مقدمه
سخن گفتن از دستاوردها همیشه جذاب و مورد تقاضا بوده و غالب مردم علاقه مند به دانستن اتفاق های آینده و به خصوص عصر ظهور منجی می باشند، با وجود این اشتیاق عمومی، تمایل بیشتر در این مورد است که دانسته شود در عصر ظهور چه تحولات و دگرگونی هایی صورت می پذیرد و در راستای این تحولات چه دستاورد هایی در حکومت امام محقق خواهد شد؟ دستاوردهای اجتماعی آن دوران چیست؟ یا دستاوردهای اقتصادی آن کدامند؟ و پرسش های بسیار دیگر.
یکی از این پرسش ها این که دستاوردهای حکومت امام در عرصه دین چیست؟ برای پاسخ به این پرسش می توان از منظرهای مختلف به بحث پرداخت به عنوان مثال می توان با رجوع به روایات مطالبی پیرامون آن به دست آورد یا سراغ ادعیه و زیارات رفت و از آن کسب معرفتی در این زمینه نمود.
آشنایی با دستاوردهای دینی حکومت امام، اضافه بر آگاهی و معرفت بخشی از دغدغه های و آرمان های امام در دوران ظهور می تواند در ارائه برنامه و الگو، برای ما مفید و سودمند باشد تا با قدم در این مسیر در زمان غیبت تا حد امکان، آمادگی برای زمان ظهور پیدا کرده و برای درک آن زمان زمینه سازی کنیم هرچند از طرفی این آگاهی خود سبب افزایش شوق و علاقه عمومی برای طلب نمودن آن دوران می شود.
با توجه به این امور، این پژوهش، به ارائه دستاوردهای های دینی حکومت امام اختصاص داده شده است و چون مضامین و معارف عالی و دست نخورده در ساحت ادعیه و زیارات مهدوی وجود دارد به بررسی این موضوع تنها از منظر ادعیه و زیارات مهدوی پرداخته شده است که نگارنده معتقد است مهمترین دستاورد دینی این دوران اظهار و غلبه نهایی دین می باشد که خود نیازمند مقدمات دیگری مانند احیاء گری نسبت به اصل دین، منابع آن و انسانها می باشد.
در زمینه ارائه دستاوردهای حکومت امام مهدی علیه السلام کارهایی صورت گرفته و در اغلب کتب مهدوی بخشی به آن اختصاص یافته است مثلا در کتاب تاریخ پس از ظهور، دستاوردهای امام در عرصه های اجتماعی و اقتصادی تشریح شده است ( صدر،1384 ص463) یا در کتاب فی رحاب حکومت امام مهدی علیه السلام در باب سوم، فصل دوم برخی از این دستاوردها بیان شده است ( طبسی، 1425 ص 215 )یا در فرهنگ نامه مهدویت دو دستاورد این دوران بازگو شده است ( سلیمیان، 1388 ص 179) اما در ارائه دستاوردهای دینی فقط و آن هم از منظر ادعیه و زیارات مهدوی و با استناد به آن، کار آن چنانی صورت نگرفته است.
مباحث این پژوهش در سه عرصه ارائه گردیده است. نخست، احیاء گری حضرت نسبت به اصل و کلی دین تبیین شده سپس به احیاء گری منابع دین از کتاب و سنت پرداخته شده و در پایان دستاورد دینی این دوران، با عنوان احیای بندگان تشریح گردیده است.
احیای اصل دین در عصر ظهور
در عصر ظهور فعالیت ها و دگرگونی هایی در حوزه اصل دین و تعالیم آن صورت می گیرد این تحولات دستاوردهای همراه خواهد داشت که در پیشبرد قیام جهانی حضرت بسیار کارآمد خواهد بود این دستاورد ها در فضای ادعیه و زیارات هم به چشم می آید هرچند در این زمینه، تعبیرات متفاوت است مانند: احیاء دین( ابن مشهدی، 1419 ص 579 ) اعاده دین ( همان ص 509 ) تجدید دین( شیخ طوسی ( کمال الدین )، 1411 ج 1؛ ص410 ) ، اعزاز دین( ابن مشهدی، 1419همان ص 589 ) نصرت و یاری دین ( همان ص587 ) اظهار دین (همان ص665 )و. .. با این وجود، نقش اساسی، محوری و جامع در این تعابیر احیای دین می باشد چون بر گرداندن دین و اعاده آن با احیاء آن صورت می پذیرد و هرگاه دین به حیات واقعی خود دست یابد و دوباره احیاء شود تازه و شاداب خواهد شد و تجدید دین صورت می گیرد همچنین اعزاز و اظهار دین تنها در سایه احیای دین ممکن خواهد بود و بهترین جلوه یاری دین، احیای آن می باشد.پس با این بیان، احیای دین از مهمترین و بزرگترین دستاوردهای دینی عصر ظهور خواهد بود.
