مقدمه
یکی از بزرگ ترین وعده هایی که خداوند متعال در قران از ان سخن گفته است وعده برپایی حکومت صالحان است این وعده الهی به حسب ظاهر ایات و نیز فرمایشات متعدد پیشوایان معصوم همان حکومت عدل جهانی است که در پایان تاریخ توسط مهدی موعود علیه السلام تشکیل می شود وقتی که اراده خداوند متعال به چنین اینده درخشانی تعلق گرفته است طبیعتا اگر تحقق ان نیازمند شرایط و زمینه هایی است که باید در بستر تاریخ و از سوی خداوند متعال شکل بگیرند خداوند سبحان انها را مهیا می کند هم چنان که هر انسان حکیمی که هدفی زمان بر و درازمدت دارد نسبت به مهیا ساختن زمینه های تحقق هدفش غفلت نمی کند اما پرسش مهمی که در اینجا وجود دارد این است که برنامه ای که خداوند متعال برای مهیا ساختن زمینه های حکومت عدل جهانی مقدر فرموده است از چه زمانی اغاز می شود و در طرح الهی نقطه اغازین حرکت به سوی این هدف بزرگ کجاست.ایا می توان تحقق حکومت جهانی در اخرالزمان را هدف ارسال رسل و هدف سلسله انبیا دانست و در نتیجه نقطه اغاز طرح الهی برای تحقق حکومت عدل جهانی را اغاز افرینش انسان معرفی کرد؟ این پرسش را می توان گام هایی به عقب تر برد و از این جا اغاز کرد که ایا خلقت انسان با هدفی واحد برای زنجیره نسل های بشر همراه است؟ ایا ارسال رسل برای رسیدن به هدفی واحد انجام پذیرفته است؟ ایا رسالت انبیای الهی که در دوره های مختلفی مبعوث شده اند به هم پیوسته است؟ ایا پیامبرانی که در دوره های مختلف امده اند تنها اهدافی مقطعی و مخصوص به دوره خود داشته اند؟ از میان پرسش های یاد شده در این جا کوشیده خواهد شد به پرسش نخست تا حد امکان پاسخ داده شود.
فرضیه های محتمل درباره نقش انبیا در حکومت عدل جهانی
در این باره دو دیدگاه قابل طرح است:
دیدگاه نخست: تشکیل حکومت عدل جهانی در پایان تاریخ هدف پیامبر خاتم.
طبق این دیدگاه بر اساس طرح خداوند متعال مساله ظهور موعود و تشکیل حکومت عدل جهانی توسط او هدف پیامبر خاتم بوده است و ان حضرت به صورت هدفمند و مدیریت شده برای ان زمینه سازی فرموده اند در این دیدگاه به حسب وظیفه ای که از سوی خداوند متعال بر عهده پیامبر گرامی اسلام نهاده شده است ان حضرت از همان اغاز به دنبال تشکیل حکومت عدل جهانی بوده اند والبته از انجا که می دانستند این هدف بزرگ در زمان خودشان دست یافتنی نیست و به مقدمات و زمینه هایی نیاز دارد که هنوز فراهم نشده اند برای تحقق ان در پایان تاریخ برنامه ریزی کرده اند و کوشیده اند در طرحی هدفمند مقدمات و زمینه های ان را به صورتی فراهم نمایند که در نهایت در وقت مناسب هدف مورد نظر تحقق یابد و حکومتی که توسط مهدی موعود تشکیل خواهد شد تحقق عینی ارمان مورد نظر پیامبر خاتم است.
دیدگاه دوم: تشکیل حکومت عدل جهانی در پایان تاریخ هدف همه انبیا.
بر اساس دیدگاه دوم مساله ظهور موعود و تشکیل حکومت عدل جهانی ارمانی تنها مربوط به مقطع تاریخی بعثت رسول خاتم نیست بلکه حکومت جهانی در همیشه تاریخ در کانون توجه تاریخ سازان الهی بوده و در اعماق قرون و اعصار به عنوان ارمانی بزرگ مطرح بوده و برای تحقق ان برنامه ریزی و تلاش می شده است به تعبیر دیگر پیامبران الهی افزون بر این که با چشم اندازی به اندازه طول عمر خود و بلکه طول تاریخ شریعتشان همراه بوده اند چشم اندازی به بلندای تاریخ بشریت نیز داشته اند و ایستاده بر بندای قله تاریخ تا اخر ان را می دیده اند و در راستای رسیدن به ان گام برمی داشته اند در نتیجه تمام انبیا در طول تاریخ یک هدف بیشتر نداشته اند و حرکت تاریخی انان در مسیر رسیدن به غایتی واحد که تشکیل حکومت عدل جهانی است بوده است و همه انها برای رسیدن به همان جامعه مطلوبی که در اخرالزمان شکل می گیرد تلاش می کرده اند اگر ما بر این باور باشیم که انبیا با چنین چشم اندازی همراه بوده اند اقدام هر پیامبری به منزله خشتی از این بناء عظیم بوده که سایر خشت ها بر پایه ان بنیان نهاده می شدند و هر حرکت و سکونی که انبیا در طول تاریخ داشته اند متناسب با این هدف بزرگ بوده است.
برای دو دیدگاه یاد شده می توان شواهدی در کتاب و سنت یافت در ادامه تلاش خواهد شد به ترتیب این شواهد گرداوری و تحلیل شوند.
قراین دیدگاه نخست
دیدگاه نخست را می توان با قراین و شواهدی تقویت نمود برخی از ان ها بدین قرارند:
1.طرح اندیشه مهدویت از سوی پیامبر خاتم
رسول گرامی اسلام در روایات متعددی به مساله ظهور مهدی موعود و تشکیل حکومت عدل جهانی و حتمیت این رخداد بزرگ پرداخته اند و درباره ان روشنگری فرموده اند افزون بر طرح اصل اندیشه مهدویت ان حضرت در روایات متعددی بسیاری از جزییات این رخداد راهم بیان فرموده ا ند معرفی امام مهدی با نام و نسب بیان صفات ظاهری و اخلاقی ان حضرت اشاره به مساله غیبت ان حضرت و نیز نشانه های ظهور و...
ما اگر این حجم وسیع از اموزه های بیان شده از پیامبر خاتم را از این منظر مورد توجه قرار دهیم که اسلام هم دین خاتم است و هم دین جهانی که برای هدایت همه انسان های کره خاکی تا روز قیامت نازل شده است و از سوی دیگر در اخرالزمان با اجرای همه جانبه همین دین و با عمل به اموزه های ان عدالت برای همه انسان ها و در گستره هستی برقرار می شود این حجم وسیع از توجه و عنایت به مساله مهدویت نشان از ان دارد که در منظومه فکری ان حضرت چنین ارمان و چشم اندازی وجود داشته و گام هایی که ان حضرت در این مسیر برداشته اند در مسیر همان چشم انداز و افق بلند بوده است و اساسا این یک ضابطه کل است که وقتی انسانی حکیم به عملی رو می اورد که به ظاهر سال ها پس از مرگش به ثمر می نشیند همین اقدام و عمل او بهترین گواه است بر این که او با نگاهی عمیق تر به دنبال غایتی در اینده تاریخ است و در افق بلند او زمانهای دور و پس از حیات نیز دیده شده همچنان که وقتی کشاورز پیری درخت گردویی می کارد که سال ها پس از مرگش به بار می نشیند و او می داند عمرش برای بهره بردن از ثمره ان کفاف نمی دهد لاجرم هدف او بهره بردن دیگرانی است که پس از او خواهند امد بنابر این تشکیل حکومت عدل جهانی غایت پیامبر گرامی اسلام نیز بوده است و ان حضرت به سهم خود گام های لازم را در این مسیر برداشته اند.
2.پی ریزی نظام امامت
طرح اندیشه امامت از سوی رسول گرامی اسلام می تواند قرینه دیگری بر ادعای پیش گفته باشد است وقتی مهدی موعود که تشکیل دهنده حکومت جهانی است اخرین حلقه از سلسله امامتی است که از سوی پیامبر گرامی اسلام بنیان گذاری شده است به روشنی می توان دریافت که ان حضرت از همان ابتدا به این پایان توجه داشته اند و با پی ریزی چنین بنیانی به دنبال رسیدن به ان غایت بوده اند.
