مقدمه
حکومت از مهم ترین نهادهای اجتماعی است که انسان ها فراخور سیر تکامل اندیشه های خویش، أشکال گوناگونی از آن را تشکیل، توسعه، تکامل و تجربه نموده اند.
بر اساس بشارت های ادیان ابراهیمی، کمال و سعادت انسان در آیند ه جهان با ظهور موعود، ممکن خواهد بود و بشر تکامل-یافته به عالی ترین درجه از سعادت در زندگی دنیا می رسد. «همه ادیان راجع به حضرت حجّت پیش بینی می کنند که عدل کامل، صلح کامل، رفاه کامل، سلامت کامل و امنیت کامل برقرار خواهد شد، همان پیش بینی تکامل تاریخ و تکامل بشریت است؛ یعنی زندگی بشر در آینده منتهی می شود به عالیترین و کاملترین زندگی ها که از جمله آثاری که در آن هست آشتی انسان و طبیعت است و آن این است که زمین تمام معادن خود را در اختیار انسان قرار می دهد، آسمان تمام برکات خود را در اختیار انسان قرار می دهد و همه اینها خود، تکامل تاریخ است. (مطهری، ج15، ص178) از منظر اسلام، «عقل» دارای جایگاهی ویژه و مهم در مؤلفه های انسانی و الاهی است. شکوفایی عقل رسالت همه انبیاء و اولیاء (علیهم السلام) است. در عصر ظهور، اهداف انبیا و اولیای الهی به ثمر می نشیند؛ مردم بر اثر تجربه و بلوغ تاریخی از آمادگی لازم برای تمرکز و تکامل عقول برخوردار می شوند.(صدر، 1425، ج2: 206ـ 208)
علاوه بر روایات صادر شده از حضرات معصومین(علیهم السلام)، نهج البلاغه از پُرمایه ترین متون دینی به جا مانده برای بازسازی سنّت الهی در زمین است و به مثاب ه مبنای بازپردازی نظری حکومتی عدالت محور و حق مدار است. دور ه کوتاه ولی موفق حکومت ایشان الگوی خوبی برای مسلمانان است تا با الهام از آن بتوان مسیر تعالی و سعادت بشری را مشخص و طی کرد.
تمرکز و تکامل عقول موجب شکوفا شدن عقلانیت و دستاوردهایی در جامعه می شود. یکی از ویژگی های حکومت حضرت مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) گسترش بی نظیر دانش است. در این دوران بنابر روایات، أسرار علمی فراوان در علوم اسلامی و انسانی آشکار می شود و دانش بشری به گونه ای غیر قابل تصور توسعه می یابد. امام صادق(علیه السلام) در این زمینه فرموده است: «علم و دانش بیست و هفت حرف است و همه آنچه پیامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاکنون جز با آن دو حرف آشنایی ندارند و هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون آورده و در میان مردم گسترش دهد و آن دو حرف را نیز به آنها ضمیمه ساخته و مجموع بیست و هفت حرف را منتشر خواهد کرد».(راوندی، 1409، ج2، ص841؛ مجلسی، 1404، ج52، ص236، باب 27، ح73) بنابراین، این تکامل مای ه پیشرفت های مهم علمی ـ شناختی و همین طور پیشرفت-های دیگر علوم در تمام زمینه ها خواهد شد، و رُشد علوم در زمان قبل از ظهور، به هر اندازه که برسد در مقایسه با پیشرفت آنها در حکومت حضرت مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بسیار ناچیز خواهد بود.
یکی از مسائل مهم دوران ظهور که به تحقیق و تبیین نیاز دارد، مسئله دستاوردهای کامل شدن عقل انسان هاست. نوشتار حاضر در پی تبیین آن است که تکامل عقل در عصر ظهور در بُعد معرفتی چه رهاوردهایی دارد؛ و شکوفایی عقل در حوزه ابزاری و معاش اندیش، چه دستاوردهایی دارد. فرضیه تحقیق آن است که انسان ها در عصر ظهور در حوز ه نظری و معرفتی که از مقوله شناخت و معرفت است، به حقایق و معارفی دست پیدا خواهند کرد. از جمله آن معارف، «شکوفایی همه جانبه امور اجتماعی»، مانند اقتصاد، مدیریت، رشد سیاسی، امنیت کامل و بهره مندی صحیح از مواهب طبیعی، از رهاوردهای رُشد عقل ابزاری است.
در حکومت جهانی امام مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) أهداف، هدف هایی است واقعی و اصیل که ریشه درعمق وجدان-های بشر دارد و همگان در آرزوی رسیدن به آن بودهاند و برنامهها نیز بر اساس تعالیم قرآن و سنّت اهلبیت (علیهم السلام) تنظیم گردیده و در تمامی بخشها ضمانت اجرائی برای آنها وجود دارد؛ بنابراین دستاوردهای این انقلاب عظیم، بسیار چشمگیر و قابل توجه است و در یک جمله باید گفت: دستاوردهای حکومت امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) پاسخگوی تمام نیازهای معنوی و مادی بشر است که خداوند متعال در وجود انسان به امانت نهاده است.
حکومت جهانی امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) دست آوردهای بسیاری خواهد داشت و در واقع در آن دوره، معرفت و عدالت و صلح و انسانیت و معنویت حکومت خواهد کرد. کارکردها و دست آوردهای سیاسی حکومت جهانی یکی از صدها دست آوردی است که این حکومت به دنبال خواهد داشت.
فرمانروایی امام مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) تا پایان عمر دنیا ادامه خواهد یافت و دیگر روزگار ظلم و ظالمین تکرار نخواهد شد. از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده که خداوند بزرگ حاکمیت آخرین پیشوای معصوم را به پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بشارت میدهد و در پایان میافزاید: «(پس از آنکه مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به حکومت رسید) دولت او را دوام خواهم بخشید و پیوسته تا قیامت، روزگار (و حاکمیت زمین) را در دست اولیاء و دوستان خود دست به دست خواهم کرد.(کمال الدین، ج 1، باب 23، ح 4، ص 477). بنابراین نظام عادلانهای که امام مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) برپا خواهد کرد، دولتی است که پس از آن برای دیگران دولتی نخواهد بود و در حقیقت تاریخ جدیدی از حیات بشر شروع خواهد شد که سراسر در زیر حاکمیت الهی بسر خواهد بُرد.
بر اساس روایات دستاوردهای انقلاب حضرت مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در زمینه های مختلف؛ از چنان گستردگی و تنوعی برخوردار است که همه بر عظمت آن اذعان داشته و به کارآمدی آن اعتراف دارند.
بخش عظیمی از روایات، به قبل از برپایی جامعه مهدوی مربوط است و لذا روایات کم تری از ویژگی های عصر ظهور داریم. با این حال، تصویری که قرآن و روایات از آن جامعه عصر ظهور برای ما نشان می دهد، می تواند محمل خوبی برای ورود در عرصه تصویرپردازی الاهی باشد. موعود شیعه هم شخصیت است و هم وضعیت؛ بدین معنا که ما بر اساس متون دینی تنها در انتظار یک شخصیت به سر نمی بریم؛ بلکه باید در جست وجوی نوعی وضعیت نیز باشیم (بابائی، 1387: 197).
در باب چگونگی پرداخت به این جامعه نکته ای ضروری است و آن این که روایات مربوط به جامعه مهدوی دارای محدودیت است؛ بدین معنا که تمام ابعاد آن بیان نشده است؛ اما می توان جامعه مهدوی را جامعه ای دانست که در تعالیم وحیانی ریشه دارد.
نکته دیگر آن که شناخت عصر ظهور نسبی است (مجتهدی، 1385: 22). کسی که خود در غیبت زاده شده و در آن به سر برده است، چگونه می تواند روزگار پُرشکوه ظهور را آن گونه که واقع می شود، ترسیم کند؟ امام باقر(علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: شناخت آن روزگار، آن گونه که خواهد بود برای شما ممکن نیست تا این که آن دوران را ببینید (مجلسی،1403، 52: 366).
در نوشتار پیش رو در باره برخی از مهم ترین دست آوردهای سیاسی حکومت جهانی امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بحث و گفتگو خواهد شد؛ و در صدد است به این سؤال اصلی پاسخ دهد که: مهم ترین کارکردها و دست آوردهای سیاسی حکومت جهانی آن حضرت کدامند؟ برای رسیدن به پاسخ لازم از روایاتی که در منابع اسلامی در باره ویژگی های حکومت جهانی و عصر ظهور آمده بهره گرفته شده است. گرچه دست آوردهای سیاسی حکومت آن حضرت بسیار خواهد بود؛ اما به جهت رعایت اختصار در این مقاله دو دستاورد مهم یعنی: عدالت و امنیت مورد بحث و بررسی قرار داده شده است.