در هیچ فرازی از ادعیه و زیارات یا حتی روایتی امام به عنوان آورنده دین جدید معرفی نشده است و اگر در فرازهایی تجدید دین به ایشان نسبت داده شده است به معنای آوردن دین جدید نیست بلکه مقصود تازه و شاداب کردن اسلام است پس امام به هیچ وجه دین جدیدی نمی آورند و آنچه در لسان مردم مشهور است بی دلیل و خلط با عناوین دیگری چون امر جدید، قضاء جدید، دعوت جدید و. .. است چون امام حافظ و مبین دین و شریعت اسلام است که این هم وظیفه هر امامی می باشد نه اینکه ایشان پیامبر جدیدی باشند که دین جدید بیاورند و از طرفی خاتمیت دین اسلام تا روز قیامت در نزد فریقین از ضروریات است (رک صدر، 1384 ص 392 به بعد)
در دوران حکومت امام عصر رحمه الله، اسلام بر سایر ادیان غلبه نهایی پیدا کرده و مفهوم فرازهای از ادعیه همچون اللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِینَک (کلینی، 1407 ج 3: 423 ) وتأویل آیه "لیظهره علی الدین کله" (33 توبه-28 فتح- 9 صف ) تحقق می پذیرد. روایت ابوبصیر از امام صادق علیه السلام گویای این تاویل است: «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا نَزَلَ تَأْوِیلُهَا بَعْدُ وَ لَا ینْزِلُ تَأْوِیلُهَا حَتَّی یخْرُجَ الْقَائِمُ علیه السلام فَإِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ علیه السلام لَمْ یبْقَ کافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ لَا مُشْرِک بِالْإِمَامِ إِلَّا کرِهَ خُرُوجَهُ حَتَّی أَنْ لَوْ کانَ کافِراً أَوْ مُشْرِکاً فِی بَطْنِ صَخْرَةٍ لَقَالَتْ یا مُؤْمِنُ فِی بَطْنِی کافِرٌ فَاکسِرْنِی وَ اقْتُلْه، ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السّلام در تفسیر این قول خدای تعالی هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ فرمود: به خدا سوگند تأویل این آیه هنوز نازل نشده است و نازل نخواهد شد تاآنکه قائم علیه السّلام خروج کند و چون خروج کرد کافران به خدای عظیم و مشرکان به امام را ناخوش آید و اگر کافر یا مشرکی در دل صخره ای باشد آن صخره بگوید: ای مؤمن! در دل من کافری است آن را بشکن و او را بکش»(شیخ صدوق،1359 ج 2: 670)با غلبه دین، اسلام حاکمیت جهان را در دست خواهد گرفت و بزگترین و مهمترین دستاورد حکومت با اظهار و غلبه دین صورت می پذیرد ولی با این وجود تا این دین احیاء نگردد و از حالت ممات خود بیرون نیاید به یقین به مرحله اظهار نخواهد رسید پس هرچند بالاترین دستاورد دینی عصر ظهور اظهار و غلبه دین اسلام بر سایر ادیان می باشد ولی مقدمه آن احیای دین است و احیای دین نقش مهم و کلیدی در این مسیر ایفا می کند لذا خود دستاوردی سترگ و عظیمی خواهد بود.
تبیین چگونگی احیای اصل دین در حکومت امام مهدی علیه السلام
در عالم همیشه بین حق و باطل نبرد و مقابله بوده است. هرچند هراز گاهی باطل غلبه ظاهری بر حق پیدا کرده اما این غلبه تدوام نداشته و همچون کف روی آب، در نهایت نابود و نیست گردیده است و غلبه و پیروزی نهایی از آن حق است. (رک سوره رعد آیه 17) شاید سر آن این است که خداوند حق مطلق است ذلِک بِأَنَ اللَّهَ هُوَ الْحَق (حج 6) و چون تنها ذات او باقیست «کل شی ء هالک الا وجهه...» (قصص 82) و هرچه نزد اوست سهمی از بقا دارد، «ما عندکم ینفد و ما عند الله باق » (نحل 76) پس هر حرکتی حق جویانه و حق مدارانه هم باقیست. شاید همین راز بقای وجود نورانی حضرت امیرالمومنین می باشد که بنا بر حدیث نبوی معیت با حق دارند لکن این معیت تنها مخصوص و منحصر ایشان نیست بلکه سایر ائمه همچون امام زمان را نیز شامل می شود حتی سایرانسانها هم از آن در حد خود بهره مندند.
در حکومت جهانی امام مهدی علیه السلام حق نقش محوری داشته و مبارزه با باطل و مصادیق آن در صدر فعالیتهای امام و حکومت ایشان خواهد بود به این مهم در ادعیه و زیارات مهدوی به وفور پرداخته شده است که برخی از آن از نظر خواننده می گذرد: در دعای عهد هر بامداد می خوانیم . .. اللَّهُمَّ فَأَظْهِرْ لَنَا وَلِیک وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیک، الْمُسَمَّی بِاسْمِ نَبِیک، حَتَّی لَا یظْفَرَ بِشَیءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إلَّا دَحَضَهُ وَ یحِقَّ الْحَقَّ وَ یحَقِّقَه خدایا ظاهر و آشکار گردان برای ما ولی خود و پسر دختر پیامبرت را که همنام پیامبرت است تا بر چیزی از باطل غلبه پیدا نکند مگر اینکه آن را نابود گرداند و احقاق حق کرده و حق را تثبیت کند. ..( ابن المشهدی، 1419 ص665 ) در دعای ندبه چنین زمزمه می کنیم: ... اللَّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَ، وَ أَدْحِضْ بِهِ الْبَاطِل خدایا به وسیله او حق را بپا دار و باطل را نابود بگردان...( همان ص584 ) در دعای غیبت روایت شده از نائب خاص امام جناب عمری چنین عرض می شود: أَظْهِرْ بِهِ الْحَقَ وَ أَمِتْ بِهِ الْبَاطِل به وسیله ایشان حق را ظاهر کن ( غلبه بده ) و باطل را بمیران (نابود گردان) (شیخ صدوق، 1395 ج 2: 513)با توجه به آنچه بیان شد، می توانیم بگوییم؛ یکی از مصادیق بارز حق، دین و مرام حق و صحیح می باشد که امام با توجه خاص به حق محوری و برپایی حق، تلاش وافری برای اقامه دین حق خواهد داشت.