3.مویدات قرانی
در قران کریم در مواضع متعددی درباره هدف بعثت رسول خاتم سخن گفته شده است یکی از گویاترین ایات در این باره این ایه شریفه است: هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون(توبه ایه 33) درباره این ایه و این که مقصود از اظهار چیست و مرجع ضمیر لیظهره کدام است دیدگاه های متفاوتی وجود دارد با این حال ان چه به صراحت در ایه امده است این است که ارسال رسول خاتم همراه با دین حق به این هدف بوده است که ان را بر تمام ادیان غلبه ببخشد بنابر این به تصریح این ایه هدف ارسال رسول گرامی اسلام غلبه یافتن بر همه ادیان بوده است این غلبه نه در دوران حیات رسول گرامی اسلام تحقق یافت و نه پس از رحلت ان حضرت تا به امروز.بنابر این باید منتظر تحقق این وعده در زمان اینده بود بر اساس فرمایشات امامان معصوم ع این غلبه در زمان مهدی موعودع رخ خواهد داد برخی از روایاتی که بازگو کننده این واقعیت هستند بدین قرارند: امام حسین فرمودند: منا اثنا عشر مهدیا أولهم أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، وآخرهم التاسع من ولدی، وهو الإمام القائم بالحق، یحیی الله به الأرض بعد موتها، ویظهر به دین الحق علی الدین کله ولو کره المشرکون...( صدوق،1363:ص 317)از ما دوازده مهدی خواهد بود که اولینشان علی بن ابیطالب و اخرینشان نهمین فرزند از نسل من است و او امامی است که به حق قیام خواهد کرد و خداوند به سبب او زمین را پس از مرگش زنده خواهد کرد و و دین حق را به سبب او بر تمام دین ها غلبه خواهد بخشید اگر چه کافران ناخشنود باشند...محمد بن فضیل چنین روایت می کند: سألته عن قول الله عز وجل: " یریدون لیطفئوا نور الله بأفواههم" قال: یریدون لیطفئوا ولایة أمیر المؤمنین علیه السلام بأفواههم، قلت: " والله متم نوره " قال: والله متم الإمامة، لقوله عز وجل: " الذین آمنوا بالله ورسوله و النور الذی أنزلنا " فالنور هو الامام. قلت: " هو الذی أرسل رسوله بالهدی ودین الحق " قال: هو الذی أمر رسوله بالولایة لوصیه والولایة هی دین الحق، قلت: " لیظهره علی علی الدین کله " قال: یظهره علی جمیع الأدیان عند قیام القائم...(کلینی 1367: ج1ص432)از حضرت امام کاظم علیه السلام راجع به این سخن خداوند عز و جل «می خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند- » پرسیدم، فرمود: یعنی می خواهند ولایت امیر المؤمنین علیه السلام را با دهانشان خاموش کنند، عرض کردم: «خدا تمام کننده نور خود است» فرمود: خدا تمام کننده امامت است، به دلیل سخن خداوند عز و جل «کسانی که بخدا و رسولش و نوری که فرو فرستاده ایم ایمان آورند» پس نور همان امامست.عرض کردم: «اوست خدائی که رسول خود را به هدایت و دین حق فرستاده است »فرمود: یعنی اوست که رسولش را به ولایت وصیش امر کرد و ولایت همان دین حق است.عرض کردم: «تا آن را بر هر دینی غالب کند» فرمود: یعنی آن را در زمان قیام قائم بر همه دینها غلبه دهد...هم چنان که ملاحظه می شود طبق تفسیر اهل بیت این ایه ناظر به غلبه دین اسلام بر سایر ادیان در زمان ظهور مهدی موعود است و در نتیجه بر اساس ایه مورد نظر هدف بعثت پیامبری گرامی اسلام در زمان ظهور محقق خواهد شد روشن است که اگر هدف بعثت پیامبر خاتم در عصر ظهور محقق شود از انجا که هر انسان حکیمی همه تلاش های خود را در مسیر شکل گیری هدف خود قرار می دهد و در هر اقدام و عملی به ارمان خود توجه می کند و متناسب با نقشی که این عمل در ان ارمان دارد به ان اقدام می کند بنابر این ان حضرت نیز در دوران حیات خود در تمامی رفتارهای خود به این غایت توجه داشته اند و تمام اقدامات ان حضرت گام هایی در همین مسیر بوده اند
قراین دیدگاه دوم
هم چنان که گذشت بر اساس دیدگاه دوم تشکیل حکومت عدل جهانی نه تنها ارمان پیامبر خاتم بلکه ارمان همه انبیای الهی بوده است و همه انبیا در طول تاریخ در مسیر تحقق مقدمات این ارمان بزرگ تلاش کرده اند و هر حرکت و سکونی که انبیا در طول تاریخ داشته اند متناسب با این هدف بزرگ بوده است. بر اساس این نگاه با توجه به ظرفیت های انسان و جامعه برای او هدفی در نظر گرفته شده است این هدف فرانسلی است یعنی با تکاپو و تلاش یک نسل امکان تحقق ان وجود ندارد بنابر این هر یک از انبیاء الهی با توجه به افق پیش رو وهدف نهایی به هدایت قوم خود پرداخته و طرح ها و برنامه های انان توسط اوصیای ان پی گیری می شود تا زمینه های تحقق ان هدف به تدریج فراهم اید. در مقام گرداوری قراینی که تایید کننده حرکت تاریخی انبیا به سوی حکومت عدل جهانی در پایان تاریخ اند می توان از سه منظر به این مساله نگریست منظر نخست توجه به موضوع است موضوع همه هدف گذاری ها، برنامه ریزی ها و تلاش های انبیا انسان است و انبیا همه برای هدایت انسان امده اند و در نهایت اگر جامعه عدل جهانی تشکیل می شود برای این است که انسان هدایت یافته و به فلاح وعبودیت برسد از این رو این انسان و هدایت اوست که نقطه تمرکز حرکت و اقدام همه انبیا در طول تاریخ بوده است بر این اساس ما می توانیم برای تحلیل مساله پیش گفته به تحلیل انسان و ساخت و بافت او بپردازیم و این مساله را از زاویه ذات انسان مورد واکاوی قرار دهیم که ایا این ذات و ساخت مقتضی تکامل تدریجی است و در نتیجه نیازمند یک نسخه تدریجی و زمانبر است یا این که بافت انسان به گونه ای است که می تواند در یک مقطع به کمال نهایی برسد و از این رو مستغنی از نسخه زمانبر و تاریخی است.
دومین منظر تحلیل هدف است.توضیح این که این مطلب که در پایان تاریخ سرانجام حکومتی جهانی که سرشار از عدالت همه جانبه است شکل می گیرد از مسلمات دین اسلام است و خداوند سبحان تحقق چنین ارمانی را هدف گذاری کرده و تحقق ان را تضمین فرموده است مسیر دومی که برای تحلیل مساله یاد شده وجود دارد تحلیل این هدف است و توجه به این که ایا شکل گیری چنین هدفی نیازمند نگاه تاریخی و هدف گذاری تاریخی است و یا این که این هدف بدون نگاه تاریخی و برنامه ریزی دارزمدت هم تحقق پذیر است.
و در نهایت سومین نگاه نگاه نقلی و توجه به اموزه های اسلامی و تحلیل ان ها و تامل در این است که ایا می توان در میان اموزه های دینی قراینی یافت که موید این باشند که حرکت همه انبیا در طول تاریخ به سمت شکل گیری حکومت عدل جهانی بوده است و گام های انان در مسیر همین هدف بوده است و یا این که اموزه های اسلامی ظهور را منقطع از انبیا و حرکت انان معرفی کرده است.
1.تحلیل انسان و ساخت او
اثبات مدعای یاد شده مبتنی بر اثبات چند مقدمه است.
ا.انسان موجودی است که دفعتا به تکامل نمی رسد بلکه استعدادهای نهفته در او به تدریج و با گذر زمان شکوفا می شود. اثبات این مقدمه چندان دشوار نیست چرا که ان را با اندک توجه به تجربه های موجود می توان اثبات کرد. به عنوان نمونه یک بعد از وجود ادمی جسم اوست. تکامل این جسم ستبر، قوی و نیرومند شدن اوست که به تدریج و با گذر زمان دست یافتنی است ادمی در ابتدای تولد جسمی نحیف و ظریف دارد که از انجام کوچکترین فعالیتی عاجز است اما با مرور زمان و به ارامی با تغذیه مناسب و فراهم شدن سایر شرایط قوی تر و نیرومندتر می شود و این روند به مرور و با انجام فعالیت های ورزشی می تواند تا انجا ادامه یابد که همان بدن ظریف و ضعیف به بدنی چالاک توانمند و ستبر تبدیل شود. این قاعده در ابعاد غیر مادی انسان نیز جریان دارد به عنوان نمونه نیروههای فکری انسان نیز همین گونه اند ادمی که به تعبیر قران در بدو تولد بهره ای از دانش ندارد (والله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شییا(نحل ایه 78))ارام ارام از جهل فاصله می گیرد و با تلاش و دانش اندوزی اندوخته های علمی اش را بیشتر و غنی تر می کند تا انجا که به دانشمندی بزرگ تبدیل می شود که بسیاری از مجهولات عالم را کشف می کند و پایه گذار بسیاری از اختراعات و اکتشافات می شود. همچنین است ماجرای تربیت انسان و شکوفا شدن فضایل اخلاقی در وجود او. که این نیز نیازمند گذر زمان است چرا که ادمی باید تحت تربیت مربی کاملی قرار بگیرد و در گذر زمان رذایل اخلاقی را یک به یک از خود دور کند و درخت فضیلت ها را در وجود خود غرس کند و انها را ابیاری و مراقبت نماید تا ارام ارام در وجود او این فضایل ریشه بدواند و برایش تبدیل به ملکه ای استوار گردد.
2.هم چنان که انسان در جنبه فردی خود به تدریج تکامل می یابد تکامل جامعه انسانی نیز به تدریج و در گذر زمان حاصل شدنی است. با نگاهی به گذشته تاریخ می توان دریافت که اگر جوامع انسانی از نظر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و...حرکتی رو به جلو داشته اند این حرکت دفعتا و یک شبه حاصل نشده است بلکه در گذر زمان و مرحله به مرحله تحقق یافته است به عنوان نمونه در گذشته های دور بسیاری از حکومت ها به شیوه دیکتاتوری بر مردم حکومت می کردند اما بشر معاصر به حدی از تکامل رسیده است که به سادگی نمی توان بر او به چنین شیوه ای حکومت راند ما حتی اگر قایل باشیم امروزه نیز نوع دیگری از حکومت های دیکتاتوری بر جوامع حکم می رانند که با قدرت نرم خود را بر گرده مردم سوار می کنند باز همین که دیکتاتور ها برای اعمال قدرت خود نمی توانند از قدرت سخت استفاده نمایند دلیلی بر نوعی از تکامل در اجتماع است. به هر تقدیر روشن است که رسیدن جوامع بشری به این حد از اگاهی به تدریج و در بستر زمان شکل گرفته است و نه یک شبه و دفعتا. علامه طباطبایی معتقد است که اساسا علت سیر تکاملی شرایع همین سیر تکاملی جوامع بشری است ایشان در این باره چنین می نویسند: از طرف دیگر نوع انسانی تدریجا متوجه کمال است و جامعه بشری به مرور زمان کاملتر می شود ظهور این تکامل در شرایع اسمانی نیز ضروری است و قران کریم نیز همین تکامل تدریجی را (چنانکه از راه عقل بدست می اید ) تایید می کند و چنانکه از ایاتش استفاده می شود هر شریعت لاحق از شریعت سابق کاملتر است می فرماید و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه (علامه طباطبایی،1385:ص143)
3.یکی از اصول تربیت توجه به ظرفیت ها و توانمندی های متربی است روشن است که اگر امر تربیت و هدایت بخواهد به ثمر بنشیند مربی باید متناسب با ساخت و بافت متربی و ظرفیت های او نامه ریزی و اقدام نماید بی توجهی به این واقعیات بسان گذاشتن بار بیش از حد بر دوش متربی است که نتیجه ای جز پس زدن و برزمین ماندن بار نخواهد داشت بنابر این به اقتضای ضابطه یاد شده در امر هدایت انسان نیز نباید ازاین نکته غفلت ورزید. اگر مطلب پیش گفته پذیرفتنی باشد در امر هدایت جوامع انسانی توسط خداوند متعال نیز این ضابطه رعایت خواهد شد و خداوند سبحان که هادی انسان و جوامع انسانی به سوی کمال است به اقتضای حکمت خود در امر هدایت متناسب با ساخت و بافت انسان و ظرفیت او که یکی از ان ها سیر تدریجی به سوی کمال نهایی است رفتار خواهد نمود. حاصل انچه گذشت این خواهد بود که خداوند متعال چنین اراده کرده است که در پایان تاریخ جامعه ای عاری از همه نقص ها و کاستی ها تشکیل شود و جامعه انسانی به اخرین حد کمال خود دست یابد از سوی دیگر خداوند می داند رسیدن جامعه انسانی به این حد از کمال قابل دستیابی نیست مگر در گذر زمان و عبور انسان ها از میان حوادث و رخدادهای تلخ و شیرین بسیار و تجربه گرفتن از ابتلائات و امتحاناتی که در طول تاریخ بر انها می گذرد اگر خداود سبحان می خواهد چنین جامعه ای در نهایت تشکیل شود و این جامعه به تدریج و در گذر زمان به ان هدف غایی می رسد به صورت طبیعی خداوند سبحان برای این انسان زمانمند برنامه ای زمانبر طراحی کرده و نسخه ای متناسب با تکامل تدریجی او پیچیده است انچه که می تواند نسخه تدریجی خداوند متعال برای به تکامل رساندن انسان باشد همان برنامه ارسال انبیاست چرا که انسان راهی به سوی کمال جز از مسیر وحی ندارد و پیامبران و اوصیای انان خلفای خداوند در امر هدایت انسان و جوامع انسانی اند. بر این اساس ارسال انبیا و اولیا در طول تاریخ گام هایی در همین مسیر بوده اند و هر پیامبری جامعه خو را در این مسیر به اندازه ای که میسور بوده است به سوی ان غایت هدایت کرده، به تعبیر دیگر اگر انسان موجودی است که برای هداینش نیازمند طی کردن کلاس های مختلف در طول زمان است و تنها با به انتها رساندن این مجموعه کلاس ها در نهایت نمره قبولی را کسب خواهد کرد در نتیجه دنیا از ابتدا تا انتها مدرسه ای خواهد بود برای تربیت او و انبیا به منزله معلمانی خواهند بود که از سوی خداوند متعال مسئولیت هدایت و تربیت دانش اموزان این مدرسه را در کلاس های مختلف بر عهده گرفته اند بنابر این مدیر این مدرسه از همان اغاز به این جریان پیوسته و تدریجی تربیت توجه داشته و هر کلاسی را متناسب با سطح دانش اموزان و نیاز های ان مقطع قرار داده و در کلاس های بالاتر نیز به نیازهای تکامل یافته توجه کرده تا ارام ارام پس از طی این دوره به نهایت تکامل خود برسند و این همان نگاه تاریخی به ظهور و قرار گرفتن تلاش های پیوسته انبیا در مسیر تحقق جامعه عدل جهانی است.