دستاوردهای سیاسی حکومت امام مهدوی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)
بشریت در عمق وجدان خویش، هدف هایی واقعی و اصیل دارد که همواره در آرزوی رسیدن به آن بوده است. در دین اسلام تمام برنامه ها بر اساس تعالیم قرآن و سنّت اهل بیت (علیهم السلام) ارائه و تنظیم شده است. در این میان آرمان مهدویت، به تمام نیازهای معنوی و مادی بشر پاسخ داده است.
در نظام حکومتی مهدوی که عالی ترین مراحل مسائل دینی و اسلامی محقق می شود، تنها بعد فردی یا اجتماعی مدّ نظر نیست؛ چه آن که هر دو جزء مکمل یک نظام حکومتی اند؛ زیرا همان گونه که تأثیر و تأثّر فرد و جامعه در سلامت همدیگر دوطرفی است در کمال معرفت نیز چنین ترابطی متصور است و هر کدام از آموزه های دینی جایگاه خاص خود را در این نظام خواهند داشت. لذا نشر فضایل و نفی رذایل صرفاً از اراد ه تکوینی الهی رخ نمی دهد تا به صرف تحقق دولت مهدوی الزاماً هرگونه ظلم و تباهی نابود گردد، بلکه مجموع ه نظام اخلاقی و مدیریتی حکومت ایشان که به صورت یک سیستم هم آهنگ، مرتبط و هدفمند عمل می کند، به پیدایش فضایل و به طور طبیعی کنار رفتن رذایل می انجامد.
1ـ عدالت (justice)
با توجه به اهمیت دادگری در حکومت مهدوی و مباحث مختلفی که در هویت معرفتی واژۀ عدل طرح می شود تأمل درباره معانی عدالت و مترادف ها و متضادهای آن، امری ضروری به نظر می رسد، مفهوم عدالت مترادف هایی بسیاری دارد که هرکدام عهده دار بخشی از معنای آن است. از جمله می توان به لغات «قسط»، «قصد»، «استقامت»، «وسط»، «نصیب»، «حصه»، «میزان» و «انصاف» اشاره کرد. «جور» متضاد «عدل» است. البته برخی مانند اسحاق بن حسین در ترجمه اخلاق نیکوماخوس ارسطو، از کلمه «لاعدل» هم به جای متضاد «عدل» استفاده کرده اند. لسان العرب «اعتدال» را حد وسط میان دو حالت در کمیّت و کیفیت معنا کرده است. به بیان وی، عدالت در نفوس انسان مایه اعتدال، ترتیب، استقامت و انتظام می گردد.
راغب اصفهانی می نویسد: «عدل»، «عدالت» و «معادله» واژه هایی هستند که معانی مساوات را دربر دارند. پس «عدل» تقسیم مساوی است و بر این اصل روایت شده است: «بالعدل قامت السماوات و الأرض؛ آسمان ها و زمین بر اصل عدل برپا شده است.» درباره مفهوم عدالت، مفاهیمی هم چون برابری، انصاف و مساوات نیز مطرح می شوند که گاهی مترادف با آن و گاهی با مفهومی متفاوت با آن به کار گرفته شده اند. برای مثال، عده ای تصور می کنند که برابری و عدالت هیچ ربطی به هم ندارند.
آنها عدالت را در ذات خود ارزشمند می دانند، ولی برابری را فاقد ارزش ذاتی فرض می کنند. این در حالی است که افرادی دیگر تصور می کنند که این دو مفهوم، مترادف و یکسانند. (پورعزت، 1380: 86).
در دوره مدرن، هم چون همه عصرها و دوره هایی که انسان تصوری واحد از مفهوم عدالت نداشته و تنها درگیر یک «مشترک لفظی» بوده است، تعریف ها و نظریه هایی درباره عدالت ارائه شده است که اجماعی بر هیچ کدام از آنها وجود ندارد و حتی از سوی مخالفان به چالش کشیده شده اند. البته به نظر می رسد نقطه تلاقی و مرکز ثقل این تعریف ها و نظریه ها این است که عدالت درباره انسان و روابط او در سطح های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. (تاجیک نشاطیه، 1385: 11)گفتنی است، عمومی ترین تعریف عدالت در اندیشه سیاسی اسلام، قرار گرفتن هرچیزی در جای خویش، حق را به حق دار رساندن است. این تعریف درباره نوع عدالت حاکم بر نظام مهدوی نیز صادق می نماید. در چنین نظامی قرار گرفتن هرچیزی در جای خود و استیفای مداوم حقوق باعث تعادل، ثبات، استقامت و پایداری نظام سیاسی است و بهترین تعریف در تعریف عدالت رعایت تساوی و نفی هرگونه تبعیض، رعایت حقوق افراد و دادن حق به حق دار و قرار گرفتن هرچیزی در جای خودش است.
عدل چه بود وضع اندر موضعش
1ـ1 عدالت سیاسی در اندیشه مهدویت
«عدالت» از جمله آثار رشد یافتگی عقل در حوز ه عملی است. عدالت خواهی، امری فطری به شمار می آید و برقراری عدالت در تمام زمینه ها از آرمان ها و آرزوهای انسان در طول تاریخ بوده است. این مهم از چنان اهمیتی برخوردار است که خداوند متعال در قرآن کریم، یکی از اهداف بعثت پیامبران و غایت همه مصلحین اجتماعی در طول تاریخ بوده است. و نازل کردن کتاب های آسمانی و قوانین و موازین استوار و محکم الاهی را اقامه عدالت در میان جامعه و از بین بردن ظلم و ستم در میان آنان دانسته است (حدید: 25).
بشر بر اثر پیروی از هوای نفس و عدم پذیرش ولایت و سرپرستی حاکمان الاهی و دور بودن از معارف دینی و در نتیجه عدم آمادگی لازم برای پذیرش عدالت، در طول تاریخ؛ حتی در حکومت رهبران الاهی، شاهد بی عدالتی در جنبه های فردی و اجتماعی بوده است. امام خمینی اجرای عدالت در سراسر گیتی را رسالت همه انبیا(علیهم السلام) دانسته که در عصر خویش، به این امر موفق نشده اند (خمینی، بی تا، ج12: 480).
برجسته ترین خط و وصفی که چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی از جامعه مهدوی شده است؛ آن که عدالت در جامعه مهدوی برپا خواهد شد. بشارت به موعود برای انسان ها همیشه مقرون به این پیام و نوید بوده است که او برپاکننده عدالتی گسترده در جهان خواهد بود. مقام معظم رهبری در این باب می فرمایند:
شما وقتی در همه روایات که راجع به آن بزرگوار و راجع به آن دوران آمده نگاه می کنید؛ می بینید اغلب تکیه بر روی این نیست که مردم در آن دوران دیندار می شوند ـ با این که دیندار هم می شوند ـ بلکه تکیه بر روی این است که مردم در آن وقت برخوردار از عدالت می شوند و قسط و عدل اقامه می شود؛ این مطلب در دعاها و زیارت های آن بزرگوار و روایات هست؛ یعنی نقطه برجسته در آن آینده پر از نوید، عبارت است از: عدالت؛ بشر تشنه عدالت است (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای دولت، 4/6/1386).
به بیان روایات، این بی عدالتی در آخرالزمان به اوج خود خواهد می رسد (کلینی، 1365، ج1: 338)؛ چرا که برقراری عدالت در میان جوامع تنها با حضور رهبران الاهی و وجود معارف دینی، به سرانجام نمی رسد، بلکه تحقق این مهم علاوه بر حضور حاکم عدالت گستر و وجود قوانین محکم الاهی، به یارانی مخلص و کار آمد و مردمی پذیرای عدالت نیازمند است؛ ولی بیشتر مردمان با تقویت نیروهای نفسانی، نیروهای عقلانی خویش را تضعیف می کنند و با خاموشی نور عقل و فطرت، همواره با عدل و داد مخالفت ورزیده، زیر بار عدالت و گسترش آن در میان جوامع نمی روند. اما مردمان عصر ظهور که از آمادگی لازم برخوردارند، به دلیل بهره مندی از تعلیم و تربیت امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و تکامل عقولشان و برگشت به فطرت سالم خود، پذیرای حکومت امام خواهند شد و به سوی عدل و عدالت و برقراری آن در میان جوامع روی می آورند. بنابراین، یکی از بارزترین ویژگی ها و دستاوردهای مهم حکومت مهدوی که نشان دهنده رُشدیافتگی عقل عملی است؛ گسترش عدل و داد در تمامی جنبه های زندگی و برچیده شدن ظلم و ستمگری از صحن ه گیتی خواهد بود (ابن بابویه، 1395، ج1: 318). با توجه به اهمیت دادگری در حکومت مهدوی و مباحث مختلفی که در هویت معرفتی واژۀ عدل طرح می شود ضرورت دارد به این موضوع توجه شود که کدام معنای عدالت در حکومت مهدوی مراد است. مهم ترین کلید واژ ه اخلاقی که در حکومت مهدوی از آن یاد می شود مفهوم عدالت و دادورزی است که از مقومات بنیادین و دکترین های اساسی به حساب می آید که به ویژه در روایات نقل شده از معصومان(علیهم السلام) همواره به چنین جامعه ای نوید داده شده است که آن مصلح یگانه پس از آن که جهان پر از ظلم و جور خواهد شد آن را آکنده از قسط و عدل خواهد نمود.