احیای دین یا زنده کردن دین توسط امام مهدی علیه السلام با چند امر صورت خواهد پذیرفت که برخی از آن عبارت است از:
یکم – بیان احکام و معارف بیان نشده از دین:
احیای دین در این صورت به این معناست که برخی از تعالیم و معارف دین بنا بر دلایلی مثل عدم آمادگی و قابلیت مردم از سوی معصومان تبیین و در اختیار مردم قرار داده نشده است این تعالیم در عصر ظهور توسط امام تبیین می شود دلیل بر این مطلب این که در زمینه ارائه احکام جدید، در عصر ظهور روایات بسیاری وجود دارد همان احکامی که در نظر اوّل با متون فقهی موجود و گاهی با ظواهر روایات و سنّت سازگاری ندارد. قانون ارث برادر در عالم ذر، کشتن شرابخوار، رجم کهنسال زنا کننده، کشتن فرد بی نماز، اعدام دروغگو، تحریم سود گرفتن از مؤمن در معاملات، نابودی مناره های مساجد و برداشتن سقف مساجد از آن جمله است.(رک طبسی،1425 ص186) اضافه بر این، روایاتی پیرامون علم جفر، مصحف فاطمه، صحیفه علی، جامعه و محتوای آنها وجود دارد که در مجامع روایی منعکس گردیده است که از مضامین و محتوای آن چیزی در اختیار مردم قرار داده نشده است (برای نمونه رک کلینی، 1407ج 1 ص 238) البته این مطلب به این معنا نیست که دین ناقص باشد و چیزی از حقیقت دین فروگذار شده باشد بلکه هر چند دین در غدیر با نزول آیه اکمال (مائده 3 ) به کمال ابلاغی خود رسید و با دوران ظهور امامان تا سال 260 به کمال تعلیمی خود هم دست یافته ولی به کمال تحققی خود در خارج نرسیده و برخی از معارف به خاطر عدم قابلیت و ظرفیت مردم، سینه به سینه از امامی به امام دیگر منتقل شده و اینک در اختیار و خزانه قلب حضرت ولی عصر نگهداری می شود و ایشان با تحقق آمادگی وظرفیت مردم و با رشد وتکامل عقل و فهم آنها در عصر ظهور آن را در اختیار بشر قرار خواهد داد.
دوم – در اختیار قرار دادن تعالیم از بین رفته و غیردسترس:
با توجه به اینکه برخی از دستورات و تعالیمی که به نحوی توسط اجداد مطهر یا حتی خود حضرت در گذشته تبیین و تعلیم داده شده به عللی به نسل های بعدی نرسیده است آن چنان که عده ای به خاطر ترس از جان، برخی از تعالیم را مخفی کرده اند و یا برخی با عناد خود آن ها را نابود کرده اند آن گونه که در جریان به آتش کشیدن کتاب ها و کتابخانه ها در تاریخ نقل شده است لذا بزرگان در بسیاری از موارد گفته اند عدم الوجدان لا یدل علی عدم الدلیل. امام این گونه معارف و تعالیم را به صورت کامل دوباره در اختیار بشریت قرار خواهد داد و بدین گونه بخشی از دین و تعالیم آن، احیاء خواهد شد.
سوم – بیان احکام واقعی:
در عصر غیبت به خاطر شرایط اضطرار عدم دسترسی به امام معصوم و به استناد برخی ادله، مکلفان به فقهای جامع شرایط ارجاع داده شده اند تا تکالیف خود را از آنها اخذکنند اما با این وجود فقها در غالب مسائل به حکم ظاهری دست یافته اند که هرچند این احکام ظاهری طبق ادله موجود، مجزی و معذوریت آور است ولی با این وجود حکم واقعی نخواهند بود امام در عصر ظهور این مشکل را رفع نموده و حکم واقعی رابیان می نمایند و بدین گونه بخش دیگری از دین احیاء می شود.
چهارم – زدودن تحریف و تغییرها در محتوا یا موضوعات دینی:
احیاگری امام نسبت به اصل دین در این صورت این گونه است که امام دین را که در طول اعصار و قرون، به دست حاکمان بیدادگر و عالمان واپس گرا و دنیادوست و توجیه گر کار دنیاداران و زورمداران، دچار انحرافها و پیرایه ها گشته است دیگربار درست و خالص گرداند و تحریف و تغییرهای نادست آن را می زداید، و دین ناب را از زیر لایه های غلط افکار و اندیشه های عالم نمایان دنیاپرست و زورمندان بی باک بیرون می کشد و به جامعه و مردم عرضه می کند.
