گزارش های منتشره از کمپ نائورو در استرالیا که محل نگهداری پناهجویان است، حکایت از آن دارد که افراد زیادی دراین مرکز دست به خودکشی میزنند و به نظر میرسد که «خودآزاری» یا آسیب رساندن به خود، در بین افرادی که دراین مرکز نگهداری میشوند، تبدیل به موضوعی اپیدمیک شده است. اما چرا افراد به صورت عامدانه به خود آسیب میزنند؟
این درحالی است که انسان به صورت ذاتی مایل به زندگی است و تلاش میکند تا خود را از هرگونه خطر و آسیب دیدگی دور نگاه دارد. پس درک این موضوع خیلی سخت است که افراد چطور میتوانند به طور عمدی به خود آسیب رسانده و برای خود دردهای فیزیکی ایجاد کنند. اخیرا از کمپ پناهجویان نائورو گزارش شد که دو نفر دراین مرکز اقدام به خودسوزی کردند و این اتفاق واقعا شوکه کننده است.
اما باید بدانیم که آسیب رساندن به خود، به اندازه عمر بشر روی کره زمین قدمت دارد و در روانپزشکی مدرن، به عنوان علامت بیماری روانی شناخته میشود. دراین میان با افرادی که به خودشان آسیب میزنند برخوردهای نادرستی شده و خیلیها به قضاوت این افراد پرداخته و یا آنها را لکه ننگی میدانند و یا به آنها بدگمان میشوند. البته درک این رفتارها حتی برای افراد متخصص سلامت هم کار سختی است؛ به ویژه هنگامی که قصد دارند تا این افراد را درمان کنند.
در سیستم سلامت روانی، بیماری افرادی که به خودشان آسیب میرسانند، «اختلال شخصیت مرزی» نامیده میشود که از جمله علائم این بیماری، رفتارهای تکانشی آنهاست؛ مثلا ناگهان به شدت احساساتی میشوند و یا خشم شدیدی آنها را فرا میگیرد و یا افسرده و بیانرژی میشوند. یا اینکه روابطشان به صورت غیرقابل پیش بینی، دچار هرج و مرج است و بارها به خودکشی فکر میکنند.
تشخیص این بیماری، کاری بحث برانگیز است. اما اکثر بیمارانی که به «اختلال شخصیت مرزی» مبتلا هستند، خانم هستند و خیلی از روانپزشکان براین باورند که این بیماری، نتیجه ضربههای روحی و آسیبهای روانی دوران کودکی و سوءاستفادههای مختلف از شخصیت فرد و کتک زدن او در آن دوره است.
بررسیها جکایت از آن دارد که حدود 66% تا 80% از افرادی که با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند در دوران کودکی به صورت جنسی مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند یا کتکشان زدهاند. آسیب رساندن به خود، تنها نوعی نشانه است که معمولا با «اختلال شخصیت مرزی» مرتبط است ولی تمایل برای آسیب رساندن عمدی به خود، به تنهایی اثباتی بر وجود این بیماری و مشکل در فرد نیست.
در حقیقت معمولا این رفتارها در شرایط نامساعدی از فرد سرمی زند. مثلا وقتی فرد با محرومیتهای شدیدی روبروست یا تحت شکنجه است و یا در شرایط غیرانسانی قرار دارد، درصد آسیب رساندن افراد به خود و یا خودکشی آنها افزایش مییابد. زندان، کمپهای ترک اعتیاد و کمپهای پناهجویان، از جمله مراکزی هستند که در آنها تلاش برای آسیب رساندن به خود و حتی خودکشی بیشتر از هرجای دیگری است.
از سوی دیگر با بررسی اجمالی دربین افرادی که به دلیل آسیب رساندن به خودشان در بیمارستانها بستری هستند، میتوان دریافت این اتفاقها در میان افرادی با شرایط اقتصادی نامناسب بیشتر رخ میدهد و دربین افراد فقیر و محروم، اقدام به خودآزاری و آسیب رساندن به خود، بیشتر است. در عین حال اگر رفتارهای بدی با افراد انجام شود، احتمال آنکه آنها به خودشان آسیب برسانند بیشتر میشود. وارد ساختن آسیب فیزیکی به خود، گاها باعث تنظیم درد شدید عاطفی میشود، چرا که به طور ناخوادآگاه باعث میشود تا منابع روانی وبیولوژیک بدن، توجه بیشتری به این زخم یا آسیب کنند و کمی فکر او از پریشانی و اندوه فاصله میگیرد.
از سوی دیگر به عنوان مثال افرادی که در کمپ پناهجویان نائورو هستند، از نظر روانی حس زندانی بودن و تحت شکنجه بودن میکنند و از نظر آنها خودکشی راهی منطقی برای رهایی از این ناامیدی و قیدوبندهاست. آسیب رساندن به خود، در حقیقت نتیجه نوعی ناامیدی و خسته شدن از رنج و زجر است.