عدالت سیاسی به معنای کاربرد مصداقی اصل عدل در عرصه های نظری و عملی سیاست است و با مفاهیم سیاسی از یک سو (مانند قدرت، مشروعیت، آزادی، برابری، اطاعت و اجبار سیاسی) و از سوی دیگر عناصر و نهادهای عینی اعمال قدرت هم چون حکومت، روش تولید و توزیع قدرت سیاسی در ارتباط است.
عدالت سیاسی مهدوی، عدالتی است که بعد از ظهور و حکومت حضرت در مسائل اجتماعی و سیاسی، بروز و نمود پیدا می کند.
نظریات گوناگونی در جهان اسلام و حوزه اندیشه اسلامی در باب عدالت ارائه گردیده است. بر اساس روایات پیشوایان دینی و معصومان، انسان های عادل، عدالت خواه، عدالت گستر و دادگر بوده اند و نیز آنها را میزان قسط دانسته اند. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند:« فإنّ الائمّ ه هم موازین القسط»؛ همانا امامان میزان قسط به شمار می روند. و نیز می فرمایند:«یکون بعدی أئمّ ه قوّامون بالقسط»؛ پس از من امامانی خواهند بود که قسط را برپا می دارند. بی گمان، از مهم ترین و برجسته ترین برنامه های امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نیز چنین است که درپی برکنار رفتن پرده غیبت، قسط و عدل را در زمین به پا دارند و جهان را سراسر عدل و داد سازند. عصر ظهور و حکومت مهدوی نیز از این قاعده برکنار نیست، بلکه عدالت واقعی به معنای کامل خود در آن دوران را متحقق می سازد. مهدویت استمرار حرکت پیامبران و امامان به شمار می رود و اهداف آن همان اهداف انبیا و اولیای الهی است. آیات الهی اشاره دارند که پیامبران را با مشعل های هدایت فرو فرستادیم و به آنان کتاب و میزان دادیم تا عدالت را برپا دارند.
بسیاری از روایات سیر ه مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را همان سیر ه محمد(صلی الله علیه و آله و سلّم) و علی(علیه السلام) یاد کرده اند: «یسیر فیهم بسیر ه رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلّم) و یعمل فیهم بعمله»؛ گذران می کند در میان آنان بسان رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلّم) و چنان کند که آن حضرت می کرد. بی گمان سیره پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) برقراری عدل و داد بوده است. حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:«سیرته العدل و حکمه الحقّ»؛ روش او، عدالت و فرمان او حق است. او آغاز و پایان عدل است. بدین معنا که ابتدای حرکت او سیره و کنش و ظهور او بر مبنای عدل و داد است و پایان سیره و کنش و سیاست او نیز بر پایه عدل استوار می گردد. با نگاه به این توضیحات، باید دید که عدالت سیاسی در اندیشه مهدویت به چه صورت است. به صورت کلی می توان گفت که سیاست، تدبیر و ادار ه جامعه و مدینه انسان است. سیاست و ادار ه مدینه در فرهنگ دینی و جامعه مهدوی بر مبنای حق استوار می گردد...
در مفهوم محدود و حدأقلی، عدالت اجتماعی به این می پردازد که چه کسی، چه چیزی در جامعه به دست می آورد و آیا وضع توزیع، درست یا عادلانه است. (Dean, social Policy, 2006: 58) در مجموع، در متون نظری، مفهوم عدالت را با توجه به ملاک توزیع، روش اجرا، و نحوۀ مراوده در جامعه، به عدالت توزیعی، رویه ای و مراوده ای، تفکیک کرده اند. عدالت را درباره توزیع هر نوع کالای اجتماعی، نظیر آزادی، حقوق، قدرت، ثروت، فرصت و نظایر آن می توان در نظر گرفت. در عدالت رویه ای، در سطح جامعه بر رعایت انصاف در طراحی و به کارگیری ساختارها، فراگردها و رویه های اجرایی دلالت می نماید. عدالت مراوده ای در جامعه به میزان رعایت انصاف در مراودات اجتماعی و رفتار اعضای جامعه با یکدیگر توجه می کند. عدالت مراوده ای بر جنبه های غیررسمی تر مراود ه تخصیص دهندگان پاداش ها و دریافت کنندگان آنها دلالت دارد. البته این جنبه ها به طور رسمی تعریف نمی شوند، ولی می توانند ادراک انصاف را تحت تاثیر قراردهند». (پورعزت، 1383: 9 ـ 8)
همواره در بحث از عدالت، عمدتاً جنبه های توزیعی، رویه ای و مراوده ای عدالت مورد توجه و تمرکز محققان علوم اجتماعی قرار گرفته است و جنبه ای از عدالت که در ساحت زبان تحقق پیدا می کند و می توان آن را عدالت زبانی نام نهاد، مطرح نبوده است. ترتیب تحقق عدالت اجتماعی به تجلی ابعاد گوناگون عدالت در همه عرصه های جامعه و اهتمام همه خرده سیستم های اداری بستگی دارد.
عدالت سیاسی در اندیشه اسلامی به ویژه در نظام مهدوی، بنیادی شرعی و اخلاقی و برهانی است که در نظامی الهی و مردمی مشروعیت می یابد. فرمان دهی حاکمان و فرمان برداری حکومت پذیران را قانونی می سازد و با رفع محدودیت های ساختگی، مشارکت برابر و آزادانه عموم در عرصه های سیاسی را مهیا می کند. در عصر مهدوی، توزیع قدرت و مناصب سیاسی و میزان مشارکت برحسب استحقاق، شایستگی و کارآمدی افراد صورت می گیرد؛ هرکس به اندازه قابلیت و توانایی اش در امور سیاسی و اجتماعی دخیل می گردد و با نفی خودکامگی و تغلب، زمینه تحقق توان مندی ها و استعدادهای شهروندان (با توجه به میزان تلاش آنان) فراهم می شود. عدالت سیاسی در نظام مهدوی همانند وضعیت آن در مکتب های فعلی در اندیشه غربی، تنها بر توافق افراد مبتنی نیست، بلکه این امر در صورتی اندیشه ورانه و عادلانه است که در چارچوب شریعت اسلامی تعریف و پی ریزی شود. نگاه تک ساحتی (مادی) در عدالت سیاسی مهدوی، ظلم و جور شمرده می شود و عدالت سیاسی مهدوی در همه زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و. .. دو ساحتی است: مادی و معنوی. این عدالت نمایی جهانی دارد و عین قسط و عدل به شمار می رود، یعنی شامل توسعه و عدالت اقتصادی، تعادل سیاسی و به دنبال تعالی فرهنگی انسانی تمامی مردم، گروه ها و جامعه بشری است. بدین ترتیب، عدالت سیاسی مهدوی کامل و کارآمد محسوب می شود.
عدالت مهدوی بر بنیاد حکمت، عقلانیت، دانایی و آگاهی، هدایت، صراط مستقیم، متعادل و متعالی استوار است. بنابر این، عدالت و عدالت سیاسی مهدوی همان اصلاح جهانی انسان و سازندگی انسان جهان به شمار می رود. این عدالت با رفع و دفع یا کاهش خوف و حزن یا ریشه کن سازی، آن مانع ایجاد هرگونه تنگنا و تعارض، تشتت اجتماعی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی می گردد لاَ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلاَ هُمْ یحْزَنُونَ. بدین ترتیب سیاست و عدالت مهدوی به دلیل داشتن کمال و کارآمدی و جلوگیری و رفع نارسایی و ناسازواری یا هژمونی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نه تنها بحرانی، بحران زا و آسیب پذیر نیست که بحران زدا و آسیب ناپذیر است. به همین دلیل، عدالت و سیاست مهدوی، راه بردی، هدایت گر، بنیادین، فراگیر، نظام مند، هدف مند و تعالی بخش بوده و ضد عدالت ادعایی جزئی نگر، ضد ظاهرگر، مادی، دور از انسان و جامعه سرگردان غرب و غربی به شمار می رود. در واقع حکومت الهی و آرمان شهر مهدوی با اعمال میانه روی در امور، رعایت مساوات و حکم به حق نمودن زمینه ساز پیدایش صراط مستقیم در ابعاد فکری و عملی مردم و فضیلت خواهد شد.
