتفاق می افتد. پیشرفت علم و تمدن هرگز نمی تواند اختلافات را با مسأله گویی و بیان احکام برطرف کند؛ به عبارت دیگر برای رفع اختلافات گاهی نیاز به مجازات و گاهی اخذ دیه و سایر مجازات هاست که بدون یک دستگاه اعمال کننده امکان ندارد؛ بر این اساس برای تعلیم و حفظ و اعمال دستورات اسلام که صرف لفظ و کتابت است باید حاکم وحکومت باشد چنانچه امیرالمؤمنینعلیه السلام برای رفع مغالطه خوارج که شعارشان (حسبنا کتاب الله ) بود و می گفتند: (لا حکم الا لله ) فرمودند:"کلمه حقی است که از آن اراده باطلی شده درست است که حکمی جز برای خدا نیست ولی منظور اینها اینست که فرمانداری جز برای خدا نیست در حالی که مردم چاره ندارند حاکم نیکوکاری داشته باشند و اگر نیکوکار نبود حاکم فاجر" چرا که جامعه بدون حاکم به هرج و مرج کشیده می شود. اسلام مانند سایر مکاتب فکری و فلسفی محض نیست که تنها برنامه می دهد و ضامن اجرایی ندارد بلکه اسلام، هم جهانبینی و تئوری دارد و هم دستورات عملی، و به شرح وظایف عملی پرداخته از جمله: امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، دفاع و ... علاوه بر این اسلام تنها به عرفان و اخلاق و شرح وظایف فرد نسبت به خود و خدا نمی پردازد بلکه برای رابطه فرد با دیگران و چگونگی ارتباط انسان ها با هم دستوراتی دارد و تکلیف مشخص کرده است.اسلام برای تکمیل حیات برین انسانی است و اگر بیش از یک نفر بر روی زمین زندگی کند، حتما تنظیم روابط اجتماعی آنان محتاج قانون مدون و حکومت است هر چند ممکن است در بعضی زمان ها برقراری حکومت اسلامی امکان پذیر نباشد ولی در هر زمان که ممکن شود برای پیشرفت و تکامل لازم و ضروری است. درست است که تعلیم و تزکیه به اراده فرد صورت می گیرد ولی اسلام برای متخلفان از حدود و مخلّان نظم جامعه قوانین جزایی خاصی دارد که منافاتی با امر تعلیم و تزکیه و دستورات این چنینی ندارد.خداوند متعال در قرآن یکی از اهداف بعثت انبیا را رفع اختلاف میان مردم ذکر می کند آنجا که می فرماید: « کانَ النَّاسُ اُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللهُ النَّبیّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنذِرینَ وَ أنزَلَ مَعَهُمُ الکِتابَ بِالحَقِّ لِیَحکُمَ بَینَ النَّاسِ فِیمَا اختَلَفُوا فیهِ»(31) بدیهی است که صرفا با موعظه و نصیحت نمی توان تمام اختلافات مردم را رفع کرد لذا تمام پیامبران صاحب شریعت، علاوه بر تبشیر و انذار مسأله حاکمیت را هم مطرح کرده اند.خدای سبحان درباره اسلام و رسول اکرم در قرآن می فرماید: « هُوَ الَّذی أرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدَی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکُونَ »(32) یعنی خدای تعالی رسولش را برای هدایت بشر در همه ابعاد زندگی اعزام نمود تا دینش را بر تمام مردم و حکومت ها و نظام ها پیروز گرداند پس پیامبر برای دو کار آمد هم برای هدایت تعلیم و ارائه قانون و هم برای برچیدن ظلم و ستم و طغیان.دین از حکومت و سیاست نمی تواند جدا باشد؛ بلکه این دو باهم گره خورده اند همان طور که امام امترحمة الله علیه فرمودند: " سیاست ما عین دیانت ماست ". حضرت آیت الله جوادی آملیحفظه الله می فرمایند: " فکر جدایی دین از سیاست در واقع آتش بس یک جانبه بین دو طرف درگیر است یعنی همه کسانی که از روی ترس یا علل دیگر سخن از جدایی دین از سیاست می زنند و در عمل کاری به سیاست ندارند، در جنگ و ستیز دینداران با سیاستمداران ظالم، آتش بس یک جانبه قبول کرده اند " برخلاف دیندارانی که ساده اندیشانه این فکر را پذیرفته اند سیاستمداران ظالم همواره در کمین نشسته اند و لحظه ای از فکر نابودی دین غافل نیستند هر زمان شرایطی دست دهد و امکانات برایشان مهیا شود دین را به نابودی می کشند و اگر نتوانند آن را در راستای اهداف شوم خود به اسارت خواهند گرفت.