پنجم – برخورد قاطعانه با بدعت ها و خرافات:
با گذشت زمان در عرصه دین بدعت و خرافاتی با اسم دین ایجاد می شود که حتی در برخی موارد جزء اصلی و جدا نشدنی دین محسوب می شود. امام در جریان احیای دین، مبارزه و برخوردی شدیدی با این گونه نارسایی ها داشته و دین را از این بدعت ها پیراسته خواهد نمود در دعای در عصر غیبت می خوانیم: جدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَی مِنْ دِینِک وَ أَصْلِحْ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ حُکمِک وَ غَیرْ مِنْ سُنَّتِک حَتَّی یعُودَ دِینُک بِهِ وَ عَلَی یدَیهِ غَضّاً جَدِیداً صَحِیحاً لَا عِوَجَ فِیهِ وَ لَا بِدْعَةَ مَعَه، دین محوشده خودت را به سبب او تجدید کن و احکام تبدیل شده و سنن تغییر یافته خود را به واسطه اواصلاح کن تا به او و دست او دین تو عودت کند در حالی که با طراوت و جدید و صحیح و عاری از کژی و بدعت باشد.( شیخ صدوق، 1395 ج 2: 514 ) یا در صلوات منسوب به ضراب اصفهانی آمده: . .. اللَّهُمَّ جَدِّدْ بِهِ مَا مُحِی مِنْ دِینِک. .. حَتَّی یعُودَ دِینُک بِهِ وَ عَلَی یدَیهِ غَضّاً جَدِیداً خَالِصاً مُخْلَصاً لَا شَک فِیهِ وَ لَا شُبْهَةَ مَعَهُ وَ لَا بَاطِلَ عِنْدَهُ وَ لَا بِدْعَةَ لَدَیه. خداوندا! آنچه را از دین تو از بین رفته به وسیله او تازه کن... تا این که دینت به سبب او تازه و خالص و پاک شده و هیچ شک و تردیدی در آن نباشد، و همچنین باطل و بدعت در آن نباشد( شیخ طوسی، 1411 ص 279 ) در روایتی امام باقر علیه السلام در وصف امام و اصحاب ایشان و در تفسیر آیه 39 سوره حج ( الَّذِینَ إِنْ مَکنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نهوْا عَنِ الْمُنْکرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُور) فرمودند: هَذِهِ لِآلِ مُحَمَّدٍ وَ الْمَهْدِی وَ أَصْحَابِهِ. .. وَ یمِیتُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ وَ بِأَصْحَابِهِ الْبِدَعَ وَ الْبَاطِلَ. .ِ. فرمود: «این [آیه ] برای آل محمّد است؛ مهدی علیه السّلام و اصحاب او. خداوند متعال مشارق و مغارب زمین را به تصرّف آن ها درآورد و دین را آشکار سازد و خداوند متعال به وسیله ی او و یارانش بدعت ها و باطل را از بین می برد، هم چنان که سفیهان، حق را میرانده باشند تا جایی که اثری از ظلم دیده نشود و امر به معروف و نهی از منکر خواهند نمود. .. ( استرآبادی، 1409ص339 )
ششم - اجرای احکام و دستورات اجرا نشده
طبق برخی از ادله برخی از احکام دین تبیین شده و در دسترس مردم قرار داده شده ولی بنا به دلایلی به اجرا در نیامده است و مهمل گذاشته شده است که از مهمترین آن عدم اجرای برخی از حدود است حدودی که طبق برخی روایات اقامه و اجرای یک مورد آن از بارش جهل روز باران برای جامعه سودمندترو بهتر است (کلینی، 1407 ج7: 177 کتاب الحدود باب التحدید)
امام مهدی علیه السلام در عصر ظهور با قاطعیت کامل این احکام و حدود مهمل را اجرا و عملی خواهد نمود. در دعای عصر غیبت در وصف ایشان می خوانیم: أَقِمْ بِهِ الْحُدُودَ الْمُعَطَّله و الْأَحْکامَ الْمُهْمَلَة به وسیله او حدود تعطیل شده و احکام رها شده را اقامه و برپا کن(شیخ صدوق، 1359 ج 2 ص 514)
شواهد این مطلب در روایات هم دیده می شود در روایتی از امام صادق علیه السلام داریم: دَمَانِ فِی الْإِسْلَامِ حَلَالٌ مِنَ اللَّهِ لَا یقْضِی فِیهِمَا أَحَدٌ حَتَّی یبْعَثَ اللَّهُ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَیتِ فَإِذَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَیتِ حَکمَ فِیهِمَا بِحُکمِ اللَّهِ لَا یرِیدُ عَلَیهِمَا بَینَةً الزَّانِی الْمُحْصَنُ یرْجُمُهُ وَ مَانِعُ الزَّکاةِ یضْرِبُ عُنُقَه
ابان بن تغلب از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که ایشان فرمودند: در اسلام دوخون حلال است و احدی به حکم خدای تعالی در آن قضا نکند تا آنکه خدای تعالی قائم اهل البیت علیهم السّلام را مبعوث کند و او حکم خدای تعالی را بی آنکه گواهی بطلبد درباره آن دو جاری سازد، زانی محصن که او را رجم کند و مانع الزّکاة که او را گردن زند. ( کلینی،1407 ج 3 ص 503 ) ( برای مطالعه بیشتر رک تاریخ پس از ظهور ص 383 به بعد و حکومت امام مهدی در عصر ظهور ص 53 به بعد و دین شناسی از دیدگاه حضرت مهدی ص 239 به بعد و حکومت جهانی مهدی ص 285 به بعد و . .. )
احیای منابع دین در عصر ظهور
مهمتربن منابع دین، کتاب و سنت معصومان می باشدکه در دوران های گذشته دستخوش تغییرات و تحریف ها و انحراف هایی شده است و امام در عصر ظهور نسبت به آن فعالیت و اهتمام خاصی خواهد داشت و تحولات و دگرگونی هایی در آن ایجاد می کند که دستاوردهایی در پی خواهد داشت که مهمترین آن احیای کتاب و سنت است که در دو قسمت به آن می پردازیم:
الف- احیای قرآن
بی شک قرآن، کتاب جاودان الهی است، و امام مهدی علیه السلام تحقق بخش اهداف و تعالیم و آرمانهای همین کتاب مقدس است ودر چارچوب آن حرکت می کند. در همه احکام اصلی و فرعی از آن الهام می گیرد و ذرّه ای از حدود آن گام فراتر یا فروتر نمی نهد. امام مهدی رحمه الله معلم و مفسّر واقعی قرآن است،
با کنکاش در ادعیه و زیارات روشن می شود؛ در هیچ فرازی به آوردن کتاب جدید از جانب امام اشاره ای نشده هر چند در روایات، شواهدی دیده می شود ( برای نمونه رک نعمانی، 1397 ص 194 و 233 و 255 ) از طرفی با اینکه در فضای ادعیه و زیارات از تجدید احکام و تعالیم قرآن سخن به میان آمده است( ابن المشهدی، 1419 ص665) اما بیشتر صحبت از احیای قرآن می باشد که نقشی اساسی را ایفا می کند. در دعای عهد می خوانیم: أَینَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیاءِ الْکتَابِ وَ حُدُودِهِ کجاست آن آرزو برده شده برای زنده کردن کتاب خدا ( قرآن ) و حدود آن (ابن مشهدی، 1419 ص 579 ) یا در دعای عصر غیبت زمزمه می شود: اللَّهُمَّ وَ أَحْی بِوَلِیک الْقُرْآن . .. ای خدایا به وسیله ولی خود قرآن را زنده کن. ..( شیخ صدوق، 1395 ج 2 ص 515 ) از این گونه تعابیر روشن می شود که کتاب در دوران قبل از ظهور مرده است، با اینکه به ظاهر نامی از آنها برده می شود و چه بسا قرائت هم می شود.