2.تحلیل هدف
هم چنان که گذشت دومین مسیر شناسایی نقش حرکت تاریخی انبیا در ظهور تحلیل هدف خداوند متعال است اگر طبق اراده الهی سیر جوامع انسانی در نهایت به سوی تشکیل حکومت عدل جهانی است که انسان ها در همه جنبه ها به شکوفایی می رسند و در همه مراتب انسانیت عدالت واقعی برقرار می شود می توان با تحلیل این غایت و کنکاش در ملزومات ان به جایگاهی که انبیا در تحقق این غایت داشته اند پی برد توضیح این مطلب به مقدماتی نیاز دارد.
1.بر اساس اموزه های قران کریم و روایات متواتر در پایان تاریخ حکومت صالحان برپا خواهد شد و عبادت خالصانه و بدون هر گونه شائبه شرک در پهنه زمین شکل خواهد گرفت.
2.بر اساس سنت های الهی که حاکم بر هستی و جوامع انسانی است خداوند متعال غایات و اهداف خود را نه از مسیر اعجاز که بر اساس قانون اسباب و مسببات پی گیری می نماید ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب.( کلینی 1367: ج1ص183) و بر اساس همین سنت ها اعمال اعجاز در موارد خاص و مواقع اضطراری است بر این اساس تشکیل حکومت عدل جهانی باید از مسیر طبیعی اش تحصیل شود.
3.تشکیل حکومت عدل جهانی و تغییر وضعیت جامعه جهانی از ظلم به عدل و از گمراهی به سعادت و از نافرمانی به عبودیت تغییری در انسان و جامعه انسانی است و بر اساس سنت های الهی تغییر در سرنوشت جوامع انسانی از رهگذر تغییر در انسان ها رخ می دهد و تا انسان ها در خود تغییری ایجاد نکنند خداوند سرنوشتشان را تغییرنخواهد داد ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم(رعد ایه 11)
4.تغییری که در انسان ها باید اتفاق بیافتد باید از نظر عمق و وسعت تغییری متناسب با ان هدف متعالی و در حد واندازه ان باشد.حال با توجه به انچه گفته شد می توان درباره نقش انبیا در تشکیل حکومت عدل جهانی قضاوت کرد به این مطلب از دو منظر می توان نگریست.
منظر نخست: عظمت هدف.
روشن است که اگر ان هدفی که برای جوامع انسانی در نظر گرفته شده و سیر حرکت تکاملی جوامع بدان سوست هدفی خرد باشد که به راحتی قابل دستیابی است و مقدمات و ملزوماتش در مدت حیات یک نسل و یا کمتر از ان فراهم می شوند ضرورتی برای نگاه تاریخی و طرح کلانی که در بستر تاریخ شکل بگیرد وجود ندارد اما اگر ارمان مورد نظر متعالی و برخوردار از قله های سر به فلک کشیده و مرتفع باشد طبیعتا فتح ان نیازمند مقدمات و ملزوماتی است که به سادگی و سرعت قابل تحصیل نیستند و به میزان عظمت هدف نیازمند شرایط و زمینه های سترگی است که در سایه طرحی کلان و برنامه ای بلند مدت فراهم می شوند با این نگاه ضروت نقش افرینی انبیا خود را نشان می دهد و می توان از وجود تدبیری الهی سخن گفت که در بستر تاریخ بشر را ارام ارام برای رسیدن به ان هدف والا مهیا می نماید.
به تعبیر دیگر وقتی هدف بلند و سترگ می شود و از سوی دیگر رسیدن به این هدف بلند متوقف بر دگرگونی اساسی در افکار، تمایلات، عواطف و رفتار انسان هاست در این صورت متناسب با میزان عمق و گستردگی این دگرگونی باید طرحی بلند مدت ریخته شود تا از مسیر سنت های الهی حاکم بر هستی دگرگونی مورد نظر فراهم شود خصوصا با توجه به این که در این میان ان اتفاقی که باید بیافتد در انسان است و انسان موجود پیچیده ای است که از قدرت اختیار برخوردار است و می تواند سرکشی کند و عناد بورزد و به حق پشت کند و به گواهی تاریخ رام شدنش بسیار سخت و طاقت فرسا و زمانبراست. برای اثبات عظمت غایتی که خداوند برای جوامع انسانی در نظر گرفته دلایل متعددی می توان اقامه نمود برخی از ان ها بدین قرارند:
1-عبودیت خالصانه در دولت مهدوی
یکی از گویا ترین ایات ناظر به حکومت امام مهدی این ایه شریفه است: وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا ومن کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون(النور ایه55)
بر اساس ایه یاد شده در پایان تاریخ مومنان صالح جانشین پیشینیان بر روی کره زمین خواهند شد و جامعه ای صالح و منطبق با موازین دینی تشکیل خواهند داد و در چنین جامعه ای کسی جز خداوند متعال پرستش نخواهد شد و این عبادت خالصانه و خالی از هر نوع شرکی اعم از شرک جلی و خفی خواهد بود عظمت چنین عبادت موحدانه ای از ان جا روشن تر می شود که خداوند متعال ایمان بسیاری از مومنان رامشوب به شائبه شرک می داند و ما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون(یوسف ایه 106) و از سوی دیگر قرار است چنین عبادت خالصانه ای نه در مقیاس فرد که در مقیاس جامعه محقق شود و جامعه ای یک دست از مومنان صالح موحد تشکیل شود روشن است که تحقق چنین ارمانی در مقیاس جامعه و تشکیل امتی که از صدر تا ذیل و از شاخه تا ساقه ان همه بر مدار توحید باشند و همه موحدانه بیاندیشند و احساسات، عواطفی و رفتاری موحدانه داشته باشند دنیا را به چنان گلستانی تبدیل خواهد کرد که حتی تصور ان برای ما سخت خواهد بود.
2-حجم وسیع تمحیص تاریخی مومنان
در روایات فراوانی از ضرورت تمحیص مومنان برای مهیا شدن برای روز موعود سخن رفته است این که مومنان از گذرگاه ابتلائات و سختی ها بسیاری عبور داده می شوند و با انواع ناملایمات ازموده می شوند تا این که خالص و ناخالص از یکدیگر جدا شوند. عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنَّهُ قَالَ: کونُوا کالنَّحْلِ فِی الطَّیرِ لَیسَ شَی ءٌ مِنَ الطَّیرِ إِلَّا وَ هُوَ یسْتَضْعِفُهَا وَ لَوْ عَلِمَتِ الطَّیرُ مَا فِی أَجْوَافِهَا مِنَ الْبَرَکةِ لَمْ تَفْعَلْ بِهَا ذَلِک خَالِطُوا النَّاسَ بِأَلْسِنَتِکمْ وَ أَبْدَانِکمْ وَ زَایلُوهُمْ بِقُلُوبِکمْ وَ أَعْمَالِکمْ فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ مَا تَرَوْنَ مَا تُحِبُّونَ حَتَّی یتْفُلَ بَعْضُکمْ فِی وُجُوهِ بَعْضٍ وَ حَتَّی یسَمِّی بَعْضُکمْ بَعْضاً کذَّابِینَ وَ حَتَّی لَا یبْقَی مِنْکمْ أَوْ قَالَ مِنْ شِیعَتِی إِلَّا کالْکحْلِ فِی الْعَینِ وَ الْمِلْحِ فِی الطَّعَامِ وَ سَأَضْرِبُ لَکمْ مَثَلًا وَ هُوَ مَثَلُ رَجُلٍ کانَ لَهُ طَعَامٌ فَنَقَّاهُ وَ طَیبَهُ ثُمَّ أَدْخَلَهُ بَیتاً وَ تَرَکهُ فِیهِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ عَادَ إِلَیهِ فَإِذَا هُوَ قَدْ أَصَابَهُ السُّوسُ فَأَخْرَجَهُ وَ نَقَّاهُ وَ طَیبَهُ ثُمَّ أَعَادَهُ إِلَی الْبَیتِ فَتَرَکهُ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ عَادَ إِلَیهِ فَإِذَا هُوَ قَدْ أَصَابَتْهُ طَائِفَةٌ مِنَ السُّوسِ فَأَخْرَجَهُ وَ نَقَّاهُ وَ طَیبَهُ وَ أَعَادَهُ وَ لَمْ یزَلْ کذَلِک حَتَّی بَقِیتْ مِنْهُ رِزْمَةٌ کرِزْمَةِ الْأَنْدَرِ لَا یضُرُّهُ السُّوسُ شَیئاً وَ کذَلِک أَنْتُمْ تُمَیزُونَ حَتَّی لَا یبْقَی مِنْکمْ إِلَّا عِصَابَةٌ لَا تَضُرُّهَا الْفِتْنَةُ شَیئاً(نعمانی،217:1422) اصبغ بن نباته از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «بسان زنبور عسل در میان پرندگان باشید، در میان پرندگان پرنده ای نیست مگر اینکه زنبور عسل را ناتوان و کوچک می شمارد، اگر پرندگان می دانستند در تهیگاه های (اندرون)آن چه برکتی نهفته است هرگز با او چنان رفتاری نمی کردند، با مردم به زبانها و جسم های خویش آمیزش داشته باشید ولی با دلهای خویش و رفتارتان از آنان دوری کنید، قسم به آنکه جان من به دست اوست آنچه را دوست می دارید نخواهید دید تا اینکه پاره ای از شما در روی دیگری آب دهان اندازد و تا جایی که بعضی از شما عدّه دیگر را دروغگویان بنامد و تا آنجا که از شما- یا شاید فرموده باشد از شیعه من- باقی نماند مگر (عدّه ای ناچیز) همچون بی مقداری سرمه در چشم و نمک در غذا، اکنون برای شما مثالی می زنم و آن عبارت از مثل مردی است که دارای گندمی باشد پس آن را پاک نموده و در خانه ای ریخته باشد و آن را به امید خدا در آنجا رها کرده باشد، بعد به سر گندم خود باز گردد و ناگاه ببیند و در آن کرم افتاده است، پس آن را بیرون آورده پاک نماید، سپس آن را بدان خانه باز گردانیده و آن را رها نموده، مدّتی در آنجا بماند باز نزد آن برگشته و ببیند که دیگر بار تعدادی کرم به آن رسیده است، پس آن را خارج ساخته و تمیز و پاک نموده (به محلّ اوّل) باز گردانیده باشد و پیوسته این کار همچنان تکرار شود تا اینکه از آن مشتی همچون گندم خالص یک بوته از خوشه گندم که کرم نتوانسته هیچ آسیبی به آن برساند باقی بماند، شما نیز همین گونه مورد جداسازی قرار می گیرید تا اینکه از شما باقی نماند مگر جماعتی که فتنه ها به آن زیانی نمی رساند».امام رضا ع فرمودند: وَ اللَّهِ لَا یکونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَیهِ أَعْینَکمْ حَتَّی تُمَحَّصُوا وَ تُمَیزُوا وَ حَتَّی لَا یبْقَی مِنْکمْ إِلَّا الْأَنْدَرُ فَالْأَنْدَرُ. (نعمانی،216:1422)بخدا قسم آنچه که چشم براه آن دارید رخ نخواهد داد تا آنکه پاک شوید و تمیز یابید و تا آنکه نماند از شما مگر کمترو باز کمتر. روشن است که این تمحیص مخصوص افراد خاصی نیست و شامل تمامی مومنان در طول تاریخ می شود هم چنان که امیر مومنان ع در روایت نخست شیعیان معاصر خود را مورد خطاب قرار داده و امام رضا ع نیز به معاصرین خود خطاب کرده و از تمحیصی که هایی که بر انان می رود سخن گفته اند بنابر این در هر دوره ای متناسب با شرایطش مومنان ازموده خواهند شد و از گذرگاه ابتلائات عبور داده خواهند شد افزون بر این که این روایات به عموم و اطلاق شامل همه شیعیان در طول تاریخ می شود. این حجم وسیع و شدید از ابتلائات که تاریخ هم گواه ان است نشان از ان دارد که قرار بر این است که حادثه ای عظیم با ابعادی وسیع رخ دهد حادثه ای بزرگ که نیازمند مقدماتی بزرگ است که در سایه ابتلائاتی بزرگ شکل می گیرد.