فصل سوم
 

تبیین شرایط حکومت جهانی
 

جهانی شدن حکومت به تعبیر ساده یعنی فرایندی که تمامی عرصه های فرهنگ، سیاست و اقتصاد جهانی شود، یک تمدن و جامعه و ملیت یگانه به وجود آید و تمامی مرزها و موانع اعتباری از میان برود. از آن جا که مدعیان حکومت جهانی مختلفند هدف حکومت جهانی نیز با توجه به نوع آن متفاوت می شود؛ از جمله این مدعیان از یک طرف غرب و مکتب های مختلف غربی است و از سوی دیگر اسلام؛ چنانچه خداوند در قرآن نبی مکرم اسلام را پیامبر همه انسان ها می داند: « وَ مَا أرسَلنَاکَ إلّا کَافَّةً لِلنَّاسِ » در اینکه حکومت جهانی باشد ما با غرب اتفاق نظر داریم لیکن اینکه گرداننده این حکومت چه کسی باشد مورد نزاع است ما به دنبال اصلاح وضع موجود جهان هستیم و غرب به دنبال توجیه وضع موجود جهان و نابرابری است.(33)هدف غرب از حکومت جهانی سلطه بر بشر و نابرابری است و هدف اسلام از برقراری حکومت جهانی اجرای عدالت و برابری و رهایی بشر از هر سلطه باطل است.(34)برای روشن تر شدن بحث لازم است به چند سؤال پاسخ داده شود: اولاً اینکه یک حکومت چه شرایطی باید داشته باشد تا بتواند جهانی شود؟ ثانیاً آیا هر حقوقی و هر فرهنگی و اقتصادی می تواند جهانی شود؟ آیا برای جهانی شدن جهانی کننده ای وجود دارد که ( با توجه به وضع جهان ) همه الگوها و فرهنگها را در خود حل کند؟آنچه مسلم است این است که حکومت جهانی به همان نسبت مفید است که دارای غنای فرهنگی عمیق تر، نظام اقتصادی سالم تر باشد همچنین در سایر عرصه ها موفق تر بوده و مشکلی نداشته باشد.با توجه به مقدمه فوق و آنچه در تعریف جهانی شدن بیان کردیم روشن می شود که هر حکومتی قدرت و شایستگی جهانی شدن ندارد بلکه بعضی حکومت ها برای محدوده جغرافیایی و زمانی خاصی قابلیت اجرایی دارند. تحقق حکومت جهانی بدون شک باید شرایط خاصی دارا باشد، از جمله این شرایط عبارتند از:1. آمادگی فکری: یعنی فکر مردم به سطحی از رشد برسد که مسأله نژاد، قومیت، رنگ، ثروت و سایر طبقه بندی ها و تفاوت های ظاهری را ملاک برتری ندانند و اینها موجب جدایی اقوام و ملیت ها از همدیگر نشود و همه به این اعتقاد برسند که مرزهای جغرافیایی نمی توانند به انسان ها برتری بخشند بلکه باید ملاک برتری را چیز دیگری دانست همچنین تنها راه رهایی از جنگ و خونریزی و رسیدن به امنیت و آسایش و برقراری عدالت را تحقق یک حکومت جهانی بدانند که در آن همه از حقوق مساوی برخوردار باشند.2. آمادگی فرهنگی: باید حکومتی جهانی شود که دارای فرهنگی غنی و اصیل باشد و بتواند تمامی الگوها را در خود حل کند. هیچ فرهنگ مادی و سطحی و بدون محتوا نمی تواند جهانی شود و اصولا این چنین قابلیتی ندارد که مورد پذیرش تمام ملت ها و مردم قرار گیرد.این فرهنگ باید آنچنان غنی باشد که تمام مردم به نقایص فرهنگ خود در برابر آن پی برده و مشتاقانه آن را بپذیرند؛ البته این مهم به شناخت مردم نیز نیاز دارد یعنی مردم باید با درون مایه این فرهنگ آشنا باشند و از این نظر آن را فرهنگ برتر بشناسند تا آماده پذیرش آن شوند.3. آمادگی تکنولوژی و ارتباطی: لازمه برقراری حکومت جهانی، تکنولوژی جدید و بسیار پیشرفته می باشد؛ چرا که حکومت باید به تمام منطقه حکومتی دسترسی و تسلط داشته باشد تا در کمترین زمان از جایی به جایی دیگر امکانات و نیرو و اطلاعات منتقل کند. همچنین نیاز است که قویترین مراکز فرهنگی و آموزشی و علمی و قدرتمندترین مراکز قضایی و نظامی برای سرکوب مخالفان داشته باشد که همه این موارد جز در سایه پیشرفته ترین و عالی ترین صنعت و تکنولوژی امکان ندارد.4.ضعیف شدن نهادهای دولتی و تقویت سازمان های بین المللی: لازمه جهانی شدن حکومت، برچیده شدن حکومت های مستقل متعدد می باشد؛ تا اینکه همه ملیت ها تحت یک حکومت واحد جهانی و سازمانی بین المللی اداره شوند. مسلما حکومت جهانی نیازمند استقلال کامل در حاکمیت امور است و این با وجود سایر حکومت های مستقل منافات دارد مگر اینکه حکومت های متعدد تحت سلطه و در طول حکومت واحد جهانی قرار گیرند بدون اینکه از خود استقلالی داشته باشند.