مقصود از مرگ کتاب، عدم حاکمیت واقعی کتاب در زندگی انسان است، لذا حضرت دست به احیای قرآن خواهد زد که در پی آن، احکام و حدود کتاب هم زنده و تازه خواهد شد بنابراین مهمترین دستاورد عصر ظهور پیرامون قرآن، احیای آن می باشد حال کلام به اینجا می رسد که این امر چگونه تحقق می یابد؟ در جواب گفته می شود: امام در راستای احیای قرآن قبل از هرچیزی به تعلیم وآموزش صحیح کتاب اقدام می کند، در فراز هایی زیارت آل یاسین امام به عنوان تلاوت کننده و قاری کتاب الهی معرفی شده است : السَّلَامُ عَلَیک یا تَالِی کتَابِ اللَّهِ وَ تَرْجُمَانَه .. السلام علیک حین تقرء و تبین. .. (طبرسی، 1361ج 2: 493) امام باقر علیه السّلام فرمودند: «إذا قام قائم آل محمّد ضرب فساطیط و یعلم الناس القرآن علی ما أنزل اللّه عزّ و جلّ، فأصعب ما یکون علی من حفظه الیوم، لانّه یخالف فیه التألیف»« هنگامی که قائم آل محمّد قیام کند خیمه هایی برپا می شود و مردم قرآن را آن گونه که خداوند عزّ و جلّ نازل کرده فرامی گیرند. و این امر برای کسانی که قرآن را امروز حفظ کرده اند بسیار دشوار خواهد بود؛ زیرا با آنچه که الفت داشته و از قرآن مأنوس بوده اند مخالفت و مغایرت دارد» (شیخ مفید،1372 ج2: 386 )در روایتی هم حضرت أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فرمودند: «کأنّی أنظر الی شیعتنا بمسجد الکوفه و قد ضربوا الفساطیط یعلّمون الناس القرآن کما انزل گویا شیعیان ما اهل بیت علیهم السّلام را می بینم که در مسجد کوفه گرد آمده اند و خیمه هایی برافراشته اند و در آن ها قرآن را آن چنان که نازل شده است، به مردم یاد می دهند»(نعمانی،1397 ص 318 باب 21 ح 3)
هرچند در توضیح این روایات مؤلفان کتاب معجم احادیث الامام المهدی بعد از نقل این دسته روایات گویند: ظاهر این روایات این است که آنها قرآن را با حدود کامل آن تعلیم می دهند( کورانی، 1428 ج 4: 185 )اما به احتمال زیاد این تعلیم براساس قرآن جمع آوری شده توسط حضرت امیر المومنین بعد از رحلت پیامبر باشدکه در بردارنده شان نزول و تفسیر آیات و ذکر ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقید، و برخی خصوصیات دیگر می باشد که حضرت بعد از اتمام کار آن را در اختیار مسلمین قرار داد و امت با کج فهمی و نادانی، خود را از آن بی نیاز دانست و در نزد ائمه باقی ماند و از امامی به امام دیگر منتقل شده و اینک در اختیار حضرت ولی عصر می باشد و ایشان آن را در عصر ظهور در اختیار عموم مردم قرار می دهند.