1ـ2 شاخصه های عدالت سیاسی در اندیشه مهدویت
عدالت در اندیشه سیاسی مهدوی جایگاه ویژه ای دارد؛ شاخصه ها و ویژگی های عدالت سیاسی مهدوی به اعتبارهای مختلف ترسیم پذیر است، اما به صورت کلی برخی از آنها را این گونه می توان شمرد:
1.نظام آفرینش در نظام سیاسی مهدوی مبتنی بر عدل است. خداوند در برخورد با انسان ها نیز عادلانه رفتار می کند و عدالت سیاسی مهدوی بر شریعت و دیانت اسلامی مبتنی است.
2.عدالت در روح و روان افراد بشر استقرار می یابد و انسانِ عادل می سازد. انسانِ عادل می تواند عدالت را در جامعه برقرار سازد و این معنای تحقق تأویل لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ در حکومت مهدوی است؛
3.عدالت در نهادها، وضعیت ها و ساختارهای اجتماعی برقرار می شود؛
4.عدالت توزیعی در عرصه تقسیم ثروت، قدرت و شئون اجتماعی برقرار می گردد؛
5.عدالت حقوقی در عرصه اجرای جرایم و مجازات ها برقرار می شود؛
6.افراد و گروه های اجتماعی از برابری بر اساس استحقاق، شایستگی و کارآمدی بهره مند می شوند، بدین معنا که همگان افزون بر خیراتِ عمومی از مواهب معنوی نیز برخوردار می گردند و مازاد بر اینها برخورداری افراد از امتیازات بر اساس استحقاق و شایستگی آنان فراهم می آید.
7.بستر مشارکت برابر و آزادانه عموم در عرصه های گوناگون فراهم می آید و آزادی های مشروع فردی و گروه های مدنی به گونه ای فراگیر تأمین می گردد.
8.عدالت میان بخش ها و عرصه های مادی و معنوی ایجاد می شود توسعه و عدالت اقتصادی برای رسیدن به تعالی معنوی تنظیم و تأمین می گردد؛
9.برای ضبط و توسعه حکومت از روش اقناع (معرفتی و مادی) بهره می گیرند؛
10.ساختار مدیریتی از طریق نظارت درونی و بیرونی اصلاح می شود، بدین معنا که حضرت بر مدیران نظارت دارد و مسئولان باید در مقابل آن پاسخ گو باشند. در حکومت مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) هم از شیوه نظارت مدیران استفاده می شود «المهدیّ. .. شدید علی العمّال»؛ (طبری، 1383هـ: 207). در قسمت نظارت درونی نیز وجدان و تعهد و پاسخ گویی در مقابل خدا مطرح است؛
11.گسترش مبانی معرفتی و معرفت در جامعه مهدوی، ضامن اجرای عدالت و عامل تحقق عدل در میان مردم می شود.
1ـ3 امکان پذیری تحقق حکومت عدالت محور
امکان پذیری تحقق حکومت عدالت محور در جامعه حجّت تاریخی دارد. در طول تاریخ بسیاری از الگوهای حکومتی طرفداران و منابعی را برای تحقق خود جذب و تلاش های وسیعی را برانگیخته اند، بدون این که نمون ه تاریخی موفقی داشته باشند، در حالی که حکومت علوی با الگوگیری از سنّت نبوی، خود به الگوی عملی و شاهد امکان پذیری تحقق حکومت عدل تبدیل شده است. مثلاً سوسیالیسم قرن بیستم بدون ارائ ه الگوی موفق تاریخی سرنوشت عد ه زیادی از انسان ها را دگرگون ساخت؛ تا این که سرانجام، به دلیل نادرستی مفروضات، به شکست رهنمون شد. سوسیالیسم هرگز نتوانست به اصول ادعایی خود تحقق بخشد، در حالی که حکومت علوی (به عنوان یک نمون ه تاریخی) هم ه آنچه را بر عهده گرفته بود، محقق ساخت. و در عمر کوتاه خود، جز بر طریق مورد ادعای خود رفتار نکرد و همواره بر صراط خود باقی ماند.
با وجود در دسترس داشتن حداقل یک نمون ه موفق تاریخی که در آن صرفاً از توانمندی ها و ابزار عادی بشر در حکمرانی استفاده شده است، بدون آزمودن، متهم به امکان ناپذیری می شود؛ در حالی که تحقق حکومت علوی، در یکی از دشوارترین فرازهای تاریخی، بر امکان پذیری و قابلیت تسرّی به رفتار عدالت منشان ه حکومت ها، به ویژه در دوره های صلح و آرامش، دلالت دارد، (پورعزت، 1387: 282) به بیان دیگر حکومت ایشان: به عنوان یک مدل موفق از حکومت های عدل محور امید به امکان تحقق جامع ه عادل در جهان را افزایش می دهد و آن را دست یافتنی تر می کند.
1ـ4 عدالت فراگیر و همه گیر
مفهوم «عدالت» به عنوان یک جریان فرهنگی اصیل است که تنها توسط افرادی خودمحور و منفعت طلب مورد غفلت و تعرض قرار می گیرد. حاکمیت عدالت محور، با این گونه افراد به طور جدی برخورد نموده و از نفوذ آنها به سطوح مختلف حاکمیت جلوگیری می نماید. برقراری عدالت در سرتاسر عالم و ریشه کن کردن بیداد و تبعیض و بی عدالتی از اهداف اصلی حکومت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. به این دست آورد مهم، در اغلب روایت هایی که از اهل بیت(علیهم السلام) رسیده، تصریح شده است و حتی در این روایات بر دعوت به توحید و مبارزه با شرک و کفر به اندازه ایجاد عدالت و اجرای آن تأکید نشده است. در سخنی از امام رضا(علیه السلام) آمده است: خداوند متعال به دست حضرت مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) زمین را از هر ستمی پاک می کند و احدی جرأت ستم کردن به دیگری را پیدا نخواهد کرد.
برقراری عدالت و قراردادن هر چیز در جایگاه خود در گستره ای به ابعاد همه ساحات وجود انسان در حوزه های گوناگون سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی از نکات کانونی و محوری اندیشه و عمل سیاسی در دور ه زمامداری امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است. ملاک سیاست و هدف اصلی و غایی حکومت برقراری و گسترش عدالت است. بر اساس روایتی از امام صادق(علیه السلام)، اولین جلو ه عدالت او چنین است:
اولین عدالتی که قائم ظاهر می سازد، این است که ندا می دهد: افرادی که حج مستحبی انجام می دهند، حجرالاسود و محل طواف خانه خدا را در اختیار کسانی که حج بر آنها واجب است قرار دهند (مجلسی، 1403، ج52: 374). در تاریخ تلاش های زیادی به نام عدالت ثبت شده است، اما به ندرت نهضتی دیده شده است که عدالت آن فراگیر باشد و همه نوع عدالت را در هم ه عرصه ها شامل شود و به ندرت دیده شده است که عدالت آن همه گیر باشد و هم ه آحاد جامعه را در بر گیرد. گاهی عدالت صرفاً در توزیع فرصت های اقتصادی بوده است. مثلاً ادعای عدالت گستری انوشیروان، در صورت صحّت هم، فقط توجیه کنند ه عدالت اقتصادی است، زیرا در نظام طبقاتی ساسانی فرض وجود عدالت در عرص ه فرهنگی و توزیع فرصت آموزش همگانی و عدالت سیاسی و مشارکت عمومی در ادار ه جامعه منتفی است. گاهی نیز فقط برخی از مصادیق انسانی مد نظر عدالت خواهان بوده است...بنابراین، امکان پذیری تحقق عدالت فراگیر و همه گیر از دستاوردها و آثار دیگر سنّت نبوی و حکومت علوی است(همان: 281)
بر اساس روایات اسلامی، مهم ترین ره آورد قیام و انقلاب امام مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) عدالت و دادگری است که در سراسر جهان جاری و ساری می شود. در حکومت حضرت عدالت در همه سطوح جامعه جاری می شود و هیچ نهاد یا مجموعه کوچک و بزرگی نمی ماند، مگر اینکه عدالت در آن حاکم خواهد شد.
در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «به خدا قسم، عدالت را در خانه های مردم خواهد بُرد آنچنان که گرما و سرما به درون خانه ها نفوذ می کند». (مجلسی، ج52، ص 362، ح131).