فصل چهارم
 

ویژگی های حکومت مهدوی
 

1.برداشته شدن مرزهای جغرافیایی و تشکیل حکومت فراگیر جهانی: در حکومت جهانی مهدوی ریشه های اختلاف و دوگانگی از بین می رود و ملت های مسلمان تبدیل به امت واحد اسلامی می شوند. حضرت رسول اکرمصلّی الله علیه و آله می فرمایند: "و یبلُغُ سلطانَهُ المشرِقُ و المَغرِب" (35) دولت و سلطنت مهدی همه شرق و غرب جهان را در برمی گیرد. در همین راستا امام سجادعلیه السلام می فرمایند:" وقتی که قائم قیام می کند خداوند آفت را از شیعیان دورمی کند و قلب آنان را همچون قطعات آهن، محکم و نیروی هر مرد به اندازه چهل مرد می سازد، آنان حکومت و ریاست تمامی مردم جهان را به دست خواهند گرفت"(36)
1.دین و آیین واحد جهانی: در این باره پیامبر فرموده اند: " تا هر کجا که تاریکی شب وارد شود این آیین مقدس نفوذ خواهد کرد "(37) در حکومت واحد جهانی دین برتر و آیین پذیرفته شده، آیین اسلام است در این زمینه امام باقرعلیه السلام می فرمایند" تمام جهان ملت واحد می شوند و آن ملت اسلام است " (38)
2.امنیت و صلح جهانی و آرامش: در آن عصر جان و مال و آبروی اشخاص در امان قرار می گیرد و در سراسر جهان امنیت عمومی حاکم می شود و همه آثار حکومت های غیر الهی زایل می شود. به واسطه حضرت آنقدر راه ها امن می شود که شخصی از مشرق به مغرب زمین سفر می کند و از احدی به او آزار و اذیت نمی رسد.(39)
3.ریزش برکات الهی: حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام می فرمایند: " لَو قامَ قائمُنا لَأنزلت السَّماء قطرها وَ لَأخرَجت الأرض نباتها " (40) در واقع ریزش باران، رحمت الهی و سرسبز شدن زمین، نتیجه ریشه کن شدن ظلم و ستم و برطرف شدن موانع نزول برکت می باشد چنانچه خداوند در قرآن می فرمایند: « وَ لَو أنَّ أهلَ القُرَی ءَامَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکَاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالأرضِ »(41).
4.پیشرفت و رفاه جهانی: وضع معیشتی و اقتصادی زندگی مردم در عصر ظهور سامان خواهد یافت، باران رحمت به اندازه نازل می شود زمین ها حاصلخیز و معادن ظاهر خواهد شد و همگان از برکات حکومت او بهره مند شده و فقر و نابرابری از میان خواهد رفت. پیامبرصلّی الله علیه وآله و سلّم فرموده اند: " خداوند به وسیله مهدی از امت رفع گرفتاری می کند "(42) همچنین فرموده اند: " امت من در دوران مهدی چنان متنعم می شوند که بسان آن، بهره وری ندیده باشند. آسمان پیوسته باران خود را بر ایشان فرو می ریزد و زمین روییدنی های خود را بیرون می ریزد، ثروت در آن روز بر هم انباشته می شود، مردی برمی خیزد و می گوید: ای مهدی! بر من عطا نما گوید: بگیر "(43) امام باقرعلیه السلام فرموده اند: " مهدی اموال را میان مردم چنان به مساوات تقسیم می کند که دیگر محتاجی دیده نمی شود تا به او زکات بدهند "(44)
5.محو ظلم و ستم و گسترش عدل و داد: مراد از عدالت که رهاورد امام عصرعجّل الله تعالی فرجه الشریف است عدالتی که ذهنیت عوام است نیست بلکه معنای بسیار گسترده تری را شامل می شود؛ عدالتیست در تمام مراتب انسانی و فردی و اجتماعی و فقط برطرف شدن فاصله طبقاتی منظور نیست بلکه عدالت به معنای حقیقی کلمه که همان اعتدال در امور است می باشد که شامل همه امور اخلاقی، اقتصادی، عقاید،سیاست و .... می شود و رفع ظلم وستم نیز نه به این معناست که هیچ لغزش و خطایی وجود نداشته باشد و حتی کسی مرتکب خلاف پنهانی هم نشود بلکه در هر زمان هم خوبی وجود دارد و هم بدی؛ چنان که امام خمینی فرموده اند: " آن وقت (حکومت امیرالمؤمنین ) { بدی} بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود، بله، در زمان حضرت صاحب الزمان حکومت جهانی می شود . اما نه این است که انسان ها بشوند یک انسان دیگر، انسان ها همان انسانها هستند که یک دسته شان خوبند، یک دسته شان بد؛ منتها آنهایی که بد هستند دیگر نمی توانند کارهای خلاف کنند "(45) پیامبر اکرمصلّی الله علیه و آله و سلّم درباره اوضاع زمین پس از ظهور حضرت مهدیعجّل الله تعالی فرجه الشریف در روایت مشهوری می فرمایند: " یَملَؤُ الأرض قسطاً و عدلاً کما مُلِئَت ظُلماً و جَوراً "(46) و حضرت صادقعلیه السلام فرموده اند: " به خدا سوگند عدالت او ( حضرت مهدیعلیه السلام ) در خانه هایشان وارد می شود همچنان که گرما و سرما وارد می گردد."(47)
6.مقبولیت عمومی: از دغدغه های هر حکومتی پس از استقرار آن، مقبولیت آن نزد همگان و رضایت عموم مردم از آن می باشد اما از آنجا که حکومت های بشری فقط منافع فرد و یا گروه خاصی در نظر می گیرند یا در تشخیص سود و منافع مردم ناتوانند پس مصون از اشتباه نبوده و مورد مقبولیت عموم قرار نمی گیرند. چنین مقبولیتی در حکومت حضرت مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریف که حکومتی الهی است و رهبرش از جانب خدا تعیین شده حاصل می شود به طوری که علاوه بر اهل زمین، اهل آسمان نیز به این حکومت راضی می شوند. پیامبر اسلام فرمودند: " شما را بشارت می دهم به مهدیعلیه السلام ... اهل آسمان و زمین از او ( و حکومت او ) راضی هستند و چگونه ممکن است که کسی از حاکمیت مهدیعلیه السلام ناراضی باشد و حال آنکه برای همه جهانیان روشن می شود که صلاح امر بشر و سعادت او در همه جنبه های مادی و معنوی تنها در سایه حکومت الهی آن حضرت است " (48)