3- طولانی شدن دوره غیبت
از طولانی شدن دوره غیبت نیز می توان نکته پیش گفته را استخراج کرد از زمان رخ در نقاب غیبت کشیدن اخرین ذخیره خدواند بیش از یازده قرن می گذرد این دوره طولانی مدت دوره ای است که در ان مقدمات ان رخداد بزرگ فراهم می شوند و زمینه های تحقق حکومت عدل جهانی مهیا می شود اما مع الاسف هنوز چشم ها به در است و انتظار پابرجا. به درازا کشیدن این دوران نشان از ان دارد که حادثه مورد انتظار به اندازه ای بزرگ است که با گذشت این مدت طولانی هنوز زمینه های ان فراهم نشده است.
منظر دوم: شیوه رسیدن به هدف
گذشت که با تحلیل هدفی که خداوند متعال برای سیر جوامع در نظر گرفته است می توان نقش حرکت تاریخی انبیا در حکومت عدل جهانی را تبیین کرد و این تحلیل هدف می تواند از دو منظر باشد منظر نخست عظمت هدف بود و منظر دوم شیوه رسیدن به هدف است توضیح دومین منظر بدین صورت است که کامیاب یا ناکامیاب بودن هر حرکتی افزون بر این که به نایل شدن یا نایل نشدن به هدف بستگی دارد به روشی که برای رسیدن به ان هدف در نظر گرفته شده و نیز گستره ای که برای تحقق ان هدف در نظر گرفته شده بستگی دارد بنابر این اگر هدف محقق شود ولی نه از روشی که باید،حرکت ناکامیاب است و یا اگر هدف حاصل شود ولی نه در گستره ای که مورد نظر بوده باز حرکت موفق ارزیابی نمی شود. اگر می گوییم هدف انبیا تشکیل حکومت عدل بوده مقصود انان رسیدن به چنین حکومتی با هر روشی و لو با زور و تحمیل نبوده است مقصود انبیا هل دادن و غلتاندن و به دوش کشیدن مردم نیست هدف راه رفتن انسان ها و به پا ایستادن انهاست انبیا می خواسته اند انسان ها به بلوغی برسند که به حاکمیت غیر معصوم قانع نشوند و مطالبه گر ولایت معصوم باشند و در راه ان حاضر به هر نوع فداکاری و جانفشانی باشند افزون بر این هدف انبیا تشکیل حکومت عدل در گستره جهان بوده و نه حکومتی محلی و منطقه ای بنابر این زمانی می توان از حاصل شدن هدف انبیا سخن گفت که حکومتی عادلانه در سرتاسر گیتی توسط مردی از تبار انبیا تشکیل شود حکومتی که با زور بر مردم تحمیل نشده و مردم با طوع و رغبت ان را پذیرفته اند از این منظر نیز می توان درباره نقش حرکت تاریخی انبیا در حکومت جهانی قضاوت کرد با این توضیح که وقتی از یک سو مقصود انبیا نیل به ان ارمان با چنین روشی است و از سوی دیگر انسان هایی که می خواهند زمینه های این ارمان را فراهم کنند مختار و انتخاب گراند و به گواهی تاریخ در بیشتر برهه ها بیش ازا ن که سر به راه باشند چموشی کرده اند و به بیراهه رفته اند روشن است که نایل شدن به چنین هدفی از مسیر خواست و میل و رغبت مردم به صورت طبیعی در طول حیات یک نسل امکان پذیر نیست بنابر این باید برای ان برنامه ای بلند مدت و زمانبر ریخت تا ارام ارام زمینه های رو اوردن انسان ها به انتخاب درست و شکل گیری رغبت به حاکمیت الهی در انان فراهم شود برنامه بلند مدتی که خداوند متعال برای تربیت بشر و رساندن انان به ظرفیت تحمل حاکمیت معصوم و همراهی با او برای تشکیل حکومت عدل جهانی اختیار کرده است همان بعثت انبیاست.
دیدگاه سید محمد صدر
انچه گذشت تحلیل نقش حرکت تاریخی انبیا در حکومت عدل جهانی از منظر غایتی بود که خداوند متعال برای سیر حرکت جوامع در نظر گرفته است سید محمد صدر به انچه گفته شد از منظری دیگر نگریسته است ایشان معتقد است تشکیل حکومت عدل جهانی در پایان تاریخ با مساله فلسفه افرینش در ارتباط است و به تعبیر روشن تر غایتی که خداوند متعال از خلقت انسان داشته است با شکل گیری حکومت عدل جهانی که در اخرالزمان شکل می گیرد تامین می شود خلاصه دیدگاه ایشان بدین صورت است:
« به فرموده خداوند متعال غایت افرینش انسان عبادت خالصانه خداوند متعال است و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون عبادت مورد نظر ایه یاد شده در سه حوزه قابل تصور است بعد فردی –ایجاد فرد کامل-بعد اجتماعی –ایجاد جامعه کامل- و بعد حکومتی –ایجاد حکومتی عادل که بر تمام جوامع با حق و عدالت رفتار نماید- وقتی قران کریم غایت خلقت انسان را عبودیت می داند بدین معناست که هدف ان است که عبودیت در این سه حوزه رخ دهد چرا که اگر ما دلالت ایه را محدود کرده و بگوییم مقصود این است که غایت خلقت فقط عبودیت فردی انسان هاست نه تشکیل جامعه ی به عبودیت رسیده و یا حکومتی مبتنی بر عبودیت که می خواهد جامعه را به سوی عبادت خداوند متعال سوق دهد ایه را به صورت کوتاه و ناقص معنی کرده ایم بنابر این معنای ایه تحقق عبودیت در سه حوزه یاد شده است. ایه به روشنی دلالت بر این دارد که تنها غایت افرینش بشر ایجاد چنین عبادت کاملی است و این غایت از اغاز افرینش انسان مورد توجه بوده است و تا انتهای ان نیز مورد توجه خواهد بود. اگر غایت افرینش انسان چنین چیزی باشد باید تمام موانع ان برطرف شود و تمام مقدمات ان فراهم شود و اگر مقدمات اموری هستند که در بستر زمان و به تدریج محقق می شوند باید برای تحقق تدریجی ان برنامه ریزی شود.
با نگاهی به گذشته تاریخ روشن می شود که این غایت از اغاز افرینش بشر تا زمان ما محقق نشده است بنابر این باید منتظر تحقق ان در اینده باشیم. تکامل فرد و جامعه افزون و بر عقل و اختیاری که خداوند به بشر عنایت فرموده است به دو عامل داخلی و خارجی نیاز دارد:
1-عامل خارجی: عامل خارجی عبارت است از این که فرد و جامعه معنای عدالت و کمالی را که می خواهد بدان دست یابد بفهمد و این فهم به معنای کامل و عمیق ان جز از طریق خداوند متعال امکان پذیر نیست و بعثت انبیا برای تامین چنین هدفی است و البته دلیل تعدد انبیا نیز همین بوده است که انسان ها در ابتدا قادر به فهم جزئیات عدل کامل نبودند و به همین دلیل اساسا امکان تشکیل جامعه عادل وجود نداشت و در نتیجه باید ارام ارام به حدی از رشد برسند که قابلیت فهم عدالت کاملی که مطلوب خداند متعال است را پیدا نمایند
2- عامل داخلی: عامل داخلی عبارت است از احساس مسئولیت در برابر این طرح عدالت فراگیر. این احساس مسئولیت در نتیجه سه عامل ایجاد شده و رشد می کند:
الف:ادراک کردن عقل اهمیت اطاعت و بندگی خداوند را به عنوان این که او مستحق عبادت است
ب:اخلاص در اطاعت خداوند متعال به اعتبار این که چنین اخلاصی ضامن حقیقی عدالت مطلق در سطح فرد و جامعه است
ج-عامل اخروی که عبارت است از طمع در ثوابی که خداوند برای اطاعت کنندگان در اخرت مهیا نموده و نیز ترس از عقاب او. از میان سه عامل یاد شده عامل نخست و اخر از راه پرورش علمی و نظری حاصل می شود اما برای ایجاد عامل دوم صرف برهان نظری کافی نیست و بلکه نیازمند تمرین درازمدت و ممارست است و از همین جا می توانیم به نقش مهمی که تجربه و ممارست در ایجاد اخلاص به عنوان یکی از مقدمات اساسی ایجاد جامعه تکامل یافته دارد پی ببریم خصوصا اگر توجه کنیم که این تجربه و ممارست باید افزون بر فرد در حوزه جوامع و امت نیز اتفاق بیافتد تا در روح اخلاص و اطاعت از تعالیم الهی در جوامع و امت نیز رشد نماید.