وقتی خانه که کوچکترین نهاد در جامعه است به کانون عدالت تبدیل میشود و روابط افراد خانواده با یکدیگر عادلانه میگردد حکایت از آن دارد که حکومت جهانی و عد ل گستر مهدوی نه با ابزار زور و قانون بلکه بر اساس یک تربیت قرآنی که به عدالت و احسان فرمان میدهد (قرآن می فرماید: إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ بسم الله الرحمن الرحیم؛ (نحل: 16، 90)؛ یعنی به راستی که خداوند به عدالت و نیکوکاری فرمان می دهد؛)، افراد را پرورش میدهد و در فضایی این چنین همگان به حکم وظیفه انسانی و الهی خود، حقوق دیگران را ـ گرچه از نظر رتبه و مقام، جایگاهی نداشته باشند ـ محترم میشمارند.عدالتی چنین فراگیر و همگانی ره آورد حکومت مهدی منتظر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است و بدینسان عالیترین هدف انقلاب امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) که پُر کردن عالم از عدل و داد بوده است به شکل کامل تحقق خواهد یافت و ظلم و ستم و حق کشی در همه زوایای جامعه حتی در روابط اعضای خانواده با یکدیگر از بین خواهد رفت.
1ـ5 مکانیزم عدالت مهدوی
اما نکته مهم آن است که مکانیزم برقراری چنین عدالتی در جامعه مهدوی چیست؟ قرآن کریم که از عدالت به عنوان هدف بعثت انبیا(علیهم السلام) یاد کرده، به شکل لطیفی به این پرسش مهم پاسخ داده است؛ چنان که در آیه 25 سوره حدید می فرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط ؛ همانا پیامبران را با نشانه های آشکار برانگیختیم و با آنان کتاب و میزان فرستادیم تا مردمان به قسط و دادگری برخیزند.
در این آیه هدف انبیا (علیهم السلام) این دانسته شده است که مردمان خود قائم به قسط و عدل شوند نه اینکه عدالت در جامعه از طریق حکومت بر آنها تحقق یابد. جامعه عادل هدف بوده است، نه عدالت در جامعه.
بنابراین، امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) از طریق تحولات أنفسی در جان انسان ها آنان را بسترساز حکومت جهانی عدل محور قرار می دهد. مردم در جامعه مهدوی در ذیل ولایت ولی الاهی به ساز و کارهای عادلانه فردی و اجتماعی از عدالت نایل می شوند. بنابراین، ریشه خود این عدالت گستری در جامعه مهدوی بر اثر تحولات انسان هاست و شاید یکی از رموز پرداخت به عدالت به این اندازه در ماجرای مهدویت همین نکته باشد که اساساً تحقق چنین عدالتی در گرو تحولات بنیادین در روحیات و انگیزه ها و نگرش های آدمی است. در بسیاری از روایات هرجا سخن از عدالت مهدوی می شود، از تغییرات روحی در جان آدمیان بر اثر ولایت الاهی امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) سخن گفته می شود؛ چنان که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: خداوند به وسیله مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) از امت رفع گرفتاری می کند. دل های بندگان را با اطاعت و عبادت پُر می کند و عدالتش همه را فرا می گیرد (همان، ج51: 75).
در روایت مشهور دیگری نیز فرمودند: مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) قلوب امت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را از غنا پر می کند و عدالت را گسترده می سازد (همان: 92). غنای روحی و حالت بندگی و خضوع نسبت به حق تبارک و تعالی با برقراری عدالت در جامعه بی ارتباط نبوده، بلکه اساساً بستر و سبب چنین عدالتی در همین تحولات روحی و عقیدتی ریشه دارد. امام خمینی(قدس سره)؛ در معنای چنین عدالتی از جانب امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) می فرمایند: آن کسی که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، نه آن هم این عدالتی که مردم عادی می فهمند ـ که فقط قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد ـ بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت (صحیفه نور، 1379، ج12: 208).
2ـ امنیت (Security)
1ـ2 مقدمه
«امنیت» از نیازهای اولیه زندگی به شمار می رود که از دیرباز مورد توجه و از دغدغه های بشر بوده است و نیز نقش زیربنایی و بسترساز آن در حیطه های زندگی اجتماعی از موضوعات مهم در عرصه حیات سیاسی ـ اجتماعی، است. این موضوع به قدری با اهمیت و کلیدی است که می توان گفت در فرهنگ سیاسی اسلام کمتر واژه ای می توان یافت که بدان همانند واژ ه امنیت عنایت کرده اند. این تأکید و اهتمام، به جهت تأثیرات گسترده و فراگیر مقوله امنیت، در همه عرصه های حیات انسانی اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی و غیره وجود دارد. اسلام امنیت را بستر تحولات و دگرگونی های مثبت اجتماعی می داند، به همین دلیل، نگرش اسلام به مقوله امنیت، نگرشی استراتژیک و زیربنایی است.
واژه «امنیت» مصدر جعلی از ماده «امن» است که در لغت در مقابل«خوف»، به معنای اطمینان خاطر، احساس آرامش و عدم هراس و نگرانی به کار می رود. راغب می گوید: أصل الأمن طمأنین ه النفس و زوال الخوف. بنابراین، مفهوم امنیت، در هردو بُعد مادی و روحی روانی باید در نظر آید. با این نگاه، «امنیت» به معنای دوری و برکناری از هرگونه مخاطرات تهدید کننده آرامش ذهنی و آسایش فیزیکی و مادی در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی خواهد بود.
گستردگی کاربرد واژه «أمن» و اصطلاحات مرتبط با آن، در موارد متعددی از آیات قرآن کریم ، ضمن این که نشان دهنده ارتباط و پیوند عمیق مفهوم امنیت با مفاهیمی چون اسلام، ایمان، مؤمن و. .. است، بیان گر اهمیت فراوان این موضوع در فرهنگ قرآنی است. روایات و احادیث نیز بر لزوم امنیت و ارتباط آن با حجت عصر، تأکید می کنند. پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، اهل بیت خود را مایه امنیت و بقای جهان معرفی نموده است: «أَهْلُ بَیتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْض»؛ چه این که امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در توقیعی، خود را لنگرگاه ثبات و امنیت اهل زمین معرفی نموده است: «نَحْنُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ کمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاء»؛ تحقیقاً من (امام زمان) مایه آرامش و امنیت ساکنان زمینم، همان گونه که ستارگان آسمان موجب امنیت اهل آسمانند.
2ـ 2 آثار امنیت
امنیت، آثار و أهمیت گسترده ای از بُعد فردی و اجتماعی دارد، آثار اجتماعی امنیت، یعنی بازدهی نتایج امنیت در عرصه های مختلف اجتماعی، جلو ه بیشتری دارد که روابط و تعاملات اجتماعی در پرتو آن، سامان می یابد. دل های مردم در سایه امنیت به هم دیگر انس و الفت می گیرد، هم گرایی و هم زیستی جای نشین نفرت و دشمنی می شود، حق و عدل آشکار و حدود الهی جاری می گردد، در جامعه امن، به دلیل آن که حکومت مردم را تأمین می کند و میان افراد جامعه تعامل مثبت و فعال وجود دارد. مهم ترین اثر ایجاد امنیت، این است که امنیت زمینه ساز حرکت عظیم اجتماعی و فراهم کننده فضای لازم برای دیگر کارکرد های مثبت فردی و اجتماعی و پیشرفت های معنوی و مادی مردم است. بدون امنیت، عدالت نیز در جامعه عینیت و قوام نمی یابد. از این جهت، شیرین ترین نتیجه ایجاد امنیت، تحقق عدالت در سطوح مختلف جامعه است که نیاز مهم انسان در هر زمان است؛ زیرا تحقق عدالت هرچند به صورت نسبی نیز تنها در پرتو امنیت عملی و در شرایط و فضای ناامن، هیچ حرکت سازنده ای امکان بروز پیدا نخواهند کرد.
دو مقوله امنیت و عدالت در اندیشه سیاسی اسلام، تعامل و پیوند شدیدی با هم دارند. این دو بایسته مهم اجتماعی، چنان با هم آمیخته و عجین هستند که نمی توان یکی را بی دیگری معنا کرد و یا از یکی جدای از دیگری سخن گفت. این جوشش و پیوند ناگسستنی میان عدالت و امنیت، موجب شده که اسلام موضوع عدالت و امنیت را به منزله دو اصل راه بردی برشمرد؛ دو اصل هم آهنگی و هم سو که یکی زیربنا و دیگری روبنای این روی کرد بنیادی است.
نگاه اسلام در سیاست گذاری و ترسیم چشم انداز آینده به موضوع امنیت، استراتژیک و زیربنایی است. به همین جهت، موضوع امنیت را بستر تحقق حکومت عدل و اجرای اهداف کلی نبوت و امامت می داند و مؤمنان صالح را بدان بشارت می دهد. مسئله امنیت در اندیشه سیاسی اسلام تاکتیک و مقطعی نیست، بلکه هدفی راه بردی، دامنه دار و دوردست است که پیدایی همه خیرات و برکات در جامعه به گونه مرتبط و وابسته به آن است؛ هدفی مهم که نه تنها به منزله ضرورت و نیاز اجتناب ناپذیر اجتماعی، بسترساز همه تغییرات و تحولات است، بلکه حتی هدف و فلسفه خلقت یعنی عبودیت و بندگی و شکل گیری جامعه توحیدی نیز بدون تعمیم و گسترش آن در جامعه، ممکن و میسور نخواهد شد.