امام بعد از تعلیم صحیح کتاب به تبیین و تفسیر صحیح آیات اقدام می نمایند، همان شأن از شئون پیامبر که بعد از ایشان به امام معصوم و خلیفه ایشان منتقل شده است (وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ ) تردیدی نیست که گذشت قرنها، و غرض ورزیهای گوناگون در خلال دوران تاریخ گذشته اسلام، و به خصوص دوران غیبت مفسر واقعی قرآن، و بدآموزی حکومتهای ضد اسلامی و به ظاهر اسلامی، و تفسیرها و برداشتهای ارتجاعی علمای کوتاه فکر و واپس گرا، یا وابسته به دربارها و قدرتهای مسلط سیاسی، یا جیره خوار طبقات مرفّه و اشراف و سرمایه داران، دگرگونیهایی را در مفاهیم قرآنی و آموزشهای اسلامی پدید آورده است، به گونه ای که چه بسیار آیات قرآن و احکام آن را به سود خود و به نفع طبقات مرفّه تفسیر کرده اند، و معنا یا موضع معارف و احکام قرآن را دچار تحریف و انحراف ساخته اند. لذا یکی از مشکلاتی که امام مهدی علیه السلام با آن روبرو می شود همین انحرافها و برداشتها و تفسیرهای نادرستی است که در تفسیر آیات الهی پدید آمده و قرنها در ذهن جامعه اسلامی نفوذ و رسوخ کرده است، بدانسان که در بسیاری از تعالیم و آموزش های وحی، اصل دین و احکام سره اسلام ناشناخته مانده و تفسیرها و برداشتهای غلط و نادرست و ضد دین از قرآن به نام دین و تفسیر قرآن جا خورده و باور گشته است.در روایتی امام صادق علیه السلام فرمودند: إنّ قائمنا إذا قام إستقبل من جهلة الناس اشدّ ممّا استقبله رسول اللّه من جهّال الجاهلیة، قلت و کیف ذلک؟ قال: إنّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله أتی الناس و هم یعبدون الحجارة و الصخور و العیدان و الخشب المنحوته، و إنّ قائمنا إذا قام اتی الناس و کلّهم یتاوّل علیه کتاب اللّه، و یحتجّ علیه به. .. آزاری که قائم به هنگام رستاخیز خویش، از جاهلان آخر الزمان بیند، بسی سخت تر است از آن همه آزار که پیامبر صلی الله علیه و آله از مردم جاهلیت دید. راوی می گوید: گفتم این چگونه می شود؟ امام فرمود: پیامبر به میان مردم آمد در حالی که ایشان سنگ و صخره و چوب و تخته های تراشیده شده (بتهای چوبی) را می پرستیدند، و قائم ما که قیام کند مردمان همه از کتاب خدا برای او دلیل می آورند و آیه های قرآن را تأویل و توجیه می کنند.( نعمانی، 1397 ص 297 ) بااین وجود امام مهدی علیه السلام در نقش ساماندهی و احیاگری خویش نسبت به اسلام و قرآن، همه پیرایه ها را می زداید وتفسیر و مفاهیم حقیقی و واقعی قرآن را از زیر لایه های غلط افکار و اندیشه های عالم نمایان دنیاپرست و زورمندان بی باک بیرون می کشد و به جامعه و مردم عرضه می کند در کلامی امام علی علیه السلام فرمودند: یعطف الهوی علی الهدی إذا عطفوا الهدی علی الهوی، و یعطف الرأی علی القرآن إذا عطفوا القرآن علی الرأی. - (چون مهدی درآید)، هواپرستی را به خداپرستی بازگرداند، پس از آنکه خداپرستی را به هواپرستی بازگردانده باشند. رأیها و نظرها و افکار را به قرآن بازگردانده باشند. رأیها و نظرها و افکار را به قرآن بازگرداند، پس از آنکه قرآن را به رأیها و نظرها و افکار خود بازگردانده باشند. این کلام امام علی علیه السلام به همین توجیه و تأویلها و برداشتهای نادرست از قرآن، اشاره دارد که در طول دوران غیبت، در اثر نبودن مفسر واقعی قرآن، جامعه های اسلامی دچار چنین بدآموزیها و تحریفهایی می شوند. امام علی علیه السلام پس از این کلام چنین می گوید:. .. فیریکم کیف عدل السیرة، و یحیی میت الکتاب و السنّة. آنگاه است که مهدی به شما نشان دهد که سیرت عدل کدام است، و کتاب و سنّت را زنده می کند ( نهج البلاغه، 1414 ص 196 خ 138)
ب – احیای سنت
سنت نبوی و سایر معصومان در طول دوران های گذشته و به خصوص دوران آشفته و نابسامان غیبت، ازسطح جامعه کم کم رخت بسته و کم رنگ و فراموش شده است و در برخی موارد دچار انحراف ها و کجی ها شده است.در عصر ظهور تحولات و دگرگونی هایی در زمینه سنت پیامبر صورت می گیرد، استاد طبسی در این باره می نویسند: «در روایات از این تغییرات با عباراتی مانند قضای جدید، سنّت جدید، دعای جدید و کتاب جدید نام برده شده است که ما آن را جز زنده کردن سنّت محمدی نمی دانیم؛ ولی دگرگونی ها به اندازه ای چشمگیر است که وقتی مردم با آن روبه رو می شوند، با تعبیر «او دین جدیدی آورده است» یاد می کنند» ( طبسی، 1425 ص 183)امام در قبال سنت مرده و فراموش شده پیامبرو معصومان در دورانهای گذشته و به خصوص عصر غیبت نقش احیاگری ایفا کرده و مهمترین دستاورد عصر ظهور نسبت به سنت نبوی احیای سنت می باشد. در دعای رضویه می خوانیم أحی به سنّة نبیک صلواتک علیه و اله ( ابن طاووس، 1330 ص 514) ودر فراز دیگر همان دعا سخن از احیای سنت های پیامبران است وَ أَحْی بِهِ سُنَنَ الْمُرْسَلِین به وسیله امام مهدی علیه السلام سنت های پیامبران را زنده کن. .. (همان ص 515 ) و موارد دیگر مانند ( ابن المشهدی، 1419 ص 509 و ص665 ) حضرت امیر المومنین هم در نهج البلاغه در توصیف امام مهدی می فرماید: . .. یحْیی مَیتَ الْکتَابِ وَ السُّنَّة: کتاب و سنت مرده و متروک شده را زنده می کند.(شریف الرضی، 1414 خ 138 ص 196) و. ..