تجربه و وممارستی که باید بر امت در جریان تربیت دراز مدتش بگذرد متوقف بر یکی از این دو عامل است:
1-تحقق فعلی جامعه عادل مطلق به صورتی که مردم ان را با چشم خود ببینند و در نتیجه عواطف انان به ان سو جهت یافته و اخلاص و از خود گذشتگی شان تا حد زیادی افزایش یابد.
2-عبور امت از مراحل دشوار و شرایط سخت و طاقت فرسا تا این که به تدریج وادار به ژرف نگری و دور اندیشی شود و در نهایت از او امتی با احساس مسئولیت و دارای اراده ای محکم و عزمی استوار برای اجرای عدالت کامل بسازد.
روشن است که از میان دو عامل یاد شده عامل دوم تاثیر عمیق تری در تربیت امت دارد چرا که امتی که در شرایط دشوار نسبت به عدالت مطلق عشق بورزد و در مسیر ان فداکاری کند چنین عشقی عمیق و پابرجا خواهد بود و کمتر در معرض زوال و انحراف خواهد بود بنابر این عامل دوم باید بر عامل اول مقدم باشد و امت ابتدا باید به تدریج با عبور از شرایط سخت تربیت شود و در انتها جامعه عدل مطلق تحقق یابد.
از انچه گفته شد روشن شد که هدف خداوند متعال از افرینش بشر متوقف است بر اخلاصی که با تجربه های مکرر و از خودگذشتگی ها صیقل خورد باشد و چنین صفا و صیقل یافتگی حاصل نمی شود مگر با گذشت ایام و طی کردن تجربیات و ازمایش هایی که در ضمن گذشتن از دوران سیاه ظلم و بیدادگری هایی حاصل می شود که بشریت در طول تاریخ با ان دست به گریبان بوده است.و از همین جا می توان به راز اهمیت تمحیص و ازمایش پی برد چرا که امت با عبور از دالان همین تمحیص و ازمایش و قرار گرفتن در دوراهی حق و باطل و مواجه شدن با کشش های متضاد است که می تواند با غالب شدن بر هواها اراده و ایمان خودرا تقویت کند و بر میزان اخلاص خود بیافزاید و قله های رفیع تکامل و عروج معنوی را بپیماید و مهیای برپایی عدالت مطلق گردد
همچنان که گذشت برنامه ریزی خداوند برای تحقق روز موعود از اغاز خلقت شروع شده است چرا که تحقق روز موعود هدف خلقت بوده است از این رو این برنامه ریزی پیش از اسلام وجود داشته و پس از اسلام نیز استمرار داشته و تا زمان تحقق روز موعود استمرار خواهد داشت این مطلب را در ضمن نکاتی می توان تفصیل داد:
نکته اول: مشارکت انبیا در این برنامه ریزی
بشر در ابتدا واجد هیچ یک از دو شرط نخست اجرای عدالت کامل نبود نه می دانست عدالت کامل چیست و نه برای اجرای ان اخلاص و امادگی فداکاری داشت بنابر این انبیا عهده دار تربیت بشر شدند تا این که برای او امکان فهم عدالت کامل فراهم شود تا انجا که در نهایت این امکان فراهم شد و بشریت صلاحیت فهم طرح عدالت کامل را که در دین اسلام تجسم یافته پیدا کرد و لذا خداوند دین اسلام را نازل فرمود ولی شرط دوم که امادگی برای فداکاری در مسیر اجرای عدالت کامل است هنوز نیز تحقق نیافته است بر این اساس همه پیامبران و از جمله پیامبر خاتم تربیت فکری خود را طوری مطرح می کردند که نسبت به شرط دوم نیز مردم را اماده سازند بدین معنی که تلاش می کردند در مردم اخلاص و فداکاری در راه خدا را ایجاد نمایند و البته تربیت نخست به ثمر رسید ولی تربیت دوم تنها در بخش اندکی از مردم تاثیرگذار بود و به همین دلیل این جریان هنوز استمرار دارد تا این که بشریت واجد شرط دوم نیز بشود.
نکته دوم: دعوت انبیا در جهت تحقق حکومت عدل
انبیا نسبت به مساله هدف افرینش انسان که تحقق عدالت کامل است ساکت نبودند و به همین دلیل ما در ادیان اسمانی پژواک ان را مشاهده می کنیم و می بینیم در انها به مساله موعود اشاره شده است و البته روشن است که در ان دوران نیازی به ارائه تفاصیل این اندیشه نبود.
نکته سوم: فقدان شرایط برقراری حکومت عدل جهانی برای انبیا
برای هیچ یک از انبیا این امکان وجود نداشت که عملا رهبری اجرای حکومت عدل را به عهده بگیرد و ان را پیاده نماید چرا که شرایط ان در ان دوران مهیا نبود نه امکان فهم طرح عدالت کامل برای امت انان وجود داشت (شرط نخست) نه امت در ان حد و اندازه ای از بود که مهیای اجرای برنامه عدالت کامل باشد. (شرط دوم)
شرط نخست وجود نداشت چرا که انبیای پیش از موسی بن عمران ع هدفشان متمرکز بر تفهیم و استقرار اعتقاد به خداوند بود تا این که نوبت به حضرت ابراهیم رسید و ان حضرت اعتقاد به توحید را به صورت برهانی و اشکار برای امت روشن ساخت بنابر این در این دوران اساسا تشریع مهمی وجود نداشت تا چه رسد به طرح اندیشه عدالت کامل. اما انبیای پس از موسی بن عمران تا پیامبر خاتم در این دوران گرچه شرایع به تفصیل بیان شد اما این ادیان بیشتر شریعتهایی بودند که امت را برای فهم طرح عدالت کامل اماده می کردند و از روشن ترین دلایل این مطلب نسخ انها توسط دین اسلام است روشن است که اگر این شرایع همان طرح عدالت کامل مورد نظر بودند وجهی برای نسخشان وجود نداشت.
اما شرط دوم وجود نداشت چرا که درباره ادم می خوانیم و لقد عهدنا الی ادم من قبل فنسی و لم نجد له عزما و بدون این عزم تحقق روز موعود امکان پذیر نبود و یا در دوره نوح پیامبر ان حضرت سالها مردم را دعوت کرد ولی دعوت او تاثیر محسوس بر مردم نداشت تا انجا که از انها به درگاه الهی شکایت کرد و انها را نفرین نمود و یا در دوره ابراهیم چه ان حضرت تاثیر بیشتری بر مردم برجا گذاشت ولکن نتوانست انان را به سطح متناسب با عدل مطلق برساند ولذا او را در اتش افکندند ولی در جامعه هیچ کس به این کار اعتراض ننمود و یا در دوره موسی بن عمران نمونه های فراوانی از تمرد بر پیامبرشان می توان از انان سراغ گرفت تا جایی که گفتند:ادهب انت و ربک فقاتلا انا ههنا قاعدون و یا به گوساله پرستی رو اوردند و می خواستند خداوند را اشکارا ببینند و...در مورد عیسی بن مریم نیز همین کفایت می کند که حواریونش که خواص او بودند در قدرت خداوند شک داشتند و خطاب به او گفتند یا عیسی بن مریم هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء و وقتی خواص او چنین بودند حال دیگران معلوم است. بنابر این در طول تاریخ ان سطح لازمی از اخلاص که با ان بتوان عدالت مطلق را در روز موعود بنیان نهاد فراهم نبود. از انچه گذشت روشن شد که تا پیش از نزول اسلام هیچ یک از شرایط برقراری عدالت مطلق مهیا نبود اما با نزول اسلام – که خاتم الادیان است و حلال و حرامش تا روز قیامت حلال و حرام است -به عنوان طرح عدالت کاملی که برای اجرای در روز موعود ذخیره شده است شرط نخست فراهم شد لیکن به دلیل فقدان شرط دوم هنوز روز موعود فرا نرسیده است و در دوران غیبت امام مهدی و با هجوم جریان هایی که مردم را از اعتقادات اسلامی باز می دارند نظیر جریان استعماری تبشیری مسیحی و تمدن مادی گرای غربی و سایر مکاتب غربی ازمایش های دشوار الهی شکل می گیرد تا از دالان این ابتلائات و تمحیص ها انسان ها غربال شوند و انچه در باطن افراد است اشکار شود و انسان های مومن و با اخلاص که شایسته برپایی عدالت مطلق در پهنه گیتی هستند تربیت و مهیا گردند»( صدر،1425: ص201-232با تلخیص).
بر اساس انچه گدشت روشن شد که سید محمد صدر بر این باور است که در اغاز افرینش انسان به مساله حکومت عدل جهانی توجه شده است و بر اساس تدبیر الهی همه انبیا در مسیر مهیا کردن مقدمات این هدف گام برداشته اند و انچه در نهایت شکل می گیرد حاصل تلاش های متراکمی است که در طول تاریخ توسط انبیا و اولیا انجام پذیرفته است و این همان مطلبی است که ما در صدد اثبات ان بودیم.
3.ادله نقلی:
سومین مسیر اثبات نقش انبیا در حکومت عدل مسیر ادله نقلی است ایات و روایاتی که در پی می ایند می توانند موید مدعای مورد نظر باشند.