برقراری امنیت در جامعه، در اندیشه سیاسی اسلام، مهم ترین و ضروری ترین اولویت به شمار می رود که موجبات اصلاح و تعالی جامعه را فراهم می آورد. ایجاد و حفظ امنیت چنان اهمیت دارد که حتی در تزاحم و تعارض عنصر «امنیت» با دیگر نیازها و مهم ترین بایسته های اجتماعی دیگر، حتی اجرای «عدالت»، به دلیل حساسیت و اهمیت زیربنایی اش تقدم خواهد داشت.
3ـ 2 امنیت مهدوی از نگاه احادیث
احادیث و روایات، ابعاد الگویی امنیت مهدوی را به خوبی ترسیم کرده اند که به گوشه هایی از آنها اشاره می گردد. پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، می فرماید: «والله لیتمنّ الله هذا الأمر حتّی یسیر الراکب من صنعاء إلی حضرموت لا یخاف إلّا الله عزّوجلّ»؛ به خدا سوگند که سرانجام امامت به حاکمیت خواهد رسید و در آن زمان کسی که از مدینه به سوی حضرموت سفر می کند، جز از خداوند متعال از هیچ چیز دیگری هراسی در دل راه نخواهد داد. از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است که فرمود:«یقاتلون حتّی یوحّدوا الله و لا یشرک به شیئاً و تخرج العجوز ه الضعیف ه من المشرق ترید المغرب لا یؤذیها أحد»؛ می جنگند تا آن که همه مردم خدا را به یگانگی بپذیرند و چیزی را با او شریک قرار ندهند و چنان امنیتی برقرار شود که پیرزنی ناتوان از مشرق به مغرب رود و هیچ کس آزاری به او نرساند.
امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) پدیدآورنده امنیت فراگیر است؛ امنیتی که بشر در تمام دوران تاریخ خود مانند آن را ندیده است. او در جامعه عدل بنیاد خود، همه معیارها و ضوابط غیرانسانی را کنار می گذارد و عوامل دلهره، نگرانی و ترس را نابود و بیم افکنان و هراس انگیزان را از سر راه جامعه برمی دارد. در حکومت مهدوی، نفوذها و قانون شکنی ها ناکارآمد می شوند و روابط اجتماعی بر پایه قانون و عدل و احترام به حقوق و ارزش انسان استوار می گردند. هیچ حقی در آن دوران سعادت بار تضییع نمی شود و هرکس در هر مقام به بیش از آن چه حق دارد، دست نمی یابد. همه چیز به اندازه و حساب و حق است. به معنای واقعی کلمه اراده آزاد انسانی در قلمرو درست و قانونی خود حرکت می کند و همه انسان ها بدون مانع، امکان ترقی و رشد می یابند. در این جامعه، انسان به انسان نزدیک می شود، دوستی و مهرورزی جای کینه توزی و دشمنی را می گیرد و تضاد، درگیری و تزاحم جایش را به رقابت سالم و آزاد و انسانی می دهد. آن گاه دارالسلام و جامعه امن و زندگی آرام، نصیب انسان می گردد. امام صادق(علیه السلام) با یکی از اصحابش درباره نقش الگویی امنیت مهدوی و دست آورد های ناشی از آن در عصر ظهور به نام عمار ساباطی، گفت وگویی فرموده که در زیر می آید. عمار ساباطی می گوید که از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم:«جعلت فداک، فما نتمنّی إذا أن نکون من أصحاب الإمام القائم فی ظهور الحقّ و نحن الیوم فی أمامتک و طاعتک أفضل أعمالاً من أعمال أصحاب دول ه الحقّ؟ عرض کردم: فدایت گردم برای چه در این زمان، ما آرزو کنیم که از یاران امام قائم(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در دوران ظهور باشیم، حال آن که کارهای ما در این روزگار که در سایه امامت شما به سر می بریم و از شما پیروی می کنیم، افضل از اعمال یاران دولت حق است؟ امام صادق(علیه السلام) با تعجب از سخن عمار ساباطی، اظهارات وی را این گونه پاسخ می دهد: فقال: سبحان الله، أما تحبّون أن یظهرالله ـ عزّوجلّ ـ الحقّ و العدل فی البلاد و یحسن حال عامّ ه العباد ویجمع الله الکلم ه و یؤلّف بین قلوب مختلف ه و لا یعصی الله ـ عزّوجلّ ـ فی أرضه، ویقام حدود الله فی خلقه ویرّد الله الحقّ إلی أهله، فیظهروه حتّی لا یستخفی بشی ء من الحقّ مخاف ه أحد من الخلق؛ سبحان الله! (کنایه از این که چرا چنین فکر می کنی و این گونه آرزو داری) آیا دوست نداری که خدای بزرگ حق و عدالت را در آبادی ها آشکار سازد و حال عموم مردم را بهبودی بخشد و وحدت کلمه پدید آورد و افکار ناسازگار را سازگار کند و خدای در زمین معصیت نشود و حدود الهی میان مردم اجرا شود و خداوند حق را به اهلش باز گرداند و ایشان آن را آشکار کنند تا هیچ چیزی از حق، به علت ترس از کسی مخفی نماند؟ این حدیث، مقوله امنیت را بااهمیت ترین مؤلفه ساختار اجتماعی برمی شمرد. براساس این حدیث، امنیت واقعی هنگامی بر اجتماعی پرتو می افکند که ذره ای از حق و حقوق پنهان نماند.
تاکنون امنیت فراگیر مطرح در عصر ظهور، در هیچ مقطعی از تاریخ تحقق نیافته و به ویژه تحقق آن در زمان غیبت آسان نخواهد بود، اما توفیق دست یابی و تلاش برای تحقق نسبی این هدف، وظیفه و نیازی است که جامعۀ بشری در هر زمان بسیار بدان نیاز دارد.
بهره مندی از مواهب امنیت در عصر ظهور، همگانی است و تنها به مسلمانان و یا شیعیان اختصاص ندارد، بلکه همه ساکنان زمین از نعمت کامل امنیت بهره مند خواهند شد.
حضرت ولی عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در حکومت عدالت محور و امنیت گستر مهدوی، فاتح شهرهای شرک می شود و حتی احادیث، هنگام قیام ایشان را به گونه ای ترسیم کرده اند که همواره شمشیر بر دوش دارند، اما حاکمیت و سیطره امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در جهان، نظامی و متکی بر اجبار و سرکوب نیست تا امنیت، قهری و در سایه شمشیر برقرار شود، بلکه قیامِ مصلحانه حضرت، نهضتی ایمانی، اسلامی و انسانی برای رهانیدن همه بشر از زنجیرهای نفسانی و موانع و بندهای بی شماری است که طاغوتیان بر دست و پای انسان فعلی زده اند و تکامل و کمال او را ایستا کرده اند و یا به پس رفت و قهقرا کشانده اند. حرکت امیدبخش و زنده کننده حضرت که با پرچم ایمان و عدالت صورت می پذیرد، در نهایت مشروعیت و رضایت عمومی صورت می گیرد و با پذیرش همگانی ساکنان زمین و آسمان و حتی حیوانات و جنبندگان عالم هستی تحقق می یابد و همه با خشنودی به آن تن می دهند. در این میان، فرقی میان دیانت ها، نژادها، قومیت ها و هویت های گوناگون مردم گیتی نیست؛ چراکه نهضت مهدوی، حرکتی جهان گستر و عالم شمول برای نجات و رستگاری همه بشر است.
امام باقر(علیه السلام) درباره شمول دامنه عدالت آن حضرت می فرماید: فإنّه (القائم) یقسم بالسوی ه و یعدل فی خلق الرحمن البرّ منهم و الفاجر؛ او اموال را میان همه مردم اعم از نیکوکار و بدکار، مساوی تقسیم می کند و به عدالت رفتار می نماید.
در روایت دیگری آمده است: «تأوی إلی المهدی اُمتّه کما تأوی النحل ه إلی یعسوبها؛ [شور و علاقه و دل بستگی مردم به رهبری حکومت جهانی امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به گونه ای است که] مردم همانند زنبور عسل نسبت به ملکه آن، به او علاقه مند ند و به او پناه می آورند.
از این رو، محبوبیت مردمی و پذیرش عمومی، از ویژگی های حکومت مهدوی است که در هیچ دولتی، مشابه آن دیده نمی شود.
از این نظر، امنیت مهدوی، جامع ترین، کارآمد ترین و پربارترین الگوی امنیتی است که فراروی جامعه بشری قرار دارد؛ الگویی که سزاوار است جوامع انسانی به ویژه جامعۀ شیعی، در این دوران، بدان توجه فراوان کنند و زیرساخت های آن را بازشناسند تا با تبعیت از الگوی مهدوی، اندکی طعم شیرین امنیت را در ذائقه مردمان تشنه امنیت بچشانند.