از این گونه تعابیر و روایات فهمیده می شود سنت نیز مانند کتاب قبل از ظهور مرده است و از سطح جامعه رخت بسته است و به جای پیروی از کتاب و سنت به دنبال فرهنگ ها و نظریه های دیگر شتافته و به طبق در هنگام ظهور آنها عمل شده است در این صورت با احیای سنت از جانب امام گمان برده شود که ایشان دین جدیدی عرضه کرده اند درحالی که چنین نیست ولی مردم چون از اسلام واقعی منحرف شده اند، حضرت مردم را دوباره به آن دین دعوت می کند؛ چنان که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به آن دعوت کرد و در حقیقت حضرت مهدی علیه السّلام این گونه سنّت محمّدی را احیا می کند که البته این احیای سنت نیز به معنای آشکار کردن و پیاده کردن سنت های فراموش شده نبوی در سطح جامعه و به صورت فراگیر خواهد بود.
نکته ای که در این لازم به ذکر است اینکه هرچند در ادعیه و زیارات شاهدی بر ارائه سنت جدید از جانب امام یافت نشد ولی در روایات تعبیر سنت جدید مشاهده می شود، نعمانی روایتی مفصل از امام باقر علیه السلام نقل کرده که در قسمتی از آن آمده است: «... إِذَا خَرَجَ یقُومُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کتَابٍ جَدِیدٍ وَ سُنَّةٍ جَدِیدَةٍ وَ قَضَاءٍ جَدِیدٍ عَلَی الْعَرَبِ شَدِیدٌ وَ لَیسَ شَأْنُهُ إِلَّا الْقَتْلَ لَا یسْتَبْقِی أَحَداً وَ لَا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِم «چون قیام کند، با امری تازه، کتابی تازه و روشی تازه قیام می کند که داوری هایش بر عرب بسیار گران خواهد بود و گریزی جز کشتن ندارد. از آنان [که سد راه او هستند] احدی را باقی نمی گذارد و در اجرای احکام الهی از سرزنش نکوهش گران باکی ندارد»( نعمانی، 1397 ص 253 )
یکی از تحولات امام در عرصه سنت، ارائه سنت جدید است اما نظرات مختلف در مقصود از سنت جدید وجود دارد. یکی از نویسندگان معاصر در این زمینه نوشته است: «از آن جهت که حضرت از طرفی به واقع حکم می کنند، و نیز حکومت او در سطح گسترده و جهانی است، و بشر نیز در عصر ظهور به مستوای عالی فکری و پیشرفت عقلانی رسیده است، لذا روش حکومتی و اسلوب خاصّی در حکومت داری دارند که با روش های دیگر فرق می کند. اگرچه نسبت به اصول و چهارچوب احکام اسلامی با سنت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرقی ندارد و تنها در اسلوب و روش با یکدیگر مغایر است و ممکن است مقصود از سنت جدید آن باشد که سنت و روش حکومتی حضرت نسبت به روش های مردمی که قبل از حکومت حضرت است جدید به حساب می آید.» (رضوانی،1386 ص 55)پس طبق این بیان، مقصود از جدید بودن سنت، جدید بودن روش و اسلوب حکومت و حکومت داری امام است در حالی که مرحوم صدر می گویند: «سبب اتصاف این سنت به «جدید»، تفاوت محتوایی سنت امام مهدی علیه السّلام با سنت نقل شده در منابع اسلامی است. سنت مهدوی، در برگیرنده احکام و مفاهیم جدید و نیز سطحی عالی از شعور و بیداری است که ایشان آن را اعلان خواهد نمود و بشریت را بر پایه آن تربیت خواهد کرد.»( صدر، 1384 ص 391)
اما با این وجود آنچه بیشتر در عرصه سنت در عصر ظهور نمایان است احیاگری امام نسبت به سنت می باشد که احیای سنت به وسیله امام، با تعلیم صحیح آن و نقش محوری دادن به آن در جامعه و اهتمام در به کار بستن و عملی کردن آن صورت می پذیرد.
احیای بندگان
از دستاوردهای عصر ظهور حیات بخشی و احیای بندگان خداست دراین زمینه در دعای عهد می خوانیم وَ أَحْی بِهِ عِبَادَک به وسیله ایشان بندگانت را احیا کن
(ابن مشهدی، 1419 ص 665) پس در عصر ظهور انسانها احیا می شوند. انسانها در دوران غیبت با دوری از خدا و معنویت و پیروی از شیطان، هوا و هوس ها از مسیر سعادت منحرف شده و دوران انحطاط انسانیت و اخلاق را پشت سر می گذارند که هر چند به ظاهرحرکت و حیاتی دارند ولی طبق متون دینی مردگانی بیش نیستند که در بین زندگان حرکتی دارند.
با توجه به ادامه فراز دعای عهد (... فَإِنَّک قُلْتَ وَ قَوْلُک الْحَقُ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کسَبَتْ أَیدِی النَّاس . ..) و به قرینه مقابله هم فهمیده می شود که کردار نادرست انسان، ظلم و فساد او سبب مرگ و ممات واقعی انسانیت اوست.
قرآن هم ایمان را به عنوان" حیات" و مؤمنان را" زندگان" و افراد بی ایمان را" مردگان" تلقی کرده آن چنان که در آیه 70 یس این گونه است.در یک سو عنوان" حی" و در سوی مقابل عنوان" کافرین" قرار داده که البته این همان حیات و مرگ معنوی است که از مرگ و حیات ظاهری به مراتب فراتر می رود، و آثار آن گسترده تر و وسیعتر است اگر حیات و زندگی به معنی" نفس کشیدن" و" غذا خوردن" و" راه رفتن" باشد، این چیزی است که همه حیوانات در آن شریکند، این حیات انسانی نیست، حیات انسانی شکوفا شدن گلهای عقل و خرد و ملکات برجسته در روح انسان و تقوی و ایثار و فداکاری و تسلط بر نفس و فضیلت و اخلاق است( مکارم، 1374 ج 18: 441) این حیات در افراد با پرورش روح و تکامل عقل و خرد و معرفت افزایی و بندگی خدا ایجاد می شود و در سطح جامعه با گسترش عدالت و عبودیت و بندگی خدا در میان افراد تحقق می یابد و چون این حیات انسانی در حقیقت با تجلی دینداری و بندگی الهی صورت می گیرد به عنوان یک دستاورد دینی شمرده می شود.امور مؤثر در حیات انسانی بشر، در بالاترین درجه خود در عصر ظهور یافت می شود همان دورانی که طبق روایات عقل و خرد تکامل یافته و افکار و اخلاق پرورش می یابد( کلینی،1407 ج 1 ص 25 ح 21 ) و مردم به عبادات و بندگی روی می آورند.