1.نسبت هدف بعثت انبیا و ظهور
یک دسته از ادله نقلی ایاتی هستند که ناظر به هماهنگی اهداف بعثت پیامبران و اهداف حکومت عدل جهانی اند اگر ادله نقلی ما را به این حقیقت رهنمون می کنند که هدف امام مهدی همان هدف انبیا ع است و عصر ظهور عصر تحقق ارمان های پیامبران الهی است در نتیجه می توان گفت حرکت امام مهدی و انبیا در یک مسیر و بلکه حرکت امام مهدی استمرار همان حرکت انبیاست چرا که وقتی که تدبیر کننده جریان هدایت خداوند متعال است و همو انبیا و اوصیا را به عنوان قافله سالاران و راهبران این جریان بر می انگیزد و همو غایت واحدی را برای این جریان از ابتدا تا انتها بر می گزیند و همو راهبری این جریان را در اخرالزمان بر عهده مهدی موعود گذارده و تضمین کرده است که در نهایت با رهبری مهدی موعود ان غایت تحقق می یابد این ها همه حکایت از ان دارد که جبهه حق در طول تاریخ بیش از یک جبهه نبوده و هدف و غایتی واحدی را دنبال می کرده است و هر کدام از پرچم داران و قافله سالاران این جبهه در طول تاریخ در برهه ای از زمان این جبهه را به سمت همان غایت واحد راهبری می کرده اند و در نهایت تلاش های تاریخی همه انان به ثمر خواهد نشست و ان چه در عصر ظهور رخ خواهد داد حاصل تلاش های متراکم همه کسانی است که از ابتدای شکل گیری جبهه حق در این جبهه حضور داشته اند. در باره انچه گفته شد ممکن این پرسش مطرح شود که هر پیامبری به حسب امکانات و توانمندی هایی که دارد و حسب شرایطی که مقتضای همان دوره است ماموریت می یابد انسان هایی که در حوزه ماموریت او هستند را تربیت و هدایت نماید روشن است که برای همه انبیا امکان هدایت همه انسان های معاصر فراهم نبوده است به عنوان مثال کمترین لوازم چنین ماموریت وسیعی برقراری ارتباط است و چه بسا در برهه هایی اساسا امکانی برای ارتباط یک پیامبر با همه انسان های معاصر وجود نداشته است و به همین دلیل است که اساسا همه انبیا ماموریت جهانی نداشته اند از این رو ماموریت پیامبران عمدتا به هدایت و تربیت انسان های پیرامون خود منحصر می شود و بلکه در بالاترین فرض ها انبیا ماموریت داشته اند که همه انسان های معاصر خود را هدایت نمایند و جامعه ای مبتنی بر اندیشه های الهی تاسیس نمایند با این وجود میان این غایت و تشکیل حکومت عدل جهانی در پایان تاریخ تفاوت وجود دارد و در نتیجه نمی توان گفت هدف همه انبیا تشکیل یک حکومت عدل جهانی در پایان تاریخ است و تلاش های انان همه معطوف به چنین غایتی بوده است. پاسخ پرسش پیش گفته این است که اولا از این که همه انبیا نمی توانستند ماموریتی جهانی داشته باشند نمی توان نتیجه گرفت که انان چنین هدفی هم نداشته اند چرا که گرچه انسان در مقام عمل به ناچار به میزان امکانات و شرایط گام برمی دارد اما در مقام هدف گذاری و تعیین چشم انداز ضرورتی بر تخفیف دادن و تنزل از ارمان ها و اهداف بلند وجود ندارد ادمی باید اهداف بلندی داشته باشد اما به اندازه امکاناتش به عمل روبیاورد توضیح این که گاهی ادمی هدفی بلند دارد و رسیدن به این هدف نیازمند شرایط و امکاناتی است که برایش فراهم نیست در چنین شرایطی می توان از ان ارمان بلند چشم پوشی کرد و به جای قله مرتفع به دامنه ها بسنده نمود و میتوان از ارمان دست نکشید اما برای رسیدن به ان بلند برنامه ای بلندمدت ریخت و گام های امروز را در مسیر همان هدف بلند قرار داد به صورتی که اقدام و عمل امروز پرکننده گوشه ای از ان پازل هدف نهایی باشد روشن است که فرض دوم حکیمانه تر و منطقی تر است بنابر این اگر انبیا به اندازه امکانات و شرایط گام بر می داشتند نمی توان از ان چنین استنباط کرد که انان اهداف بلندی هم نداشتند و در مسیر ان اهداف هم گام بر نمی داشتند و بلکه اگر خداوند متعال برای همه انبیا ماموریت جهانی قرار نداده و حوزه ماموریت محدودی را برایشان قرار داده است این تدبیر الهی مطابق با ان قاعده کلی است که اقدام باید به اندازه امکانات باشد نه این که خداوند سبحان در هدف نیز تخفیف داده و از ان تنزل کرده باشد بنابر این انبیا ماموریت دارند که همه انسان ها را به عبودیت برسانند هم انسان هایی که به انها دسترسی دارند و هم انهایی که در حوزه ماموریتشان نیستند انها می خواهند نه تنها انسان ها را تربیت کنند بلکه می خواهند جامعه صالح جهانی تشکیل دهند که از همه ابعاد به تکامل رسیده باشد اما با توجه به شرایط موجود چنین ارمانی دست یافتنی نیست اما می توان برای ان طرحی بلند مدت ریخت می توان انسان های مومنی تربیت کرد که اندوخته های خود را از نسلی به نسل بعد منتقل می کنند و رو به تکامل می روند و ارام ارام موجبات تقویت جبهه حق را فراهم می اورند می توان جبهه حق را این گونه به پیش برد تا در نهایت جامعه عدل جهانی تشکیل شود بنابر این وقتی این ارمان در عصر انبیا قابل دستیابی نیست و امکان تحقق ان در بلند مدت وجود دارد همین امکان کافی است تا ما بگوییم انبیا برای تحقق ان در بلند مدت برنامه ریزی کرده اند و تلاش هایشان متمرکز بر همین هدف بوده است و گام هایی که برداشته اند در مسیر تحقق همین ارمان تاریخی بوده است و این همان نقش حرکت تاریخی انبیا در حکومت جهانی است که به معنای وجود هدف واحد برای همه انبیا و تلاش همه انها برای تحقق ان هدف در پایان تاریخ است. و اما این که هدف امام مهدی همان هدف انبیاست و ان حضرت محقق کننده امال پیامبران الهی در طول تاریخ است را بدین صورت می توان توضیح داد.
در قران کریم درباره هدف بعث انبیا ع ایات متعددی وجود دارد عمده انچه در قران به عنوان هدف بعثت انبیا ع بیان شده بدین قرار است:
الف: پرستش خدای یگانه و دوری از طاغوت
از اهداف زیر بنایی و بنیادین بعثت انبیا علیهم السلام فراخوانی مردم به پرستش خدای یگانه و دوری از طاغوت و مظاهر آن است:«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنْ اُعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَی اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیهِ الضَّلَالَةُ...». (نحل: 36)«ما در هر امتی پیامبری برانگیختیم تا به آنان بگویند خدا را بپرستید و از پرستش غیر خدا (طاغوت) خودداری کنید گروهی هدایت یافتند و گروه دیگر (از طریق عناد و لجاج) شایسته ی گمراهی و ضلالت شدند...»در قرآن کریم بارها به این هدف اشاره شده که موارد زیر، به عنوان نمونه ارائه می شود: (لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَی قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ) (اعراف: 59). "همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم. پس به آنان گفت، خدا را عبادت کنید، شما را جز او خدایی نیست". (وَإِلَی عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ) (اعراف: 65). "و برای قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم. او گفت، ای قوم! خدا را عبادت کنید، شما را جز او خدایی نیست".درباره سایر پیامبران - نظیر صالح و شعیب - نیز همین عبارت تکرار شده و در آیات دیگر قرآن نیز درباره سایر انبیاء، عبادت خدای یکتا به عنوان هدف اصلی مطرح گردیده است. از جمله می توان به آیات 21 بقره، 36 نساء، 72 و 71 مائده، 50، 61 و 84 هود، 36 نحل، 77 حج، 23 و 32 مؤمنون، 45 نمل، 16 و 36 عنکبوت، اشاره کرد. با دقت در ایات قران روشن می شود که هدف یاد شده به صورت کامل ان در عصر ظهور محقق خواهد شد و بساط شرک به کلی از روی زمین برچیده خواهد شد در سوره نور در این باره چنین می خوانیم: وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا ومن کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون.( نور ایه55) از وقوع نکره «شیئا» در سیاق نفی «لا یشرکون» چنین برداشت می شود که در ان جامعه موعود مومنان صالح خداوند را خالصانه عبادت خواهند کرد و ذره ای به او شرک نخواهند ورزید نه شرک جلی و نه شرک خفی و در ان جامعه معبودی جز خداوند متعال وجود نخواهد داشت از مقایسه ایه یاد شده با این سخن خداوند که می فرماید و ما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون (یوسف106)چنین فهمیده می شود که ایمان مورد نظر ایه یاد شده در نهایت خلوص و زلالی است
در روایات پیشوایان معصوم ع نیز تفسیر یاد شده مورد تایید قرار گرفته است به عنوان نمونه از إمام صادق علیه السلام درباره تفسیر این ایه چنین روایت شده است: " لم یجئ تأویل هذه الآیة. ولو قام قائمنا بعد، سیری من یدرکه ما یکون من تأویل هذه الآیة، ولیبلغن دین محمد صلی الله علیه وآله ما بلغ اللیل، حتی لا یکون شرک علی ظهر الأرض، کما قال الله تعالی: * (یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا) *( عیاشی،بی تا: ج2ص56) هنوز تأویل آن نیامده است. اگر قائم ما قیام کند، آن کس که او را می بیند تأویل آن را بخوبی خواهد دید. با ظهور او شعاع دین پیغمبر چنان بالا گیرد که در روی زمین شرکی نماند. چنان که خداوند فرمود: با آنها پیکار کنید تا فتنه ای نباشد و تمام دین از آن خداوند باشد. و در سوره انفال در این باره چنین امده است: و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة و یکون الدین کله لله فإن انتهوا فإن الله بما یعملون بصیر(انفال ایه 39) از إمام باقر علیه السلام درباره تفسیر این ایه چنین روایت شده است: لم یجئ تأویل هذه الآیة بعد، إن رسول الله صلی الله علیه وآله رخص لهم لحاجته وحاجة أصحابه، فلو قد جاء تأویلها لم یقبل منهم، لکنهم یقتلون حتی یوحد الله عز وجل وحتی لا یکون شرک "( کلینی 1367: ج8ص201) هنوز تأویل این آیه نیامده، همانا رسول خدا (ص) روی نیازی که خود و اصحابش داشتند بدانها مهلت داد، و روزی که تأویل این آیه برسد این مهلت از آنها پذیرفته نشود بلکه کشته شوند تا خدای عز و جل بیگانگی پرستش شود و شرکی بجای نماند.
ب:برپایی قسط
در برخی از آیات انگیزه بعثت پیامبران و فرو فرستادن کتاب های آسمانی، تحقق قسط در میان مردم بیان شده است؛ چنان که خداوند در این باره می فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمْ الْکتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...». (حدید: 25) «ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنان کتاب و میزان فرو فرستادیم تا مردم به قسط و عدل قیام کنند.»روشن است که هدف یاد شده در مقیاس جهانی و به صورت کامل ان در عصر هیچ یک از پیامبران الهی محقق نشده است بر اساس پیشگویی های پیشوایان معصوم ع این هدف نیز در عصر ظهور تحقق خواهد یافت و اساسا مساله گسترش عدالت و ریشه کن شدن ظلم در عصر ظهور انقدر در روایات مورد تاکید قرار گرفته شده که به عنوان یکی از مهم ترین شاخصه های حکومت جهانی امام مهدی شناخته می شود. حضرت امام حسین علیه السلام از پیامبر گرامی اسلام چنین روایت : لو لم یبق من الدنیا إلا یوم واحد لطول الله عز وجل ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی، فیملأها عدلا وقسطا کما ملئت جورا وظلما، کذلک سمعت رسول الله صلی الله علیه وآله یقول.( صدوق،1363:ص 318) اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد خداوند آن روز را به قدری طولانی فرماید تا آنکه مردی از فرزندان من خروج نماید و زمین را از عدل و داد آکنده سازد همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد، از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم چنین شنیدم...انچه گذشت مبتنی بر این تفسیر از ایه مورد نظر بود که ما همه انبیا را فرستادیم تا هر کدام از انان مردم را به سوی قیام به قسط راهبری نمایند اگر ایه به معنای یاد شده باشد به کمک روایات و با توضیحی که گذشت می توان ان را برای اثبات مدعای مورد نظر بکار گرفت لیکن در مفهوم ایه یاد شده این احتمال نیز وجود دارد که ما مجموعه پیامبران را همراه با بینات و کتاب و میزان فرستادیم تا در نهایت قیام به قسط شکل بگیرد یعنی هدف بعثت زنجیره پیامبران یک چیز است و ان قیام به قسط انسان ها در نهایت تاریخ است در این تفسیر قیام به قسط هدفی است که در نهایت شکل می گیرد و بعثت مجموعه پیامبران برای تحقق همین هدف است اگر این به معنای یاد شده باشد دلالت ان بر مدعای مورد نظر شفاف تر خواهد بود و نیازی به استفاه از روایات نخواهد بود.
