همان طور که در بخش اول این مقاله گفته شد زنانی که در دوره سینمای صامت کار میکردند تا آنهایی که در دوران مدرن پرده نقرهای نقش داشتهاند، عدهای هستند که در زمره تاثیرگذارترین و مهمترین چهرههای صنعت سینما در هالیوود درآمدهاند. در ادامه مطلب به معرفی ادامه گروهی از این زنان موفق می پردازیم:
- لنی ریفنشتال
کارگردان
دوره فعالیت: 1932 - 2002
دلیل شهرت: پیروزی اراده، المپیا
به هر حال، از همه آدمهای پیشرو در تاریخ به نیکی یاد نمیشود. ریفنشتال اوایل به عنوان بازیگر فعالیت می کرد اما به زودی سراغ کارگردانی رفت و فیلمهای مستند کلاسیکی ساخت که هنوز هم، به ویژه در فیلمبرداری ورزشی، تاثیرگذار هستند.
مشکل این است که او این فیلمها را برای حزب نازی ساخت و در حالی که هیچ وقت به هیچ جرمی متهم نشد، در کمترین حالت، هیتلر را تحسین و با او همذات پنداری میکرد.
بنابراین او در تاریخ فیلم، بیشتر همرده دیوید گریفیث محسوب میشود: از نظر فنی پیشرو با سبکی که به حد کمال رسیده، ولی تحتالشعاع نگاهی سیاسی.
- پالین کیل
منتقد
دوره فعالیت: 1953 - 1991
دلیل شهرت: نقدهای تند، چندین کتاب از جمله «نگاهی عمیقتر به فیلمها»
کیل که یک بار او را به «الویس یا بیتلز دنیای نقد» تشبیه کردند، به دلیل نقدهای تند و بیپروایی که مینوشت، شهره بود. او میگفت:«اشتباه در قضاوت کشنده نیست، اما اضطراب زیاد درباره قضاوت کردن، چرا» و تمام عمرش را بدون داشتن این دغدغه زندگی کرد.
او به فیلمهای محبوب زیادی مثل اشکها و لبخندها میتاخت و با اورسن ولز هم یک چیزی در حد دعوا داشت.
کیل در دوران طلایی اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی، از کارگردانهایی مثل برایان د پالما، رابرت آلتمن و سم پکینپا به شدت دفاع میکرد، به رشد حرفهای پل شرایدر کمک کرد و روی کوئنتین تارانتینو تاثیر گذاشت.
- لولا پارسونز و هِدا هاپر
نویسندههای ستون شایعات
دوره فعالیت: 1914 - 1965 (پارسونز) و 1937 - 1966 (هاپر)
دلیل شهرت: ستون شایعات در روزنامه هرست (پارسونز) و روزنامه لس آنجلس تایمز (هاپر)
شاید این دو نفر، بانفوذترین نویسندههای ستون شایعات در قرن بیستم بودند و در رقابت با هم تلاش میکردند بزرگترین و خبرسازترین داستانهای مربوط به چهرههای مشهور را بنویسند.
پارسونز کمی گرمتر از رقیبش بود، اما میتوانست شریرانه رفتار کند، به ویژه در مورد کسانی که رییسش از آنها خوشش نمیآمد.
رییس او بارون ویلیام رندولف هرست (همان سوژه معروف فیلم همشهری کین، ساخته اورسن ولز) بود و آقای هرست هم از چارلی چاپلین و اینگرید برگمان خوشش نمیآمد.
استودیوهای فیلمسازی که از موقعیت تقریبا انحصاری پارسونز در این عرصه احساس خطر میکردند، به حمایت از رقیبش یعنی هاپر برخاستند؛ و بعد فهمیدند که با این کار، وضع خودشان را بدتر کردهاند.
هاپر کاملا بیرحم و از نظر سیاسی افراطی بود و از ایجاد فهرست سیاه دفاع میکرد و حرفه هرکسی که تردید داشت طرفدار چپیها باشد را نابود میکرد.
این دو نفر در دوره اوجشان روی هم 75 میلیون نفر خواننده داشتند و تازه برنامه رادیویی و بعدتر تلویزیونی هم روی آنتن داشتند. رقیبان امروزی در برابر آنها کوتوله جلوه میکنند.
- ادیت هد
طراح لباس
دوره فعالیت: 1924 - 1981
دلیل شهرت: همه چیز درباره ایو، تعطیلات رمی، نیش
ادیت هد با بردن 8 جایزه اسکار و 35 نامزدی، آماری دارد که حتی مریل استریپ را هم به رشک میاندازد. او از دوره فیلمهای ناطق سیاه و سفید تا عصر فیلمهای تکنی کالر، در کار خود سرآمد بود، در حالی که تقریبا هیچ آموزشی در زمینه طراحی لباس ندیده بود.
به ویژه ستارههای زن فیلمها دوست داشتند با او کار کنند، چون برخلاف طراحان مرد، با بازیگران درباره شخصیتشان در فیلم حسابی حرف میزد و با آنها مشورت میکرد.
جینجر راجرز، بت دیویس، الیزابت تیلور و آدری هپبورن خیلی وقتها در قراردادشان شرط میگذاشتند که او باید طراح لباسشان باشد و خب، شخصیت «ادنا مد» در انیمیشن «شگفت انگیزان» از روی او طراحی شده است.
- جین گلدمن
فیلمنامه نویس، تهیه کننده
دوره فعالیت: 2007 تاکنون
دلیل شهرت: مردان ایکس: کلاس اول و...
جین گلدمن با موهای قرمز، خودش هم شبیه به ابرقهرمانها است، بنابراین شاید جای تعجب نداشته باشد که در دوره معاصر فیلمهای ابرقهرمانی، او اولین زنی شده که نقش مهمی در نوشتن فیلمها پیدا کرده است.
او در کنار متیو وان کار سخت تبدیل «کیک- اس» مارک میلر به یک کار دوست داشتنی و پرفروش در ژانر ابرقهرمانی را انجام داد.
آنها در همکاری بعدیشان سراغ مردان ایکس رفتند و ستارههای فیلم را به دهه شصت میلادی فرستادند، جایی که در فضایی شبیه فیلمهای جیمز باند مبارزه میکردند.
گلدمن فیلمنامه «خانه دوشیزه پرگرین برای بچههای عجیب» را نیز برای تیم برتون نوشت تا ثابت کند زنها هم میتوانند در این هالیوودی که دوباره وسواس ساختن فیلمهای ابرقهرمانی از روی کتابهای کمیک را پیدا کرده، بدرخشند.