4ـ 2 امنیت مهدوی الگوی امنیت فراگیر
از آن رو که امنیت شرط لازم برای رشد و تکامل فرد و جامعه و منشأ تحولات و دگرگونی های فراوانی به شمار می رود و زمینه را برای دیگر فعالیت های مفید اجتماعی هموار می کند، وجود آن از دیرباز تاکنون در تمام عرصه های زندگی اعم از بُعد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و دیگر بخش های حیات بشری ضروری می نماید.
نیاز جامعه به امنیت فراگیر به قدری ضروری است که متون روایی آن را از فلسفه های رسالت یاد کرده اند. روزی عمرو بن عبسه سلمی در ضمن چند پرسش از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، پرسید: خداوند برای چه تو را فرستاده است؟ پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، در جواب وی فرمود:« برای پاس داشت صله رحم و جلوگیری از خون ریزی و امنیت راه ها و بت شکنی و یکتاپرستی».
از سوی دیگر، جامعه بشری برای ایجاد امنیت، ناگزیر مکانیسم ها و روش های گوناگونی به کار می گیرد که به منظور سامان بخشی نظام زندگی و اداره جامعه، بدان سخت نیازمند است. تحقق مطلوب این هدف، نیاز به الگوی جامع و تبعیت از شاخص های امنیتی آن دارد تا آثار و پی آمد های مثبت آن، حداکثر بهره مندی افراد جامعه از مواهب امنیت را در پی آورد.
در اندیشه اسلامی و شیعی، بهره مندی کامل از مواهب امنیت، فقط در پرتو امنیت فراگیر مهدوی در عصر ظهور تحقق می پذیرد و این رسالتی الهی است که کسی توان انجام آن را نخواهد داشت، جز آخرین مصلح الهی امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف). حکومت جهانی مهدوی، آیینه تمام نمای حکومت اسلام و تجلی بخش حوزه های مختلف امنیتی است. از این نظر، امنیت مهدوی، الگوی امنیت فراگیر و همه جانبه است.
5ـ 2 امنیت کامل و همه جانبه و عمومی
«امنیّت کامل و همه جانبه» از مسائل مهم و حیاتی برای هر جامعه است. امنیت در جنبه های فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و. .. به عنوان یکی از احتیاجات اساسی بشر (حرّانی، 1404: 320)، نعمتی است که بدون آن حیات مردمان مختل می-شود. در بیشتر جوامع بر اثر نبود عقلانیت و پیروی از تمایلات نفسانی و عدم تبعیت از رهبران الاهی، تجاوز به حقوق افراد و در نتیجه بروز مظاهر ناامنی نظیر فساد، غارت اموال و جنگ را شاهد هستیم. رفته رفته هرج و مرج، خوف و ترس و عدم آرامش خاطر در مردمان افزایش می یابد؛ به گونه ای که در آخرالزمان به نهایت حد خود خواهد رسید (خزاز رازی،1401: 63 ـ64).
بر اثر خوی تجاوز طلبی قدرت های حاکم، امنیت از میان حکومت و ملت های ضعیف پیش از ظهور برچیده خواهد شد (طبسی، 1382: 34). امّا در عصر نورانی ظهور، امنیت در همه ابعاد و در حد اعلای خود ظهور می یابد و سرتاسر جهان را فرا می گیرد (صافی گلپایگانی، 1391، ج3: 398). در آن دوران، قانون بر جامعه حکم فرما می شود و مانع زورگویی و تجاوز به حقوق دیگران می شود. در سایه رشد عقل و حاکمیت قانون الاهی، علل و عوامل و مظاهر نا امنی از جامعه رخت می بندد. حقوق افراد رعایت می شود، خوف ها زایل می شوند و جامعه ای امن پدید می آید که در آن، منافع همه مردم تأمین می شود و مردمان با آرامش خاطر زندگی می کنند (نور: 55). امام صادق(علیه السلام) فرموده اند این آیه شریفه در بار ه امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و یاران او نازل شده است. (نعمانی، 1397: 240).
امّا سرّ این که چگونه با رُشد عقل امنیّت کامل و همه جانبه در میان مردمان و جامعه حاکم می گردد، می توان گفت آدمی با رُشد عقل می فهمد که آنچه مایه آرامش و خوشبختی است، امنیت واقعی و فراگیر است. لذا امنیّتی جزیره ای که تنها شامل ثروتمندان و قدرتمندان باشد دوام و کارایی نخواهد داشت و قانون گریزی، سبب هرج و مرج، بی نظمی و ایجاد مظاهر ناامنی می شود. راه صحیح و شایسته؛ همان دین داری و تکلیف محوری و تبعیت از قوانین الاهی و رعایت حقوق دیگران خواهد بود و این درک، بر اثر رُشد عقلائی او است.
علامه جوادی آملی حاکمیت امنیت و آرامش در جامعه مهدوی را حاصل عبور از مرحله حیوانی و کمال عقل دانسته اند (جوادی آملی، 1387: 264). در حاکمیت امام مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) که دوران فراگیری همه خوبیها در همه عرصه های زندگی است، امنیت که از بزرگترین نعمتهای الهی و از عالی ترین آرزوهای انسان است، به دست می آید. وقتی مردم از عقیده و مرامی واحد پیروی کنند و در روابط اجتماعی خود به اصول بلند اخلاقی پای بند باشند و عدالت در تمام موی رگ های حیات فردی و جمعی بشر جاری گردد، بهانهای برای ناامنی و ترس در هیچ بخشی از زندگی باقی نمیماند. در جامعهای که هر کسی به حقوق الهی و انسانی خود میرسد و با تجاوز و حق کشی ـ گرچه در طبقه حاکمان و در کمترین مقدار آن باشد ـ برخورد قانونی می شود، امنیت عمومی و اجتماعی شکل می گیرد.
امام علی (علیه السلام) فرمود: «به دست ما (و در حکومت ما) روزگار سختیها سپری میگردد. .. و چون قائم ما قیام کند کینهها از دلها بیرون رود، حیوانات نیز با هم سازگاری کنند. (در آن روزگار چنان محیط امنی ایجاد شود) که زن، با همه زیب و زیور خود، از عراق تا شام برود. .. و چیزی او را نترساند.»،( خصال، ج 2، ص 418).
و البتّه برای ما که در روزگار بی عدالتیها و آزمندیها و کینه توزی ها بسر میبریم تصور چنان دورانِ سبزی، بسیار دشوار است ولی چنانکه گفته شد اگر به عوامل آن همه بدی و زشتی بنگریم و بیندیشیم که این عوامل در حاکمیت حکومت حق ریشه کن خواهد شد خواهیم دانست که وعده الهی در تحقق جامعه أمن و آرام، حتمی است. خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: «خدا به کسانی از شما که ایمان آوردهاند. .. وعده داده که به یقین در روی زمین، ایشان را خلیفه (و حاکم) گرداند. .. و پس از اینکه در ترس و نگرانی قرار داشتند، امنیت و آرامش را به ایشان عطا فرماید... »،(سوره نور، آیه 55). و امام صادق (علیه السلام) در معنی این آیه فرمود: «این آیه درباره قائم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و یارانش نازل شده است.»،(الغیب ه نعمانی، ح 35، ص 240).
6ـ 2 امنیت سیاسی
از وجوه امنیتی در هر حکومتی، شق سیاسی آن است. مهم ترین چالش های حوزه سیاست در دنیای معاصر، مسائلی چون مشروعیت نهادها و نظام های سیاسی، تشخیص «خودی» و «غیرخودی» و وجود ابرقدرت ها و زورمداران جهانی است که حوزه امنیت جهانی را تحت تأثیر خود قرار داده اند.
مشروعیت نظام سیاسی که اشاره مستقیمی به روش به قدرت رسیدن حاکم دارد، از مهم ترین عوامل ثبات و امنیت داخلی و بین المللی هر کشور است. نظامی که فاقد مشروعیت سیاسی باشد، از پایگاه مردمی برخوردار نیست و پایه ای سست و لرزان دارد. این معضل می تواند زمینه را برای وابستگی سیاسی نظام به ابرقدرت ها فراهم آورد. از نمونه های تاریخی آن، نظام شاهنشاهی پهلوی است که ضعف داخلی و نبود پایگاه مردمی، از جمله عوامل دخیل در وابستگی روزافزون آن بوده است. غالباً بین امنیت سیاسی و میزان استبداد رژیم ها، رابطه معکوس وجود دارد؛ چرا که استبداد، منجر به خشونت و خشونت نیز از بین برنده تعادل و امنیت سیاسی در جامعه است. نظام های مستبد و دیکتاتوری، همواره مایه ویرانی ها، غارت ها، قتل ها و بسیاری ناامنی های دیگر در عرصه اجتماع بشری بوده اند. از منظر امام علی(علیه السلام)، استبداد، به انحصارطلبی می انجامد و موجب قیام مردم علیه حکومت می شود. از منظر اسلام، هر حکومت باطلی مطرود است. حکومت، تنها از آنِ خداوند متعال است و اولیای خدا به اذن او بر مردم حاکمند. طبق آیات و روایات، غلبه حق بر باطل و نابودی حکومت های نامشروع، امری حتمی است؛ حتی اگر یک روز به پایان دنیا مانده باشد. خداوند متعال در آیه 81 سوره اسراء می فرماید: قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً؛ بگو حق آمد و باطل نابود شد. آری، باطل همواره نابودشدنی است.