درکتاب شریف کافی از امام کاظم علیه السلام در تفسیر آیه 17 حدید روایت شده است: قال فی قوله اللَّه- عزّ و جلّ-: یحْی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قال: لیس یحییها بالقطر. و لکن یبعث اللَّه رجالا فیحیون العدل، فتحیا الأرض لإحیاء العدل. و لإقامة العدل فیه أنفع فی الأرض من القطر أربعین صباحا.(کافی، 1407 ج 7: 174 ) امام کاظم علیه السلام درباره فرموده خداوند عز و جل: زمین را پس از مردنش حیات می بخشد، بیان داشت «منظور این نیست که خداوند با باران زمین را زنده می سازد، بلکه مردانی را بر می انگیزد که آنان عدل را احیا می کنند و زمین با احیای عدل زنده می شود و اجرای یک حدّ برای زمین، از باران چهل صبح [/ روز] سودمندتر است».
مرحوم صدوق هم روایتی از امام باقر علیه السلام نقل کرده است: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحْی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَالَ یحْییهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْقَائِمِ ع بَعْدَ مَوْتِهَا [یعْنِی ] بِمَوْتِهَا کفْرَ أَهْلِهَا وَ الْکافِرُ مَیتٌ. خداوند زمین را به وسیله حضرت مهدی ع زنده می کند بعد از آنکه مرده باشد، و منظور از مردن زمین کفر اهل آن است و کافر مرده است.(شیخ صدوق، 1359 ج2: 668 )
نتیجه گیری
با توجه به نقش محوری دین در حکومت امام مهدی علیه السلام بالاترین دستاوردهای عصر ظهور، دینی خواهد بود که اساسی ترین و عالی ترین آن اظهار و غلبه دین اسلام بر سایر ادیان می باشد اما برای رسیدن به این دستاورد عظیم نیاز به امر دیگری است که آن احیاگری در ساحت دین و امور دینی می باشد. مهمترین دستاوردهای دینی حکومت مهدوی در این عرصه از منظر ادعیه و زیارات مهدوی احیای اصل دین و تعالیم آن، احیای منابع دین از قرآن و سنت و احیای بندگان خواهد بود.
منابع
1.قرآن کریم
2.ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، محقق و مصحح هارون، عبد السلام محمد، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، 1404 ق
3.ابن طاووس، علی بن موسی، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، دار الرضی، قم، 1330 ق
4.ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق و مصحح قیومی اصفهانی، جواد، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1419 ق
5.استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، محقق و مصحح استاد ولی، حسین، مؤسسة النشر الإسلامی، قم، 1409 ق
6.رضوانی، علی اصغر، حکومت حضرت مهدی( علیه السلام) در عصر ظهور، مسجد مقدس جمکران، قم، 1386 ش
7.رضوانی، علی اصغر، دین شناسی از دیدگاه حضرت مهدی( علیه السلام)، دلیل ما، قم، 1388 ش
8.سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود( عج)، تهران( ایران)، 1387 ش
9.سلیمیان، خدامراد، فرهنگ نامه مهدویت، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود( عج)، تهران، 1388 ش
10.سید الرضی، نهج البلاغة( للصبحی صالح)، محمد بن حسین، محقق و مصحح: صالح، صبحی، هجرت، قم، 1414 ق
11.شیخ صدوق ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، اسلامیه، تهران، 1395 ق
12.شیخ طوسی، محمد بن الحسن، الغیبة( للطوسی)، محقق و مصحح: تهرانی، عباد الله و ناصح، علی احمد، دار المعارف الإسلامیة، قم، 1411 ق
13.شیخ مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، محقق و مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، کنگره شیخ مفید، قم، 1413 ق
14.صدر، محمد، تاریخ پس از ظهور، مترجم سجادی پور، حسن، تهران، 1384 ش
15.طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، محقق و مصحح: خرسان، محمد باقر، نشر مرتضی، مشهد، 1403 ق
16.طبسی، نجم الدین، فی رحاب حکومة الإمام المهدی( علیه السلام)، نشردلیل ما، قم، 1425 ق
17.علی بابایی، غلامرضا، فرهنگ اصطلاحات و روابط بین المللی، چ اول،تهران، نشر سفیر، 1369
18.قلمکاری، حیدر علی، حکومت اسلامی، چ اول، تهران، نشر حقایق، 1358 ش
19.18.کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق
20.19.کورانی، علی مترجم جلالی، عباس، عصر ظهور، موسسه انتشارات امیر کبیر، شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، 1382 ه. ش
21.مصباح یزدی، محمد تقی، پرسش ها و پاسخها، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1378 ش
22.معین، محمد، فرهنگ فارسی، چ اول، تهران، نشر سرایش، 1380 ش
23.مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی( علیه السلام)، نسل جوان، قم( ایران)، 1386 ش
24.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش
25.نعمانی ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة للنعمانی، محقق و مصحح غفاری، علی اکبر، نشر صدوق، تهران، 1397 ق