2.وعده روز موعود در ادیان پیشین
از ایات قران کریم چنین استفاده می شود که در کتب اسمانی گذشته نیز به مساله موعود پرداخته شده و از ان سخن گفته شده است: لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون(انبیا ایه 105) و یا در جایی دیگر چنین امده است: قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین( الاعراف 128) از امام باقر ع در تفسیر ایه دوم چنین روایت شده است: وجدنا فی کتاب علی علیه السلام إن الأرض لله یورثها من یشاء من عباده والعاقبة للمتقین " وأنا وأهل بیتی الذین أورثنا ( الله ) الأرض. ونحن المتقون. ..( کلینی 1367:ج1ص407) در کتاب علی علیه السلام دیدیم که: «زمین متعلق به خداست و به هر کس از بندگان خویش بخواهد وامی گذارد و سرانجام نیک از پرهیزگارانست» من و خاندانم کسانی هستیم که خدا زمین را بما واگذار کرده و مائیم پرهیزگاران و همه زمین از آن ماست...این ایات را نمی توان یک وعده صرف برای کسانی دانست که چندین هزار سال پیش از تحقق روز موعود می زیسته اند روشن است که وعده تحقق روز باشکوه ظهور در نهایت تاریخ برای انسان های امت های پیش از اسلام به تنهایی نمی تواند وجه معقولی داشته باشد مگر این که این وعده همراه با یک نگاه بلند تاریخی باشد اگر تلقی ما از این وعدها به این صورت باشد که بشریت یک زنجیره متصل است و پیامبران نیز در طول تاریخ به همین دلیل با چشم اندازی همراه بوده اند و در قله ارمان انها تحقق حکومت عدل جهانی حضور داشته و انان در این مسیر گام برمی داشته اند و تلاش می کرده اند امت خود را برای رسیدن به این ارمان مهیا نمایند وعده روز موعود به امت های پیشین بسیار منطقی تر جلوه می کند.
3.اخرین دولت
از امام باقر ع چنین روایت شده است: دولتنا آخر الدول، ولن یبق أهل بیت لهم دولة إلا ملکوا قبلنا لئلا یقولوا إذا رأوا سیرتنا: إذا ملکنا سرنا مثل سیرة هؤلاء، وهو قول الله عز وجل: والعاقبة للمتقین.( طوسی،1411:ص 472 - 473) بر اساس فرمایش امام باقر ع راز قرار گرفتن دولت اهل بیت در انتهای دولت ها اشکار شدن بی کفایتی دیگر دولت ها و ناتوانی انها در اتخاذ روشی است که اهل بیت در پیش می گیرند و این بدین معناست که از همان اغاز این انتها مورد توجه بوده است و طرح خداوند متعال از همان روز نخست این بوده است که از طریق سنتهایش تاریخ را به سمتی هدایت نماید که همه جریان ها خود را نشان بدهند و درون مایه خود را اشکار نمایند و در نهایت این دولت به دست اهل بیت که عدالت گستر و فضیلت محورند برپاشود و انان به بهترین صورت به خواسته های بشریت جامه عمل بپوشاند روایت یاد شده می تواند ترجمانی از ایه شریفه تلک الایام نداولها بین الناس(ال عمران ایه140) باشد که جریان دست بدست شدن دولت ها را مدیریت شده و تدبیری الهی می داند تدبیری که به خواست خداوند به سرانجامی نیکو و تشکیل حکومتی تمام عیار می انجامد بنابر این در طول تاریخ و همراه با همه دولت هایی که شکل می گرفتند و رو به افول می رفتند تدبیری الهی وجود داشته است که این جریان را هدایت می کرده است و به سوی غایت خود سیر می داده است.
ثمرات اعتقاد به نقش افرینی انبیا در حکومت عدل جهانی
اگر بتوان نقش حرکت تاریخی انبیا در تشکیل حکومت عدل جهانی را اثبات کرد در پرتو ان می توان برای برخی از مسائل و پرسش هایی که از گذشته درحوزه معارف مهدوی وجود داشته راه حل ها و پاسخ های نو و منطقی تری ارائه نمود و این خود می تواند قرینه دیگری برای تایید دیدگاه یاد شده باشد پاره ای از این مسائل بدین قرارند:
1.مساله یاس و سرخوردگی
عطش منتظر جز با لقای منتظر فرو نمی نشیند و درد انتظار را جز با وصال نمی توان درمان کرد بنابر این انتظار بدون لقا و وصال حاصلی جز خستگی و سرخوردگی در پی نخواهد داشت در مورد انتظار مهدی موعود نیز این قاعده جاری است بنابر این وقتی من منتظر به نظاره ده ها نسل پیش از خود می نشینم و می بینم شام انتظارشان با سپیده صبحی روشن نشده و هجرانشان به وصالی نیانجامیده این احساس که انچه برای دیگران اتفاق افتاده ممکن است برای من هم رخ دهد و من نیز با دنیایی از ارزو و چشم براهی و بدون این که ان روز پرشکوه را ببینم باید با این دنیا وداع نمایم از درون مرا می ازارد و این مشکل ذهن و قلب من و دیگر منتظران را به خود مشغول می کند و پیمودن مسیر انتظار را دشوار و طاقت فرسا می نماید برای حل این مشکل می توان چاره های متعددی اندیشید:
1.می توان گفت ما متعبد به انتظار هستیم و پیشوایان معصوم از فضیلت های فراوانی که در سایه انتظار حاصل می شود بسیار سخن گفته اند بنابر این حتی اگر صدها نسل بیایند و بروند و خبری نشود باز هم منتظران با انتظارشان صواب و بهره خود را برده اند و همین می تواند انها را از یاس ناشی از به درازا کشیدن غیبت رها نماید. این مقدار از پاسخ گرچه درست است اما این تمام پاسخ نیست چرا که این پرسش هنوز وجود دارد که ایا این تعبد به انتظار پشت سرش هیچ واقعیتی وجود ندارد ایا تحلیلی ورای ان نخوابیده و برای ان نمی توان مبانی و مقاصدی حکیمانه برشمرد؟
2.می توان گفت انتظار به یاس نمی انجامد چرا که این امید که ظهور در هر زمانی واقع شود همیشه وجود دارد و همین برای نجات از سرخوردگی کافی است این پاسخ نیز گرچه درست است اما مومنان ضعیف و متوسطی که نظاره گر انبوه نسل های پشت سرخود هستند که همین انتظار را با خود به گور بردند و گشایشی ندیدند چگونه می توانند در برابر این حجم انبوه از یاس با امید به رویدادی که تجربه تاریخی تحققش را چندان نزدیک نمی بیند مقاومت کنند.
3.مشکل یاد شده را با این تلقی نیز می توان حل کرد که در یک نگاه من منتظر ظهورم برای این که خودم بهره مند شوم و به نوایی برسم و برای این که در کار خودم گشایشی رخ دهد و به همین دلیل توقع دارم ظهور در زمان من رخ دهد و اگر چنین نشود احساس خسارت می کنم و از به درازا کشیده شدن غیبت به یاس و سرخوردگی می رسم چرا که در این نگاه من محور هستم و همه امور را با خودم مقایسه می کنم و وقتی از این اتش برای من ابی گرم نشود بودنش و چشم به انتظار نشستنش چه توجیهی می تواند داشته باشد
در نگاهی دیگر هدف من از همان ابتدا هدفی بلند مدت و فرانسلی است برای من بیش از این دغدغه ای وجود ندارد که حق در نهایت به پیروزی برسد و دلدادگان نور در پایان تاریخ حکومتی به وسعت زمین تشکیل دهند و بندگان خداوند را سرشار از عبودیت کنند و من می دانم که هدفی با این عظمت جز با تحقق زمینه هایی در ان حد و اندازه تحقق یافتنی نیست و من با همین نگاه به انتظار می نشینم و به عمل متناسب با ان رو می اورم
در این نگاه من عضوی از یک جبهه هستم جبهه ای که مومنان و صالحان دنیا از ابتدای خلقت در ان حضور داشته اند و قافله سالاران ان انبیا و اولیای الهی بوده اند این جبهه هدفی تاریخی دارد و برای رسیدن به ان طرح و برنامه ای دارد و بر اساس ان مدام در حال تلاش است و هر روز گامی در مسیر ان هدف بر میدارد و روز به روز به ان نزدیک تر می شود من با پیوستن به این جبهه ان هدف را برای خود اتخاذ می کنم و اراده خود را فانی در اراده ان جبهه می نمایم و برای من انچه مهم است تحقق همین هدف نهایی جبهه حق است من دوست دارم این حادثه وقتی رخ بدهد که ان هدف تاریخی به بهترین شکل محقق شود و لو من به ظاهر متضرر شوم که البته ضرری هو در کار نیست چرا که وقتی گام های من در مسیران هدف تاریخی است تلاش هر روزه من عین نتیجه گرفتن است. در این نگاه من به میزان سهمی که در این حرکت تاریخی دارم و توفیقی که در ادای سهم خود دارم خود را کامیاب میبینم در این نگاه یاس و سرخوردگی نیست چرا که یاس زمانی است که من تلاش هایم را بی فایده ببینم و یا خود را در رسیدن به هدف ناکام بیابم و اگر دیگر من محور نیستم و هدفم تحقق ظهور در زمان خودم و بهره مند شدن خودم نیست چرا به یاس برسم در حالی که اساسا هدف من از همان ابتدا هدفی بلند مدت و فرا تاریخی بود و من از همان ابتدا نگاهم را به خودم ندوخته بودم و بلکه تشکیل حکومت عدل در پایان تاریخ را می دیدم وبرای این هدف تاریخی تلاش می کردم و مدام زمینه های شکل گیری ان را فراهم می کردم و هر روز گامی به ان نزدیک تر می شدم بنابراین وقتی تلاش امروز من- و لو منجر به تحقق ظهور در زمان حاضر نشود- در تحقق ان هدف نهایی تاثیر گذار است و زمینه ساز شکل گیری ان هدف در موعد مناسبش است هم تلاش های من مفید بوده و هم من به هدفم که مشارکت در این حرکت تاریخی و ادای سهم خود است رسیده ام بنابر این دلیلی بر یاس و سرخوردگی وجود ندارد. در این نگاه اگر من برای تعجیل در ظهور دعا می کنم و مشتاقانه چشم براه تحقق ان روز موعودم برای بهره مند شدن خودم نیست بلکه برای این است که ان چشم انداز بلند و هدف فرادوره ای با سرعت بیشتری محقق شود و به همین دلیل است که این دعا و اشتیاق به استعجال منجر نمی شود چرا که مطلوب من تحقق ظهور به هر قیمتی نیست انچه برای من خوشایند است این است که این ارزو در زمانی رخ دهد که ان ارمان بلند به بهترین وجه ممکن محقق شود و جبهه حق بهترین انتفاع را ببرد در نتیجه اگر مصلحت در این باشد که سال ها و قرن های دیگری نیز بگذرند تا شرایط برای رخ نمایی حقیقت و تحقق عبودیت به صورت مناسب تری شکل بگیرند با تمام وجود ان را می پذیرم. در این نگاه مرزهای زمانی و جغرافیایی برداشته می شود و همه مومنان و دلدادگان به روز موعود در کنار یکدیگر و دوشادوش هم در یک جبهه و با یک ارمان قرار می گیرند و انکه در دوره معاصر زندگی می کند بسان کسی است که در عصر بعثت می زیسته چرا که هر دو تحت رهبری جریان انبیا و اوصیا با هدفی واحد و دغدغه ای مشترک در یک مسیر گام برمی دارند و هر تلاشی در این جبهه فراهم اورنده بخشی از مقدمات ان ارمان نهایی و تکه ای از پازل هدف غایی است است در نتیجه تفاوتی نیست که یک مومن در عصر بعثت با مجاهدت خود یک ته از این پازل را تکمیل کند و یا این که در اخرالزمان مومنی دیگر کامل کننده بخش دیگری از ان باشد چرا که در هر صورت این تکه های کنار هم نهاده شده هستند که موجبات شکل گیری ان هدف ارمانی می شوند و شاید به همین دلیل است که در روایات منتطران این امر به مجاهدان در رکاب پیامبر گرامی اسلام تشبیه شده اند