فصل پنجم
 

بررسی ابعاد عدالت در حکومت مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریف
 

عدالت در جامعه مهدوی را می توان به سه سطح: اجتماعی، فردی و تاریخی تقسیم کرد. عدالت اجتماعی خود دارای زیرمجموعه هایی است از جمله: عدالت سیاسی، عدالت اقتصادی، عدالت قضایی و ... که در ادامه هر کدام از انواع آن را در جای خود توضیح خواهیم داد.

عدالت فردی
 

عدالت فردی زیربنای عدالت اجتماعی است و تا افراد جامعه عادل نباشند عدالت در آن جامعه به طور کامل حاکم نمی شود. این را شاید بتوان زیباترین حوزه عدالت دانست که یک فرد نسبت به خود نیز عادل باشد. حکومت مهدوی عرصه تجلی این نوع از عدالت است. از آن جا که عدل از جنود عقل است می توان گفت از عوامل دستیابی به عدالت فردی عقل است و تا عقل نباشد عدل که از جنود اوست هم وجود ندارد بر این اساس در حکومت مهدوی مقتضی برای عدالت فراهم می شود « وضَعَ اللهُ یَده علَی رُئُوسِ الأنامِ فَکَملَت بِه عُقُولهُم »(49) و از آن طرف برای رفع موانع عدالت نیز در عصر ظهور شیطان که مظهر بی عدالتی و همه شرارت هاست از بین می رود چنانچه علامه طباطبایی در ذیل آیه « فانطُرنی الی یَومِ یُبعَثُونَ قالَ إنَّکَ مِنَ المُنظَرینَ الَی یَومِ الوَقتِ المَعلُومِ »(50) می فرماید: " در حکومت مهدی، که قبل از قیامت است مهلت شیطان به سر آمده و از بین می رود و جهان بی شیطنت با عدالت و معنویت سپری خواهد شد. " (51)

عدالت اجتماعی
 

1

.عدالت سیاسی:
 