از امام باقر(علیه السلام) در تأویل این آیه روایت شده که حضرت فرموده اند:«زمانی که قائم قیام کند، پادشاهی باطل را از بین می برد». این وعده الهی حق است؛ چنان که روایت شده بر بازوی راست حضرت صاحب الزمان رحمه الله این آیه حک گشته است. (طبری، بی تا، ص269) با تحقق این امر، پادشاهی و حاکمیت، به جایگاه اصیل خود (حکومت اولیای الهی) باز خواهد گشت. آن امام، از مشروعیتی الهی برخوردار است و لذا، موجبات ناامنی هایی که در حکومت های باطل مشهود است، از بین خواهد رفت.
نتیجه گیری
جامعۀ عدالت محور و امن مهدوی، براساس آموزه های قرآنی و اسلامی، مبتنی بر نظام جامعی است که حاکمیت الله و اصل توحید عنصر محوری آن به شمار می رود. در پرتو حکومت توحیدی مهدوی، با ایجاد شدن زمینه های ترقی و تکامل، بشر به نهایت کمال اخلاقی و عقلی و ایده آل های خود در عرصه های مختلف دست می یابد. در این پژوهش ضمن طرح بحثی در باب چیستی مقوله عدالت و امنیت، با تتبع اجمالی در مجموعه منابع دینی و مطالعات کتابخانه ای مربوط به جامعه عصر ظهور، بر اساس آیات و روایات، معلوم گردید که تمرکز و تکامل عقول دارای دستاوردهایی است. مردمان عصر ظهور در پرتو تکامل عقل، به حقایق و معارف ارزشمندی همچون شناخت خود و خالق هستی می رسند و به دین معرفت کافی پیدا می کنند. آنان همچنین از رهگذر رشد عقل به ارزش هایی نظیر عبادت، عدالت و دوری جستن از گناه آراسته می شوند که نشان تعالی عقل عملی مردم آن جامعه است. با حاکمیت نظام توحیدی مهدوی مردمان عصر ظهور علاوه بر رُشد در حوزه معرفتی و ارزشی، در بعد ابزاری و ساماندهی امور دنیوی به رشد مطلوبی خواهند رسید و اقتصاد، مدیریت، سیاست، امنیت و بهره گیری از طبیعت، متحول خواهد شد.
منابع
قرآن
نهج البلاغه
1.ابن ابی الجمهور الاحسائی، غوالی اللئالی، تحقیق سید شهاب الدین مرعشی نجفی، ج1، ص99، چاپ اول: انتشارات سیدالشهداء، قم 1403قمری.
2.ابن منظور، لسان العرب، انتشارات داراللسان العرب، بیروت.
3.ابی عبدالله محمد بن علی بن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج1، ص245، انتشارات المکتب ه الحیدری ه، النجف الاشرف 1376قمری.
4.احمد بن حنبل، مسند، انتشارات دار صادر، بیروت.
5.بابایی، احسان، موعود در نگاه شیعه، قم، کلمه الحق، 1387ش.
6.بهرام اخوان کاظمی، عدالت در نظام سیاسی اسلام، ص17، انتشارات مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، تهران 1381 شمسی.
7.پورعزت، علی اصغر، مختصات حکومت حق مدار در پرتو نهج البلاغه امام علی (علیه السلام)، تهران: علمی و فرهنگی، 1387 ش.
8.تاجیک نشاطیه، نرگس، مفهوم عدالت در اندیشه جان استوارت میل، انتشارات موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، 1385ش.
9.جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی(عج) موجود موعود، تحقیق: مخبر، محمد حسن، قم، اسراء، 1387ش.
10.حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، محقق: غفاری، علی اکبر، قم، جامعه مدرسین، 1404ق.
11.خزاز رازی، علی بن محمد،کفایه الأثر فی النص علی الأئمه الإثنی عشر، محقق: حسینی کوهکمری، عبد اللطیف، قم، بیدار، 1401ق.
12.راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، انتشارات دفتر نشر کتاب، تهران 1404 ق.
13.راغب اصفهانی، مفرادات، چاپ اول: انتشارات الدار السامیه، بیروت 1412ق.
14.راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، 3 جلد، مؤسسه امام مهدی (عج) قم، 1409ق.
15.سید محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، چاپ اول: انتشارات مؤسس ه الاعلمی للمطبوعات، بیروت 1321ق.
16.شیخ الصدوق، کمال الدین، تحقیق علی اکبر غفاری، انتشارات مؤسس ه النشر الاسلامی، قم 1405ق.
17.شیخ مفید، الاختصاص، تحقیق علی اکبر غفاری، چاپ دوم: انتشارات دارالمفید للطباع ه و النشر و التوزیع، بیروت 1414ق.
18.شیخ مفید، الارشاد، انتشارات مؤسسه آل البیت، قم 1416ق.
19.صافی، لطف الله، سلسله مباحث امامت و مهدویت، قم، دفتر نشر آثار حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، 1391ش.
20.الصالحی الشامی، سبل الهدی و الرشاد، چاپ اول: انتشارات دارالکتب العلمیه، بیروت 1414ق.
21.صدر، سید محمد، موسوعه الامام المهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، قم، انتشارات ذوی القربی، 1425ق.
22.طبرسی، الاحتجاج، تحقیق سید محمدباقر خراسانی، انتشارات دارالنعمان للطباع ه و النشر، النجف الاشرف 1386ق.
23.طبری، عماد الدین، بشار ه المصطفی، یک جلد، چاپ کتابخانه حیدریه نجف، 1383هـ.
24.طبسی، نجم الدّین، چشم اندازی به حکومت مهدی(عج)، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1382ش.
25.علی بن محمد بن علی الخراز القمی الرازی، کفای ه الاثر، تحقیق سید عبداللطیف الحسنی الکوه کمری الخوئی انتشارات بیدار، قم 1401قمری.
26.قاضی سید نورالله المرعشی التستری، شرح احقاق الحق، شرح و تعلیق سید شهاب الدین المرعشی النجفی، انتشارات مکتب ه آی ه الله المرعشی، قم.
27.القاضی نعمان بن محمد التمیمی المغربی، شرح الاخبار، چاپ دوم: انتشارات مؤسس ه النشر الاسلامی، قم 1414ق.
- قطب الدین الراوندی، الخرائج و الجرائح، چاپ اول: تحقیق و نشر مؤسسه امام المهدی رحمه الله، قم 1409قمری؛
29.مثنوی معنوی، دفتر ششم، ص1169، چاپ نهم.
30.مجتهدی سیستانی، سیدمرتضی، دولت کریمه امام زمان(عج)، قم، نشرالماس، 1385ش.
31.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
32.مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، 110 جلد، مؤسس ه الوفاء، بیروت ـ لبنان، 1404هـ.
33.مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، انتشارات کتاب فروشی اسلامیه، تهران 1414 قمری.
34.محمد بن جریر طبری، دلائل الإمام ه، یک جلد، دار الذخائر للمطبوعات، قم.
35.محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، چاپ دوم: قاهره 1408قمری.
36.مطهری، مرتضی، مجموعه آثار،
37.نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیب ه، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق؛
38.نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، تحقیق: غفاری، علی اکبر، تهران، نشر صدوق، 1397ق.
مجلات:
ـ فصل نامه علوم سیاسی، سال نهم، تابستان 85، ش34.
ـ اخوان کاظمی، بهرام، «مبحث اقتراح (عدالت سیاسی)»، مجله انتظار، ش13.
ـ. پورعزت، علی اصغر، شهر عدل و دولت هوشمند، پیام مدیریت، تابستان و پاییز 1383.
ـ پورعزت، علی اصغر؛ «مدیریت دولتی و عدالت اجتماعی»، دانش مدیریت، شماره 55؛ زمستان 1380.
ـ صدرا، علی رضا «مبحث اقتراح (عدالت سیاسی)»، مجله انتظار، ش13.
ـ مجله اندیشه حوزه، ش54،
. Dean, Hartley, Social Policy, polity Press, 2006.