2.ناکامی انبیاء
دومین ثمره نگاه تاریخی به اندیشه مهدویت پاسخ به شبهه ناتوانی پیامبران الهی در مدیریت جوامع بشری است. برخی با استناد به رسالت انبیای الهی نسبت به برقراری عدالت و عدم موفقیتشان در انجام این رسالت مدعی ناکامی انبیا در مدیریت جوامع انسانی شده اند به این شبهه پاسخ های متفاوتی می توان داد انچه در این جا مورد نظر است پاسخ به ان از منظر نگاه تاریخی به ظهور است ما اگر هدف انبیا را مقطعی و موسمی دیدیم ممکن است گمان کنیم انان در رسیدن به هدف خود ناکام بوده اند اما اگر تلقی ما این گونه باشد که از یک سو پیامبران الهی به دنبال پی ریزی حکومت عدل جهانی بوده اند که در سایه ان همه انسان ها به فلاح و رشد برسند و همه ظرفیت انسان ها در همه مراتب انسانیت شکوفا شود و از سوی دیگر می دانستند این ارمان نیازمند برداشتن گام ها و فراهم کردن زمینه هایی است و در این مسیر باید نسل های متعددی از انبیا و اوصیا و مومنان تلاش نمایند و حاصل مجاهدت های متراکم انان در نهایت به بار خواهد نشست اگر تلقی ما از رسالت انبیا و تلاش هایشان این گونه باشد دیگر نمی توانیم از ناکامی انان و ضعف مدیریتشان سخن بگوییم چرا که در این نگاه حکومت عدل جهانی موعود که در اخر الزمان شکل می گیرد همان ارمانی است که انبیا در طول تاریخ زمینه های ان را با مجاهدت های خود فراهم کرده اند و ان چه در پایان جهان رخ می دهد حاصل تلاش های متراکم انبیا و اولیای الهی در طول تاریخ است در نتیجه همه انبیا در انجام رسالت خود موفق بوده اند و همه تلاش های انان قرین موفقیت بوده است.
احیای احساس مسوولیت در مومنان
سومین ثمره مهمی که بر این دیدگاه مترتب است این است که مومنان را نسبت به جایگاه تاریخی حساس و مهمی که در ان قرار گرفته اند واقف می کند و مسوولیت های سنگینی که در هر دوره ای بر عهده دارند را به خوبی برایشان نمایان می سازد با این نگاه مومن در می یابد که او نه تنها بر سر سفره کوشش های پدران خود نشسته است بلکه وامدار تلاش هاش ها و مجاهدت های تمامی انبیا از ادم تا خاتم و تمامی مومنان تاریخ است او در جبهه ای قرار دارد که در پیروزی ها و کامیابی هایش تمامی انبیا و اولیای الهی سهیم اند و اظهار هرگونه ضعف و سستی و رزیدن در انجام مسوولیت های محوله موجبات شکست سپاهی است که فرماندهان و سردارانش پیامبران الهی و اوصیای انان هستند.
با چنین تصوری از حرکت تاریخی انبیا من نمی توام خود را مالک و اختیار دار داشته هایم بدانم و خود را در هزینه کردن ان به نحوه دلخواه صاحب اختیار مطلق بدانم چرا که انچه اکنون در دستان من است از موقعیت و جایگاه اسلام عزیز و قدرت و شوکت ان گرفته تا معارف و اموزه هایی که از پیشوایان معصوم بدست ما رسیده تا کیان تشیعی که با اعتقاد به معارف اهل بیت شکل گرفته و تا قدرت و عظمتی که در طول تاریخ کسب کرده و تا مجموعه ای از میراث فرهنگی و معنوی که از گذشتگان به ما ارث رسیده همه حاصل مجاهدت های بسیاری است که در طول تاریخ در جبهه حق انجام پذیرفته است و من بر سر سفره ای نشسته ام که قدیسان و صالحان بسیاری برای فراهم اوردن ان خون دل خورده اند و در نتیجه من نمی توانم بدون توجه به این عقبه به هر صورتی که خواستم با این میراث رفتار نمایم توجه به این واقعیت هم مسوولیت دریافت و مراقبت از این میراث گرانبها را بر عهده من می گذارد و هم وظیفه سپردن تمام و کمال ان را به نسل های بعدی. در این نگاه من حلقه واسطی هستم که باید بار سنگین حفظ این امانت گرانبها را بر دوش بکشم و هم به عنوان حلقه واسط میان گذشتگان و ایندگان مسوولیت خطیر خود را در انتقال درست ان به نسل اینده به درستی به انجام رسانم. به تعبیر دیگر وقتی جریان هدایت انبیا به صورت کلی در مسیر یک هدف واحد قرار گرفت و همه مومنان در یک صف و در یک جبهه و با یک دغدغه دوشادوش یکدیگر قرار گرفتند و این جبهه به صورت تدریجی به سمت ارمان خود در حرکت بود در نتیجه هر نسلی از مومنان می بایست افزون بر دریافت و حفاظت از ثمرات این جبهه سهم خود را در این حرکت تاریخی ادا کند و با تلاش های خود خشتی بر خشت های این بنای مرتفع بگذارد در صورتی که در مقطعی در این روند روبه جلو خللی ایجاد شود و نسلی از مشارکت در این حرکت استنکاف ورزد و سهم خود را نپردازد تنها خود را متضرر نکرده است بلکه موجبات خسارت جبهه حق را فراهم کرده است و در نتیجه برای جبران خسارت های ان نسل اینده باید تلاشی دوچندان داشته باشد تا هم سهم خود را ادا کند و هم سستی نسل پیشین را جبران نماید و تنها در این صورت است که ان حرکت تاریخی به روال طبیعی خود به سوی غایت خود پیش خواهد رفت هم چنان که اگر نسلی از مومنان حرکتی طوفانی و تلاشی جهادی داشته باشد می تواند شتاب این حرکت را مضاعف نماید و موجبات تحقق هرچه سریع تر زمینه های روز موعود را فراهم نماید بنابر این در این نگاه این حرکتی که در کلیت خود رو به جلو است هم می تواند در مقطعی توقف و بلکه عقب گرد داشته باشد و هم می تواند اوج بگیرد و از شتابی مضاعف برخوردار شود روشن است که چنین نگاهی به ظهور، مسوولیت پذیری مومنان را دوچندان خواهد کرد و انگیزه انان را در انجام مسوولیت های تاریخی ای که بر عهده دارند مضاعف خواهد نمود. انچه گذشت تبیینی ناقص از این فرمایش مقام معظم رهبری است که در سال 1359ان را ایراد فرمودند: جامعه مهدوی یعنی ان دنیایی که امام زمان ع می اید تا ان دنیا را بسازد همان جامعه ای است که همه پیامبران برای تامین ان در عالم ظهور کردند یعنی همه پیامبران مقدمه بودند تا ان جامعه ایده ال انسانی که بالاخره به وسیله ولی عصر ع و مهدی موعود ع در این عالم پدید خواهد امد و پایه گذاری خواهد شد به وجود بیاید مانند یک بنای مرتفعی که کسی می اید زمین ان را تسطیح می کند و خارو خاشاک ان را می کند کس دیگری پس از او می اید و زمین را برای پایه ریزی می کند و گود می کند و کس دیگری پس از او می اید تا پایه ها را شالوده ریزی کند و بلند کند و کس دیگری پس از او می اید تا دیوارها را بچیند و یکی پس از دیگری ماموران و مسئولان می ایند تا این کاخ مرتفع این بنیان رفیع به تدریج در طول زمان ساخته و پرداخته بشود انبیای الهی از اغاز تاریخ بشریت یکی پس از دیگری امدند تا جامعه را و بشریت را قدم به قدم به ان جامعه ارمانی و ان هدف نهایی نزدیک کنند انبیا همه موفق شدند حتی یک نفر از رسولان الهی هم در این راه و در این مسیر ناکام نماند باری بود که بر دوش این ماموران عالی مقام نهاده شده بود هر کدام قدمی ان بار را به مقصد و سرمنزل نزدیک کردند کوشش کردند هر چه توان داشتند به کار بردند ان وقتی که عمر انان سر امد این بار را دیگری از دست انان گرفت و همچنان قدمی و مسافتی ان بار را به مقصد نزدیک تر کرد ولی عصر ع میراث بر همه پیامبران الهی است که می اید و گام اخر را در ایجاد ان جامعه الهی برمی دارد. (خامنه ای،1392: ص 338-337 )
کتاب نامه
قران کریم
الکافی محمد بن یعقوب کلینی تهران دارالکتب الاسلامیه چاپ سوم1367ش
صدوق،1363:، محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1363 ش.
علامه طباطبایی،1385:محمد حسین طباطبایی قم دفتر انتشارات اسلامی چاپ بیستم 1385ش
ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة،قم،انوارالهدی، چاپ: اول،1422ق.
تاریخ الغیبة الکبری محمد صدر قم انتشارات ذوی القربی چاپ دوم 1425
تفسیر العیاشی - محمد بن مسعود العیاشی تهران مکتبه العلمیه الاسلامیه
الغیبة محمد بن حسن طوسی، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، چاپ اول، 1411 ق.
انسان 250ساله سید علی خامنه ای تهران موسسه ایمان جهادی چاپ بیست و یکم 1392