سیاست را اگر بخواهیم در یک جمله تعریف کنیم یعنی: تدبیر و اداره جامعه و مدینه انسان هرچند به مقتضای فرهنگ و بینش جامعه روح آن مختلف و مکثره می شود. در فرهنگ لیبرال سیاست و اداره جامعه براساس نفع و در فرهنگ دینی و جامعه علوی بر اساس حق است و باید اعتراف کرد که برتری سیاست دینی بر سیاست جامعه لیبرال به مقدار بزرگی حق بر نفع است. عدالت در اسلام به معنای استیفاء بر اساس اهلیت است.(52) ابو نصر فارابی مؤسس فلسفه سیاسی اسلاممی گوید: " فإنَّ لِکلِّ واحد من أهل المدینة قسطاً مِن هذه الخیرات مساویاً لِاستئهاله "(53) یعنی اینکه عدالت سیاسی زمانی محقق می شود که هر شهروندی به اندازه اهلیت و قابلیت خود از امکانات عمومی جامعه بتواند بهره ببرد. در نگاه فارابی مهمترین ویژگی مدینه فاضله، عدالت گستری و داد گستری است.با توجه به اینکه در جامعه مهدوی، توزیع عادلانه مناصب اجتماعی در رأس قرار دارد می توان عدالت سیاسی را مهم ترین بعد عدالت در حکومت مهدوی دانست.در حکومت مهدوی ملاک نصب کارگزاران، تقواست پیامبر گرامی اسلام درباره اصحاب حضرت مهدی (ع) فرموده است: " ... یرضی بها کل مؤمن ممن قد أخذ الله میثاقه فی الولایة، ...، یحکم بالعدل و یأمر به، یصدق الله عز و جل و یصدقه الله فی قوله. و یکفر بها کل جاحد، ...، رجال مسوّمه یجمع الله له من اقاصی البلاد علی عدة اهل بدر ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً معه صحیفه مختومه فیها عدد اصحابه باسمائهم و بلدانهم و طبایعهم و حلاهم و کناهم کدادون مجدون فی طاعته.(54) راضی می شود به او هر مؤمنی که خداوند میثاقش را در ولایت گرفته باشد ... به عدل حکم و دستور می دهد، خداوند را تصدیق می کند و خداوند نیز او را در قولش تصدیق می کند. و کفر می ورزد به او هر انکار کننده ای ... و مردان مشخص شده‌ای هستند که خداوند آن‌ها را برای وی ازدورترین بلادها جمع‌آوری کرده است که تعدادشان به عدد اهل جنگ بدر، سیصد و سیزده نفر مرد است؛ وصحیفه‌ای همراه مهدی است که در آن اصحاب وی با ذکر اسامی، کنیه‌ها، کشورها، محل سکونت و حتی نوع طبایعشان آمده است، اینان در راه اطاعت او کوشا بوده و رنج و سختی می‌کشند". اینکه یاران حضرت از بلاد مختلف و اقوام مختلف جمع می شوند دلالت بر این دارد که هیچ تبعیضی در انتصاب کارگزاران وجود ندارد بلکه ملاک اطاعت از حضرت و تلاش و کوشش بسیار است.2. عدالت قضایی: یکی از مهم ترین حوزه هایی که اجرای عدالت در آن بسیار ضروری و بر اثر بی عدالتی در آن، بیشترین ظلم ها و حق کشی ها صورت می گیرد قضاوت است. حکومت عدل گستر مهدوی پایان همه ظلم ها و حق کشی ها خواهد بود. حضرت امام رضاعلیه السلام در توصیف امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند: " فَإذا خَرجَ أشرقتِ الأرضٌ بِنُورِ ربِّها و وَضَعَ میزانَ العَدلِ بَینَ النّاسِ فَلا یَظلمُ احدٌ احداً " (55) وقتی او قیام کند زمین به نور پروردگار روشن گردد و آن حضرت ترازوی عدالت در میان خلق نهد پس چنان عدالت را جاری کند که هیچکس بر دیگری ظلم و ستم روا ندارد." از این روایت فهمیده می شود که عدالت قضایی حضرت چنان گسترده و دقیق است که راه را بر ظالمان و سودجویان می بندد و از تکرار ظلم و ستم و عادی شدن تجاوز به حق دیگران جلوگیری می کند.3.عدالت اقتصادی: اهمیت عدالت اقتصادی از این جهت است که تمام ابعاد زندگی را تحت الشعاع قرار می دهد و می توان به سبب آن در فکر و مذهب و اندیشه دیگران رسوخ کرد. پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: " لَو لا الخُبز ما صَلَّینا وَ لا صُمنا و لا أدَّینا الفرائضَ رَبّنا، عزَّو جلِّ " (56) در این حدیث خبز نماد اقتصاد است. اگر عدالت اقتصادی برقرار شود همه مردم بی نیاز می شوند چنانچه امام صادقعلیه السلام فرموده اند: " إنَّ النّاس یَستَغنُونَ إذا عُدِلَ بینَهُم ".(57) دانشمندان اقتصاد معمولاً سه هدف مهم برای سیاست اقتصادی بیان می کنند: استقلال اقتصادی، عدالت اقتصادی و رشد اقتصادی(58) . استقلال اقتصاد اسلامی یعنی خودکفایی جهان اسلام به مقتضای آیه: « وَ لَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافرینَ عَلَی المُؤمنینَ سَبیلاً » (59) عدالت اقتصادی یعنی اقتصاد در بخش تولید و توزیع از خطوط کلی عدالت پیروی کند، این محور دو هدف: رفع فقر و تعدیل ثروت را دنبال می کند0امیرالمؤمنین در نامه ای به مالک اشتر درباره رفع فقر و تعدیل ثروت می فرمایند: " وَ اعلَم أنَّ الرَّعیَّةَ طَبَقاتٌ لایَصلُحُ بَعضُها إلّا بِبَعضٍ، وَ لا غِنَی بِبَعضِها عَن بَعضٍ .... وَ کُلٌّ قَد سَمَّی اللهُ لَهُ سَهمَهُ ... عَهداً مِنهُ عِندَنا مَحفُوظاٌ "(60) و خداوند نیز در مورد تعدیل ثروت در آیه 7 سوره حشر می فرماید: « کَی لا یَکُونَ دُولَةَ بَینَ الأغنِیاءِ مِنکُم » در نتیجه اگر عدالت اقتصادی پرداخت زکات خود مستحقی نمی یابند این یعنی رفع فقر به صورت کامل. همین طور در بحث تعدیل ثروت نیز حضرت مانع کنز و انبوه شدن ثروت به دست افراد محدودی می شوند. اگر جامعه به این مرحله برسد که استقلال و عدالت اقتصادی در آن حاکم شود این مسئله خود به خود رشد اقتصادی هم در پی خواهد داشت.با توجه به آیات و روایات آنچه در زمان حکومت حضرت مهم است این است که از تراکم ثروت در دست عده ای خاص جلوگیری می شود و جالب توجه است که در عصر ظهور، انسان ها علاوه بر بی نیازی مادی و ظاهری، در روح خود احساس غنا و بی نیازی می کنند و حرص و طمع از قلب های آن ها رخت برمی بندد. قبل از اینکه اقتصاد جامعه رشد کند و ارزش های آن عوض شده تا آنجا که برخورداری افراد جامعه از دنیا رنگ الهی می گیرد. در روایتی از رسول اکرمصلی الله علیه وآله بعد از اشاره به برقراری مساوات در مال، غنا و بی نیازی قلوب مطرح شده: " ... و یقسّم المالَ بِالسَّویّة و یجعلُ الله الغنا فی قلُوبِ هذهِ الأُمّة " (61)

شاخصه های عدالت اقتصادی
 

الف) اصل مساوات: مساوات مهمترین عامل برای توزیع عادلانه ثروت و امکانات است. قال رسول الله: " یَملأُ الأرضَ قسطاً و عدلاً کما مُلِئَت جوراً و ظُلماً، ... ، یقسِّمُ المالَ صحاحاً، فَقال رجلٌ: ما صحاحاً؟ قالَ بِالسَّوِیّة بین النّاس " (62). قائم، زمین را از قسط و عدل پر می کند چنان که از ظلم و جور پر شده باشد، ... ، او مال را به طور صحاح تقسیم می کند. مردی پرسید: صحاح چیست؟ حضرت فرمودند: مساوات بین مردم. این مساوات علاوه بر اینکه بر اساس قوانین الهی جاری می شود بر پایه مواسات و برادری استحکام می یابد: "و القَی الرأفة و الرحمة بینهم فیتواسون و یقتسمون بِالسّویّة و یستَغنَی الفقیر و لا یعلو بعضهم بعضاً(63) رأفت و رحمت را بین مردم می افکند پس نسبت به یکدیگر مواسات می کنند و مال را به تساوی تقسیم می کنند پس بدین سبب فقیر بی نیاز می شود و کسی برتر از دیگری (در مال ) قرار نمی گیرد. ب) عمران و آبادانی زمین: ایجاد مساوات در جامعه نیاز به توسعه و رشد ثروت و امکانات دارد این امر در زمان حکومت مهدوی در پناه عمران و آبادانی زمین محقق خواهد شد. أبو سعید خدری از پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله چنین نقل کرده اند: "امت من در زمان مهدی از نعمات بسیاری برخوردار خواهند شد به طوری که مثل آن برخوردار نشده بودند خداوند باران فراوان بر آن ها میفرستد و زمین گیاهش را دریغ نمی کند" (64)ج) بازپس گیری ثروت های غصب شده و برچیده شدن تکاثر: از راه های برقراری عدالت و مساوات مبارزه با تکاثر ثروت و امکانات است. معذ بن کثیر از امام صادقعلیه السلام نقل می کند: "موسّع علی شیعتنا أن ینفقوا ممّا فی أیدیهم بِالمعروفِ فإذا قام قائمنا حرّم علی کلّ ذی کنزٍ کنزه حتی یأتیه به فیستعین به علی عدوه و هو قول الله عزِ وجل فی کتابه: « و الِذین یکنزونَ الذّهبَ و الفضّة و لا یُنفقُونَها فی سبیل الله فبشّرهم بعذابٍ ألیم » "(65)

عدالت در عرصه آموزش:
 

عدالت در آموزش بدین معنی است که امکان تحصیل و فراگیری علوم برای همگان میسر باشد و در این زمینه نسبت به هیچ قشر از جامعه ستمی نرود و همه برای علم آموزی از امکانات یکسان بهره مند باشند و در این امر تبعیضی از این حیث صورت نگیرد. در روایتی در مورد همگانی شدن دانش و معرفت در عصر ظهور چنین آمده است: " تُؤتُون الحکمة فی زمانه حتّی إنَّ المرأةَ لتقضی فی بیتها بِکتاب اللهِ و سنَّة رسول اللهِ " (66) در دوران ظهور شما از حکمت برخوردار می شوید تا آن جا که زن در خانه خود برابر کتاب خدا و روش پیامبر قضاوت می کند. امروزه توزیع عادلانه دانش بسیار اهمیت دارد و معمولاً دانشمندان میزان قدرت را بسته به دانش و اطلاعات می دانند. اسلام همیشه اجرای عدالت را در این حوزه لازم می دانسته چنانچه تحصیل علم را بر همه اقشار جامعه چه مرد و چه زن واجب می داند در جامعه مهدوی نیز این امر به نحو کامل اجرا خواهد شد.

عدالت تاریخی
 

عدالت مهدوی علاوه بر این که در سطح فردی اجرا می شود و به نیازهای فردی و طبیعی انسان نظر دارد به جامعه نیز راه می یابد اما در این سطح متوقف نمی شود و به سطحی دیگر که عدالت تاریخی باشد راه پیدا می کند. به عقیده شیعه در عصر ظهور با وقوع رجعت انسان ها ـ بهترین خوبان و بدترین بدان ـ حضرت مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریف از اولیاء طاغوت و جبهه باطل انتقام می گیرند. در روایات متعددی آمده که ایشان انتقام امام حسینعلیه السلام را می گیرند(67) و در روایت دیگری آمده که حضرت از بنی امیه انتقام می گیرند.(68)

فصل ششم
 

عوامل تحقق عدالت
 

علل و موجبات عدل را به چهار عامل می توان تقسیم کرد:الف) وجود قوانین و مقررات عادلانه: از موجبات عدل قوانین عادلانه است. تأثیر قوانین و مقررات عادلانه در برقراری عدالت واضح است به طوری که بدون آن تحقق عدالت امکان پذیر نیست. در دوران ظهور اصل عدالت در تمام قوانین رعایت می شود. امام صادقعلیه السلام می فرمایند: " اولین دستور عادلانه ای که از قائم صادر می شود این است که نمایندگان اعلام می دارند که طواف کنندگان مستحبی و کسانی که به استلام حجرالاسود مشغولند، مطاف را برای حاجیان و ناسکین اعمال تمتع (حج واجب) خالی کنند. "(69)ب) اجرا و تنفیذ قوانین و مقررات عادلانه به صورت مساوی: برای تحقق کامل عدالت لازم است در مرحله اجرا همه در برابر قانون یکسان باشند. مولای متقین می فرمایند: " لا یُدرِکَ الحقُّ الّا بِالجِد "(70) لازمه اجرای عادلانه، وجود قدرت است که جلوی تخلفات گرفته شود خصوصا در صورتی که وسعت حکومت تمام جهان را در برگیرد. برای تربیت و هدایت افراد سلطه طلب و برای اینکه این افراد سد راه دیگر انسان ها نگردند و راه رشد دیگران را نبندند راهی جز جنگ و کاربرد نیرو به عنوان یک ضرورت نمی باشد. امیرالمؤمنین می فرمایند: " بِأبی إبنِ خَیر الإماء ... یَسُومهُم خَسفاً و یسقیهِم بِکَأسٍ مصبرة و لا یَعطیهِم الّا السَّیف هرجاً ... "(71) پدرم فدای پسر بهترین زنان! ( یعنی قائم ) ... ظالمان را خوار و ذلیل می کند، و جام زهرآگین به کامشان خواهد ریخت و با شمشیر و کشتاری فراگیر با آنان برخورد خواهد کرد.بنابراین حضرت مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریف با تشکیلات نظامی چنان هراسی در دل ظالمان می اندازد که همه مطیع می شوند.ج) زمینه سازی برای پذیرش قانون : این زمینه سازی خود به دو قسمت قابل تقسیم است:1) روشنگری رهبران دینی: یکی از مهمترین علل ایجاد عدالت روشنگری و زمینه سازی فرهنگی است و در مقابل فرهنگ ظلم و رواج بی عدالتی مانع عدالت در جامعه است. خداوند در قرآن ابزار پیامبران که برای برپایی قسط و عدل ارسال شده اند، بَیِّنات ودلائل روشن معرفی می کند: « لَقد أرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَ أنزَلنا معَهُم الکتابَ وَ المِیزانَ لِیَقُوم النَّاسُ بِالقسطِ »(72) و در همین راستا امام علی علیه السلام در مورد فراگیری تعالیم قرآنی در عصر ظهور می فرمایند: " گویا شیعیانم را می بینم که در مسجد کوفه گرد آمده اند و با برپایی چادرهایی، قرآن را همان گونه که نازل شده، به مردم آموزش می دهند. " (73) ایجاد رشد عقلی برای پذیرش عدل در جامعه: نبودن رشد عقلی برای شناخت عدالت یکی از علل بی عدالتی و در مقابل، شناخت عدالت خود به خود انسان را به سمت و سوی اجرای عدالت سوق می دهد چرا که عدالت یک امر فطری است و ذاتاً حسن و پسندیده می باشد.در حکومت مهدوی که حکومت عدل جهانی است رشد عقل و عقلانیت در سرلوحه کارهای حضرت قرار دارد و در آن زمان است که آدمی به نهایت بلوغ خود می رسد. امام باقرعلیه السلام می فرمایند: " آنگاه که قائم ما قیام کند، دست محبت و امامت بر سر بندگان می نهد و پس از آن خردها را بالنده می سازد و خلق و خوی را به تمام و کمال می رساند "(74) و باز در جایی دیگر چنین می فرمایند:"در روزگار مهدی به اندازه ای به شما حکمت و فهم داده خواهد شد که یک زن در خانه اش، بر طبق کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت میکند. "(75)با شناخت قانون عدل و مشخص شدن حد و مرز آن همگان از اصول و فروع عدل در روابط فردی و اجتماعی آگاه می گردند، زمامداران وظیفه خویش را به روشنی می شناسند و عموم مردم نیز رفتار خویش را تصحیح می کنند و به اصول عدالت گردن می نهند.د) تربیت انسان ها و پرورش رو حیه عدالتخواهی: برای اجرای عدالت ضامن قوی و نیرومند می خواهد و عدل جهانی در صورتی حاصل می شود که خود مردم قیام به عدل و قسط داشته باشند و در آشکارا و پنهان از انجام ظلم برحذر باشند و مطلقاً ظلمی مرتکب نشوند و مسلماً هرچند حکومت نیروی اجرایی قوی داشته باشد باز این به خودی خود نمی تواند عدالت را به صورت کامل تحقق بخشد مگر اینکه در متن جامعه و در میان خود مردم روحیه عدالت خواهی حاکم باشد و خود مردم با ظلم مخالفت کنند.

پی‌نوشت‌ها:
 

1.مفردات الفاظ قرآن، ص 551 ( العدل هو تقسیط علی سواء )
2.قاموس قرآن، ص301
3.همان
4.همان
5.لسان العرب، 11/430 ( ما قام فی النفوس إنّه مستقیم و هو ضدّ جور، ...، و العدل حکم بالحق )
6.نهج البلاغه، حکمت 437
7.التحقیق فی کلمات القرآن، ج8، ص 59- 55
8.الغیبة، نعمانی، ص61 , 81 ؛ الارشاد، 2/340 ؛ الکافی، 1/338 ؛ مسند احمد، 1/99 و سنن أبی داود، 2/309
9.کمال الدین، 2 /372
10.الغیبة، نعمانی، ص297
11.غررالحکم، ص99
12.همان
13.عوالی اللئالی، 4/102
14.حدید/17
15.الغیبة، نعمانی، ص24
16.بحار الانوار، 52/374
17.مفاتیح الجنان، زیارت صاحب الامر
18.همان، دعای افتتاح
19.ال عمران/118
20.نرم افزار موعود
21. کتابنامه حضرت مهدی، علی اکبر مهدی پور،1/306
22.اعراف/34
23.انعام/108
24.شمس/14
25.کمال الدین و تمام النعمة، ص318
26.معجم الاحادیث، ج1، حدیث 309
27.بقره/213
28.توبه/32
29. مجموعه سخنرانی های رحیم پور، آنپه نگفتند، لوح شماره 10، جهانی سازی اسلامی و جهانی سازی غربی
30. همان
31.کمال الدین، ج1، باب32، ص603
32.بحارالانوار، 52/327
33.منتخب الاثر،ص 160
34.کتابنامه حضرت مهدی، علی اکبر مهدی پور،1/306
35.همان، ص436
36.همان، ص308
37.بحارالانوار، 10/104
38.اعراف/96
39.بحارالانوار، 51/75 و غیبت، شیخ طوسی، ص114
40.عقد الدرر، ص170
41.بحارالانوار، 51/84
42.صحیفه نور، 15/181
43.کمال الدین و تمام النعمة، 1/257
44.بحارالانوار، 5/361
45.همان، 51/81
46.کافی، 1/25
47.حجر/ 38-36
48.المیزان، 12/232
49.مقاله پاسخگویی رمز حکومت عدل مهدوی
50.عدالت در فلسفه فارابی، ص171
51.بحارالانوار، 52/310
52.کمال الدین، 2/372
53.کافی، 5/73
54.کافی، 3/568
55.فراهانی، سیاست های پولی
56.نساء/141
57.نهج البلاغه، نامه 53
58.کمال الدین، 2/372
59.کافی، 5/73
60.کافی، 3/568
61.فراهانی، سیاست های پولی
62.نساء/141
63.نهج البلاغه، نامه 53
64.بحارالانوار،51/97
65.کافی، 4/61
66.همان، 52/352
67.سیمای حضرت مهدی در قرآن،230-225 و 252
68..همان، ص340
69.بحارالانوار، 52/374
70..نهج البلاغه، خطبه 29
71.الغیبة، نعمانی، ص229
72.حدید/25
73.نعمانی، الغیبة، ص318
74.بحارالانوار، 52/328
75.الغیبة، نعمانی، ص337
 

منابع
1.انذار، محمدرضا حکیمی، چاپ سوم، دلیل ما، قم، 1386ش
2.بحارالأنوار، جلد 51 و 52، محمدباقر مجلسی، الوفاء
3.جامعه و تاریخ، شهید مطهری، چاپ هیجدهم، انتشارات صدرا، 1385ش
4.جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، رحیم کارگر، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود
5.حکومت جهانی مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، آیة الله مکارم شیرازی، چاپ یازدهم، انتشارات نسل جوان، قم، 1380ش
6.سرچشمه اندیشه، ج4، مقاله آینده جهان از نظر اسلام/ آیة الله جوادی آملی
7.عدالت مهدوی و امنیت، بهرام اخوان کاظمی، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود
8.عقد الدرر فی أخبار المنتظر، یوسف بن یحیی بن الشافعی السلمی و عبد الفتاح محمد الحلو، مکتبة عالم الفکر
9.غیبت، شیخ طوسی، المؤسسه المعارف الاسلامیه
10.فرهنگنامه مهدویت، خدامراد سلیمیان، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود
11.فصلنامه انتظار، شماره 13, 14, 15، صاحب امتیاز: مرکز تخصصی مهدویت، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، سال چهارم
قاموس قرآن
12.کتاب الغیبة، نعمانی، سید احمد فهری زنجانی
13.کتابنامه حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) / علی اکبر مهدی پور
14.کمال الدین و تمام النعمة/ شیخ صدوق
15.مجموعه سخنرانی های رحیم پور ازغدی / آنچه نگفتند
16.معجم احادیث الإمام مهدی/ مؤسسه المعارف الإسلامیة
17.مقاله پاسخگویی، رمز حکومت عدل مهدوی، حسین علی سعدی، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود
18.نبرد حق و باطل/ شهید مطهری
19.نگین آفرینش/ محمد امین بالادستیان, محمد مهدی حائری پور, مهدی یوسفیان
20.نهج البلاغه
21.ولایت فقیه/ آیة الله جوادی آملی
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان